جوادخان زیاد اوغلی ، آخرینخانگنجه قبل از تسلط روسیه بر آن. از آغاز زندگی و جوانی او اطلاعی در دست نیست. پدرش شاهوردیخان نیز در دوره زندیه حاكمگنجه بود. با به قدرترسیدن آقامحمدخانقاجار(1207)، جوادخانــ كه طایفهاش از قدیمترین شاخههای ایل قاجار و از زمان صفویه در گنجه و دربند مستقر بودندــ به تبریز نزد سلیمانخانقاجار، فرستاده او، رفت(رجوع کنید به ساروی، ص 241). در این زمان، ناتوانی حكومت قاجار در مقابله با سیاستهای روسیه، و حمله قوای روسها به گنجه سببشد تا جوادخان در23 ذیحجه1210 ناگزیر قلعه را تسلیم روسها كند (باكیخانوف، ص179). با مرگ كاترین در 1211، روسها قفقاز را ترك كردند (همانجا). جوادخان كه از جانب روسها آسوده شده بود، باردیگر اطاعت خود را از حكومتقاجار اعلام كرد و هنگامی كه فتحعلیشاه در خوی بود،هدایایی برای وی فرستاد (افشار محمودلو، ص299).
با آغاز تعرض مجدد روسها به قفقاز در زمان الكساندر اول، ژنرالسیسیانوف*پس از تسلط بر تفلیس، درصدد برآمد تا گنجه را نیز تصرف كند. وی در12 رمضان1218 به جوادخان نامه نوشت و از او خواست تا مانند دیگر خانهای قفقاز تسلیم دولت روس شود. جوادخان در پاسخ، ادعای او را درباره تعلق گنجه به روسیه رد كرد و نوشت كه از تهدید روسها نمیهراسد و آماده جنگ با آنهاست( اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، ص158). سرانجام، در اواخر ماه رمضان همانسال، نیروهای روسیه به گنجه حمله و آنجا را محاصرهكردند. جوادخان بیدرنگ خبر حمله آنها را برای فتحعلیشاه نوشت و از وی یاری خواست (خاوری شیرازی، ج1، ص 184،193؛ همای مروزی، ص163؛ محمودمیرزاقاجار، ج2، ص[146]). فتحعلیشاه نیز سعیدخاندامغانی را روانه گنجه كرد (خاوری شیرازی، ج1، ص184؛ هدایت، ج9، ص387). جوادخان به شدت مقاومت كرد. روسها، كه از تسلیم شدن او و مردم گنجه مأیوس شده بودند، با خیانت نصیب بیگشمسالدینلو، یكی از ملازمان جوادخان، كه شبانه درهای قلعه را به روی قوای مهاجم گشودهبود، وارد گنجه شدند. مردم گنجه و جوادخان و پسرشهمچنان مقاومت كردند تا اینكه روسها با كمك ارمنیانگنجهــ كه در میدان كارزار از سپاه جوادخان جدا شده و به سپاه روس پیوسته بودند ــ در اول شوال 1218 قلعه گنجه را تصرف كردند. آنان جوادخان و پسرش حسینقلی خان و گروه انبوهی از مردم را به قتلرساندند(همایمروزی، همانجا؛ باكیخانوف، ص 185ـ 186؛ خاوریشیرازی،همانجا؛ مفتون دنبلی، ص108ـ109؛ محمودمیرزاقاجار،همانجا). پس از كشته شدن جوادخان، خانات گنجه منقرض و قلمرو آنان ضمیمه خاك روسیه شد و گنجه به افتخار همسر الكساندر اول، الیزابت پل نامیدهشد(سپهر، ج1، ص124، 242؛ اعتمادالسلطنه، ج3، ص1469).
منابع: (1) اسنادی از روابط ایران با منطقه قفقاز، تهران: وزارتامورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1372 ش؛ (2) محمدحسنبنعلیاعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمد اسماعیلرضوانی، تهران1363ـ1367 ش؛ (3) عبدالرشیدبنمحمد شفیعافشار محمودلو، تاریخ افشار، چاپ محمود رامیان و پرویز شهریار افشار،[ارومیه]1346 ش؛ (4) عباسقلیآقا باكیخانوف، گلستان ارم، چاپعبدالكریمعلیزاده و دیگران، باكو 1970؛ (5) فضلاللّهبن عبدالنبی خاوری شیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپ ناصر افشارفر، تهران1380 ش؛ (6) محمد فتحاللّهبن محمدتقی ساروی، تاریخ محمدی ( احسنالتواریخ)، چاپ غلامرضا طباطبائیمجد، تهران1371 ش؛ (7) محمدتقیبن محمدعلیسپهر، ناسخالتواریخ: تاریخ قاجاریه، چاپ جمشید كیانفر، تهران1377 ش؛ (8) محمود میرزا قاجار، تاریخ صاحبقرانی،نسخه خطی كتابخانه ملیایران، ش18921117ر ش؛ (9) عبدالرزاقبن نجفقلی مفتون دنبلی، مآثر سلطانیه: تاریخ جنگهای ایران و روس، تبریز 1241، چاپ غلامحسین صدریافشار، چاپ افست تهران1351 ش؛ (10) رضاقلیبنمحمدهادیهدایت، ملحقات تاریخ روضه الصفای ناصری، در میرخواند، ج 8-10؛ (11) محمدصادقبن محمدباقر همایمروزی، تاریخ جهانآرا ، نسخه خطی كتابخانه ملیایران، ش2259/ ف.