د) عملیات سرنوشتساز. از نیمه دوم 1365 ش، ایران برای عملیاتی سرنوشتساز آماده شد. در این زمان، عراق در پی جبران شكست فاو بود. نیروهای ایران، منطقه ابوالخَصیب در جنوب شلمچه را برای اجرای عملیات انتخاب كردند تا از تجربه سه ساله عملیات آبی ـ خاكی سپاه پاسداران در جنوب استفاده شود و شبهجزیره فاو بهطور كامل از اشغال عراق آزاد شود، همچنین راه دریایی عراق از خور عبداللّه مسدود و بصره از جنوب محاصره گردد (همان، ص 231؛ محسن رشید، ص 68). سپاه پاسداران در نظر داشت عملیات را بلافاصله پس از عملیات والفجر 8 در سه منطقه هور، شرق بصره و ابوالخصیب انجام دهد ولی به دلیل محدودیتهای نظامی، عملیات به منطقه ابوالخصیب محدود شد (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، ص 76). برای اجرای این عملیات، در منطقه مذكور تاكتیك ویژهای لازم بود كه در محور اصلی عملیات قرار گیرد. اصل غافلگیری بسیار مهم بود، اما این اصل تحقق نیافت و با آغاز عملیات، نیروهای عراقی تنگه اصلی عبور نیروها را مسدود كردند. درنتیجه، عملیات والفجر 10 نتیجهای نداشت و به كربلای 4 تغییر نام داد (محسن رشید، همانجا). ناكامی در عملیات والفجر 10 و باقی ماندن 210 گردان آماده عملیات در منطقه، موفقیت نسبی عملیات كربلای 4 در محور شلمچه، وجود عقبه یگانها در منطقه و نقش آن در غافلگیری دشمن و بالاخره ناكارآمدی سایر روشها، موجب سرعت در تصمیمگیری در مورد عملیات بعدی شد و عملیات بزرگ كربلای 5، بعد از سیزده روز، در 19 دی 1365 در منطقه شلمچه با هدف آزادسازی این منطقه آغاز گردید (درودیان، 1366 ش، ص 2ـ3). دفاع از این منطقه عملیاتی برعهده لشكر سوم عراق بود. سه لشكر پیاده، پنج لشكر مكانیزه و سه لشكر زرهی در این منطقه مستقر شدند و با شروع عملیات بهتدریج چند لشكر دیگر عراقی به منطقه اعزام شدند. شش لشكر گارد ریاست جمهوری از جمله این لشكرها بودند (حبیبی، ص 125). برای بازپسگیری فاو، نیروهای عراقی در خط فاو تجمع كرده بودند (درودیان، 1366 ش، ص 13). عملیات كربلای 5 از پنج محور و آبراهه پرورش ماهی در منطقه شلمچه آغاز شد و با درهمشكستن خط نخست دفاعی ارتش عراق و پیشروی در محورهای تعیینشده، موفقیتهای چشمگیری بهدست آورد و پس از چهار شبانهروز جنگ شدید در شرق بصره، علائم شكست نیروهای عراقی ظاهر گردید ( گاهشمار جنگ عراق و ایران 1987، ص 2ـ4؛ اردستانی، 1379 ش، ص 252، 256، 271ـ272). پس از هشت شبانهروز درگیری سنگین، قرارگاه قدس، آخرین نقطهای كه عراق همچنان به حفظ آن امیدوار بود، فروریخت و نیروهای عراق مجبور شدند تا نهر جاسم، سومین رده دفاعی در شلمچه، عقبنشینی و جزایر بوارین را تخلیه كنند (اردستانی، 1379 ش، ص 281). مقاومت عراقیها در نهرجاسم باتوجه به اهمیت آن، همه جانبه و شدید بود. عواملی از قبیل عدمموفقیت برخی یگانها، حملات شدید عراق، ضعف یگانهای عملیاتی ایران در پشتیبانی و تداركات، موجب تسلط عراق و مانع از پیشروی نیروهای ایرانی گردید (همو، 1365 ش، ص 63). جنگ با شدت بیشتری تا پانزده روز ادامه یافت و در روز پانزدهم نیروهای عملیاتی توانستند خطوط دفاعی بهدست آمده را تثبیت نمایند. نیروهای عملكننده خطوط دفاعی نیروهای عراقی را درهم شكستند و در شرق نهرجاسم مستقر شدند (اردستانی، 1379 ش، ص 285؛ درودیان، 1376 ش، ص 174). ارتش عراق از مجموع 192 تیپ خود 94 تیپ را وارد عملیات كرد. در این عملیات شش تیپ بهطور كامل و 22 تیپ تا بیش از 60% منهدم شدند و باقی مانده یگانها هم از 10 تا 60% آسیب دیدند. در این عملیات بسیاری از نیروهای ایرانی به شهادت رسیدند. یگانهای سپاه پاسداران در این عملیات 651 ، 7 تن شهید، 299 ، 53 تن مجروح و 529 ، 3 تن مفقود داشت (اردستانی، 1379 ش، ص 286ـ 288). در طول پانزده روز عملیات، عراق برای افزایش فشار بر ایران بر شدت بمباران شهرها افزود و نیروهای هوایی عراق به 41 شهر ایران 299 بار حمله كردند كه 918 ، 1 تن از مردم غیرنظامی كشته و 658 ، 7 تن مجروح شدند و بیشترین حمله (37 بار) به شهر قم صورت گرفت (همان، ص 311). عملیات كربلای 5، دو نتیجه مهم داشت: اولاً معلوم شد عراق بدون حمایت بینالمللی در جنگ شكست میخورَد و ثانیاً نمیتوان خواستهای مشروع ایران را به طور كامل نادیده گرفت. همین نگرانیها موجب تشدید نگرانی امریكا و تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران شد و قوای نظامی امریكا وارد خلیجفارس گردیدند تا از پیروزی قطعی ایران در جنگ جلوگیری كنند (محسن رشید، ص 69؛ درودیان، 1376 ش، ص 176). پس از پایان عملیات كربلای 5 ، اوضاع جبههها و خطوط دفاعی بهگونهای بود كه ادامه عملیات را ضرورت میبخشید. دو عملیات تكمیلی كربلای 5 و كربلای 8 در همین منطقه انجام شد، اما به موفقیت چشمگیری دست نیافت (اردستانی، 1379 ش، ص 288). ارتش عملیات كربلای 6 را در منطقه سومار و عملیات كربلای 7 را در حاجعمران، همزمان با دو عملیات كربلای 5 سپاه پاسداران، در جنوب اجرا كرد ولی نتوانست مانع حركت نیروهای عراق از این مناطق به طرف منطقه عملیاتی جنوب شود (همان، ص 302ـ303).
در 1366 ش، منطقه عملیاتی ایران در تعقیب متجاوز تغییر كرد؛ اجرای عملیات در جبهه جنوب، به دلیل استحكامات نیروهای عراقی و متناسب نبودن توان نظامی ایران در مقابله با آن، به بنبست رسیده بود (همان، ص 314). هدف استراتژیك ایران در منطقه جنوب، شهر مهم بصره بود و هورالهویزه، شرق بصره و شبهجزیره فاو محورهای مواصلاتی به این شهر بودند. نیروهای ایران هر سه محور را بهكار گرفته بودند و شناسایی محور جدید و یافتن ابتكاری نو به زمان نیاز داشت و ازاینرو، سپاه ترجیح داد جبهه جدیدی بگشاید تا با بهدست آوردن زمان، در خلال آسیب رساندن به سازمان رزمی ارتش عراق به طرح جدیدی برسد (محسن رشید، ص 69). باوجود درك مشترك فرماندهان نظامی از بنبست جبهه جنوبی و لزوم جلوگیری از توقف جنگ، تغییر استراتژی عملیات از جنوب به شمال آسان نبود. در این میان، اعلام آمادگی قرارگاه رمضان مبنی بر پیشبرد جنگ در جبهه شمال تا حدی راهگشای وضع موجود بود (اردستانی، 1379 ش، ص 315). در جبهه شمالی اهداف متعددی دنبال میشد كه تأمین امنیت مرزها بخشی از آن بود. مسدود كردن گذرگاههای مورد استفاده نیروهای ضدانقلاب و عناصر نفوذی، از اهداف دیگر بود. با مسدود شدن معابر مرزها، عملیات نامنظم نیروهای عراقی محدود میشد و فعالیت عناصر ضدانقلاب و انجام دادن اقداماتی از قبیل كمین، ترور، گروگانگیری، بمبگذاری و مینگذاری در استانهای كردستان و آذربایجانغربی بهشدت كاهش مییافت. از سوی دیگر، وجود منابع و تأسیسات اقتصادی عراق در كركوك و سلیمانیه بر اهمیت این جبهه میافزود (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، ص 84).
كركوك بعد از بغداد و بصره مهمترین شهر عراق محسوب میشد و عملیات در اربیل، امنیت انتقال نفت عراق را به سواحل تركیه در دریای مدیترانه به خطر میانداخت. تصرف سلیمانیه، ضمن آنكه گامی برای تسخیر كركوك بود، برای برخی مقاصد، از جمله كمك به معارضان كُرد در افزایش فشار بر حكومت عراق، هدفی استراتژیك تلقی میشد. از پاییز 1364 ش با اعلام آمادگی جدّی كردهای معارض دولت عراق برای همكاری با قوای مسلح ایران، سپاه پاسداران به منظور هدایت جنگهای نامنظم، قرارگاه رمضان را تشكیل داد و نیروهای مسلح ایران درصدد برآمدند تا در زمستان نیز جبهه شمالی را فعال نگه دارند و با این تدبیر اجرای عملیات همزمان در دو جبهه جنوبی و شمالی را میسر سازند (همانجا).
در طول هشت سال جنگ، در محور اربیل چهار عملیات منظم و ده عملیات نامنظم انجام شد. از چهار نبرد منظم، سه نبرد در محور فرعی رَواندوز و یك نبرد در محور فرعی سیدكان صورت گرفت. در محور سلیمانیه نیز، در طول جنگ سیزده عملیات منظم و یك عملیات نامنظم انجام شد كه از مجموع عملیات منظم، دو عملیات در محور فرعی پَنْجْوین ـ چُوارتا، شش عملیات در محور فرعی ماووت، دو عملیات در محور فرعی قلعه دیزین و دو عملیات در محور فرعی حلبچه صورت گرفت. در محور كركوك نیز دو عملیات نامنظم انجام شد (همانجا).
در حدود یك سال بعد از تشكیل قرارگاه رمضان، اولین اقدام مهم و راهبردی قرارگاه در 19 مهر 1365 برضد تأسیسات نفتی شهر كركوك و پایگاه هوایی آن انجام شد. این عملیات، كه فتح یك نامیده شد، آغاز جنگی نامنظم در چارچوبی معین و باهدفی مشخص بود. این استراتژی، نیروهای دشمن را فعالتر میكرد و عملیات در این جبهه میتوانست موجب تجزیه نیرو و فرماندهی ارتش عراق شود (اردستانی، 1379 ش، ص 226). فرض این بود كه ارتش عراق بهطور همزمان توان ایستادگی در برابر حمله نیروهای ایران در دو جبهه را ندارد. عملیات والفجر 8 و والفجر 9 صحت نسبی این فرض را نشان داده بود، ولی عقبنشینی از منطقه عملیاتی والفجر 9، بهدلیل ضعف تدابیر پدافندی، شروع سلسله عملیات پیشبینی شده را یك سال به عقب انداخت و در زمستان 1365 ش در جبهه شمالی عملیات مهمی صورت نگرفت (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، ص 102).
در فروردین 1366، وقتی محورهای جبهه جنوبی مسدود گردید، مرحله جدید جنگ در جبهه شمالی آغاز شد (همانجا). در ابتدای 1366 ش، در محور سلیمانیه ـ ماووت دو عملیات منظم و نامنظم طراحی و اجرا شد. موفقیت در عملیات نامنظم به نتایج عملیات منظم بستگی داشت و عملیات منظم زمانی شروع شد كه توان رزمی یگانهای عملكننده، بهدلیل جنگ فرسایشی چهار ماهه، در جنوب كاهش یافته بود. از همه مهمتر اینكه صعبالعبور بودن منطقه و عدم احداث عقبهها و جادهها موجب شد كه نیروهای ایران قبل از مواجهه با نیروهای عراق، درگیر آمادهسازی شرایط برای نبرد شوند. درنتیجه تنها بخشی از نتایج عملیات كربلای 10 بهدست آمد و نیروهای عملكننده نتوانستند به نیروهای عملكننده در عملیات نامنظم فتح 5 در درون عراق ملحق شوند ( روزشمار جنگ ایران و عراق ، كتاب 47، ص 302ـ 308). با آغاز سال 1366 ش، ناوگان دریایی امریكا و شوروی وارد خلیجفارس شدند، بهاین ترتیب، جبهه جدیدی در مرزهای جنوبی كشور گشوده شد (كردزمن، ص10ـ11) و توجه فرماندهان به جبهه دریایی و انتقال بخشی از توان نیروهای مسلح به آنجا موجب فرعیشدن جبهه زمینی گردید. با وجود اجرای دو عملیات نصر 4 و 7 در جبهه شمالی تا آذر ماه، جبهه زمینی فرعی بود و جبهه دریایی (خلیجفارس) مطمحنظر بود. پس از آذر 1366، اگرچه عملیات نصر 8 و بیتالمقدّس 2 و 3 در جبهه شمالی اجرا شد، چون اوضاع مطلوب نبود اجرای استراتژی برگزیده در این جبهه ناقص ماند (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، همانجا). عراقیها با بهكارگیری سلاحهای كشتار جمعی و حملات منظم و گسترده به مناطق كردنشین، زمینه فعالیتهای چریكی را به حداقل رساندند (كمال حسینی، 1367 ش). مشكلات ناشی از نبرد زمستانی در كوهستانهای اطراف ماووت سبب شد كه منطقه نبرد از ماووت به حلبچه منتقل شود و عملیات والفجر 10 در روزهای پایانی 1366 ش بهاجر در آید (رنجبر، 1366 ش، ص 4ـ 8؛ روزها و رویدادها، ج 3، ص 569 ـ572). دو عملیات بیتالمقدّس 4 و 6 نیز در این جبهه، در دو محور حلبچه و ماووت با موفقیت انجام شد، ولی عملیات والفجر 10، كه به آزادسازی شهرهای حلبچه و خَرمال انجامید، آخرین اقدام مهم در مرحله تعقیب متجاوز بود (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش، همانجا؛ نیز رجوع کنید به درودیان، 1384 ش، ص 217ـ 245). در جریان آزاد سازی شهر حلبچه، نیروی هوایی عراق در اقدامی غیرانسانی و با هدف انتقام از مردم كُرد حلبچه، این شهر را بمباران شیمیایی كرد، كه در این جنایت هولناك بیش از پنج هزار نفر از مردم بیگناه این شهر به شهادت رسیدند (سمیعی، ص 461ـ462؛ نیز رجوع کنید به حلبچه *).
ه ) بمباران شهرها و تشدید آن در سال پایانی جنگ. اواخر 1366 ش و اوایل 1367 ش با قدرتنمایی كامل عراق در حمله به مناطق مسكونی و به اصطلاح جنگ شهرها همراه بود. افزایش توان نظامی عراق و كاهش توان اقتصادی و نظامی ایران شكاف عمیقی میان توانمندیهای نظامی ایران و اهداف سیاسی كشور ایجاد كرده بود. حضور نظامی امریكا در منطقه و همرُوی نفتكشهای عراقی، باعث افزایش قدرت نظامی این كشور میشد (درودیان، 1376 ش، ص 192). جنگ شهرها در 8 اسفند 1366 با بمباران دوباره تهران شروع شد و تا 11 فروردین 1367 ادامه داشت. در این مرحله، عراق از موشكهای دوربرد ساخت شوروی استفاده كرد، كه با سفر نخستوزیر تركیه به دو كشور متوقف گردید، ولی به فاصله چند روز، مرحله پایانی جنگ شهرها در 21 فروردین 1367، از طرف عراق آغاز شد و در اول اردیبهشت 1367 بعد از سقوط فاو، پایان یافت. در این مدت، عراق بین 190 تا 200 فروند موشك به شهرهای ایران و جمهوری اسلامی ایران نیز نزدیك به پنجاه فروند موشك به شهرهای عراق شلیك كرد (جمشیدی، ص 54 ـ 55).
بر اثر حملات موشكی به شهرهای ایران، نزدیك به هشتاد هزار تن مجروح یا كشته شدند (كاظمی، ص 171؛ ابوغزاله، ص240ـ242). مهمترین هدف عراق از بمباران شهرها تضعیف روحیه مردم ایران، كاهش اراده نیروهای حاضر در جبهههای جنگ، خنثی نمودن عملیات نظامی ایران و جبران شكست ارتش عراق بود تا ضمن بالابردن هزینههای جنگ، دولت ایران را به مذاكره و پایان دادن به جنگ وا دارد (جمشیدی، ص 55 ـ59).
و) جبهههای جدید در خلیجفارس و تشدید جنگ نفتكشها. ویژگی این دوره، تشدید تنش بین ایران و امریكا در خلیجفارس بود. در اواخر 1365 ش، كویت از پنج عضو دائم شورای امنیت برای همرُوی نفتكشهای این كشور دعوت كرد (كردزمن، 1988، ص 309ـ360؛ درودیان، 1376 ش، ص 179). در اول مرداد 1366، نخستین كاروان نفتكشهای كویتی با همرُوی كشتیهای جنگی امریكایی پس از طی مسافتی در نزدیكی جزیره فارسی به مین برخورد كرد و یكی از نفتكشهای كویتی بهشدت آسیب دید ( روزشمار جنگ ایران و عراق ، كتاب50، ص 62). دو ماه بعد، یك كشتی ایرانی بهبهانه اینكه مشغول مینگذاری در خلیجفارس بوده است، هدف حمله بالگردهای امریكایی قرار گرفت. پانزده روز بعد، قایقهای تندرو سپاه پاسداران با بالگردهای امریكایی درگیر شدند (بكایی، ص 12). اصابت دو موشك كرم ابریشم به نفتكش امریكایی در بندر احمدی كویت پاسخی به اقدامات امریكا بود كه در دو روز متوالی صورت گرفت. امریكا به سكوی نفتی رِشادت در خلیجفارس حمله كرد كه با حمله موشكی مجدد به پایانه بندر احمدی روبهرو شد. بعد از آن، تاحدود شش ماه، درگیری نظامی شدیدی بین ایران و امریكا رخ نداد (یزدانفام، ص 89، 102). مرحله دوم درگیری از 25 فروردین 1367 آغاز شد. زمانی كه عراقیها خود را برای حمله همهجانبه به شبهجزیره فاو آماده میكردند، یك فروند كشتی جنگی امریكایی، هنگام برگشت از همرُوی كشتیهای كویتی در مركز خلیجفارس، به مین برخورد كرد و سه تن از سرنشینان آن مجروح شدند (اردستانی، 1379 ش، ص390). چهار روز بعد، امریكا سكوهای رشادت و سلمان را محاصره كرد و به آتش كشید و ناوچه جوشن و سهند را غرق كرد. همچنین، هواپیماهای امریكایی ناوچه سبلان را، كه هواپیماهای مهاجم امریكایی را هدف حمله قرار داده بود، بمباران كردند. در همین روز، قایقهای تندروی سپاه پاسداران با ناوگان امریكایی درگیر شدند و به یك فروند كشتی تداركاتی امریكایی، یك فروند نفتكش انگلیسی و یك فروند كشتی قبرس آسیب شدیدی وارد كردند. بعد از این درگیری گسترده، امریكا پروازهای تجسسی خود را بر فراز شهرهای جنوبی ایران از سرگرفت و ناو وینسنس را وارد خلیجفارس كرد. در اوایل تیر 1367، تنش در خلیجفارس افزایش یافت و ناو وینسنس هواپیمای مسافربری ایران را در خلیجفارس هدف قرار داد و 290 مسافر و خدمه آن كشته شدند (یزدانفام، ص 99ـ100).
ز) تغییر موازنه، حملات پایانی عراق و پذیرش قطعنامه 598. عراقیها از فرصت درگیری امریكا با ایران در خلیجفارس استفاده كردند و با تشدید بمباران شهرها و نفتكشها، كوشیدند با تغییر موازنه جنگ بر روی زمین و تغییر راهبرد دفاعی به حمله، ابتكار عمل را در جنگ در دست بگیرند و با بازپسگیری مناطق تحت تصرف ایران شرایط لازم را برای پایان جنگ فراهم كنند (درودیان، 1380 ش الف ، ص 58). توان رزمی عراق، كه در 1366 ش با خرید و تولید جنگافزارهای جدید و ترمیم سازماندهی نظامی افزایش یافته بود، در اوایل 1367 ش نمایان شد (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1381 ش، ص 154ـ155).
هر چند ارتش عراق در سلسله عملیات ایران در جبهه شمالی آسیبهای فراوان دید، درگیری نیروهای ایران در پدافند گسسته جبهههای متعدد سبب شد تا قدرت واكنش آنها در برابر هجوم ارتش عراق به فاو كاهش یابد. بهخصوص كه عراق تمركز قوای خود را در فاو، برای جلوگیری از سقوط حلبچه، برهم نزده بود (همو، 1379 ش، ص 102). در آغاز 1367 ش، عراق با استفاده از برتری نظامی خود در جنوب و با اتكا به حمایت روانی و سیاسی و تبلیغاتی ناشی از حضور نظامی امریكا در خلیجفارس توانست روحیه لازم را برای خروج از وضع پدافندی و كسب ابتكار عمل بهدست آورد و حملات گستردهای انجام دهد (همان، ص 106). نخستین حمله جدید عراق در منطقه فاو صورت گرفت. ارتش عراق در 28 فروردین 1367، با دو سپاه هفتم و گارد و یگانهای نیروی دریایی خود شامل دَه لشكر و 26 تیپ، به منطقه عملیاتی والفجر 8 هجوم برد (نداف، ص 247). این حمله كاملاً غافلگیرانه بود و عراق بهطور گسترده از سلاحهای شیمیایی استفاده كرد (همان، ص 67؛ درودیان، 1380 ش الف ، ص 66). در این عملیات، نیروهای عراقی از عقبه خشكی برخوردار بودند، در حالیكه نیروهای ایران در آن سوی آب میجنگیدند و تنها به یك پل بر روی اروندرود متكی بودند. در هر حال، خطوط گوناگون دفاعی نیروهای ایران در برابر آتش شدید و آمادگی كامل نیروهای عراقی بعد از 48 ساعت مقاومت سقوط كرد (نداف، ص 149ـ150). سقوط فاو نشاندهنده برتری كمّی عراق از نظر نیرو و تجهیزات و نیز تغییر استراتژی آن از پدافند به آفند در پایان جنگ بود (درودیان، 1380 ش الف ، ص 72). 38 روز پس از حمله به فاو، ارتش عراق در 4 خرداد 1367 با سه سپاه (گارد ریاست جمهوری از محور آبراهه پرورش ماهی شلمچه، لشكر سوم از محور جاده شلمچه و لشكر هفتم از محور جزیره امالطویل) با پشتیبانی واحدهای توپخانه زرهی و هوایی وارد عمل شد و شلمچه در هشت ساعت سقوط كرد (همان، ص 85، 87).
ایران برای مقابله با برتری عراق در جبهههای جنگ، در 22 خرداد 1367 عملیات بیتالمقدّس 7 را با ده یگان سپاه پاسداران، در منطقه شلمچه اجرا كرد كه با پیشروی سریع نیروهای ایران همراه بود، اما بهدلیل ورود یگانهای مجرب عراق به منطقه و انجام چند ضدحمله، نیروهای ایرانی، برای جلوگیری از تلفات بیشتر، به مواضع قبلی عقبنشینی كردند (درودیان، 1376 ش، ص 202). عراق در ادامه حملات خود در 24 خرداد 1367، در محور ماووت (جبهه شمالی) وارد عمل شد و پس از هشت روز درگیری، بخشی از این منطقه را از دست ایران خارج كرد (همو، 1380 ش الف ، ص 97). همچنین در 29 خرداد 1367، عراق در اقدامی مشترك با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به مهران حمله كرد. در این عملیات، نیروهای عراقی به پشتیبانی یك لشكر، ارتفاعاتِ قلعه آویزان را، كه بر شهر مهران مسلط بود، تصرف كردند و نیروهای سازمان یاد شده، با برخورداری از حمایت یگانهای عراق، وارد شهر مهران شدند (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1369 ش، ص 163؛ درودیان، 1376 ش، همانجا). یگانهایی از گارد ریاست جمهوری، لشكر سوم و لشكر ششم عراق در آن عملیات شركت داشتند و از بامداد 4 تیر 1367 با گشودن آتش سنگین بر خطوط دفاعی و عقبههای منطقه، حمله به جزایر مجنون را آغاز كردند و تا 11 صبح همان روز در محورهای اصلی و فرعی در جزیره شمالی به هم پیوستند. با سقوط جزایر جنوبی و شمالی، نیروهای ایران مناطق ابوذاكر و تُرابه را تخلیه كردند. ارتش عراق در محورهای طلائیه و كوشك، با پیشروی در خاك ایران، حملات فرعی خود را آغاز كرد و با تصرف جاده اهواز به خرمشهر و بستن این جاده، چندین پل و قسمتی از ریلهای راهآهن را تخریب كرد. با آغاز شب، نیروهای عراقی از محور طلائیه به سمت مرز عقبنشینی، و در حوالی نوار مرزی مواضع خود را تثبیت كردند (درودیان، 1380 ش الف ، ص 100ـ 101؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. دفتر سیاسی، ش 45، ص 13). عراق پس از بازپسگیری كلیه مناطق تصرف شده در جبهههای جنوب، به جبهههای شمالی حمله كرد و در 7 تیر 1367، ارتفاعات شاخ شمیران در منطقه دربندیخان را تصرف نمود (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1369 ش، ص 90). نیروهای ایران برای تمركز توان خود و خارج كردن ابتكار عمل از دست عراق، مناطق حاجعمران، ماووت و پنجوین را تخلیه كردند (درودیان، 1380 ش الف ، ص 115). ارتش عراق ضمن اشغال این مناطق به حملات خود ادامه داد و طی هشت روز كلیه مناطق شمالی را كه ایران در 1366 ش و اردیبهشت 1367 با عملیات كربلای 10، نصر 4، نصر 8 و بیتالمقدّس 6 تصرف كرده بود، پس گرفت (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1369 ش، همانجا). در تیر 1367، نیروهای عراقی به غرب عینخوش، موسیان و جنوب دهلران حمله كردند و پادگان عینخوش، منطقه زُبَیدات ـ شرهانی و شهر دهلران را اشغال نمودند و عراق اعلام كرد پنج هزار تن از نیروهای لشكرهای 21 و 77 ایران را به اسارت گرفته است (درودیان، 1380 ش الف ، ص 116).
در 27 تیر 1367، جمهوری اسلامی ایران بهطور رسمی قطعنامه 598 را پذیرفت (ولایتی، ص 279). سه روز پس از پذیرش رسمی قطعنامه، ارتش عراق در 31 تیر 1367 از دو محور شلمچه و كوشك وارد خاك ایران شد و حدود سی كیلومتر از جاده اهواز ـ خرمشهر را تصرف كرد و با استفاده از نیروهای كماندویی و زرهی از دو محور شلمچه و جاده اهواز ـ خرمشهر، خرمشهر را محاصره نمود و تا پنج كیلومتری قرارگاه كربلا پیشروی كرد. هدف عراق از این تهاجم اشغال مناطقی از ایران و به اسارت در آوردن نظامیان بیشتری بود تا در زمان مذاكره بعد از جنگ، به عنوان برگ برنده از آن استفاده كند و در تبادل اسرا موقعیت برتری داشته باشد (درودیان، 1380 ش الف ، ص 175، 177؛ همو، 1376 ش، ص 207ـ 208). مردم ایران در پی این اقدام احساس خطر كردند و برای مقابله با نیروهای عراقی بسیج شدند. در شرایطی كه خرمشهر و اهواز در آستانه اشغال بودند، امام خمینی(ره) در پیامی به نیروهای مسلح، بر تداوم مبارزه و مقاومت در برابر نیروهای عراقی تأكید كردند (رجوع کنید به ج 20، ص 245). با انتشار پیام امام، خطوط دفاعی جدید تشكیل گردید و از پیشروی نیروهای عراق جلوگیری شد و در بعد از ظهر همان روز، با توقف نیروهای عراقی، پادگان حمید از اشغال خارج شد (درودیان، 1380 ش الف ، ص 178). عراق با مشاهده بسیج عمومی در ایران و ناكامی نیروهای عراقی در برخی جبههها، پس از 24 ساعت رسماً دستور عقبنشینی از جبهههای جنوب را صادر كرد (خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارشهای ویژه ، ش 125، 1 مرداد 1367، ص 9) و در 3 مرداد 1367، عقبنشینی از جبهههای میانی و غربی ایران را اعلام نمود (همان، ش 128، 4 مرداد 1367، ص 1). در حالیكه آخرین نیروهای عراقی از منطقه خارج میشدند، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، به قصد رسیدن به تهران در 33 ساعت و سرنگون كردن نظام جمهوری اسلامی ایران، در 3 مرداد 1367، با 25 تیپ، حمله به شهرهای كرند و اسلامآباد را آغاز كردند. آنها در چند ساعت این دو شهر را تصرف و به سوی كرمانشاه حركت كردند. نیروهای ایران با آگاهی از جهت پیشروی آنان در منطقه حسنآباد، روی ارتفاعات چهارزِبَر خط دفاعی تشكیل دادند و با نیروهای مهاجم، كه حدود دو هزار نفر بودند، درگیر شدند (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. دفتر سیاسی، ش 46، ص 17). با ناكامی نیروهای عراقی در پشت ارتفاعات چهارزبر، نیروهای ایرانی برای بازپسگیری مناطق اشغال شده، عملیات مرصاد را در 6 مرداد 1367 آغاز كردند. در برخی محورها، نیروهای ایرانی یگانهای عراقی را غافلگیر كردند و آسیبهای فراوانی به آنها رساندند. خلبانهای هوانیروز نیز با گشودن آتش سنگین بر روی دشمن زمینه فروپاشی مواضع آنها را فراهم ساختند. شهر اسلامآباد آزاد شد و نیروهای مجاهدین خلق (منافقین) ضمن تحمل تلفات با بهجا گذاشتن ادوات نظامی متواری شدند (شبانی، ص 93). با توقف عملیات نظامی، مقدمات آتشبس بر اساس قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد فراهم آمد و در 29 مرداد 1367 بهطور رسمی آتشبس میان دو كشور در جبهههای جنگ برقرار شد و جنگ پس از هشت سال به پایان رسید (درودیان، 1380 ش الف ، ص 212).
منابع: (1) عبدالحلیم ابوغزاله، الحرب العراقیه الایرانیه: 1980ـ 1988، [بیجا: بینا ]، 1994؛ (2) ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، تألیف محمد جوادیپور و دیگران، تهران: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران،1373ـ1376ش؛ (3) حسین اردستانی، تنبیه متجاوز: بررسی تحولات سیاسی نظامی از تابستان 1361 تا فروردین 1367، تهران 1379 ش؛ (4) همو، «عملیات كربلای 5»، سند مورخ 1/11/1365، ش 1369، موجود در مركز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ (5) همو، «گزارش عملیات خیبر»، سند مورخ 1363ش، ش148، موجود در همانجا؛ (6) «ارزیابی عملیات والفجر 8»، گزارش از یگان جنگال قرارگاه خاتمالانبیاء به فرماندهی قرارگاه خاتمالانبیاء، سند مورخ 28/11/1364، ش 12397، موجود در همانجا؛ (7) «استفاده عراق از سلاح شیمیایی در عملیات والفجر 8»، گزارش دفتر بهداری قرارگاه كربلا، سند مورخ 1364 ش، ش 4، موجود در همانجا؛ (8) مهدی انصاری، «استراتژی دفاع متحرك عراق»، سند مورخ بهار 1367، ش 682، موجود در همانجا؛ (9) مهدی انصاری، محمد درودیان، و هادی نخعی، خرمشهر در جنگ طولانی، تهران 1377 ش؛ (10) محمد بكایی، دلیران دریا، تهران 1374 ش؛ (11) محمدحسین جمشیدی، «جنگ شهرها» ، تاریخ جنگ: فصلنامه مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، ش 11 (بهار 1375)؛ (12) ركنالدین جوادی، «گزارش مسائل جنگ از آغاز تا پایان»، سند مورخ مهر 1360، ش 4، موجود در همان مركز؛ (13) ابوالقاسم حبیبی، «گزارش اجمالی سیوهشت عملیات جنگ»، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش (جزوه تكثیرشده)؛ (14) حسین حسینی، «بررسی علل وقوع جنگ ایران و عراق»، در ریشههای تهاجم: علل و زمینههای شروع جنگ، به كوشش فرهاد درویشی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1378 ش؛ (15) كمال حسینی، «گزارش عملیات بیتالمقدس 3»، سند مورخ آبان 1367، ش 675، موجود در همان مركز؛ (16) سعید خالوزاده، «حمایتهای سیاسی، نظامی و اقتصادی كشورهای قدرتمند از عراق در طول جنگ با جمهوری اسلامی ایران»، در دعاوی ایران: بررسی كمكها و حمایتهای غرب به ویژه آمریكا از صدامحسین در جنگ تحمیلی ، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران، 1383 ش؛ (17) خرمشهر در اسناد ارتش عراق، تحقیق اصغر كاظمی، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1375 ش؛ (18) روحاللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، صحیفه نور، تهران، ج 7، 1373 ش، ج 8 ، 1373 ش، ج 19، 1368 ش، ج20، 1369 ش؛ (19) محمد درودیان، آغاز تا پایان ( سالنمای تحلیلی ): بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ از زمینهسازی تهاجم عراق تا آتشبس، تهران 1376 ش؛ (20) همو، پایان جنگ: بررسی و تحلیل رویدادهای سیاسی ـ نظامی جنگ از عملیات والفجر 10 تا اشغال كویت، تهران 1380 ش الف ؛ (21) همو، جنگ: بازیابی ثبات، بررسی تحولات سیاسی نظامی از 1359 تا 1361، تهران 1378 ش الف؛ (22) همو، خرمشهر تا فاو: بررسی نظامی ـ سیاسی جنگ بعد از آزادی خرمشهر تا فتح فاو و آزادی مهران ( تیر 1361 تا مرداد 1365 )، تهران 1378ش ب ؛ (23) همو، خونینشهر تا خرمشهر، تهران 1380 ش ب ؛ (24) همو، شلمچه تا حلبچه: بررسی وقایع سیاسی ـ نظامی جنگ در سال 1366 ، تهران 1384 ش؛ (25) همو، «طراحی و انجام عملیات كربلای 5»، سند مورخ فروردین 1366، ش 661، موجود در همان مركز؛ (26) فرهاد درویشی، «تمهیدات سیاسی و نظامی عراق برای آغاز جنگ»، در ریشههای تهاجم، همان؛ (27) غلامعلی رشید، «استراتژی آزادسازی»، تاریخ جنگ: فصلنامه مركز مطالعات و تحقیقات جنگ ، ش 11 (بهار 1375)؛ (28) محسن رشید، گزارش كوتاه ، تهران 1380 ش؛ (29) داود رنجبر، «عملیات والفجر 8»، سند مورخ 1366 ش، ش 1637، موجود در همان مركز؛ (30) همو، «نگاهی گذرا به سیر جنگهای نامنظم در طول جنگ هشتساله»، سند مورخ 1369 ش، ش 606، موجود در همان مركز؛ (31) روزشمار جنگ ایران و عراق، نویسندگان: مهدی انصاری و دیگران، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1372 ش ـ ؛ (32) روزها و رویدادها ، تهیه و تنظیم دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم كلقوا، ج 3، تهران: زهد، 1377 ش؛ (33) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. دفتر سیاسی، رویدادها و تحلیل ، ش 45 (25 تیر 1367)، ش 46 (29 مرداد 1367)؛ (34) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، اطلس جنگ ایران و عراق: فشرده نبردهای زمینی، 31 شهریور 1359ـ 29 مرداد 1367، تهران 1379 ش؛ (35) همو، جنگ در سال 65: كارنامه یك ساله سپاه، تهران 1367 ش؛ (36) همو، راهنمای عملیاتهای جنگ هشت ساله، تهران 1369 ش؛ (37) همو، كارنامه نبردهای زمینی ، تهران 1381 ش؛ (38) مسعود سرمدی، «گزارش عملیات فتح 1»، سند مورخ 1365 ش، ش 294، موجود در همان مركز؛ (39) علی سمیعی، كارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس ، تهران 1382 ش؛ (40) محمد شبانی، «عوامل مؤثر بر شكست سازمان مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان»، فصلنامه دفاعی و امنیتی، ش 31 (تابستان 1381)؛ (41) موسی كاظمی، «تحلیل آماری جنگ شهرها»، در تأملی در جنگ ایران و عراق: چند مسئله راهبردی ( مجموعه مقالات )، به اهتمام مجید مختاری، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1380 ش؛ (42) گاهشمار جنگ عراق و ایران 1987: از دیماه 1365 تا آذر 1366، ترجمه پیروز ایزدی، بهكوشش محمود یزدانفام، تهران: دانشكده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران، 1377 ش؛ (43) «گزیده اسناد والفجر 8»، ج 5، تدوین جعفر فرهادی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ (منتشر نشده)؛ (44) مجید مختاری، «گزارش عملیات والفجر 8»، سند مورخ 1364 ش، ش 240، موجود در همان مركز؛ (45) نبردهای شرق كارون به روایت فرماندهان ، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مركز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1379 ش؛ (46) مجید نداف، «گزارش سقوط فاو»، سند مورخ 1367 ش، ش 679، موجود در همان مركز؛ (47) علیاكبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق بر جمهوری اسلامی ایران ، تهران 1380 ش؛ (48) محمود یزدانفام، «سیمای خلیجفارس در واپسین سال جنگ ایران و عراق»، نگاه ، ش 15 و 16 (شهریور و مهر 1380)؛ (49) حسین یكتا، «وضعیت نظام بینالمللی در آستانه جنگ ایران و عراق»، در ریشههای تهاجم ، همان؛
(50) Anthony H. Cordesman, The Gulf and the West: strategic relations and military realities, Boulder, Colo. 1988; (51) Anthony H. Cordesman and Abraham R. Wagner, The lessons of modern war, Boulder, Colo. 1991.