جنگ دوره عثمانی ، عثمانیها برای آغاز لشكركشی به اخبارِ خارج از كشور بسیار توجه داشتند و میكوشیدند از وقایع بینالمللی بهخوبی مطّلع باشند (برای مثال، از طریق جاسوسان یهودی رجوع کنید به آرجه، ص 257ـ286). بررسی مسیرهای لشكركشیهای قبلی نیز حائز اهمیت بود، مثلاً محمد دوم برخی از لشكركشیهای بایزید اول و مراد دوم را، به عنوان سرمشقی برای خود، بررسی كرده بوده است (رجوع کنید به اینالجق، ص 220). به علاوه، در باره مسیرهای مناسب، از سربازان و افسرانِ كاملاً آشنا با عملیات نظامی نظرخواهی میشد (رجوع کنید به هرمزاكی، ج 2، بخش 1، ص 521).
در هنگام جنگ ایران، ارزروم (به سبب موقعیت سوقالجیشی) ناحیهای بسیار مهم و اساسی بهشمار میرفت. مناطق دیاربكر، وان و موصل، همراه با حلب به عنوان عقبه، پادگان ـ شهرهایی بودند كه هنگام جنگ در سرزمین عراق، نقش مشابهی ایفا میكردند. عثمانیها در رویارویی با روسیه از راههای دریایی استفاده میكردند كه از استانبول به كریمه و پادگانهای واقع بر ساحل رودخانههای منتهی به دریای سیاه میرسیدند. در لشكركشی به دانوب وسطا، خط اصلی پیشروی عبارت بود از مسیر استانبول از طریق اَدِرنه، فِلِبه (پلوودیف)، صوفیه و نیش به طرف بلگراد كه پس از آن، خود دانوب و تیسا راه دسترسی به نواحی مجارستان به شمار میرفتند و [رودخانه] ساوا و دراوا مسیر ورود به نواحی هِرزِگوین، دالماسی و بوسنی بودند. منطقه وسیع سلانیك، برای عملیات نظامی بر ضد یونان و آلبانی، پایگاه خوبی بود (برای موضوع راههای مواصلاتی در امپراتوری عثمانی رجوع کنید به ییرچك، 1877؛ تشنر، 1924ـ 1926).
گستره امپراتوری عثمانی و راههای دور و درازی كه میبایست پیموده میشد، بسیج كامل نیروها را با كندی و دشواری مواجه میساخت. رسم بود كه در دسامبر هر سال، برای اردوكشی پیشبینی شده سال بعد، فرمانهایی مبنی بر فراخوان سپاهیان در ولایات صادر میشد (هرمزاكی، همانجا؛ كوسپینیانوس، گ63ر ـ پ؛ دویچف، ص 43؛ ساتون، ص 35ـ 37، 90ـ 91، 151ـ153). مارسیلیی (ج 2، ص 206) نشان میدهد كه برای لشكركشی و حمله به اروپا، لشكریانی از آسیای صغیر و سرزمینهای عربی، از طریق استانبول و گلیبولی/ گلیپولی بهسوی بالكان میرفتند یا از طریق بندرهای سوریه و مصر مستقیم به سلانیك اعزام میشدند و از این مرحله به بعد نیروهای گوناگونی، در نواحی فلبه، صوفیه و نیش، به مسیر اصلی میپیوستند. نبردهای بزرگ با اتریش و ایران غالباً در مرداد/ اوت، شهریور/ سپتامبر و مهر/ اكتبر در میگرفت. كاهش منابع علوفه در مناطق عملیاتی در اواخر تابستان، لشكركشی را دچار محدودیتهایی میساخت زیرا عثمانیها حیوانات باربر زیادی با خود به جنگ میبردند كه برای غذای آنها نیاز به علوفه داشتند (وارنری، ص 37ـ 38). با آغاز زمستان (كه غالباً در بالكان و ارمنستان و نواحی همجوار طاقتفرسا و شدید بود)، زمان عقبنشینی به اقامتگاههای زمستانی نسبتاً نزدیك فرا میرسید.
تمهید مقدمات حمله جدید، مستلزم گردآوری همزمانِ مقادیر عظیمی تداركات جنگی بود، ازاینرو برای تولید توپهای جدید و تأمین فلزات (سرب، مس، آهن) از معادن و ساخت كلنگ، بیل، دیلم، تبر، میخ، نعل اسب و چرخ برای درشكههای حمل سلاح و ارابهها و غیره فرمانهایی صادر میشد (رجوع کنید به باروت/ باروتخانه *؛ نیز رجوع کنید به گژگوژوسكی، جاهای گوناگون؛ گوكبیلگین ، ص 169).
تأمین ذخایر غذایی كافی برای نیروهای حاضر در میدان نبرد، از مهمترین اولویتها بود. مقدار كمی نان، برنج، گوشتِ خشكشده گاو، پیاز و آب، عناصر اصلی غذای روزانه لشكریانِ عثمانی را تشكیل میداد. این شیوه متعادل و كنترلشده خوردن و آشامیدن، همچنانكه برخی از منابع غربی نیز خاطرنشان كردهاند، سرباز عثمانی را از دشمن مسیحی مقاومتر و پرتحملتر میساخت (رجوع کنید به مناوینو، گ 73 ر؛ گئورگیویتس، ص52ـ53؛ آرویو، ج 4، ص518؛ كورمنین، ص 261؛ وارنری، ص 23). بخشی از مسئولیت سنگین تأمین غذای سربازان، برعهده اهالی ساكن نزدیك خط مقدّم بود كه در قبال دریافت پول، توشه و غلات لشكریان را فراهم میكردند (رجوع کنید به لتسه، ص 48ـ49؛ اسپاندوجینو، ص230ـ231؛ كورمنین، ص 255ـ 256).
گاه كه اردوكشی بزرگی در پیش بود، فرمان ممنوعیت خروج ذخایر[غذایی]از منطقه معینی صادر میشد (هرمزاكی، ج 2، بخش 1، ص 525) و حكومت، كشت برنج را در امتداد رودخانههای مریچ (ماریتسا) و واردار، واقع در جزایر بالكان، تشویق میكرد (رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل " "Filāha. IV).
لشكركشیهای بزرگ، مستلزم گردآوری تعداد زیادی حیوانات باركش و ارابههای دوچرخ و چهارچرخ بود. گاوها و گاومیشها (كه شماری از آنها را مثلاً در كیلیكیه پرورش میدادند رجوع کنید به اولیا چلبی، ج 3، ص40) توپهای بزرگ را میكشیدند، حال آنكه از شترها (كه آنها را از آسیای صغیر و هلال خصیب میآوردند) و قاطرها و اسبهای باركش (كه از سرزمینهای حوزه دانوب سفلا جمعآوری میشدند) برای حمل بار استفاده میشد. علاوه بر این، رسم بود كه برای حملونقل، از مناطق روستایی مرزی یا نزدیك مرز، ارابه و حیوان و افراد موردنیاز درخواست میشد (رجوع کنید به اسپاندوجینو، ص 218؛ هرمزاكی،ج 2، بخش 1، ص 230؛ دویچف، ص 203؛ مونتكوكّولی و كریسه، ج 3،ص 294ـ295، 305ـ306؛ باربار، ص 43 به بعد؛ تسوتكووا، ص 225).
آغاز لشكركشی با تشریفات مفصّلی همراه بود. از شش توغ *، كه نشان ویژه سلطان بودند، دو تا در حیاط اول كاخ سلطنتی در استانبول، برافراشته میشد. اگر وزیراعظم، و نه خود سلطان، فرماندهی لشكر را برعهده داشت، یكی از سه توغِ واگذار شده به او در معرض دید عموم قرار میگرفت. روز بعد، گروههایی منتخب از میان صاحبان مشاغل در استانبول، نظیر آسیابانها، نانوایان، قصابها، سرّاجها و غیره، بهمنظور خدماترسانی به نیروهای نظامی، در مراسمی تشریفاتی عازم اردوگاه میشدند. دو روز بعد، ینیچریها و سپس دیگر واحدهای نظامی حكومت مركزی، پیاپی بهسمت اردوگاه حركت میكردند و در آنجا وزیراعظم، با در دست داشتن ابلاغ رسمی سلطان، بهعنوان سردار، به آنان میپیوست (دویچف، ص 215؛ گالان، ج 1، ص 177 به بعد؛ لاكروا، ج 1، ص 266 به بعد، 295 به بعد؛ كرالیو، ج 1، ص 52 به بعد، ج 2، ص 73 به بعد، 82 به بعد، 88 به بعد؛ وارنری، ص 21 به بعد؛ مونتكوكّولی و كریسه، ج 3، ص 289؛ دسن، ج 7، ص 387 به بعد؛ هامر ـ پورگشتال، ج 1، ص 488 به بعد). برای تسهیل حركت سپاهیان در محدوده امپراتوری، به مقامات محلی استانها دستور داده میشد كه جادههای تعیین شده را بازسازی كنند. شمار زیادی ستونهای سنگی و تیرهای چوبی برای علامتگذاری مسیر لشكركشی بهكار میرفت (رجوع کنید به > گنجینه سیاسی >، ج 3، ص 861؛ دویچف، ص 69، 264؛ ماینی، ج 1، ص 288؛ آوئر، ص 50؛ باربار، ص 22، 27ـ 28). عبور از رودخانههایی نظیر ساوا، دراوا، دانوب یا تیسا، در اروپا مشكلی جدّی بود. برای احداث پلهای بزرگ شناور میبایست ابزارآلات، الوار، زنجیر، سیم، میخ و غیره را گرد میآوردند. گاه قطعات پیشساخته این پلها را با قایق، ارابه یا درشكه به محل تعیین شده میبردند. علاوه بر این، گاه فرمانهایی مبنی بر خدمتِ اجباری صنعتگران ماهر محلی، نظیر درودگران و آهنگران، صادر میشد (رجوع کنید به بارُویوس، ص 134ـ 135؛ ژاموسكوزی، ص 147ـ 148؛ هرمزاكی، ص 521، 525، 543؛ ماینی، ص 391ـ393؛ لا كروا، ص 298ـ 300؛ مولنار، ص 259ـ263).
در دوران اقتدار عثمانیان، پیشروی تابع انضباطی سخت بود. وارد آوردن خساراتِ هر چند ناچیز به باغهای میوه و بوستانها و زمینهای كشاورزی در امتدادِ مسیر، مجازات شدیدی در پی داشت (رجوع کنید به گئورگیویتس، ص 53ـ54؛ چسنو، ص108ـ 109). بر اساس فرمانهای مكتوبِ «سردار»، كه از طریق «چاووش باشی» و زیردستانش به هنگها و گردانهای گوناگون ابلاغ میشد، میتوان نظام حركت لشكر و عناصر اصلی سپاه را در صحنه جنگ واقعی دریافت. این عناصر عبارت بودند از: یك ستون جلودار متشكل از سوارهنظام شناسایی و هجومی (از جمله آكینجیها و تاتارها)، یك پیشقراول زبده سواره تحت فرمان چرخجیباشی، نیروی اصلی متشكل از ینیچریها، آلتیبولوك و سربازان متخصص (نظیر اسلحهسازها، توپچیها و غیره)، همراه با سپاهیان زمیندار در هر جناح و عقبه لشكر كه حامل باروبنه و تداركات بود (رجوع کنید به بابینگر، ص 46، 61؛ مارسیلیی، ج 2، ص 112ـ117؛ هامر ـ پورگشتال، ج 1، ص 493 به بعد).
حركت از یك اردوگاه به اردوگاه بعدی، در اولین ساعات صبح آغاز میشد. ابتدا افرادی كه مسئول انتخاب و تعیین مكان جدید بودند، با پشتیبانی مناسب و همراه با چادرها و باروبنه به راه میافتادند. دسترسی به چراگاه برای حیوانات و آب برای نیروهای نظامی و چهارپایان، از مهمترین عوامل برای گزینش مكان بعدی بود و به این منظور تجربه لشكركشیهای پیشین، رایزنی با خبرگان محلی و گشت شناسایی دقیق، موردتوجه قرار میگرفت. افواج و دستههای گوناگون یكی پس از دیگری تا حوالی ظهر به اردوگاه جدید میرسیدند. مركز اردوگاه به خیمههای سلطان، صدراعظم و مقامات عالیرتبه بابعالی اختصاص داشت. در اطراف این قسمت، ینیچریها و آلتیبولوك و توپها و توپچیان و در یك كلام گارد سلطنتی، استقرار مییافتند. پس از این هسته مركزی، بیگلربیگها، سنجقبیگها و سپاهیهای ایالات مستقر بودند كه هریك اقامتگاه [ویژه] خود را داشتند. بسیاری از جزئیات متنوع این اردوگاهها در منابع اروپایی ثبت شده است، از جمله: فانوسهای مورداستفاده در حركتهای شبانه، سقاها با مشكهایی از چرم گاومیش، سرپناههای صنعتگران (با درفش نصبشده روی هركدام از آنها به عنوان مشخصه حرفه یا كسب و كار آنان)، محوطهای ویژه چهارپایان سرگردان تا مالكانشان آنها را شناسایی كنند و حصارهای كرباسی نقاشی شدهای كه در اطراف مقر سلطان میكشیدند و مانند دیوار بهنظر میرسید. از سوی دیگر، رفتار آرام و موقرانه سربازان عثمانی، مستنبودنِ آنها، آرامش حیرتانگیز حاكم بر اردوگاهها و اهتمام دقیق به نظافت فردی و جمعی افراد (نظیر مراجعه مرتب به سلمانی، شستشوی مكرر لباسها و فراوانی مستراحهای عمومی در اقامتگاهِ هر واحد و در سراسر اردوگاه)، كه با وضعِ معمول در ارتشهای مسیحی تضاد درخور توجهی داشت، تأثیرات عمیقی بر ناظر مسیحی به جای مینهاد (رجوع کنید به اسپاندوجینو، ص230؛ < گنجینه سیاسی >، ج 3، ص 865 به بعد؛ كورمنین، ص 258ـ259؛ لاكروا، ج 1، ص 289 به بعد، ص 301 به بعد؛ گالان، ج 1، ص 113 به بعد، ج 2، ص 113 به بعد؛ آوریو، ج 4، ص 516 به بعد؛ ماینی، ج 1، ص 288 به بعد، ص 301 به بعد، 336ـ 337، 348ـ349؛ گیه راگو، ص 323 به بعد). در منابع اروپایی همچنین در باره زرق و برق لشكر عثمانی (لباس متحدالشكل و سازوبرگ ینیچریها)، ارجگذاری به رفتار شایسته سربازان در عرصه جنگ (با اعطای جقّه، جبّه افتخاری و هدایای نقدی) و استفاده از درفشهای رنگینی كه دستههای گوناگون را از یكدیگر و از خدم و حشم شخصی مقامات عالیرتبه متمایز میساخت، مطالبی آمده است (رجوع کنید به < گنجینه سیاسی >، ج 3، ص 841، 843، 853؛ ژرمینی، ج 1، ص 109؛ هرمزاكی، تكمله 1، ج 1، ص 86 ـ 87؛ بروئه، ص 24، 27، 58 ـ 59).
ارزیابی تدابیر جنگی عثمانیها در میدان جنگ، تا اندازهای نیازمند دقت است. نقش ینیچریها و آلتیبولوك و نیروهای ویژه خاندان سلطنت، در جنگ اهمیت بسیار داشت، اما شاید بیش از حد بر آن تأكید شده باشد. وزنه اصلی نیروهای عثمانی، «سپاهی»ها یا جنگجویان زمیندار ایالات بودند كه تعدادشان از نیروهای حكومت مركزی بسیار بیشتر بود. آرایش معمولی در میدان جنگ، به پیروی از تغییرات محیطی، عبارت بود از یك محور ثابت (متشكل از ینیچریها و دستههای برگزیده دیگر، كه سنگرها، توپها و ارابههایی برای پشتیبانی داشتند) و دستهای قدرتمند از سوارهنظام «سپاهی» در هر جناح. شیوههای جنگی مناسب برای نیروهایی كه بدینصورت سازمان یافته بودند، عبارت بود از: به ستوه آوردن دشمن، زدوخورد، یورشهای ناگهانی، عقبنشینیهای ظاهری، نفوذ به جبهه مقابل از طرفین یا از پشتسر و بالاخره یورش سراسری سوارهنظام به دشمن، تاخت و تاز كردن و از پای در آوردن و تعقیب بیامان و سرسختانه آنان. عوامل سوقالجیشی طبیعی نظیر زمان و مسافت (هنگام جنگ برضد اتریش و ایران)، شرایط آبوهوایی (نزدیكی به زمستان) و تداركات را نیز باید به موارد فوق افزود. تأثیر این عوامل به گونهای بود كه در عصر طلایی حكومت عثمانی، لشكركشیهای اصلی دولت عثمانی شكل یورش سریع اما شدید و دشمنشكن به خود میگرفت، البته این تأثیر آشكار به قدرت تحرك بالا و انعطافپذیری نیروها بستگی داشت.
همزمان با تغییر و كاملترشدن هنر رزم در اروپا و اتخاذ تدابیر جدید جنگی، به مرور زمان، نظام جنگی متمایزی ابتدا در اتریش و سپس در روسیه، برای رویارویی با ارتش عثمانی شكل گرفت. رایموندو مونتكوكّولی، یكی از بزرگترین نظریهپردازان جنگی، كه در 1075/ 1664 در سنگوتهارد بر تركها غلبه كرد، قواعد بهكار رفته در تمام جنگهای اتریش و روسیه برضد عثمانی در قرون یازدهم و دوازدهم/ هفدهم و هجدهم را در خاطرات خود آورده است (رجوع کنید به مونتكوكّولی و كریسه، ج 2، جاهای گوناگون، ج 3، ص 302؛ نیز رجوع کنید به دیرسبورگ، ج 2، ص 33؛ اوژن، ج 2، ص 552 به بعد و جاهای دیگر).
در منابع اروپایی قرن هفدهم و هجدهم/ یازدهم و دوازدهم به بعد، درخصوص بیكفایتی فرماندهان سپاه عثمانی، فنون رزمی سپاهیان، مهارت عثمانیان در جنگ با شمشیر، استفاده از دود به نشانه آغاز حمله، یورش شدید ینیچریها به دشمن و سنگینی و دست و پاگیربودن سلاحهای ارتش عثمانی، اطلاعات بسیاری آمده است (رجوع کنید به ویلار، ج 1، ص 367ـ 368؛ وبان، ج 2، ص 283؛ اوژن، ج 2، ص 568 به بعد؛ دیرسبورگ، ج 2، ص 107 به بعد؛ پونیاتوفسكی، ص104ـ105؛ وارنری، ص 24، 60 به بعد، 77ـ 78، 114؛ كرالیو،ج 1، ص 113 به بعد؛ اسمیت، ص 262 به بعد؛ كریسته، ص 273). تصویری كه این منابع از ارتش عثمانی بهدست میدهند، بیانگر یك دستگاه جنگی منسوخ و اصلاح نشدنی است. نظامیان معروفی چون لورین و ویلار و نویسندگان صاحبنظری چون وارنری و كرالیو، بر نقایص بنیادی نظام جنگاوری عثمانی، نظیر فقدان توپخانه كارآمد و ناآگاهی از تدابیر و هنر جنگ، تأكید كردهاند (رجوع کنید به ویلار، ج 1، ص 79ـ80، 368، 380؛ وارنری، ص 114؛ كرالیو، ج 1، ص 114ـ115). همین ضعفها بود كه اصلاحات نظامی به سبك اروپایی را برای ارتش جدید عثمانی ضروری و اجتنابناپذیر ساخت.
منابع: (1) اولیا چلبی؛
(2) A. Arce, Espionaje y ultima aventura de Jose Nasi, in Sefarad , XIII, Madrid 1953; (3) Chevalier d'Arvieux, Memoires du Chevalier d'Arvieux , ed. J.-B. Labat, IV, Paris 1735; (4) Auer, Auer Janos Ferdinand Pozsonyi Nemes Polgarnak Hettoronyi Fogsagaban Irt Naploja 1664 , ed. Imre Lukinich, Budapest 1923; (5) F. Babinger, ed., Die Aufzeichnungen des Genuesen Iacopo de Promontorio-de Campis uber den Osmanenstaat um 1475 , SBBayer. Ak., Phil. - Hist. Kl., 1956, Heft 8, Munich 1957; (6) L. Barbar, Zur wirtschaftlichen Grundlage des Feldzuges der Turken gegen Wien im Jahre 1685 (Wiener Staatswissenschaftliche Studien , XIII/I ,( Vienna 1916; (7) J. D. Barovius, Commentarii de rebus Ungaricis , in Monumenta Hungariae Historica: Scriptores , XVII, Pest 1866; (8) B. Brue, Journal de la campagne... en 1715 pour la conquete de la Moree , ed. A. Dumont, Paris 1870; (9) J. Chesneau, Le voyage de Monsieur d'Aramon , ed. C. Schefer, Paris 1887; (10) L. des Hayes de Courmenin, Voiage de Levant , Paris 1621; (11) O. Criste, Kriege unter Kaiser Josef II , Vienna 1904; (12) J. Cuspinianus, De Turcorum origine , Antwerp 1541; (13) B. A. Cvetkova, Impote extraordinaires et redevances a letat dans les territoires Bulgares sous la domination ottomane (in Bulgarian), Sofia 1958; (14) M. D'Ohsson, Tableau general de l'Empire othoman , VII, Paris 1824; (15) P. Roder von Diersburg, Des Markgrafen Ludwig Wilhelm von Baden Feldzuge wider die Turken , Carlsruhe 1839-1842; (16) I. Dujcev, Avvisi di Ragusa (= Orientalia Christiana Analecta , no. 10), Rome 1935; (17) EI 2 , s.v. "Filaha. IV: Ottoman empire"; (18) Prinzen Eugen, Feldzuge des Prinzen Eugen von Savoyen (K.K. Kriegs-Archiv, Osterreich), Vienna 1876-1892; (19) A. Galland, Journal pendant son sejour a Constantinople (1672-1673 ), ed. C. Schefer, Paris 1881; (20) B. Georgieviz, De Turcarum moribus epitome , Leiden 1558; (21) de Germigny, in L'Illustre Orbandale , Lyon 1662; (22) M. Tayyib Gokbilgin, Rumeli'de Yurukler, Tatarlar ve Evlad-i Fatihan , Istanbul 1957; (23) J. Grzegorzewski, Z Sidzyllatow Rumelijskich epoki wyprawy wiedenskiej akta Tureckie ) Archiwum Naukowe, Dzial I., VI/I), Lwow 1912; (24) Guilleragues, Ambassades de M. Le Comte de Guilleragues et M. Girardin aupres du Grand Seigneur , Paris 1687; (25) J. von Hammer-Purgstall, Des osmanischen Reichs Staatsverfassung und Staatsverwaltung , Vienna 1815; (26) E. de Hurmuzaki, Documente privitore la Istoria Romanilor, supl. I, I (1518-1780), Bucharest 1886; (27) idem, II/I (1451-1575), Bucharest 1891; (28) H. Inalcik, An Ottoman document on Bayezid I's expedition into Hungary and Wallachia, in X. Bizans Tetkikleri Kongresi Tebligleri (Actes du X. Congrهs d'etudes Byzantines ), Istanbul 1957; (29) C. Jirecek, Die Heerstrasse von Belgrad nach Constantinopel und die Balkanpasse , Prague 1877; (30) L. F. Guinement de Keralio, Histoire de la derniere guerre entre les Russes et les Turcs , Paris 1777; (31) de La Croix , Memoires du Sieur de la Croix, Paris 1684; (32) Donado da Lezze, Historia Turchesca (1300-1514), ed. I. Ursu, Bucharest 1909; (33) Magni, Quanto di piu curioso e vago ha potuto raccorre Cornelio Magni... per la Turchia , I, Bologna 1685; (34) L. F. Marsigli, Stato militare dell'Imperio Ottomanno, The Hague 1732; (35) A. Menavino, in F. Sansovino, Historia universale de' Turchi , Venice 1573; (36) Jozsef Molnar, Torok Emlekek: Eszek- Dardai Hid A XVII . Szazadban, in Muveszettorteneti Ertesito, VII/4; (37) (1958) Montecucculi and Crisse, Memoires de Montecucculi ... avec les commentaires de M. le Comte Turpin de Crisse, Amsterdam and Leipzig 1770; (38) C. Perry, A view of the Levant, London 1743; (39) Poniatowski, Remarques de M. le Comte Poniatowski ... sur l'Histoire de Charles XII Roi de Suهde par M. de Voltaire , London 1741; (40) F. von Smitt, Suworow's Leben und Heerzuge, Wilna 1833; (41) T. Spandugino, in C. Sathas, Documents inedits relatifs a l'histoire de la Grece au moyen age, IX, Paris 1890; (42) Sutton, The despatches of Sir Robert Sutton ambassador in Constantinople ) 1710-1714), ed. A.N. Kurat, London 1953; (43) Istvan Szamoskozy, Torteneti Maradvanyai 1566-1603, in Monumenta Hungariae Historica: Scriptores, Budapest 1876; (44) F. Taeschner, Das anatolische Wegenetz nach osmanischen Quellen , Leipzig 1924-1926; (45) Tresor politique, III, Paris 1611; (46) Vauban, Vauban, sa famille et ses ecrits. Ses oisivetes et sa correspondence, ed. de Rochas d'Aiglon, Paris 1910; (47) de Villars, Memoires du Marechal de Villars, ed. de Vogue, I, Paris 1884; (48) de Warnery, Remarques sur la militaire des Turcs, Leipzig 1770.