responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5075

 

جنت (3) ،

6) در عرفان‌ . مضامین‌ آثار صوفیانه‌ و عرفانی‌ در باره‌ جنّت‌، به‌ دو دوره‌ پیش‌ از ابن‌عربی‌ و پس‌ از وی‌ تفكیك‌پذیر است‌. در مجموعه‌ اشارات‌ و تعبیرات‌ منابع‌ دوره‌ نخست‌، كمتر به‌ چیستی جنّت‌، فراتر از داده‌های‌ قرآن‌ و احادیث‌ نبوی‌ پرداخته‌ شده‌ و پرسشهایی‌ را كه‌ معمولاً نزد متكلمان‌ و فیلسوفان‌ مطرح‌ بوده‌ است‌، در این‌ آثار نمی‌توان‌ یافت‌. شاخصترین‌ اثر عرفانی‌ كه‌ به‌ استقلال‌ در باره‌ عالم‌ آخرت‌ نوشته‌ شده‌، رساله‌ التوهم‌: رحله‌ الانسان‌ الی‌ عالَم‌ الا´خره‌ از حارثِ محاسبی‌ *، در اوایل‌ قرن‌ سوم‌ است‌. وی‌ تصویری‌ خیالی‌ و تَذكاری‌ از مراحل‌ گذر انسان‌ از زندگی‌ دنیا به‌ حیات‌ آخرت‌، یعنی‌ از لحظه‌ مرگ‌ تا قرار یافتن‌ در جنّت‌، بر پایه‌ داده‌های‌ قرآن‌ و حدیث‌ نبوی‌، ارائه‌ كرده‌ و كوشیده‌ است‌ محاسن‌ جنّت‌، به‌ویژه‌ جهات‌ متعالی‌ و سرشار از پاكی‌ و نزاهت‌ آن‌، را به‌ مخاطب‌ بنمایاند. همه‌ فقرات‌ رساله‌ با «تَوَهَّم‌» آغاز شده‌ و ضمناً تأكید گردیده‌ كه‌ ابزار این‌ «توهُم‌» عقل‌ است‌ (رجوع کنید به ص‌ 58، 62، 63،86). به‌ گفته‌ او،اهل‌ جنّت‌ ــ یعنی‌ مشمولان‌ كرامت‌ و رضوان‌ خداــ،چون‌ به‌ جنّت‌ می رسند ‌،غبار تن‌ به‌ آب‌ چشمه‌ای‌ می‌شویند تا با جسمی‌ شاداب‌ آماده‌ قرار یافتن‌ در جنّت‌ شوند، آنگاه‌ از آب‌ گوارا و خنك‌ چشمه‌ای‌ دیگر می‌نوشند تا با آن‌، وجود خود را از هر كینه‌ای‌ بپیرایند و قلب‌ و جسم‌ خویش‌ را پاك‌ سازند (ص‌ 64ـ66). وی‌ سپس‌ از استقبال‌ شكوهمند منتظرانِ قدوم‌ اهل‌ جنّت‌ و نغمه‌خوانیهای‌ تقدیس‌كنندگان‌ حضرت‌ ربّ، خبرمی‌ دهد و سرانجام‌ فراخوان‌ فرشتگان‌ را از آنان‌، برای‌ دیدار ربّ، با تعبیراتی‌ خیال‌انگیز و شوق‌آفرین‌ مطرح‌ می‌كند. پایان‌بخش‌ سخن‌ او این‌ است‌ كه‌ خلایق‌ توان‌ وصف‌ شادمانی‌ قلبی‌ خود را از شنیدن‌ كلام‌ خداوند نخواهند داشت‌ (برای‌ تصویر جنّت‌ در این‌ رساله‌ رجوع کنید به ص‌ 64ـ91).

بی‌رغبتی‌ به‌ تأویل‌ نعمتهای‌ جسمانی‌ جنّت‌ در لطائف‌الاشارات‌ قُشَیری‌ نیز مشهود است‌. او معتقد است‌ خطاب‌ خدا با مردم‌ به‌ اندازه‌ فهم‌ آنهاست‌ و هیچ‌یك‌ از اشیای‌ جنّت‌ قابل‌ مقایسه‌ با امور دنیایی‌ نیست‌ و اشتراك‌ اجزای‌ این‌ دو عالم‌ فقط‌ در اسم‌ است‌ و فهم‌ ما از جنت‌، فراتر از معنای‌ اسم‌ نیست‌، بی‌آنكه‌ به‌ شناخت‌ مصداق‌ خارجی‌ و عینی‌ آن‌ نایل‌ شویم‌؛
در عین‌ حال‌، او هیچ‌ گرایشی‌ به‌ منحصر دانستن‌ جنّت‌ به‌گونه‌ای‌ لذت‌ معنوی‌ ندارد و حتی‌ رتبه‌ حسی‌ و جسمی‌ جنّت‌ را فروتر از رتبه‌ نعمتهای‌ معنوی‌ آن‌ نمی‌داند (رجوع کنید به 1981ـ1983، ج‌ 2، ص 630، ج‌ 3، ص‌ 475ـ476، 512 ـ520).

فراوانی‌ عباراتِ ناظر به‌ تصحیح‌ انگیزه‌ نیل‌ به‌ جنّت‌ و تأكید بر اینكه‌ جنّت‌، اگر برای‌ خودش‌ و برای‌ نیل‌ به‌ نعمتهایش‌ خواسته‌ شود، ارزشمند نیست‌، نیز حكایت‌ از چگونگی‌ فهم‌ اهل‌ تصوف‌ از جنّت‌ دارد. در منقولات‌ از عارفان‌ نامور، این‌ آموزه‌ كه‌ رسیدن‌ به‌ محبوب‌ و مشاهده‌ او و انس‌ با او ارزشمندتر و فراتر از جنت‌ و نعمتهای‌ آن‌ است‌، در عبارتهای‌ مختلف‌ مورد تأكید قرار گرفته‌ و حتی‌ در آثار ادبی‌ عرفانی‌ نیز بازتاب‌ گسترده‌ یافته‌است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به همو، 1408، ص‌309؛
عطار، ص‌140ـ 141، 189، 191، 422؛
مولوی‌، ج‌ 3، دفتر 5، ص‌173ـ174، سعدی‌، ص‌ 437، 560؛
حافظ‌، ص‌ 182، 257).

اما ابن‌عربی‌، از دو منظر در باره‌ جنت‌ بحث‌ كرده‌ است‌؛
یكی‌ بر پایه‌ داده‌های‌ دینی‌ و دیگری‌ در نظام‌ عرفانی‌ خود. وی‌ در فتوحات‌ (سِفر 5، ص‌ 59ـ89) فصلی‌ را با عنوان‌ «معرفه‌الجنّه‌ و منازلها و درجاتها» گشوده‌ و در جاهای‌ دیگر این‌ كتاب‌ (برای‌ نمونه رجوع کنید به سِفر 4، ص‌ 398ـ399، سِفر 9، ص‌ 337ـ339) نیز نكاتی‌ در تكمیل‌ یا توضیح‌ آورده‌ است‌. به‌ گفته‌ او دو جنت‌، یكی‌ محسوس‌ و دیگری‌ معنوی‌ و معقول‌، وجود دارد كه‌ عقل‌، هر دو را «باهم‌» و به‌ مثابه‌ یك‌ واقعیت‌ درك‌ می‌كند، درست‌ مانند جسم‌ و روح‌. جنّتِ محسوس‌، همگانی‌ است‌ (یعنی‌ همه‌ اهل‌ جنّت‌ از آن‌ برخوردارند)، ولی‌ جنّت‌ معنوی‌ به‌ عارفان‌ اختصاص‌ دارد. در جنّت‌ محسوس‌، همه‌ نعمتها و خواسته‌ها، از خوردنی‌ و آشامیدنی‌ و پوشاك‌ و فضای‌ عطرآگین‌ و نغمه‌های‌ پاك‌، وجود دارد؛
ضمن‌ آنكه‌ برخورداری‌ از این‌ نعمتها، نه‌ برای‌ برآوردن‌ نیازهای‌ جسم‌، بلكه‌ صرفاً از اقتضائات‌ عام‌ جسمانیت‌ است‌. به‌علاوه‌، اهل‌ جنّت‌، با آنكه‌ مكلف‌ نیستند، رفتاری‌ بقاعده‌ دارند. متنعمانِ به‌ جنّتِ معنوی‌ نیز از جنت‌ محسوس‌ برخوردارند، اما این‌ برخورداری‌ آنان‌ را از توجه‌ به‌ حق‌، یعنی‌ بهره‌مندیهای‌ معنوی‌ و عقلانی‌، باز نمی‌دارد. بر همین‌ اساس‌، انسانها در دنیا، در نسبت‌ با جنّت‌، چهار گروه‌ می‌شوند: آنان‌ كه‌ هم‌ خود خواهان‌ جنّت‌اند و هم‌ جنّت‌ خواهان‌ ایشان‌، آنان‌ كه‌ به‌سبب‌ غلبه‌ احوال‌ معنوی‌ از امور حسی‌ غافل‌اند و بنابراین‌ خواهان‌ جنّت‌ نیستند، ولی‌ جنت‌ در طلب‌ ایشان‌ است‌؛
آنان‌ كه‌ خواهان‌ جنت‌اند اما جنّت‌ شوقی‌ به‌ ایشان‌ ندارد (گناهكاران‌ از اهل‌ ایمان‌)؛
آنان‌ كه‌ نه‌ خودْ جنّت‌ را می‌خواهند و نه‌ جنّت‌ خواهان‌ ایشان‌ است‌ (منكران‌ وجود عالم‌ آخرت‌ و ناباوران‌ به‌ وجود جنت‌ محسوس‌). از سوی‌ دیگر، جنت‌ سه‌گونه‌ است‌: یكی‌ جنت‌ اعمال‌ كه‌ انسانها به‌ حسب‌ مرتبه‌ای‌ كه‌ بر پایه‌ رفتارهای‌ خود به‌ دست‌ آورده‌اند، به‌ آنجا می‌روند. این‌ جنّت‌ مشتمل‌ است‌ بر هشت‌ جنّتِ محیط‌ بر یكدیگر (به‌ ترتیب‌ از مركز به‌ پیرامون‌: عَدْن‌، فردوس‌، خُلد و...) كه‌ هریك‌ از آنها صد درجه‌ و هر درجه‌ چندین‌ منزل‌ دارد. دوم‌ جنّت‌ اختصاص‌ كه‌ ثمره‌ عمل‌ نیست‌، بلكه‌ دِهِشی‌ الهی‌ است‌ به‌ هریك‌ از بندگانش‌ كه‌ بخواهد. كودكان‌ و مجانین‌ و مردمی‌ كه‌ دعوت‌ پیامبران‌ به‌ آنان‌ نرسیده‌ و آنان‌ كه‌ فقط‌ علم‌ به‌ توحید الهی‌ دارند بی‌آنكه‌ در آن‌ تحقق‌ یافته‌ باشند، به‌ این‌ جنت‌ نایل‌ می‌آیند. نعمتهای‌ این‌ جنّت‌ نیز شامل‌ هر دو گونه‌ حسی‌ و معنوی‌ است‌، هرچه‌ اهل‌ آن‌ بخواهند. سوم‌ جنّت‌ میراث‌، یعنی‌ جاهایی‌ كه‌ طبق‌ احادیث‌، برای‌ اهل‌ دوزخ‌، اگر اهل‌ جنت‌ می‌شدند، در نظر گرفته‌ شده‌ بود و اینك‌ به‌ مؤمنان‌، هركس‌ كه‌ خدا بخواهد، داده‌ می‌شود (نیز رجوع کنید به مریم‌: 63 و تفسیر آن‌).

اهل‌ جنت‌ در چهار مرتبه‌ قرار می‌گیرند: پیامبران‌، اولیاء كه‌ بر پایه‌ بصیرت‌ از انبیا پیروی‌ كرده‌اند، عالمان‌ به‌ توحید به‌ استناد براهین‌ عقلی‌، مؤمنانی‌ كه‌ توحید را به‌ تقلید پذیرفته‌اند (ابن‌عربی‌، سِفر 5، ص‌ 73، 75ـ76). تجلی‌ خدا بر اهل‌ جنت‌، در یك‌ دیدار همگانی‌ (الزَّوْر العامّ) نیز، به‌ تَبَع‌ چندین‌ روایت‌ نبوی‌، مورد تأكید ابن‌عربی‌ قرار گرفته‌ است‌ (رجوع کنید به همان‌، سفر 5، ص‌ 76).

سرانجام‌ باید جایگاه‌ وجودی دو جنّت‌ محسوس‌ و معقول‌ را در نظام‌ عرفانی‌ ابن‌عربی‌ بازشناخت‌. او به‌مناسبت‌ ذكر اسماء الهی‌ توضیح‌ داده‌ است‌ كه‌ هر یك‌ از نامهای‌ خدا در دو مقام‌ متجلّی‌ می‌شود: مقام‌ معرفت‌ كه‌ منشأ علم‌ به‌عبودیت‌ است‌، و مقام‌علم‌. جنّت‌ معقول‌ حاصل‌ تحقق‌ علم‌ به‌عبودیت‌ و جنّت‌ محسوس‌ حاصل‌عمل‌ به‌اقتضائات‌ هر یك‌ از اسماء است‌. پس‌ هر كس‌ نامهای‌ خدا را احصا كند به‌ جنّت‌ راه‌ خواهد یافت‌ (سفر12، ص‌438).

به‌ این‌ترتیب‌، هر دو جنتِ محسوس‌ و معقول‌ با آموزه‌ اسماء و صفات‌ پیوند می‌یابد و سپس‌ در بیان‌ شارحان‌ آثار ابن‌عربی‌ تفصیل‌ داده‌می‌شود. قیصری‌ در مقدمه‌اش‌ بر فصوص‌ الحِكم‌، با استناد به‌این‌ اصل‌ مهم‌ در عرفان‌ ابن‌عربی‌ كه‌ هر ممكنی‌ دارای‌ عین‌ ثابتی‌ در حضرت‌ علمیه‌ است‌، اظهار كرده‌ كه‌ جنّت‌ ــ كه‌ صورت‌ رحمت‌ حق‌ است‌ ــ عین‌ ثابتی‌ دارد و بنابراین‌ در همه‌ عوالم‌ وجود، یعنی‌ در هر دو قوس‌ نزول‌ و صعود، دارای‌ مظهری‌ است‌؛
جنّت‌ آدم‌ یكی‌ از مظاهر آن‌ در قوس‌ نزول‌ بوده‌ و آخرین‌ مظهر آن‌ در قوس‌ صعود، جنّت‌ آخرت‌ است‌ (رجوع کنید به آشتیانی‌، ص‌516ـ519). آنگاه‌ گامی‌ پیشتر نهاده‌ و در عالم‌ انسانی‌ نیز مظهری‌ از جنت‌ را بازشناسانده‌ است‌: جنّت‌ صفات‌ و جنّت‌ ذات‌. او در شرح‌ فصوص‌الحكم‌ (ص‌ 648) درباره‌ این‌ دو جنت‌ توضیح‌ داده‌ است‌: جنّت‌ (جنّات‌) صفات‌ عبارت‌ است‌ از متصف‌ شدن‌ به‌ اوصاف‌ «ارباب‌» كمالات‌ و متخلق‌ شدن‌ به‌اخلاق‌ حضرت‌ ذوالجلال‌، و جنّت‌ ذات‌ عبارت‌ است‌ از ظهور ربِّ هر عارف‌ بر او (نیز رجوع کنید به خوارزمی‌، ج‌1، ص‌296؛
همچنین‌ رجوع کنید به عبدالرزاق‌ كاشانی‌، ص‌ 41، كه‌ جنّت‌ قلب‌ و جنت‌ روح‌ را نیز مترادف‌ دو جنّت‌ مذكور به‌ كار برده‌ است‌). پس‌ این‌دو جنّت‌، نه‌ در خارج‌ وجود انسان‌، بلكه‌ به‌ خودِ انسان‌ تحقق‌ می‌یابد و حقیقت‌ آن‌ «عین‌ ثابت‌» انسانی‌ است‌. نفْس‌، چون‌ از مقام‌ قلب‌ و روح‌ بالاتر رود و از حجابهای‌ ظلمانی‌ و نورانی‌ بگذرد، به‌ جنّت‌ ذات‌، كه‌ تحقق‌ آن‌ در حضرت‌ احدیت‌ است‌، واصل‌ می‌شود (آشتیانی‌، ص‌ 518، 520؛
محمدبن‌ ابراهیم‌ عطار، تذكره‌الاولیاء ، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ 1346 ش‌).

سیدحیدر آملی‌ نیز از این‌ جنّت‌ ذات‌ با عنوان‌ «جنت‌ وحدت‌» یاد كرده‌ و آن‌ را وصول‌ به‌ حضرتِ اللّه‌ (ص‌ 275) و مشاهده‌ خدا در مظاهر آفاقی‌ و انفسی‌ (ص‌ 273) و ایمان‌ به‌ توحید وجودی‌ دانسته‌ (ص‌ 69) و در بیانی‌ یكسر تأویلی‌ گفته‌ است‌ مراد از «متقین‌» در آیه‌ 133 سوره‌ آل‌عمران‌، كه‌ به‌ جنّت‌ وعده‌ داده‌ شده‌اند، كسانی‌ هستند كه‌ از مشاهده‌ غیرخدا كناره‌ گرفته‌ و در جنه‌المأوی‌ جای‌ گزیده‌اند (ص‌ 295ـ296)؛
بنابراین‌، جنّت‌، دست‌كم‌ با این‌ تأویل‌، ارتقای‌ نفس‌ در توحید وجودی‌ است‌.

آخرین‌ نكته‌ در این‌ باب‌، برداشت‌ تأویلی‌ ابن‌عربی‌ از آیه‌ آخر سوره‌ فجر (وَادْخُلی‌ جنّتی‌) است‌. در این‌ آیه‌، جنت‌ به‌ خدا (ضمیر یاء متكلم‌) اضافه‌ شده‌ و به‌ باور او، این‌ حاكی‌ از آن‌ است‌ كه‌ خدا جنّت‌ دارد و این‌ جنّتْ حجاب‌ خداست‌. قیصری‌ در شرحِ این‌ تعبیر توضیح‌ داده‌ است‌ كه‌ اولاً جنّت‌ به‌ یك‌ امر پوشیده‌ می‌گویند و ثانیاً حق‌ هم‌، مانند عبد، سه‌ جنّت‌ (یعنی‌ سه‌ حجاب‌ یا سه‌ استتار) دارد: استتار در اعیان‌ ثابت‌ كه‌ فقط‌ خدا خودش‌ را مشاهده‌ می‌كند؛
استتار در ارواح‌ كه‌ حتی‌ فرشتگانِ مقرّب‌ نیز از آن‌ بی‌خبرند، استتار در عالم‌ شهادت‌. به‌ همین‌ قیاس‌، خدا جنّت‌ صفات‌ نیز دارد، یعنی‌ در صفات‌ و افعالِ خلق‌ پوشیده‌ می‌ماند. پس‌ مراد از «اُدْخلی‌ جنّتی‌» چیزی‌ جز توجه‌ دادن‌ به‌ خود نیست‌، تا معرفت‌ خدا و لوازم‌ آن‌ حاصل‌ شود (برای‌ تفصیل‌ بحث‌ رجوع کنید به شرح‌ فصوص‌الحكم‌، ص‌ 648ـ 649). پس‌ از ابن‌عربی‌، اصطلاح‌ جنت‌ صفات‌ و جنت‌ ذات‌ در آثار عرفانی‌ بسامد فراوان‌ یافت‌ و عملاً در كانون‌ توجه‌ قرار گرفت‌.


منابع‌:
(1) علاوه‌ بر قرآن‌؛
(2) جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحكم‌ ، مشهد 1385؛
(3) حیدربن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌الانوار ، چاپ‌ هانری‌ كوربن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ 1368 ش‌؛
(4) ابن‌عربی‌، الفتوحات‌ المكیه‌ ، چاپ‌ عثمان‌ یحیی‌، قاهره‌، سفر 4، 1412/1992، سفر 5، 1397/1977، سفر 9، 1405/1985، سفر 12، 1408/1988؛
(5) حارث محاسبی‌، التوهم‌: رحله‌الانسان‌ الی‌ عالم‌ الا´خره‌،چاپ محمدعثمان‌ خشت‌،[ قاهره‌ 1984( ؛
(6) شمس‌الدین‌ محمدحافظ‌، دیوان، چاپ‌ محمد قزوینی‌ و قاسم‌ غنی‌، تهران)1320ش(؛
(7) حسین‌بن‌ حسن خوارزمی‌، شرح فصوص‌الحكم‌ محی‌الدین‌بن‌ عربی، چاپ‌ نجیب‌ مایل‌ هروی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛
(8) مصلح‌بن‌ عبدالله‌ سعدی‌، كلیات‌ سعدی، چاپ‌ محمدعلی‌ فروغی‌، تهران‌ 1363ش‌؛
(9) عبدالرزاق‌ كاشی‌، اصطلاحات‌ الصوفیه‌ ، چاپ‌ محمدكمال‌ ابراهیم‌ جعفر،)قاهره‌]1981؛
(10) محمدبن‌ ابراهیم‌ عطار، تذكره‌الاولیاء ، چاپ‌ محمد استعلاجی‌، تهران‌ 1346ش‌؛
(11) عبدالكریم‌بن‌ هوازن‌ قشیری‌، الرساله‌ القشیریه‌، چاپ‌ معروف‌ زریق‌ و علی‌ عبدالحمید بلطه‌جی‌، بیروت‌ 1408/ 1988؛
(12) همو، لطائف‌الاشارات‌ ، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ 1981ـ 1983؛
(13) داوودبن‌ محمود قیصری‌، شرح‌ فصوص‌الحكم‌ ، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ 1375 ش‌؛
(14) جلال‌الدین‌ محمدبن‌ مولوی‌، مثنوی‌ معنوی‌ ، تصحیح‌ رینولد آلن‌ نیكلسون‌، چاپ‌ نصرالله‌ پورجوادی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛


/ حسن‌ طارمی‌راد /

7) جنّتِ آدم‌. در سه‌ سوره‌ قرآن‌ (بقره‌: 35؛
اعراف‌: 19ـ20؛
طه‌: 115، 117ـ120) به ‌مناسبتِ اشاره‌ به‌ آفرینش‌ آدم‌ و زوج‌ او، نخستین‌ سكونت‌گاه‌ این‌ «زوج‌» با عنوان‌ جنّت‌ معرفی‌ شده‌ است‌. بنابر قرآن‌، در این‌ جنّت‌، آن‌دو از همه‌ خواستنیها و زندگی‌ سراسر نعمت‌ و فراوانی‌ و خوشی‌ برخوردار بودند. اما در كنار این‌ فراوانی‌ و رفاه‌، به‌ آن‌ دو هشدار داده‌ شده‌ بود كه‌ به‌ درخت‌ معینی‌ نزدیك‌ نشوند (و میوه‌ آن‌ را نخورند)، همچنین‌ از خطر فریب‌ شیطان‌ برحذر داشته‌ شده‌ بودند تا نیت‌ انتقام‌جویانه‌ او در راندن‌ این‌ دو از جنّت‌ تحقق‌ نیابد. طبق‌ قرآن‌، فریب‌ شیطانی‌ روی‌ داد و آدم‌ و زوج‌ او با تن‌ دادن‌ به‌ عصیان‌ پروردگار و شكستن‌ نهی‌ خدا ــ به‌ تعبیر قرآن‌، اطاعت‌ شیطان‌ ــ و خوردن‌ میوه‌ درخت‌ ممنوعه‌، لغزیدند و سرانجام‌ از جنّت‌ فرود آمدند و در زمین‌ قرار یافتند و زندگی‌ نوع‌ انسان‌، پس‌ از این‌ هبوط‌، در زمین‌ آغاز شد.

مجموعه‌ بیانات‌ قرآن‌ در این‌ باره‌، توجه‌ مفسران‌ و سایر دانشمندان‌ را به‌ خود جلب‌ كرده‌ است‌: ویژگیهای‌ سكونتگاه‌ آدم‌ و همسرش‌ (نبودِ گرسنگی‌ و برهنگی‌ و تشنگی‌ و آفتاب‌زدگی‌، و آسایش‌ و برخورداری‌ از همه‌گونه‌ نعمت‌)، نقطه‌ كانونی‌ فریب‌ شیطان‌ (برانگیختنِ میل‌ آدم‌ به‌ جاودانگی‌ و زیستن‌ در زمره‌ فرشتگان‌)، منشأ و زمینه‌ لغزش‌ آدم‌ (عصیان‌، نسیان‌، فقدان‌ عزم‌)، پیامدهای‌ عصیان‌ (ستمگر شدن‌، به‌ سختی‌ افتادن‌، آشكار شدن‌ پوشیدگیها) و از همه‌ مهمتر هبوط‌ آدم‌ و شكل‌گیری گونه‌ زیست‌ بنی‌آدم‌ در زمین‌ و اعلام‌ تقدیر تشریعی‌ خدا برای‌ این‌ نوع‌ به‌ اقتضای‌ ویژگیهای‌ وجودی‌ و فضای‌ زیستن‌ آنان‌ ــ در قالب‌ فرستادن‌ هدایت‌گران‌ و وعده‌ فلاح‌ و رهایی‌ از سختی‌ و گمراهی‌ برای‌ كسانی‌ كه‌ هدایت‌ الهی‌ را پذیرفته‌اند ــ در پی‌ توبه‌ آدم‌ و برگزیده‌ شدن‌ او (رجوع کنید به بقره‌: 36ـ37؛
اعراف‌: 26؛
طه‌: 122ـ123). پرسش‌ از حكمت اسكان‌ آدم‌ در جنّت‌ و اینكه‌ آیا اگر او مرتكب‌ عصیان‌ نمی‌شد مسیر كلی‌ حركت‌ بنی‌آدم‌ چه‌ تفاوتی‌ می‌كرد؛
پرسش‌ از رابطه‌ این‌ عصیان‌ با عصمت‌ پیامبران‌؛
پرسش‌ از تحریمی‌ یا تنزیهی‌ یا ارشادی‌ بودن‌ نهی‌ از نزدیك‌ شدن‌ به‌ درخت‌ ممنوعه‌؛
پرسش‌ از چیستی درخت‌ ممنوعه‌؛
و پرسش‌ از مفهوم‌ و محتوای‌ توبه‌ آدم‌ از جمله‌ این‌ مواردِ تأمل‌ بوده‌ است‌. در این‌ میان‌، پرسش‌ از جای‌ این‌ جنّت‌ و نیز نسبت‌ آن‌ با جنّت‌ موعود بیشترین‌ ارتباط‌ را با بحث‌ جنّت‌ داشته‌ است‌.

در تفاسیر و كتابهای‌ كلامی‌ در باره‌ این‌ جنّت‌ سه‌ قول‌ وجود دارد. فخر رازی‌ (ذیل‌ بقره‌: 35) هر سه‌ قول‌ را همراه‌ با دلایل‌ قائلان‌ آنها به‌تفصیل‌ آورده‌ است‌: 1) باغی‌ در زمین‌، 2) جنّتی‌ در آسمان‌، غیر از جنّت‌ موعود، 3) جنّت‌ موعود. به‌ نظر می‌رسد او هر سه‌ قول‌ را هم‌ پذیرفتنی‌ و هم‌ غیرقطعی‌ می‌دانسته‌ و بنابراین‌ به‌ عدم‌امكان‌ اظهارنظر قطعی‌ رأی‌ داده‌ است‌ (نیز رجوع کنید به طبرسی‌، ذیل‌ بقره‌: 35). مجلسی‌ (ج‌ 11، ص‌ 122ـ123، 143ـ144) به‌ همین‌ سه‌ قول‌ با برخی‌ دلایل‌ آنها اشاره‌ و احادیثی‌ را نقل‌ كرده‌ كه‌ در برخی‌ از آنها جنّت‌ آدم‌ همان‌ جنّت‌ موعود معرفی‌ شده‌ و در برخی‌ دیگر، از باغهای‌ دنیا؛
وی‌ نتیجه‌ گرفته‌ است‌ كه‌ انتخاب‌ جزمی هریك‌ از این‌ اقوال‌ بی‌اشكال‌ نیست‌، ضمن‌ اینكه‌ شاید این‌ جنّت‌، جنّتی‌ برزخی‌ بوده‌باشد (برای‌ احادیث‌ دیگررجوع کنید به همان‌، ج‌ 8، ص‌ 146، ج‌ 11، ص‌ 161، 172ـ 176؛
برای‌ احادیث‌ اهل‌ سنّت‌ رجوع کنید به ابن‌قیم‌ جوزیه‌، ص‌ 52 ـ 75). از مفسران‌ متأخر، محمد عبده‌ (رجوع کنید به رشیدرضا، ذیل‌ بقره‌: 35) قاطعانه‌ به‌ زمینی‌ بودن‌ جنت‌ آدم‌ رأی‌ داده‌ و آن‌ را نظر محققان‌ اهل‌ سنّت‌، از قدیم‌، دانسته‌ است‌ (قس‌، تریدی‌، ج‌1، ص‌425، ج‌ 4، ص‌ 376)، اما طباطبائی‌ (ج‌ 1، ص‌ 132، ج‌ 8، ص‌ 39، ج‌ 14، ص‌ 218ـ219) این‌ جنّت‌ را در آسمان‌ (در باره‌ مراد از آسمان‌ رجوع کنید به بخش‌ 2: در قرآن‌ و تفسیر)، غیر از جنّت‌ موعود و از سنخ‌ عالم برزخ‌ معرفی‌ كرده‌ و بیان‌ قرآن‌ در این‌ باب‌ را از جهت‌ دیگری‌ نیز درخور توجه‌ دانسته‌ است‌: این‌ گزارش‌، تمثیلی‌ است‌ از زندگی‌ یكایك‌ انسانها پیش‌ از آمدن‌ به‌ دنیا؛
خدا آنان‌ را در نیكوترین‌ قوام‌ آفریده‌ و در جنّت‌ اعتدال‌ ساكن‌ كرده‌ و از آنها خواسته‌ است‌ كه‌ به‌ سراب‌ دنیا دل‌ نبندند.

در منابع‌ عرفانی‌، گاه‌ بیانی‌ تأویلی‌ از جنّت‌ آدم‌ ارائه‌ شده‌ (برای‌ نمونه ‌رجوع کنید به آملی‌، ص‌ 273ـ 275) و گاه‌ سنخ‌ و رتبه‌ وجودی‌ آن‌ مطرح‌ شده‌ است‌، مثل‌ این‌ توضیح‌ كه‌ جنّت‌ آدم‌ با جنّت‌ آخرت‌ ذاتاً تفاوتی‌ نداشته‌ و فقط‌ آن‌ جنّت‌ در قوس‌ نزول‌ متحقق‌ شده‌ بوده‌ است‌ (رجوع کنید به آشتیانی‌، ص‌ 518).

نیزرجوع کنید به آدم‌ *؛
انسان‌ *؛
خلقت‌ *؛
هبوط‌ *


منابع‌:
15- علاوه‌ بر قرآن‌؛
(16) جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، شرح‌ مقدمه‌ قیصری‌ بر فصوص‌الحكم‌ ، مشهد 1385؛
(17) حیدربن‌ علی‌ آملی‌، جامع‌الاسرار و منبع‌ الانوار ، چاپ‌ هانری‌ كوربن‌ و عثمان‌ اسماعیل‌ یحیی‌، تهران‌ 1368 ش‌؛
(18) ابن‌قیم‌ جوزیه‌، حادی‌ الارواح‌ الی‌ بلاد الافراح‌ ، چاپ‌ سید جمیلی‌، بیروت‌ 1409/1988؛
(19) محمد رشیدرضا، تفسیرالقرآن‌ الحكیم‌ المشتهر باسم‌ تفسیرالمنار، [تقریرات‌ درس] شیخ‌ محمد عبده‌، ج‌ 1، مصر 1373/ 1954؛
(20) طباطبائی‌؛
(21) طبرسی‌؛
(22) محمدبن‌ عمر فخررازی‌، التفسیر الكبیر، او، مفاتیح‌الغیب‌ ، بیروت‌ 1421/ 2000؛
(23) محمدبن‌ محمد ماتریدی‌، تأویلات‌ اهل‌السنّه‌ ( تفسیرالماتریدی‌ )، چاپ‌ مجدی‌ باسلّوم‌، بیروت‌ 1426/ 2005؛
(24) مجلسی‌.

/ حسن‌ طارمی‌راد /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5075
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست