responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5039

 

تهران ، شهر، ادامه مقاله (2)

دارالخلافه‌ ناصری‌. در اوایل‌ سلطنت‌ ناصرالدین‌شاه‌، بر اساس‌ نخستین‌ آمار خانه‌ها و سایر بناهای‌ دارالخلافه‌ (شهر تهران‌) در 1269، تهران‌ دارای‌ پنج‌ محله‌ (ارگ‌، عودلاجان‌، بازار، سنگلج‌ و چالمیدان‌) بود. هر محله‌ دكانهای‌ ویژه‌ خودش‌ را داشت‌ و بازار مختص‌ تجارت‌ و پیشه‌وری‌ بود. ارگ‌، با 232 خانه‌، كوچكترین‌ محله‌ بود و درون‌ حصاری‌ قرار داشت‌ كه‌ با پلی‌ به‌ شهر متصل‌ می‌شد. عودلاجان‌ با 619 ، 2 خانه‌ بزرگترین‌ محله‌ شهر بود. محله‌ بازار (جدا از خود بازار) 524 ، 1 خانه‌، سنگلج‌ 695 ، 1 خانه‌ و چالمیدان‌ 802 ، 1 خانه‌ داشت‌. طبق‌ این‌ آمار، هر محله‌ به‌ پاتق‌ و گذر تقسیم‌ می‌شد (اتحادیه‌، 1374 ش‌ ب‌ ، ص‌ 152ـ153). امامزاده‌ها، مساجد، تكیه‌ها و مدارس‌ تهران‌ دارای‌ موقوفاتی‌ بودند و تعداد كاروانسراها و دكانهای‌ وقفی‌ نیز بسیار بود. از 260 ، 4 باب‌ دكان‌ در محله‌های‌ تهران‌، 405 باب‌ وقفی‌ بود (همو، 1378 ش‌، ص‌ 13، جدول‌ 3). چالمیدان‌، كه‌ محله‌ نسبتاً فقیرنشینی‌ محسوب‌ می‌شد، كمترین‌ تعداد وقف‌ را داشت‌. تعداد موقوفات‌ محله‌های‌عودلاجان‌ و سنگلج‌ مساوی‌ بود و بیشترین‌ تعداد اوقاف‌ در محله‌ بازار قرار داشت‌ كه‌ بیشتر اهالی‌ آن‌ از تجار و كسبه‌ بودند و همین‌ امر حاكی‌ از رابطه‌ نزدیك‌ بازار و روحانیان‌ است‌ و در غالب‌ مواردی‌ كه‌ نام‌ متولیان‌ موقوفات‌ بازار ذكر شده‌ است‌، متولیان‌ روحانی‌ هستند، چنانكه‌ در محله‌ بازار 42 باب‌ دكانِ وقف‌ مسجد شاه‌ در اختیار امام‌ جمعه‌ و شش‌ باب‌ دكانِ وقف‌ سیدالشهدا در دست‌ شیخ‌ باقر پیشنماز و حمام‌ حاجی‌ محسن‌ در اختیار میرزاابوالحسن‌ پیشنماز بود. تعدادی‌ از واقفان‌ بازار از تجار بودند. در بازار،علاوه‌ بر دكانهای‌ وقفی‌، تعداد زیادی‌ كاروانسرا و تیمچه‌ در زمره‌ موقوفات‌ بود كه‌ میزان‌ موقوفات‌ بازار را نسبت‌ به‌ موقوفه‌های‌ سایر محله‌ها افزایش‌ می‌داد (همان‌، ص‌ 9ـ10؛ همو، 1374 ش‌ الف‌ ، ص‌ 47).

در اوایل‌ دوره‌ قاجار، كاركرد اقتصادی‌ شهر، در حال‌ گسترش‌ بود. انتقال‌ مالیات‌ و بهره‌های‌ مالكانه‌ از سایر نقاط‌ كشور نیز، بر اثر استقرار حكومت‌ و قشون‌ در تهران‌ و سكونت‌ جمعی‌ از مالكان‌ كشور در آن‌ و اینكه‌ گروهی‌ از تهرانیها برخی‌ از آبادیهای‌ اطراف‌ تهران‌ و كشور را به‌ تملك‌ خود درآوردند، از جمله‌ منابع‌ درآمد شهر بود. مجموعه‌ بازار در آن‌ هنگام‌، مركز پایدار بازرگانی‌ و صنعتگری‌ محلی‌، ملی‌ و تا حدودی‌ بین‌المللی‌ بود.

از این‌ دوره‌ به‌ بعد، بویژه‌ در دوره‌ ناصری‌، بر اهمیت‌ بازار افزوده‌ شد. به‌ این‌ ترتیب‌ كاركردهای‌ دینی‌ و اقتصادی‌ بخصوص‌ بازار، ساختار اصلی‌ سنّتی‌ شهر را تشكیل‌ می‌داد.

مقارن‌ با پایان‌ دوره‌ قاجار، نخستین‌ سرشماری‌ علمی‌ تهران‌انجام‌ گرفت‌ كه‌ تا حدودی‌ ساختار سنّتی‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ تهران‌ آن‌ روز را بیان‌ می‌دارد: در زمستان‌ 1284 (16 رمضان‌ تا 12 ذیقعده‌) میرزا عبدالغفارخان‌ ملقب‌ به‌ حاج‌ نجم‌الملك‌ (نجم‌الدوله‌)، از معلمان‌ دارالفنون‌، به‌ یاری‌ هشت‌ تن‌ از شاگردانش‌ كار سرشماری‌ تهران‌ را به‌ پایان‌ برد ( رجوع كنید به نجم‌الدوله‌، ص‌ 348ـ349). این‌ سرشماری‌، جمعیت‌ تهران‌ را از نظر تعداد، سن‌، جنس‌، شغل‌، وضع‌ طبقاتی‌ و مذهبی‌، نحوه‌ مالكیت‌ و تصرف‌ واحد مسكونی‌، تعداد مغازه‌ها، مساجد، مدارس‌، حمامها، تعداد مهاجران‌ و نظایر آن‌، به‌ دست‌ می‌داد. طبق‌ این‌ برآورد، جمعیت‌ تهران‌ (كل‌ نفوس‌ رعیت‌) 256 ، 147 تن‌ بود كه‌ با احتساب‌ 480 ، 8 سپاهی‌، جمعیت‌ شهر 736 ، 155 تن‌ (همان‌، ص‌ 353)، یعنی‌ بیش‌ از ده‌ برابر زمان‌ آقامحمدخان‌قاجار شده‌ بود. در جدولهای‌ 1 و 2، پراكندگی‌ جمعیت‌ تهران‌، برحسب‌ مقام‌ اجتماعی‌ در محله‌های‌ شهر و نیز برحسب‌ محل‌ تولد افراد یا انتساب‌ آنها، نشان‌ داده‌ شده‌ است‌.

در نظام‌ كهنسال‌ سلطنتی‌ ایران‌، جامعه‌ از دو طبقه‌ تركیب‌ شده‌ بود: ثروتمندان‌ و مالكان‌ بزرگ‌، و مردمان‌ میانه‌ حال‌ (مرتضی‌ راوندی‌، ج‌ 3، ص‌ 56). بر مبنای‌ سرشماری‌ 1284، بیش‌ از 000 ، 17 تن‌ از 000 ، 147 تن‌ جمعیت‌ تهران‌، یعنی‌ 10% كل‌ جمعیت‌، را وابستگان‌ و خادمان‌ تشكیل‌ می‌دادند (نجم‌الدوله‌، ص‌ 344ـ 345).

وجود نظام‌ طبقاتی‌ در تهران‌، طبق‌ آمار نجم‌الدوله‌ تأیید می‌شود: عده‌ای‌ از رجال‌ و تجارِ نسبتاً ثروتمند، صاحب‌ چندین‌ دكان‌ بودند و تجار بسیار ثروتمندی‌ نیز كاروانسرایی‌ به‌ نام‌ خود داشتند و در چند كاروانسرای‌ دیگر نیز سهیم‌ بودند (اتحادیه‌، 1374 ش‌ الف‌ ، ص‌ 49 ؛
همو، 1378 ش‌، ص‌ 8). یك‌ درصد از رجال‌، كه‌ می‌توان‌ آنان‌ را ثروتمند به‌ شمار آورد، خانه‌های‌ بزرگی‌ با چندین‌ حیاط‌ و ساختمان‌ در پنج‌ محله‌ قدیمی‌ تهران‌ داشتند و 20% از جمعیت‌ تهران‌ اجاره‌نشین‌ بودند (رجوع كنید به همو، 1374 ش‌ ب‌ ، ص‌ 145ـ173؛
همو، 1378 ش‌، ص‌ 8 ـ9). گاه‌ در یك‌ خانه‌ ده‌ خانوار سكونت‌ داشتند. تعداد اجاره‌نشینهای‌ محله‌ بازار كمتر از سایر محلات‌ بود، زیرا به‌ قول‌ نجم‌الملك‌ اهالی‌ بازار مستأجر نمی‌گرفتند، كه‌ این‌ امر نشان‌دهنده‌ ثروت‌ نسبی‌ و بی‌نیازی‌ اهالی‌ آنجاست‌ ( آمار دارالخلافه‌ تهران‌ ، ص‌ 345). در 1286 تعداد اجاره‌نشینان‌ 8ر30% بود، كه‌ افزایش‌ جمعیت‌ را نسبت‌ به‌ افزایش‌ تعداد خانه‌ها نشان‌ می‌دهد (اتحادیه‌، 1378 ش‌، ص‌ 9).

در واقع‌، درباریان‌ سربار جامعه‌ بودند و زندگی‌ آنان‌ از مالیاتها و بهره‌های‌ مالكانه‌ تأمین‌ می‌شد. این‌ نوع‌ زندگی‌ فعالیتهای‌ جنبی‌ دیگری‌ به‌ همراه‌ داشت‌ كه‌ رشد و گسترش‌ تهران‌ را شتاب‌ می‌بخشید. حاصل‌ این‌ وضع‌ اجتماعی‌ و بازده‌ فرهنگی‌ ـ اقتصادی‌ آن‌ در دوره‌ای‌ كه‌ با نفوذ سرمایه‌داری‌ صنعتی اروپا مقابله‌ می‌شد، یكی‌ از مسائل‌ اساسی‌ این‌ عصر است‌ كه‌ آثار آن‌ در دوره‌های‌ بعد تهران‌ ظاهر شد.

تهران‌، بنا بر سرشماری‌ 1284، 47 مسجد، 35 مدرسه‌ علوم‌ دینی‌ با 463 ، 1 طلبه‌ ساكن‌ در آن‌، 34 تكیه‌ و 190 حمام‌ عمومی‌ داشت‌ (نجم‌الدوله‌، ص‌ 358ـ359، 363). در جامعه‌ آن‌ زمان‌ تهران‌، پیروان‌ دینهای‌ دیگر (111 زردشتی‌، 1006 ارمنی مسیحی‌ و 578 ، 1 یهودی‌) در كویهای‌ جداگانه‌ زندگی‌ می‌كردند. فرنگیان‌ ساكن‌ تهران‌، از مرد و زن‌ و طفل‌، 130 تن‌ بودند (همان‌، ص‌ 358).

بر اساس‌ همین‌ سرشماری‌، فرهنگ‌ معنوی‌ و مادّی‌ مسلط‌ بر زندگی‌ مردم‌ و شهر تهران‌ تا اواسط‌ دوره‌ ناصری‌، فرهنگ‌ سنّتی‌ ایرانی‌ ـ اسلامی‌ بر اساس‌ سطح‌ درك‌ مردم‌ آن‌ زمان‌ و مواریث‌ گذشته‌ و ساختار اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌ خاص‌ آن‌ دوره‌ بود و بر كاركردهای‌ اصلی‌ زندگی‌ و ساختارهای‌ فضای‌ شهری‌ و روابط‌ و جریانهای‌ سیاسی‌، فرهنگی‌، اقتصادی‌ و اجتماعی‌ تهران‌ تأثیر مستقیم‌ داشت‌ و ساختار اصلی‌ شهر تهران‌ تا 1284، شامل‌ این‌ سه‌ كاركرد بود: كاركرد اداری‌ ـ سیاسی‌ و نظامی‌ ـ دفاعی‌ (ارگ‌، مشتمل‌ بر دربار و باروی‌ آن‌ و انتظامات‌ دفاعی‌ ونظامی‌ درونی‌ و پیرامون‌ شهر)، كاركرد دینی‌ ـ فرهنگی‌ (مساجد و مدارس‌ دینی‌، كلیساها و كنیسه‌ها)، و كاركرد اقتصادی‌ (بازار و فعالیتهای‌ كشاورزی‌ و غیره‌).

منازل‌ مسكونی‌ نیز در محله‌های‌ ارگ‌ سلطانی‌ به‌ جز در شمال‌ ارگ‌، عودلاجان‌، سنگلج‌، چالمیدان‌، و بازار ساخته‌ شده‌ بود و هر محله‌ كدخدایی‌ داشت‌ كه‌ از میان‌ ریش‌سفیدان‌ و معتمدان‌ محل‌ انتخاب‌ می‌شد و از دولت‌ مواجب‌ نمی‌گرفت‌ (فلور ، ج‌ 1، 1366 ش‌، ج‌ 1، ص‌ 15، 20، پانویس‌ 45). فقط‌ كدخدای‌ محله‌ ارگ‌ را سلطان‌ انتخاب‌ می‌كرد كه‌ صاحب‌ جیره‌ و مواجب‌ نیز بود (كیان‌فر، ص‌ 87). در حوالی‌ باروی‌ شهر گورستان‌ بود. راههای‌ اصلی‌ و كوچه‌ها و بن‌بستهای‌ تنگ‌، پیكره‌ شهر را تشكیل‌ می‌دادند. اداره‌ شهر بر عهده‌ كلانتربود كه‌ در مقام‌ شهربان‌ و شهردار ایفای‌ وظیفه‌ می‌كرد و منصوب‌ شاه‌ بود (همانجا). از نظر سیاسی‌، استبداد و از نظر اقتصادی‌ نوعی‌ نظام‌ فئودالی‌ و از نظر اجتماعی‌ جامعه‌ طبقاتی‌ بر شهر حاكم‌ بود.

این‌ دوره‌، به‌رغم‌ نفوذ قدرت‌ مذهبی‌ در دستگاه‌ سلطنتی‌ و جامعه‌، بنا بر مقتضیات‌ زمان‌ (از جمله‌ انقلاب‌ كبیر فرانسه‌ و نفوذ استعمار)، دوره‌ تماس‌ با تمدن‌ غرب‌ و آشنایی‌ با اوضاع‌ دنیای‌ جدید و تحولات‌ اجتماعی‌ و صنعتی‌ غرب‌ و توجه‌ به‌ اخذ دانش‌ و فنون‌ غربی‌ بود ( رجوع كنید به آدمیت‌، ص‌ 159، 162). از اوایل‌ دوره‌ قاجار، بویژه‌ از دوره‌ فتحعلی‌شاه‌، بر اثر برقراری‌ و گسترش‌ روابط‌ سیاسی‌ و نظامی‌ و تجاری‌ با كشورهای‌ دیگر، ایرانیان‌ بتدریج‌ با مفاهیم‌ فرهنگ‌ معنوی‌ و دستاوردهای‌ فرهنگ‌ مادّی دوران‌ صنعتی‌ آشنا شدند و در تهران‌ نیز ساختارهای‌ مربوط‌ به‌ آن‌ بنیان‌ گرفت‌. در 1236 سازمان‌ اداری‌ مستقلی‌ تأسیس‌ شد تا ارتباط‌ مستمر سیاسی‌ ایران‌ را با كشورهای‌ خارجی‌ برقرار كند. این‌ سازمان‌ در 1239 به‌ «وزارت‌ دول‌ خارجه‌» تبدیل‌ شد (شجیعی‌، ج‌ 1، ص‌ 126 و پانویس‌). به‌ دنبال‌ آن‌، برای‌ اولین‌ بار در تاریخ‌ سیاسی‌ ایران‌، هیئت‌ دولت‌ مركزی‌، به‌ ریاست‌ صدراعظم‌ و چهار وزیر (داخله‌، مالیه‌، فواید عامه‌ و دول‌ خارجه‌)، اداره‌ امور عمومی‌ كشور را برعهده‌ گرفتند (همان‌، ج‌ 1، ص‌ 127). نخستین‌ اندیشه‌های‌ اصلاح‌طلبانه‌ در دستگاه‌ دولت‌ به‌ وجود آمد و اندیشه‌ تجدد در ایران‌ نیز، همچون‌ دیگر كشورهای‌ مشرق‌ زمین‌، با اصلاحات‌ دولتمردان‌ به‌ جامعه‌ راه‌یافت‌. به‌ این‌ ترتیب‌، صنف‌ تازه‌ای‌ از روشنفكران‌ و ترقی‌خواهان‌ به‌ وجود آمد كه‌ در سرنوشت‌ جامعه‌ تأثیر گذاشت‌. پیشروان‌ اصلاح‌ و ترقی‌ جدید، عباس‌میرزا و دو وزیر وی‌ میرزاعیسی‌ فراهانی‌ (متوفی‌ 1237 یا 1238) و میرزاابوالقاسم‌ فراهانی‌ (متوفی‌ 1251)، بودند كه‌ میراث‌ آنان‌ به‌ امیركبیر رسید. او به‌ نوآوری‌ در راه‌ نشر فرهنگ‌ و دانش‌ و صنعت‌ جدید، پاسداری‌ از هویت‌ ملی‌ و استقلال‌ سیاسی‌ ایران‌ در مقابله‌ با تعرض‌ غربی‌، اصلاحات‌ سیاسی‌ و مبارزه‌ با فساد و ایجاد اخلاق‌ مدنی‌ معتقد بود. با رفتن‌ میرزا عیسی‌ و میرزا ابوالقاسم‌ فراهانی‌ و امیركبیر، اصالت‌ هویت‌ سیاسی‌ نیز از میان‌ اهل‌ دولت‌ رفت‌ و اغلب‌ ایشان‌ مرعوب‌ یا مجذوب‌ فرنگیان‌ شدند (آدمیت‌، ص‌ 157، 164ـ 165). در واقع‌، پس‌ از قتل‌ امیركبیر، به‌ جای‌ برخورد پویایی‌ كه‌ رجال‌ متدین‌ با فرهنگ‌ غرب‌ داشتند، دوره‌ تسلیم‌ در مقابل‌ تمدن‌ غرب‌ به‌ وجود آمد و كار به‌ التقاط‌ فرهنگی‌ و غرب‌زدگی‌ كشید. تهران‌ عرصه‌ رویارویی‌ فرهنگ‌ سنّتی‌ اسلامی‌ ـ ایرانی‌ با فرهنگ‌ جدید فرنگی‌ شد و وارد فصل‌ جدیدی‌ از تاریخ‌ تحول‌ اجتماعی‌ خود گردید.

برخورد فنّاوری‌ اروپایی‌ با فرهنگ‌ سنّتی‌ ایرانی‌ در دوره‌ ناصری‌، به‌ پذیرش‌ آرام‌ اندیشه‌ها و مظاهر مادّی‌ غرب‌، خصوصاً در تهران‌، انجامید و نبرد سنّت‌ و تجدد در اواسط‌ حكومت‌ ناصرالدین‌شاه‌ به‌ اوج‌ خود رسید (رجوع كنید به طبری‌، ص‌ 381). تجدد، معماری‌ تهران‌ و سبك‌ زندگی‌ تهرانیها را دگرگون‌ كرد (میلانی‌، ص‌ 9، پیشگفتار). از جمله‌ آثار غرب‌گرایی‌ در معماری‌ این‌ دوره‌، ساخت‌ برخی‌ مدارس‌ و بناهای‌ فرهنگی‌ و مسكونی‌ به‌ سبك‌ غربی‌ با زمینه‌ معماری‌ ایرانی‌ بود. به‌طور خلاصه‌، تمام‌ اقداماتی‌ كه‌ در مدت‌ پنجاه‌ سال‌، از آغاز سلطنت‌ فتحعلی‌شاه‌، صورت‌ گرفت‌، زمینه‌ را برای‌ تأسیس‌ دارالفنون‌ * آماده‌ و مهیا ساخت‌. از جمله‌ این‌ اقدامات‌ بود: استخدام‌ معلمان‌ خارجی‌، اعزام‌ محصل‌ به‌ اروپا، دایر شدن‌ مدارس‌ فرانسوی‌ و مؤسسات‌ امریكایی‌، تأسیس‌ چاپخانه‌ سنگی‌ در 1245، انتشار نخستین‌ روزنامه‌ فارسی‌ به‌ مدیریت‌ میرزاصالح‌ شیرازی‌ (از محصلان‌ اعزامی‌ به‌ انگلستان‌ در 1231) با چاپ‌ سنگی‌ به‌سال‌ 1253، انتشار روزنامچه‌ دارالخلافه‌ طهران‌ در 5 ربیع‌الثانی‌ 1267 كه‌ از شماره‌ دوم‌ به‌ بعد روزنامه‌ وقایع‌ اتفاقیه‌ نامیده‌ شد، تعلیم‌ زبان‌ فرانسه‌ و انگلیسی‌ و ترجمه‌ كتاب‌ و رساله‌ از این‌ زبانها به‌ فارسی‌ (صدیق‌، ص‌ 295ـ297). ساختمان‌ دارالفنون‌، كه‌ از مهمترین‌ تأسیسات‌ دهه‌ 1260 است‌، به‌دستور امیركبیر در شمال‌ شرقی‌ ارگ‌ سلطنتی‌ احداث‌ شد (آدمیت‌، ص‌ 355؛
محبوبی‌ اردكانی‌، ج‌ 1، ص‌ 258). این‌ نخستین‌ بار بود كه‌ دولت‌ مستقیماً اقدام‌ به‌ تأسیس‌ آموزشگاه‌ كرد و تمام‌ مخارج‌ تأسیس‌ و نگاهداری‌ و اداره‌ آن‌ را برعهده‌ گرفت‌ و برای‌ خود مسئولیتی‌ در امر تعلیم‌ و تربیت‌ قائل‌ شد؛
ازینرو سال‌ 1268 (سال‌ افتتاح‌ دارالفنون‌) را باید مبدأ تحول‌ و دوره‌ جدید در فرهنگ‌ ایران‌ شمرد ( رجوع كنید به اعتمادالسلطنه‌، 1363 ش‌، ص‌ 91ـ92). دارالفنون‌، با معلمان‌ اروپایی‌اش‌، عامل‌ مؤثری‌ در شناساندن‌ تمدن‌ اروپا و فرهنگ‌ جدید غرب‌ بود (صدیق‌، ص‌ 338ـ339). به‌ این‌ ترتیب‌، تهران‌ با گذر از سنّتهای‌ ایرانی‌ ـ اسلامی‌ و مواجهه‌ با تحولات‌ اجتماعی‌ حاصل‌ از غرب‌گرایی‌، در فرهنگ‌ معنوی‌ و مادّی‌ خود دچار دوگانگی‌ شد. اما با مطالعه‌ در ساختمان‌ مساجد و مدارس‌ علمیه‌ این‌ دوره‌، معلوم‌ می‌شود كه‌ هنوز سنن‌ اسلامی‌ در تهران‌ مستحكم‌ بوده‌ است‌.

برخی‌از مساجد و مدارس‌علمیه‌ اوایل‌سلطنت‌ ناصرالدین‌شاه‌ عبارت‌اند از:

مسجد ـ مدرسه‌ حاج‌ رجبعلی‌، در خیابان‌ پانزده‌ خرداد كنونی‌، كه‌ به‌ قولی‌ استاد محمدقلی‌ شیرازی‌ آن‌ را در 1262 بنا كرده‌ است‌ (غنچه‌، 1378 ش‌ ب‌ ، ص‌ 109ـ110). بر اساس‌ فهرست‌ اوقاف‌، در 1252 حاج‌ رجبعلی‌ مدرسه‌ را وقف‌ مسجد كرده‌ است‌ ( گنجنامه‌ ، ص‌ 74).

مسجد ـ مدرسه‌ شیخ‌ عبدالحسین‌ مجتهد آذربایجانی‌ (شیخ‌ العراقین‌)، در خیابان‌ خیام‌ كنونی‌ (محل‌ باغ‌ قدیمی‌ پاچنار، انتهای‌ بازار كفاشها) كه‌ با سرمایه‌ میرزا تقی‌خان‌ امیركبیر به‌ تصدی‌ شیخ‌ عبدالحسین‌ ساخته‌ شد. بر كتیبه‌ سردر مسجد سال‌ 1270 مرقوم‌ است‌. مدرسه‌ در مغرب‌ این‌ مسجد قرار دارد كه‌ درِ منبت‌كاری‌ عالی‌ آن‌ اثر استاد نوروز طهرانی‌ به‌ تاریخ‌ 1279 است‌ (مصطفوی‌، ج‌ 1، ص‌ 66ـ67، 96ـ97).

مسجدـ مدرسه‌ دروازه‌ دولت‌، بنابر وقفنامه‌ ربیع‌الاول‌ 1272 مهدعلیا، مادر ناصرالدین‌ شاه‌ (خان ‌محمدی‌، ص‌112)، این‌ مسجدـ مدرسه‌ احتمالاً در دوره‌ محمدشاه‌ ساخته‌ شده است‌.

مسجدـ مدرسه‌ قنبرعلی‌خان‌، در چهارراه‌ سیروس‌، كوچه‌ تقوی‌، كه‌ كتیبه‌ سردرش‌ دارای‌ تاریخ‌ 1288 است‌. این‌ مدرسه‌ را مدرسه‌ سعدیه‌ نیز خوانده‌اند ( گنجنامه‌ ، ص‌ 80). امامزاده‌ سید اسماعیل‌ نیز در 1262 و 1281 در دو مرحله‌ تكمیل‌ شد (همان‌، ص‌ 146).

نقشه‌ای‌ كه‌ اگوست‌ كرسیس‌ (كرشیش‌)، استاد اتریشی‌ مدرسه‌ دارالفنون‌، به‌ كمك‌ دو تن‌ از شاگردانش‌، ذوالفقار بیك‌ و محمدتقی‌ خان‌، از تهران‌ تهیه‌ كرده‌، متعلق‌ به‌ جمادی‌الاولی‌ 1275 است‌. این‌ نقشه‌ رنگی‌، كه‌ از نقشه‌ برزین‌ دقیق‌تر است‌، اطلاعات‌ بسیاری‌ در باره‌ نوع‌ بناها (مساجد، ادارات‌ دولتی‌، پادگانها، كاروانسراها، تجارتخانه‌ها، حمامها، خانه‌ها، باغها و غیره‌) و اسامی‌ مكانها دارد و مؤید نوسازی‌ شهر و توسعه‌ آن‌ است‌. در نقشه‌ كرسیس‌، ارگ‌ نیز با جزئیات‌ ترسیم‌ شده‌ است‌. این‌ نقشه‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ ارگ‌، در فضایی‌ به‌ وسعت‌ نُه‌ كیلومتر مربع‌، در محدوده‌ حصار عصر صفوی‌، بنا شده‌ است‌. شش‌ دروازه‌ در این‌ نقشه‌ مشخص‌ شده‌ است‌: دروازه‌ دولت‌، دروازه‌ شمیران‌، دروازه‌ دولاب‌، دروازه‌ شاه‌ عبدالعظیم‌، دروازه‌ محمدیه‌ (یا دروازه‌ نو، كه‌ برزین‌ به‌ آن‌ اشاره‌ای‌ نكرده‌ است‌) و دروازه‌ قزوین‌. تنها فضای‌ عمومی‌ باز، سبزه‌میدان‌ (میدان‌ شاه‌ سابق‌) بوده‌ است‌ (مقتدر، ص‌ 40).

معماری‌ با سبك‌ غربی‌ از بناهای‌ دربار شروع‌ شد و سپس‌ طراحی‌ شهری‌ تهران‌ را در بر گرفت‌. در 1284، در دوره‌ ناصری‌، معماری‌ عمارتها و قصرهای‌ ارگ‌، مانند عمارت‌ حرمخانه‌ و خوابگاه‌ ناصرالدین‌ شاه‌ و كوشك‌ شمس‌العماره‌ * ، تحت‌ تأثیر اسلوبِ عمارتها و قصرها و ساختمانهای‌ اروپایی‌، بخصوص‌ فرانسوی‌، بود و معماری‌ ایرانی‌ با آمدن‌ مهندسان‌ و معماران‌ اروپایی‌ و تحصیل‌ معدودی‌ از دانشجویان‌ ایرانی‌ در فرانسه‌ و تقلید از معماران‌ فرانسوی‌، بتدریج‌ صبغه‌ اروپایی‌ به‌ خود گرفت‌ ( رجوع كنید به شرف‌ ، ش‌ 27؛
نجمی‌، ص‌ 45ـ 48). كشیدن‌ راه‌آهن‌ از تهران‌ به‌ حرم‌ حضرت‌ عبدالعظیم‌ در 1305 نیز یكی‌ از مظاهر تمدن‌ غرب‌ بود (اعتمادالسلطنه‌، 1363 ش‌، ص‌130؛
براون‌، ص‌ 98). نتیجه‌ اینكه‌ تهران‌، كه‌ تا اواسط‌ دوره‌ ناصری‌ صفات‌ شهرهای‌ ایرانی‌ ـ اسلامی‌ را داشت‌، بر اثر التقاط‌ فرهنگی‌ و برخی‌ عوارض‌ غربی‌، نه‌ تنها درگیر گسترش‌ تدریجی‌ مناسبات‌ سرمایه‌داری‌ و سلطه‌گری‌ دول‌ اروپایی‌ گردید، بلكه‌ به‌لحاظ‌ جغرافیایی‌ و فرهنگی‌ نیز دچار ظواهر فرهنگ‌ مادّی‌ اروپایی‌ شد. بخش‌ قدیم‌ شهر ویژگی‌ سنّتی‌ اسلامی‌ ـ ایرانی‌ داشت‌ و بخش‌ جدید آن‌ در بخش‌ نوبنیاد غرب‌گرا، دارای‌ ساختمانهایی‌ به‌ سبك‌ و هندسه‌ و هیئت‌ اروپایی‌ بود ( رجوع كنید به اعتمادالسلطنه‌، 1363 ش‌، ص‌ 152).

بنا بر قول‌ اعتمادالسلطنه‌ (1363 ش‌، ص‌ 104)، سبب‌ تأسیس‌ دارالخلافه‌ ناصری‌ در 1284، افزایش‌ جمعیت‌ بود؛
چون‌ شهر قدیم‌ تهران‌ گنجایش‌ آن‌ جمعیت‌ را نداشت‌، ناصرالدین‌ شاه‌ دستور داد در پیرامون‌ تهران‌ قدیم‌، شهری‌ به‌ نام‌ وی‌ بنا كنند.

حصار جدید تهران‌ به‌ شیوه‌ غربی‌ دارای‌ دوازده‌ دروازه‌ و برج‌ و بارو، و خندقی‌ هشت‌ ضلعی‌ بود كه‌ جمعی‌ از مهندسان‌ و معماران‌، با همكاری‌ مهندس‌ فرانسوی‌ مسیو بولر، به‌ دستور ناصرالدین‌ شاه‌، كار احداث‌ آن‌ را شروع‌ كردند (همان‌، ص‌ 104؛
كریمان‌، ص‌ 223). ابتدا برج‌ و بارو و استحكامات‌ دفاعی‌ سابق‌ را خراب‌ و خندق‌ را پر كردند. محیط‌ شهر را از سه‌ كیلومتر به‌ حدود نوزده‌ كیلومتر (460 ، 18 زرع‌) رساندند. خندق‌ تهران‌ را مطابق‌ نقشه‌ خندق‌ پاریس‌ به‌ شكل‌ هشت‌ ضلعی‌ ساختند و چند باستیان‌/باستیون‌ (قلعه‌ نگه‌داری‌ جنگ‌افزار) جدید اطراف‌ شهر بنا كردند (كریمان‌، همانجا). به‌ نوشته‌ جمال‌زاده‌ (1339، ص‌10)، حصار تازه‌ 58 قلعه‌ داشت‌ و بر اساس‌ طرح‌ وبان‌ ، مهندس‌ نظامی‌ فرانسوی‌، بنا شده‌ بود. محیط‌ آن‌ 596 ، 19 متر و مساحت‌ داخلی‌ شهر نیم‌فرسخ‌ مربع‌ بود، اما گرنی‌ (ص‌ 49) افزایش‌ مساحت‌ شهر را از حدود دوازده‌ كیلومترمربع‌ به‌ 31 كیلومترمربع‌ و افزایش‌ محیط‌ حصار را نیز از 5ر6 كیلومتر به‌ هجده‌ كیلومتر ذكر كرده‌ است‌.

طراحی‌ دارالخلافه‌ چنان‌ بود كه‌ اقامتگاه‌ سلطنتی‌ در مركز شهر قرار می‌گرفت‌ و دیگر جایگاه‌ حاشیه‌ای‌ سابق‌ را نداشت‌ (مدنی‌پور، ص‌ 35). از دوازده‌ دروازه‌ شهر، پنج‌ دروازه‌ عبارت‌ بودند از: دروازه‌ دولت‌ و دروازه‌ شمیران‌ در شمال‌، دروازه‌ قزوین‌ در مغرب‌، دروازه‌ دولاب‌ در مشرق‌ و دروازه‌ شاه‌عبدالعظیم‌ در جنوب‌. هفت‌ دروازه‌ هم‌ در شمال‌، جنوب‌، مغرب‌ و مشرق‌ قرار گرفتند و بعداً سیزدهمین‌ دروازه‌ به‌ ضلع‌ جنوبی‌ اضافه‌ شد، تا راه‌آهن‌ تهران‌ ـ شاه‌ عبدالعظیم‌ از آن‌ عبور كند (اسكارس‌، ص‌ 85).

در نقشه‌ دارالخلافه‌ ناصری‌ ، كه‌ میرزاعبدالغفار نجم‌الدوله‌ در 1309 ترسیم‌ كرده‌ است‌، میدان‌ توپخانه‌ و خیابانهای‌ منشعب‌ از آن‌ كاملاً مشخص‌اند (محمدزاده‌ مهر، ص‌ 69ـ70؛
نیزرجوع كنید به بهرام‌ بیگی‌، ص‌ 24). طبق‌ این‌ نقشه‌، شكل‌ میدان‌ مستطیل‌، جهت‌ طولی‌ آن‌ شرقی‌ ـ غربی‌ و نسبت‌ طول‌ و عرض‌ آن‌ یك‌ به‌ دو بوده‌ و طول‌ میدان‌ حدود 220 متر و عرض‌ آن‌ 110 متر بوده‌ است‌. شش‌ خیابان‌ به‌ میدان‌ متصل‌ می‌شده‌ كه‌ تا امروز نیز تعداد و موقعیت‌ آنها تغییر چندانی‌ نكرده‌ است‌. دو خیابان‌ به‌ ضلع‌ جنوبی‌ متصل‌ می‌شده‌ كه‌ تقریباً نسبت‌ به‌ محور میدان‌ متقارن‌اند. در جهت‌ جنوب‌شرقی‌، خیابان‌ ناصریه‌ (ناصرخسرو) میدان‌ را به‌ شهر، و در جهت‌ جنوب‌غربی‌، خیابان‌ باب‌ همایون‌ آن‌ را به‌ ارگ‌ متصل‌ می‌كرده‌ است‌. در ضلع‌ شمالی‌ میدان‌، تقریباً روبروی‌ خیابانهای‌ جنوبی‌، دو خیابان‌ از میدان‌ جدا می‌شد كه‌ خیابان‌ شرقی‌، لاله‌زار و خیابان‌ غربی‌، امین‌السلطان‌ (یا علاءالدوله‌، فردوسی‌ كنونی‌) نام‌ داشت‌. خیابان‌ لاله‌زار مقابل‌ ناصریه‌ و امین‌السلطان‌ مقابل‌ باب‌ همایون‌ بود. در مشرق‌ میدان‌، خیابان‌ چراغ‌گاز (یا چراغ‌برق‌، بعداً امیركبیر) نزدیك‌ ضلع‌ جنوبی‌ و در مغرب‌ میدان‌، خیابان‌ مریضخانه‌ (یا سپه‌، امام‌ خمینی‌ كنونی‌) نزدیك‌ ضلع‌ شمالی‌ قرار داشت‌. عناصر كالبدی‌ و كاركردهای‌ شهری‌ بیانگر تركیب‌ هماهنگ‌ قالب‌ و محتوا در دوره‌ خود هستند. خیابانها، به‌سبب‌ اهمیت‌ نقطه‌ شروعشان‌ (محل‌ ورود از خیابان‌ به‌ میدان‌ و بالعكس‌)، دروازه‌ و سردر داشتند. سردر نماد حاكمیت‌، و دروازه‌ نمایانگر تفكیك‌ بخشهای‌ مختلف‌ شهر بود. بانك‌ شاهی‌ (تأسیس‌ در 1306) نیز معرف‌ روابط‌ جدید اقتصادی‌ بود (همان‌، ص‌ 73). هر چند عناصر و كاركردهای‌ پیرامون‌ میدان‌ توپخانه‌، تابع‌ تحولات‌ اروپایی‌مآبی‌ بود و فضای‌ به‌ دست‌ آمده‌، عناصر جدید فرهنگی‌ و هنری‌ داشت‌، هویت‌ و ویژگی‌ ایرانی‌ خود را از دست‌ نداده‌ بود (همان‌، ص‌ 74).

اما تجزیه‌ و تحلیل‌ كاركردها و ساختار فضایی‌ حاصل‌ از آنها در آن‌ خیابانها، حاكی‌ از نفوذ فرهنگ‌ غربی‌ است‌، حتی‌ برخی‌ از این‌ خیابانها فرنگی‌نشین‌ بوده‌ و سفارتخانه‌های‌ كشورهای‌ غربی‌ در آنها قرار داشته‌اند. اقوال‌ برخی‌ از جهانگردان‌ و مأموران‌ سیاسی‌ دوره‌ ناصری‌ و شاهان‌ بعدی‌ و بقایای‌ فرهنگ‌ مادّی‌ گذشته‌، از همین‌ امر حكایت‌ می‌كند. به‌ نوشته‌ اورسول‌ (ص‌ 111، 113) كلیه‌ محلات‌ مشرف‌ به‌ خیابان‌ لاله‌زار و خیابان‌ دروازه‌ دولت‌ (سعدی‌ كنونی‌) كه‌ موازی‌ آن‌ بود، بعد از جلوس‌ ناصرالدین‌شاه‌ احداث‌ و آباد شده‌ است‌. خانه‌های‌ اعیانی‌ چند تن‌ از سرشناسان‌ ایرانی‌ و محل‌ اقامت‌ اروپاییان‌ دراین‌ خیابانها بود، از جمله‌ خانه‌ كنت‌ دومونت‌ فرت‌ (اولین‌ رئیس‌ نظمیه‌ تهران‌ در عهد ناصری‌) در خیابان‌ دولت‌ (چهارراه‌ كنت‌)، و خانه‌ دكتر تولوزان‌/ طولوزان‌ (حكیم‌باشی‌ مخصوص‌ و مشاور مورد اعتماد ناصرالدین‌شاه‌) در خیابان‌ لاله‌زار بود.

در همین‌ دوره‌، اعیان‌ و اشراف‌ ساخت‌ ویلاهایی‌ به‌ سبك‌ اروپایی‌ را در محله‌ دولت‌، در بخش‌ شمالی‌ شهر، شروع‌ كردند (معرفت‌، ص‌ 105، 134). روند اعیان‌نشینی‌ و اروپایی‌نشینی‌ شمال‌ تهرانِ آن‌ زمان‌ (اواخر دوره‌ ناصری‌) در دوره‌ مظفری‌ افزایش‌ یافت‌، به‌طوری‌ كه‌ در 1321 شمال‌ میدان‌ توپخانه‌ بیشتر اروپایی‌نشین‌ بود (كریمان‌، ص‌270). توصیف‌ لرد كرزن‌، سیاستمدار انگلیسی‌، نیز غرب‌گرایی‌ شهرسازی‌ این‌ بخش‌ تهران‌ را تأیید می‌كند (رجوع كنید به ج‌ 1، ص‌ 306). ادوارد براون‌، ایران‌شناس‌ مشهور انگلیسی‌، در 1305/1888 نوشته‌ كه‌ خیابان‌ مورد علاقه‌ اروپاییان‌ در تهران‌ خیابان‌ مستقیم‌ علاءالدوله‌ است‌ كه‌ سفارتهای‌ انگلیس‌ و تركیه‌ و آلمان‌ و ایتالیا و فرانسه‌ در آن‌ واقع‌ شده‌ و نیز اداره‌ تلگراف‌ هند و اروپا در آنجاست‌. بین‌ سفارتها دكانهایی‌ است‌ كه‌ كسبه‌ آن‌ اروپایی‌اند. این‌ خیابان‌ دو مهمانخانه‌ دارد و یك‌ عكاس‌ روس‌ در آن‌ خیابان‌ ساكن‌ است‌. در انتهای‌ خیابان‌ دروازه‌ای‌ است‌ كه‌ طاق‌ دارد و با عبور از آن‌ وارد میدان‌ توپخانه‌ می‌شویم‌ كه‌ اطرافش‌ سربازخانه‌ است‌ (ص‌ 101).

تأسیسات‌ صنعتی‌ غربی‌ نیز بتدریج‌ در اطراف‌ میدان‌ توپخانه‌ و خیابانهای‌ منشعب‌ از آن‌ ایجاد شد؛
در 1296 كارخانه‌ چراغ‌ گاز و در 1298 كارخانه‌ چراغ‌ برق‌ افتتاح‌ گردید و در 1305 عمارت‌ تلگرافخانه‌ در شمال‌ مدرسه‌ دارالفنون‌، متصل‌ به‌ بناهای‌ دیوانی‌ ارگ‌ و در جنب‌ خیابان‌ ناصریه‌، به‌ سبك‌ بناهای‌ فرنگی‌ ساخته‌ شد (اعتمادالسلطنه‌، 1363ـ1367 ش‌، ج‌ 3، ص‌ 1996، 2025؛
مهدیقلی‌ هدایت‌، ص‌ 53). در 26 ربیع‌الاول‌ 1307، ناصرالدین‌شاه‌ خط‌ تراموای‌ تهران‌ را افتتاح‌ كرد. این‌ خط‌ از میدان‌ توپخانه‌ به‌ سمت‌ مشرق‌ می‌رفت‌ و از خیابان‌ چراغ‌ گاز و مقابل‌ بازار پامنار نزدیك‌ سفارت‌ روسیه‌ می‌گذشت‌ (فووریه‌ ، ص‌213).

در دوره‌ ناصری‌، میدان‌ مشق‌ سربازخانه‌، مركز بریگاد قزاق‌ * خوانده‌ می‌شد و در جایی‌ بود كه‌ امروز در شمال‌ خیابان‌ امام‌خمینی‌ ساختمانهای‌ شهربانی‌، وزارت‌ امور خارجه‌، اداره‌ پست‌، موزه‌ ملی‌ مَلِك‌ و موزه‌ ملی‌ ایران‌ (موزه‌ ایران‌ باستان‌) قرار دارند. پس‌ از آنكه‌ ناصرالدین‌شاه‌ امتیاز تشكیل‌ بریگاد قزاق‌ را به‌ روسها داد، آنها ساختمانی‌ به‌ سبك‌ معماری‌ خودشان‌ برپا كردند و میدان‌ مشق‌ گسترده‌ای‌ ساختند كه‌ دورتادور آن‌ را حصاری‌ می‌گرفت‌. ناصرالدین‌شاه‌ و رئیس‌ روسی‌ بریگاد قزاق‌ از بالاخانه‌ای‌ كه‌ هنوز در این‌ ساختمان‌ هست‌، رژه‌ قزاقان‌ را تماشا می‌كردند. میدان‌ مشق‌، جز رژه‌ و تمرین‌ سپاه‌، كاربرد دیگری‌ نیز داشت‌؛
در میان‌ این‌ میدان توپ‌ نظامی‌ بزرگی‌ قرار داشت‌ كه‌ با شلیك‌ توپ‌ از آن‌، تهرانیها را از هنگام‌ طلوع‌ آفتاب‌، ظهر و غروب‌ و در ماه‌ رمضان‌ از وقت‌ سحر و افطار آگاه‌ می‌كردند (یغمایی‌، ص‌ 164). توپ‌ مروارید * در ضلع‌ جنوبی‌ میدان‌ ارگ‌ واقع‌ بود (رجوع كنید به شهری‌ باف‌، ج‌ 1، ص‌ 75). میدان‌ مشق‌ در زمان‌ قاجاریه‌ دو دروازه‌ داشت‌: یكی‌ در جایی‌ كه‌ امروز بانك‌ سپه‌ (در خیابان‌ امام‌ خمینی‌) قرار گرفته‌ و دیگری‌ تقریباً در جایی‌ كه‌ سر در باغ‌ ملی‌ گفته‌ می‌شود (یغمایی‌، همانجا).

تا 1284، مهمترین‌ تكیه‌ تهران‌ تكیه‌ حاج‌ میرزا آقاسی‌ بود كه‌ بزرگترین‌ و پربیننده‌ترین‌ تعزیه‌ها در آنجا اجرا می‌شد، تا اینكه‌ به‌دستور ناصرالدین‌شاه‌، در ارگ‌ دولتی‌ تكیه‌ دولت‌ * ساخته‌ شد (ذكاء، ص‌ 284، 287؛
كریمان‌، ص‌ 219). در 1290، معیرالممالك‌ مسجد ـ مدرسه‌ای‌ احداث‌ و وقف‌ كرد كه‌ به‌نام‌ خودش‌ مشهور شد (اعتمادالسلطنه‌، 1363 ش‌، ص‌ 87 ـ 88؛
سلطان‌زاده‌، 1378 ش‌، ص‌ 58).

پس‌ از گسترش‌ دارالخلافه‌، اداره‌ امور تهران‌ نیز با بهره‌گیری‌ از تجارب‌ اروپاییان‌، نظم‌ و ترتیب‌ تازه‌ای‌ یافت‌. تا 1295، اداره‌ عمومی‌ تهران‌ را كلانتر به‌عهده‌ داشت‌، اما ناصرالدین‌شاه‌، بعد از سفر دومش‌ به‌ فرنگ‌ در 1295، «وزارت‌ جلیله‌ پلیس‌» را در تهران‌ افتتاح‌ كرد و رئیس‌ این‌ وزارتخانه‌ كه‌ عنوان‌ احتساب‌ را نیز داشت‌ با عنوان‌ شهربان‌ و شهردار، جانشین‌ كلانتر شد. در 1297، كامران‌میرزا، نایب‌السلطنه‌ و حاكم‌ وقت‌ تهران‌، شیوه‌نامه‌ای‌ به‌ محمدحسن‌خان‌ صنیع‌الدوله‌، وزیر احتساب‌، ابلاغ‌ كرد كه‌ اساس‌ اداره‌ عمومی‌ دارالخلافه‌ ناصری‌ را تشكیل‌ می‌داد. در همین‌ سال‌، رئیس‌ احتسابیه‌ شرح‌ خدمات‌ اداره‌ احتسابیه‌ و تنظیفیه‌ را بر مبنای‌ دستورالعمل‌ حاكم‌ تهران‌ نوشت‌. این‌ شیوه‌نامه‌ حاوی‌ نكات‌ بسیار مهم‌ و جدیدی‌ در اداره‌ امور شهر تهران‌ بود، از جمله‌ در باره‌ خیابانها، مجوز ساخت‌وساز، بهداشت‌، نظم‌ بازار، تنقیه‌ و تطهیر و مرمت‌ مجاری‌ آبها و تقسیم‌ آب‌ و توسعه‌ معابر (رجوع كنید به كیان‌فر، ص‌ 87 ـ92).

در بند اول‌ شیوه‌نامه‌ رئیس‌ احتسابیه‌، برای‌ اولین‌با پس‌ از گسترش‌ دارالخلافه‌، از شهر قدیم‌ و جدید سخن‌ به‌ میان‌ آمده‌ و بند دهم‌ نیز به‌ لزوم‌ گرفتن‌ مجوز ساختمان‌سازی‌ اختصاص‌ دارد كه‌ تا پیش‌ از آن‌ سابقه‌ نداشته‌ است‌. طبق‌ این‌ بند، برای‌ احداث‌ ساختمانها و خانه‌ها و مستغلات‌ در شوارع‌ و معابر یا مرمت‌ و تعمیر آنها، اجازه‌ اداره‌ و رعایت‌ شیوه‌نامه‌ و نقشه‌ مهندسی‌ ضروری‌ بود، ولی‌ در بنّاییهایی‌ كه‌ دخلی‌ به‌ كوچه‌ و خیابان‌ و راهها نداشت‌، كسب‌ مجوز لازم‌ نبود (همان‌، ص‌ 90ـ91).

بنا بر بند دوم‌ شیوه‌نامه‌ 1297، اداره‌ قناتهای‌ وقفی‌ و غیروقفی‌ شهر بر عهده‌ وزارت‌ احتسابیه‌ و تنظیفیه‌ گذاشته‌ شد و امور مربوط‌ به‌ اداره‌ آنها تحت‌ نظم‌ جدیدی‌ قرار گرفت‌. برخی‌ از این‌ قناتها، كه‌ آب‌ آشامیدنی‌ مردم‌ و آب‌ مصرفی‌ تأسیسات‌ و باغها و مزارع‌ تهران‌ را تأمین‌ می‌كردند، عبارت‌ بودند از: قنات‌ حاجی‌علی‌رضا، قنات‌ نظام‌الدوله‌ مشهور به‌ قنات‌ حاجی‌ شهاب‌الملكی‌، قنات‌ حاجی‌ محمدعلی‌ معروف‌ به‌ قنات‌ امین‌الملكی‌، قنات‌ سنگلج‌، قنات‌ سپهسالار معروف‌ به‌ آب‌ باغ‌ صبا، قنات‌ نظامیه‌، قنات‌ مباركه‌ ناصری‌، و قنات‌ مهركرد (همان‌، ص‌ 89).

بعضی‌ از اقدامات‌ مهم‌ فرهنگی‌ دوره‌ ناصری‌ در تهران‌ چنین‌ بوده‌ است‌: تأسیس‌ دارالفنون‌؛
تأسیس‌ وزارت‌ علوم‌ در 1272 درزمان‌ وزارت‌ علیقلی‌میرزا اعتضادالسلطنه‌؛
اعزام‌ 42 تن‌ (بیشتر از فارغ‌التحصیلان‌ دارالفنون‌) در 6 رمضان‌ 1275 به‌ فرانسه‌ برای‌ تحصیل‌ در رشته‌هایی‌ چون‌ طب‌، نظام‌ و فنون‌ و نقاشی‌؛
تأسیس‌ مدرسه‌ مشیریه‌ در 1290 برای‌ تدریس‌ زبانهای‌ خارجه‌؛
ایجاد مجمع‌ نخبگان‌ و دانشمندان‌ و مترجمان‌ در 1293 كه‌ به‌ تألیف‌ نامه‌ دانشوران‌ ناصری‌ انجامید؛
تشكیل‌ مجلسی‌ از اطبای‌ ایرانی‌ و اروپایی‌ به‌ نام‌ «مجلس‌ حفظ‌الصحه‌» در 1293؛
تأسیس‌ نخستین‌ بیمارستان‌ دولتی‌ به‌ سبك‌ جدید در 1293 به‌ فرمان‌ سپهسالار؛
دایر كردن‌ مدرسه‌ نظامی‌ با معلمان‌ ایرانی‌ كه‌ از فارغ‌التحصیلانِ دارالفنون‌ بودند و عده‌ای‌ معلم‌ اروپایی‌؛
تأسیس‌ مدارس‌ خارجی‌، مانند مدرسه‌ سن‌لویی‌ كه‌ لازاریستها در 1277 تأسیس‌ كردند، مدرسه‌ پسرانه‌ امریكایی‌ كه‌ در 1289 شروع‌ به‌ كار كرد، مدرسه‌ دخترانه‌ سن‌ ژوزف‌ كه‌ «جمعیت‌ خواهران‌ سن‌ ونسان‌ دوپل‌» در 1292 تأسیس‌ كردند، مدرسه‌ پسرانه‌ آلیانس‌ فرانسه‌ كه‌ در 1308 و مدرسه‌ دخترانه‌ امریكایی‌ كه‌ در 1313 تأسیس‌ شدند (صدیق‌، ص‌340ـ344؛
محبوبی‌ اردكانی‌، ج‌ 1، ص‌ 321، 366ـ 368). از نمادهای‌ بارز تلفیق‌ دیدگاه‌ اسلامی‌ و گرایش‌ به‌ مظاهر تمدن‌ غربی‌ در دوره‌ ناصری‌ و تأثیر آن‌ بر ظاهر تهران‌، مجموعه‌ بهارستان‌، ساخت‌ میرزاحسین‌خان‌ سپهسالار، است‌. وی‌ در 1296ـ1297 مسجد ـ مدرسه‌ عظیم‌ و باشكوه‌ ناصریه‌ را بنیان‌ گذاشت‌. در دوره‌ای‌ كه‌ سیدحسن‌ مدرس‌ نایب‌التولیه‌ آنجا بود، آن‌ را مدرسه‌ عالی‌ سپهسالار (مطهری‌ كنونی‌) نامیدند. میرزاحسین‌خان‌ در جوار آن‌، عمارت‌ بهارستان‌ را به‌ منظور خانه‌ شخصی‌ خود بنا كرد كه‌ در آغاز مشروطیت‌ تبدیل‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ شد (آدمیت‌، ص‌458؛
«متن‌ وقفنامه‌ اصلی‌ مدرسه‌ عالی‌ سپهسالار»، ص‌20).

تهران‌ در اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌ چنان‌ رشدی‌ كرد كه‌ استفاده‌ از وسایل‌ حمل‌ و نقل‌ عمومی‌ ضرورت‌ یافت‌؛
ازینرو، دولت‌ در 1308 به‌ میرزا جوادخان‌، كه‌ از كارمندان‌ عالی‌رتبه‌ وزارت‌ امور خارجه‌ بود، امتیاز ایجاد شركت‌ درشكه‌رانی‌ را واگذار كرد. شركت‌ میرزاجوادخان‌ سی‌ دستگاه‌ كالسكه‌ از غازان‌ وارد كرد و در همان‌ سال‌، شركت‌ افتتاح‌ شد. 23 كالسكه‌ در شهر كار می‌كردند و هفت‌ تای‌ دیگر كالسكه‌های‌ اضطراری‌ بودند (عیسوی‌، ص‌ 312ـ313). درشكه‌های‌ تك‌ اسبه‌ در چهار نقطه‌ می‌ایستادند: میدان‌ توپخانه‌، سبزه‌میدان‌، اطراف‌ سفارت‌ انگلیس‌ و میدان‌ سرچشمه‌. این‌ درشكه‌ها از بامداد تا سه‌ ساعت‌ بعد از شامگاه‌ در محلات‌ عمومی‌ می‌ایستادند و برای‌ مسافرت‌ یا ساعتی‌ كرایه‌ می‌شدند، اگر كسی‌ پس‌ از ساعات‌ مقرر كالسكه‌ لازم‌ داشت‌، می‌توانست‌ از دوایر شركت‌، كالسكه‌ مخصوص‌ كرایه‌ كند (همان‌، ص‌ 312).

دوره‌ ناصری‌ عصرگسترش‌ مبادلات‌ بازرگانی‌، تأسیس‌ كارخانه‌ها، تجارتخانه‌ها و بانكها بود و این‌ كارخانه‌ها در تهران‌ واطراف‌ آن‌ تأسیس‌ شد: كارخانه‌ ریسمان‌ریسی‌ (1275)، در نزدیكی‌ قصر قاجار، نزدیك‌ تهران‌، وسایل‌ این‌ كارخانه‌ را محمودخان‌ ناصرالملك‌ از مسكو خریده‌ بود، این‌ كارخانه‌ بعد از چندی‌ تعطیل‌ شد و عمارت‌ آن‌ ابتدا مخزن‌ تداركات‌ حربیه‌، و بعد ضرابخانه‌ دولتی‌ شد؛
كارخانه‌ تفنگ‌سازی‌ (1276)، كه‌ ماهانه‌ هزار قبضه‌ تفنگ‌ دَنگی‌ می‌ساخت‌؛
كارخانه‌ كاغذسازی‌؛
كارخانه‌ چلواربافی‌، در نزدیكی‌ تهران‌؛
كارخانه‌ بلورسازی‌ (1285)، این‌ كارخانه‌ بلور بسیار اعلی‌ تولید می‌كرد ولی‌ بعدها به‌ دلیل‌ كمبود مواد اولیه‌ تعطیل‌ شد، در حدود 1305، حاج‌ محمدحسن‌ اصفهانی‌ امین‌ دارالضرب‌ كارخانه‌ بلورسازی‌ دیگری‌ احداث‌ نمود و در 1306، «كمپانی‌ بلژیكی‌ بلورسازی‌ در ایران‌» كارخانه‌ را راه‌ انداخت‌، ولی‌ این‌ كارخانه‌ نیز بسته‌ شد (جمال‌زاده‌، 1362 ش‌، ص‌ 93؛
عیسوی‌، ص‌ 479ـ481)؛
كارخانه‌های‌ چینی‌سازی‌، كه‌ نخستین‌بار در اوایل‌ سلطنت‌ ناصرالدین‌شاه‌ تأسیس‌ و پس‌ از مدتی‌ تعطیل‌ شدند (اعتمادالسلطنه‌، 1363 ش‌، ص‌ 141)؛
كارخانه‌ شمع‌ریزی‌؛
كارخانه‌ جبه‌خانه‌ (اداره‌ اسلحه‌سازی‌)؛
كارخانه‌های‌ كوچك‌ چراغ‌ گاز و چراغ‌ برق‌، برای‌ نخستین‌بار در 1297، با صرف‌ سی‌ هزار لیره‌، در خیابان‌ شرقی‌ میدان‌ توپخانه‌ تأسیس‌ شد كه‌ تا اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌ روشنایی‌ خیابان‌ ارگ‌ و بناهای‌ سلطنتی‌ را تأمین‌ می‌كرد ولی‌ به‌ سبب‌ كمبود زغال‌ تعطیل‌ شد، یك‌ ایرانی‌ این‌ كارخانه‌ را به‌ ده‌ هزار لیره‌ خرید و در 1309/ 1891 به‌ یك‌ شركت‌ بلژیكی‌ به‌نام‌ «كمپانی‌ عمومی‌ بلژیكی روشنایی‌ و حرارت‌ ایران‌» فروخت‌ (همان‌، ص‌130؛
جمال‌زاده‌، 1362ش‌، ص‌94؛
اشرف‌، ص‌ 84).

كارخانه‌ كبریت‌سازی‌، در 1308 به‌ تشویق‌ امین‌الدوله‌ تأسیس‌ شد. شركتی‌ روسی‌ به‌ نام‌ «شركت‌ صنعتی‌ و تجارتی‌ ایران‌»، به‌ ریاست‌ پولیاكوف‌ ، بیست‌ هزار لیره‌ برای‌ تأسیس‌ كارخانه‌ كبریت‌سازی‌ در خلازیر/ خرازین‌، در نزدیكی‌ زرگنده‌، سرمایه‌گذاری‌ كرد، اما این‌ كارخانه‌ خیلی‌ زود تعطیل‌ شد، چون‌ در خلازیر مقدار چوب‌ مورد نیاز كارخانه‌ موجود نبود و نیز تولیدات‌ آن‌ نتوانسته‌ بود با كبریت‌ اتریش‌ و سوئد رقابت‌ كند (مهدیقلی‌ هدایت‌، ص‌130؛
جمال‌زاده‌، 1362 ش‌، همانجا؛
اشرف‌، ص‌ 61). هم‌زمان‌ با تأسیس‌ این‌ كارخانه‌، مهندس‌ لونتین‌ ، مدیر آن‌، در محله‌ اروپایی‌نشین‌ تهران‌ كارگاهی‌ برای‌ تولید قوطی‌ كبریت‌ تأسیس‌ كرد. كارگران‌ این‌ كارگاه‌ منحصراً یهودی‌ و غالباً دختر بودند. پس‌ از تعطیل‌ شدن‌ كارخانه‌ كبریت‌سازی‌ این‌ كارگاه‌ نیز تعطیل‌ شد (اشرف‌، همانجا).

كارخانه‌ قند در 1313/ 1896 تأسیس‌ شد. «كمپانی‌ بلژیكی‌ قندسازی‌ ایران‌»، به‌ تشویق‌ امین‌الدوله‌ و با وساطت‌ وزیر مختار بلژیك‌ در تهران‌، با سرمایه‌ هنگفتی‌ در ایران‌ آغاز به‌ كار كرد و در زمستان‌ همان‌ سال‌ شروع‌ به‌ چغندركاری‌ در كهریزك‌ نمود و اقدام‌ به‌ تأسیس‌ كارخانه‌ تصفیه‌ چغندرقند در همان‌ محل‌ كرد. این‌ كارخانه‌ نیز پس‌ از مدتی‌، به‌ علت‌ رقابت‌ روسیه‌ و دلایل‌ اقتصادی‌، تعطیل‌ شد (مهدیقلی‌ هدایت‌، همانجا؛
اشرف‌، ص‌ 61ـ62).

در دوره‌ ناصری‌ برای‌ حمل‌ و نقل‌ شهری‌ نیز اقداماتی‌ شد و یك‌ شركت‌ بلژیكی‌ شبكه‌ واگن‌ اسبی‌ را در تهران‌ دایر كرد. واگن‌خانه‌ و تمام‌ تأسیسات‌ و دفتر آن‌ در خیابان‌ ظل‌السلطان‌ (اكباتان‌) بود. از آنجا خطی‌ به‌ میدان‌ توپخانه‌ (سپه‌، امام‌خمینی‌) می‌رسید. از آنجا یك‌ خط‌ به‌ خیابان‌ فرمانفرما (شاهپور/ حافظ‌) می‌رفت‌ و پس‌ از طی‌ سرتاسر این‌ خیابان‌ به‌ میدان‌ شاهپور (وحدت‌ اسلامی‌) می‌رسید. خط‌ دیگر از میدان‌ توپخانه‌ به‌ آخر خیابان‌ لاله‌زار می‌رفت‌ (بهبودی‌، ص‌ 371؛
حسن‌بیگی‌، ص‌ 158ـ 159؛
نجمی‌، ص‌ 93). پس‌ از كودتای‌ سوم‌ اسفند، باغشاه‌ را تبدیل‌ به‌ سربازخانه‌ كردند و برای‌ عبور نظامیان‌، خطی‌ از میدان‌ حسن‌آباد به‌ باغشاه‌ امتداد دادند (بهبودی‌، همانجا). رضاشاه‌ پس‌ از رسیدن‌ به‌ سلطنت‌ این‌ شبكه‌ را برچید ( رجوع كنید به بهبودی‌، ص‌ 373).

در اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌(اواخر دوره‌ ناصری‌)، یك‌ بانك‌ انگلیسی‌ (شاهنشاهی‌) و یك‌ بانك‌ روسی‌ (استقراضی‌) در تهران‌، با شعب‌ آنها در شهرهای‌ بزرگ‌، تأسیس‌ شد. در 1305/ 1888، نخستین‌ بانك‌ اروپایی‌ به‌نام‌ «بانك‌ جدید شرقی‌» در تهران‌ تأسیس‌ شد و در مشهد، تبریز، رشت‌، اصفهان‌، شیراز و بوشهر شعبی‌ دایر كرد (اشرف‌، ص‌ 57؛
نیز رجوع كنید به بانك‌ در ایران‌ * ، بخش‌ 1 ) دوره‌ قاجاریه‌).

آمار بناهای‌ تهران‌ از 1317 تا 1320، كه‌ به‌ كوشش‌ اخضرعلی‌شاه‌ تهیه‌ شده‌، ویژگیهای‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ دوره‌ مظفرالدین‌شاه‌ (1313ـ1324) را نشان‌ می‌دهد. طبق‌ این‌ آمار، شهر بعد از دوره‌ ناصری‌ بیشتر به‌ سوی‌ شمال‌ و مغرب‌ گسترش‌ یافته‌ و رشد جمعیت‌ سریعتر شده‌ بود.

از 1269 تا 1286، رشد جمعیت‌ 2ر1% در سال‌ بود و از 1286 تا 1320، به‌ 6ر1% رسید و جمعیت‌ حدود 400 ، 244 تن‌ شد. در این‌ مدت‌ با وجود آنكه‌ تعداد خانه‌ها، نسبت‌ به‌ قبل‌، 9ر1 برابر و شمار دكانها 2ر2 برابر و تعداد كاروانسراها ــ كه‌ سهم‌ مهمی‌ در تجارت‌ و صنعت‌ داشتند ــ چهار برابر افزایش‌ یافته‌ بود، هنوز تهران‌ از لحاظ‌ صنعت‌ و تجارت‌ در كل‌ كشور جایگاه‌ اصلی‌ را نداشت‌ (اتحادیه‌، 1378 ش‌، ص‌ 7ـ11).

شهر همچنان‌ پنج‌ محله‌ داشت‌ ولی‌ در شمال‌ آن‌، محله‌ بزرگ‌ دولت‌ كه‌ نامش‌ را از دروازه‌ دولت‌ گرفته‌ بود، به‌ وجود آمد كه‌ قسمتی‌ از عودلاجان‌ و ارگ‌ را نیز در بر می‌گرفت‌. منازل‌ عده‌ای‌ از رجال‌ و خارجیان‌ و برخی‌ از سفارتخانه‌ها در محله‌ دولت‌ قرار داشت‌. ظاهراً این‌ محله‌ از نظر اقتصادی‌ نیز پررونق‌ بوده‌، چرا كه‌ پس‌ از محله‌ بازار، بیشترین‌ تعداد دكان‌ و كاروانسرا را داشته‌ است‌. محله‌ سنگلج‌ نیز رشد كرده‌ بود و بیشترین‌ تعداد خانه‌ را داشت‌، ولی‌ همچنان‌ باغها و زمینهای‌ باز بسیاری‌ در آن‌ بود. محله‌ بازار وسعت‌ چندانی‌ نیافت‌، بخصوص‌ كه‌ در جنوب‌ شهر، شوره‌زار و كوره‌های‌ آجرپزی‌ وجود داشت‌ كه‌ امكان‌ توسعه‌ را كاهش‌ می‌داد. چالمیدان‌ از نظر تعداد خانه‌ در مرتبه‌ دوم‌ بود، ولی‌ اهالی‌ آن‌ كماكان‌ فقیر بودند و عودلاجان‌ نسبت‌ به‌ قبل‌ كوچكتر شده‌ بود. با وجود رشد شهر، بعضی‌ از پاتوقهای‌ قدیم‌ و كاروانسراها تغییر نكردند و با اینكه‌ مشاغل‌ جدیدی‌ مانند نفت‌فروشی‌، صدور تلگراف‌ و نامه‌رسانی‌ پدید آمده‌ بود، حرفه‌های‌ قدیم‌ همچنان‌ وجود داشت‌. بر اساس‌ آمار اخضرعلی‌شاه‌، عده‌ بیشتری‌ از اهالی‌ تهران‌ ثروتمند شده‌ بودند. تعداد رجالی‌ كه‌ چندین‌ خانه‌ و دكان‌ و كاروانسرا و باغ‌ (پارك‌) در نقاط‌ متعدد شهر داشتند، افزایش‌ یافته‌ بود. البته‌ چنانكه‌ از بررسی‌ نوع‌ حرفه‌ها و مشاغل‌ برمی‌آید، فقیر هم‌ در شهر زیاد بود (همان‌، ص‌ 11).

در دوره‌ سلطنت‌ مظفرالدین‌شاه‌، به‌ تأسیس‌ مدارس‌ جدید توجه‌ بیشتری‌ شد و خود شاه‌ هم‌ به‌ این‌ كار مایل‌ بود. او میرزاحسن‌خان‌ رشدیه‌، از روحانیان‌ پیشگام‌ در اصلاحات‌ (متوفی‌ 1363)، را از تبریز به‌ تهران‌ آورد و در تأسیس‌ مدارس‌ جدید از او پشتیبانی‌ نمود. وزیر علوم‌ وقت‌، جعفر قلی‌خان‌ نیرالملك‌، به‌ منظور ایجاد و توسعه‌ مدارس‌، انجمن‌ معارف‌ را در 1315 و شورای‌ عالی‌ معارف‌ را در 1321 تأسیس‌ كرد. اقدامات‌ میرزاحسن‌خان‌ رشدیه‌ در تأسیس‌ مدارس‌، انگیزه‌ تأسیس‌ مدارس‌ جدید را در دیگران‌ به‌وجود آورد. برای‌ مثال‌ در 1316 در تهران‌، بجز دو مدرسه‌ خیریه‌ و مدرسه‌ رشدیه‌ (تأسیس‌ هر دو در 1315)، مدارس‌ چهار كلاسه‌ شرف‌، مظفریه‌ (مظفری‌)، افتتاحیه‌، سادات‌، ابتدائیه‌، ادب‌، خرد، سعادت‌ و اقدسیه‌ بنیاد گردید. همچنین‌ مدرسه‌های‌ دانش‌، كمالیه‌، اسلام‌ و تربیت‌ در 1317، مدرسه‌ فلاحت‌ در 1318، مدرسه‌ ثروت‌ در 1320، مدرسه‌ مكتب‌ در 1322 و مدرسه‌ محسنیه‌ در 1323 تأسیس‌ شد. مدرسه‌ علمیه‌ (تأسیس‌ در 1316) تنها مدرسه‌ای‌ بود كه‌ تعلیمات‌ آن‌ در حد آموزش‌ متوسطه‌ بود و به‌ همین‌ دلیل‌ آن‌ را مدرسه‌ علمیه‌ نامیدند. در 1321، دو مدرسه‌ شرف‌ و مظفریه‌ در هم‌ ادغام‌ شدند و مدرسه‌ جدید، یعنی‌ مدرسه‌ متوسطه‌ شرف‌ مظفری‌، دولتی‌ اعلام‌ شد و مدرسه‌ ادب‌ نیز متوسطه‌ و دولتی‌ گردید (دولت‌آبادی‌، ج‌ 1، ص‌ 193، 310ـ311؛
محبوبی‌ اردكانی‌، ج‌ 1، ص‌ 369ـ382، 394، 410؛
صدیق‌، ص‌ 342). در زمینه‌ تحصیلات‌ دانشگاهی‌، مدرسه‌ علوم‌ سیاسی‌ در نیمه‌ شعبان‌ 1317 افتتاح‌ شد (محبوبی‌ اردكانی‌، ج‌ 1، ص‌ 399، 401).

در دوره‌ مظفرالدین‌ شاه‌ روزنامه‌های‌ آزاد یا غیردولتی‌ نیز انتشار یافتند، از جمله‌ روزنامه‌ تربیت‌ در 1314، معارف‌ در 1316، نوروز در 1320 و مكتب‌ در 1322 (قاسمی‌پویا، ص‌ 117، 119).

با وجود اشاعه‌ فرهنگ‌ فرنگ‌ در تهرانِ دوره‌ ناصری‌ و مظفری‌، كه‌ تأسیس‌ مدارس‌ جدید و روحیه‌ دموكرات‌طلبی‌ از مظاهر آن‌ بود، هنوز تفكر غالب‌ در دوره‌ مظفری‌ دینی‌ بود. این‌ امر را می‌توان‌ از وجود علمای‌ بزرگی‌ كه‌ در جنبش‌ مشروطیت‌ نقش‌ مهمی‌ ایفا كردند، و نیز از برنامه‌های‌ آموزشی‌ و پرورشی‌ اسلامی مدارس‌ و توسعه‌ بناهای‌ مذهبی‌ دریافت‌. برخی‌ از این‌ بناها عبارت‌اند از: مسجد ـ مدرسه‌ مباركه‌ محمودیه‌ و معلمخانه‌ اطفال‌ فقرا و ایتام‌ بر اساس‌ وقفنامه‌ آقاسیدمحمود طهرانی‌ معروف‌ به‌ جواهری‌، از ادبا و فضلای‌ سده‌ سیزدهم‌، كه‌ در رجب‌ 1325 تنظیم‌ شده‌ است‌ (رجوع كنید به «وقف‌نامه‌ مسجد ـ مدرسه‌ محمودیه‌ تهران‌»، مقدمه‌ میرزامحمد، ص‌ 84)، این‌ دو بنا در محله‌ عودلاجان‌ واقع‌ در خیابان‌ امیركبیر (گذر میرزا محمود وزیر) قرار داشتند («وقف‌نامه‌ مسجد ـ مدرسه‌ محمودیه‌ تهران‌»، ص‌ 92، 108، مقدمه‌ میرزا محمد، ص‌ 83).

همچنین‌ مسجد ـ مدرسه‌ اقصی‌، معروف‌ به‌ مشیرالسلطنه‌، را میرزااحمدخان‌ مشیرالسلطنه‌ آذربایجانی‌ در خیابان‌ مولوی‌ احداث‌ كرد. تاریخ‌ برج‌ ساعت‌ این‌ بنا 1321 است‌ ( گنجنامه‌ ، ص‌70). مدرسه‌ معزالدوله‌ در خیابان‌ امیركبیر قرار دارد. بر اساس‌ كتیبه‌ شبستان‌ این‌ مدرسه‌ (مورخ‌ 1317)، محمداسماعیل‌ میرزا معزالدوله‌بن‌ بهرام‌ میرزامعزالدوله‌ این‌ مدرسه‌ را وقف‌ كرد و ساختمان‌ آن‌ به‌ اهتمام‌ حاجیه‌ فرخ‌لقا، زوجه‌ معزالدوله‌، به‌پایان‌ رسید (همان‌، ص‌ 52). بانی‌ مدرسه‌ فیلسوف‌الدوله‌، میرزاكاظم‌ طبیب‌ رشتی‌ فیلسوف‌ الدوله‌، ملقب‌ به‌ ملك‌الاطبا (متوفی‌ 1323)، بود. این‌ مدرسه‌ در 1322 وقف‌ شده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 126).

تغییرات‌ فضای‌ شهری‌ به‌ شیوه‌ دوره‌ ناصری‌ ـ مظفری‌، با پیروزی‌ مشروطیت‌ به‌ پایان‌ رسید. مبانی‌ جهان‌بینی‌ و دگرگونی‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌ و توسعه‌ شهری‌ تهران‌ در اواخر دوره‌ قاجار از ماهیت‌ قانون‌ اساسی‌ و متمم‌ آن‌ نیز مشهود است‌. بر اساس‌ اصل‌ سوم‌ قانون‌ اساسی‌، محل‌ تشكیل‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ تهران‌ است‌ و طبق‌ اصل‌ چهل‌ و پنجم‌، سی‌ تن‌ از شصت‌ نماینده‌ مجلس‌ سنا باید از تهران‌ انتخاب‌ شوند. بر اساس‌ اصل‌ چهارم‌ متمم‌ قانون‌ اساسی‌، تهران‌ پایتخت‌ رسمی‌ ایران‌ است‌. به‌ این‌ ترتیب‌، تهران‌ برای‌ اولین‌ بار در تاریخ‌ ایران‌، رسماً پایتخت‌ اعلام‌ شد. با آنكه‌ طبق‌ حقوق‌ بین‌الملل‌، فقط‌ بنای‌ سفارتخانه‌ها در هر كشوری‌ مِلك‌ دولتهای‌ خارجی‌ شناخته‌ می‌شود، انگلیسیها در اواخر دوره‌ قاجار، قریه‌ قلهك‌ را كه‌ بنای‌ ییلاقی‌ سفارت‌ انگلیس‌ در آن‌ بود، مِلك‌ خود اعلام‌ نمودند و در آن‌ حقوق‌ فئودالی‌ اعمال‌ كردند. روسها نیز زرگنده‌، محل ییلاقی‌ سفارت‌ روسیه‌، را در اختیار گرفته‌ بودند (اخوی‌، ص‌ 158ـ159).

جمال‌زاده‌ تهران‌ را در پایان‌ دوره‌ قاجار (1339)، شهری‌ فرنگی‌مآب‌ و دارای‌ برخی‌ از آثار تمدن‌، از قبیل‌ خط‌ آهن‌ و اتومبیل‌ و تلفن‌ و هتل‌، ذكر كرده‌ و نوشته‌ است‌ كه‌ تهران‌ در این‌ دوره‌، از حیث‌ تمدن‌ ظاهری‌ و تربیت‌ اجتماعی‌ بر سایر بلاد ایران‌ تفوق‌ دارد و بنا بر مقتضیات‌ پایتخت‌، تعلیم‌ و تربیت‌ مخصوصاً به‌واسطه‌ مدارس‌ امریكایی‌ و فرانسوی‌ و آلمانی‌ و دارالفنون‌ و مدرسه‌ علوم‌ سیاسی‌ و غیره‌ در آنجا بیش‌ از دیگر نقاط‌ مملكت‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، اما مظاهر تمدن‌ در تهران‌ به‌طور كامل‌ وجود ندارد، به‌طور مثال‌ تهران‌ تلفن‌ دارد ولی‌ لوله‌كشی‌ آب‌ ندارد، چراغ‌ الكتریكی‌ دارد ولی‌ گاز ندارد، مجلس‌ ملی‌ دارد اما كتابخانه‌ عمومی‌ ندارد، تراموا و اتومبیل‌ دارد ولی‌ خیابان‌ مناسب‌ ندارد. طی‌ ده‌ سال‌ سیصد روزنامه‌ در آنجا منتشر می‌شود ولی‌ بیست‌ جلد كتاب‌ «صحیح‌» چاپ‌ نمی‌شود. تهران‌ دارالفنون‌ و دیوانخانه‌ دارد و از طرفی‌ وافورخانه‌ هم‌ بسیار دارد (1339، ص‌10ـ11).

جمعیت‌ تهران‌ در سرشماری‌ 1301 ش‌، 000 ، 210 تن‌ برآورد شده‌ بود (255 ، 196 تن‌ جمعیت‌ شهری‌ و 745 ، 13 تن‌ جمعیت‌ متفرقه‌ شامل‌ سپاهیان‌، اعضای‌ سفارتخانه‌ها، زندانیها و ایتام‌ و فقرای‌ مستقر در مؤسسات‌ خیریه‌). این‌ جمعیت‌ در همان‌ فضای‌ حصار ناصرالدین‌شاهی‌ (دارالخلافه‌ ناصری‌) سكونت‌ داشتند. تعداد خانه‌ها 745 ، 21 باب‌ بود. جمعیت‌ تهران‌ در ده‌ بخش‌ و محله‌ به‌ ترتیب‌ اهمیت‌ از نظر جمعیت‌، پراكنده‌ بود ( رجوع كنید به جدول‌ 3).

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 5039
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست