سازند آبرفتی تهران در نزدیكی كوهپایه به شكل مخروطافكنه است و به سمت جنوب تبدیل به لایههای سیلیتی كمشیب میشود. حداكثر سن سازند آبرفتی تهران را حدود دههزار سال تخمین زدهاند ( پژوهش و بررسی لرزه زمینساخت ایرانزمین ، بخش 5، ص 42ـ43).
به طور كلی رسوبات آبرفتی تهران همگن است و به سبب وجود سیمانِ سست میان قلوهسنگها، نفوذپذیر و دارای مقاومت مكانیكی نسبتاً بزرگی است. در نتیجه، رسوبات آبرفتی تهران بهترین انبار آب را بویژه در مخروطافكنههای گستره این استان تشكیل میدهند. مخروطافكنهها به سبب داشتن دانهبندی درشت بهترین جا برای تغذیه سفرههای آبدارند. چون در مخروطافكنهها جریانهای دائمی آب یا سیلاب وجود دارد، سفرههای آبی مناسبی در آنها به وجود آمده است و با وجود ژرفای سفرههای آبی، این منطقه بهترین جا برای استخراج و استفاده از آبهای زیرزمینی است (همان، بخش 5، ص 47). كلیه قناتها و چاههای عمیق در همین نهشتههای آبرفتی كواترنر حفر شده است (نیزرجوع كنید به ادامه مقاله).
در جنوب استان تهران و شمال شهر ری شكستگیهای (گسلهای) مهمی در آبرفتهای دشت ایجاد و سبب فرونشستن زمین به صورت پلههای متوالی شده است. مهمترین این گسلها از شمال به جنوب عبارتاند از: گسل شمال شهر ری، گسل جنوب شهر ری و گسل كهریزك كه از مشرق به گسلهای پیشوا و گرمسار متصل میشود (محمودی، ص 37).
از 1225 ش (1263) تا 1362 ش، به طور متوسط تقریباً هر سال یك زلزله با شدتهای متفاوت در استان تهران حادث شده است (رجوع كنید به پژوهش و بررسی لرزه زمینساخت ایرانزمین ، بخش 5، ص 233ـ263).
بر اساس آمار ایستگاههای هواشناسی سعدآباد (در شمیرانات)، مهرآباد (در شهرستان تهران)، كرج، ساوه و ورامین (در پیرامون شهرستان تهران) در دورهای بیست ساله (1353ـ1373 ش)، میتوان سه نوع آب و هوا را در استان تهران تشخیص داد: ناحیه شمالی، با میانگین دمای ْ9ر12 و متوسط بارش سالانه 2ر343 میلیمتر، از معتدلترین بخشهای استان تهران محسوب میگردد و دارای آب و هوای معتدل كوهستانی است. این ناحیه به علت مجاورت با كوهستان البرز جمعیت ساكن بیشتری دارد (توكلینیا، ص 220). ناحیه مركزی، با میانگین دمای ْ6ر16 و بارش متوسط سالانه 214 میلیمتر، دارای اقلیم گرم و خشك است. اختلاف دمای آن بین ماههای سرد و گرم سال در مقایسه با ناحیه شمالی بیشتر است. ناحیه جنوبی، با اقلیم خشك بیابانی و اختلاف دمای زیاد در تابستان و زمستان، شرایط سختی برای سكونت و فعالیت دارد. میانگین دمای روزانه در این ناحیه ْ1ر20 و متوسط بارش سالانه آن دویست میلیمتر است. آب و هوای این ناحیه نیمه بیابانی است (همانجا). مقایسه اقلیمی پنج ایستگاه هواشناسی مذكور، ماههای خشك بیشتری را در دو ایستگاه مهرآباد و ساوه نشان میدهد. ایستگاههای كرج و سعدآباد از اعتدال بیشتری بر خوردارند (همان، ص 221).
بادهای كویری در تابستان از جنوبشرقی، از ناحیه مَسیله، به سوی تهران میوزند و هوا را خشك و غبارآلود میكنند. باد جنوبغربی (معروف به باد شهریار) و بادهای جنوبی نیز در مواقع گوناگون سال، بویژه تابستان، تهران را تحت تأثیر قرار میدهند. در بهار و پاییز و زمستان، باد غربی و در تابستان، باد جنوبشرقی باد غالب منطقه است. باد غربی در اعتدال هوای تهران تأثیر میگذارد و از نقش منفی بیابان میكاهد ولی بادهای بیابانی جنوب و جنوبشرقی هوا را غبارآلود میسازند (همانجا).
رودهای دائمی و فصلی، سیلابها و آبهای زیرزمینی منابع آب استان تهراناند.
از استان تهران چندین رود دائمی و فصلی میگذرد كه از مهمترین آنهاست: رود دائمی كرج، كه در مغرب استان با جهت عمومی جنوبشرقی به طول 245 كیلومتر جریان دارد. با احداث سد امیركبیر قسمتی از آب آشامیدنی شهر تهران از آن تأمین میشود (جعفری، ج 2، ص 388؛ فرهنگی، ص 100؛ نیزرجوع كنید به كرج * ). جاجرود * از رودهای دائمی است كه با جهت عمومی جنوبی، به طول حدود 140 كیلومتر در مشرق استان جریان دارد. با احداث سد بتونی لتیان بر روی این رود، بیشتر آب آن آب آشامیدنی مردم تهران را تأمین میكند (جعفری، ج 2، ص 163؛ فرهنگی، ص 128). طالقانرود نیز از رودهای دائمی است كه با جهت عمومی شمالغربی و به طول پانزده كیلومتر در شمال غربی استان جریان دارد و از مهمترین ریزابههای سفیدرود به شمار میآید (رجوع كنید به جعفری، ج 2، ص 290؛ نیز رجوع كنید به شاهرود * ، رود).
رود دائمی دماوند، با جهت عمومی جنوبغربی و سپس غربی، به طول حدود سی كیلومتر از تلاقی رودهای تار و رودبار در شهر دماوند تشكیل میشود (همان، ج 2، ص 230؛ نیز رجوع كنید به دماوند * ). رود شور فشاپویه، از رودهای دائمی است كه با جهت عمومی جنوب شرقی، به طول 420 كیلومتر از دامنه غربی كوه قرهداغ در دهستان سَجاسرود (استان زنجان) سرچشمه میگیرد. این رود پس از طی مسافتی طولانی، وارد بخش فشاپویه میشود و پس از مخلوط شدن با رودخانه سرود، قسمتهای جنوب تهران را مشروب میكند و نهایتاً به دریاچه نمك میریزد (همان، ج 2، ص 307). رود فصلی گُلو، از مازادآب شاخههای فرعی جاجرود و نهرهای دشت ورامین در حدود هفده كیلومتری جنوب شهر پیشوا * در دشت ورامین، با جهت عمومی جنوب شرقی، به طول 190 كیلومتر، پس از عبور از شهرستان گرمسار به دشت كویر وارد میشود (همان، ج 2، ص 430).
علاوه بر این رودها، در استان تهران رودهای دیگری همچون سپاهرود، جارجارو، هزاربند، آب سَنْگان، كورَك، دوآب، و سیاهرود جریان دارند (همان، ج 2، جاهای متعدد). سیلابها به طور طبیعی در ماههای سرد، مازاد آبها را از دشت خارج و به سمت حوضه انتهایی هدایت میكنند. از مهمترین سیلابهای تهران سیلاب گلابدره در چهارم مرداد 1366، بود (محمودی، ص 41، 43).
قرنهاست كه قسمتی از ذخایر مهم آبهای زیرزمینی استان تهران با قناتهای بسیار استخراج میشود. اكنون، بخش مهمی از آب مصرفی مردم تهران به وسیله چاههای عمیق از دل همین نهشتهها بیرون كشیده میشود و قناتها غالباً جای خود را به این چاههای روزافزون دادهاند. مسعود كیهان (ج 2، ص 321ـ 323) تعداد و نام و مشخصات قناتهای تهران (در 1309) را در «احصائیه قنوات شهر» آورده است كه وابستگی تهران آن زمان را به آبهای زیرزمینی نشان میدهد (نیزرجوع كنید به بخش 3:
شهر تهران). این وابستگی تا اتمام ساخت سد امیركبیر بر روی رودخانه كرج (1342 ش) بشدت ادامه داشت و اكنون نیز آب قناتهای موجود به مصرف آبیاری باغها میرسد (فرهنگی، ص 100).
امروزه، در محدوده تهران و حومه، حدود پانصد رشته قنات وجود دارد (زمانی درمزاری، ص 12). به دنبال بهرهگیری از نظام آبرسانی جدید، استفاده از قناتها كاهش یافت و به علت مصرف آب سدها و افزوده شدن فاضلابهای شهری و دیگر نخالههای آبی به سفرههای آبی زیرزمینی، سطح آبهای زیرزمینی در مناطقی از استان به حدی بالا آمده كه مادرچاه قناتی با عمق نود متری، اكنون به عمقی كمتر از چهل متر رسیده است (همان، ص 13).
در استان تهران، پوشش گیاهی محدود و از نوع بوتهزار و مرتع، و به ندرت جنگل است. نوع و درجه پوشش گیاهان مرتعی از شمال به جنوب استان تُنُكتر میشود. مراتع غنی رشته كوههای شمال استان و كوهپایههای آنها بسیار است و در گذشته چراگاههای هر آبادی، نام و نشان و تقسیمات خاص خود را داشتند. اكنون با تبدیل زندگی كشاورزی و دامداری آبادیهای شمیرانات به زندگی غیر كشاورزی، دیگر چندان از مراتع استفاده نمیشود و به همین سبب در بهاران رشته كوههای شمال استان سبزند. افزون بر این، در این رشته كوهها گیاهان دارویی و صحرایی فراوان میروید. بخش عمدهای از پوشش گیاهی استان تهران، درختان و درختچههایی مانند زرشك، آتلانقوش (بنه)، اُرْس (سرو كوهی)، سماق، بادام كوهی، گیلاس وحشی، گلابی، انجیر، گردو، اوجا، انار و گیاهان دارویی مانند گل گاوزبان، گلبنفشه، گل خطمی، درمنه، خاكشیر، كاسنی، آویشن، مورْد، شیرین بیان، گون، كنگر، شِنگ، باریجه، قُدّومه، بومادران، بیدمشك و روناس است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 38، ص 72، 146، 206، 223).
حیات جانوری استان تهران نیز مانند پوشش گیاهی آن تابع شرایط اقلیمی و میزان ارتفاع نواحی آن است. استان از زیا دارای قوچ، میش، كَل، بز، آهو، گراز، گرگ، كفتار، شغال، روباه، خرگوش، شوكا، پلنگ، خرس، گربه وحشی، تَشی (نوعی جوجهتیغی)، كبك، كبكدَری، تیهو و قرقاول است (همانجاها).
اقتصاد. استان تهران یكی از قطبهای اقتصاد كشور است. تجمع كانونهای عمده اقتصادی در این استان و و موقعیت سیاسی ـ اداری و مركزیت آن باعث شده است كه بخش عمده امكانات صنعتی و خدماتی در آن متمركز شود. بخش كشاورزی نیز جایگاه ویژهای در بافت اقتصادی آن دارد ولی در مقایسه با بخشهای دیگر، به علت محدودیتهای محیطی و تبدیل زمینهای كشاورزی به مناطق مسكونی و تولیدی ـ صنعتی سهم كمتری را به خود اختصاص داده است.
بر اساس آمار 1375 ش، از میان شاغلان ده سال به بالای استان تهران، حدود 60% در بخش خدمات، حدود 34% در بخش صنعت و حدود 3% در بخش كشاورزی و 3% در بخشهای دیگر مشغول بهكارند (مركز آمار ایران، 1381 ش، ص 44؛ سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 94ـ 95). توسعه صنایع استان تهران عمدتاً در امتداد راههای ورودی به شهر تهران بویژه در مسیرهای تهران ـ كرج، تهران ـ دماوند، تهران ـ ساوه و تهران ـ قم صورت گرفته است (برادران،
ج 1، ص [20] ).
تا پایان 1378 ش، 171 ، 15 واحد صنعتی (حدود13 واحدهای فعال كشور) در این استان فعالیت میكردند. به منظور انتقال صنایع مزاحم و آلاینده و ایجاد امكانات زیربنایی جهت احداث واحدهای صنعتی جدید، شش شهرك صنعتی در استان ایجاد گردید: شهركهای صنعتی عباسآباد و علیآباد مجموعاً با 224 واحد تولیدی در شهرستان پاكدشت، شهركهای صنعتی چرمشهر و سالاریه و شمسآباد مجموعاً با 306 واحد تولیدی در شهرستان ری، و شهرك صنعتی اشتهارد با 147 واحد تولیدی در شهرستان كرج (همان، ج 1، ص [25 (، مقدمه شكری، ص )7 (، )12]).
عمدهترین گروههای صنعتی استان تهران عبارتاند از: صنایع فلزی، صنایع كانی غیرفلزی، صنایع برق و الكترونیك، صنایع شیمیایی و دارویی، صنایع سلولزی، صنایع نساجی و چرم، صنایع غذایی و قند و صنایع متفرقه (برادران، ج 1، ص 58 ـ59، 61، 193، 245، 343، و جاهای دیگر؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 38، ص 73ـ74، 90، 92، 167ـ 168، 359ـ360 و جاهای دیگر).
از 167 معدن در حال بهرهبرداری استان تهران (در 1379 ش)، معادن زغالسنگ، كانیهای فلزی، شن و ماسه، مواد معدنی شیمیایی و نمك شایان ذكرند (رجوع كنید به مركز آمار ایران، 1381 ش، ص 56 ـ57).
از میان فعالیتهای خدماتی استان، عمدهفروشی و خردهفروشی و تعمیر وسایل حملونقل بیشترین سهم را دارد (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 94). بهطور كلی در سه دوره سرشماری از 1355 تا 1375 ش، استان تهران از نظر اقتصادی در دو بخش خدمات و صنعت فعالتر بوده است (توكلینیا، ص 347).
بر اساس شرایط توپوگرافی و اقلیمی، استان تهران را میتوان به دو منطقه كشاورزی تقسیمبندی كرد: ناحیه كوهستانی معتدل، كه مهمترین محصولات كشاورزی آن سیب، گوجه سبز، گیلاس، زردالو، هلو، توت و خرمالوست؛ و دشتها و كوهپایههای جنوبی البرز، كه مهمترین محصولات آن انگور، گندم، لوبیا، جو، ذرت علوفهای، گوجهفرنگی، خیار و انواع سبزی، سیبزمینی، چغندرقند و پنبه است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 38، ص 167، 206، 223؛ سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 198ـ199).
بر اساس آمار سال زراعی 1379ـ1380 ش، سطح زیر كشت استان تهران حدود دویست هزار هكتار بوده كه حدود 68% آن به محصولات آبی و 32% باقیمانده آن به باغهای میوه اختصاص داشته است (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 190ـ192). بر اساس آمار 1380 ش، استان تهران دارای 820 ، 33 هكتار جنگل، حدود 000 ، 300 ، 1 هكتار مرتع و 000 ، 180 هكتار منطقه خشك است (همان، ص 233).
درهها و دامنههای البرز مراتع غنی و سرسبزی دارد كه برای تغذیه دامها بسیار مناسب است. در این استان، دامداری هم در دشتها و هم در نواحی كوهستانی و كوهپایهای رواج دارد ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 38، ص 72). بر اساس آمار 1380 ش، استان دو كارگاه پرورش ماهی در شهرستانهای ری و كرج دارد (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 243). استان تهران محل ییلاق و قشلاق كوچگرهایی چون سنگسری، شاهسون بغدادی و هَداوَند، بوربور، الیكایی، بولانی، پازوكی، عرب صحنایی، كلهوند، كلهر و كردبچه و منصوری است (مركز آمار ایران، 1378 ش، ص 18، 21، 23، 29، 45، 49ـ50، 54).
راههای ارتباطی. بر اساس آمار 1380 ش، كل راههای حوزه استحفاظی استان تهران حدود 938 ، 1 كیلومتر است و حدود 189 كیلومتر از آزادراههای كشور در دو محور تهران ـ قم و تهران ـ قزوین، در این استان، امتداد دارد. طول راه اصلی استان نزدیك به 033 ، 1 كیلومتر است كه عمدتاً در این مسیرها قرار دارد: تهران ـ قزوین، تهران ـ قم، تهران ـ ساوه، تهران ـ آمل، تهران ـ چالوس، و تهران ـ گرمسار. راههای فرعی استان نیز حدود 360 كیلومتر طول دارند (رجوع كنید به سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 425). راهآهن تهران كه در سه محور شرقی، جنوبی و غربی امتداد یافته، استان تهران را به سایر استانها و به تركیه و سوریه و تركمنستان مرتبط میسازد.
استان تهران چهار فرودگاه دارد (رجوع كنید به بخش سوم مقاله).
این استان دارای یازده مركز گمرك است كه جملگی در واردات و نُه مركز از آنها در صادرات كالا فعالاند (رجوع كنید به سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 400ـ403).
استان تهران در تقسیمات كشوری. اولین قانون تقسیمات كشوری تحت عنوان «قانون تشكیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حكام» در 14 ذیقعده 1325 به تصویب رسید كه بر اساس آن، كشور به چهار ایالت آذربایجان، كرمان و بلوچستان، فارس، و خراسان تقسیم شد (ایران. قوانین و احكام، 1318 ش، ص 99)، ولی در منابع سالهای نخست دوران پهلوی اول، از ایالت تهران نام برده شده است (برای نمونه رجوع كنید به سالنامه پارس ، ص 48، نقشه).
در 1310 ش، تهران یكی از 27 ایالت ایران و مشتمل بر این دوازده ولایت بود: تهران و حومه، فیروزكوه، دماوند، لواسان و رودبار و لورا و شهرستانك، طالقان، خوار، ورامین، غار و پشاپویه، شمیران، كن و سولقان و ارانگه، ساوجبلاغ، و شهریار (كیهان، ج 2، ص 136ـ137، 312). سپس در تقسیمات كشوری 1316 ش، مجموعه ایالت تهران در استان شمال قرار گرفت و در تصویبنامه نهایی دی 1316، جزو استان دوم شد (ایران. قانون تقسیمات كشوری آبان 1316، چاپ اول، ص 1ـ2، ضمیمه، ص 1). طبق تصویبنامه شماره 539 ، 14 مورخ 22 مهر 1326، استان تهران تشكیل شد و شهرستانهای قزوین و ساوه از استان یكم و شهرستان قم از استان دوم متنزع و به ضمیمه دو شهرستان محلات و دماوند تابع استان تهران شدند (همان، چاپ دوم، ضمیمه، ص 8 ـ9). در این سال استان تهران دارای دوازده شهرستان و 46 بخش بود (همان، ص 22ـ 25). در 1340 ش، طبق تقسیمات كشوری جدید، همه شهرستانهای استان تهران در استان مركزی قرار گرفت ( د. فارسی ، ذیل «تقسیمات كشور ایران»).
در 1357 ش، به موجب تصویبنامه شماره 528 ، 62 هیئت دولت، بار دیگر استان تهران به مركزیت شهر تهران تشكیل شد و مشتمل بود بر فرمانداریهای تهران، شمیرانات، ری، كرج، ورامین و دماوند (بدیعی، ج 2، ص 249). در اجرای مادّه دوازده قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات كشوری مصوب 1362ش، نُه شهرستان در استان تهران قرار گرفت (ایران. قوانین و احكام، 1370 ش، ص 829 ـ830).
در 1365 ش، استان تهران یكی از 24 استان كشور بود و مشتمل بود بر شهرستانهای تهران، شمیرانات، ری، كرج، ورامین، دماوند، و قم، 24 بخش و 53 دهستان (ایران. وزارت كشور، ص 1ـ2). در 1368 ش، شهرستانهای ساوجبلاغ و شهریار در استان تهران تشكیل شدند (ایران. وزارت كشور، معاونت سیاسی و اجتماعی، 1381 ش، ص 27ـ 28). در 1373 ش، اسلامشهر، بنا به مصوبه مورخ 22 خرداد 1373 كمیسیون سیاسی ـ دفاعی هیئت دولت، به شهرستان تبدیل و شهرستان قزوین ضمیمه استان تهران شد (ایران. قوانین و احكام، 1374 ش، ص 335، 478ـ479). در 1374 ش این استان مشتمل بر 33 بخش، 103 دهستان و 38 شهر گردید (ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی و اجتماعی، 1374 ش، ص 14ـ15). بر اساس مصوبه مورخ 4 اردیبهشت 1375 مجلس شورای اسلامی، شهرستان قم و بنا به مصوبه مورخ 4 خرداد 1376 شهرستان قزوین از استان تهران جدا شده و هر كدام استانی مستقل گردیدند (ایران. قوانین و احكام، 1377 ش، ص 245؛ همو، 1376 ش، ص 69ـ70).
در سرشماری 1375 ش، استان تهران دارای 239 ، 176 ، 11 تن جمعیت (حدود 19% جمعیت كل كشور) بود كه از این تعداد 15ر84% در نقاط شهری و 85ر15% در نقاط روستایی ساكن و بقیه غیرساكن بودند (مركز آمار ایران، 1376 ش، ص شانزده).
از كل جمعیت استان تهران در 1375 ش، 83ر98% مسلمان، 53ر0% مسیحی، 06ر0% كلیمی، 11ر0% زردشتی بودهاند (همان، ص هجده). زبان اصلی مردم استان تهران فارسی و غالباً با لهجه تهرانی (رجوع كنید به ادامه مقاله، لهجه تهرانی) است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 38، ص 71ـ72).
آثار فرهنگی، باستانی و تاریخی. از مهمترین آثار فرهنگی و تاریخی استان تهران، با توجه به قرارگیری آنها در هریك از شهرستانهای استان، این موارد است: تپه میمنت (پیش از تاریخ)، تپه واوان (دوره ساسانی) و تپه سیاب (دوره باستانی ـ اسلامی) در شهرستان اسلامشهر؛ دژ گلخندان (دوره ساسانی)، برج شبلی (قرن پنجم)، امامزاده عبداللّه و عبیداللّه (قرن هفتم)، مسجد جمعه (دوره سلجوقی) در شهرستان دماوند؛ تپه سفالی معمورین (هزاره ششم تا اول پیش از میلاد)، تپه پَرندك (پیش از تاریخ)، چخماقتپه (پیش از تاریخ)، تپه آلارد (پیش از تاریخ)، معبد تخت رستم (دوره اشكانی ـ ساسانی) و تپه كلمه (دوره باستانی ـ اسلامی) در شهرستان رباط كریم؛ تپهچال ترخان * (دوره ساسانی)، تپه چشمهعلی و قلعه آن (دوره ساسانی به بعد)، مقبره بیبیشهربانو * (قرن چهارم)، زندان هارون (قرن چهارم)، برج طغرل * (قرن ششم)، كوه نقارهخانه (دوره سلجوقی)، آستانه شاه عبدالعظیم * و بقاع متصل به آن (دوره مغول به بعد)، بقعه ابنبابویه (قرن هشتم)، در شهرستان ری؛ تپههای ازبكی (هزاره پنجم پیش از میلاد)، تپه ینگیامام (دوره اسلامی)، امامزاده شاهزاده حسین و چنار آن (اواخر دوره تیموری)، خانه مصدق (دوره قاجار) در شهرستان ساوجبلاغ؛ تپه حصارك (هزاره پنجم پیش از میلاد تا دوره اسلامی)، قلعه اَمامه (دوره سلجوقی)، امامزاده احمد (قرن هفتم و هشتم)، امامزاده صالح (قرن هفتم و هشتم)، امامزاده یوش (دوره تیموری)، مجموعه نیاوران (شامل كاخهای سلطنتی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی)، مجموعه فرهنگی سعدآباد (دوره پهلوی)، خانه نیما یوشیج (دوره پهلوی) در شهرستان شمیران؛ قرهتپه شهریار (هزاره چهارم و پنجم پیش از میلاد)، تپه ارسطو (پیش از تاریخ)، تپه بالابان (دوره اسلامی)، تپه حصارك غفاری (تاریخی ـ اسلامی) در شهرستان شهریار؛ سرخ قلعهطُرود (دوره ساسانی)، كاروانسرای گَدوك (دوره ساسانی)، امامزاده عسكری شهرآباد (دوره اسلامی)، برج سنگی یا گنبد گبری طارس (قرن هفتم و هشتم)، امامزاده اسماعیل طارم، بنای تاریخی گورگنبد (قرن هفتم و هشتم)، حجاری تنگواشی (دوره قاجار) در شهرستان فیروزكوه؛ تپه باستانی مردآباد (هزاره پنجم تا سوم پیش از میلاد)، پل تاریخی كرج (دوره سلجوقی)، امامزاده رحمان و امامزاده زید (قرون هفتم تا نهم)، كاروانسرای شاهعباسی (دوره صفوی)، امامزاده امكبری و امصغری (اواخر دوره صفوی)، كاخ سلیمانیه (دوره قاجار)، كاخ شهرستانك (دوره قاجار)، قلعه صمصام (دوره قاجار) در شهرستان كرج؛ تپه میل (دوره ساسانی)، مقبره علاءالدوله (680)، مسجد جمعه (703)، امامزاده حسینرضا (قرن نهم)، امامزاده یحیی (دوره مغول)، شاهزاده حسین (دوره مغول)، امامزاده جعفر (دوره صفوی)، كاروانسرای عینالرشید (دوره صفوی) در شهرستان ورامین ( سیمای میراث فرهنگی تهران ، ص 253، 258ـ266؛ مشكوتی، ص 116، 211ـ212، 220ـ 222؛ ورجاوند، ص 83 ـ 85؛ ركوعی، ص 295، 300؛ پازوكی طرودی، جاهای متعدد؛ برای آثار تاریخی شهرستان تهران رجوع كنید به بخش 2: شهرستان تهران).
2) شهرستان (به مركزیت شهر تهران)، در مركز استان تهران قرار دارد. از شمال به شهرستانهای كرج و شمیرانات، از مشرق به شهرستان دماوند، از جنوب به شهرستانهای ورامین و ری و اسلامشهر، و از مغرب به شهرستانهای شهریار و كرج محدود میگردد.
این شهرستان حدود 760 ، 1 كیلومترمربع وسعت دارد و دارای دو بخشِ كَن (به مركزیت كن) و مركزی (به مركزیت تهران)، دو دهستان سولقان (به مركزیت سولقان) و سیاهرود (به مركزیت بومِهِن)، و دو شهر تهران و بومهن است.
ارتفاعات البرز مركزی نواحی شمال و مشرق شهرستان را در بر میگیرد. نواحی مركزی شهرستان در دامنههای این ارتفاعات قرار دارد و نواحی جنوبی در دشت واقع است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 38، ص 71).
مهمترین كوههای شهرستان عبارتاند از: آرو (مرتفعترین قله: 560 ، 3 متر) در 52 كیلومتری شمالشرقی شهر تهران، تالون (مرتفعترین قله: 551 ، 3 متر) در 32 كیلومتری شمالغربی، نَمِه (مرتفعترین قله: 050 ، 3 متر) در حدود 18 كیلومتری شمالغربی، بندعیش (مرتفعترین قله: 560 ، 2 متر) در 17 كیلومتری شمالغربی و كوه بَرجمالی (مرتفعترین قله: 251 ، 2) در حدود 21 كیلومتری جنوبشرقی شهر تهران (جعفری، ج 1، جاهای متعدد). از معادن فعال شهرستان تهران، معادن سنگ آهك مسگرآباد و غنیآباد در مشرق در نزدیكی كوه مسگرآباد، معادن سنگ سبز بدلآباد و دَرَكه در شمالغربی منطقه اوین و معدن سنگ سبز فرحزاد در شمال منطقه كن است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا).
رودهای مهم شهرستان اینهاست: دارآباد، كه از كوههای كُلَكچال و دارآباد سرچشمه میگیرد و عموماً با جهت شمالی ـ جنوبی در شهر تهران جریان مییابد؛ جعفرآباد (دربند كنونی)، از ریزابههای جاجرود كه در دامنههای شرقی تپههای عباسآباد با جهت جنوبی داخل مجرای زیرزمینی میشود و پس از عبور از شرق شهرری به رود جاجرود میپیوندد؛ دركه، از ریزابههای رود كن با جهت جنوبی و سپس غربی؛ سولقان (یا كن)، با جهت غربی و سپس جنوبی از روستاهای امامزاده داوود، كیگاه، سولقان و كن میگذرد و در اراضی جنوبی كن به مصرف میرسد و در بارندگیهای زیاد، مازاد آب آن به رودخانه كرج میریزد؛ و سُرخهحصار، به طول بیست كیلومتر با مسیر غربی و سپس جنوبی كه پس از عبور از روستاهای هَمَهسین و سرخهحصار وارد شهر تهران میگردد (جعفری، ج 2، جاهای متعدد). رودهای جعفرآباد، دارآباد و دركه را با آبراهههای بزرگی از میان شهر تهران هدایت میكنند. به علت گسترش بیضابطه شهر تهران این رودخانهها به مجرای عبور هرزآبها و فاضلاب شهری تبدیل شدهاند ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا).
شهرستان تهران آب و هوای متنوعی دارد. قسمت شمالی آن دارای زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل است. آب و هوای قسمت مركزی آن معتدل و قسمت جنوبی آن به طرف شهرری متمایل به گرم و خشك است (همانجا).
پوشش گیاهی شهرستان تهران تحت تأثیر آب و هوای متنوع آن قرار دارد، بهطوری كه تمام ارتفاعات شمال آن دارای گیاهان مرتعی است و در تابستانها علاوه بر دامهای دامداران محلی، احشام دامداران متحرك و نیمهمتحرك مناطق ورامین، جنوب تهران، شهریار و اِشتِهارد در آنها چرا میكنند. در دامنههای جنوبی البرز انواع درختان و درختچهها مانند زرشك، آتلانقوش (بنه)، اُرْس (سروكوهی)، سماق، بادام كوهی و گیلاس وحشی یافت میشود. از گیاهانی كه مصرف دارویی و صنعتی دارند میتوان به اینها اشاره كرد: گل گاوزبان، گل بنفشه، گل خطمی، دِرْمَنه، خاكشیر، كاسنی، آویشن، مورد، شیرینبیان، گون، كنگر و شِنگ (همان، ج 38، ص 72).
بر اساس آمار 1380 ش، سطح زیركشت محصولات سالانه و دائمی شهرستان تهران 925 ، 1 هكتار بوده است (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 190) شامل گندم، لوبیا، نخود، عدس، گوجهفرنگی، یونجه و نباتات علوفهای (همان، ص 200ـ209؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا). در روند توسعه روزافزون تهران، زمینهای زراعی و باغها به اماكن مسكونی تبدیل شده و بتدریج سطح زیركشت این محصولات كاهش یافته است. جمع كل عرصههای جنگلی شهرستان تهران در 1380 ش، با احتساب پاركهای جنگلی، 965 ، 14 هكتار است (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 50). آب كشاورزی معمولاً از قناتها ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا) و آب مشروب از چاه عمیق، نیمهعمیق، قنات و چشمه و سدهای لار و لتیان و امیركبیر تأمین میگردد.
بر اساس آمار 1375 ش، از 470 ، 644 ، 1 تن شاغل شهرستان تهران، 75% در بخش خدمات، 22% در بخش صنعت و معدن، و 1% در بخش كشاورزی فعالیت میكردهاند. مهمترین مشاغل بخش خدمات شامل عمدهفروشی و خردهفروشی و رستورانداری و هتلداری است كه 23% از این بخش را به خود اختصاص داده است. حملونقل و ارتباطات و انبارداری رتبه بعدی را دارد (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 108ـ109).
صنایع شهرستان تهران از نظر گستردگی و تنوع، مقام اول را در ایران داراست و به گروههای عمده صنایع سنگین، صنایع سبك و صنایع دستی تقسیم میشود (رجوع كنید به بخش اول مقاله).
صنایعدستی شامل منبتكاری، خطاطی، خاتمسازی، قلمزنی، طراحیكاشی و سرامیكسازی، نقاشی و مجسمهسازی، قالی بافی و گلیمبافی است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 38، ص 72).
شهرستان تهران با راههای زمینی و راهآهن با سایر شهرستانها مرتبط است. طول راههای زمینی آن حدود 232 كیلومتر است كه از این مقدار 5ر26 كیلومتر آن آزادراه، 141 كیلومتر راه اصلی و بقیه راههای فرعی است (سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران، ص 425). این شهرستان از طریق راههای اصلی با شهرهای شمالی كشور (فیروزكوه، هراز و كندوان) و با شهرستان دماوند در مشرق، شهرستان ورامین در جنوبشرقی، شهرستان ری در جنوب و شهرستان كرج در مغرب مرتبط است. فاصله آن با شهر بومهن 46 كیلومتر است. تهران با راهآهن سراسری به شمالشرقی و شمالغربی، جنوبغربی و جنوبشرقی كشور میپیوندد.
در 1310 ش، مسعود كیهان (ج 2، ص 312) تهران را یكی از دوازده ولایتِ ایالت تهران ذكر كرده است. شهرستان تهران، بر اساس مصوبه 16 آبان 1316 با هشت بخش و سپس در تصویبنامه نهایی دی همان سال با نُه بخش (كن، اَفجه، حضرت عبدالعظیم، ینَكی امام، علیشاه عِوَض، ورامین، ایوانِكی، دماوند و كولَج) در استان دوم تشكیل شد (ایران. قانون تقسیمات كشوری آبان 1316، چاپ اول، ص 1ـ2؛ همان ضمیمه، ص 1، 4؛ همان، چاپ دوم، ص 22).
رزمآرا در 1328 ش، شهرستان تهران را جزو استان مركزی با هشت بخش و 22 دهستان ذكر كرده است (ج 1، ص 1). در 1355 ش، شهرستان تهران با پنج بخش حومه، رودبار قَصْران، لواسانات، ری و فَشافویه/پشاپویه و سه شهر تهران، اوشان و فَشَم، و فرحناز جزو استان مركزی بود (ایران. وزارت كشور، ص 1). در 1357 ش، پس از تشكیل استان تهران شهرستان تهران جزو این استان شد (بدیعی، ج 2، ص 249). در 1366 ش، بنا به پیشنهاد هیئتوزیران (ش 53/5/1/2212 مورخ 14 خرداد 1366)، این شهرستان دارای دو بخش مركزی و كن، دو دهستان سیاهرود و سولقان و یك نقطه شهری تهران شد (ایران. قوانین و احكام، 1370 ش، ص 722). شهرستان تهران در 1375 ش، دارای دو نقطه شهری بومهن و تهران بود (ایران. قوانین و احكام، 1376 ش، ص 153؛ ایران. وزارت كشور. معاونت سیاسی، ص 26).
طبق آمار 1375 ش، جمعیت شهرستان 348 ، 794 ، 6 تن ضبط شده كه از این تعداد 845 ، 758 ، 6 تن (ح 99%) شهرنشین، 356 ، 35 تن (ح 52ر0%) روستانشین و بقیه غیرساكناند (مركز آمار ایران، 1376 ش ب ، ص چهلوهشت).
از مهمترین آثار تاریخی و فرهنگی شهرستان تهران، مجموعه تپه باستانی كَهریزَك (متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد تا دوران اسلامی)، تپه مافینآباد (مربوط به هزارههای چهارم و پنجم پیش از میلاد) در شهرك قاسمیه، و مقبره امامزاده داوُد (متعلق به دوره قاجار) است ( سیمای میراث فرهنگی ایران ، ص 255ـ257؛ معتمدی، ص 430ـ431).
بومهن. این شهر در مشرق بخش مركزی شهرستان، در ارتفاع 770 ، 1 متری، در حدود 46 كیلومتری مشرق شهر تهران قرار دارد. به فاصله اندكی در مشرق بومهن، شهر رودهن * (واقع در شهرستان دماوند) قرار دارد. كوه گَرم درّه (مرتفعترین قله: 550 ، 2 متر) در حدود هفت كیلومتری شمالغربی شهر بومهن واقع شده است. قسمتهایی از جنوب بومهن بر روی اوزونتپه واقع شده كه بافت پلكانی شهر را به وجود آورده است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 38، ص 52؛ جعفری، ج 1، ص 472).
رود ایرا/ سیاهرود، از ریزابههای رود دماوند، به طول حدود 33 كیلومتر با جهت عمومی جنوبغربی از میان شهر میگذرد (جعفری، ج 2، ص 116ـ117).
اكثر شهروندان به كشاورزی، دامداری، كارگری و باغداری اشتغال دارند. آب مشروب شهر از رودخانه و چشمه تأمین میشود ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا).
در 1323 ش، آبادی بومهن (بوم هند) جزو دهستان سیاهرود در شهرستان تهران و استان دوم ضبط شده است (ایران. وزارت كشور. اداره كل آمار و ثبت احوال، ج 1، ص 265). رزمآرا در 1328 ش، آبادی بومهن را جزو دهستان سیاهرود، بخش افجه و شهرستان تهران آورده است (ج 1، ص 37).
در مرداد 1366، بنا به پیشنهاد هیئتوزیران، به تصویبنامه شماره 53/5/1/2212 مورخ 14 خرداد 1366، آبادی بومهن مركز دهستان سیاهرود در بخش مركزی شهرستان تهران شد (ایران. قوانین و احكام، 1370 ش، ص 722) و به پیشنهاد هیئت وزیران و تصویبنامه شماره 7585/42/1 مورخ اول آبان 1374 وزارت كشور، آبادی بومهن به شهر تبدیل شد (ایران. قوانین و احكام، 1376 ش، همانجا).
در سرشماری 1375 ش، جمعیت شهر بومهن 166 ، 1 تن بوده است (مركز آمار ایران، 1376 ش الف ، ص 2). اهالی این شهر شیعه دوازده امامیاند و به فارسی و تركی تكلم میكنند ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا).
راه اصلی تهران ـ دماوند از میان شهر بومهن میگذرد و آن را به دو قسمت شمالی ـ جنوبی تقسیم میكند و موجب گسترش خطی بافت شهر شده است. جادههای هراز (تهران ـ آمل) و فیروزكوه (تهران ـ قائمشهر) در این شهر از هم جدا میشوند. شهر با راهی اصلی به طول سه كیلومتر به شهر گلدره در شمالغربی و راهاصلی دیگری آن هم به طول سه كیلومتر به شهر لوران در جنوبغربی مرتبط میشود.
اصلانتپه و قبرستان آن از دوره ساسانی ـ اسلامی و امامزاده سلطان مطهر از آثار تاریخی بومهن است ( سیمای میراث فرهنگی تهران ، ص 254؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا).
از تاریخ قبل از اسلام این شهر اطلاعی در دست نیست. به نوشته اصطخری (ص214) در قرن چهارم، در مسیر جاده قدیمی ری ـ طبرستان، كه ظاهراً همان جاده دوره ساسانی است، از ری به بَرْزیان (كه جایگاه كنونی آن روشن نیست) یك مرحله، از برزیان تا نامهند (ظاهراً همان بومهن كنونی) یك مرحله بزرگ و از نامهند تا آسك (ظاهراً اَسك كنونی) یك مرحله فاصله بود. مقدسی (ص 372) نام آن را بامْهِر ضبط كرده است.
در قرن هفتم نیز یاقوت حموی (ج 1، ص 481) به آبادی بامهر در مسیر ری ـ طبرستان اشاره كرده است. از آن پس تا قرن سیزدهم، در باره بومهن اطلاعی در دست نیست. در 1267، رضاقلیخان هدایت در مسیر ساری به دارالخلافه تهران، از بومهن و رود آن و سردی هوای آنجا یاد كرده است (ج 10، ص 472ـ473).
پولاك در پی سفر اولش به ایران (1267ـ1277/1851ـ 1860) در سفرنامه خود اشارهای به بومهندارد (رجوع كنید به ص 421). گوبینو نیز در كتاب خود با عنوان تاریخ ایرانیان (پاریس 1869) آبادی بومهن و چند آبادی دیگر دامنههای البرز را با آبادیهای دامنههای پیرنه و آلپ مقایسه كرده و مطالبی در باره آنها ذكر كرده است (رجوع كنید به ج 1، ص 151).
اعتمادالسلطنه در فاصله سالهای 1294 تا 1297 بومهن را با ضبطهای بومهند/ بومهند آورده و ذكر كرده است كه برای سهولت عبور و مرور از تهران به مازندران، به دستور حاجیمیرزابیك، از فراشهای ناصرالدینشاه (حك : 1264ـ 1313)، پلی بر روی رود بومهن در آبادی بومهن ساخته شد (ج 2، ص 1012، ج 3، ص 1771، ج 4، ص 1895).
در دوره احمدشاه قاجار (حك : 1327ـ1344)، بومهن جزو املاك او بهشمار میآمد (مستوفی، ج 3، ص 345).