جمال قَرْشی ، دانشمند و دولتمرد تركستانی در سده هفتم. وی در 628 در مجاورت المالیغ [شهر آلما آتای كنونی] بهدنیا آمد. پدرش حافظ قرآن و از اهالی بَلاساغون بود و تبار مادرش به مردم مرو می رسید. جمال قرشی تحصیلات اولیه را نزد ظهیرالدین اشرف بن نجیب كاسانی به پایان رساند. در 646، بهخدمتبدرالدین محمد فَرَحی در آمد و بعدها، در ملحقاتالصُّراح، او را دانشمند بزرگ اسلامی خواند و ستود. قرشی به سبب علاقهای كه سُغْناق تگینِبن بوزار، معروف به طُغرُل خان، بنیانگذار خاندان طغرل، به او پیدا كردهبود، به معلمی البوتار (فرزند سغناق) و بولْغانبیكی(شاهزاده خانم مغول و دختر جوجی) گماشته شد. در دربار از حمایت صدرْ (وزیر) برهان الدین، كهمقدماتنفوذ جمالرا در آنجا فراهم كرده بود، بهرهمند گردید و لقب قرشی یافت. این لقب به سبب انتساب وی به قرش(دربار) بهاو دادهشد و نسبتیبا قُرَیش ندارد ( د. اسلام، چاپدوم، تكمله3ـ4، ذیلمادّه). او در 662 به كاشغر تبعید شد و در آنجا با صدر كمالالدین، از وزرایمغول، آشنا و مشمول عنایات او گردید. پساز آن تا 702 بهشهرهای مهم آسیای میانه سفر كرد و با بسیاریاز علما و مشایخ آن دیار آشنایی یافت. این سفرها در تألیف ملحقات برایاو بسیار مفید بود. مثلاً، در 671ـ672، در سفر از چاچ(تاشكند) به كرانههای سیحونعلیا، از شهرهای بارچْكَند و چَنْد دیدن كرد؛ در بارچكند با حسامالدینحامد بنعاصم بارچینلیگی(بارچینی/ بارچكندی)، كه فقیه بود، آشنا شد و به مطالعه آثار او پرداخت و در ملحقات اطلاعاتیراجعبهاینآثار آورد.
تاریخ درگذشت قرشی دانسته نیست، اما چون ملحقات در نخستین سالهای جلوس چَپَر * ، فرزند قیدوخان* (خانچغتای)، یعنی پساز 702 به پایان رسیده، احتمالاً از اینتاریخ به بعد، عمر چندانی نكردهاست.
آثار او عبارتاند از: 1) الصُّراح منالصِّحاح. قرشی در این كتاب، كه آن را در 681 تألیف كرده، كتاب لغت عربی صحاحاللغه* جوهری* را تلخیص، و معادل فارسی هر واژه را ذكر كردهاست. الصّراح، كه نسخههای خطی بسیاری از آنوجود دارد، بارها بهچاپ رسیده است(رجوع کنید به سزگین، ج8، صـ221).
2) ملحقاتالصُّراح، ذیلی مفصّل بر الصُّراح منالصِّحاح است. بارتولد، در جلدِ اولِ >تركستان در دورهحملهمغول< (سنپترزبورگ1898)، كه مجموعهای از متونِ گوناگون است، خلاصهای از این اثر را، كه به زبان عربی است، منتشر كردهاست. ملحقات در باره حكومتهای تركستان، به ویژه حكومت قراخانیان( رجوع کنید به ایلكخانیان*) و خانات چغتای* ، استو در آناز مشایخ و علمای نامدار نیز سخن رفته است. بیشتر این معلومات، افسانهای است؛ اما، گاهیاطلاعات تاریخی و مستند نیز در آن دیده می شود، به خصوص روایاتی كه مؤلف درباره مشایخ و علمای هم روزگار خود آورده، از حیث نشان دادن زمینه فرهنگی آن دوره، دارای اهمیت است. به عقیده بارتولد، چون در ایناثر، زبانعربی و فارسی و تركی با هم مقایسه شدهاند، از این لحاظ، تا جایی كه اطلاع داریم، به عنوان نخستین نمونه از تحقیقات تطبیقی، در خور توجه است. فؤاد كوپْریلی هم این كتاب را دلیلی مهم بر پیشرفت علوم اسلامی و ادبی در تركستان شرقی دانسته است. قرشی در ایناثر از ویژگیهای جغرافیایی و قومی جاهایی كه دیده، آگاهیهایی داده است. مثلاً، برخی شهرها، از جمله سغناق را «بلادالتّراكمه» (سرزمینهایتركمنان) نامیدهو به خصوص بارچكند را جایگاه تركمنان خوانده است. فاروق سومر ، بر اساس اطلاعاتی كه قرشی درباره ناحیه سیحون علیا دادهاست، عقیده دارد كه تركمنان آن نواحی، حافظان سنّتهای سلجوقی بودهاند.
(3) Vasily Vladimirovich Barthold , Mogol Istilasina kadar Turkistan , ed. Hakki Dursun Yildiz, Istanbul 1990, 67-68; (4) idem, Orta Asya Turk tarihi hakkinda dersler , ed. K. Yasar Kopraman and Ismail Aka, Ankara 1975, 200, 345; (5) EI 2 , supple ., fascs. 3-4, Leiden 1981, s.v. "Djamal Karshi (by. P. Jackson); (6) H. F. Hoffman, Turkish literature: a bio-bibliographical survey , Utrecht 1969, III/1-3, 84-89; (7) Mehmed Fuad Koprulu, Turk edebiyati tarihi , Istanbul 1926, 156, 279; (8) P. Charles Rieu, Catalogue of the Turkish manuscripts in the British Museum , London 1888, II, 507; (9) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967- ; (10) Faruk Sumer, Oguzlar: Turkmenler , Istanbul 1980, 112, 571-573; (11) Zeki Velidi Togan, Bugunku Turkili Turkistan ve Yakin tarihi , Istanbul 1981, 109-110.