responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4816

 

جماعت‌المسلمین‌ ، از سازمانهای ‌اسلام‌ گرای‌ مصر، كه ‌بعدها به‌ التَكْفیر وَ الهِجْرَة‌ مشهور شد. این ‌سازمان‌ را باید انشعابی‌ از اِخوان ‌المسلمین‌* دانست‌ كه‌ منشأ آن ‌اختلافات‌ دو نسل‌ جوان ‌و كهنسال ‌این ‌سازمان ‌در اواخر دهه‌1340 ش‌/ 1960 و اوایل ‌دهه‌1350 ش‌/1970 بود. نسل‌كهنسال‌، كه‌ سیاستی‌ محافظه ‌كارانه ‌داشت‌، تا 1356 ش‌/ 1977 با نظام‌ حاكم‌، یعنی ‌حكومت ‌انور سادات‌، همزیستی ‌مسالمت ‌آمیز داشت‌، ولی ‌نسل ‌جوان‌، خواستار اتخاذ سیاستهای ‌تند و خشن‌ برضد «جامعه‌ جاهلی ‌مصر» بود (كوپل‌ ، ص‌). اوضاع‌ نابسامان‌ اقتصادی ‌و مشكلات ‌اداری ‌و آموزشی ‌و اجتماعی ‌مصر ــ كه‌ نتیجه‌ شكست ‌سیاسی‌ حكومت ‌مصر و نظام‌ سوسیالیستی‌ بود ( رجوع کنید به واتیكیوتیس، ص‌416) همچنین ‌شكست ‌تحقیرآمیز مصر در جنگ‌1346 ش‌/1967 عرب‌و اسرائیل‌، كه‌از نظر آنان ‌نشانه‌ حاكمیتی‌ ناتوان‌ و نالایق‌بود (اسپوزیتو ، ص‌133؛ عبدالناصر، 1994، ص‌ 135)، زمینه‌ سازِ اصلی شكل ‌گیری ‌جنبشهای ‌سیاسی ‌ـ دینی ‌نوپایی‌ چون‌ جماعت ‌المسلمین ‌شد (سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌436). كتاب‌ معالم‌ فی‌الطریق‌ سیدقطب‌، اندیشمند و مبارز مصری‌، در شكل‌دهی ‌به ‌افكار و عقاید مبارزان ‌اسلام ‌گرا و نیز انشعاب‌ آنان‌ تأثیر بسیاری‌داشت‌. حامیان ‌قدیمی حسن‌الهُضَیبی‌* ، مرشد عام ‌اخوان‌، پس‌از انتشار كتاب‌ دُعاة‌، لاقُضاة‌ وی‌، از عقاید سنّتی‌ او حمایت ‌می‌كردند؛ اما، نسل‌جوان‌، با پیروی ‌از اندیشه‌های ‌سید قطب‌، به‌ جناحها و گرایشهای ‌گوناگونی‌ تقسیم‌ شدند كه‌از آن ‌جمله‌، گرایش‌به‌رهبری‌ شیخ ‌علی ‌عبده ‌اسماعیل ‌بود كه ‌از الازهر فارغ ‌التحصیل ‌شده ‌بود و تا 1348 ش‌/1969 رهبری ‌این ‌گرایش ‌را بر عهده‌ داشت‌(كوپل‌، ص‌71، 73ـ 76) و ظاهراً اولین ‌هسته‌ جماعت ‌المسلمین ‌در همین ‌زمان ‌شكل ‌گرفت‌.

شیخ‌ علی‌ قصد داشت ‌پیروان‌ خود، یعنی‌ جماعت ‌المسلمین‌، را مطابق ‌با الگوی‌جامعه‌ نخستین‌ اسلامی ‌در مكه‌ بپروراند. به‌نظر او، همانگونه ‌كه ‌پیامبر در ابتدا از توسل ‌به‌ جهاد خودداری ‌كرد و پیروانش ‌را، از دو جنبه‌ مادّی‌ و معنوی‌، از جامعه‌ بت ‌پرست ‌جدا نمود و به ‌تقویت‌ و گسترش ‌امت ‌خود پرداخت‌، اعضای‌ جماعت ‌المسلمین ‌نیز باید در مرحله ‌ضعف ‌كنونی ‌اسلام‌(عهدالاستضعاف‌)، برای ‌تقویت ‌ایمان‌ خود، به‌ جدایی‌ معنوی‌(المُفاصلة‌الشعوریة‌) از جامعه‌ تن‌ بدهند و تا زمانی ‌كه‌ قدرت‌ كافی ‌به ‌دست ‌نیاورده‌اند، نباید جهاد كنند (دكمجیان‌ ، ص‌94). آنان‌ معتقد بودند كه‌جامعه‌مصر مصداق ‌جامعه‌ جاهلی ‌است ‌و باید آن ‌را تكفیر كرد و با كناره‌گیری‌ از آن‌، یك ‌جامعه‌ كوچك‌ اسلامی ‌ایجاد نمود. لازمه‌ این ‌امر، پیوستن‌ به ‌گروه‌ و اطاعت ‌كامل‌ از اعتقادات‌ و رهبری ‌آن ‌بود، زیرا از طریق‌ این ‌گروه‌، دستیابی‌ به‌ زندگی‌ اسلامی ‌امكان ‌داشت‌؛ لذا، كسانی كه ‌از اطاعت ‌رهبر خودداری ‌می‌كردند، كافر خوانده‌ می‌شدند. بر همین‌ اساس‌، اعضای ‌گروه ‌دائماً در زندان ‌یكدیگر را تكفیر می‌كردند. با كناره‌گیری‌ شیخ‌ علی ‌از رهبری ‌جماعت‌، تحت‌ تأثیر آرای ‌مرشد عام‌، و تقبیح‌«تكفیر»، شدت ‌جریان‌ تكفیر كاهش ‌یافت ‌اما متوقف نشد، زیرا شخصی‌ به ‌نام‌ شكری ‌احمد مصطفی ‌این ‌حركت ‌را ادامه‌ داد (كوپل‌؛ دكمجیان‌، همانجاها).

شكری ‌مصطفی‌، كه‌ از اعضای ‌اخوان‌ المسلمین‌ بود، در دهكده‌ای ‌در سی ‌كیلومتری ‌جنوب ‌اسیوط‌ در مصر وسطا به ‌دنیا آمد. در مدرسه‌ای ‌كه‌ زیر نظر یك‌ جمعیت‌ خیریه‌ اسلامی ‌اداره ‌می‌شد، تحصیل ‌كرد و پس‌از گرفتن ‌دیپلم‌ به‌ تحصیل ‌در رشته‌ كشاورزی‌ پرداخت‌. احتمالاً او در همین‌دوره ‌به اخوان ‌المسلمین‌ پیوست‌. شكری‌در 1344 ش‌/ 1965، در 23 سالگی‌، با شروع‌ دستگیریهای‌ حكومتی‌، به‌ سبب ‌توزیع‌ اعلامیه‌های ‌اخوان ‌المسلمین ‌در دانشگاه اسیوط‌، زندانی‌ شد و در این‌دوره‌، به ‌مطالعه آثار سید ابوالاعلی‌مودودی‌* (دانشمند برجسته‌پاكستانی‌) و سیدقطب‌* پرداخت‌(كوپل‌، ص‌72ـ73).

اساس‌اندیشه‌ شكری ‌آن ‌بود كه‌ جامعه ‌اسلامی ‌باید از آزادی ‌برخوردار باشد، جامعه ‌جاهلی ‌مصر باید نابود گردد و بر ویرانه‌هایش ‌جامعه‌ای ‌اسلامی ‌ساخته ‌شود. وی‌برای ‌دستیابی ‌به ‌این ‌هدف‌، فعالیت ‌خود را با كمك ‌ماهر بكری‌، برادرزاده‌اش‌، آغاز كرد و توانست ‌پیروانی ‌جمع ‌كند. جماعت ‌المسلمین‌، در اصل‌، با هدف ‌سرنگونی ‌نظام ‌اجتماعی ‌وقت‌ مصر و تأسیس‌ جامعه ‌اسلامی‌، عملاً پس ‌از آزادی‌ شكری ‌فعال‌ شد. شكری ‌به‌ محض‌آزادی‌، در 16 اكتبر 1971/ 24 مهر 1350 به‌اسیوط‌ بازگشت‌ و به ‌تبلیغ‌ پرداخت ‌و خیلی ‌زود در محافل ‌اسلام‌ گرا شهرت‌ یافت‌(همان‌، ص‌73ـ76؛ سعدالدین ‌ابراهیم‌، ص‌441). او حركت‌خود را ادامه‌ فعالیت ‌اخوان‌ المسلمین‌ می‌دانست‌ و برای ‌حسن ‌البنا * ، بنیانگذار فقید اخوان‌ المسلمین‌، احترام ‌قائل ‌بود، ولی‌اعضای ‌باقیمانده‌ اخوان ‌را ضعیف‌، ناتوان‌ و خائن‌ می‌خواند (سعدالدین ‌ابراهیم‌، ص‌434ـ 435) و آنان‌را به‌ مخالفت ‌با خدا و پیامبر و تسلیم‌ در برابر سركوب‌، متهم ‌می‌كرد (عبدالناصر، 1994، ص‌62). او هر جمعه‌، با نخستین ‌طرفدارانش‌، به ‌اطراف‌ اسیوط‌ می‌رفت‌ و ضمن‌ تبلیغ‌ در روستاها به ‌جذب‌ جوانان ‌می‌پرداخت‌. موفقیت ‌او چشمگیر بود (كوپل‌، ص‌73، 76ـ77).

گفته‌اند شكری ‌از دانش ‌و شجاعت ‌و تقوا و پرهیزگاری ‌برخوردار بود و چشمان‌ نافذش ‌در پیروانش‌ هیبت ‌ایجاد می‌كرد و آنان‌، از طریق‌ بیعت‌، از او اطاعت‌ می‌كردند (دكمجیان‌، ص‌95؛ > اسلام ‌و گروههای‌اسلامی‌ <، ص‌) و او را امیر جماعه‌ المؤمنین ‌می‌خواندند. گرچه‌او پیروان‌خود را به‌ بحث‌ و گفتگو تشویق‌ می‌كرد، همیشه ‌حرف ‌آخر را خود می‌زد. اموری كه ‌او درباره ‌آنها به ‌قضاوت ‌نهایی ‌می‌پرداخت‌، محدوده ‌وسیعی‌ از مسائل ‌شخصی‌(مثل‌ازدواج ‌و طلاق‌) تا مسائل ‌بین‌گروهی ‌و بین‌المللی‌ را در بر می‌گرفت‌. طرفدارانش ‌او را بر معارف‌اسلامی ‌مسلط ‌می‌دانستند و از او اطاعت ‌می‌كردند. با مرور زمان‌، او نزد پیروانش ‌قدرت ‌مطلق‌ یافت‌(سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌437).

از 1351 ش‌/1972، پلیس ‌فعالیتهای ‌شكری ‌را به ‌دقت‌ زیر نظر گرفت‌. در ابتدای‌1352 ش‌/ 1973، چند تن‌از شاگردانش ‌دستگیر شدند و دستنوشته‌های‌او ربوده‌شد. در همین‌دوره‌، اعضای ‌گروه‌ به ‌غارها رفتند و از «جامعه‌ جاهلی‌» كناره‌ گرفتند. نظام ‌حاكم‌، كه‌ خطری از سوی‌ این ‌گروه ‌احساس ‌نمی‌كرد، پس ‌از جنگ‌ شوال‌1393/ اكتبر1973 با اسرائیل‌، با حكم‌انور سادات‌، ریاست ‌جمهوری‌، اعضای ‌دستگیر شده ‌را آزاد كرد، اما در 1353ـ1354 ش‌/ 1974ـ 1975، در پی كودتای‌ نافرجام گروه‌اسلام‌ گرای ‌حزب ‌التحریر الاسلامی‌* ، پلیس ‌به ‌سركوب ‌تمام‌ مبارزان ‌اسلام‌گرا، از جمله‌اعضای‌جماعت ‌المسلمین‌، پرداخت‌(كوپل‌، ص‌76ـ 78؛ دكمجیان‌، ص‌92، 96). در اردیبهشت‌1354/ مه 1975، الاخبار ، روزنامه‌ چاپ‌ قاهره‌، مقاله‌ای ‌درباره‌ شكری‌ مصطفی‌ و شاگردانش‌ نوشت ‌و آنان‌ را اصحاب‌كهف‌نامید. به‌نظر می‌رسد كه‌سرگردانیهای‌این‌ گروه‌ در كوهستان‌، در قضاوت ‌گزارشگران ‌پلیس ‌و روزنامه‌نگاران‌بی‌تأثیر نبوده ‌است‌؛ ولی‌، در واقع‌، اعضای‌ گروه‌ مدت‌ زیادی ‌در غارها به‌ سر نبردند و اغلب ‌در محله‌های ‌فقیرنشین‌اطراف ‌قاهره‌ و شهرهای‌ دیگر زندگی ‌می‌كردند (كوپل‌، همانجا). همچنین ‌برخی‌ اعضا، به‌ منظور كسب ‌درآمد بیشتر و تأمین ‌بودجه‌ جماعت ‌المسلمین‌، به ‌عربستان‌ سعودی‌، كویت‌، عراق ‌و اردن ‌مهاجرت‌ می‌كردند و برای ‌سازمان‌ پول ‌می‌فرستادند تا فعالیتهایش ‌را گسترش‌دهد (عبدالناصر، 1994، ص‌80؛ كوپل‌، ص‌88 - 89). جماعت‌المسلمین‌چندان‌گسترش‌یافت‌كه‌در 1355 ش‌/ 1976 تعداد اعضای‌آن‌به‌دو هزار تن‌رسید (كوپل‌، ص‌76ـ 78).

چون‌از نظر جماعت ‌و رهبری‌آن‌، ترك ‌گروه ‌به‌ معنای ‌رها كردن‌اسلام ‌بود، عضوی ‌كه ‌گروه‌ را ترك‌ می‌كرد، مرتد شناخته ‌می‌شد و مجازاتش ‌مرگ‌بود؛ لذا، زمانی‌كه‌برخی‌اعضا، گروه‌را ترك ‌می‌كردند یا جذب‌ دیگر گروههای ‌اسلام ‌گرا می‌شدند، در حقّ آنان ‌اقدامات‌ تنبیهی ‌صورت ‌می‌گرفت‌(همانجا)، هرچند كه‌ درمنابع‌ موجود، هیچ ‌اشاره‌ای ‌به ‌اعمال ‌مجازات ‌مرگ‌ در تاریخچه ‌جماعت‌ نشده ‌است‌. اقدامات‌ تنبیهی و برخی ‌شیوه‌های ‌جذب ‌اعضای ‌زن‌ــ كه ‌گاه ‌بدون ‌آگاهی ‌والدینشان ‌صورت ‌می‌گرفت ‌و به‌ ازدواج ‌آنان ‌در داخل ‌جماعت ‌می‌انجامید (رجوع کنید به ادامه‌مقاله‌) باعث ‌شد پلیس‌ بسیاری ‌از اعضای ‌جماعت ‌را دستگیر كند و شكری ‌مصطفی‌ را نیز تحت ‌پیگیرد قرار دهد. مطبوعات و رسانه‌های‌ جمعی ‌به ‌شدت‌ به ‌فعالیتهای ‌جماعت ‌تاختند و آنها را گروهی ‌از چریكها و جنایتكاران ‌متعصب‌ خواندند. شكری ‌كوشید با بیانیه‌هایی ‌این ‌تصور را اصلاح ‌كند و امیدوار بود كه‌ محاكمه‌ شاگردانش‌، سبب ‌انتشار عقایدش‌ شود، اما هیچ ‌یك‌ از بیانیه‌های ‌او منتشر نشد و محاكمه‌ای ‌نیز صورت ‌نگرفت‌. اعضای ‌جماعت ‌المسلمین ‌در 12 تیر 1356/ 3 ژوئیه‌1977، محمد الذهبی‌، وزیر سابق ‌اوقاف‌، را ربودند به ‌این‌امید كه ‌برخی ‌از تقاضاهایشان ‌پذیرفته‌ شود (همانجا). ذهبی‌از منتقدان‌ جدّی ‌افراطیون ‌بود (اسپوزیتو، ص‌134) و گویا اقدام‌ او، یعنی ‌محكوم‌كردن‌اندیشه‌های ‌جماعت‌، در ربودن ‌او بی‌تأثیر نبوده‌ است‌(هیكل‌، ص‌)؛
اما، نتیجه‌ این‌اقدام‌، سركوب‌ بیشتر جماعت‌المسلمین‌بود و بالاخره‌این ‌منازعات‌ به ‌كشته ‌شدن ‌محمدالذهبی‌انجامید. پس‌از درگیری‌ میان‌ مبارزان‌ جماعت ‌و نیروهای‌امنیتی‌، بیش‌از چهارصد عضو جماعت ‌دستگیر شدند و در پی‌ محاكمه‌ای سریع‌ در سه‌ جلسه ‌محرمانه ‌در دادگاه ‌نظامی‌ امنیت ‌كشور، پنج‌تن‌از رهبران ‌گروه‌، از جمله ‌شكری‌ مصطفی‌، در اسفند 1357/ مارس‌1978 اعدام‌ و دهها نفر نیز محكوم‌به‌زندان‌شدند (كوپل‌، ص‌76ـ 78؛
دكمجیان‌، ص‌96).

مطبوعات‌مصر هیچ‌گاه ‌نام ‌واقعی ‌گروه ‌را ذكر نكردند، بلكه‌ آنان ‌را خوارج‌ قرن ‌بیستم ‌نامیدند (دكمجیان‌، همانجا). پلیس‌نیز در بازجوییهایش‌، آنان‌را جماعت‌التكفیر و الهجرة‌می‌نامید (هیكل‌، همانجا). بدین‌ ترتیب‌، حكومت ‌و مطبوعات‌ با نشان ‌دادن ‌چهره‌ای‌ خشن‌ از جماعت‌سعی‌كردند برخورد تند خود را با گروههای‌اسلام‌گرا توجیه‌كنند (كوپل‌، همانجا).

جماعت‌ــكه ‌بسیاری ‌از اعضای‌ خود را از دست‌ داده ‌بود، رهبرانش ‌زندانی ‌شده ‌بودند و فعالیتهای ‌گروه‌، محدود و زیرزمینی‌ شده ‌بود با پیروزی ‌انقلاب‌ اسلامی ‌ایران‌، روحیه‌گرفت‌. به ‌نظر می‌رسد كه‌روی‌آوردن‌جماعت‌به‌تظاهرات‌ خیابانی‌و مردمی‌، ناشی‌از تأثیر انقلاب ‌ایران ‌در اواخر 1357 ش‌/ 1978 و اوایل 1358 ش‌/ 1979 بوده‌است‌(سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌443؛
دكمجیان‌، همانجا). با وجود این‌، برخی‌، به‌رغم‌تأیید این‌تأثیرپذیری‌به‌ویژه‌در زمینه‌استفاده‌از شیوه‌های ‌سیاسی ‌و سازماندهی ‌و تقویت ‌روحی‌ در تمامی ‌جنبشهای‌ اسلامی ‌و امید به ‌پیروزی ‌در مبارزه‌، معتقدند كه‌جماعت‌با انقلاب ‌ایران ‌موافق ‌نبود، زیرا این‌انقلاب‌با فلسفه‌سازمان‌، یعنی ‌كناره‌گیری‌ و هجرت ‌از جامعه ‌و اینكه ‌جماعت‌ تنها جنبش‌ اسلامی‌ راستین‌ است‌، سازگاری‌ نداشت ‌و اساساً این‌سازمان‌با عقیده‌پیوند تشیع‌و تسنن‌مخالف‌بود (عبدالناصر، 1997، ص‌31ـ32).برخی‌منابع‌،به‌اشتباه‌، بعضی‌از فعالیتهای ‌سازمانهای ‌اسلام‌گرای ‌معاصر جماعت‌ المسلمین‌(همچون‌حزب‌التحریرالاسلامی‌، مسئول‌حمله ‌به ‌دانشكده‌ فنی ‌ارتش‌در قاهره‌یا سازمان ‌الجهاد *) را به‌ این ‌سازمان ‌نسبت‌ داده‌اند ( رجوع کنید به آقایی ‌و صفوی‌، ص‌149؛
نقوی‌، ص‌285).

سازماندهی‌. در باره ‌ساختار تشكیلاتی‌جماعت‌المسلمین‌اطلاعات‌چندانی‌در دست‌نیست‌و فقط‌از بخشهای‌تبلیغی‌، تداركاتی‌و شاخه‌های‌آموزش‌نظامی‌نام‌برده‌شده‌است‌( > رجوع کنید به اسلام ‌و گروههای‌اسلامی‌<، همانجا).

عضوگیری‌ در جماعت‌ بیشتر بر اساس‌ خویشاوندی ‌و دوستی‌ انجام ‌می‌شد. شكری ‌مصطفی ‌سازماندهی ‌جماعت ‌را از دوستان ‌نزدیك ‌خود در زندان‌و خویشاوندانش‌آغاز كرد. بیشتر اعضا از ناحیه ‌مصر علیا بودند. جماعت‌ از میان ‌دانشجویان‌ و فارغ‌ التحصیلان ‌دانشگاهها نیز عضوگیری‌می‌كرد. فعالیتهای‌ شكری ‌مصطفی‌عمدتاً در شهر اسیوط‌بود. میانگین‌سن‌اعضا 24 سال‌بود. بیشتر اعضا (حدود23) از مناطق‌روستایی‌ و شهرهای‌ كوچك‌ به ‌شهر آمده‌بودند (سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌). برخی‌اشاره‌كرده‌اند كه‌اعضا از تحصیلات‌ دانشگاهی‌، به ‌ویژه ‌در زمینه‌های‌فنی‌و علمی‌، برخوردار بودند (برای‌نمونه‌ رجوع کنید به دكمجیان‌، ص‌95ـ96). جماعت ‌از میان‌زنان‌نیز عضوگیری‌می‌كرد. بیشتر آنان‌خواهر یا همسر اعضا بودند. دخترانی‌ كه ‌به ‌گروه ‌می‌پیوستند بر اساس‌آیین ‌ویژه‌ای ‌ازدواج‌ می‌كردند. گفته ‌شده ‌است‌ كه‌ انتخاب‌همسر برای ‌افراد بر عهده‌خود شكری‌بود. شكری‌معتقد بود اگر كسی‌به‌جماعت‌بپیوندد ازدواج‌ قبلی‌اش‌ باطل ‌می‌شود و می‌تواند مجدداً ازدواج‌كند. او بدین‌ترتیب‌قصد داشت‌، از دیدگاهی‌كه‌به‌آن‌معتقد بود، نسل‌راستینی‌از مسلمانان‌بسازد و پرورش‌دهد. جماعت‌امكانات‌و تسهیلات‌ازدواج‌را نیز فراهم‌ می‌نمود (كوپل‌، ص‌85 - 88). اعضا به‌لحاظ ‌طبقه ‌اجتماعی‌، غالباً (حدود 23) از خانواده ‌كارمندان ‌سطوح‌ میانی‌ بخش ‌خدمات‌دولت‌بودند (سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌439؛
>اسلام‌و گروههای‌اسلامی‌< ، همانجا).

نظم ‌خشك ‌و تعهد كامل ‌اعضا و شیفتگی‌ معنوی‌ آنان‌، همچنین‌ شركت‌در فعالیتهای‌گروهی‌مانند مراسم‌ عبادی‌، تبلیغات‌، ورزش‌، مطالعه ‌یا كار در یكی‌ از شركتهای ‌اقتصادی‌، از جمله ‌فعالیتهای‌ سازمانی ‌جماعت‌ به ‌شمار می‌آمد (سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌). از جمله ‌اقدامات ‌سختگیرانه‌ جماعت‌ این‌بود كه ‌به ‌اعضا دستور داد از شغلهای‌دولتی‌استعفا دهند، خانواده‌خود را ترك ‌گویند و تمام ‌روابط‌خود را با دنیای‌خارج‌قطع‌كنند. اعضایی‌كه‌كار دولتی‌را رها می‌كردند، به‌كار آزاد روی‌می‌آوردند و معمولاً به‌كارهای‌خدماتی سطح‌پایین‌، می‌پرداختند(كوپل‌، ص‌90). از دیگر شیوه‌های ‌تسلط‌ و مهار، تهدید به‌تكفیر كسانی‌بود كه‌جماعت‌را ترك‌می‌كردند، این‌تهدید بارها به‌اجرا در آمد و گاه‌با تنبیهات‌بدنی‌نیز همراه‌بود (سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌441). با وجود این‌،جماعت‌ المسلمین‌، كه ‌به ‌شكل‌ كاملاً بسته‌ای‌سازماندهی‌شده‌بود ( > اسلام ‌و گروههای ‌اسلامی‌<، همانجا)، توانست‌حدود چهار هزار عضو فعال‌را، كه‌در مصر پراكنده‌بودند، سازماندهی‌كند (سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌425). گفته‌شده‌كه‌جماعت‌با سازمان‌الجهاد همكاری‌، و حتی‌برای‌الجهاد سلاح‌و مهمات‌تهیه‌می‌كرده‌است‌(عبدالناصر، 1994، ص‌62)، كه‌در صحت ‌آن ‌تردید وجود دارد. همچنین‌برخی‌از اعضای‌جماعت‌در واقعه‌حمله‌به‌خانه‌خدا در آبان‌1358/ نوامبر 1979، به‌رهبری‌جُهیمان‌العُتَیبی‌، كه‌در اعتراض ‌به‌ خاندان‌ پادشاهی ‌عربستان ‌سعودی‌ صورت ‌گرفت‌، شركت‌داشتند و در نتیجه‌تعدادی‌از آنان‌به‌اعدام‌محكوم‌شدند. برخی‌از اعضا حتی‌از نماز خواندن‌در اطراف‌كعبه‌خودداری‌می‌كردند، زیرا آن‌را تحت‌ حاكمیت‌ دولتی‌ غیر اسلامی ‌می‌دانستند (همان‌، ص‌85) و این‌دیدگاه‌نسبت‌به‌مساجد نیز وجود داشت‌. جماعت‌مساجد را به‌دو نوع‌حكومتی‌ و خصوصی‌ تقسیم ‌كرده ‌بود و اعضا در مساجدی‌كه ‌واعظ ‌حكومتی ‌داشتند و به‌ نوعی ‌تحت ‌نفوذ حكومت ‌بودند، نماز نمی‌خواندند (كوپل‌، ص‌).

این‌ سازمان‌ اساساً خط‌ فكری ‌سید قطب ‌را به‌عنوان‌ راه‌آرمانی‌ و مستقل ‌برای‌خود بر گزیده ‌بود (عبدالناصر، 1994، ص‌62). با وجود این‌، ریشه‌های‌ فكری ‌جماعت ‌بسیار پیچیده‌است‌. شكری ‌مصطفی‌عقاید خوارج‌، ابن ‌تیمیه‌، محمد بن‌عبدالوهاب ‌و سید جمال‌الدین ‌اسدآبادی ‌را تلفیق ‌كرد و آثار نوگرایان ‌مسلمان‌، چون ‌محمد عبده ‌و علی‌عبدالرازق‌، را كنار گذاشت‌ (سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌435).

از نظر جماعت ‌المسلمین‌ بین ‌نظام ‌سیاسی ‌و جامعه‌ تفاوت ‌چندانی ‌وجود ندارد و آنها معادل ‌یكدیگرند؛
از جامعه ‌فاسد، نظام ‌سیاسی ‌فاسد ظهور می‌كند و برعكس‌. اصطلاحی ‌كه‌ آنان ‌دائم‌ در وصف ‌كشورهای ‌اسلامی ‌به ‌كار می‌بردند، «جاهلیت‌جدید» بود كه ‌تركیبی ‌از كفر و فساد و غفلت‌، همچون ‌ویژگیهای‌عرب‌ قبل ‌از اسلام‌، به‌ شمار می‌آمد. بدین ‌ترتیب‌، جماعت ‌نه ‌تنها حاكمیت‌ سیاسی‌، بلكه ‌تمام ‌نهادهای ‌اجتماعی ‌را فاسد می‌دانست‌(همان‌، ص‌430؛
دكمجیان‌، ص‌94). جماعت ‌الگوی ‌عملی ‌خود را از جامعه ‌مسلمانان ‌راستین‌ صدراسلام‌ گرفته‌ بود، كه ‌در مكه‌ با جدا شدن ‌از جامعه‌ مسیر جدیدی ‌را برگزیدند و پس‌از هجرت‌پیامبر اكرم ‌به ‌مدینه‌ و تأسیس‌جامعه ‌اسلامی‌ و قدرت‌ یافتن این‌ جامعه‌، مسلمانان‌ با كفار مكه‌جنگ‌ كردند تا سرانجام‌ موفق ‌به‌ تصرف‌ مكه‌ شدند (سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌442). بدین ‌ترتیب‌، هدف ‌بلندمدت‌ شكری‌مصطفی‌، تشكیل ‌جامعه‌ای‌ نیرومند از مؤمنان‌ بود (دكمجیان‌، ص‌96). بر این ‌اساس‌، جماعت‌ در مرحله ‌استضعاف ‌به ‌اعضا توصیه‌ می‌كرد كه‌ از جامعه‌ جدا شوند و به ‌مساجد و حتی‌ كوه ‌و صحرا پناه ‌ببرند تا بتوانند جامعه‌ای‌ جدید را پایه ‌ریزی ‌كنند و پس‌از بازگشت‌، جامعه‌ای‌ را كه ‌از آن ‌طرد شده‌اند، از نو بسازند (هیكل‌، ص‌). گروه‌ هنگامی ‌جهاد می‌كرد كه‌ اعضایش ‌برای‌ رویارویی ‌واقعی‌، آمادگی‌لازم‌ را به‌دست‌می‌آوردند (دكمجیان‌، همانجا). به ‌همین ‌دلیل‌، جماعت‌ هیچ‌گاه ‌اقدام ‌به‌ كودتا نكرد و حتی ‌در 1356 ش‌/ 1977، كه‌ نظام ‌حاكم‌ به ‌سركوب ‌آنها پرداخت‌، چنین ‌قصدی ‌نداشت‌. جماعت ‌تا اجرای‌ اولین ‌هدف ‌خود، یعنی ‌تشكیل‌ جامعه‌ اسلامی‌ همچون‌ مدینه‌، می‌بایست ‌راه‌درازی ‌طی ‌می‌كرد؛
از این‌رو، برخی ‌گروگانگیری ‌تیر 1356/ ژوئیه‌1977 را اساساً حركتی ‌سیاسی‌ می‌دانستند كه ‌نظام‌ حاكم‌، جماعت ‌را مجبور به ‌انجام ‌دادن‌ آن ‌كرد. زندانی‌ كردن ‌چند تن‌ از اعضا بدون‌ محاكمه‌، و رد تقاضای ‌جماعت‌ مبنی‌ بر آزادی ‌یا محاكمه‌ ایشان‌، در واقع ‌آنان‌ را به‌ گروگانگیری ‌و اقدامات ‌بعدی ‌مجبور ساخت‌(سعدالدین‌ابراهیم‌، ص‌442ـ443).

جماعت ‌و سازمان ‌الجهاد از بین ‌رفتن‌ خلافت ‌را باعث‌ تفرق ‌و تحقیر مسلمانان‌ می‌دانستند كه‌ پیامد آن‌، هجوم ‌استعمار و صهیونیسم‌ بود (عبدالناصر، 1994، ص‌108). جماعت‌ فقدان ‌خلافت ‌را جدّی ‌ترین‌ زیان ‌برای‌ مسلمانان‌ می‌دانست ‌و خواستار اتحاد تمام ‌كشورهای مسلمان‌، تحت ‌رهبری‌ یك ‌خلیفه‌ و دولت‌مركزی‌، بود. آنان‌همچنین ‌می‌خواستند كه ‌زبان ‌عربی (زبان‌قرآن‌) زبان‌ رسمی‌ خلافت‌اسلامی‌ جدید شود، هرچند كه‌ این ‌تصمیم‌ به ‌معنای‌ حذف ‌دیگر زبانها نبود. در ایجاد خلافت ‌جدید اسلامی‌، جماعت ‌جایگاهی ‌ویژه‌ می‌یافت ‌و حلقه ‌اتصال ‌در امت ‌اسلامی ‌بود. جماعت‌، جوامع‌غربی‌ را نیز «جاهلیت‌جدید» می‌دانست ‌و مسلمانان‌ را از یادگیری‌علوم ‌غربی ‌منع ‌می‌كرد، زیرا معتقد بود تمدن‌ و علوم ‌جدید ذاتاً ضد خدا هستند و چون‌ حكام‌ ستمگر این‌تمدن‌ را هدایت ‌می‌كنند این‌علوم‌ نیز فاقد هرگونه ‌اهداف‌ معنوی‌اند (همان‌، ص‌111، 165، 197).

شكری‌ تحصیل ‌در مدارس ‌مصر را نیز نمی ‌پذیرفت‌(كوپل‌، ص‌84). وی‌ فقه ‌را از اساس ‌رد می‌كرد و معتقد بود كه‌ فقه‌ كار بشر است ‌و كلمه ‌اللّه‌(سخن‌خدا) نیست ‌و روایات ‌منسوب‌ به ‌صحابیان ‌پیامبر پذیرفتنی‌ نیست‌، همچنانكه ‌آرای ‌فقها قابل ‌قبول‌ نمی‌باشد. او اجماع ‌و قیاس‌ را مصداق ‌بت ‌پرستی ‌می‌دانست‌ و می‌گفت ‌چگونه ‌می‌توان‌ گفته‌های ‌بشر را منبعی ‌برای‌هدایت ‌الاهی ‌دانست‌؟ (> دایرة‌المعارف‌ جهان ‌اسلام‌آكسفورد <، ذیل‌«التكفیر وَ الهِجرة‌»). او حتی ‌در مبرا بودن ‌قرآن ‌از خطا، در طول‌انتقال‌آن‌، تشكیك ‌می‌كرد و آنچه‌ را كه ‌تاریخ ‌اسلام ‌شناخته ‌شده‌ بود، داستانهایی ‌می‌دانست ‌كه ‌در صحت ‌آنها تردید وجود دارد. با توجه ‌به‌ این ‌دیدگاهها، این ‌جنبش ‌به ‌شدت ‌با جنبشهای‌اسلامی ‌دیگر دهه‌1350 و 1360 ش‌/ 1970 و 1980 تفاوت ‌داشت‌(همانجا). شكری‌ همچنین‌ مخالف ‌هرگونه‌ طرح‌ منطقه‌ای ‌برای ‌جنبش‌اسلامی‌ بود و عقیده‌ داشت ‌كه‌جنبش ‌در مرحله‌ كنونی باید خود را به ‌یك‌ كشور محدود كند (عبدالناصر، 1994، ص‌80). دیدگاه‌ شكری ‌در باره ‌رژیم اسرائیل ‌با دیدگاهش‌ در باره ‌نظام‌ حاكم ‌بر مصر هیچ ‌تفاوتی‌ نداشت ‌و چون‌ هردو نظام ‌را جاهلی ‌می‌دانست‌، به ‌مبارزه‌ با اسرائیل ‌در كنار ارتش ‌مصر معتقد نبود و در نتیجه‌، مخالف‌ خدمت ‌نظام ‌وظیفه ‌در ارتش ‌مصر بود (كوپل‌، ص‌83 84).

پس‌از آنكه‌ سازمان ‌الجهاد، انور سادات ‌را در 1360 ش‌/ 1981 ترور كرد، حكومت‌حُسنی ‌مبارك ‌به ‌سركوبی‌ سازمانهای اسلام‌ گرا پرداخت‌ و بدین‌ترتیب‌، از نیمه ‌دوم ‌دهه‌1360 ش‌/ 1980 به‌ بعد، جماعت‌ المسلمین‌ به ‌تدریج ‌از صحنه ‌سیاسی ‌مصر حذف ‌شد (واتیكیوتیس‌، ص‌438ـ439؛
نیز رجوع کنید به الجهاد * ، سازمان‌).


منابع‌:
(1) بهمن‌آقایی ‌و خسرو صفوی‌، اخوان‌المسلمین‌: تاریخ‌پیدایش‌، تحولات ‌و فعالیت‌های ‌جنبش‌ اخوان ‌المسلمین ‌در یك ‌قرن‌اخیر ، تهران‌1365 ش‌؛
(2) علی‌محمد نقوی‌، شكوفایی ‌انقلاب ‌اسلامی‌ در مصر، تهران 1361 ش‌؛
(3) محمد حسنین ‌هیكل‌، خریف ‌الغضب‌، قاهره‌1408/ 1988؛


(4) Walid Mahmoud Abdelnasser, The Islamic movement in Egypt: perceptions of international relations, 1967-81 , London 1994;
(5) idem, "Islamic organizations in Egypt and the Iranian revolution of 1979: the experience of the first few years", Arab studies quarterly , vol. 19, no. 2 (Spring 1997);
(6) R. Hrair Dekmejian , Islam in revolution: fundamentalism in the Arab world , Syracuse, NY. 1985;
(7) John L. Esposito, The Islamic threat: myth or reality, New York 1992;
(8) Islam and Islamic groups: a worldwide reference guide , ed. Farzana Shaikh, London 1992;
(9) Gilles Kepel , Le Prophete et Pharaon: les mouvements islamistes dans l'Egypte contemporaine , Paris 1984;
(10) The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world , ed. John L. Esposito, New York 1995, s. v. "Takfr wa A l- Hijrah, Jamaat A l-" (by Johannes J. G. Jansen);
(11) Saad Eddin Ibrahim, "Anatomy of Egypt's militant Islamic groups: methodological note and preliminary findings", International journal of Middle East studies , vol. 12, no.4 (Dec. 1980);
(12) Panayiotis J. Vatikiotis, The history of modern Egypt: from Muhammad Ali to Mubarak , Baltimore, MD. 1992.

/ محمدكاظم‌آسایش‌طلب‌طوسی‌/

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4816
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست