responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4786

 

جلگه‌ ، بخشی‌ در قسمت‌ مركزی‌ شهرستان‌ اصفهان‌. این‌ بخش‌ از شمال‌ به‌ بخش‌ كوهپایه‌، از مشرق‌ به‌ بخشهای‌ بُن‌رود در همین‌ شهرستان‌ و عَقْدا در شهرستان‌ اردكانِ استان‌ یزد، از جنوب‌ به‌ بخشهای‌ جرقویه‌ * علیا و سفلا، و از مغرب‌ به‌ بخش‌ مركزی‌ شهرستان‌ اصفهان‌ محدود می‌شود و مشتمل‌ است‌ بر دو دهستان‌ به‌نامهای‌ امامزاده‌ عبدالعزیز (به‌ مركزیت‌ آبادی‌ امامزاده‌ عبدالعزیز) و رودشت‌ (به‌ مركزیت‌ اِژیه‌)، 32 آبادی‌ و دو شهر اِژیه‌ و هرند (مركز بخش‌ جلگه‌).

كوه‌ منفرد چیرِس‌ (ارتفاع‌ بلندترین‌ قله‌، حدود دو هزار متر) در مشرق‌ دهستان‌ رودشت‌ واقع‌ است‌ (رزم‌آرا، ج‌10، ص‌100). معادن‌ نمك‌ در حدود سه‌ كیلومتری‌ شمال‌ آبادی‌ مادَرْكان‌/ مادرگان‌ (واقع‌ در حدود پنجاه‌ كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر اصفهان‌) قرار دارد ( فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیها ، ج‌71، ص‌240).

زاینده‌ رود * ، كه‌ به‌ باتلاق‌ گاوخونی‌ در مشرق‌ این‌ بخش‌ می‌ریزد، از میان‌ بخش‌ می‌گذرد. بیشتر آبادیهای‌ بخشِ جلگه‌ و نیز شهر اژیه‌، در جلگه‌ زاینده‌رود قرار دارند و از آب‌ آن‌ مشروب‌ می‌شوند. علاوه‌ بر این‌، نهرهای‌ كوچك‌ گیشی‌ و مروان‌ نیز زمینهای‌ بخش‌ را آبیاری‌ می‌كند. آب‌ و هوای‌ بخش‌، نیمه‌ خشك‌ است‌ (همان‌، ج‌71، ص‌219، 242).

بخش‌ جلگه‌ از گیا، دارای‌ درخت‌ زبان‌ گنجشك‌ و گز، یونجه‌ و شبدر، و از گیاهان‌ دارویی‌ دارای‌ خارخاسك‌، خاكشیر، گل‌ خطمی‌، كاسنی‌ و شاه‌تره‌ است‌ و از زیا، گرگ‌، روباه‌، شغال‌، كفتار و خرگوش‌، اردك‌، غاز، لك‌لك‌ و مرغابی‌ در آن‌ یافت‌ می‌شود. محصولات‌ عمده‌ آن‌ گندم‌، جو، ذرت‌، چغندرقند، ارزن‌، پنبه‌، شاهدانه‌، تخمه‌ آفتابگردان‌، توت‌، سنجد، پسته‌، بادام‌، زردآلو، انار، آلبالو، به‌، گلابی‌ و انگور است‌. بنشن‌ نیز در آن‌ به‌عمل‌ می‌آید (همان‌، ج‌71، جاهای‌ متعدد).

اهالی‌ آن‌ شیعه‌ دوازده‌ امامی‌اند و به‌ فارسی‌ و تركی آذری‌ سخن‌ می‌گویند (همان‌، ج‌71، ص‌218). شغل‌ بیشتر آنان‌ كارگری‌، كشاورزی‌، باغداری‌، دامداری‌ و تولید صنایع‌دستی‌، از نوع‌ فرش‌بافی‌ است‌ (همان‌، ج‌71، ص‌109).

راههای‌ اصلی‌ اصفهان‌ ـ یزد، اصفهان‌ ـ كوهپایه‌ ـ نائین‌، اصفهان‌ ـ شهرزیار از بخش‌ جلگه‌ می‌گذرد و آبادیهای‌ آن‌ با راههای‌ اصلی‌ و فرعی‌ با مركز بخش‌ مرتبط‌اند. خط‌آهن‌ تهران‌ ـ اصفهان‌ و اصفهان‌ ـ یزد از شمال‌ بخش‌ می‌گذرد.

از قدیم‌ترین‌ آبادیهای‌ این‌ بخش‌ است‌: گیشی‌، كه‌ نام‌ آن‌ از گِیاردشیر گرفته‌ شده‌؛ مادركان‌/ مادرگان‌، به‌ معنای‌ جایگاه‌ مادر یا زن‌ مقدّس‌؛ و خورچان‌ به‌ معنای‌ سرزمین‌ روشنی‌ و خورشید (جعفری‌زند، ص‌78، 86، 88).

برخی‌ از آثار تاریخی‌ بخش‌ جلگه‌ عبارت‌اند از: زیارتگاه‌ شاه‌عبدالعزیز در آبادی‌ امامزاده‌ عبدالعزیز (درگذشته‌ شاه‌ تُور)، واقع‌ در حدود 95 كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر اصفهان‌؛ برج‌ كبوتر و قلعه‌ای‌ در آبادی‌ پاجیك‌آباد/ باجیك‌آباد، واقع‌ در حدود 65 كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر اصفهان‌؛ ویرانه‌ دو برج‌ كبوتر در آبادی‌ قلعه‌ عبداللّه‌، واقع‌ در حدود 44 كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ اصفهان‌؛ ویرانه‌ قلعه‌، آتشكده‌، و امامزاده‌ شاه‌عبدالواحد، و شش‌ مسجد قدیمی‌ در آبادی‌ قِهی‌، واقع‌ در حدود 76 كیلومتری‌ مشرق‌ اصفهان‌؛ برج‌ كبوتر در آبادی‌ مارچی‌ یا مارچین‌ ( فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیها ، ج‌71، ص‌54ـ55، 142، 156، 195، 203، 242؛ محمودیان‌ و چیت‌ساز، ص‌74).

از لحاظ‌ تقسیمات‌ كشوری‌، براساس‌ تصویبنامه‌ هیئت‌ وزیران‌ (به‌ شماره‌ 7364/ ت‌ 75 ك‌) در شهریور 1372، با جدا شدن‌ دو دهستان‌ رودشت‌ و امامزاده‌ عبدالعزیز و شهر هرند از بخش‌ كوهپایه‌، بخش‌ جلگه‌ در شهرستان‌ اصفهان‌ تشكیل‌ شد (ایران‌. وزارت‌ كشور، 1382ش‌، ذیل‌ «استان‌ اصفهان‌»). در 1375ش‌، آبادی‌ اژیه‌ تبدیل‌ به‌ شهر شد (ایران‌. قوانین‌ و احكام‌، ص‌237).

جمعیت‌ بخش‌ در سرشماری‌ 1375ش‌ (با احتساب‌ جمعیت‌ شهر هرند)، 568 ، 18 تن‌ بوده‌ است‌ كه‌ از این‌ تعداد 625 ، 9 تن‌ (ح 52%) شهرنشین‌ و 943 ، 8 تن‌ (ح 48%) روستانشین‌ بوده‌اند (مركز آمار ایران‌، 1376ش‌ الف‌ ، ص‌10، 14؛ همو، 1376ش‌ ب‌ ، ص‌هفتادوپنج‌).

پیشینه‌. رودشت‌ از مناطق‌ مهم‌ و قدیمی‌ بخش‌ جلگه‌ به‌ شمار می‌رود كه‌ نام‌ آن‌ در منابع‌ به‌صورتهای‌ رُوَیدَشت‌ (رجوع کنید به ابن‌خرداذبه‌، ص‌20؛
مقدسی‌، ص‌396)، رویدست‌ (ابن‌حوقل‌، ص‌366)، رُوذدَشْت‌ و روُدَشت‌ (یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «روذدشت‌»)، روحدشت‌ (ویلز ، ص‌214)، رودشتین‌ (جابری‌ انصاری‌، ص‌22) و رودشت‌ (حمداللّه‌ مستوفی‌، ص‌51) آمده‌ است‌. نام‌ رودشت‌ (رودشتین‌) از «روی‌» و «دو دشت‌»، كه‌ یكی‌ از دو دشت‌ از دیگری‌ بلندتر است‌، گرفته‌ شده‌ است‌ (جناب‌ اصفهانی‌، ص‌187). ابن‌خرداذبه‌ در قرن‌ سوم‌ (همانجا)، رودشت‌ را یكی‌ از رستاقهای‌ اصفهان‌ ذكر كرده‌ است‌. یعقوبی‌ در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ سوم‌ (ص‌275)، رستاق‌ رودشت‌ را بین‌ اصفهان‌ و یزد (از كوره‌ فارس‌) آورده‌ است‌. در همین‌ دوره‌، ابن‌رسته‌ (ص‌153، 155) نیز آن‌ را یكی‌ از رستاقهای‌ اصفهان‌ ثبت‌ نموده‌ و جنس‌ و دوام‌ نوعی‌ فرش‌ و نیز پرده‌ بافته‌ شده‌ آنجا را ستوده‌ و پرده‌های‌ آنجا را برتر از پرده‌های‌ بافت‌ موصل‌ دانسته‌ و افزوده‌ است‌ آب‌ زاینده‌رود، رستاق‌ رودشت‌ را، كه‌ آخرین‌ رستاق‌ این‌ مسیر است‌، آبیاری‌ می‌نماید. در البلدان‌ ابن‌فقیه‌ (ص‌263)، رستاق‌ رودشت‌ یكی‌ از هفده‌ رستاق‌ اصفهان‌ ضبط‌ شده‌ است‌.

در قرن‌ چهارم‌، ابوالشیخ‌ انصاری‌ (ج‌1، ص‌156) آورده‌ است‌ كه‌ در آبادی‌ دِزیه‌ (شهر وَرْزَنه‌ * كنونی‌، مركز بخش‌بن‌رود) رستاق‌ رودشت‌، كوههای‌ شنی‌ وجود دارد كه‌ هیچ‌ بادی‌ نمی‌تواند آن‌ را جابه‌جا كند و در خاك‌ آن‌ چیزی‌ نمی‌روید. ابن‌حوقل‌ در همین‌ دوره‌، رستاق‌ رودشت‌ را دارای‌ ده‌ منبر با زمینهای‌ حاصلخیز و غلات‌ فراوان‌ در ایالت‌ جبال‌ وصف‌ نموده‌ است‌. به‌ گفته‌ وی‌، در هر ماه‌، نُه‌ روز از آب‌ زاینده‌رود به‌ این‌ رستاق‌ می‌رسد و بیشتر خواربار اصفهان‌ از آنجا تأمین‌ می‌شود (همانجا). مافْروخی‌ اصفهانی‌، مؤلف‌ قرن‌ پنجم‌ (ص‌16)، رودشت‌ را یكی‌ از رستاقهای‌ اصفهان‌ معرفی‌ كرده‌ و گفته‌ است‌ كه‌ در آبادی‌ دزیه‌ رستاق‌ رودشت‌، مهره‌هایی‌ به‌نام‌ مهره‌ تَذَرْك‌ وجود دارد كه‌ هنگام‌ بارش‌ تگرگ‌ آن‌ را از حصار قلعه‌ها می‌آویزند تا تگرگ‌ به‌ باران‌ بدل‌ شود. در قرن‌ هفتم‌، یاقوت‌ حموی‌ (همانجا) از آن‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از رستاقهای‌ اصفهان‌ یاد كرده‌ است‌. در قرن‌ هشتم‌، حمداللّه‌ مستوفی‌ ناحیه‌ رودشت‌ را هشتمین‌ ناحیه‌ اصفهان‌، شامل‌ شصت‌ دیه‌ و قصبه‌هایی‌ از جمله‌ فارفاآن‌ (بزرگ‌ترین‌ قریه‌ آن‌)، قولطان‌، ورزنه‌، اِسْكَران‌ و كَمَندان‌ آورده‌ است‌ كه‌ هریك‌ از آنها حدوداً دارای‌ هزار خانه‌، بازار، مسجد، مدرسه‌، خانقاه‌ و حمام‌ بوده‌اند. او حقوق‌ دیوانی‌ ولایت‌ رودشت‌ را پنجاه‌ تومان‌ ذكر كرده‌ و از تربت‌ شیخ‌علی‌ سهل‌ اصفهانی‌، از اكابر اصفهان‌، در آنجا نام‌ برده‌ است‌ (ص‌51). به‌ نوشته‌ او (ص‌216)، زاینده‌رود پس‌ از عبور از ولایت‌ فیروزان‌ و اصفهان‌ در ناحیه‌ رودشت‌، به‌ زمین‌ گاوخونی‌ فرو می‌رود.

در باغ‌ آرامگاه‌ صائب‌ اصفهان‌، سنگ‌نوشته‌ای‌ متعلق‌ به‌ دوره‌ شاه‌سلیمان‌ اول‌ صفوی‌ (حك: 1077 یا 1078ـ1105) وجود دارد كه‌ از سدی‌، برای‌ سیراب‌ نمودن‌ زمینهای‌ رودشت‌، حكایت‌ می‌كند (هنرفر، 1344ش‌، ص‌637).

در دوره‌ قاجار (1210ـ1344) رودشت‌ بلوكی‌ در اصفهان‌ بود كه‌ در چند مرحله‌، برای‌ تسخیر اصفهان‌، از آنجا اقدام‌ نمودند (كلانتر، ص‌85؛
هدایت‌، ج‌9، ص‌209ـ211؛
رفیعی‌ مهرآبادی‌، 1342ش‌، بخش‌2، ص‌253).

در 1247، زین‌العابدین‌ شیروانی‌ (ص‌297ـ298)، رودشت‌ را بلوكی‌آباد، شامل‌ چهل‌ قریه‌ كه‌ بیشتر آبهای‌ آن‌ از كاریز تأمین‌ می‌شود، معرفی‌ كرده‌ و گفته‌ است‌ كه‌ مردمش‌ شیعه‌اند. در این‌ زمان‌، به‌ رودشت‌، ناحیه‌ رودشت‌ هم‌ گفته‌ شده‌ است‌ (همان‌، ص‌80).

در حدود 1284/ 1867 ویلز انگلیسی‌ ــكه‌ به‌ همراه‌ گروهی‌ برای‌ شكار گراز به‌ منطقه‌ رودشت‌ رفته‌ بودــ در میان‌ خرابه‌های‌ وسیع‌ اطراف‌ روستای‌ رودشت‌، به‌ مسجد خشت‌ و گلی‌ برخورد كه‌ كاشی‌كاریهای‌ كم‌نظیر به‌ خط‌ عربی‌ داشت‌ و كمی‌ دورتر با تعدادی‌ میل‌ یا برجكهای‌ بلند توخالی‌ مواجه‌ شد (ص‌213ـ214).

در 1308، محمدمهدی‌بن‌ محمدرضا ارباب‌ اصفهانی‌ (ص‌21، 112، 306) نوشته‌ است‌ كه‌ رودشت‌ از بلوكاتِ آباد و حاصلخیز اصفهان‌، و شامل‌ رودشت‌ علیا و سفلاست‌ كه‌ حد مغربش‌ براآن‌، مشرقش‌ بُحَیره‌ [ = باتلاق‌ ] گاوخونی‌، جنوبش‌ زمینهای‌ بین‌ رودشت‌ و جَرقویه‌، و شمالش‌ زمینهای‌ متعلق‌ به‌ قُهپایه‌ (كوهپایه‌) و غیرآباد است‌، گندم‌ و جو و تریاك‌ و صیفی‌ در آن‌ كشت‌ می‌شود و آخرین‌ پل‌ زاینده‌رود، یعنی‌ پل‌ ورزنه‌، در بلوك‌ رودشت‌ قرار دارد.

جابری‌ انصاری‌ در كتاب‌ تاریخ‌ اصفهان‌ و ری‌ و همه‌ جهان‌ (ص‌21ـ22)، از قصبه‌ فارفاآنِ رودشت‌ (از شهرهای‌ مشهور و حاكم‌نشین‌) كه‌ بلوكات‌ رودشت‌ [ در متن‌ رودشتین‌ (، جرقویه‌ و قهپایه‌ ) كوهپایه‌ كنونی‌ ] از توابع‌ آن‌ محسوب‌ می‌شده‌، نام‌ برده‌ است‌.

در 1303ش‌، میرسیدعلی‌ جناب‌ اصفهانی‌ در كتاب‌ الاصفهان‌ (ص‌179، 187)، رودشت‌ را یكی‌ از بیست‌ بلوك‌ یا رستاق‌ اصفهان‌ در انتهایی‌ترین‌ بلوك‌ اطراف‌ رودخانه‌ زاینده‌رود آورده‌ و نوشته‌ است‌ كه‌ ابتدای‌ این‌ بلوك‌ از شهر، شش‌ فرسخ‌ و انتهای‌ آن‌ تا شهر، بیست‌ فرسخ‌ است‌. 807 خانوار دارد و شامل‌ سه‌ بند و سه‌ مادی‌ (رجوع کنید به ادامه‌ مقاله‌) و 36 قریه‌ و 22 مزرعه‌ است‌. زبان‌ بلوك‌ رودشت‌، زبان‌ ولایتی‌ است‌ و چون‌ اكثر لغات‌ آن‌ پهلوی‌ است‌، كه‌ عموم‌ زردشتیان‌ به‌كار می‌برند، سایر مردم‌ آن‌ را نمی‌فهمند (همان‌، ص‌128). ایل‌ باصری‌ در آنجا ساكن‌اند و به‌ تركی‌ صحبت‌ می‌كنند. بخش‌ جلگه‌ پارچه‌های‌ ابریشمی‌، پنبه‌، پرده‌، چادر و نوعی‌ فرش‌ گرانبها دارد (همان‌، ص‌217). در 1309ش‌، رودشت‌ یكی‌ از هجده‌ بلوك‌ اصفهان‌ محسوب‌ می‌شد (رفیعی‌ مهرآبادی‌، 1352ش‌، ص‌8). در 1311ش‌ مسعود كیهان‌ (ج‌2، ص‌423، 427)، رودشت‌ را یكی‌ از بلوك‌ اصفهان‌ با 41 آبادی‌ و 866 ، 1 خانوار به‌ مركزیت‌ ورزنه‌ ذكر كرده‌ كه‌ به‌ دو ناحیه‌ رودشت‌ بالا و پایین‌ تقسیم‌ شده‌ و نوشته‌ است‌ كه‌ گندم‌ و پنبه‌ و تریاك‌ دارد، زمینهای‌ آن‌ حاصلخیز است‌ و در بعضی‌ نقاط‌، برنج‌كاری‌ دارد. در 1332ش‌ رزم‌آرا (ج‌10، ص‌100) آن‌ را یكی‌ از دهستانهای‌ بخش‌ كوهپایه‌ در جلگه‌ زاینده‌رود، كه‌ صنایع‌دستی‌ و محلی‌ آن‌ پنبه‌ریسی‌ و جوال‌بافی‌ است‌، آورده‌ است‌. تقریباً در همین‌ دوره‌، هنرفر (1346ش‌، ص‌49) بلوك‌ رودشت‌ را شامل‌ روستاهای‌ ابوالخیر، اَشْكُهْرانْ، پاجیك‌آباد، بَلان‌ جُمْبُزه‌، جُندان‌، خورچان‌، خویا، شاه‌تور، شاه‌ كَرَم‌، شهرستان‌، طهمورثات‌ فارفاآن‌، كَفْران‌، كَفْرود، كَلْمان‌ و هراتچی‌ دانسته‌ و نوشته‌ است‌ طبق‌ طومار شیخ‌بهایی‌، آب‌ زاینده‌رود از پانزده‌ اردیبهشت‌ تا آخر آن‌، و از پانزده‌ آذر تا آخر برج‌، مخصوص‌ این‌ بلوك‌ است‌ كه‌ در آخرین‌ قسمت‌ سفلای‌ رود قرار دارد. همچنین‌ این‌ بلوك‌، از شش‌ سهم‌ از آب‌ نهرهایی‌ كه‌ از رودخانه‌ منشعب‌ می‌شود و آنها را مادی‌ می‌نامند، برخوردار بوده‌ (همان‌، ص‌24) و دارای‌ معدن‌ نمك‌ آبی‌ است‌ (رجوع کنید به همان‌، ص‌43).


منابع‌:
(1) ابن‌حوقل‌؛
(2) ابن‌خرداذبه‌؛
(3) ابن‌رسته‌؛
(4) ابن‌فقیه‌؛
(5) عبداللّه‌بن‌ محمد ابوالشیخ‌، طبقات‌ المحدثین‌ باصبهان‌ و الواردین‌ علیها ، چاپ‌ عبدالغفور عبدالحق‌ حسین‌ بلوشی‌، بیروت‌ 1407ـ1408/ 1987ـ1988؛
(6) محمدمهدی‌بن‌ محمدرضا ارباب‌ اصفهانی‌، نصف‌ جهان‌ فی‌ تعریف‌ الاصفهان‌، چاپ‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌ 1340ش‌؛
(7) ایران‌. قوانین‌ و احكام‌، مجموعه‌ قوانین‌ سال‌ 1375، تهران‌، روزنامه‌ رسمی‌ كشور، 1376ش‌؛
(8) ایران‌. وزارت‌ كشور. معاونت‌ سیاسی‌. دفتر تقسیمات‌ كشوری‌، نشریه‌ اسامی‌ عناصر و واحدهای‌ تقسیماتی‌ ( به‌ همراه‌ مراكز )، تهران‌ 1384ش‌؛
(9) همو، نشریه‌ تاریخ‌ تأسیس‌ عناصر تقسیماتی‌ به‌ همراه‌ شماره‌ مصوبات‌ آن‌ ، تهران‌ 1382ش‌؛
(10) محمدحسن‌ جابری‌ انصاری‌، تاریخ‌ اصفهان‌ و ری‌ و همه‌ جهان‌، [ اصفهان‌ ( 1321ش‌؛
(11) علیرضا جعفری‌زند، اصفهان‌ پیش‌ از اسلام‌: دوره‌ ساسانی‌ ، تهران‌ 1381ش‌؛
(12) علی‌ جناب‌ اصفهانی‌، الاصفهان‌ ، چاپ‌ عباس‌ نصر، اصفهان‌ 1371ش‌؛
(13) حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهة‌القلوب؛
(14) رزم‌آرا؛
(15) ابوالقاسم‌ رفیعی‌ مهرآبادی‌، آتشكده‌ اردستان‌ ، بخش‌2، تهران‌ 1342ش‌؛
(16) همو، آثار ملی‌ اصفهان‌ ، تهران‌ 1352ش‌؛
(17) زین‌العابدین‌بن‌ اسكندر شیروانی‌، بستان‌السیاحه‌، یا، سیاحت‌نامه، چاپ‌ سنگی‌ تهران‌ 1315، چاپ‌ افست‌ ) بی‌تا. (؛
(18) فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیهای‌ كشور جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ ، ج‌71: اصفهان‌ ، تهران‌: اداره‌ جغرافیائی‌ ارتش‌، 1367ش‌؛
(19) محمدبن‌ ابوالقاسم‌ كلانتر، روزنامه‌ میرزا محمد كلانتر فارس‌ شامل‌ وقایع‌ قسمتهای‌ جنوبی‌ ایران‌ از سال‌ 1142 تا 1199 هجری‌ قمری‌ ، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌، تهران‌ 1362ش‌؛
(20) مسعود كیهان‌، جغرافیای‌ مفصل‌ ایران‌ ، تهران‌ 1310ـ1311ش‌؛
(21) مفضل‌بن‌ سعد مافروخی‌، كتاب‌ محاسن‌ اصفهان‌ ، چاپ‌ جلال‌الدین‌ حسینی‌ طهرانی‌، تهران‌ 1312ش‌؛
(22) محمد محمودیان‌ و علی‌ چیت‌ساز، برجهای‌ كبوتر اصفهان‌ ، اصفهان‌ 1379ش‌؛
(23) مركز آمار ایران‌، سرشماری‌ عمومی‌ نفوس‌ و مسكن‌ 1375: شناسنامه‌ آبادیهای‌ كشور، استان‌ اصفهان‌، شهرستان‌ اصفهان‌، تهران‌ 1376ش‌ الف‌ ؛
(24) همو، سرشماری‌ عموی‌ نفوس‌ و مسكن‌ 1375: نتایج‌ تفصیلی‌ كل‌ كشور ، تهران‌ 1376ش‌ ب‌ ؛
(25) مقدسی‌؛
(26) نقشه‌ تقسیمات‌ كشوری‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ ، مقیاس‌ 000 ، 500 ، 1:2 ، تهران‌: سازمان‌ نقشه‌برداری‌ كشور، 1379ش‌؛
(27) نقشه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌: براساس‌ تقسیمات‌ كشوری‌ ، مقیاس‌ 000 ، 600 ، 1:1، تهران‌: گیتاشناسی‌، 1383ش‌؛
(28) چارلز جیمز ویلز، ایران‌ در یك‌ قرن‌ پیش‌: سفرنامه‌ دكتر ویلز ، ترجمه‌ غلامحسین‌ قراگوزلو، )تهران‌ ] 1368ش‌؛
(29) رضاقلی‌بن‌ محمدهادی‌ هدایت‌، ملحقات‌ تاریخ‌ روضة‌الصفای‌ ناصری‌ ، در میرخواند، تاریخ‌ روضة‌الصفا ، ج‌8ـ10، تهران‌ 1339ش‌؛
(30) لطف‌اللّه‌ هنرفر، اصفهان‌ ، تهران‌ 1346ش‌؛
(31) همو، گنجینه‌ آثار تاریخی‌ اصفهان‌، اصفهان‌ 1344ش‌؛
(32) یاقوت‌ حموی‌؛
(33) یعقوبی‌، البلدان‌ .

/ فرزانه‌ ساسان‌پور /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4786
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست