جلایر ، اسماعیل ، نگارگر مشهور دوره ناصری (حك: 1264ـ1313). از تاریخ تولد و مرگ وی اطلاعی در دست نیست. پدرش، حاجی محمد زمانخان جلایر كلاتی (متوفی 1286)، شاعری صوفیمسلك و از پیروان محمداسماعیل ازغدی، از مشایخ سلسله ذهبیه، بود (هدایت، ج2، بخش1، ص611ـ612). به نوشته معیرالممالك (ص277) اسماعیل جلایر، در زمان تصدی اعتضادالسلطنه بر وزارت علوم در 1275، در دارالفنون كارگاه نقاشی داشت و به شاگردانی نیز آموزش میداد. تاریخ ورود وی به دارالفنون مشخص نیست؛ در روزنامه ایران ، مورخ 1288 (ش55، ص3)، از وی به عنوان شاگرد نقاشی در دارالفنون نام برده شده است. یكی از استادان جلایر در نقاشی، علیاكبرِ مزینالدوله * بود كه شاگردان بسیاری را در دارالفنون تربیت كرد (اختیار، ص114).
در این دوران هنرمندان تحت تأثیر نقاشی غربی، از حیث فرم و رنگ، شیوههای جدید را تجربه میكردند. جلایر تحت تأثیر افكار صوفیمنشانه پدرش، بیشتر به كشیدن نقاشیهایی با مضامین مذهبی میپرداخت، اما اساساً نقاشی بود كه به آزادی عمل خود اهمیت میداد و آنگونه كه دوست داشت نقاشی میكرد (ادیب برومند، مصاحبه مورخ 5 بهمن 1384).
وی در نقاشی با آبرنگ، رنگ روغن و سیاه قلم، و در نقطهپردازی و شبیهسازی ماهر بود (كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص77)، چنانكه فن سیاه قلم و پرداز را، بعد از میرزابابا * ، به كمال رساند (فتحی، 1351ش، ص653). همچنین از روی خط خوشنویسانی چون میرزا غلامرضا خوشنویس، نقاشی میكرد و از تلفیق خط و نقاشی قطعات زیبایی میآفرید (معیرالممالك، همانجا؛ كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص78). حاشیه برخی از تابلوهای جلایر، احتمالاً تحتتأثیر شیوههای غربی آن دوره، مزین به گل و گیاه و درخت و مناظر طبیعی است (ادیب برومند، 1366ش، ص126). وی در چهرهنگاری نیز میكوشید حالات درونی فرد را نشان دهد (همانجا).
آثار جلایر، بهجز پنج اثر، بدون تاریخ است؛ بنابراین، تعقیب سیر تاریخی و تحول هنری او در دوران فعالیتش دشوار است. با توجه به آخرین اثر تاریخدار (تابلو گرگ و چوپان )، اسماعیل جلایر تا 1320 زنده بوده است (محفوظ، ص636).
مشهورترین تابلو مذهبی وی تابلو رنگ و روغن ذبحاسماعیل است كه در كاخ ـ موزه گلستان نگهداری میشود. دو تابلو دیگر با این مضمون با رقم اسماعیل وجود دارد (كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص80؛ نیز رجوع کنید به ذابح،ّ ص40). دیگر قطعههای رنگ و روغن وی عبارتاند از: تصاویر حضرت علی و حسنین علیهمالسلام با رقم «اسمعیل»؛ تصویر میرزا علیاصغرخان امینالسلطان بر روی صندلی، منظره زیبایی از طبیعت؛ تصویر امپرسیونیستی میرزا حسینخان سپهسالار با رقم «عمل نقاش دولت عَلیه ایران اسمعیلبن المرحوم حاج زمانخان جلایر»؛ بزم ماشاءاللّهبیگ و مجلس چایخوری دختران دور یك سماور با رقم «اسمعیل ـ غرض نقشی است كز ما بازماند» (فتحی، 1349ش، ص63؛ همو، 1351ش، ص656؛ كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص78ـ81).
جلایر چندین نقاشیخط و خط همراه با نقاشی دارد كه خط اغلب آنها نستعلیق و ابیاتی از سعدی است كه از این میان میتوان به نقاشیخطی با زمینه نارنجی و ابیات معروف سعدی در نَعْت پیامبر اكرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم (بلغَ العُلی'بكماله...) در چهار سطر با رقم جلایر در دو جا به صورت «راقمهالحقیر اسماعیل جلایر» و «اسماعیلالمصور الكاتب الجلایر ابنالمرحوم حاج محمد زمان» اشاره كرد (كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص78ـ79؛ ریبی ، تصویر138).
از دیگر شاهكارهای جلایر، مرقعی است شامل هشت قطعه نقاشی سیاه قلم از اقطاب صوفیان ایران، شمستبریزی، اوحدی، بایزید، معصوم علیشاه، نورعلیشاه، مشتاق علیشاه، و باباطاهر، و دو قطعه نقاشی گل و بوته و خوشه انگور با رقم «راقمهالحقیر اسماعیل جلایر ابنالحاجی زمانخان» به تاریخ 1286 (موجود در كتابخانه كاخـ موزه گلستان رجوع کنید به آتابای، ص386)؛ همچنین نقاشی سیاه قلمی از ناصرالدین شاه سوار بر اسب (موجود در موزه هنرهای معاصر رجوع کنید به كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص80). دیگر تابلوهای سیاه قلم جلایر، كه در مجموعههای خصوصی نگهداری میشوند، عبارتاند از: شمایل حضرت امیر و حسنین و ابوذر غفاری، مشتاق علیشاه كرمانی و باباطاهر، یك كلاهدوز با دستگاه نمدمالی، میرزا هدایت وزیر دفتر (وزیر دارایی ناصرالدین شاه) و ناصرالدین شاه در جوانی (فتحی، 1349ش، همانجا).
برخی از نقاشیهای آبرنگ جلایر عبارتاند از: تابلو ناصرالدین شاه بر روی صندلی با رقم «اسمعیل جلایر، سلخ ربیعالثانی سنه 1279»، و تابلو آبرنگ حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و حسنین با «رقم كمترین فدویان اسمعیل جلایر»، كه در مجموعههای خصوصی نگهداری میشوند (كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص78ـ80). در این اثر سلمان فارسی در بالای سر حضرت تصویر شده است. در این تابلو جلایر با رنگمایه (تونالیته)های گوناگون، خلاقیتهایی بهكار برده كه بیشتر یادآور ابتكارات نقاشان ماهر و مشهور مغرب زمین است. خلق حالات روان شناسانه در چهرهسازیهای جلایر اعجاب برانگیز است. فضای كلی اثر با تركیبی از عناصر نقاشی غرب و چاشنی نقاشی ایرانی ایجاد شده است (ادیب برومند، همان مصاحبه). علاوه بر تابلو مذكور، تابلوهای دیگری مانند تصویر شبیهسازی غلامرضاخان ندیمباشی (رجوع کنید به «عكسها و تصاویر قدیم»، ص498؛ كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص81)، تصویری از پنجتن آلعبا (فتحی، 1349ش، همانجا) و نقاشی گرگ و چوپان مورخ 1320 (محفوظ، همانجا)، از شاهكارهای جلایر بهشمار میآیند.
از اسماعیل جلایر نقاشیهایی بر روی قلمدان روغنی نیز باقیمانده است (رجوع کنید به كریمزاده تبریزی، 1363ـ1370ش، ج1، ص80؛ ادیب برومند، 1366ش، ص127؛ كریمزاده تبریزی، 1379ش، ص370).
تصاویر برخی از كتابهای درسی دارالفنون، مانند جواهر التشریح، نیز رقم «اسماعیل جلایر» را دارد (ادیب برومند، 1366ش، همانجا).
علیاكبرِ مصور * از شاگردان جلایر بود كه در نقاشی و حجاری و مجسمهسازی مهارت داشت (همانجا). به گفته منوچهر جلایر (نوه اسماعیل) كمالالملك * نیز مدتی شاگرد اسماعیل جلایر بوده است (فتحی، 1349ش، همانجا).
منابع: (1) بدری آتابای، فهرست مرقعات كتابخانه سلطنتی، تهران 1353ش؛ (2) مریم اختیار، «از كارگاه و بازار تا دانشگاه: كارآموزی و تولید هنر در دوره قاجار»، در ویلم فلور، نقاشی و نقاشان دوره قاجار، ترجمه یعقوب آژند، تهران 1381ش؛ (3) عبدالعلی ادیب برومند، موزه هنرهای ملی، تهران، مصاحبه، 5 بهمن 1384؛ (4) همو، هنر قلمدان ، بهكوشش ابوالفضل ذابح، تهران 1366ش؛ (5) ابوالفضل ذابح، راهنمای موزه هنرهای تزئینی ایران ، با ترجمه انگلیسی كلود كرباسی، [ تهران ] 1363ش؛ (6) «عكسها و تصاویر قدیم: چهره دیگر از ناصرالدینشاه»، راهنمای كتاب ، سال16، ضمیمه ش7ـ9 (مهر ـ آذر 1352)؛ (7) نصرتاللّه فتحی، «تصاویر و عكسهای قدیم: نقاشیهای اسماعیل جلایر»، راهنمای كتاب ، سال15، ش7ـ9 (مهر ـ آذر 1351)؛ (8) همو، «صورتگر بزرگ عهد قاجار»، نگین ، ش59 (فروردین 1349)؛ (9) محمدعلی كریمزاده تبریزی، احوال و آثار نقاشان قدیم ایران و برخی از مشاهیر نگارگر هند و عثمانی، لندن 1363ـ1370ش؛ (10) همو، قلمدان و سایر صنایع روغنی ایران ، لندن 1379ش؛ (11) حسینعلی محفوظ، «كتب خطی فارسی در كتابخانه موزه عراق در بغداد»، دانش ، سال3، ش11 و 12 (شهریور 1334)؛ (12) دوستعلی معیرالممالك، رجال عصر ناصری، تهران 1361ش؛ (13) رضاقلیبن محمدهادی هدایت، مجمع الفصحاء ، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1382ش؛