جلالالدین حسین بخاری ، ملقب به مخدوم جهانیان، از عرفای سلسله سهروردیه شبه قاره هند. وی در 707 در قریه اوچ بخاری، در خاندانی از علما و عرفا، به دنیا آمد. پدرش، سیداحمد كبیر، فرزند سید جلالالدین بخاری بود (عبدالحق دهلوی، ص143؛ بخاری، مقدمه غلام سرور، ص36ـ37).
وی ابتدا نزد پدرش و سپس در محضر استادانی همچون شیخ جمالالدین اوچی و بهاءالدین (قاضی اوچ)، به فراگیری قرآن، تفسیر، حدیث، فقه، كلام، منطق، زبان و ادب فارسی و عربی پرداخت (غلام سرور لاهوری، ص4). جلالالدین ابتدا مرید پدر خود بود و گفتهاند پس از آن به مُلتان و به خانقاه شیخ ركنالدین، نوه شیخ بهاءالدین زكریا * ملتانی سهروردی، رفت و خرقه خلافت را از او گرفت (بخاری، ص11، 13؛ غلام سرور لاهوری، ص5). چندی پس از مرگ شیخ ركنالدین در 735، محمدبن تغلق، سلطان دهلی (حك: 725ـ752)، به سبب شهرت سید جلالالدین حسین بخاری در زهد و تقوا، او را به مقام شیخالاسلامی منصوب كرد و سرپرستی چهل خانقاه را به او داد (قریشی، ص185؛ اكرم، ص278؛ قس عبدالحق دهلوی، ص142؛ رضوی ، ج1، ص277، كه در هر دو منبع فقط به سرپرستی خانقاه محمدی در سِیوَسْتان ( = منطقه بزرگی از سند؛ یاقوت حموی، ذیل «سِیوَسْتان» ) اشاره شده است). او پس از مدتی این منصب را ترك كرد و به مكه رفت (اكرم؛ رضوی، همانجاها؛ د. اردو ، ذیل مادّه). با این حال، وی، همانند دیگر شیوخ طریقت سهروردیه، معتقد بود ارتباط نزدیك صوفیه با حوزه حكومتی ممكن است سبب خیر و آثار سودمند گردد؛ از اینرو، به دفعات با سلطان تغلق در دارالملك و خانقاه ملاقات كرد. نفوذ كلام بخاری چنان بود كه سلطان تمام توصیههای او را میپذیرفت (رضوی، ج1، ص278ـ280؛ عزیز احمد، ص58).
لقب مخدوم جهانیان، زمانی به وی داده شد كه او یك روز عید برای گرفتن عیدی به مزار بهاءالدین زكریا ملتانی و صدرالدین رفت و در آنجا، براساس ندایی آسمانی، این لقب را عیدی گرفت و برای بار سوم نیز در طلب عیدی، شیخ ركنالدین به او گفت همانطور كه اجدادم به تو خطاب كردند خداوند تو را مخدوم جهانیان كرده است (فرشته، ج2، ص416؛ بخاری، ص11). گفته شده كه او كراماتی داشته است (رجوع کنید به بخاری، ص13). سید جلالالدین سفرهای طولانی به سرزمینهای اسلامی كرد و هفت سال در مكه و مدینه اقامت گزید (غلام سرور لاهوری، ص4). همچنین به سبب سفرهای بسیار، از جمله سفر به مصر، شام، عدن، یمن، لبنان، بیتالمقدّس، بصره، الجزیره، بلخ، كازرون، بخارا و خراسان، به او جهانیان جهانگشت نیز گفتهاند (فقری، ص112، 116؛ بخاری، همان مقدمه، ص40؛ د.اردو ، همانجا). شرح سفرهای وی در سفرنامه مخدوم جهانیان آمده است (رضوی، ج1، ص278). وی معتقد بود شخص نباید فقط مرید یك نفر باشد، بلكه لازم است جمیع فضلا و مشایخ را ببیند و از هر كدام نصیبی و فیضی ببرد و از اینرو، در ضمن سفر، از محضر عبداللّه یافعی (مؤلف مرآهالجنان ) در مكه و عبداللّه مَطَری (متوفی 765) در مدینه استفاده كرد (فرشته، ج2، ص416ـ417: در این اثر بهاشتباه، به جای یافعی، شافعی ذكر شده است؛ فقری، ص113؛ اكرم، همانجا؛ رضوی، ج1، ص277) و در سفری به دهلی از شیخ نصیرالدین محمود چراغ دهلی * (متوفی 757) خرقه خلافت گرفت و به این ترتیب، صاحب خرقه سلسله چشتیه نیز شد (بخاری، ص11؛ رضوی، ج1، ص272، 277). گفتهاند كه وی به ترویج طریقه قلندریه نیز كمك نمود (زرینكوب، ص373) و به سلسله قادریه هم ارادت خاصی نشان میداد (فقری، ص123).
مخدوم جهانیان كسی را به مریدی نمیپذیرفت و معتقد بود این كار را هیچ یك از انبیا نكردهاند. او با طالبان طریقت فقط عقد اخوت میبست (فرشته، ج2، ص417). به نوشته زرینكوب (ص375)، این كار سید جلال در اعتراض به شیوه رایج در میان مشایخ سلسلههای طریقت بود و همچنین نشانه نزدیكی تعالیم او به آداب اخوت در میان اهل فتوت * است. با این حال، جلالالدین خلفای بسیاری داشت، از جمله سید صدرالدین راجا برادر جلالالدین كه به راجو قَتّال هم معروف است، اشرف جهانگیرِ سمنانی * ، و سید علاءالدین علی (مرتِّب خلاصةالالفاظِ جامعالعلوم ؛ بخاری، همان مقدمه، ص44؛ فقری، ص124).
جلالالدین آخرین روزهای زندگی خود را در اوچ بخاری به سر برد و در 785 وفات یافت و در همانجا دفن شد (عبدالحق دهلوی، ص143؛ بخاری، ص11، مقدمه غلام سرور، ص44).
آثار جلالالدین بخاری عبارتاند از: مناجات جهانیان جهانگشت (منزوی، ج4، ص2467)، اربعین صوفیه (غلام سرور لاهوری، ص12؛ بخاری، همان مقدمه، ص46)، رساله كنزالاربعین (همانجاها) و ترجمه فارسی رساله مكیه تألیف شیخ قطبالدین دمشقی (همانجاها). بقیه آثار او، گردآوری سخنرانیها و شرح سفرها و مكتوبات وی بوده است، شامل 1) خلاصة الالفاظ جامعالعلوم به فارسی كه سید علاءالدین علی قریشی حسینی (متوفی 782) آن را گردآورده و خود جلالالدین بر آن نظارت كرده است. این كتاب بهاهتمام غلام سرور در 1371ش در اسلامآباد بهچاپ رسیده و ذوالفقار احمد نقوی نیز آن را با نام الدرّالمنظوم فی ترجمة ملفوظات المخدوم در دو مجلد به زبان اردو ترجمه كرده و در دهلی چاپ كرده است (منزوی، ج3، ص1381؛ د. اردو ، همانجا). 2) خزانة جواهر جلالی / خزانة جلالی / خزانةالفوائد الجلالیة / جواهر جلالیة / جواهر جلالی ، معروف به مناقب مخدوم جهانیان ، شامل برخی احكام شرعی، از قبیل نماز و حج و طهارت، و مباحث عرفانی چون خرقه پوشیدن، فقر و غنا، شرایط پیر و مرید و كیفیت بیعت كه حسین حسینی در 749 و فضلاللّهبن ضیاء/ رجاء عباسی در 781 و همچنین بهاءالدین احمدبن یعقوب، هریك جداگانه، آن را گردآوری كردهاند (منزوی، ج3، ص1336، 1381، 1391ـ 1392، 1425، 1937، 2024؛ بخاری، همان مقدمه، ص45ـ 46؛ د.اردو ، همانجا). 3) سراجالهدایة، كه احمد بَرَنی (احمدبن معین سیاهپوش، از مردم دهلی) آن را در 772 و شخص دیگری به نام سید عبداللّه آن را در 781 گرد آوردهاند (منزوی، ج3، ص1548؛ د. اردو ، همانجا). این كتاب شامل مباحث مختلفی از قبیل احكام دینی و قصص انبیا و گروهها و مذاهب همراه با نقل احادیث و روایات است و در پایان، مطالبی درباره فضائل میوهها دارد (منزوی، ج1، ص438ـ439، ج3، ص1548ـ 1549). 4) تحفةالسرایر، كه فخر محمود غزنوی آن را گردآوری كرده و مجموعهای است از سخنان مخدوم جهانیان در روزهایی كه نزد او بوده است (همان، ج3، ص1336). 5) مظهر جلالی / مظهرالجلالیة، كه صلاحالدین شاه گردآوری كرده است (همان، ج3، ص1937). 6) سیرتالنبی درباره پیامبر اكرم و اصحاب وی، كه بهاءالدین احمدبن یعقوب آن را گردآورده است (همان، ج10، ص216ـ217). 7) مسافرنامه / سیرنامه / سفرنامه، شرح سفرهای جلالالدین كه سید فیضاللّه بخاری و سید محمود بنگالی آن را جمع كردهاند و دوبار به اردو ترجمه شده كه یكی از آنها در 1327/1909 در لاهور به چاپ رسیده است (همان، ج3، ص1918، ج10، ص54ـ55). 8) مجموعه سؤال و جواب (همان، ج3، ص1567). 9) مكتوبات جهانیان جهانگشت/ مقررنامه، كه نامههای جلال الدین به تاجالدین احمد سیاهپوش دهلوی (احتمالاً همان احمد بَرَنی) درباره مسائل اخلاقی و تزكیه نفس است (همان، ج3، ص1982).