responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4754

 

جلال‌الدوله‌ قاجار ، سلطان‌حسین‌میرزا، از شاهزادگان‌ قاجار و از مخالفان‌ محمد علی ‌شاه‌ (حك: 1324ـ 1327). جلال‌الدوله‌ در 1285 به‌ دنیا آمد. پدرش‌، سلطان‌ مسعود میرزا ظل ‌السلطان‌ *، پسر ناصرالدین‌ شاه‌ بود و مادرش‌، همدم‌ الملوك‌، دختر میرزاتقی‌خان‌ امیركبیر. از دوره‌ كودكی‌ جلال‌الدوله‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌. پدرش‌ در 1298، علاوه‌ بر حكومت‌ اصفهان‌، به‌ حكومت‌ فارس‌ نیز منصوب‌ شد و به‌ درخواست‌ وی‌، نیابت‌ حكومت‌ فارس‌ را به‌ جلال‌الدوله‌ دادند. وزیر و پیشكارِ جلال‌الدوله‌، میرزا فتحعلی‌خانِ صاحب‌ دیوان‌ بود و صدیق‌الممالك‌ شیبانی‌، مؤلف‌ كتاب‌ منتخب‌التواریخ‌ ، لله‌ جلال‌الدوله‌ بود (اعتمادالسلطنه‌، 1350ش‌، ص‌67؛ همو، 1363ـ1367ش‌، ج‌2، ص‌1183، ج‌3، ص‌2021؛ نیز رجوع کنید به وقایع‌ اتفاقیه، ص‌136؛ صدیق‌الممالك‌، ص‌28؛ بامداد، ج‌2، ص‌77). جلال‌الدوله‌ در 1299 با دختر میرزا یوسف‌ مستوفی‌الممالك‌ ازدواج‌ كرد (اعتمادالسلطنه‌،1350ش‌، ص‌162؛ بامداد، همانجا). در 1303، در زمان‌ حكومتش‌ در فارس‌، مردم‌ شیراز به‌ دلیل‌ گرانی‌ نان‌ بر او شورش‌ كردند، كه‌ بی‌نتیجه‌ ماند. نیابت‌ حكومت‌ جلال‌الدوله‌ در فارس‌ هفت‌ سال‌ طول‌ كشید و در 1305، پدرش‌ از حكومت‌ فارس‌ عزل‌ شد (اعتمادالسلطنه‌، 1350ش‌، ص‌446؛ وقایع‌اتفاقیه‌ ، ص‌264ـ 267، 306؛ بامداد، همانجا).

در 1307، كه‌ ظل‌السلطان‌ به‌ حكومت‌ یزد منصوب‌ شد، جلال‌الدوله‌ نیز از طرف‌ پدرش‌ حاكم‌ یزد گردید و به‌ همراه‌ پیشكارش‌، صدیق‌الممالك‌ شیبانی‌، به‌ یزد رفت‌ ( وقایع‌ اتفاقیه، ص‌353؛ بامداد، همانجا). در 1308 به‌ فرمان‌ جلال‌الدوله‌ هفت‌ تن‌ را در یزد، به‌ اتهام‌ بابیگری‌، به‌ طرز فجیعی‌ كشتند. وی‌ در 1309، پس‌ از شكایت‌ مردم‌ یزد به‌ شاه‌، عزل‌ شد و تا 1311 در تهران‌ بود. دو سال‌ بعد مجدداً به‌ حكومت‌ یزد منصوب‌ شد و تا 1323 در این‌ مقام‌ باقی‌ماند (صدیق‌الممالك‌، ص‌378؛ افضل‌الملك‌، ص‌78؛ سپهر، 1368ش‌ الف‌ ، ص‌54؛ بامداد، ج‌2، ص‌79). در 1323 به‌ حكومت‌ كردستان‌ (سپهر، 1368ش‌ ب‌ ، ص‌33) و نیز به‌ منصب‌ امیر نویانی‌ (عنوان‌ و درجه‌ نظامی‌ بالاتر از امیرتومان‌) رسید (همان‌، ص‌312). در 1325 حاكم‌ زنجان‌ شد، ولی‌ دوره‌ حكومتش‌ كوتاه‌ بود (بامداد، ج‌2، ص‌79ـ80؛ شبیری‌ زنجانی‌، ص‌159).

جلال‌الدوله‌، با قتل‌ میرزا علی‌اصغرخان‌ امین‌السلطان‌ در 21 رجب‌ 1325 و ترس‌ ناشی‌ از این‌ واقعه‌ (صفائی‌، ج‌1، ص‌293)، یا به‌ سبب‌ مقاصد شخصی‌ خویش‌ برای‌ عزل‌ شاه‌، به‌ جریان‌ مشروطه‌خواهی‌ پیوست‌ و به‌ عضویت‌ «انجمن‌ امرا» یا «انجمن‌ شاهزادگان‌» درآمد، كه‌ در طرفداری‌ از مشروطه‌ به‌ وجود آمده‌ بود. اعضای‌ این‌ انجمن‌ به‌ همراه‌ جمعی‌ از درباریان‌، به‌ سركردگی‌ جلال‌الدوله‌ به‌ مجلس‌ رفتند و سوگند خوردند كه‌ به‌ مشروطه‌ وفادار می‌مانند (هدایت‌، ص‌56؛ صفائی‌، همانجا؛ مامانتوف‌، ص‌63؛ بریتانیا. وزارت‌ امورخارجه‌، ج‌1، ص‌90). انگیزه‌ جلال‌الدوله‌ در طرفداری‌ از مشروطه‌ از مضمون‌ نامه‌ سفارت‌ روسیه‌ به‌ او آشكار می‌شود. در این‌ نامه‌ وی‌ به‌ اخلال‌ در كار سلطنت‌ و تصمیم‌ به‌ خلع‌ شاه‌، به‌ حكومت‌ رساندن‌ احمدمیرزا و نایب‌السلطنه‌ شدن‌ ظل‌السلطان‌ متهم‌ شده‌ بود (دولت‌آبادی‌، ج‌2، ص‌260).

در پی‌احضار جلال‌الدوله‌ و جمعی‌ از شاهزادگان‌ قاجار از سوی‌ محمدعلی‌ شاه‌، آنان‌ در 7 جمادی‌الاولی‌ 1326 همراه‌ عضدالملكِ قاجار * ، رئیس‌ ایل‌ قاجار، در باغ‌ شاه‌ حضور یافتند و با شاه‌ مذاكره‌ كردند؛ اما، هنگام‌ بازگشت‌، با آنكه‌ عضدالملك‌ پیش‌تر برای‌ آنان‌ از شاه‌ امان‌ گرفته‌ بود، جلال‌الدوله‌ و دوتن‌ دیگر ــكه‌ شاه‌ تصور می‌كرد محرك‌ اصلی‌ در جمع‌ شدن‌ شاهزادگان‌ و درباریان‌ و رفتنشان‌ به‌ نزد شاه‌ بوده‌اندــ دستگیر و در باغ‌شاه‌ حبس‌ شدند (ایروانی‌،ص‌94؛تفرشی‌حسینی‌،ص‌89ـ90؛مامانتوف‌،ص‌68ـ69؛بریتانیا. زارت‌امورخارجه‌، ج‌1، ص‌214ـ 215). دو روز بعد، آنان‌ را به‌ فیروز كوه‌ فرستادند. در ماجرای‌ به‌ توپ‌بستن‌ مجلس‌ در 23جمادی‌الاولی‌ 1326، خانه‌ جلال‌الدوله‌ و ظل‌السلطان‌ تاراج‌ شد(فخرائی‌،ص‌83؛ صفائی‌،ج‌1، ص‌157). در جمادی‌الا´خره‌ همان‌ سال‌ دستگیرشدگان‌ به‌ اروپا تبعید شدند (دولت‌آبادی‌، ج‌2، ص‌261؛ تفرشی‌ حسینی‌، ص‌91، 153؛ بریتانیا. وزارت‌ امورخارجه‌، ج‌1، ص‌228). شفاعت‌ شاهزادگان‌ قاجار، درخواست‌ امام‌ جمعه‌ خوی‌ و نماینده‌ خوی‌ و سایر نمایندگان‌ مجلس‌ برای‌ بازگشت‌ جلال‌الدوله‌ بی‌نتیجه‌ ماند. شاه‌ اعلام‌ كرد با مجلس‌ و مشروطه‌ مخالفتی‌ ندارد، اما این‌ اشخاص‌ در فكر ایجاد فسادند. پیش‌ از این‌ تبعید نیز سید عبداللّه‌ بهبهانی‌* و سیدمحمد طباطبایی‌ * ، در نامه‌ای‌ به‌ شاه‌، خواستار آزادی‌ زندانیان‌ شده‌ بودند. ظل‌السلطان‌ نیز در تلگرامی‌ تقاضا كرده‌ بود پسرش‌، جلال‌الدوله‌، آزاد شود (ایروانی‌، ص‌95؛ دولت‌آبادی‌، ج‌2، ص‌270،280؛ ملكزاده‌، ج‌3، ص‌700؛ مامانتوف‌، ص‌69؛ بامداد، ج‌2، ص‌80).

جلال‌الدوله‌ در پاریس‌ به‌ عضویت‌ «انجمن‌ ایرانیان‌ پاریس‌» در آمد كه‌ در مخالفت‌ با محمدعلی‌ شاه‌ و استقرار آزادی‌ در ایران‌ تشكیل‌ شده‌ بود (صفائی‌، ج‌1، ص‌224، پانویس‌2، ص‌260). سرانجام‌، در 1328 جلال‌الدوله‌ به‌ ایران‌ بازگشت‌. در این‌ زمان‌ دولت‌ مشروطه‌ به‌ ظل‌السلطان‌ پیشنهاد كرد نظم‌ را در جنوب‌ برقرار سازد، كه‌ جلال‌الدوله‌ مانع‌ پذیرش‌ پدرش‌ شد، اما خود در همان‌ سال‌ حكومت‌ كرمان‌ را پذیرفت‌ و در 1329 وارد كرمان‌ شد. در این‌ هنگام‌، كنسول‌ انگلیس‌ گزارش‌ داد كه‌ او فردی‌ مطمئن‌ و حاضر به‌ همكاری‌ است‌ (بریتانیا. وزارت‌ امورخارجه‌، ج‌4، ص‌966، 970، ج‌5، 994ـ995، 999).

درباره‌ حوادث‌ بعدی‌ زندگی‌ جلال‌الدوله‌ اطلاعات‌ روشنی‌ در دست‌ نیست‌. براساس‌ یادداشت‌ منحصر سردار ظفر بختیاری‌ ــكه‌ در اختیار محمدابراهیم‌ باستانی‌ پاریزی‌ است‌ــ جلال‌الدوله‌ در 12 صفر 1332 به‌ شكار رفت‌ و سه‌ روز بعد (15 صفر) بر اثر قولنج‌ كلیه‌ درگذشت‌ و در مقبره‌ ناصرالدین‌ شاه‌ در حرم‌ حضرت‌ عبدالعظیم‌ در ری‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. ظاهراً بخشی‌ از دارایی‌ او اراضی‌ جلالیه‌، واقع‌ در ناحیه‌ شمال‌ تهران‌ قدیم‌، بوده‌ كه‌ بعدها از تاجری‌ به‌ نام‌ حاج‌ ابراهیم‌ آقا اتحادیه‌ تبریزی‌ برای‌ تأسیس‌ دانشگاه‌ تهران‌ خریداری‌ گردید (رجوع کنید به حكمت‌، ص‌332ـ335).


منابع‌:
(1) محمدحسن‌بن‌ علی‌ اعتمادالسلطنه‌، تاریخ‌ منتظم‌ ناصری‌ ، چاپ‌ محمد اسماعیل‌ رضوانی‌، تهران‌1363ـ1367ش‌؛
(2) همو، روزنامه‌ خاطرات‌ اعتمادالسلطنه‌ ، چاپ‌ ایرج‌ افشار، تهران‌ 1350ش‌؛
(3) غلامحسین‌ افضل‌الملك‌، افضل‌التواریخ، چاپ‌ منصوره‌ اتحادیه‌ و سیروس‌ سعدوندیان‌، تهران‌ 1361ش‌؛
(4) محمدآقا ایروانی‌، [ منتخبات‌ از ( تاریخ‌ مشروطه‌ ایران‌ ، در دو رساله‌ درباره‌ انقلاب‌ مشروطیت‌ ایران‌ ، چاپ‌ عبدالحسین‌ زرین‌كوب‌ و روزبه‌ زرین‌كوب‌، تهران‌: سازمان‌ اسناد ملی‌ ایران‌، 1380ش‌؛
(5) مهدی‌ بامداد، شرح‌حال‌ رجال‌ ایران‌ در قرن‌ 12 و 13 و 14 هجری‌ ، تهران‌ 1357ش‌؛
(6) بریتانیا. وزارت‌ امورخارجه‌، كتاب‌ آبی‌: گزارشهای‌ محرمانه‌ وزارت‌ امورخارجه‌ انگلیس‌ درباره‌ انقلاب‌ مشروطه‌ ایران‌ ، چاپ‌ احمد بشیری‌، تهران‌ 1362ـ1369ش‌؛
(7) احمد تفرشی‌حسینی‌، روزنامه‌اخبار مشروطیت‌ و انقلاب‌ایران‌، چاپ‌ ایرج‌ افشار، تهران‌ 1351ش‌؛
(8) علی‌اصغر حكمت‌، سی‌ خاطره‌ از عصر فرخنده‌ پهلوی‌ ، ) تهران‌ ( 1355ش‌؛
(9) یحیی‌ دولت‌آبادی‌، حیات‌ یحیی‌ ، تهران‌ 1362ش‌؛
(10) عبدالحسین‌ سپهر، مرآت‌الوقایع‌ مظفری‌؛
(11) و، یادداشتهای‌ ملك‌المورخین‌ ، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1368ش‌ الف؛
12- همو، یادداشتهای‌ ملك‌المورخین‌، در مرآت‌ الوقایع‌ مظفری‌؛
(13) و، یادداشتهای‌ ملك‌المورخین‌، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1368ش‌ ب‌ ؛
(14) احمد شبیری‌ زنجانی‌، سفرنامه‌ قم‌ ( از زنجان‌ تا قمر )، چاپ‌ جواد شبیری‌، در مجموعه‌ رسائل‌، ) به‌ كوشش‌ گروهی‌ از نویسندگان‌ ]، قم‌: آستانه‌ مقدسه‌ قم‌، 1384ش‌؛
(15) ابراهیم‌بن‌ اسداللّه‌ صدیق‌الممالك‌، منتخب‌ التواریخ، تهران‌ 1366ش‌؛
(16) ابراهیم‌ صفائی‌، رهبران‌ مشروطه‌ ، ج‌1، تهران‌ 1363ش‌؛
(17) ابراهیم‌ فخرائی‌، گیلان‌ در جنبش‌ مشروطیت‌ ، تهران‌ 1356ش‌؛
(18) ن‌. پ‌. مامانتوف‌، بمباران‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ در سال‌ 1326 هجری‌ قمری‌، حكومت‌ تزار و محمدعلی‌ شاه‌ ، ترجمه‌ شرف‌الدین‌ قهرمانی‌، چاپ‌ همایون‌ شهیدی‌، تهران‌ 1363ش‌؛
(19) مهدی‌ ملكزاده‌، تاریخ‌ انقلاب‌ مشروطیت‌ ایران‌ ، تهران‌ 1371ش‌؛
(20) وقایع‌ اتفاقیه‌: مجموعه‌ گزارشهای‌ خفیه‌نویسان‌ انگلیس‌ در ولایات‌ جنوبی‌ ایران‌ از سال‌ 1291 تا 1322قمری‌ ، چاپ‌ سعیدی‌ سیرجانی‌، تهران‌: نوین‌، 1362ش‌؛
(21) مهدیقلی‌ هدایت‌، طلوع‌ مشروطیت‌ ، به‌ كوشش‌ امیراسماعیلی‌، تهران‌ 1363ش‌.

/ فهیمه‌ علی‌بیگی‌ /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4754
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست