جَلاّب ، بالاپوشی بسیار بزرگ و گشاد با یك كلاهك و دو آستین كوتاه، كه در بعضی نقاط سرزمین مغرب متداول است. در لهجه محلی به آن جَلاّبَه یا جَلاّبیه میگویند. جلاّب را از پارچهای به شكل مستطیل درست میكنند كه درازایش بسیار بیشتر از پهنای آن است. دو سر كوتاه پارچه را به هم میدوزند تا به صورت استوانه بزرگی درآید. لبه بالایی هم دوخته میشود و تنها سوراخی در وسط آن، برای عبور سروگردن، باقی میماند. در طرفین هم سوراخهایی برای عبور دستها تعبیه میشود. هنگام پوشیدن لباس، خط دوخت دو سر كوتاهِ پارچه از وسط سینه میگذرد. درز اتصال لبه بالایی روی شانهها و قسمت بالای بازوان میافتد و سروگردن از درزِ بازمانده در وسط لبه بالایی میگذرد. ساعدها از سوراخهای طرفین خارج میشوند و اگر آستینی به حلقه آستینها دوخته نشده باشد، عریان میمانند. این آستینها بسیار كوتاهاند. در پایین آستین شكافی (نیفُك) برای آرنج تعبیه شده و در بالای آن شكافِ عرضی دیگری (فَتْحَه) قرار دارد كه به هنگام ضرورت (مثلاً برای وضو گرفتن) میتوان ساعد برهنه را از آن بیرون آورد.
جلاّب را هم از پارچههای محلی و هم، در شهرهای مرّفه، از منسوجات اروپایی درست میكنند. پارچههای محلی پشمیاند و بهندرت، و تنها در دوره متأخر، از نخ یا مخلوط نخ و پشم نیز بافته میشوند. این پارچهها را در نواحی گوناگون به رنگهای قرمز و قهوهای و سیاه و سفید و بهصورتهای ساده یا راهراه یا خالدار رنگآمیزی میكنند. پارچههای اروپایی، ضخیم و رنگ آنها معمولاً آبی سیر، سیاه یا خاكستری تیره است. برای تهیه جلاّب از منسوجات محلی، پارچه را به صورت یك تكه در اندازه مورد نیاز برش میدهند. كلاهك به لباس متصل نیست، بلكه تكه پارچه چهارگوشی است كه آن را با رشتههایی سرلباس میبندند، كنارههای آن را روی هم میگذارند، به پشت تا میكنند و میدوزند. در جلاّبِ دوخته شده از پارچه اروپایی، كلاهك را جداگانه میبرند و بر سر میگذارند. درزهای جلاّب نواردوزی میشود و اغلب آن را با منگوله و دگمه و گل نوار تزئین میكنند. برش و شكل جلاّب و كلاهك، تزئینات، شیوه بافت، دوخت و آرایش آن در مناطق گوناگون بسیار متنوع است. لباس مذكور را در بخش اعظم مراكش و در غرب الجزایر، جلاّب (جَلاّبَه، جَلاّبه) مینامند. استفاده از این لباس در قسمتهای دیگری از سرزمین مغرب، مثل جنوب الجزایر و مزاب ، هم معمول است، اما در آنجا نام دیگری دارد. در عین حال، جَلاّبیه نام قسمی از پوشاك مسلمانان اندلس است. در مصر، گَلاّبیه ــكه با كلمه اخیر مشابهت لفظی دارد (گ به جای ج)ــ لباسی است كه با جَلاّبِ مرسوم در مغرب بهكلی متفاوت است.
منشأ این لفظ بهطور قطع معلوم نیست. بهنظر دُزی (1845، ص124)، جَلاّبیه صورت اصلی لغت است و جَلاّب و جَلاّبه اَشكال تحریف شده آناند و در این مبنا، معنای اصلی «لباس جَلاّب، لباس بردهفروش» است. ظاهراً این فرض از نظر زبانشناسی قابل دفاع نیست. محتملتر آن است كه جَلاّب از لغت عربی قدیمی جِلْباب، بهمعنای لباس رویی، گرفته شده باشد. حذف منجر به قلب حرف «ب» از این كلمه، كه منشأ بیگانه دارد (قس نولدكه، ص53)، عجیب نیست. بهعلاوه، در خارج از سرزمین مغرب نیز در مورد اَشكال جدید كلمه جِلْباب، نظیر این امر (حذف و قلب) صورت گرفته است؛ مثلاً، در لهجه عُمانی، حجابِ (چادر) زنان را جِلاّب میگویند.
منابع:
(1) Archives marocaines , XVII, 122; (2) Bel , La population musulmane de Tlemcen , pl. XIX, fig. 17; (3) Bel and Ricard, Les industries et le travail de la laine a Tlemcen ; (4) Reinhart Pieter Anne Dozy, Dictionnaire detail des noms des vetements chez les Arabes , Amsterdam 1845, repr. Beirut [n.d.]; (5) idem, Supplement aux dictionnaires arabes , Leiden 1881, vol.1, 204-205; (6) Budgett Meakin, The Moors , 58 ff.; (7) Moulieras, La Maroc inconnu , vol.2, 16; (8) Noldeke, Neue Beitrage zur semitischen Sprachwissenschaft.