جَسّاسه ، موجودی مجهولالهویه در جزیرهای نامعلوم و نام حدیثی از تمیمالداری * در باره ظهور دجّال. در میان احادیثِ راجع به دجّال، حدیث جسّاسه جایگاه ویژهای دارد. این حدیث، كه فقط در مجامع حدیثی اهل سنّت ( رجوع کنید به ابنحنبل، ج 6، ص 373ـ374، 413، 417ـ 418؛ مسلمبن حجاج، ج 8، ص 203ـ 205؛ ابنماجه، ج 2، ص 1354ـ 1355؛ ابوداوود، ج 4، ص 118ـ119) آمده، در بر دارنده حكایتی است از زبان تمیمالداری كه برای پیامبر اسلام نقل كرده است. بنا بر این حدیث، رسولاكرم حكایت مذكور را بالای منبر برای مردم بازگفته و آن را مؤید سخن خود در باره دجّال شمرده است ( رجوع کنید به مسلمبن حجاج، ج 8 ، ص 205).
حكایت تمیم بدین قرار است كه وی با گروهی سوار كشتی میشود، آنان در راه گرفتار طوفان میشوند سپس به جزیرهای میروند و در آنجا با جانوری كه خود را جسّاسه معرفی میكند روبرو میگردند. جسّاسه از این گروه میخواهد به محلی در آن جزیره بروند كه دجّال در آنجا محبوس است و مشتاق شنیدن خبرهایی از آنهاست. دجّال از این گروه پرسشهایی میكند و در پایان وعده میدهد كه به زودی اذن خروج مییابد و بر همه جا، به جز مكه و مدینه، سیطره مییابد (ابنحنبل، همانجا؛ مسلمبن حجاج، ج 8، ص 204ـ 205؛ ابنماجه، همانجا؛ قس ابوداوود، ج 4، ص 119ـ120 كه در روایتی مسیح علیهالسلام را در آنجا محبوس دانسته است). در نقلی دیگر (دمشقی، ص164ـ 165)، آشنایی تمیم با دجّال و جسّاسه بدین صورت بوده است كه جنیان تمیم را میربایند و به سرزمینهای دور میبرند. وی در این گشت و گذار به جزیره دجّال و جسّاسه میرسد و در آنجا از چگونگی رستاخیز و پیدایش آن و نیز ظهور دجّال آگاه میگردد.
بنا به روایت مسلمبن حجاج (همانجا)، پیامبر در پایان نقل حكایت به مردم دلگرمی میدهد كه دجّال به شهر مدینه وارد نمیشود (نیز رجوع کنید به ابنماجه، همانجا).
صورتهای مختلف حدیث مربوط به جسّاسه، بازگو كننده ماجرای مذكور است و در آنها جسّاسه جانوری بسیار پر مو توصیف شده كه جنسیتش را نمیتوان تشخیص داد ( رجوع کنید به ابن حنبل، ج 6، ص 374ـ376؛ طبرانی، ج 2، ص 55)؛ اما، در برخی منابع (برای نمونه رجوع کنید به ابنماجه، ج 2، ص 1355؛ ابوداوود، ج 4، ص 118، 120) جسّاسه جانوری مادّه معرفی شده است.
این موجود را از آن رو جسّاسه خواندهاند كه خبرها را برای دجّال تجسس میكرده و به او میرسانده است (ازهری، ج 10، ص 448، ذیل «جس»؛ نَوَوی، ج 18، ص 78؛ سندی، ج 2، ص 507؛ د.اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه). متأثر از این حدیث، در برخی منابع جغرافیایی از جزیره دجّال یا جسّاسه در دریای قلزم یاد شده است ( رجوع کنید به قزوینی، 1404، ص 178؛ همو، 1364 ش، ص 89؛ دمشقی، همانجا). دمیری نیز در حیاة الحیوان (ج 1، ص 277) جسّاسه را از حیوانات واقعی شمرده اما جاحظ (متوفی 255)، كه معاصر مسلمبن حجاج (متوفی 261) و احمدبن حنبل (متوفی 241) بوده، در كتابالحیوان خود از جسّاسه یادی نكرده است. شاید در نظر جاحظ، این حدیث همانند حكایات دریانوردان بوده، زیرا وی حكایت دریانوردان را معتبر نمیدانسته و آنان را كسانی معرفی میكرده كه در نقل امری كه برایشان شگفتانگیز است، غلو میكنند ( رجوع کنید به جاحظ، ج 6، ص 16). همچنین، برخی لغتشناسان، تحت تأثیر این حدیث، جسّاسه را جانوری در برخی جزایر دانستهاند (رجوع کنید به خلیلبن احمد؛ ازهری؛ ابنمنظور؛ مرتضی زبیدی، ذیل «جسس»).
با اینكه گروهی از دانشمندان متأخر اهل سنّت حدیث جسّاسه را نپذیرفتهاند (برای نمونه رجوع کنید به ابوریه، ص 183ـ184)، برخی ( رجوع کنید به نووی، ج 18، ص 81؛ ذهبی، ص 93؛ دَروزَه، ج 3، ص 303) این حدیث را بهرغم مطالب غریب و شگفتی كه دارد تصدیق كرده و ذكر چنین اخباری را در قرآن و احادیث صحیح نبوی، برای ایجاد رعب در كفار و منكران قیامت تلقی كردهاند و بنا بر آنكه رسولاكرم این حدیث را از تمیم نقل كرده است آن را از مناقب تمیم شمردهاند. در عین حال، این حدیث از دید روایی و درایی پذیرفتنی نیست. از دید روایی، افزون بر اضطراب و شاذّ بودن آن، در دو سلسله سند این حدیث، مُجالِدبن سعید و عبداللّهبن بُرَیدَه آمدهاند كه دانشمندان و رجال اهلسنّت آنها را جرح كردهاند (رجوع کنید به ابنحِبّان، ج 3، ص 10، پانویس 2؛ معرفت، ج 2، ص 90ـ91؛ دیاری بیدگلی، ص 132). از دید درایی نیز افزون بر مطالب غریب، این حدیث با گزارش قرآن از شخصیت والای پیامبر اكرم كاملاً مخالفت دارد (برای نمونه رجوع کنید به آیه 113 سوره نساء كه در آن حضرت محمد مشمول فضل و رحمت خدا و دارای علم وهْبیالاهی معرفی شده است). بنابراین، در باره دجّال هیچ وجهی برای مراجعه به روایت منسوب به تمیمالداری وجود ندارد (سبحانی، ص 191ـ192).
بنا بر گزارشها ( رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، ج 1، ص 184؛ كورانی، ص 444ـ447، 450؛ عاملی، ج 1، ص 121ـ 138؛ ذهبی، ص 91)، میتوان گفت كه این حدیث پس از رحلت رسولاكرم ساخته شده است، به ویژه آنكه تمیم در روزگار خلیفه دوم اجازه رسمی یافت تا در مسجد، قصه بگوید. او را نخستین كسی دانستهاند كه داستانهای دینی را وارد عالَم اسلام كرد ( رجوع کنید به تمیمالداری * ). با این كه از او چندان چیزی نقل نشده تا بتوان چگونگی داستانپردازیاش را دریافت، اما با توجه به باقیماندن صبغه مسیحیت در شخصیت وی بعید نیست كه در داستانهای خود، آموزههای مسیحی پیشین خویش را با آموزههای اسلامی تطبیق میداده و آنها را به هم میآمیخته است. این چنین داستانهایی كه در آن حكایات عجیب و گاه از زبان حیوانات نقل شده، شیوه ادبی مبلّغان یهودی ـ مسیحی بوده كه از وهم و خیال نیز بری نبوده است (جوادعلی، ج 8 ، ص 378ـ 379؛ امین، ص 187ـ 188؛ كورانی، ص 448، 450).
دلیل دیگر پذیرش آسان اینگونه سخنان، جُستن راهی برای فهم مبهمات و داستانهای قرآن بوده است، زیرا بسیاری از پرسشهای صحابه در باره برخی اشارههای قرآنی، پس از وفات حضرت محمد صلیاللّهعلیهوآلهوسلم بیپاسخ مانده بود و در این میان سخنان یهودی ـ مسیحی، میتوانست پاسخی به این پرسشها باشد و خلا را پركند (نمر، ص 74؛ معرفت، ج 2، ص 71). از همینرو، هنگامی كه مسلمانان در تفسیر آیه 82 سوره نمل، در باره «دابَّة مِنَ الارض» پاسخی نمییافتند، به آسانی حكایت تمیم را پاسخی برای پرسش خویش یافتند و جسّاسه را همان دابَّة الارض تلقی كردند (قرطبی، ج 7، جزء 13، ص 235ـ 236؛ نووی، ج 18، ص 78؛ دروزه، ج 3، ص 301ـ 302؛ ذهبی، ص 93). در آیه مذكور سخن از جانوری (دابه) است كه به اراده خدا از زمین بیرون آورده میشود و در باره كفر كافران سخن میگوید. به گزارش بلاغی (ج 2، ص 254ـ 255)، برخی خاورشناسان با توجه به چنین روایاتی كه در آنها دابّة الارض و جسّاسه یكی دانسته میشوند، آیه 82 سوره نمل را دارای مطلبی خرافی دانستهاند. به هر روی، حدیث جسّاسه از دید روایی، ساختگی است و فقط از لحاظ چگونگی وضع و نقل آن و نیز از دید اسطورهشناسانه شایان بررسی است (نیز رجوع کنید به دابّة الارض * ؛ دجّال * ).