جَزَری ، شمسالدین ، از مورخان نامدار شام در سده هفتم و هشتم. شمسالدین ابوعبداللّه محمدبن ابراهیمبن ابیبكربن نفیسالدین ابراهیم قرشی جَزَری دمشقی رَسْعَینی در 10 ربیعالاول 658 در دمشق بهدنیا آمد (جزری، 1419، ج 3، مؤخره برزالی، ص 1069؛ سلامی، ج 1، ص 251ـ252) و چون نیاكانش از جزیره ابنعمر * بودند (رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «جزیره ابنعمر»)، به ابنجزری و جزری مشهور شد ( رجوع کنید به عزاوی، 1376، ج 1، ص 176).
نیای پدرش، نفیسالدین ابراهیمبن عبدالعزیز (متوفی 598)، پس از آنكه پیشنهاد شاهبن اتابك، فرمانروای جزیره ابنعمر، را مبنی بر تصدی شغل نظارت بر دیوان، رد كرد، از جزیره ابنعمر به صَعید مصر رفت و در آنجا اقامت گزید (ذهبی، حوادث و وفیات 591ـ600 ه .، ص 334ـ 335).
ابوبكر، پسر نفیسالدین ابراهیم، در مصر به دنیا آمد. وی در جوانی به مسگری پرداخت و فرزندانش بعدها تاجر و ثروتمند شدند (جزری، 1408، ص 79).
ابراهیمبن ابیبكر (متوفی 693)، پدر شمسالدین، از مصر به موصل و سپس به دمشق رفت و در آنجا اقامت گزید و از اعیان و مشاهیر متمولان این شهر گردید (همو، 1419، ج 1، ص 214، ج 2، مقدمه تدمری، ص 35).
شمسالدین محمد جزری، كه مورد توجه خاص پدرش بود، در كودكی در مكتبخانه نزد شیخركنالدین الیاسبن ابیالدُر اِربِلی، قرآن فرا گرفت (همان، ج 2، ص 476، مقدمه تدمری، همانجا) و بعدها نزد استادان و مشایخ برجسته دمشق و قاهره و اسكندریه تلمذ كرد (همان، ج 3، مؤخره برزالی، ص 1069؛ مصطفی، ج 4، ص 46). استادان وی به حدی بودند كه بِرْزالی، دوست و مورخ معاصر جزری، برایش مشیخهای تدوین كرد (ابنحجر عسقلانی، ج 3، ص 301). برخی از استادان وی در دمشق عبارت بودند از: فخرالدین ابوالحسن علیبن احمدبن عبدالواحد بخاری (متوفی 690)، ناصرالدین ابوحفص عمربن عبدالمنعمبن عمر قَوّاس دمشقی (متوفی 698)، تقیالدین ابواسحاق ابراهیمبن علیبن احمدبن فضل واسطی دمشقی (متوفی 692)، الشیخ عزالدین احمدبن ابراهیمبن عمر فاروثی (متوفی 694) و ابوعلی یوسفبن احمدبن ابیبكر صالحی حجار غَسولی (متوفی 700). از استادان وی در قاهره نیز ابوالمعالی احمدبن اسحاقبن محمد ابرقوهی همدانی مصری (متوفی 701) و شرفالدین عبدالمؤمنبن خلفبن ابیالحسن دِمیاطی (متوفی 705) و در اسكندریه، تاجالدین علیبن احمدبن عبدالمحسن حسینی غَرّافی (متوفی 704) بودند (جزری، 1408، مقدمه مَنْشِداوی، ص 18ـ19؛ همو، 1419، ج 3، مؤخره برزالی، همانجا؛ صفدی، ج 2، ص 22؛ سلامی، ج 1، ص 252؛ ابنحجر عسقلانی، همانجا).
جزری اطلاعات بسیاری در علم پزشكی و داروهای گیاهی داشت و گاه نیز به مداوای بیماران اقدام میكرد (جزری، 1419، ج 3، مؤخره برزالی، ص1070).
او در علم حدیث مطالبی نوشت و اشعاری در حد متوسط سرود كه نمونههایی از آنها، كه بیشتر شبیه به نثر است، در دسترس میباشد، ولی شهرتش بهسبب تألیف كتاب تاریخ حوادث الزمان و انبائه و وفیات الاكابر و الاعیان من ابنائه است (صفدی؛ ابنحجر عسقلانی، همانجاها؛ عزاوی، 1363، ص 525، 527) كه او را بهعنوان مورخی نقاد مطرح كرد (جزری، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص 32؛ عطیة اللّه، ج 1، ص 606؛ عزاوی، 1376، ج 1، ص 176).
بِرزالی و دیگر مورخان، اخلاق نیكوی جزری را بسیار ستودهاند و او را مردی فاضل، نیكوكار، خیرخواه، جوانمرد، دیندار، پرهیزگار، باوقار، دارای سیره نیك و خوبیهای بسیار، سلیمالنفس، راستگو، صوفیمآب، متواضع، امانتدار، مورخ، شاعر، ادیب و همواره در حال ذكر خداوند، وصف كردهاند ( رجوع کنید به جزری، 1419، ج 3، مؤخره برزالی، ص 1069ـ1070؛ ابنحجر عسقلانی؛ صفدی؛ سلامی؛ مصطفی، همانجاها). جزری هرگز مناصب و مقامهای دولتی را نپذیرفت، ولی حدود شصت سال نزد قضات شهادت میداد و چنان ثقه و مورد اطمینان بود كه شهادت وی به تنهایی هم پذیرفته میشد (جزری، 1419، ج 3، مؤخره برزالی، ص 1069).
در 688 كه علمالدین شحاعی (كارگزار دمشق) اموال بازرگانان دمشق را مصادره كرد، جزری و پدر و برادرانش از این شهر گریختند و بیش از یك ماه از انظار ناپدید شدند. وی در 695، هنگامی كه مصر دچار قحطی و وبای شدیدی شده بود، به آنجا رفت (جزری، 1408، ص330، 373). مدت اقامتش در مصر دقیقاً مشخص نیست؛ اجمالاً از 695 تا 713 چند بار از مصر دیدن كرد، از جمله در سال 700 از دبیران سپاه مصر حدیث شنید، در 701 بههمراه پسرش ابراهیم و برادرش اسماعیل در محضر مشایخ مصری حضور یافت و در 713 نیز با قونوی دیدار كرد و مورد تفقد خاص او قرار گرفت (همو، 1419، ج 2، ص420، مقدمه تدمری، ص 36).
جزری سخن چندانی راجع به خانوادهاش نگفته و تنها به سفر آنان به بیتالمقدّس اشاره كرده است ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص 522)، اما خود وی و برخی از تراجمنویسان در باره دو فرزند وی، نصر (نصیر)الدین محمد و ابراهیم، كه احتمالاً همان مجدالدین است، سخن گفتهاند ( رجوع کنید به همان، ج 2، ص 522، ج 3، ص 1012؛ ذهبی و حسینی، ص 208؛ ابنكثیر، همانجا).
برخی از مشاهیر و مورخان معاصر جزری عبارتاند از: علمالدین قاسمبن محمدبن یوسف بِرْزالی * (متوفی 739) كه زندگینامه جزری را در پایان تاریخ جزری ( رجوع کنید به ادامه مقاله) ثبت كرده است ( رجوع کنید به ج 3، مؤخره، ص 1069ـ1070)؛ شمسالدین محمدبن احمدبن عثمان ذهبی (متوفی 748)، كه از تاریخ جزری بسیار استفاده كرده است (ذهبی، حوادث و وفیات 581- 590 ه .، ص 105)؛ ابنشاكر كُتْبی دمشقی (متوفی 764؛ جزری، 1408، مقدمه منشداوی، ص 13)؛ صلاحالدین خلیلبن ایبك صَفَدی (متوفی 764)، مؤلف كتاب الوافی بالوفیات كه از شاگردان جزری بود و در 730 در دمشق از او اجازه روایت گرفت (صفدی، ج 2، ص 22)؛ شمسالدین محمدبن علیبن حسن حسینی (متوفی 765)؛ عفیفالدین عبداللّه یافعی (متوفی 768)؛ تقیالدین محمدبن رافع سلامی (متوفی 774) و ابنكثیر دمشقی (متوفی 774؛ جزری، 1408، مقدمه منشداوی، همانجا؛ سلامی، ج 1، ص 252).
جزری در 81 سالگی، و بنا بر مشهورترین روایات، در شب دوشنبه 12 ربیعالاول 739 یا در اواسط آن سال در دمشق درگذشت و در بابالصغیر دفن گردید (سلامی، ج 1، ص 251؛ جزری، 1419، ج 3، مؤخره برزالی، ص 1069؛ ذهبی و حسینی، همانجا).
مهمترین اثر شمسالدین جزری، كتاب تاریخ حوادث الزمان و انبائه و وفیات الاكابر و الاعیان من أبنائهاست (عزاوی، 1376، ج 1، ص 179؛ جزری، 1408، مقدمه منشداوی، ص 28، 31) كه آن را به عنوان تكمله یا ذیلی بر المنتظم فی تاریخ الملوك و الامم اثر ابوالفرج عبدالرحمانبن جوزی (متوفی 597) نوشت (جزری، 1408، مقدمه منشداوی، ص 31؛ قس سركیس، ج 1، ص 696، كه به اشتباه آن را تكملهای بر مرآة الزمان سِبط ابنجوزی ( متوفی 654 ) دانسته است). بعضی از مورخان كتاب جزری را التاریخ الكبیر ( رجوع کنید به ذهبی و حسینی، همانجا؛ سخاوی، ص 307؛ ابنعماد، ج 6، ص 124)، تاریخ ابنالجزری (بغدادی، ایضاح، ج 1، ستون 212) یا تاریخ دمشق (همو، هدیة العارفین ، ج 2، ستون150) نامیدهاند.
جزری در نگارش این اثر، كه شامل حوادث تاریخی سالهای 593 تا 738 است، از شیوه كار ابنجوزی * در المنتظم پیروی كرده و حوادث و وفیات را بهصورت سالشمار نوشته است (جزری، 1408، مقدمه منشداوی، ص 31ـ32؛ همو، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص 32؛ مصطفی، ج 4، ص 46). او علاوه بر رعایت سالشمار، حوادث را بهترتیب ماههای هر سال نیز در نظر گرفته است، بهنحویكه در آغاز هر سال هجری معادلهای قبطی، ایرانی و میلادی آن را نیز ذكر كرده است، سپس اسامی فرمانروایان، وزیران، قاضیان نواحی و سرزمینهای اسلامی، بهویژه حاكمان شام و دمشق را ثبت كرده و آنگاه به شرح حوادث مهم هر سال پرداخته و در پایان، تراجم و زندگینامه مشاهیری را كه در آن سال وفات یافتهاند، آورده است (جزری، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص20؛ مصطفی، همانجا).
مورخان در ستایش این كتاب گفتهاند كه جزری برای تدوین این تاریخ بزرگ بسیار زحمت كشیده و اخبار و مطالب سودمند و بعضاً نادری را، بههمراه برخی مطالب ظریف و حكایتهای عجیب و شگفتانگیز، كه در آثار دیگر مورخان یافت نمیشود، در آن ذكر كرده است (جزری، 1419، ج 3، مؤخره برزالی، ص 1069؛ ابنحجر عسقلانی، ج 3، ص 301؛ مصطفی، ج 4، ص 47).
از ویژگیهای این اثر دقت، وضوح، توجه به جزئیات، ضبط تواریخ و حوادث و بهویژه تاریخ وفیات اشخاص، تنوع موضوعها و فراگیری آن است (جزری، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص 18ـ21). جزری در نگارش آن بر منقولات كتب كهن، نوشتهها و نامههای دوستان، سماع از مشایخ و محدّثان و مورخان و مشاهدات شخصی خویش استناد جسته است (همان، مقدمه، ص 24ـ 28؛ همو، 1408، مقدمه منشداوی، ص 27ـ33). وی برخی از حوادث مهم را به تفصیل ذكر كرده است، از جمله حمله مغولان به سرزمینهای اسلامی از 616 به بعد، اخبار دولت ایوبیان در مصر، و برخی حوادث طبیعی و بلاهای آسمانی (همو، 1408، مقدمه منشداوی، ص 38ـ42). در كتاب او، حوادث شام در دوران حكومت سلطان مملوكی الناصر محمدبن قلاوون (حك : 725ـ 738)، اهمیت بسزایی دارد، زیرا وی شاهد حوادث این دوره بوده است (همان مقدمه، ص 49؛ همو، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص 18؛ مصطفی، همانجا).
جزری برای تدوین تاریخش از منابع بسیاری استفاده و نام برخی از آنها را ثبت كرده كه مهمترین آنها كتاب التاریخ برزالی است. جزری 578 سرگذشت از مجموع 395 ، 1 تراجم رجال و بسیاری از حوادث و رویدادهای تاریخی را، كه حدود نیمی از كتابش را تشكیل میدهد، از اثر برزالی نقل كرده است (جزری، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص 29ـ31؛ مصطفی، همانجا؛ عزاوی، 1363، ص 527ـ 528؛ همو، 1376، ج 1، ص 178).
از دیگر منابع مهمی كه او به آنها استناد جسته، اینهاست: مرآه الزمان ، اثر یوسفبن قزاوغلی، معروف به سبط ابنجوزی (متوفی 654)؛ الكامل فیالتاریخ ، اثر ابناثیر (متوفی 630)؛ تاریخ بغداد، اثر ابوطالب علیبن اَنْجَب، معروف به ابنساعی (متوفی 674)؛ اخبار الملك الظاهر، اثر محییالدین عبداللّهبن عبدالظاهر (متوفی 692)؛ و ذیلٌ علی مرآة الزمان، اثر قطبالدین موسیبن محمدبن عبداللّه یونینی (متوفی 726؛ جزری، 1408، مقدمه منشداوی، ص 34ـ36؛ همو، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص 24).
همچنین جزری بهطور گذرا و موردی از مآخذ بسیاری استفاده كرده كه از آن جمله است: ذیل الروضتین ، اثر ابوشامه؛ وفیاتالاعیانِ ابنخلّكان؛ بُغْیهالطلب فی تاریخ حلب ابنعدیم؛ تاریخ اربل، اثر ابنمستوفی؛ المطرب من اشعار اهلالمغرب، اثر ابندمیه؛ عقود الجمان فیشعراء هذا الزمان، اثر ابنشعار؛ و خریده القصر و جریده العصر ، اثر عماد كاتب اصفهانی (همانجاها).
نظر به اهمیت، دقت و جامعیت تاریخ جزری، تعدادی از مورخان معاصر او و مورخان ادوار بعدی، از سبك و سیاق وی پیروی و مطالب فراوانی را از كتاب او نقل كردهاند، از جمله قطبالدین یونینی در ذیل علی مرآة الزمان ، ابندَواداری (متوفی پس از 736) در كَنْزالدُرَر و جامعالغرر، شمسالدین ذهبی در تاریخالاسلام، ابنشاكر كتبی در فواتالوفیات و عیونالتواریخ، صفدی در الوافیبالوفیات و نَكْتالهَمیان فی نُكَت العمیان، ابنكثیر در البدایة و النهایة، ابنفرات (متوفی 807) در تاریخ ابنالفرات، ابنتغری بردی (متوفی 874) در النجوم الزاهرة فی ملوك مصر و القاهرة، سیوطی (متوفی 911) در تاریخ الخلفاء و دیگران (جزری، 1408، مقدمه منشداوی، ص 49ـ50؛ همو، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص 32).
شمسالدین ذهبی، مورخ معاصر جزری، تاریخ وی را ستوده (حوادث و وفیات 581 590 ه .، ص 105) و بخش اعظم آن را، شامل حوادث سالهای 593 تا 698، با نثری شیوا و انتقادی خلاصه و به نام المختار من تاریخ ابنالجزری در یك مجلد تدوین كرده است كه در 1367 ش/1988 به همت پژوهشگر عراقی، خضَیر عباس مَنْشِداوی، در بغداد چاپ و منتشر گردید.
برخی از مورخان معاصر دو كتاب به نامهای مختصر تاریخالاسلام ذهبی و ذات الشفا فی سیرة المصطفی و مَنْ بعدَه مِنَالخلفاء را به جزری نسبت دادهاند كه ظاهراً اولی خلاصهای از تاریخ الاسلام ذهبی بوده و به اتمام نرسیده است و از آن، نسخهای در استانبول و نسخه دیگری در اسكندریه وجود دارد ( رجوع کنید به مصطفی، ج 4، ص 48).
تاریخ جزری شامل چندین مجلد بوده كه تنها دو بخش از آن بهجا مانده است، یكی شامل حوادث سالهای 689 تا 699 و دومی شامل حوادث سالهای 725 تا 738 (جزری، 1408، مقدمه منشداوی، ص 37، 51؛ مصطفی، ج 4، ص 47؛ غزی، ج 2، ص 98؛ قس عطیه اللّه، ج 1، ص 606؛ زركلی، ج 5، ص 298).
از این كتاب چند نسخه خطی باقی مانده است كه مشهورترین آنها نسخه كتابخانه كوپریلی در استانبول (تركیه) است و عبداللّهبن احمدبن یوسفالبیری دمشقی در 8 رمضان 739 آن را از نسخهای به خط مؤلف رونویسی كرده و برزالی در پایان آن توضیحاتی همراه با زندگینامه مؤلف آورده است. این نسخه تا حدودی نامرتب و نامنظم، شامل حوادث سالهای 725 تا 738 است (جزری، 1419، ج 2، مقدمه تدمری، ص 5، 16ـ 17؛ همو، 1408، مقدمه منشداوی، ص 51 52؛ منجد، ص 146؛ عزاوی، 1363، ص 527ـ 528).
نسخه خطی دیگری نیز حوادث سالهای 689 تا 699 را در بر میگیرد و در كتابخانه پاریس نگهداری میشود. از این دو نسخه چند نسخه عكسی در كتابخانههای مصر و مراكش و عراق وجود دارد (مصطفی، ج 4، ص 47ـ 48؛ جزری، 1408، مقدمه منشداوی، ص 51ـ52؛ زركلی؛ منجد، همانجاها).
سواژه نسخه پاریس را در 1328 ش/1949 بهچاپ رساند (جزری، 1408، مقدمه منشداوی،ص 52؛ منجد، همانجا) و بخش بسیار كوچكی از آن را حبیب زَّیات در زحله (از شهرهای لبنان) در 1307 ش/ 1928 منتشر كرد (جزری، 1408، مقدمه منشداوی، همانجا؛ عزاوی، 1376، ج 1، ص 179). اسماعیل حقی ازمیری نیز نسخه خطی كوپریلی را به زبان تركی ترجمه و اشتباهاً به نام برزالی در 1320 ش/1941 چاپ و منتشر كرد (عزاوی، 1376، ج 1، ص 177ـ 178).