responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4627

 

جِرِه‌ و بالاده ، بخشی‌ در جنوب‌ شهرستان‌ كازرون‌ در استان‌ فارس‌. از شمال‌ به‌ بخشهای‌ مركزی‌ و خشت‌ و كَمارَج‌ * در شهرستان‌ كازرون‌، از مشرق‌ به‌ بخشهای‌ كوهْمَره‌ و ارژن‌ در شهرستان‌ شیراز، از جنوب‌ به‌ بخش‌ فراشبند در شهرستان‌ فیروزآباد، و از مغرب‌ به‌ بخش‌ مركزی‌ شهرستان‌ دشتستان‌ (در استان‌ بوشهر) محدود می‌شود و مشتمل‌ است‌ بر سه‌ دهستان‌ فامور در شمال‌ و مشرق‌ (به‌ مركزیت‌ آبادی‌ نرگس‌زار)، جره‌ در مشرق‌ و جنوب‌ (به‌ مركزیت‌ آبادی‌ جره‌)، و دادین‌ در مغرب‌ (به‌ مركزیت‌ آبادی‌ دادین‌ علیا). مركز بخش‌، شهر بالاده‌ است‌. دریاچه پریشان‌ * در شمال‌ بخش‌ قرار دارد.

بسیاری‌ از آبادیهای‌ این‌ بخش‌ در كوهپایه‌ و تعدادی‌ نیز در دشت‌ واقع‌اند (رجوع کنید به مركز آمار ایران‌، 1376 ش‌، ص‌ 2ـ14). رشته‌كوه‌ زاگرس‌ جنوبی‌ در آن‌ امتداد دارد. از كوههای‌ مهم‌ این‌ بخش‌ است‌: باهیم‌ (مرتفع‌ترین‌ قله‌ 930 ، 1 متر) در حدود 54 كیلومتری‌، خون‌ (مرتفع‌ترین‌ قله‌ 443 ، 1 متر) در حدود 57 كیلومتری‌ و دادین‌ (مرتفع‌ترین‌ قله‌ 027 ، 1 متر) درحدود 33 كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر كازرون‌ (جعفری‌، ج‌ 1، ص‌ 94، 241ـ242). از عوارض‌ طبیعی‌ آنجاست‌: غارهای‌ كرعلیجان‌ و حاج‌نصیر نزدیك‌ آبادی دِه‌پاگاه‌، غار بزاره‌ نزدیك‌ آبادی‌ سَرْتاوه‌، تَنگِ گلزار در سه‌ كیلومتری‌ شمال‌ آبادی جدول‌ تركی‌ (در حدود 57 كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ كازرون‌)، گردنه كَله‌دون‌ نزدیك‌ آبادی‌ سی‌سخت‌، گردنه جعبه‌ نزدیك‌ آبادی‌ باغ‌دشت‌، و تنگ‌ گاو نزدیك‌ آبادی‌ای‌ به‌ همین‌ نام‌ (فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیها ، ج‌ 102، ص‌ 19، 62، 66، 113، 128، 138). این‌ بخش‌ دارای‌ ذخایر نفت‌، و معادن‌ قیر، نقره‌ و سنگ‌ گچ‌ است‌ (مظفریان‌، ص‌ 31).

رود جِرِه‌ و چند رود كوچك‌ دیگر (از ریزابه‌های‌ رود دالكی‌) در بخش‌ جره‌ و بالاده‌ جریان‌ دارند. رود جره‌، كه‌ از كوههای‌ كوهْمَرِهْ سُرخی‌ (در بخش‌ كوهمره‌) سرچشمه‌ می‌گیرد، ابتدا با جهت‌ شمالی‌ ـ جنوبی‌ و سپس‌ شرقی‌ ـ غربی‌، زمینهای‌ بخش‌ را آبیاری‌ می‌كند. این‌ رود با عبور از بخش‌ جره‌ و بالاده‌، رود شور جره‌ نامیده‌ می‌شود (جعفری‌، ج‌ 2، ص‌ 214؛ زارعی‌، ص‌ 21). این‌ بخش‌ از گیا دارای‌ درختان‌ ارژن‌، بنه‌، كُنار، بوته‌های‌ گون‌ كتیرا و گیاهانی‌ با مصارف‌ دارویی‌ چون‌ گل‌گاوزبان‌، شیرین‌بیان‌، كاسنی‌، شاه‌تره‌ و شیرخشت‌ است‌. از زیا نیز بز كوهی‌، قوچ‌، میش‌، آهو، روباه‌، شغال‌، گرگ‌، خرگوش‌، گراز، كبك‌، تیهو، مرغابی‌ و دُرّاج‌ در آن‌ یافت‌ می‌شود. مهم‌ترین‌ محصولات‌ كشاورزی‌ بخش‌، گندم‌، جو، برنج‌، انگور، سیب‌، نارنج‌، انار، نارنگی‌، خرما، لیمو و پرتقال‌ است‌. فرش‌بافی‌ با طرح‌ قشقایی‌ و نقشهای‌ حوضی‌ و خیابانی‌، جاجیم‌بافی‌، گلیم‌بافی‌ و خورجین‌بافی‌ در آنجا رواج‌ دارد ( فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیها ، ج‌ 102، ص‌ 19، 40ـ42، 46، 66ـ67). راه‌ اصلی‌ كازرون‌ ـ فراشبند ـ فیروزآباد از بخش‌ جره‌ و بالاده‌ می‌گذرد. آبادیهای‌ بخش‌ نیز عمدتاً با راه‌ فرعی‌ با شهرها ارتباط‌ دارند.

از لحاظ‌ تقسیمات‌ كشوری‌، در 1323 ش‌ دهستانهای‌ جره‌ و فامور جزو شهرستان‌ كازرون‌ در استان‌ هفتم‌ (فارس‌) ذكر شدند (ایران‌. وزارت‌ كشور. اداره كل‌ آمار و ثبت‌ احوال‌، ج‌ 2، ص‌ 318، 320). در 1330 ش‌، این‌ دو دهستان‌ جزو بخش‌ مركزی‌ بودند (رزم‌آرا، ج‌ 7، ص‌ 60، 161) و در تقسیمات‌ كشوری‌ 1355 ش‌، جزو بخش‌ حومه همین‌ شهرستان‌ ذكر شدند (ایران‌. وزارت‌ كشور، ص‌ 17). در اول‌ مرداد 1366 (به‌ موجب‌ مصوبه شماره 110438/ ت‌ 308) دهستانهای‌ جره‌ دادین‌ و فامور، و در 14 مرداد 1368 (به‌ موجب‌ مصوبه شماره 49394/ ت‌ 635) بخش‌ جره‌ و بالاده‌، مشتمل‌ بر سه‌ دهستان‌ مذكور در شهرستان‌ كازرون‌ تشكیل‌ شد (ایران‌. وزارت‌ كشور. معاونت‌ سیاسی‌، 1382 ش‌ ب‌ ، ذیل‌ «استان‌ فارس‌»). در سرشماری‌ 1375 ش‌، جمعیت‌ جره‌ و بالاده‌ 584 ، 35 تن‌ بوده‌ است‌ كه‌ از این‌ تعداد 837 ، 31 تن‌ (ح 89%) روستانشین‌ بوده‌اند (مركز آمار ایران‌، 1376 ش‌، ص‌ 2). این‌ بخش‌، قشلاق‌ ایل‌ قشقایی‌ و چند طایفه مستقل‌ است‌ (رجوع کنید به همو، 1378 ش‌، ص‌ 111؛ بیات‌، ص‌ 14ـ 15؛ عبداللّه‌ شهبازی‌، ص‌ 49). اهالی‌ بخش‌ شیعه دوازده‌ امامی‌اند و به‌ فارسی‌ و تركی‌ سخن‌ می‌گویند (مظفریان‌، ص‌ 62).

از آثار قدیمی‌ این‌ بخش‌ است‌: آتشكده بزرگ‌ جره‌ یا چهارطاق‌ جره‌ (ساخته‌ شده‌ از سنگ‌ و گچ‌، به‌ اضلاع‌ چهارده‌ متر) متعلق‌ به‌ دوره ساسانی‌، بر روی‌ تپه‌ای‌ نزدیك‌ شهر بالاده‌ و مشرف‌ بر شهر قدیمی‌ جره‌ كه‌ احتمالاً معبد ساكنان‌ آنجا بوده‌ است‌ (گدار و دیگران‌، ج‌ 1، ص‌ 35؛ مصطفوی‌، 1338 ش‌، ص‌ 19؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله‌)؛ نقش‌ برجسته بهرام‌ دوم‌ به‌ ابعاد 2*5 ر4 متر با نوشته‌ای‌ به‌ خط‌ پهلوی‌؛ كتیبه‌ای‌ از دوره ساسانی‌ به‌ ابعاد 170ر2*20ر5 و ارتفاع‌ 25 متر در آبادی‌ سرمشهد (حدود 63 كیلومتری‌ جنوب‌ كازرون‌) كه‌ به‌ لحاظ‌ اندازه‌ بزرگ‌ترین‌ كتیبه پهلوی‌ دوره ساسانی‌ است‌ و نخستین‌ بار در 1303 ش‌/ 1924 هرتسفلد آن‌ را بررسی‌ كرد؛ بنای‌ سنگی‌ گور دختر یا آرامگاه‌ بُسْپَر به‌ ارتفاع‌ 45ر4 متر، متعلق‌ به‌ دوره هخامنشی‌ كه‌ شبیه‌ آرامگاه‌ كوروش‌ است‌؛ ویرانه‌های‌ شهر قدیمی‌ خندجان‌ نزدیك‌ آبادی‌ سرمشهد (علیرضا شاپور شهبازی‌، ص‌ 92ـ93، 97؛ مصطفوی‌، 1343 ش‌، ص‌ 116ـ 118؛ مظفریان‌، ص‌100ـ102؛ فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیها ، ج‌ 102، ص‌130ـ131)؛ آتشكده تون‌ سبز نزدیك‌ آبادی‌ جره‌؛ آتشكده فراشبند؛ آرامگاه‌ شیخ‌ابوالحسن‌ در آبادی‌ پریشان‌؛ قلعه دختر در آبادی‌ پشتِ پرِسلیمان‌؛ قلعه امیركبیر در آبادی‌ سَرْتاوِه‌؛ و امامزاده‌ اسماعیل‌ و امامزاده‌ پیرعلوی‌ در آبادی‌ حسن‌آباد بالا (مصطفوی‌، 1343 ش‌، ص‌ 114ـ115؛ فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیها ، ج‌ 102، جاهای‌ متعدد). از میان‌ آثار مذكور، نقش‌ برجسته‌ و كتیبه‌ در 1318 ش‌ جزو آثار ملی‌ به‌ ثبت‌ رسیدند (مصطفوی‌، 1343 ش‌، ص‌ 118).

شهر بالاده‌، مركز بخش‌، در دشتی‌ در قسمت‌ میانی بخش‌، در فاصله حدود 45 كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ كازرون‌ و در ارتفاع‌ 730 متری‌ قرار دارد (جعفری‌، ج‌ 3، ص‌ 156). رود جره‌ از جنوب‌ آن‌ می‌گذرد. بالاده‌ در راه‌ اصلی‌ شهرهای‌ كازرون‌ ـ فراشبند قرار دارد. فاصله آن‌ در جنوب‌ با آبادی‌ جره‌ حدود شش‌ كیلومتر و با شهر فراشبند حدود 58 كیلومتر است‌. این‌ شهر از راههای‌ فرعی‌ با آبادیهای‌ بخش‌ مرتبط‌ است‌. آبادی‌ قدیمی‌ جره‌، واقع‌ در ارتفاع‌ هشتصد متری‌، در حدود 51 كیلومتری‌ جنوب‌شرقی‌ شهر كازرون‌ (همان‌، ج‌ 3، ص‌ 330) با جمعیت‌ 440 ، 1 تن‌ (طبق‌ سرشماری‌ 1375 ش‌)، در این‌ بخش‌ اهمیت‌ دارد.

پیشینه‌. نام‌ جره‌ در منابع‌ به‌ صورتهای‌ گوناگون‌ آمده‌ است‌. طبری‌ (ج‌ 2، ص‌80)، یاقوت‌ حموی‌ (ذیل‌ «جره‌»)، شیروانی‌ (ص‌ 199) و رزم‌آرا (ج‌ 7، ص‌60) آن‌ را جِرِه‌، و بلاذری‌ (ص‌ 546) و ابن‌حوقل‌ (ص‌ 269) آن‌ را جِرّه‌ ضبط‌ كرده‌اند. نام‌ خُرَّه‌، كه‌ در منابع‌ سده‌های‌ سوم‌ و چهارم‌ آمده‌، نیز همان‌ جره‌ است‌ (رجوع کنید به حدودالعالم‌ ، ص‌ 136؛
ابن‌خرداذبه‌، ص‌ 45؛
اصطخری‌، ص‌ 118؛
مقدسی‌، ص‌ 424). گفته‌اند كه‌ در فارسی‌ و در میان‌ عوام‌ گَرّه‌ نامیده‌ می‌شود (رجوع کنید به ابن‌بلخی‌، ص‌ 142؛
یاقوت‌ حموی‌، همانجا؛
حمداللّه‌ مستوفی‌، ص‌ 127). به‌ نوشته فسائی‌ (ج‌ 2، ص‌ 1275؛
نیز رجوع کنید به مصطفوی‌، 1338 ش‌، ص‌ 15، پانویس‌ 1) نام‌ صحیح‌ آن‌ گره‌ است‌ (قس‌ شوارتس‌ ، ص‌ 64، پانویس‌ 1).

جره‌ پیش‌ از اسلام‌، از مراكز مهم‌ فارس‌ شمرده‌ می‌شد و احتمالاً به‌ همین‌ سبب‌، مِهْرنِرْسِی‌ (قرن‌ پنجم‌ میلادی‌)، وزیر دوره ساسانیان‌، آتشكده بزرگ‌ جره‌ را در آنجا بنا كرد (رجوع کنید به طبری‌، همانجا)، با این‌ حال‌ اصطخری‌ (همانجا) و مؤلف‌ حدودالعالم‌ (همانجا) بنای‌ آتشكده جره‌ را به‌ دارابن‌ دارا/ دارای‌ اصغر، پادشاه‌ هخامنشی‌، نسبت‌ داده‌اند.

در زمان‌ خلافت‌ عمربن‌ خطّاب‌ (13ـ23)، مسلمانان‌ به‌ فرماندهی‌ عثمان‌بن‌ ابی‌العاص‌، این‌ شهر را فتح‌ كردند و اهالی‌ آنجا ملزم‌ به‌ پرداخت‌ جزیه‌ و خراج‌ و راهنمایی‌ مسلمانان‌ [ در فتح‌ بقیه فارس‌ ] شدند (بلاذری‌، همانجا). به‌نوشته ابن‌بلخی‌ (ص‌ 115)، این‌ شهر مانند كازرون‌ قبل‌ از سال‌ شانزدهم‌ هجرت‌ فتح‌ شده‌ است‌.

در سده‌های‌ سوم‌ و چهارم‌، جره‌ را رستاق‌ و ناحیه‌ای‌ وسیع‌، پرجمعیت‌، پرنعمت‌ و گرمسیری‌، در كوره سابورِ فارس‌ و از شهرهای‌ مهم‌ آباد و بزرگ‌ این‌ كوره‌ با ساختمانهایی‌ از گچ‌ و سنگ‌، در فاصله 25 فرسخی‌ شیراز و با مردمانی‌ شیعه‌مذهب‌ وصف‌ كرده‌اند (رجوع کنید به ابن‌خرداذبه‌، همانجا؛
اصطخری‌، ص‌ 112، 127، 134، 139؛
ابن‌حوقل‌، ص‌ 268ـ269، 287ـ 288). مؤلف‌ حدودالعالم‌ (ص‌ 135ـ136) از شهرك‌ جره‌، و مقدسی‌ (ص‌ 424، 434، 456) از شهر جره‌ واقع‌ در دامنه كوهی‌ در یك‌ مرحله‌ای‌ كازرون‌ و دو مرحله‌ای‌ سابور، كه‌ نخل‌ فراوان‌ داشت‌ و مركز خرما بود، یاد كرده‌اند. آب‌ این‌ شهر در این‌ سده‌ها از رود جَرشیق‌ (یا جره‌ رجوع کنید به لسترنج‌ ، ص‌ 267) تأمین‌ می‌شد. این‌ رود از رستاق‌ ماصَرَم‌/ ماسَرْم‌ در هفت‌ فرسخی‌ شیراز سرچشمه‌ می‌گرفت‌ و به‌ ترتیب‌ رستاقهای‌ مُشْجان‌، جره‌ و داذین‌ (دادین‌) را آبیاری‌ می‌كرد. بر روی‌ این‌ رود، میان‌ رستاقهای‌ مشجان‌ و جره‌، پل‌ سنگی‌ سَبوك‌ احداث‌ شده‌ بود (اصطخری‌، ص‌120ـ121؛
ابن‌حوقل‌، ص‌ 276؛
ابن‌بلخی‌، ص‌ 151).

در سده ششم‌ به‌ گزارش‌ ابن‌بلخی‌ (ص‌ 142ـ143، 163)، جره‌ مسجدجامع‌ و منبر داشت‌، خرما و غله‌ از محصولات‌ آنجا بود و مردمش‌ جنگجو بودند. فاصله جره‌ تا شیراز شانزده‌ فرسنگ‌ و سه‌ منزل‌ بود و مورجَرّه‌ از اعمال‌ جره‌ به‌شمار می‌رفت‌.

در سده هشتم‌، حمداللّه‌ مستوفی‌ (ص‌ 136) با اشاره‌ به‌ برخی‌ مطالب‌ پیشینیان‌، از مرغزاری‌ مشهور به‌ نرگس‌، در نزدیكی‌ جره‌ خبر داده‌ و در سده بعد، حافظ‌ ابرو (ج‌ 2، ص‌ 132) آنجا را شهركی‌ كوچك‌ خوانده‌ است‌.

در نیمه دوم‌ سده دوازدهم‌/ هجدهم‌، كارستن‌ نیبور، مستشرق‌ آلمانی‌، از آنجا دیدن‌ كرد. وی‌ جره‌ را دِهی‌ جدید در محل‌ تلاقی‌ رود جره‌ و یك‌ رود كوچك‌ دیگر، در فاصله هشت‌ ساعتی‌ از كازرون‌ وصف‌ كرده‌ و در باره قلعه جدیدالاحداث‌ نزدیك‌ جره‌، جره قدیمی‌ واقع‌ در فاصله یك‌ ساعتی‌ از جره جدید كه‌ زمانی‌ مقر بیگلربیگی‌ بود، آبادیهای‌ تابع‌ جره‌، مزارع‌آباد و قناتهای‌ آنجا و نیز از منازعه كریمخان‌ زند و خانهای‌ محلی‌ میان‌ جره‌ و كازرون‌ مطالبی‌ آورده‌ است‌ (رجوع کنید به ص‌ 59 60). در سده سیزدهم‌، جره‌ بلوكی‌ از فارس‌ با هوایی‌ گرم‌ وصف‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به شیروانی‌، همانجا). در اواخر این‌ سده‌ و در دوره ناصرالدین‌شاه‌ قاجار (حك : 1264ـ1313)، فسائی‌ (ج‌ 2، ص‌ 1276، 1581، 1616ـ 1618) نوشته‌ است‌ كه‌ این‌ بلوك‌ به‌ طول‌ هفت‌ و عرض‌ شش‌ فرسخ‌ با 23 قریه آباد و خانه‌هایی‌ از خشت‌ و گل‌ در كنار بلوكات‌ كوهمره‌، فامور و نواحی‌ كازرون‌ و بلوك‌ فراشبند قرار داشت‌ و قشلاق‌ ایل‌ قشقایی‌ و طوایفی‌ مانند سُقُلْمِه‌چی‌ و بَكَكی‌ به‌ شمار می‌رفت‌. همچنین‌ این‌ بلوك‌ خوك‌ فراوان‌ داشت‌، بز، پازن‌، قوچ‌، میش‌ كوهی‌، كبك‌، تیهو و دراج‌ در آن‌ شكار می‌شد و در آنجا گندم‌، جو، پنبه‌، كنجد و شلتوك‌ كشت‌ می‌گردید. ضابطی آنجا را خانهای‌ قشقایی‌ برعهده‌ داشتند و مركز بلوك‌، آبادی‌ اَشْفایقان‌ (نام‌ دیگر آبادی‌ جره‌ رجوع کنید به مصطفوی‌، 1343 ش‌، ص‌ 112) بود. تقریباً در همین‌ زمان‌، اعتمادالسلطنه‌ (ج‌ 4، ص‌ 2192ـ2193) بلوك‌ جره‌ را دارای‌ شانزده‌ قریه بیست‌ تا صد خانواری‌، واقع‌ در میان‌ جنوب‌ و مغرب‌ شیراز و از مغرب‌ متصل‌ به‌ اراضی‌ كازرون‌ و دارای‌ مرغزاری‌ مملو از گل‌ نرگس‌ در زمستان‌ وصف‌ كرده‌ و ضمن‌ اشاره‌ به‌ محصولات‌ و شكار آنجا، گفته‌ كه‌ كمتر قریه آن‌ بدون‌ مسجد است‌.

در 1329 بلوك‌ جره‌ به‌ مركزیت‌ آبادی‌ اشفایقان‌، مشتمل‌ بر 23 آبادی‌ و پنج‌ هزارتن‌ جمعیت‌، در كنار بلوكات‌ فامور، كازرون‌، كوهمره‌ و فراشبند قرار داشت‌ (دومورنیی‌ ، ص‌ 96). در اوایل‌ دوره پهلوی‌ (ح 1309ـ1310 ش‌)، جره‌ ناحیه‌ای‌ با پنج‌هزار تن‌ و فامور با 200 ، 1 تن‌ جمعیت‌ در كازرون‌ ذكر شده‌اند (كیهان‌، ج‌ 2، ص‌ 229ـ230). در 1330 ش‌، جره‌ دهستانی‌ با 27 آبادی‌ بزرگ‌ و كوچك‌، از جمله‌ سِریزجان‌، سرمشهد، بالاده‌، ایلان‌ و جدول‌ تركی‌ بود و آبادی‌ جره‌ مركز آن‌ به‌شمار می‌رفت‌ (رزم‌آرا، ج‌ 7، ص‌60). در 1341ـ1342 ش‌، قیام‌ عشایری‌ در كوهمره‌، به‌ این‌ نواحی‌ نیز كشیده‌ شد (رجوع کنید به عبداللّه‌ شهبازی‌، ص‌ 274ـ275).


منابع‌:
(1) ابن‌بلخی‌؛
(2) ابن‌حوقل‌؛
(3) ابن‌خرداذبه‌؛
(4) اصطخری‌؛
(5) اعتمادالسلطنه‌؛
(6) ایران‌. وزارت‌ كشور، تقسیمات‌ كشور شاهنشاهی‌ ایران‌ ، تهران‌ 1355 ش‌؛
(7) ایران‌. وزارت‌ كشور. اداره كل‌ آمار و ثبت‌ احوال‌، كتاب‌ جغرافیا و اسامی‌ دهات‌ كشور ، ج‌ 2، تهران‌ 1329 ش‌؛
(8) ایران‌. وزارت‌ كشور. معاونت‌ سیاسی‌. دفتر تقسیمات‌ كشوری‌، نشریه اسامی‌ عناصر و واحدهای‌ تقسیماتی‌ ( به‌ همراه‌ مراكز )، تهران‌ 1382 ش‌ الف‌ ؛
(9) همو، نشریه تاریخ‌ تأسیس‌ عناصر تقسیماتی‌ به‌ همراه‌ شماره مصوبات‌ آن‌ ، تهران‌ 1382 ش‌ ب‌ ؛
(10) بلاذری‌ (بیروت‌)؛
(11) كاوه‌ بیات‌، شورش‌ عشایری‌ فارس‌: 1309ـ1307 ه. ش‌ .، تهران‌ 1365 ش‌؛
(12) عباس‌ جعفری‌، گیتاشناسی‌ ایران‌، تهران‌ 1368ـ1379 ش‌؛
(13) عبداللّه‌بن‌ لطف‌اللّه‌ حافظ‌ابرو، جغرافیای‌ حافظ‌ابرو ، ج‌ 2، چاپ‌ صادق‌ سجادی‌، تهران‌ 1378 ش‌؛
(14) حدودالعالم‌ ؛
(15) حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهة ‌القلوب‌ ؛
(16) گوستاو دومورنیی‌، عشایر فارس‌: اصلاحات‌ اداری‌ ، ترجمه جلال‌الدین‌ رفیع‌فر، تهران‌ 1375 ش‌؛
(17) رزم‌آرا؛
(18) محمد زارعی‌، سیمای‌ كازرون‌: گلزار فضیلت‌،[ بی‌جا (: ابرار، 1375 ش‌؛
(19) پاول‌ شوارتس‌، جغرافیای‌ تاریخی‌ فارس‌ ، ترجمه كیكاوس‌ جهانداری‌، تهران‌ 1372 ش‌؛
(20) عبداللّه‌ شهبازی‌، ایل‌ ناشناخته‌: پژوهشی‌ در كوه‌نشینان‌ سرخی‌ فارس‌ ، تهران‌ 1366 ش‌؛
(21) علیرضا شاپور شهبازی‌، «گور دختر»، باستان‌شناسی‌ و هنر ایران‌ ، ش‌ 9 و 10 (زمستان‌ 1351)؛
(22) زین‌العابدین‌بن‌ اسكندر شیروانی‌، بستان‌ السیاحه‌، یا، سیاحت‌نامه‌ ، چاپ‌ سنگی‌ تهران‌ 1315، چاپ‌ افست‌ ) بی‌تا. (؛
(23) طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛
(24) فرهنگ‌ جغرافیائی‌ آبادیهای‌ كشور جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ ، ج‌ 102: كازرون‌ ، تهران‌: اداره جغرافیائی‌ ارتش‌، 1362 ش‌؛
(25) حسن‌بن‌ حسن‌ فسائی‌، فارسنامه ناصری‌ ، چاپ‌ منصور رستگار فسائی‌، تهران‌ 1367 ش‌؛
(26) مسعود كیهان‌، جغرافیای‌ مفصّل‌ ایران‌ ، تهران‌ 1310ـ 1311 ش‌؛
(27) آندره‌ گدار و دیگران‌، آثار ایران‌ ، ترجمه ابوالحسن‌ سروقد مقدّم‌، مشهد 1365ـ 1368 ش‌؛
(28) مركز آمار ایران‌، سرشماری‌ اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌ عشایر كوچنده‌ 1377: جمعیت‌ عشایری‌ دهستانها، كل‌ كشور ، تهران‌ 1378 ش‌؛
(29) همو، سرشماری‌ عمومی‌ نفوس‌ و مسكن‌ 1375: شناسنامه آبادیهای‌ كشور، استان‌ فارس‌، شهرستان‌ كازرون‌ ، تهران‌ 1376 ش‌؛
(30) محمدتقی‌ مصطفوی‌، اقلیم‌ پارس‌ ، تهران‌ 1343 ش‌؛
(31) همو، «اهمیت‌ تاریخی‌ جره‌ در سرزمین‌ فارس‌»، مجله باستانشناسی‌ ، ش‌ 3 و 4 (پاییز و زمستان‌ 1338)؛
(32) منوچهر مظفریان‌، كازرون‌ در آیینه فرهنگ‌ ایران، شیراز 1373 ش‌؛
(33) مقدسی‌؛
(34) نقشه راهنمای‌ استان‌ فارس‌، مقیاس‌ 000 ، 000 ، 1:1، تهران‌: گیتاشناسی‌،) بی‌تا. (؛
(35) كارستن‌ نیبور، سفرنامه كارستن‌ نیبور ، ترجمه پرویز رجبی‌، ] تهران‌ ) 1354 ش‌؛
(36) یاقوت‌ حموی‌؛


(37) Guy Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge 1930.

/ وحید ریاحی‌ /



تصاویر این مدخل:
بنای سنگی گور دختر (آرامگاه بسپر) منبع: آثار تاریخی کازرون (مجموعه عکس)، میراث فرهنگی استان فارس،{1379}

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4627
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست