responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4587

 

جراید مسلمانان‌ روسیه‌ و تاتارستان‌ ، جراید در بین‌ مسلمانان‌ روسیه‌ دیرتر از كشورهای‌ اسلامی‌ منتشر شد و سبب‌ اصلی‌ آن‌، مخالفت‌ مقامات‌ روسی‌ با جنبشهای‌ احیای‌ فرهنگی‌ در میان‌ اتباع‌ غیرروس‌ امپراتوری‌ تزاری‌ بود، چنان‌ كه‌ اقدامات‌ زاپولسكی‌، استاد دانشگاه‌ قازان‌، در 1223/ 1808 برای‌ انتشار هفته‌نامه‌ای‌ دوزبانه‌ (روسی‌ ـ تاتاری‌) به‌علت‌ كارشكنیهایی‌ به‌ نتیجه‌ نرسید ( د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ .IV "Djari da). حكومت‌ نظامی تازه‌ مستقر شده‌ روسیه‌، روزنامه‌ هفتگی‌ رسمی‌ < اخبار تفلیس‌ > را در ذیحجه‌ 1243/ ژوئن‌ 1828، چند ماه‌ پس‌ از انعقاد عهدنامه‌ تركمان‌ چای‌ * (5 شعبان‌ 1243)، در قفقاز جنوبی‌ منتشر كرد. سردبیر آن‌ پ‌.س‌. سانكوفسكی‌ (متوفی‌ 1832/ 1247)، از دوستان‌ پوشكین‌، شاعر و نویسنده‌ نامدار روس‌، بود. پس‌ از انتشار این‌ روزنامه‌، حكومت‌ روسیه‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسید كه‌، برای‌ ایجاد ارتباط‌ با مردم‌ منطقه‌، ضمیمه‌هایی‌ به‌ زبانهای‌ محلی‌ برای‌ همان‌ روزنامه‌ منتشر سازد. نخست‌ ضمیمه‌ گرجی‌ منتشر شد و پس‌ از تأسیس‌ چاپخانه‌ای‌ كه‌ حروف‌ فارسی‌ و عربی‌ داشت‌ در جمادی‌الا´خره‌ 1244/ دسامبر 1828 در تفلیس‌، ضمیمه‌ای‌ نیز به‌ زبان‌ فارسی‌ در 1245/1829 منتشر گردید (آخوندوف‌ ، ص‌ 4، 8).

دلیل‌ انتشار دومین‌ ضمیمه‌ به‌ فارسی‌، این‌ بود كه‌ از صدها سال‌ پیش‌ از استیلای‌ روسیه‌ بر قفقاز و چندین‌ دهه‌ پس‌ از آن‌، زبان‌ فارسی‌ زبان‌ فرهنگی‌ و مذهبی‌ اقوام‌ مسلمان‌ قفقاز به‌ شمار می‌رفت‌ و از همین‌رو، از میان‌ انبوه‌ زبانهای‌ متداول‌ در میان‌ مسلمانان‌ امپراتوری‌ تزاری‌، فارسی‌ انتخاب‌ شد (پروین‌، ج‌ 1، ص‌ 326). روزن‌ ــ كه‌ از ربیع‌الا´خر 1247/ سپتامبر 1831 به‌ فرماندهی‌ كل‌ قوای‌ قفقاز منصوب‌ گردیده‌ بود (< دایرة‌المعارف‌ بزرگ‌ شوروی‌ >، ج‌ 11، ص‌ 202ـ203) در نامه‌ای‌ به‌ وزارت‌ معارف‌ روسیه‌ (در اواسط‌ 1247/ پایان‌ 1831)، نوشت‌ كه‌ بر اساس‌ دستور سَلَف‌ خودش‌، ژنرال‌ پاسكویچ‌ ، ضمیمه‌ < اخبار تفلیس‌> به‌زبان‌ فارسی‌ منتشر می‌شود، اما بهتر است‌ این‌ ضمیمه‌ به‌زبان‌ تاتاری‌ (تركی آذربایجانی‌) منتشر گردد. ظاهراً به‌ علت‌ همین‌ پیشنهاد، ضمیمه‌ تركی آذربایجانی به نام <اخبار تاتار > در 1248/1832 جانشین‌ ضمیمه‌ فارسی‌ شد (آخوندوف‌، ص‌ 6ـ7). عباسقلی‌آقا قدسی‌، معروف‌ به‌ باكیخانوف‌ (متوفی‌ 1263/ 1847)، كه‌ در آن‌ سالها مترجم‌ زبانهای‌ شرقی‌ در دفترخانه‌ فرمانداری‌ كل‌ قفقاز بود (رئیس‌نیا، ص‌ 191)، ضمن‌ همكاری‌ با < اخبار تفلیس‌ > (آخوندوف‌، ص‌ 17)، به‌ انتشار ضمیمه‌ تركی آذربایجانی‌ نیز كمك‌ می‌كرد (همان‌، ص‌ 5) و حتی‌ به‌ احتمالی‌ سردبیر آن‌ بود (رجوع کنید به < تاریخ‌ آذربایجان‌ > ، ص‌ 759). در پرونده‌ همین‌ ضمیمه‌ها، نامه‌ای‌ از میرزا بزك‌ (مباشر امور سفارت‌ و كنسولگری‌ روسیه‌) به‌ دفترخانه‌ دیپلماتیك‌، به‌ تاریخ‌ رمضان‌ 1246/ مارس‌ 1831، وجود دارد كه‌ در آن‌ پیشنهاد شده‌ است‌ نسخه‌ای‌ از < اخبار تفلیس‌ > به ‌طور مرتب‌ برای‌ محمدخان‌ زنگنه‌، رئیس‌ قشون‌ و پیشكار و والی‌ آذربایجان‌ در زمان‌ سلطنت‌ فتحعلی‌شاه‌ و محمدشاه‌ قاجار، فرستاده‌ شود، زیرا وی‌ شاه‌ را با مطالب‌ و مضامین‌ آن‌ آشنا خواهد كرد (آخوندوف‌، ص‌ 5).

هیئتی‌ نظامی‌ تمام‌ مطالب‌ این‌ روزنامه‌ و ضمیمه‌های‌ آن‌ را ــ كه‌ غالباً ترجمه‌ مطالب‌ و مقالات‌ مندرج‌ در اصل‌ روزنامه‌ بود تهیه‌ و بررسی‌ و ممیزی‌ می‌كرد. این‌ مطالب‌ مشتمل‌ بود بر: اخبار عطایای‌ تزاری‌ به‌ مسلمانان‌ ماورای‌ قفقاز، امریه‌ها و ابلاغها، اعلانهای‌ مربوط‌ به‌ ولایت‌ قفقاز، اخبار داخلی‌ و خارجی‌، اخبار و گزارشهای‌ جنگی‌، و اخبار و اطلاعاتی‌ كه‌ قفقازیها، و به‌ویژه‌ مسلمانان‌آن‌ منطقه‌، را برای‌ اخذ فرهنگ ‌و تمدن‌ اروپایی‌ تشویق‌ می‌كرد (همان‌، ص‌ 7، 9). روزنامه‌ < اخبار تفلیس‌ > و ضمیمه‌هایش‌ اندكی‌ پس‌ از درگذشت‌ سانكوفسكی‌، تعطیل‌ شد (همان‌، ص‌ 8). باتوجه‌ به‌ مطالب‌ این‌ روزنامه‌ و ضمیمه‌هایش‌ و ممیزی اعمال‌ شده‌ بر آنها، باید آن‌ را نشریه‌ای‌ رسمی‌ و دولتی‌ قلمداد كرد ( < تاریخ‌ آذربایجان> ، ص‌760).

روزنامۀ < پیک ماورای قفقاز> هم، که در فاصلۀ سالهای 1257 تا 1262/1841- 1846 به زبان تاتاری‌ (تركی‌ آذربایجانی‌) داشت‌ كه‌ در آن‌ برخی‌ اخبار حكومتی‌ و نوشته‌های‌ اجتماعی‌ و نیز اطلاعات‌ تجاری‌ درج‌ می‌گردید؛ اما، این‌ ضمیمه‌ یك‌ ورقی‌ را، كه‌ ناشیانه‌ ترجمه‌ و تدوین‌ می‌شد، نمی‌توان‌ نشریه‌ای‌ معتبر به‌شمار آورد (همانجا).

پس‌ از تعطیل‌ ضمیمه‌های‌ < اخبار تفلیس‌ > و حتی‌ ورقه‌ پیوستی < پیك‌ ماورای‌ قفقاز >، سالها در سراسر روسیه‌ هیچ‌ روزنامه‌ و نشریه‌ای‌ به‌ زبانهای‌ مسلمانان‌ آنجا منتشر نشد، تا آنكه‌ روزنامه‌ < اخبار تركستان‌ > به‌ زبان‌ روسی‌، با ضمیمه‌ای‌ به‌ نام‌ تركستان‌ ولایتی‌ نینگ‌گزیتی‌ (روزنامه‌ ولایت‌تركستان‌)، از طرف‌ دفتر كنستانتین‌ پتروویچ‌ كاوفمان‌، فرماندار كل‌ تركستان‌، و به‌فرمان‌ وی‌ در ژوئیه‌ 1870/ ربیع‌الا´خر 1287 در تاشكند منتشر شد ( د. اسلام‌ ، همانجا؛ د. تاجیكی‌ ، ج‌ 7، ص‌ 447). این‌ ضمیمه‌ هم‌ دارای‌ دو چاپ‌ بود؛ یك‌ هفته‌ به‌ زبان‌ سارتی‌ و هفته‌ دیگر به‌ زبان‌ قزاقی‌ انتشار می‌یافت‌. زبان‌ سارتی‌ از عناصر تركی‌ و فارسی‌ تشكیل‌ شده‌ كه‌ البته‌ عناصر تركی‌، به‌ویژه‌ ازبكی‌، در آن‌ غلبه‌ دارد و زبان‌ گروهی‌ از جمعیت‌ یكجانشین‌ ماوراءالنهر است‌ (خالد، ص‌199ـ 201؛ كستنكو، ص‌109ـ110؛ گاسپرالی‌، ص‌246، پانویس‌؛ د.تاجیكی‌ ، ج‌ 6، ص‌609). ضمیمه‌ قزاقی‌ چندان‌ دوام‌ نیاورد و پس‌ از تعطیل‌ شدن‌ آن‌ در 1300/ 1883، انتشار ضمیمه‌ سارتی‌ به‌طور هفتگی‌ ادامه‌ یافت‌ و تا انقلاب‌ 1905/ 1323 روسیه‌، كه‌ آغاز دوره‌ نشر مطبوعات‌ ملی‌ در آسیای‌ مركزی‌ به‌شمار می‌رود، تنها روزنامه‌ به‌زبان‌ محلی‌ در آنجا بود. سردبیر این‌ ضمیمه‌ ابتدا شاه‌ مردان‌ ابراهیموف‌، از تاتارهای‌ اورنبورگ‌، بود كه‌ به‌عنوان‌ مترجم‌ در فرمانداری‌كل‌ تركستان‌ كار می‌كرد. هدف‌ از انتشار این‌ روزنامه‌، مانند روزنامه‌های‌رسمی‌ منتشرشده‌ در دیگر مناطق‌ مسلمان‌نشین‌ روسیه‌، آن‌ بود كه‌ مضمون‌ فرمانها و مقررات‌ و اعلانها و نیز گزارشهای‌ فتوحات‌ جدید به‌ اطلاع‌ مأموران‌ و قشرهایی‌ از مردم‌ محلی‌ برسد. این‌ مطالبِ رسمی خشك‌ و خسته‌كننده‌، معمولاً با چاپ‌ افسانه‌هایی‌ از هزار و یك‌ شب‌ و اخبار جسته‌ و گریخته‌ای‌ از مطبوعات‌ روسی‌ تلطیف‌ می‌شد. < روزنامه‌ولایت‌ تركستان‌ > ، حتی‌ از اوایل‌ دهه‌ 1290/ اواسط‌ دهه‌ 1870، درج‌ نوشته‌های‌ خوانندگان‌ و نیز چاپ‌ اطلاعات‌ مفیدی‌ در باره‌ جغرافیای‌ جهان‌ و دولتهای‌ بزرگ‌، اختراعات‌ جدید و معرفی‌ جلوه‌های‌ جهان‌ نو را آغاز كرد. ابراهیموف‌، كه‌ در 1297/ 1879 به‌ اروپا سفر كرده‌ بود، سفرنامه‌ خود را در این‌ نشریه‌ به‌ چاپ‌ رساند و بدین‌ترتیب‌، برای‌ خوانندگان‌ امكان‌ آشنایی‌ نسبی‌ با تمدن‌ و فرهنگ‌ و زندگی‌ اروپایی‌ را فراهم‌ آورد. خوانندگان‌ هم‌ معمولاً درباره‌ نارساییهای‌ محیط‌ زندگیشان‌ می‌نوشتند و مطالبشان‌ هشداردهنده‌ و بیدار كننده‌ بود (خالد، ص‌ 85 86).

در 1300/1883، محمدحسن‌چانیشِف‌، به‌جای‌ ابراهیموف‌، سردبیر < روزنامه‌ ولایت‌ تركستان‌ > شد كه‌ او نیز در اواسط‌ همین‌ سال‌ جای‌ خود را به‌ نیكلای‌ پتروویچ‌ آسترائوموف‌ داد ( د. ازبكستان‌ شوروی‌ ، ج‌ 11، ص‌370). آسترائوموف‌ از شاگردان‌ ایلمینسكی‌ (رجوع کنید به جدیدها، نهضت‌ * ) در دانشگاه‌ قازان‌ بود و از 1294/ 1877 بازرس‌ مدارس‌ و مدیر كالج‌ معلمان‌ تركستان‌ و گیمنازیای‌ (دبیرستان‌) تاشكند شده‌ بود و با زبانهای‌ عربی‌ و تركی‌ و نیز دین‌ اسلام‌ آشنایی‌ داشت‌. او از مبلّغان‌ مسیحی‌ بود و انجیل‌ را به‌ زبان‌ تركی‌ جغتایی‌ چاپ‌ كرده‌ بود (خالد، ص‌87). < روزنامه‌ ولایت‌ تركستان‌ > برای‌ آسترائوموف‌ ابزار پیشبرد اهداف‌ سیاسی‌اش‌ بود. از نظر او، بهتر بود كه‌ مردم‌، به‌جای‌ آنكه‌ در باره‌ مسائل‌ خویش‌ در خفا بحث‌ كنند، زیرنظر شخص‌ او بحث‌ نمایند (همان‌، ص‌ 88). وی‌ تلاش‌ می‌كرد نویسندگان‌ تازه‌كار محلی‌ را جلب‌ و آنها را به‌سویی‌ هدایت‌ كند كه‌ می‌توان‌ آن‌ را «روشنگری‌ محتاطانه‌» و نظارت‌ شده‌ خواند (همانجا). او ارتباطات‌ گسترده‌ای‌ با بسیاری‌ از روشنفكران‌ آسیای‌ مركزی‌ و خارج‌ از آن‌ داشت‌، چنانكه‌ برخی‌ از نوشته‌های‌ اولیه‌ محمودخواجه‌ بهبودی‌ * ، از سران‌ جدیدیه‌، را در این‌ روزنامه‌ منتشر می‌كرد (همان‌، ص‌80) و مكاتبات‌ دوستانه‌اش‌ با اسماعیل‌ گاسپرالی‌ * / گاسپرینسكی‌ ، رهبر جنبش‌ جدیدیه‌ ــ كه‌ هم‌زمان‌ با انتصاب‌ وی‌ به‌ سردبیری‌ < روزنامه‌ ولایت‌ تركستان‌ > انتشار روزنامه‌ ترجمان‌ را آغاز كرده‌ بود سالها ادامه‌ یافت‌ (همان‌، ص‌ 89). سرانجام‌، جدیدیها اداره‌ < روزنامه‌ ولایت‌ تركستان‌ > را در اواسط‌ مارس‌ 1917، اندكی‌ پس‌ از وقوع‌ انقلاب‌ در روسیه‌، در دست‌ گرفتند (همان‌، ص‌ 249). منوّرقاری‌، از جدیدیهای‌ معروف‌ آسیای‌ مركزی‌، به‌ سردبیری‌ < روزنامه‌ ولایت‌ تركستان‌ > ــ كه‌ از آن‌ پس‌ نجات‌ نامیده‌ شد انتخاب‌ گردید (همانجا). این‌ جریده‌ اگرچه‌ ترجمان‌ فرمانداری‌ كل‌ تركستان‌ و ابزار پیشبرد سیاست‌ استعماری‌ حكومت‌ تزاری‌ بود، در ترویج‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ و صنایع‌ و فنّاوری‌ جدید و نیز ترجمه‌ و انتشار و معرفی‌ آثار نمایندگان‌ ادبیات‌ جدید روس‌، چون‌ كریلوف‌ ، پوشكین‌، گوگول‌، تورگنیف‌ و تولستوی‌، نقش‌ مهمی‌ داشت‌ ( د. ازبكستان‌ شوروی‌ ، همانجا).

ضمیمه‌های‌ جراید روسی پیش‌ گفته‌ را، چون‌ وابسته‌ به‌ جراید رسمی‌ و حكومتی‌ روسیه‌ بودند و سردبیری‌ و ویرایش‌ و ممیزی‌ آنها را كارگزاران‌ دولتی‌ روسیه‌ برعهده‌ داشتند، نمی‌توان‌ جراید مردم‌ مسلمان‌ مناطق‌ مسلمان‌نشین‌ به‌شمار آورد. جریده‌نگاری‌ در مناطق‌ مسلمان‌نشین‌ روسیه‌، به‌ سبب‌ همانندی‌ سیاست‌ حاكمیت‌ در آن‌ نواحی‌ و اوضاع‌ كمابیش‌ یكسان‌ و تأثیر رویدادهای‌ مهمی‌ چون‌ انقلابهای‌ 1905ـ1907 و فوریه‌ و اكتبر 1917 و حوادث‌ پس‌ از آن‌ در سرنوشت‌ نظام‌ حاكم‌ بر روسیه‌ و مناسبات‌ بین‌ حاكمان‌ و مردم‌، روی‌ هم‌ رفته‌ مراحل‌ مشابهی‌ داشته‌ است‌ بدین‌ قرار:

1) مرحله‌ نخست‌، كه‌ تا انقلاب‌ 1905/ 1323 روسیه‌ ادامه‌ یافت‌ و دوره‌ خفقان‌ و ركود بود. در این‌ مرحله‌، علاوه‌ بر جراید دولتی‌ یاد شده‌، مسلمانان‌ روسیه‌ تنها هشت‌ روزنامه‌ غیروابسته‌ شایان‌ ذكر را منتشر كردند: پنج‌ جریده‌ اكینچی‌ ، ضیاء ، ضیاء قافقاسیه‌ ، كشكول‌ ، شرق‌ روس‌ به‌ زبان‌ تركی‌ آذربایجانی‌؛ ترجمان‌ به‌ زبان‌ تاتاری‌ كریمه‌ای‌؛ دالاولایتی‌ ، به‌زبان‌ قزاقی‌ (قرقیزی‌) و نور به‌زبان‌ تاتاری‌ قازانی‌ ( د. اسلام‌ ، همانجا).

2) مرحله‌ بین‌ انقلاب‌ مشروطه‌ 1905/ 1323 تا انقلاب‌ فوریه‌ 1917/ جمادی‌الاولی‌ 1335. در این‌ دوره‌، به‌ویژه‌ پس‌ از انتشار بیانیه‌ اكتبر 1905/ شعبان‌ 1323، كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ برای‌ همه‌ مردم‌ روسیه‌ آزادی‌ بیان‌ و قلم‌ و مطبوعات‌ به‌رسمیت‌ شناخته‌ شد، نشریات‌ ادواری‌ بسیاری‌ با عقاید سیاسی‌ مختلف‌، از محافظه‌كار دست‌ راستی‌ تا سوسیالیست‌ دست‌ چپی‌، منتشر شد. این‌ دوره‌ كوتاه‌ اما آكنده‌ از تحولات‌ ــ كه‌ رحمتی‌آرات‌ آن‌ را دوره‌ ملی‌ اجتماعی‌ نامیده‌ است‌ (رجوع کنید به د.ا.ترك‌ ، ج‌ 7، ص‌380) بر مطبوعات‌ روسیه‌ و از جمله‌ بر جراید مسلمانان‌ آن‌ منطقه‌ تأثیر عمیق‌ گذاشت‌ (رجوع کنید به ادامه‌ مقاله‌). بنا به‌ برآوردی‌، در این‌ دوره‌ حدود 160 نشریه‌ ادواری‌ به‌ زبانهای‌ رایج‌ در بین‌ مسلمانان‌ روسیه‌ منتشر شده‌ است‌: 62 نشریه‌ به‌ تاتاری‌ قازانی‌، 61 نشریه‌ به‌ تركی‌ آذربایجانی‌، 3 نشریه‌ به‌ فارسی‌ (كه‌ البته‌ تنها یكی‌ از آنها به‌ طور كامل‌ فارسی‌ بود)، 17 نشریه‌ به‌ ازبكی‌، 8 نشریه‌ به‌ قزاقی‌ (قرقیزی‌)، 6 نشریه‌ به‌ تاتاری‌ كریمه‌ای‌، 2 نشریه‌ به‌ تركمنی‌، 2 نشریه‌ به‌ عربی‌ ( د. اسلام‌ ، همانجا؛ عاشورف‌، ص‌ 21ـ 25). اما، با فروكش‌ كردن‌ موج‌ انقلاب‌ و تجدید حیات‌ حاكمیت‌ خودكامه‌ تزاری‌ و برقراری‌ ممیزی‌، شمار مطبوعات‌ رو به‌ كاهش‌ گذاشت‌ و مطبوعاتی‌ كه‌ توقیف‌ و تعطیل‌ نشده‌ بودند نیز، خواه‌ناخواه‌، بیش‌ از پیش‌ احتیاط‌ كردند و از سیاست‌ دوری‌ گزیدند (رجوع کنید به ادامه‌ مقاله‌).

3) مرحله‌ پس‌ از انقلاب‌ فوریه‌ 1917 و سرنگونی‌ نظام‌ تزاری‌. در این‌ دوره‌، مطبوعات‌ دیگری‌، كه‌ نیرومندتر از مطبوعات‌ پس‌ از انقلاب‌ 1905 بود، رشد كرد و مطبوعاتِ «متعهد»، كه‌ عقاید گروههای‌ سیاسی‌ گوناگون‌ جامعه‌ مسلمانان‌ را منعكس‌ می‌كردند، عموماً جای‌ نشریه‌های‌ ادواری‌ اغلب‌ غیرسیاسی‌ را گرفتند. گروههای‌ مذكور غالباً به‌تدریج‌ پس‌ از انقلاب‌ اكتبر، داوطلبانه‌ یا به‌اجبار، به‌ كشمكشهای‌ انقلاب‌ و جنگهای‌ داخلی‌ كشیده‌ شدند. طبق‌ برآوردی‌، از جمادی‌الاولی‌ 1335 تا ربیع‌الا´خر 1339/ فوریه‌ 1917 ـ پایان‌ 1920، 256 نشریه‌ ادواری‌ مسلمانان‌، در بیش‌ از پنجاه‌ شهر و روستای‌ بزرگ‌ روسیه‌، انتشار یافت‌ كه‌ 139 نشریه‌ به‌ تاتاری‌ قازانی‌، 39 نشریه‌ به‌ تركی‌ آذربایجانی‌، 37 نشریه‌ به‌ ازبكی‌، 21 نشریه‌ به‌ قزاقی‌ و 7 نشریه‌ به‌ تاتاری‌ كریمه‌ای‌ بود ( د. اسلام‌ ، همانجا). با پیروزی‌ ارتش‌ سرخ‌ در جنگ‌ داخلی‌ و حاكم‌ شدن‌ نظام‌ تك‌حزبی‌ كمونیستی‌، مطبوعات‌ ملی‌ در سراسر روسیه‌ تحت‌ فشار قرار گرفتند. بنا بر فرمان‌ استالین‌ در 1300 ش‌/ 1921، هیچ‌ نشریه‌ یا ترجمه‌ای‌ نباید پیش‌ از تصویب‌ هیئت‌ مسئول‌ چاپ‌ می‌شد (حائری‌، ص‌ 335). بدین‌ترتیب‌، مطبوعاتی‌ به‌ كار خود ادامه‌ دادند كه‌ سخنگوی‌ كارگزاران‌ محلی‌ نظام‌ حاكم‌ شدند ( د.ا.ترك‌ ، همانجا). در مطبوعات‌ این‌ دوره‌، كه‌ با شمارگان‌ زیاد منتشر می‌شدند، زبانهای‌ ادبی‌ جدید به‌ كار رفت‌. استفاده‌ از الفبای‌ لاتینی‌ (از 1307 تا 1309 ش‌/ 1928ـ1930) و سپس‌ الفبای‌ سیریلی‌ (از 1317 تا 1319 ش‌/ 1938ـ1940) برای‌ نوشتن‌ به‌ این‌ زبانها اجباری‌ شد و بنابراین‌، در دو دهه‌ پس‌ از استقرار حاكمیت‌ شوروی‌، مطبوعاتی‌ در سرزمینهای‌ مسلمان‌نشین‌ روسیه‌ شكل‌ گرفت‌ كه‌ با مطبوعات‌ دوره‌ پیش‌ از استقرار حاكمیت‌ شوروی‌ تفاوت‌ بسیار داشت‌ (رجوع کنید به د. اسلام‌ ، همانجا).

جراید ملی‌ و مستقل‌ مناطق‌ مسلمان‌نشین‌ روسیه‌ در ادوار پیش‌ از استقرار نظام‌ شوروی‌ و سالهای‌ نخستین‌ استقرار آن‌، از مغرب‌ به‌ مشرق‌، بدین‌قرار بودند:

1) تاتاری‌ قازانی‌. نخستین‌ بار، در 1249/1834 یكی‌ از دانشجویان‌ دانشكده‌ زبانهای‌ شرقی‌ دانشگاه‌ قازان‌ برای‌ انتشار جریده‌ای‌ به‌ نام‌ بحرالاخبار به‌ زبان‌ تاتاری‌ قازانی‌ اقدام‌ كرد، اما این‌ اقدام‌ و اقدامات‌ بسیار دیگری‌ كه‌ بعدها صورت‌ گرفت‌، با مخالفت‌ اداره‌ ممیزی‌ حكومت‌ تزاری‌، به‌ نتیجه‌ای‌ نرسید (رجوع کنید بهد.ا.ترك‌ ، همانجا).

در قازان‌، افزون‌ بر نهادهای‌ علمی‌ چون‌ فرهنگستان‌ دوحوونی‌ (تأسیس‌ در حدود 1212/1797) و دانشگاه‌ قازان‌ (تأسیس‌ در 1219/1804)، نهادهای‌ فرهنگی‌ و آموزشی‌ دیگری‌ (چون‌ تئاتر، دانشسرا، دبیرستان‌ دخترانه‌ و كتابخانه‌های‌ عمومی‌) كه‌ به‌تدریج‌ از اوایل‌ قرن‌ سیزدهم‌/ اواخر قرن‌ هجدهم‌ تأسیس‌ شدند، فضای‌ فرهنگی‌ مساعدی‌ برای‌ انتشار روزنامه‌ و مجله‌ پدید آوردند. نخستین‌ چاپخانه‌ با حروف‌ عربی‌، به‌نام‌ آزیاتیسكی‌ تیپوگرافی‌، در 1215/1800 تأسیس‌ شد. از دهه‌ نخستین‌ سده‌ چهاردهم‌/ بیستم‌ به‌بعد، چاپخانه‌های‌ دیگری‌ نیز در قازان‌ تأسیس‌ گردید، از جمله‌ ییلدیز، اخبار، الاصلاح‌، الدین‌ و الادب‌، برادران‌ كریموف‌، شرق‌، بیان‌الحق‌ و ملت‌، كه‌ غالباً هر كدام‌ مخصوص‌ چاپ‌ روزنامه‌ یا مجله‌ای‌ بودند (د.ا.د.ترك‌ ، ج‌25، ص‌ 135)؛ اما، با وجود زمینه‌ فرهنگی‌ مساعد، فشار سیاسی‌ سالها مانع‌ انتشار مطبوعات‌ به‌ زبان‌ مردم‌ مسلمان‌ روسیه‌ بود.

در آستانه‌ وقوع‌ انقلاب‌ 1905/ 1323 روسیه‌، فقط‌ یك‌ روزنامه‌ به‌زبان‌ تاتاری‌ قازانی‌، آن‌ هم‌ در پترزبورگ‌ انتشار یافت‌. روزنامه‌ هفتگی‌ نور ــ كه‌ عطاءاللّه‌ بایزیداُف‌، مفتی‌ پترزبورگ‌، آن‌ را در رجب‌ 1323/ سپتامبر 1905، انتشار داد به‌علت‌ محافظه‌كاری‌ و پاسداری‌ از حكومت‌ تزاری‌ و پاسخ‌ ندادن‌ به‌ خواستهای‌ روحانیان‌ و طلاب‌ و دانشجویان‌ و بازرگانان‌ و روشنفكران‌ و نیز انتشار در شهری‌ كه‌ شمار قلیلی‌ از تاتارها در آنجا پراكنده‌ بودند، شمارگان‌ كمی‌ داشت‌ و پس‌ از انتشار چند شماره‌، تعطیل‌ گردید (دولت‌ ، ص‌ 168). به‌ نظر عبداللّه‌ بَطال‌ ــ تایماس‌، این‌ روزنامه‌ را كه‌ نخستین‌ جریده‌ به‌ زبان‌ تاتاری‌ قازانی‌ است‌، نمی‌توان‌ نخستین‌ روزنامه‌ ملی‌ آنان‌ به‌ شمار آورد، زیرا صاحب‌ امتیازش‌ از نظر اهداف‌ و منافع‌ ملی‌ شخص‌ معتمدی‌ نبود و خود روزنامه‌ هم‌ مطالب‌ مفیدی‌ نداشت‌ (ص‌ 170). پس‌ از تسلیم‌ شدن‌ تزار در برابر خواستهای‌ انقلابیون‌، صدور بیانیه‌ 17 اكتبر 1905 و دادن‌ وعده‌ آزادیهای‌ دموكراتیك‌ از جمله‌ آزادی‌ بیان‌ و قلم‌، تشكیل‌ دومای‌ دولتی‌ (پارلمان‌) با صلاحیت‌ قانونگذاری‌، و برقراری‌ حكومت‌ مشروطه‌، در سراسر روسیه‌ و از جمله‌ مناطق‌ مسلمان‌نشین‌ آنجا، به‌ویژه‌ قازان‌، مطبوعاتی‌ با عقاید و مواضع‌ سیاسی‌ گوناگون‌ منتشر شد ( د. اسلام‌ ، همانجا). پس‌ از اعلان‌ بیانیه‌ مذكور تا انقلاب‌ 1917، دست‌كم‌ 62 نشریه‌ به‌زبان‌ تاتاری‌ قازانی‌ منتشر گردید (همانجا) و تا 1325/ پایان‌ 1907 در منطقه‌ ولگا ـ اورال‌، در شهرهای‌ قازان‌، آستاراخان‌ (حاجی‌طرخان‌، هشترخان‌)، اورنبورگ‌، اوفا، اورالسك‌ و نیز پترزبورگ‌، جمعاً 21 روزنامه‌ و 12 مجله‌ منتشر شد (دولت‌، ص‌ 169).

نخستین‌ روزنامه‌ معتبری‌ كه‌ در شعبان‌ 1323/ اكتبر 1905 در قازان‌ منتشر شد، قزانْ مخبری(مخبر قازان‌) بود. این‌ روزنامه‌ ــ كه‌ به‌همت‌ سیدگری‌ میرزاآلكین‌(متوفی‌ 1337/1919) و با همكاری‌ یوسف‌ آقچورا * (متوفی‌ 1314 ش‌/ 1935) تا 20 ذیحجه‌ 1329/ 12 دسامبر 1911 (416 شماره‌) منتشر می‌شد (< دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ > ، ص‌ 236) نخستین‌ روزنامه‌ ملی‌ قازان‌ به‌شمار آمده‌ است‌ ( د.ا.ترك‌ ، همانجا). این‌ روزنامه‌ افزون‌ بر آنكه‌ با استقبال‌ تاتارهای‌ قازان‌ مواجه‌ شد، به‌ سبب‌ پرداختن‌ به‌ مسائل‌ دینی‌ و ملی‌ و اجتماعی‌، مورد توجه‌ مسلمانان‌ مناطق‌ دیگر نیز قرار گرفت‌ (دولت‌، ص‌ 168). این‌ روزنامه‌ ناشر افكار حزب‌ اتفاق‌المسلمین‌ به‌شمار آمده‌ است‌ (< دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ > ، همانجا).

از روزنامه‌های‌ مهم‌ تاتاری‌زبان‌ پس‌ از انقلاب‌ مشروطه‌ 1905 روسیه‌، الفت‌ بود كه‌ به‌ همت‌ عبدالرشید ابراهیموف‌ * (متوفی‌ 1323 ش‌/ 1944)، در شوال‌ 1323/ دسامبر 1905 در پترزبورگ‌ انتشار یافت‌. ابراهیموف‌ مبلّغ‌ اتحاد اسلامی‌ در حوزه‌ پهناوری‌، از روسیه‌ گرفته‌ تا ژاپن‌ و چین‌ و هندوستان‌ و عثمانی‌، بود (رجوع کنید به ماراش‌، ص‌ 104ـ106). همكار اصلی‌ وی‌ در این‌ روزنامه‌، موسی‌ جاراللّه‌ * (متوفی‌ 1328 ش‌/ 1949) بود. این‌ روزنامه‌ كه‌ به‌ مسائل‌ دینی‌ اهمیت‌ خاصی‌ می‌داد و به‌ عثمانی‌، كه‌ قرارگاه‌ خلیفه‌ بود، و به‌ فعالیتهای‌ فرهنگی‌ و سیاسی‌ مسلمانان‌ عثمانی‌ توجه‌ ویژه‌ داشت‌ و گزارشها و اطلاعات‌ جالب‌ توجهی‌ در باره‌ همایشهای‌ مسلمانان‌ سراسر روسیه‌ درج‌ می‌كرد و مسلمانان‌ روسیه‌ را، برای‌ احقاق‌ حق‌ خود و رسیدن‌ به‌ خودمختاری‌ ملی‌، به‌ اتحاد و مبارزه‌ فرا می‌خواند، از مدتها پیش‌ توجه‌ پلیس‌ تزاری‌ را جلب‌ كرده‌ بود، چنانكه‌ با تمدید قوای‌ حكومت‌ و تقویت‌ استبداد در 1325/ 1907، پس‌ از انتشار شماره‌ 85 (9 ژوئن‌ 1907) توقیف‌ و مدیرش‌ محاكمه‌ گردید (قانلی‌دره‌ ، ص‌ 37ـ39). ابراهیموف‌ و موسی‌ جاراللّه‌، جریده‌ التلمیذ را نیز به‌ زبان‌ عربی‌، به‌منظور فراخواندن‌ مسلمانان‌ جهان‌ به‌ اتحاد، در 1324/1906 در پترزبورگ‌ انتشار دادند كه‌ تنها سی‌ شماره‌ از آن‌ به‌ دست‌ خوانندگان‌ رسید ( د.ا.ترك‌ ، ج‌ 7، ص‌ 381). الاصلاح‌ ، جریده‌ای‌ علمی‌ ـ ادبی‌ و پیرو اصلاح‌ مدارس‌، یكی‌ از نخستین‌ روزنامه‌های‌ تاتاری‌ بود. بیشتر نویسندگان‌ آن‌ جوانان‌ جدیدی‌، همچون‌ موسی‌ جاراللّه‌ بودند كه‌ با قدیمیها مخالفت‌ می‌كردند. این‌ روزنامه‌ نخست‌ در 1323/1905 با دست‌ تكثیر می‌شد ولی‌ از رمضان‌ 1325/ اكتبر 1907 تا پایان‌ انتشار آن‌ در شعبان‌ 1327/ ژوئیه‌ 1909 در قازان‌ به‌ چاپ‌ می‌رسید (قانلی‌دره‌، 2005، ص‌ 38؛ د.ا.ترك‌ ، ج‌ 5، ص‌ 23ـ 25).

العالم‌ الاسلامی‌ ، كه‌ در 1324ـ 1325/ 1906ـ1907 در شهر اوفا، مركز اداره‌ امور دینی‌ تاتارستان‌، منتشر می‌شد، روزنامه‌ای‌ مذهبی‌ به‌ شمار می‌آمد ( د.ا.ترك‌ ، همانجا).

ییلدیز (ستاره‌) یكی‌ دیگر از جرایدی‌ بود كه‌ در ذیحجه‌ 1323/ ژانویه‌ 1906 (بطال‌ ـ تایماس‌، ص‌ 171)، به‌همت‌ احمد هادی‌ مقصودی‌ (متوفی‌ 1320ش‌/ 1941؛ رجوع کنید به ماراش‌، ص‌110ـ 111)، در قازان‌ منتشر شد و در اندك‌ مدتی‌ كسب‌ اعتبار كرد و انتشارش‌ تا 1335/ 1917 ادامه‌ یافت‌. با این‌ روزنامه‌، كه‌ هفته‌ای‌ سه‌ بار منتشر می‌شد، مورخانی‌ چون‌ عبداللّه‌ بطال‌ ـ تایماس‌، هادی‌ اطلسی‌، احمد زكی‌ولیدی‌طوغان‌، و شاعرانی‌ چون‌ ابراهیم‌ قلی‌، شاهد احمد، ضیاء ناصری‌، مجید غفوری‌ و انقلابیونِ بعدی‌ چون‌ فتحی‌ سیفی‌ قزانلی‌ و عالمجان‌ ابراهیموف‌ همكاری‌ می‌كردند (دولت‌، ص‌ 168).

یكی‌ از جراید مهم‌ تاتارهای‌ قازان‌، روزنامه‌ وقت‌ بود كه‌ با سرمایه‌ دو برادر، شاكر و ذاكر رمی‌یف‌ ، و سردبیری‌ فاتح‌ كریموف‌، نویسنده‌ و مترجم‌ جدیدی‌ (رجوع کنید به فاتح‌ كریموف‌، مقدمه‌ گوكچك‌ ، ص‌ IX ـ XIV ؛ ماراش‌، ص‌ 101ـ102)، از ذیحجه‌ 1323 تا ربیع‌الا´خر 1336/ فوریه‌ 1906 ـ ژانویه‌ 1918، ابتدا در هر هفته‌ سه‌ شماره‌ و از 1331/1913 به‌ بعد به‌طور روزانه‌ در اورنبورگ‌ منتشر می‌شد و در این‌ دوره‌ دوازده‌ ساله‌، 309 ، 2 شماره‌ از آن‌ انتشار یافت‌. روزنامه‌ وقت‌ ، كه‌ از نظر شكل‌ در ردیف‌ روزنامه‌های‌ نو قرار داشت‌، به‌ زبان‌ تركی‌ مبتنی‌ بر تركی‌ عثمانی‌ و به‌ شیوه‌ روزنامه‌ ترجمان‌ گاسپرالی‌ (رجوع کنید بهادامه‌ مقاله‌) منتشر می‌شد و یكی‌ از جراید پرخواننده‌ در میان‌ تركان‌ روسیه‌ به‌شمار می‌رفت‌ (دولت‌، ص‌ 169). نویسندگان‌ نوگرای‌ بسیاری‌ در این‌ روزنامه‌ گرد آمده‌ بودند ( د.ا.ترك‌ ، ج‌ 7، ص‌ 381). فاتح‌ كریموف‌، كه‌ گرداننده‌ اصلی‌ آن‌ بود، بسیاری‌ از ستونهای‌ آن‌ را با نوشته‌ها و ترجمه‌های‌ خود از زبانهای‌ مختلف‌ پر می‌كرد. از جمله‌ نوشته‌های‌ درخور ذكر وی‌، سلسله‌ گزارشهایی‌ بود كه‌ در دوره‌ جنگ‌ بالكان‌ (رجوع کنید به تدین‌ و احمدی‌، ج‌ 1، ص‌ 247ـ 248؛ د.ا.د.ترك‌ ، ج‌ 5، ص‌ 23ـ25) به‌ مدت‌ چهار ماه‌ (در 1330ـ 1331/ 1912ـ1913) از استانبول‌ به‌ اورنبورگ‌ می‌فرستاد و با عنوان‌ «استانبول‌ مكتوبلاری‌» (نامه‌های‌ استانبول‌) به‌ صورت‌ پاورقی‌ در وقت‌ به‌چاپ‌ می‌رسید. این‌ نامه‌ها در همان‌ سال‌ در اورنبورگ‌ به‌صورت‌ كتاب‌ چاپ‌ شد كه‌ در بردارنده‌ گزارشهای‌ گویایی‌ از برهه‌ای‌ از دوره‌ حاكمیت‌ اتحاد و ترقی‌ در عثمانی‌ است‌ (رجوع کنید بهمنابع‌). كریموف‌ در 1335/1917 از وقت‌ انشعاب‌ كرد و ینگی‌ وقت‌ (وقت‌ جدید) را در اورنبورگ‌ منتشر نمود ( د.ا.ترك‌ ، همانجا؛
< دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ > ، ص‌ 685).

در 18 مه‌ 1906/ 24 ربیع‌الاولی‌ 1324، روزنامه‌ای‌ به‌نام‌ تان‌ییلدیزی‌ (ستاره‌ سحری‌) در قازان‌ منتشر شد كه‌ گروهی‌ از جوانان‌ انقلابی‌، چون‌ آیاز اسحاقی‌، فؤاد توقتاروف (متوفی‌ 1317ش‌/ 1938) و شاكر محمدیاروف‌، در آن‌ مقاله‌ می‌نوشتند. این‌ روزنامه‌، به‌علت‌ درج‌ مطالب‌ و مقالات‌ انتقادی‌ تند، نُه‌ بار توقیف‌ گردید و سرانجام‌، پس‌ از انتشار شماره‌ 64، در 14 نوامبر 1906/ 27 رمضان‌ 1324 (قس‌ < دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ > ، ص‌ 556 كه‌ به‌ شماره‌ 65، در 16 نوامبر 1906، اشاره‌ كرده‌ است‌) تعطیل‌ شد (دولت‌، ص‌ 169). اَیاز اسحاقی‌، كه‌ دارای‌ تمایلات‌ جدیدی چپ‌ و متمایل‌ به‌ سوسیالیستهای‌ انقلابی‌ بود (ماراش‌، ص‌ 111)، با همكاری‌ موسی‌ جاراللّه‌ بیگی‌یف‌، روزنامه‌ اجتماعی‌ ـ سیاسی‌ ایل (وطن‌) را از 1331/ 1913 منتشر كرد ( د.ا.ترك‌ ، همانجا؛
< دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ > ، ص‌ 221). انتشار این‌ جریده‌ ترك‌گرا در پترزبورگ‌، با استقبال‌ ترك‌ یوردو ، هوادار تورك‌ یوردی‌ درنگی‌ (جمعیت‌ میهن‌ ترك‌) در استانبول‌، مواجه‌ شد (قانلی‌دره‌، 2005، ص‌ 73). محل‌ انتشار ایل‌ در 1332/ 1914 از پترزبورگ‌ به‌ مسكو انتقال‌ یافت‌ و نویسندگانی‌ چون‌ یوسف‌ آقچورا، موسی‌ جاراللّه‌، ایاز اسحاقی‌، احمد زكی‌ولیدی‌ طوغان‌ و شاكر محمد یاروف‌ با آن‌ همكاری‌ می‌كردند (همانجا). این‌ روزنامه‌، پس‌ از انتشار 89 شماره‌، در 1333/ 1915 تعطیل‌ گردید و جای‌ خود را به‌ روزنامه‌ سوز (سخن‌) داد و آن‌ هم‌ در 1334/1916 جای‌ خود را به‌ بیزنینگ‌ ایل‌ (وطن‌ ما) سپرد ( د.ا.ترك‌ ، همانجا). روزنامه‌ اخیر ــ كه‌ به‌ سردبیری‌ شاكر محمدیاروف‌، وكیل‌ دعاوی‌ تاتار، منتشر می‌شد پس‌ از به‌ حاكمیت‌ رسیدن‌ بلشویكها، توقیف‌ گردید (بنیگسن‌ و لومرسیه‌ كلكژه‌ ، ص‌95؛
دولت‌، ص‌169).

افزون‌بر روزنامه‌های‌یادشده‌، تاویش (صدا؛
< دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ >، ص‌ 552)، ایدیل (نام‌ رود ولگا در تاتاری‌؛
همان‌، ص‌ 217) و حمیت‌ (همان‌، ص‌ 627) از مهم‌ترین‌ نشریات‌ تاتاری‌ قازانی‌ هستند كه‌ از 1323 تا 1325/ 1905ـ1907 منتشر شدند.

قورولتای، به‌ سردبیری‌ توقتاروف‌ (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 587) و با همكاری‌ شماری‌ از نویسندگان‌ خواهان‌ خودمختاری‌ ملی‌ ـ مدنی‌، در قازان‌ منتشر می‌شد كه‌ پس‌ از انتشار 67 شماره‌، توقیف‌ گردید (همان‌، ص‌ 311). روزنامه‌ اورال‌ ، به‌ سردبیری‌ حسین‌ یاماشف‌ (متوفی‌ 1330/1912)، از نخستین‌ سوسیال‌ ـ دموكراتهای‌ تاتار، نخستین‌ روزنامه‌ سوسیالیستی‌ تاتاری‌ بود و پس‌ از انتشار 29 شماره‌، توقیف‌ گردید (دولت‌، ص‌169ـ 170). روزنامه‌ قویاش‌ (خورشید)، به‌مدیریت‌ فاتح‌ امیرخان‌ و همكاری‌ عبداللّه‌ توقای‌ (متوفی‌ 1331/1913؛
رجوع کنید به < دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌>، ص‌ 586)، نیز از ذیحجه‌ 1329 تا 1336/ دسامبر 1911ـ 1918 منتشر می‌شد (دولت‌، ص‌ 170).

در دوره‌ مورد بحث‌ (1323ـ 1335/ 1905ـ1917)، عمدتاً به‌ سبب‌ مشكلات‌ مالی‌ و تشدید ممیزی‌ پس‌ از استیلای‌ دو باره‌ استبداد در روسیه‌، عمر بیشتر جراید كوتاه‌ بود ( د. اسلام‌ ، همانجا).

سرنگونی‌ سلطنت‌ تزاری‌ در فوریه‌ 1917، فصل‌ تازه‌ای‌ در تاریخ‌ مطبوعات‌ مسلمانان‌ روسیه‌ پدید آورد. از جمادی‌الاولی‌ 1335 تا 1339/ فوریه‌ 1917 ـ پایان‌ 1920، تاتارهای‌ قازان‌ 139 عنوان‌ نشریه‌ منتشر می‌كردند (همانجا).

افزون‌ بر روزنامه‌هایی‌ چون‌ ییلدیز و قویاش در قازان‌، وقت‌ و ینگی‌وقت‌ در اورنبورگ‌، و طورمش‌ (زندگی‌) در اوفا، ــ كه‌ از پیش‌ منتشر می‌شدند روزنامه‌ اتفاق‌ در 1336/ 1918 در قازان‌ منتشر شد. اَیاز اسحاقی‌ هم‌ ایل‌ را دوباره‌ در مسكو انتشار داد. این‌ روزنامه‌ سه‌بار در هفته‌ منتشر می‌شد و مجموعاً 137 شماره‌ از آن‌ انتشار یافت‌. حُر ملت‌ (ملت‌ آزاد) در ترویتسك؛
اورنبورغ‌ مخبری‌ (مخبر اورنبورگ‌) در اورنبورگ‌، و هفته‌نامه‌ المنبر، به‌ مدیریت‌ موسی‌ جاراللّه‌، در پترزبورگ‌ منتشر می‌شد. چند روزنامه‌ روسی‌ زبان‌ (از جمله‌ < خبر > ، < زمان‌ > ، < مسلمان‌ > ) را نیز مركز موقتی‌ مسلمانان‌ روسیه‌ در 1336/ 1918 در پترزبورگ‌ منتشر می‌كرد. آزاد خلق‌ (خلق‌ آزاد) و قیزیل‌سونگو (نیزه‌ سرخ‌) در آستاراخان‌، جمهوریت‌ در سیمبیرسك‌ (اولیانوفسك‌)، و خبرلر (اخبار) در اورالسك‌ انتشار می‌یافتند. نام‌ بسیاری‌ از جراید دوره‌ مورد بحث‌، گویای‌ بینش‌ و تمایلات‌ سیاسی‌ سازمانها و گروههای‌ ناشر آنهاست‌. قیزیل‌ بایراق‌ (بیرق‌ سرخ‌)، كه‌ در اواخر 1917 در قازان‌ منتشر می‌شد، هوادار سوسیالیستهای‌ مسلمان‌ بود. روزنامه‌ هفتگی‌ ایدیل‌ ـ اورال‌ اولكه‌سی‌ (مملكت‌ ولگا ـ اورال‌) را نیز كمیسری‌ خلق‌ مسلمان‌ كه‌ به‌منظور تأسیس‌ دولت‌ ایدیل‌ ـ اورال‌ تشكیل‌ یافته‌ بود، منتشر می‌كرد. جرایدی‌ هم‌ كه‌ هركدام‌ ناشر افكار و عقاید احزابی‌ چون‌ سوسیال‌ ـ دموكرات‌ و سوسیالیستهای‌ انقلابی‌ بودند، در شهرهای‌ گوناگون‌ انتشار می‌یافتند. در دوره‌ جنگهای‌ داخلی‌ روسیه‌، در هر یك‌ از مناطق‌ نفوذ سفیدها و سرخها جراید طرفدار آنها منتشر می‌شد. در دوره‌ استقرار حكومت‌ شوروی‌ (1336ـ1344 ( 1304 ش‌ ) / 1918ـ 1925)، در چهل‌ شهر منطقه‌ ولگا اورال‌ در حدود پنجاه‌ روزنامه‌ تبلیغی‌ حزبی‌ منتشر می‌شد كه‌ از آن‌ میان‌ تاتارستان‌ خبرلری‌ (اخبار تاتارستان‌) شایان‌ ذكر است‌. این‌ روزنامه‌ از شماره‌ 476 به‌بعد تاتارستان‌ و از شماره‌ 006 ، 1 به‌بعد قیزیل‌ تاتارستان‌ (تاتارستان‌ سرخ‌) نامیده‌ شد. بیزنینگ‌ بایراق‌ (بیرق‌ ما) نیز، چه‌ از حیث‌ مندرجات‌ و چه‌ از حیث‌ نویسندگان‌، دارای‌ اهمیت‌ بود. ینگی‌ فكر (فكر نو) در اورالسك‌، و قیزیل‌ ایل‌ (میهن‌ سرخ‌) در آستاراخان‌، با همكاری‌ تاتارهای‌ قازان‌ و قزاقها مشتركاً منتشر می‌شدند. در باشقیرستان‌ هم‌ در همین‌ دوره‌ هجده‌ جریده‌، غالباً به‌ زبان‌ تاتاری‌ قازانی‌، انتشار یافت‌ (رجوع کنید بهد.ا.ترك‌ ، ج‌ 7، ص‌ 381ـ382).

افزون‌ بر روزنامه‌ها، كه‌ به‌ سبب‌ انعكاس‌ اخبار داخلی‌ و خارجی‌ و پرداختن‌ به‌ مسائل‌ روز مورد توجه‌ عمومی‌ بودند، مجلات‌ نیز به‌مناسبت‌ طرح‌ مباحث‌ گوناگون‌ اختصاصی‌، مخاطبان‌ خاصی‌ را جذب‌ می‌كردند و از حیث‌ آگاهی‌دهی‌ و بالابردن‌ سطح‌ فرهنگ‌ جامعه‌ ارزش‌ داشتند.

پس‌ از تقویمهایی‌ كه‌ قیوم‌ ناصری‌ از 1288 تا 1315/ 1871ـ1897 سالانه‌ منتشر می‌كرد و در آنها افزون‌ بر اطلاعات‌ عمومی‌ راجع‌ به‌ تقویم‌، مقالاتی‌ در باره‌ تاریخ‌، جغرافیا، فرهنگ‌ عامه‌ و موضوعاتی‌ از این‌ دست‌ درج‌ می‌نمود ( د.ا.د.ترك‌ ، ج‌ 25، ص‌ 109)، نخستین‌ مجله‌ به‌ زبان‌ تاتاری‌ قازانی‌ مرآت‌ یا كوزْگی‌ (آیینه‌) بود كه‌ آن‌ را عبدالرشید ابراهیموف‌ از 1318 تا 1321/1900ـ1903 در پترزبورگ‌ و از 1321 تا 1327/ 1903 تا 1909 در قازان‌ منتشر می‌كرد. از این‌ مجله‌ جمعاً 22 شماره‌ انتشار یافته‌ است‌. ابراهیم‌ ماراش‌ (ص‌ 106) آن‌ را رساله‌ای‌ 22 جزوی‌ به‌شمار آورده‌، اما نادر دولت‌ (ص‌170) بر آن‌ است‌ كه‌ مرآت‌ (یا كوزْگی‌ )، بیشتر به‌ روزنامه‌ شبیه‌ بوده‌ است‌ تا مجله‌. دومین‌ مجله‌ به‌ زبان‌ تاتاری‌ قازانی‌ اصلاح‌ بود كه‌ فقط‌ چند شماره‌ از آن‌ در 1324ـ 1325/ 1906ـ1907 در آستاراخان‌ انتشار یافت‌ و كم‌وبیش‌ دارای‌ همان‌ حال‌ و هوای‌ مرآت‌ بود (همانجا).

نخستین‌ مجله‌ فكری (ادبی‌ ـ اجتماعی‌ ـ سیاسی‌) تاتارهای‌ ولگا ـ اورال‌، العصرالجدید بود كه‌ كامل‌ مطیعی‌ تحفة‌اللّه‌ آن‌ را از ذیحجه‌ 1323/ ژانویه‌ 1906 به‌طور ماهانه‌ در اورالسك‌ منتشر كرد و در ذیحجه‌ 1324/ ژانویه‌ 1907، بر اثر تشدید فشار، تعطیل‌ شد (قانلی‌دره‌، 2005، ص‌ 38). مجله‌ شورا نیز از ذیحجه‌ 1325/ ژانویه‌ 1908، با سرمایه‌ ذاكر و شاكر رمی‌یف‌، در اورنبورگ‌ انتشار یافت‌، اما در ربیع‌الا´خر 1336/ ژانویه‌ 1918، و با به‌ قدرت‌ رسیدن‌ بلشویكها، از انتشار بازماند. این‌ مجله‌ 32 صفحه‌ای‌ هر پانزده‌ روز یك‌بار و با مدیریت‌ رضاالدین‌ فخرالدین‌ * (متوفی‌ 1315 ش‌/ 1936)، عالم‌ و متفكر متجدد برجسته‌ تاتار (رجوع کنید به ماراش‌، ص‌ 89 91؛
طوغان‌، ص‌ 57)، و همكاری‌ نزدیك‌ فاتح‌ كریموف‌ و نویسندگانی‌ چون‌ موسی‌ جاراللّه‌، برهان‌ شرف‌ (رجوع کنید به دولت‌، ص‌ 171) و هادی‌ اطلسی‌ (همانجا) منتشر می‌شد و یكی‌ از موفق‌ترین‌ و پرخواننده‌ترین‌ مجلات‌ تاتارهای‌ منطقه‌ ولگا ـ اورال‌ بود، چنانكه‌ چاپ‌ شدن‌ مطلبی‌ در آن‌ مایه‌ افتخار نویسنده‌ آن‌ به‌شمار می‌آمد. مقالات‌ دینی‌، ادبی‌، فلسفی‌، علمی‌، فنی‌، اخلاقی‌، تربیتی‌ و تاریخی آن‌، علاوه‌ بر تاتارستان‌، در مناطق‌ ترك‌نشین‌ دیگر، روسیه‌ و حتی‌ عثمانی‌ خوانندگانی‌ داشت‌. از جمله‌ علل‌ گستردگی‌ قلمرو آن‌، افزون‌ بر اهمیت‌ مقالاتش‌، به‌كارگیری‌ زبان‌ متمایل‌ به‌ تركی‌ عمومی‌، ضمن‌ حفظ‌ هویت‌ تاتاری‌، بود و گاهی‌ هم‌ مقالاتی‌ به‌ زبانهای‌ دیگر تركی‌ در آن‌ درج‌ می‌گردید (همانجا). در مقاله‌ای‌ كه‌ در شماره‌ 3 ربیع‌الاول‌ 1331/ 10 فوریه‌ 1913 روزنامه‌ طنین‌ ، چاپ‌ استانبول‌، درج‌ گردیده‌، از مجله‌ شورا به‌عنوان‌ مجله‌ مفید كم‌نظیری‌ سخن‌ رفته‌ است‌ (ن‌. كریموف‌، ص‌ 331). افزون‌ بر مقالات‌ تألیفی‌، به‌ویژه‌ سلسله‌ مقالات‌ تحقیقی‌ خود رضاالدین‌ در باره‌ متفكران‌ و علمای‌ اسلامی‌ ترك‌، ترجمه‌هایی‌ از مطبوعات‌ گوناگون‌، به‌ویژه‌ مطبوعات‌ عربی‌زبانی‌ چون‌ عروة‌الوثقی‌* و المنار و اللواء ، در آن‌ به‌چاپ‌ می‌رسید (قانلی‌دره‌، 2005، ص‌ 34). سروده‌های‌ ذاكر رمی‌یف‌ نیز در آن‌ طبع‌ می‌گردید (طوغان‌، ص‌ 58).

در شهر اورنبورگ‌، از 1324 تا 1336/ 1906ـ 1918 مجله‌ دیگری‌ منتشر شد كه‌ نامش‌ ابتدا دنیا و معیشت‌ بود و سپس‌ به‌ دین‌ و معیشت‌ تغییر كرد و از نظر مشی‌ در نقطه‌ مقابل‌ مجله‌ شورا قرار داشت‌ ( د.ا.ترك‌ ، ج‌ 7، ص‌ 384). این‌ مجله‌ منعكس‌كننده‌ دیدگاه‌ علمای‌ سنّتی‌ بود و بیشتر نویسندگانش‌ از علمای‌ قدیمی‌ بودند. در این‌ مجله‌، جدیدیها (رجوع کنید بهجدیدها * ، نهضت‌)، «جوانان‌»، «معلمان‌ بی‌دین‌»، «ترقی‌چیها»، و «فسادانگیزها به‌ بهانه‌ ترقی‌» نامیده‌ می‌شدند (قانلی‌دره‌، 2004، ص‌ 152). مجله‌ یاد شده‌ معمولاً با مطبوعات‌ تاتاری‌ طرفدار اصلاحات‌، همچون‌ شورا، الدین‌ و الادب، العصر الجدید و وقت‌ ، مناظراتی‌ داشت‌ (رجوع کنید به همو، 2005، ص‌ 55 57، 63؛
ماراش‌، ص‌ 22ـ23، 156، 182، 191ـ193). الدین‌ و الادب‌ را عالمجان‌بارودی‌ * (متوفی‌1300ش‌/1921؛
رجوع کنید به < دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ > ، ص‌ 63) از 1324 تا 1335/ 1906ـ1917 به‌طور نامرتب‌ در قازان‌ منتشر می‌كرد (ماراش‌، ص‌ 83 85).

از دیگر مطبوعات‌ معتبر منطقه‌ ولگا ـ اورال‌، مجله‌ ادبی‌ انتقادی‌ آنغ‌ (درك‌) بود كه‌ از 1330 تا 1336/ اواخر 1912 ـ اواسط‌ 1918، به‌مدیریت‌ احمدگری‌ حسنی‌ و با همكاری‌ قلمی‌ مورخانی‌ چون‌ عالمجان‌ ابراهیموف‌، هادی‌ اطلسی‌ و عزیز عبیدولّین‌، شاعرانی‌ چون‌ عبداللّه‌ توقای‌، فاتح‌ امیرخان‌، شیخ‌زاده‌بابچ‌ و مجید غفوری‌، كریم‌تنچورین‌ (نمایشنامه‌نویس‌) و برهان‌ شرف‌ (روزنامه‌نگار) با شمارگانی‌ بین‌ 000 ، 2 تا 500 ، 2 نسخه‌ منتشر می‌شد (دولت‌، ص‌ 171ـ172).

از مجلات‌ فكاهی‌ و طنز نیز تاتارهای‌ ولگا ـ اورال‌ استقبال‌ می‌كردند. از ده‌ مجله‌ای‌ كه‌ در این‌ زمینه‌ منتشر گردید، این‌ مجلات‌ شایان‌ ذكرند: سارانچا ـ چیكیرتكه‌ (ملخ‌)، مجله‌ای‌ دو زبانه‌ و عمدتاً به‌ زبان‌ روسی‌ كه‌ از 36 صفحه‌ آن‌ تنها 6 صفحه‌اش‌ به‌ تاتاری‌ بود، این‌ مجله‌ در 1324/ 1906 در اورنبورگ‌ به‌چاپ‌ می‌رسید و در مجموع‌، فقط‌ پنج‌ شماره‌ از آن‌ منتشر شد (رجوع کنید به < دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ > ، ص‌ 648)؛
چوقیچ‌ (چكش‌؛
رجوع کنید به همان‌، ص‌ 652)، قاچیرگا (مرغ‌ نوروزی‌)، و یاز(بهار) كه‌ از 1324 تا 1328/ 1906ـ1910، از اولی‌ 78 شماره‌، از دومی‌ شش‌، و از سومی‌ فقط‌ دو شماره‌ انتشار یافت‌ و محل‌ نشر هر سه‌ شهر اورنبورگ‌ بود؛
یالت‌ ـ یولت (درخشش‌) كه‌ به‌ تعداد 123 شماره‌، از 1328 تا 1336/ 1910ـ 1918، در قازان‌ منتشر شد (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 684) و اثرگذارترین‌ مجله‌ فكاهی‌ و طنز این‌ منطقه‌ بود (رجوع کنید به دولت‌، ص‌ 174ـ175).

گذشته‌ از مجلات‌ مذكور، این‌ مجلات‌ اختصاصی‌ در منطقه‌ ولگا ـ اورال‌ منتشر می‌شدند: كودكان‌، مانند تربیۀ‌ اطفال‌ (رجوع کنید به> دایرة‌المعارف‌ تاتارستان‌ < ، ص‌ 556)، آق‌یول‌ (راه‌ سفید؛
رجوع کنید به همان‌، ص‌ 19)، بالالار دنیاسی‌ (دنیای‌ كودكان‌؛
رجوع کنید به همان‌، ص‌60)؛
جوانان‌، مانند یش‌ كوچ‌ (نیروی‌ جوان‌؛
رجوع کنید به همان‌، ص‌ 689)، قیزیل‌ یشلر اوجاغی‌ (كانون‌ جوانان‌ سرخ‌)، قیزیل‌ شرق‌ یشلری‌ (جوانان‌ شرق‌ سرخ‌)؛
تعلیم‌ و تربیت‌، مانند تربیه، معارف‌، مكتب‌، معلم‌، اوقوتوجو (معلم‌)، خلق‌ معارفی‌ (معارف‌ خلق‌)؛
زنان‌، مانند سویوم‌ بیكه‌ (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 551)، آزاد خانم‌ (خانم‌ آزاد)، و شرق‌ قیزی‌ (دختر شرق‌؛
د.ا.ترك‌ ، ج‌ 7، ص‌ 382ـ384).

در دهه‌ 1370 ش‌/1990، حدود دویست‌ نشریه‌ به‌ زبانهای‌ تاتاری‌، روسی‌ و چوواشی‌ در قازان‌ منتشر می‌شد كه‌ برخی‌ از آنها عبارت‌ بودند از: شهر قزان‌ ، وطنیم‌ تاتارستان‌ (وطنم‌ تاتارستان‌)، رسپوبلیكا تاتارستان‌(جمهوری‌ تاتارستان‌)، معارف‌ ، میراث‌ و ایدیل‌ (د.ا.د.ترك‌ ، ج‌ 25، ص‌ 136).

2) تاتاری‌ كریمه‌. در میان‌ جراید تاتارهای‌ كریمه‌، ترجمان‌ احوال‌ زمان پروودچیك‌ (كه‌ با عنوان‌ اختصاری‌ ترجمان‌ شناخته‌ می‌شد) از حیث‌ طول‌ مدت‌ انتشار، رهبری‌ جریان‌ جدیدیه‌، گستردگی‌ توزیع‌، و كثرت‌ شمارگان‌، در بین‌ جراید مسلمان‌ روسیه‌ ممتاز و یگانه‌ بود. گاسپرالی‌، مؤسس‌ آن‌، در 1299/1882 اجازه‌ نشر این‌ روزنامه‌ دو زبانه‌ را از وزارت‌ امور داخله‌ روسیه‌ دریافت‌ كرد (گاسپرالی‌، مقدمه‌ آق‌پینار، ص‌ 21ـ 22). بنا بر مفاد این‌ اجازه‌، انتشار روزنامه‌ به‌ زبان‌ تاتاری‌، به‌ داشتن‌ ضمیمه‌ای‌ به‌ زبان‌ روسی‌ مشروط‌ بود كه‌ در واقع‌، ترجمه‌ روسی‌ نسخه‌ تاتاری‌ و وسیله‌ نظارت‌ بر مطالب‌ مندرج‌ در آن‌ بود (خالد، ص‌ 236؛
سارای‌، ص‌ 23). گاسپرالی‌، پیش‌ از انتشار ترجمان‌ ، برای‌ روزنامه‌ روسی‌ زبان‌ تاوریدا (چاپ‌ در سیمفروپل‌ 1298/ 1881) مقاله‌ می‌نوشت‌ (دولت‌، ص‌ 18). وی‌ مجموعه‌های‌ چهار یا هشت‌ صفحه‌ای‌ روزنامه‌گونه‌ای‌ به‌ زبان‌ تاتاری‌ نیز انتشار داده‌ بود كه‌ نخستین‌ تجاربش‌ در زمینه‌ روزنامه‌نگاری‌ به‌شمار می‌آمد. نخستین‌ مجموعه‌ از مجموعه‌های‌ مورد بحث‌، كه‌ تونغوچ‌ (فرزند ارشد) نام‌ دارد، در صفر 1298/ ژانویه‌ 1881 در پانصد نسخه‌ چاپ‌ سنگی‌ شد و در جمادی‌الا´خره‌/ مه‌ همان‌ سال‌، در چاپخانه‌ نشریه‌ ضیای‌ قافقاسیه‌ در تفلیس‌، چاپ‌ حروفی‌ شد. مجموعه‌های‌ دیگر، به‌ نام‌ شفق‌، قمر، آی‌ (ماه‌)، ییلدیز (ستاره‌)، گونَش‌ (آفتاب‌)، حقیقت، و لاطائل، تا زمانی‌ كه‌ به‌ علت‌ نداشتن‌ اجازه‌ نشر از انتشارشان‌ جلوگیری‌ می‌شد، هرچند گاه‌ منتشر می‌گردیدند (گاسپرالی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 13ـ 18).

نخستین‌ شماره‌ ترجمان‌، كه‌ در دو صفحه‌ بود، در جمادی‌الا´خره‌ 1300/ آوریل‌ 1883 در شهر باغچه‌سرای‌ منتشر شد (همان‌، ص‌ 22). این‌ نشریه‌، كه‌ ابتدا هفتگی‌ بود، از 1321/1903 دو یا سه‌ بار در هفته‌ و از 1330/ 1912 به‌ بعد، روزانه‌ انتشار می‌یافت‌ (د.ا.ترك‌ ، ج‌ 7، ص‌ 388). مطالب‌ هر شماره‌ روزنامه‌، نخست‌ برای‌ بررسی‌ به‌ پترزبورگ‌ فرستاده‌ می‌شد و پس‌ از تأیید، چاپ‌ می‌گردید. از ذیحجه‌ 1301/ سپتامبر 1884 وظیفه‌ بررسی‌ و ممیزی‌ آن‌ به‌ الیاس‌ ایلیچ‌ كازاز سپرده‌ شد كه‌ مفتش‌ دارالمعلمین‌ سیمفروپل‌ و مؤلف‌ چند كتاب‌ درسی‌ برای‌ مدارس‌ تاتاری‌ كریمه‌ بود (گاسپرالی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 28). وی‌ تا انقلاب‌ 1905/ 1323 این‌ وظیفه‌ را داشت‌ و از شوال‌ 1323/ دسامبر 1905، ترجمان‌ بدون‌ ممیزی‌ و ضمیمه‌ روسی‌، انتشار یافت‌ (همان‌، ص‌ 28ـ29؛
عینی‌، ص‌ 801). گاسپرالی‌ با انتشار ترجمان‌ ــ كه‌ به‌قولی‌ همراه‌ افراد خانواده‌اش‌ نویسندگی‌، حروفچینی‌ و توزیع‌ آن‌ را انجام‌ می‌داد و برای‌ عرضه‌ آن‌ و جلب‌ خواننده‌ از كریمه‌ تا قازان‌ و قفقاز و آسیای‌ مركزی‌ سفر می‌كرد (رجوع کنید به گاسپرالی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 27) می‌كوشید مسلمانان‌ سراسر روسیه‌ را، كه‌ غالباً به‌ زبانهای‌ مختلف‌ تركی‌ سخن‌ می‌گفتند، از دنیای‌ نو و هویت‌ خودشان‌ آگاه‌ كند و زمینه‌ فرهنگی‌ لازم‌ را برای‌ اتحاد و ترقی‌ آنان‌ فراهم‌ آورد؛
از این‌رو، ضمن‌ دادن‌ شعار «اتحاد در زبان‌، فكر و عمل‌» كه‌ از ذیقعده‌ 1330/ اكتبر 1912 بر سرلوحه‌ آن‌ افزوده‌ شد (همان‌، ص‌ 29)، از همان‌ سالهای‌ نخست‌ انتشار، از ایجاد زبان‌ ادبی‌ مشترك‌ جدیدی‌، كه‌ برای‌ همه‌ ترك‌زبانان‌ مفهوم‌ باشد، دفاع‌ می‌كرد (رجوع کنید به شیسلر، ص‌ 167، 205). این‌ زبان‌ كه‌ می‌بایست‌ برای‌ اقوام‌ گوناگون‌ ترك‌، از شبه‌جزیره‌ بالكان‌ تا چین‌، مفهوم‌ می‌بود، در ترجمان‌ شكل‌ گرفت‌. این‌ زبان‌ ــ كه‌ مبتنی‌ بر تركی‌ استانبولی‌ و تصفیه‌ شده‌ از عناصر فراوان‌ عربی‌ و فارسی‌ بود، و در قالب‌ جملات‌ كوتاه‌ و ساده‌ ارائه‌ می‌شد برای‌ افراد تحصیل‌كرده‌ در بیشتر سرزمینهای‌ ترك‌نشین‌ نامفهوم‌ بود و تنها خوانندگان‌ ترك‌ اغوز كریمه‌ و آذربایجان‌، كه‌ سواد متوسط‌ داشتند، آن‌ را به‌آسانی‌ در می‌یافتند (فیشر، ص‌ 103). تاتارهای‌ ولگا آن‌ را به‌زحمت‌ می‌فهمیدند و بسیاری‌ از تركان‌ شرقی‌ و شمالی‌ آن‌ را دشوار می‌یافتند (اشوینتوخوفسكی‌، 1995، ص‌ 33؛
همو، 1985، ص‌ 51). اگرچه‌ گاسپرالی‌، برای‌ در امان‌ ماندن‌ از ممیزی‌، سعی‌ در بیان‌ پوشیده‌ افكار و اهداف‌ خود داشت‌، گزارش‌ ایلمینسكی‌ به‌ مقامات‌ تزاری‌ حاكی‌ از آن‌ است‌ كه‌ از همان‌ اوایل‌ انتشار ترجمان‌ متوجه‌ شده‌ بوده‌ كه‌ گاسپرالی‌ قصد دارد «زبان‌ عثمانی‌ را زبان‌ مشترك‌ كلیه‌ مسلمانان‌ ترك‌تبار بكند» (رجوع کنید به دولت‌، ص‌20ـ21). از پژوهندگان‌ جدید، لاندو انتشار ترجمان‌ را نخستین‌ حادثه‌ مهم‌ تاریخ‌ پان‌تركیسم‌ دانسته‌ و بر آن‌ است‌ كه‌ اندیشه‌ وحدت‌ تركها به‌واسطه‌ آن‌ در میان‌ اقلیتهای‌ ترك‌تبار روسیه‌ گسترش‌ پیدا كرد (رجوع کنید به ص‌10).

ترجمان‌ به‌تدریج‌ یكی‌ از پرطرفدارترین‌ جراید جهان‌ اسلام‌ شد (بنیگسن‌ و براكس‌آپ‌ ، ص‌ 154؛
خالد، ص‌ 134). این‌ روزنامه‌ در 1302/ 1885 در حدود هزار مشترك‌ داشت‌، كه‌ از آن‌ میان‌ سیصد نفر در كریمه‌ و سیصد نفر از مسلمانان‌ منطقه‌ ولگا بودند. شمار مشتركان‌ آن‌ در 1325/1907 به‌ پنج‌هزار تن‌ ارتقا یافت‌. در 1330/1912، این‌ روزنامه‌ نه‌ تنها در امپراتوری‌ روسیه‌، بلكه‌ در استانبول‌، قاهره‌، كاشغر و هندوستان‌ نیز خواننده‌ داشت‌ (فیشر، ص‌ 103؛
دولت‌، ص‌ 189). شیسلر آن‌ را مؤثرترین‌ روزنامه‌ در میان‌ جرایدِ منتشر شده‌ در میان‌ تركان‌ به‌ شمار آورده‌ است‌ (ص‌ 167، 205) و بنا به‌ نظر بنیگسن‌ و براكس‌آپ‌، حلقه‌ رابط‌ مسلمانان‌ روسیه‌ با دیگر نقاط‌ دارالاسلام‌ بود (ص‌ 155).

اخباری‌ از ترجمان‌ در بعضی‌ از جراید ایران‌، همچون‌ روزنامه‌ ناصری‌ (س‌ 4، ش‌ 4 [20 ذیقعده‌ 1314 (، ص‌ 5 6) و عدالت‌ (س‌ 2، ش‌ 31 ) 23 ذیقعده‌ 1324 ] )، هر دو چاپ‌ تبریز، نقل‌ می‌شد. میرزاحسن‌ رشدیه‌ * نیز دو مطلب‌ ترجمان‌ را ترجمه‌ كرد كه‌ در شماره‌ 341 (23 رمضان‌ 1322/ اول‌ دسامبر 1904) روزنامه‌ تربیت‌ ذكاءالملك‌ به‌چاپ‌ رسید.

انتشار ترجمان‌ در قفقاز جنوبی‌، بر گرایش‌ مطبوعات‌ مسلمانان‌ این‌ منطقه‌ به‌ زبان‌ تركی‌ عثمانی‌ تأثیر بارزی‌ نهاد. حسن‌بیگ‌ زردابی‌، ناشر اكینچی‌ (نخستین‌ روزنامه‌ تركی‌زبان‌ مستقل‌ مسلمانان‌ روسیه‌)، از این‌ جریان‌ به‌ سبب‌ تصنعی‌ كردن‌ زبان‌، انتقاد كرده‌ است‌ (اشوینتوخوفسكی‌، 1995، ص‌ 33؛
همو، 1985، ص‌ 51). شیسلر (ص‌ 168) از كمك‌ مالی‌ حاجی‌ زین‌العابدین‌ تقی‌یف‌ برای‌ انتشار ترجمان‌ ، سخن‌ گفته‌ و از آقچورا نقل‌ كرده‌ كه‌ تقی‌یف‌ پیرو گاسپرالی‌ بوده‌ است‌.

از تأثیر مطبوعات‌ تاتاری‌، به‌ویژه‌ ترجمان‌ ، بر نهضت‌ جدیدها و روزنامه‌نگاری‌ و ادبیات‌ و مسائل‌ روشنفكری‌ در آسیای‌ مركزی‌ نشانه‌هایی‌ در دست‌ است‌. ادیب‌ خالد، با اشاره‌ به‌ این‌ نكته‌ كه‌ در 1302/ 1885 ترجمان‌ دویست‌ خواننده‌ در آسیای‌ مركزی‌ داشته‌، بر انعكاس‌ تأثیر آن‌ بر روشنفكران‌ و جدیدیهای‌ برجسته‌ آن‌ خطه‌ تأكید كرده‌ است‌ (ص‌ 90، 121). وی‌ از تأثیر این‌ روزنامه‌ بر شخصیتهای‌ سیاسی‌ و ادبی‌ آسیای‌ مركزی‌، همچون‌ محمود خواجه‌ بهبودی‌ (ص‌80)، عبداللّه‌ اولانی‌ ؛
ص‌ 96) و حمزه‌ حكیم‌زاده‌ نیازی‌ * (متوفی‌ 1308 ش‌/ 1929؛
ص‌97)، سخن‌ گفته‌ است‌. صدرالدین‌ عینی‌ * ، می‌نویسد هنگامی‌ كه‌ در مدرسه‌ای‌ در بخارا تحصیل‌ می‌كرده‌ (اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌/ اواخر قرن‌ نوزدهم‌)، روزنامه‌ای‌ به‌ نام‌ ترجمان‌ را دیده‌ كه‌ چون‌ خود به‌ زبان‌ تاتاری‌ كریمه‌ آشنایی‌ نداشته‌، آن‌ را به‌كمك‌ یكی‌ از همدرسانش‌ خوانده‌ است‌ (رجوع کنید به عینی‌، ص‌ 369ـ370).

در كنار ترجمان‌ سه‌ مجله‌ نیز، كه‌ به‌نوعی‌ وابسته‌ به‌ آن‌ بودند، انتشار یافتند: 1) مجله‌ مصور عالم‌ نسوان‌ كه‌ به‌ مسائل‌ زنان‌ و حقوق‌ و تعلیم‌ و تربیت‌ آنان‌ و مسائل‌ خانوادگی‌ می‌پرداخت‌. این‌ مجله‌ كه‌ در فاصله‌ سالهای‌ 1325ـ 1328/ 1907ـ1910 به‌ مدیریت‌ شفیقه‌خانم‌، دختر گاسپرالی‌، منتشر می‌شد (گاسپرالی‌، مقدمه‌ آق‌پینار، ص‌ 36)، نخستین‌ مجله‌ زنان‌ در بین‌ مسلمانان‌ روسیه‌ بود ( د.ا.د.ترك‌ ، ج‌ 13، ص‌ 393)؛
2) مجله‌ عالم‌ صبیان‌ كه‌ نخستین‌ مجله‌ كودكان‌ در میان‌ مسلمانان‌ روسیه‌ بود و از 1324 تا 1333/ 1906ـ 1915 هر پانزده‌ روز یك‌ بار انتشار می‌یافت‌؛
3) مجله‌ ها!ها!ها! ، نخستین‌ مجله‌ فكاهی‌ در كریمه‌، كه‌ به‌همت‌ گاسپرالی‌ منتشر می‌گردید و با درج‌ طنزهای‌ تصویری‌ (كاریكاتور) و مطالب‌ منثور و منظوم‌ فكاهی‌ و طنز، قدیمیان‌ محافظه‌كار را به‌ سخره‌ می‌گرفت‌ (دولت‌، ص‌ 191). ظاهراً از این‌ مجله‌ بیش‌ از پنج‌ شماره‌، در 1324/1906، منتشر نشده‌ است‌ (گاسپرالی‌، همانجا).

گاسپرالی‌ روزنامه‌ای‌ نیز به‌نام‌ ملت‌ در 1324/1906 منتشر كرد. وی‌ در مقابل‌ روزنامه‌ وطنْ خادمی‌ (خادم‌ وطن‌)، كه‌ ناشر افكار سازمان‌ گنج‌ تاتارلر (تاتارهای‌ جوان‌) بود، ملت‌ را منتشر كرد. شعار روزنامه‌ وطن‌ خادمی‌ ، «حب‌الوطن‌ من‌ الایمان‌» بود (فیشر، ص‌ 106). گنج‌ تاتارلر متشكل‌ بود از گروهی‌ از جوانان‌ روشنفكر تاتار كریمه‌ كه‌ برخی‌ شیوه‌های‌ مبارزاتی‌ سوسیالیستهای‌ انقلابی‌ روس‌ را پذیرفته‌ و به‌ حكومت‌ تزاری‌ اعلان‌ جنگ‌ داده‌ بودند و گاسپرالی‌ را متهم‌ به‌ محافظه‌كاری‌ می‌كردند (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 105؛
گاسپرالی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 34؛
د.ا.د.ترك‌ ، ج‌ 25، ص‌ 459). شعار روزنامه‌ ملت‌ بعدها «اتحاد در زبان‌، فكر و عمل‌» شد. گفتنی‌ است‌ كه‌ حسن‌ صبری‌ عیوضوف‌ (متوفی‌ 1315 ش‌/ 1936)، كه‌ سردبیر وطن‌ خادمی‌ بود، در 1326/1908 از آن‌ كناره‌گیری‌ كرد و سردبیر ملت‌ شد. ملت‌ در 1328/1910 توقیف‌ گردید (رجوع کنید به دولت‌، ص‌189ـ 190)، ولی‌ همكاری‌ عیوضوف‌ با گاسپرالی‌ ادامه‌ یافت‌ و پس‌ از درگذشت‌ گاسپرالی‌ در 1332/ 1914، وی‌ ترجمان‌ را تا 1336/ 1918 منتشر كرد (همان‌، ص‌ 189؛
گاسپرالی‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌ 33ـ 34). در 1335/1917، روزنامه‌ ملت‌ چندی‌ نیز ناشر افكار كمیته‌ اجرایی‌ مسلمانان‌ كریمه‌ شد. قریم‌اوجاغی‌ (اجاق‌ كریمه‌) و گولوس‌ تاتار (صدای‌ تاتار)، كه‌ نسخه‌ روسی‌ ملت‌ بود، هر دو در 1336/1918 منتشر شدند. ملت‌ایشی‌ (كار ملت‌) در 1336/ 1918 و آل‌بایراق‌، كه‌ ناشر افكار سوسیالیستهای‌ ملی‌گرای‌ تاتار بود، ظاهراً در همان‌ سال‌ انتشار یافت‌. ینی‌دنیا (دنیای‌ نو) كه‌ ابتدا، از طرف‌ كمیسری‌ امور مسلمانان‌، در مسكو منتشر می‌شد، به‌ كریمه‌ منتقل‌ گردید. قریم‌ مسلمانلاری‌ صداسی‌ (صدای‌ مسلمانان‌ كریمه‌) در 1338/1920 و یاش‌قوت‌ (نیروی‌ جوان‌) در 1301 ش‌/1922 انتشار یافتند ( د.ا.ترك‌ ، ج‌ 7، ص‌388).


منابع‌:
(1) آلكساندر بنیگسن‌ و ماری‌ براكس‌آپ‌، مسلمانان‌ شوروی‌: گذشته‌، حال‌ و آینده‌ ، ترجمه‌ كاوه‌ بیات‌، تهران‌ 1370 ش‌؛
(2) ناصرالدین‌ پروین‌، تاریخ‌ روزنامه‌نگاری‌ ایرانیان‌ و دیگر پارسی‌نویسان‌ ، ج‌ 1، تهران‌ 1377 ش‌؛
(3) احمد تدین‌ و شهین‌ احمدی‌، فرهنگ‌ تاریخ‌ ، تهران‌ 1369 ش‌؛
(4) عبدالهادی‌ حائری‌، «مفهوم‌ نوین‌ آزادیهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ در نوشته‌های‌ پارسی‌ آسیای‌ میانه‌»، فصلنامه‌ مطالعات‌ تاریخی‌ ، سال‌ 1، ش‌ 3 (پاییز 1368)؛
(5) رحیم‌ رئیس‌نیا، «گذری‌ بر اندیشه‌ها و آثار عباسقلی‌ آقاقدسی‌ (باكیخانوف‌)»، تاریخ‌ روابط‌ خارجی‌ ، سال‌ 3، ش‌ 12 (پاییز 1381)؛
(6) دوران‌ عاشورف‌، فرهنگ‌ روزنامه‌ها و مجله‌های‌ تاجیكستان‌ ، دوشنبه‌ 1999؛
(7) صدرالدین‌ عینی‌، یادداشت‌ها ، چاپ‌ سعیدی‌ سیرجانی‌، تهران‌ 1362 ش‌؛
(8) كستنكوكاپیتان‌ اتاماژور، شرح‌ آسیای‌ مركزی‌ و انتشار سیویلیزاسیون‌ روسی‌ در آن‌ با نقشه‌ ممالك‌ آسیای‌ مركزی‌ ، ترجمه‌ ماردروس‌ داود خانف‌، به‌ اهتمام‌ مؤتمن‌السلطان‌ صنیع‌الدوله‌، چاپ‌ غلامحسین‌ زرگری‌نژاد، تهران‌ 1383 ش‌؛


(9) Nazim Akhundov, Sanadlarin diliila , Baku 1980;
(10) Azarbayjan tarikhi , ed. Suleyman Alyarli, Baku 1996;
(11) Abdullah Battal-Taymas, Kazan Turkleri: Turk tarihinin hazln yapraklari, Ankara 1988;
(12) Alexandre Bennigsen and Chantal Lemercier-Quelquejay, La presse et le mouvement national chez les musulmans de Russie avant 1920, Paris 1964;
(13) Nadir Devlet, Rusya turklerinin milli mucadele tarihi: 1905-1917 , Ankara 1990;
(14) EI 2 , s.v. "Djarida. IV: Muslim press of Russia and the Soviet Union" (by Ch. Quelquejay);
(15) Ensiklopediyayi Savetii Tajik , Dushanbe 1978-1988;
(16) Alan Fisher, The Crimean Tatars , Stanford, Calif, 1987;
(17) Ismail Gasprali, Secilmis eserleri , ed. y. Akpinar, Istanbul 2004;
(18) Great Soviet encyclopedia , New York 1973-1983, s. v. "Caucasian War of 1817-64" (by A. G. Kavtaradze) ;
(19) IA , s. v. "Matbuat. II: Tukler" (by R. Rahmeti Arat) ;
(20) Ahmet Kanlidere, Kadimle cedid araslnda Musa Carullah, hayatl, eserleri, fikirleri , Istanbul 2005;
(21) idem, "Sovet ve turk tarih yazicilignda Rusya musulmanlarinin dusunce tarihi", Turkiye arastlrmalarl literatur dergisi , vol.2, no.1 (2004);
(22) N. Karimov, "XX asr bashlaridagi tarikhi vaziiat va jadidchilik harakatining vujudga kelishi", in Jadidchilik: islahat, yanqilanish, mustaqillik va taraqqyat uchun kurash , ed. D. A. Alimova et al ., Tashkant, Tashkant University, 1999;
(23) Fatih Kerimov, Istanbul mektuplari, Istanbul 2001;
(24) Adeeb Khalid, The politics of Muslim cultural reform: Jadidism in Central Asia , Berkeley 1998;
(25) M. Jacob Landau, Pan- Turkism: from irredentism to cooperation , London 1995;
(26) Ibrahim Maras, Turdunyaslnda dini yenilesme: 1850-1917 , Istanbul 2002;
(27) Mehmed Saray, Gasplrali Ismail bey'den Ataturk'e Turk dunyaslnda dil ve Kultur birligi , Istanbul 2003;
(28) Holly Shissler, Iki imparatorluk araslnda Ahmet Agaoglu ve yeni Turkiye , tr. Taciserulas Belge, Istanbul 2005;
(29) Tadeusz Swietochowski, Russia and Azerbaijan: a borderland in transition , New York 1995;
(30) idem, Russian Azarbaijan, 1905-1920: the shaping of national identity in a Muslim community , Cambridge 1985;
(31) Tatarskiy Ensiklopedicheskiy slovar , ed. M. H. Hasanov, Kazan 1999 ;
(32) Ahmed Zeki Velidi Togan, Hatiralarim , Istanbul 1969;
(33) TDVI A , s. vv. "Balkan savasi " (by Cevdet Kucuk), "Gaspirali, Ismail Bey" (by Hakan Kiriml), "Kayyum Nasiri" (by Ismail Turkoglu-Ibrahim Maras), "Kazan" (by Isamil Turkoglu), "Kirim. Rus idaresi donemi" (by Hakan Kirimli);
(34) Uzbek Savet Ensiklopediyasl, Tashkent 1971- 1980.

/ رحیم‌ رئیس‌نیا /

تصاویر این مدخل:
ترکستان ولایتی نینگ گزیتی (ش28، 15 آوریل 1912)
نخستین شماره ترجمان (جمادی الآخره 1300/آوریل 1883) منبع: A.Bennigsen & Ch.Lemercier-Quelquejay, La presse et le mouvement national chez les musulmans de Russic avant 1920, paris 1964,p.38

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4587
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست