responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4568

 

باغ در شعر فارسي ،


باغ در شعر فارسي . باغ و متعلقات آن گستردهترين مقولة شعر فارسي است. چنين مجموعهاي، آميخته از رنگ و عطر، ميتواند پرجاذبهترين عينيّت براي شاعر باشد. بر اين مبناست كه شعر فارسي، از جهتي، با وصف باغ آغاز ميشود. گواه درستي اين ادّعا هزاران تشبيب و تغزّلي است كه شاعران ايراني، خاصّه سرايندگان سبك خراساني، براي قصايد خود سرودهاند.
باغ و اجزاي آن بر انديشه و احساس شاعر اثر ميگذارد و از آميزش اين طبيعت بيروني با طبيعت دروني شاعر، سرودههايي پديد ميآيد كه هم مجسمكنندة زيباييهاي باغ است و هم نمايندة احساس زيبا شناختي سراينده.
سبك خراساني . در انديشة شاعران سبك خراساني، سرو و گل شاخصترين رويندگان باغ و ارمغانهايي بهشتياند (فردوسي، ج 6، ص 1499؛ كسايي مروزي، ص 27). از شاعران اين سبك، منوچهري دامغاني بيش از همه از باغ و متعلقات آن متأثر است. در نگاه او، باغ مجموعهاي از زيباييهاي، بصري، سمعي و شمّي است كه وي را به شادي و شادخواري فراميخواند و به خلق تصاوير دلانگيز واميدارد. او براي بهرهگيري از زيباييهاي باغ، چميدن بر گل و بادرنگ و نرگس و سوسن را، به ممدوحان و مخاطبان خويش توصيه ميكند (ص 88). منوچهري با تأمل در آواز پرندگان، باغ را به كارگاهي از موسيقي بَدَل ميكند كه مرغان، خوانندگان و نوازندگان آناند (ص 108ـ109). و گاهي اين نظام رنگين و آهنگين را حلقة سماع طبيعت ميبيند (ص 209). او در قصيدهاي در مدح مسعود، پس از وصف باغ در نوروز، آن را به معشوقة امير مانند ميكند كه مدام در كار جامهگرداني است (ص 111). در مسمّط هشتم خود، ابر را عاشقي از سفر بازگشته ميبيند كه از دور و با حسرت در روي باغ، كه معشوقة اوست، مينگرد (ص 189ـ190)؛ و در مسمّط نهم از بوستانبان ميخواهد تا با چيدن و آوردن گلهاي رنگارنگ، بساط بزم و شادخواري را بگستراند (ص 193ـ194). سرانجام، اين عشق، او را بر آن ميدارد تا آرزو كند كه بعد از مرگ نيز در زير ساية رزي در باغ، به خاكش بسپارند (ص 69ـ70).
شاعر ديگر اين سبك، فرخي است كه به علّت داشتن سرشتي روستايي، با باغ الفتي ناگسستني دارد. او معمولاً به ميانجي تعبيري خوشايند از وصف باغ، استادانه به مدح ممدوح گريز ميزند. بر اين اساس، در ديوان او مكرّر به تصاوير باغ برميخوريم (ص 135ـ136، 145، 185، 227). مثلاً در قصيدهاي بعد از اينكه رنگارنگي باغ بهاري را به خلعت ملوّن اهدايي امير تشبيه ميكند، به ستايش امير يوسف، برادر سلطان محمود ميپردازد (ص 13)؛ و در سرودة ديگري، پس از برشمردن دلگشاييهاي باغ، آن را مخاطب ميسازد و با مجلس سلطان محمود همپايه نميداند (ص 82ـ83). تألم او پس از ديدن باغ پيروزي * كه جشنگاه سلطان محمود بوده و سپس به آرامگاهش بَدَل گشته (ص 91)، انبساطش پس از استماع شعر و موسيقي در باغ امير يوسف سپهسالار (ص 390ـ391) و وجدش پس از ديدن زيبايي باغهاي بلخ و گوزكانان (ص 107ـ108)، اثر پذيري آشكارش را از باغ نشان ميدهد. اما بيشترينِ تأثير را در بندهاي آغازين ترجيع بند معروفش ميتوان يافت كه از باغبان كليد باغ را طلب ميكند (ص 403).
در شعر حماسي نيز، كهاوج آن در دورة سبك خراساني است، با جلوههاي گوناگون باغ رو بروييم. فردوسي در بسياري از ابيات شاهنامه از باغ سخن گفته است، از جمله: به آتش كشيده شدن باغ در سوگ ايرج بهدست فريدون (ج 1، ص 92)؛ تشبيه مازندران به باغيبزرگ از زبان ديو بربط نواز، (ج 2، ص 316ـ317)؛ بنيان گرفتن شارستان گنگ دژ همچون باغي بهشتي به همت سياوش (ج 3، ص   619)؛ توقف گشتاسب در باغوارهاي گسترده در سرزمين روم به انتظار سرنوشت (ج 6، ص 1456)؛ باغباني زردشت در آغاز داستان گشتاسب و نشاندن نهال سرو بهشتي بردرگاه آتشْكده (ج 6، ص 1499)، حضور پنهاني باربد با جامه و بربط سبز در لا بلاي برگهاي سبز درختان باغشاهي (ج 9، ص 2882ـ 2886)؛ حالت فريبنده و منفي باغ جادو در هفت خوان اسفنديار (ج 6، ص 1595)؛ تصوير شگفتانگيزترين باغي كه مزدكيان را چون نهالي وارونه در آن كاشتهاند (ج 8، ص 2306ـ 2307) و نمونههاي ديگر كه نشاندهندة اهميّت باغ در ايرانباستاناست. در شاهنامه ، انسان به گياهي ميماند كه از خون سياوش ميرويد.هماننديانسان و گياه بيگمان از همانندي باغ و جامعه حكايتميكند (سرّامي، 1368ش، ص   155ـ163).
در منظومههاي غنايي سبك خراساني نيز باغ از مهمترين مقولههاست. براي مثال بيشتر وقايع داستان ويس و رامين در باغ اتفاق ميافتد (فخرالدين اسعد گرگاني، ص 106، 108ـ147، 273ـ276، 282ـ283، 292ـ295).
سبك عراقي . با پيدايش سبك عراقي و راه يافتن شعر فارسي از دربارها به خانقاهها، برداشت شاعران از باغ و متعلقات آن ژرفتر و گستردهتر شد. شاعران اين دوره، كه اغلب صوفي مشرباند، از تأمل در اين زيباييها به خير و كمال راه ميبرند، باغهاي زميني را نمودار باغ ملكوت ميدانند و تخيّلات عالم معنا را به مشاهده درميآورند. قصيدة منطقالطير خاقاني (ص 41ـ45)، منظومههاي بلبلنامه و منطقالطير عطار نيشابوري و چهار چمن داعي شيرازي، با تأثر از رسالةالطير ابنسينا و امام محمّد غزالي، از اين دست است.
در ميان شاعران عارف اين دوره، كسي كه بيش از همه از باغ تأثير پذيرفته و با نگاه ديگرگونش تصاوير زيادي آفريده مولوي است كه از اين نظر ميتوان او را نقطة مقابل منوچهري دانست؛ زيرا هر چه نگاه منوچهري به باغ بيرونيتر، نگاه مولوي دورنيتر است. به باور او همة اجزاي خاموش باغ، اسرار حق را با ما در ميان ميگذارند (ج 3، ص 125)، برگها نامههايي هستند كه با خط سبز الهي نوشته شدهاند (ج 1، ص 181)؛ لاله راهبي دلسوخته (ج 2، ص 182)، درخت چراغدان و شكوفه نور حق (ج 1، ص 280)، گل اسحاق خونآلود (ج 5، ص 154)، خيار و خربزه پيادگاني به دنبال كاروان حجاج (ج 4، ص 192)، ميوه حلاج برفرازدار (ج 2، ص 182)، سيب سرِگناهكارِ به دار آويخته (ج 2، ص 32ـ33)، درختان شكوفهدار ميخوارگان مست از شراب الهي (ج 3، ص 126)، درختان بارور گربههاي بچّه به دندان گرفته (ج 6، ص 143)، باغ در بهاران خانقاهي سماع برانگيز (ج 5، ص 3) و گلبرگهاي گل جمع چهار پر مرغان خليل (ج 3، ص 154) است.
تأمل در باغ، باور مولوي را به تولّد بعد از مرگ نيرومندتر ميكند، چنانكه خاكسپاري انسان را همانند كاشتن دانه و در نتيجه در بهار باغ را نيز چون صحراي محشر ميبيند (ج 1، ص 280؛ ج 2، ص 197، 209؛ ج 4، ص 15، 102؛ ج 5، ص 167؛ ج 6، ص 40، 1؛ ج 7، ص 145). در انديشة او، درختان خاموشانه املاي وحي ميكنند (ج 2، ص 182)، هر درختي خضري سبزپوش است كه وعظ ميگويد (ج 3، ص 32)، درختان با اذان فاخته به نماز جماعت ايستادهاند (ج 1، ص 280) و بنفشه در ركوع است (ج 2، ص 150).
تأثر همه سوية مولوي از باغ، او را به خلق نظريههايي همچون نظرية هستيبخشيِ خنده رهنمون ميشود، يعني از شكفتن گلها درمييابد كه هر ذرهاي حركت و جنب و جوش خويش را به خنده مديون است (ج 5، ص 123).
شاعر صوفي ديگر اين دوره داعي شيرازي است كه منظومة چهار چمن وي، نشانة تأثير باغ بر اوست. او در اين منظومه، سفري را پا به پاي شوق از چهار چمن آغاز ميكند و سرانجام پس از سرگردانيهاي دروني بسيار، در چمن چهارم، بلبل برايش شرح ميدهد كه چگونه رنگ و بوي و ظواهر، ديگران را در اسارت داشته و مانع رسيدن آنها به معرفة اللّه است و اضافه ميكند كه من و گل هر دو اوييم (ج 1، ص 132ـ183).
با اينهمه، شاعران صوفي، باغ بيروني را چون از آثار حق است، تماشايي ميدانند. آنها بر اين باورند كه باغ حقيقي، دل عارف است كه سير و تماشاي آن ديدار با جوهر الهي است.
سبك هندي . از قرن نهم به بعد، با شكل گرفتن سبك هندي، باغ و متعلقات آن در عين حال كه محرّك عواطف مثبت شاعران است، عواطف منفي و طبيعتستيزي آنان را نيز مينماياند. امير فيضاللّه حاجبي شاخ گل را به صورت ماري آتش به دهان گرفته ميبيند و مخاطب را از چيدن آن برحذر ميدارد (مكي، ص 87)؛ ناظم هروي دلتنگي و پريشاني خود را به غنچه و گل مانند ميكند (همان، ص 92)؛ سليم تهراني در مثنوي در گزارش قَحطي گُجْرات، بلبل را عاشق فراموشكاري ميداند كه خرمن گل را به يك جو ميفروشد (ص 555). در نگاه او باغ زندان و آواز بلبلان صداي زنجير است (ص 559). عرفي شيرازي انبوه گلهاي بهاري را ريزش خون از دماغ باغ ميبيند (ص 88). او طبيعت شاعرانة خود را باغي دلافروز تصوير ميكند كه گلهايش، چون مرغان آتشخوار، در آتش غوطهورند (ص 89). بيدل دهلوي در غزلي با رديف باغ، رنگ و بوي را انكار ميكند و آنها را گناه وهم خويش ميشمارد. او در اين غزل، ساية گل را پشت پلنگ، آغوش سحر در باغ را كام نهنگ و قلقل مينا را ترنگ شكستن ميپندارد (ص 790).
دورة بازگشت . شاعران دورة بازگشت هيچ انديشهاي افزون بر قدما ندارند. از معروفترين سرودههاي اين دوره، مسمّطهاي قاآني است كه نظيرههايي بر آثار مشابه خود در ديوان منوچهري است، با اين تفاوت كه در وزن از جنب و جوش و تازگي بيشتري برخوردار است. از ميان آنها مسمّطي را كه در ستايش مهدعليا، مادر ناصرالدين شاه (ص 809ـ812) و چكامهاي را كه در مدح اميركبير (ص 46ـ49) سروده، ميتوان نام برد.
قطعة هزلآميز آذربيگدلي نيز از جهت طنز در اين دوره قابل ذكر است (ص 317ـ318). در اين دوره اشعاري نيز در وصف باغهاي بخصوصي سروده شده؛ مانند چكامة شوريدة شيرازي در وصف باغ ارم شيراز (آريانپور، ص 348ـ351).
شعر معاصر . به علت آميختگي روزافزون فرهنگ ايراني و غربي با يكديگر، جلوة باغ در شعر معاصر از حيثيّت اجتماعي و سياسي برخوردار شده است. ابوالقاسم لاهوتي، كه تسلط افكار كمونيستي بر سرودههايش آشكار است، در شعر باغبان ، استالين را باغباني ميداند كه باغ كشور شوراها را از علفهاي هرزه پاك ميكند (ص 242ـ248). فروغ فرخزاد، در شعر دلم براي باغچه ميسوزد ، جامعة خويش را باغچهاي پژمرده ميبيند (ص 341ـ344). سهراب سپهري، در صداي پاي آب ، از باغي كه در طرف ساية دانايي است، سخن ميگويد (ص 275). مهدي اخوان ثالث جهان را باغي ميبيند كه باغبان وارونه كارش دست به تاراج گلها ميزند (ص 10).
حميدي شيرازي (ج 2، ص 460) ميكوشد تا با پيشة باغباني ناكاميهاي عشق را به فراموشي بسپارد، امّا هر گلي ياد معشوق را در او زنده ميكند. قصيدة لطفعلي صورتگر در ستايش شيراز (بخش 2، ص 125ـ126) و قصيدة باغ در خرداد   ماه از دكتر حريري (ص 184ـ187) نشان دهندة الفت شاعر معاصر به باغ است.
حضور باغ و زيباييهاي آن در شعر كودكان نيز، نشانة اثرپذيري شاعران از اين مقوله به نوعي ديگر است. در اين زمينه، تصنيفهاي باغچهبان كه كودكان همچون گلهاي باغ در آنها حضور مييابند و شعر بلند شيرينتر از پرواز ، كه باغ در آن نماد جامعهاي است كه از دو گروه رُستنيها و پرندگان تشكيل شده، در خور يادآوري است (سرامي، 1369 ش).
تأثيرات جنبي باغ بر شعر فارسي . تأثير باغ بر شاعران باعث شده است كه بسياري از آنان آفريدههاي خود را با باغ و گلستان همانند بدانند؛ مانند سعدي كه گلستان را همچون باغ ميبيند (ص 54) و چند سدة بعد، بيدل دهلوي تأمل در اين گلستان را به سير در باغ و تماشاي گلها ترجيح ميدهد (ص 704). حتي ناصرخسرو هم كه به سبب مشرب ديني و فلسفي خود در باغ و متعلقات آن به ديدة حقارت مينگرد (ص 161)، نظم و نثر را با سنبل و ريحان و ديوان خويش را با باغ همانند مييابد (ص 370). اين تأثير تا بدانجاست كه بسياري از شاعران در ناميدن مجموعههاي شعر خويش از كلمة باغ بهره جُستهاند؛ مانند باغ صائب ، باغ آينه ، باغ شب ، باغ ارم ، باغ بهشت و باغچة ريحان . از تأثيرات جنبي ديگر، تأليف كتابهايي چون ارشاد الزراعة در زمينة باغداري و كشاورزي است كه مؤلف ضمن معرفي هر يك از درختان و ميوهها، بيتي مناسب ارائه داده است. در سرودههاي شاعراني هم كه از طريق باغداري و كشاورزي زندگي ميكردهاند، به اشعار و ابياتي از اين دست برميخوريم (ابونصري هروي، ص 22).
گاه شاعر، علاوه   بر وصف طبيعت زندة باغ،به جزييات آن نيز ميپردازد؛ مانند مثنويهاي كليم در وصف اكبرآباد و باغ جهانآرا (ص 340ـ351) و دو منظومة عبديبيك شيرازي، متخلّص به نويدي، به نامهاي روضات الصفات در وصف باغ جعفرآباد و دوحُة الازهار در وصف باغ سعادتآباد قزوين (ص 120). نويدي در منظومة 170 ، 1 بيتي دوحة الازهار از نقشة عمومي باغ، معماري ابنيه و قصرها، خيابانبنديها و ايوانها سخن به ميان ميآورد و در اين گزارش از يازده نقاشي كه يكي از آنها به نام «سير و سياحت در باغ» است، ياد ميكند (همان، ص 5ـ6).
تأثيرات جنبي ديگر باغ عبارت است از: حضور كلمة باغ و متعلقات آن در شعر شاعران به صورت رديف شعري، از جمله دو غزل صائب با رديفهاي «در باغ» و «است درين باغ» (ج 5، ص 2481، 2483)، قصيدة سلمان ساوجي (ص 537ـ540) و قصيدة عرفي شيرازي با رديف «نرگس» (ديوان، ص 59)، غزل جلال عضد با رديف «گل» (ص 127) و غزل صائب با رديف «شكوفه» (ج 6، ص 3236). كتيبههاي باغها در بردارندة ماده تاريخ بناي آنها و بيشتر در قالب قطعه است، و فقط ارزش تاريخي دارد، مانند ماده تاريخ باغ دلگشا، باغ عشرت و باغ دلگشاي يزد؛ تشكيل انجمنهاي شعرخواني در باغها و گردآمدن صوفيه در آنها.
واپسين تأثير باغ بر شاعران فارسي زبان اينكه عدّهاي از آنان، باغ را براي آرامگاه ابدي خود اختيار كردهاند؛ چنانكه كمال خجندي در باغ شيخ كمال (دهخدا، ذيل «باغ شيخ كمال»)، زيبالنسا مخفي در باغ سيهزاري دهلي ( مقالات منتخبة مجلة دانشكدة خاورشناسي ، ج 2، ص ك) و صائب تبريزي در باغي در ناحية عباسآباد اصفهان مدفون است.

منابع :
(1) لطفعليبن آقاخان آذربيگدلي، ديوان لطفعليبيك آذربيگدلي ، چاپ حسن سادات ناصري و غلامحسين بيگدلي، تهران 1366 ش؛
(2) عليرضا آريانپور، پژوهشي در شناخت باغهاي ايران و باغهاي تاريخي شيراز ، تهران 1365 ش؛
(3) قاسمبنيوسف ابونصري هروي، ارشاد الزراعة ، چاپ محمد مشيري، تهران 1346 ش؛
(4) مهدي اخوانثالث، «السلام يا سيدنا الخديو» (شعر)، نگين ، سال 9، ش 99، (مرداد 1352)؛
(5) ثمين باغچهبان، رنگين كمون ، ( تهران بيتا. ) ؛
(6) عبدالقادربن
عبدالخالق بيدل دهلوي، كليات ديوان مولانا بيدل دهلوي ، چاپ حسين آهي، تهران 1368 ش؛
(7) جلال عضد، ديوان جلالالدّين عضد يزدي ، چاپ احمد كرمي، تهران 1366 ش؛
(8) علياصغر حريري، «باغ در خردادماه» (شعر)، گوهر ، سال 6، ش 3 (خرداد 1357)؛
(9) مهدي حميدي شيرازي، ديوان حميدي ، ج 2، اشك معشوق ، تهران 1367 ش؛
(10) بديلبنعلي خاقاني، ديوان افضلالدينبن علي نجار خاقاني شرواني ، چاپ ضياءالدين سجادي، تهران 1368 ش؛
(11) نظامالدين محمد داعي شيرازي، كليات شاه داعي شيرازي ، چاپ محمد دبيرسياقي، تهران1339 ش؛
(12) علياكبر دهخدا، لغتنامه ، زيرنظر محمد معين، تهران 1325ـ1361 ش؛
(13) سهراب سپهري، هشت كتاب ، تهران 1355 ش؛
(14) قدمعلي سرامي، از رنگ گل تا رنج خار: شكلشناسي داستانهاي شاهنامه ، تهران 1368 ش؛
(15) همو، شيرينتر از پرواز ، تهران 1369 ش، جاهاي متعدد؛
(16) مصلحبنعبداللّه سعدي، گلستان سعدي ، چاپ غلامحسين يوسفي، تهران1368 ش؛
(17) سلمانبنمحمّد سلمان ساوجي، ديوان سلمان ساوجي ، با مقدمة تقي تفضّلي، چاپ منصور مشفق، تهران 1367 ش؛
(18) محمدقلي سليم تهراني، ديوان كامل محمدقلي سليم تهراني ، چاپ رحيمرضا، تهران 1349 ش؛
(19) محمّدعلي صائب، ديوان صائب تبريزي ، چاپ محمّد قهرمان، تهران 1364ـ1370 ش؛
(20) لطفعلي صورتگر، نامة صورتگر ، گردآورنده كوكب صورتگر (صفّاري)، تهران 1368 ش؛
(21) جمالالدين محمد عرفي شيرازي، كليات عرفي شيرازي ، چاپ جواهري (وجدي)، تهران 1369 ش؛
(22) فخرالدّين اسعد گرگاني، ويس ورامين ، چاپ مجتبي مينوي، تهران 1314 ش؛
(23) فروغ فرخزاد، جاودانه فروغ فرخزاد ، گردآورنده امير اسماعيلي، ابوالقاسم صدرات، تهران 1351 ش؛
(24) عليبن جولوغ فرّخي، ديوان حكيم فرّخي سيستاني ، چاپ محمد دبيرسياقي، تهران 1335 ش؛
(25) ابوالقاسم فردوسي، شاهنامة فردوسي ، از روي چاپ وولرس، تهران 1314 ش؛
(26) حبيباللّهبنمحمدعلي قاآني، ديوان حكيم قاآني شيرازي ، چاپ محمدجعفر محجوب، تهران1336 ش؛
(27) كسايي مروزي، گزينة اشعار كسائي مروزي ، انتخاب و شرح جعفر شعار، تهران 1370 ش؛
(28) ابوطالب كليم، ديوان قصايد، غزليّات، و مثنويّات و مقطعّات ابوطالب كليم كاشاني ، چاپ ح. پرتو بيضايي، ( تهران ) 1336 ش؛
(29) ابوالقاسم لاهوتي، ديوان لاهوتي ، چاپ احمد بشيري، تهران 1358 ش؛
(30) مقالات منتخبة مجلّة دانشكده خاورشناسي ، با پيشگفتار حميداحمدخان، چاپ وزيرالحسن عابدي، لاهور 1346 ش؛
(31) حسين مكي، گردآورنده، گلزار ادب ، تهران 1369 ش؛
(32) منوچهري دامغاني، ديوان منوچهري دامغاني ، چاپ محمد دبيرسياقي، تهران 1347 ش؛
(33) جلالالدين محمدبنمحمد مولوي، كليات شمس، يا، ديوان كبير ، چاپ بديعالزمان فروزانفر، تهران 1355 
34-  
(35) ش؛
(36) ناصرخسرو، ديوان ناصرخسرو ، چاپ مجتبي مينوي و مهدي محقق، تهران ( تاريخ مقدمه 1365 ش ) ؛
(37) زينالعابدين عبدالمؤمن نويدي، دوحةالازهار ، چاپ علي مينائي تبريزي و ابوالفضل رحيموف، مسكو 1974.
/ قدمعلي سرامي /
 








نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4568
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست