responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4556

 

بدشت، واقعه ،





بدشت‌، واقعه‌ ، نخستين‌ و مهمترين‌ گردهمايي‌ سران‌ بابي‌ در

1264، در بدشت‌. پس‌ از دستگيري‌ و تبعيد سيد عليمحمد باب‌
*

به‌ قلعة‌ چَهريق‌ در ماكو (اعتضادالسلطنه‌، ص‌ 20)، ملا حسين‌ بُشرويي‌، ملقب‌ به‌ باب‌ الباب‌، اولين‌

پيرو باب‌، به‌ ملاقاتش‌ رفت‌ و از جانب‌ او مأموريت‌ يافت‌ كه‌ از راه‌ مازندران‌

به‌ خراسان‌ باز گردد و به‌ تبليغ‌ آيين‌ باب‌ بپردازد (خورموجي‌، ص‌
56). بشرويي‌

در نامه‌اي‌ به‌ حاجي‌ محمد علي‌ بار فروشي‌، يكي‌ از نخستين‌ پيروان‌ باب‌، او را

به‌ مشهد دعوت‌ كرد تا به‌ كمك‌ وي‌ آيين‌ باب‌ را رواج‌ دهند (سپهر، ج‌
3، ص‌ 238). تبليغ‌ آن‌ دو در مشهد همزمان‌ با فتنة‌ سالارالدوله‌

* (برادر شورشي‌ محمد شاه‌ در 1264 حك  : 1250ـ1264) در خراسان‌ بود. شاهزاده‌ حمزه‌ ميرزا (پسر عباس‌ ميرزا

و برادر محمدشاه‌) كه‌ به‌ قصد سركوبي‌ سالار در چَمَن‌ رادكان‌ به‌ سر مي‌برد، چون‌

از فعاليت‌ بشرويي‌ آگاه‌ شد، دستور دستگيري‌ و فرستادنش‌ را به‌ اردوي‌ دولتي‌ داد

(هدايت‌، ج‌
10، ص‌ 421ـ422). پس‌ از بازداشت‌ بشرويي‌، محمد علي‌ بارفروشي‌

نيز مشهد را به‌ همراه‌ هوادارانش‌ ترك‌ كرد (امانت‌، ص‌
324ـ325). از سوي‌ ديگر،

قرة‌العين‌، دختر حاج‌ ملا صالح‌ برغاني‌
* ، كه‌ سالها

پيش‌ به‌ شيخيه‌
* گرويده‌ و سپس‌ بابي‌ شده‌ بود (نوائي‌، ص‌ 168ـ169)، پس‌ از مكاتبه‌

با عليمحمد باب‌ از او دستور گرفت‌ كه‌ براي‌ رهاييش‌ از زندان‌ تبليغ‌ كند (نقبائي‌،

ص‌
88)؛ اما با كشته‌ شدن‌ عمو و پدر همسرش‌، ملامحمد تقي‌ برغاني‌ * ، به‌ دست‌ چند تن‌ از طرفداران‌ باب‌، دستگير و زنداني‌ شد (محبوبي‌ اردكاني‌،

ص‌
625). در اين‌ ميان‌ با

اقدامات‌ ميرزا حسينعلي‌ نوري‌ از زندان‌ گريخت‌ و همراه‌ جمعي‌ از بابيها و نوري‌

راهي‌ خراسان‌ شد (زرندي‌، ص‌
273ـ 278). بدشت‌ نقطة‌

تلاقي‌ اين‌ گروه‌ و محمد علي‌ بارفروشي‌ و يارانش‌ بود كه‌ از خراسان‌ باز مي‌گشتند.

اين‌ دو گروه‌ به‌ يكديگر پيوستند و ظاهراً اشتراك‌ اهداف‌، و در رأس‌ آنها تلاش‌ براي‌

آزادي‌ باب‌ از زندان‌، عامل‌ اساسي‌ اجتماع‌ هواداران‌ باب‌ بود(امانت‌، همانجا).

اين‌ اجتماع‌، با شركت‌ 81 نفر كه‌ عموماً بابيهاي‌ خراسان‌ و مازندران‌ و قزوين‌ بودند،

به‌ مدت‌ سه‌ هفته‌ ادامه‌ داشت‌ (زرندي‌، ص‌
285). به‌ نوشتة‌ نبيل‌ زرندي‌ (همانجا)، ميرزاحسينعلي‌ نوري‌

با اجارة‌ سه‌ باغ‌ همجوار براي‌ سكونت‌ طاهره‌ قرة‌العين‌، حاجي‌ محمدعلي‌ بارفروشي‌

و خودش‌ در برپايي‌ اجتماع‌ بيشترين‌ تأثير را داشت‌. در اين‌ گردهمايي‌، سران‌ بابي‌،

القاب‌ جديدي‌ يافتند؛ ميرزا حسينعلي‌ نوري‌ به‌ بهاءاللّه‌، قرة‌العين‌ به‌ طاهره‌

و محمد علي‌ بارفروشي‌ به‌ قُدّوس‌ ملقب‌ شدند، اما اجتماع‌ كنندگان‌ بدشت‌ نمي‌دانستند

كه‌ اين‌ القاب‌ را چه‌ كسي‌ اعطا كرده‌ است‌ (همان‌، ص‌
285ـ287).





هدف‌ عمده‌

و آشكار اين‌ اجتماع‌، رهايي‌ باب‌ بود (امانت‌، ص‌
325). در گفتگوهاي‌ خصوصي‌ بدشت‌ سخن‌ از نسخ‌ شريعت‌ اسلام‌

مي‌رفت‌، اما ميان‌ سران‌ بابي‌ در اين‌ باره‌ اختلاف‌ نظر وجود داشت‌. (آواره‌، ص‌
129) قرة‌العين‌ كه‌ قبلاً نيز در مباحثات‌ بابيها در عتبات‌

فعال‌ بود، گرايش‌ نسخ‌ شريعت‌ اسلام‌ را رهبري‌ مي‌كرد (امانت‌، همانجا). او در حين‌

سخنراني‌ نقاب‌ از چهره‌ برداشت‌ و رسماً ظهور شريعت‌ جديد را اعلام‌ كرد. ازينرو عده‌اي‌

از بابيان‌ رنجيدند و بدشت‌ را ترك‌ كردند. سرخوردگي‌ برخي‌ از اجتماع‌ كنندگان‌ به‌

واكنشهاي‌ منفي‌ انجاميد، براي‌ مثال‌ عبدالخالق‌ اصفهاني‌، از هواداران‌ باب‌، در

اعتراض‌ گلوي‌ خود را بريد (زرندي‌، ص‌
288). محمدعلي‌

بارفروشي‌ نيز در ظاهر بشدت‌ از اين‌ كار بر آشفت‌، هر چند كه‌ با ميانجيگري‌ نوري‌

دست‌ از اعتراض‌ برداشت‌ و رأي‌ قرة‌العين‌ را پذيرفت‌. از همه‌ مهمتر واكنش‌ شديد

بشرويي‌ بود. او كه‌ خود پيشگام‌ تلاش‌ براي‌ آزادي‌ باب‌ از زندان‌ بود و از اردوي‌

دولتي‌ به‌ قصد پيوستن‌ به‌ جمع‌ بابيها گريخته‌ بود، پس‌ از شنيدن‌ خبر اجتماع‌ بدشت‌

و اقدامات‌ و اظهارات‌ سران‌ اين‌ اجتماع‌، آشكارا اعلام‌ كرد كه‌ اگر آنجا بود بدشتيها

را حد مي‌زد (ميرزا جاني‌ كاشاني‌، ص‌
155)، اهالي‌ آبادي‌ بدشت‌ نيز، پس‌ از اطلاع‌ از نتيجه‌ اجتماع‌

بابيان‌، شبانه‌ بر سرايشان‌ ريختند و سنگ‌ بسياري‌ انداختند و اموالشان‌ را بردند

و آنان‌ را متفرق‌ ساختند (ميرزاجاني‌ كاشاني‌، ص‌
4 و 153).





از سوي‌

ديگر به‌ گفتة‌ حاج‌ ميرزا جاني‌ كاشاني‌ (ص‌
154) اخبار بدشت‌ كه‌ بخشي‌ درست‌ و بخشي‌ نادرست‌ بود، در

مازندران‌ و اطراف‌ پخش‌ شده‌ بود. اين‌ سابقه‌ موجب‌ شد كه‌ در پانزدهم‌ شعبان‌

1264، وقتي‌ بدشتيان‌ به‌ نزديكي‌ قرية‌ نيالا رسيدند، مردم‌ با ديدن‌ منظرة‌ غير مترقبة‌

نشستن‌ طاهره‌ و قدوس‌ در يك‌ كجاوه‌، كه‌ با صداي‌ بلند اشعاري‌ مي‌خواندند، بر آشفتند

و به‌ آنان‌ حمله‌ كردند. به‌ اين‌ ترتيب‌ بدشتيان‌ پراكنده‌ شدند و سران‌ بابي‌ گريختند؛

قدوس‌ به‌ بارفروش‌ گريخت‌ و قرة‌العين‌ و ميرزا حسينعلي‌ نوري‌ به‌ نور رفتند. ماجراي‌

بدشت‌، كه‌ تا اندازه‌اي‌ معرّف‌ ديدگاهها و اهداف‌ سران‌ بابي‌ بود، در رويگرداني‌

علاقه‌مندان‌ و چه‌ بسا گروندگان‌ به‌ باب‌ از اين‌ جريان‌، و نيز در اقدامات‌ حكومت‌

نسبت‌ به‌ بابيان‌ تأثير قطعي‌ داشت‌.





منابع‌ : عبدالحسين‌ آواره‌، الكواكب‌ الدّرية‌ في‌ مآثر البهائية‌ ،

مصر 1342/1923؛
عليقلي‌ اعتضادالسلطنه‌،
فتنة‌

باب‌
، توضيحات‌ و مقالات‌ به‌ قلم‌ عبدالحسين‌ نوائي‌،

تهران‌ 1351 ش‌؛
محمد جعفربن‌ محمدعلي‌ خورموجي‌،
حقايق‌

الاخبار ناصري‌
، چاپ‌ حسين‌ خديو جم‌، تهران‌ 1363 ش‌؛
محمد نبيل‌

زرندي‌،
تلخيص‌ تاريخ‌ نبيل‌ زرندي‌ ، ترجمه‌ و تلخيص‌ اشراق‌ خاوري‌، تهران‌ 1324 ش‌؛
محمد تقي‌ سپهر،
ناسخ‌ التواريخ‌ ، چاپ‌ محمد باقر بهبودي‌،

تهران‌ 1358 ش‌؛
حسين‌ محبوبي‌ اردكاني‌،
تعليقات‌

حسين‌ محبوبي‌ اردكاني‌ برالمآثر و الا´ثار
،

در
چهل‌ سال‌ تاريخ‌ ايران‌ ،

چاپ‌ ايرج‌ افشار، ج‌


تهران‌ 1368 ش‌؛
ميرزا جاني‌ كاشاني‌،
نقطة‌الكاف‌ ، چاپ‌ براون‌، ليدن‌ ( بي‌تا. ) ؛
حسام‌ نقبائي‌،
طاهره‌ (قرة‌العين‌) ، تهران‌ ( بي‌تا. ) ؛
عبدالحسين‌

نوائي‌، «قرة‌العين‌»، در اعتضاد السلطنه‌،
فتنة‌

باب‌
، توضيحات‌ و مقالات‌ به‌ قلم‌ عبدالحسين‌ نوائي‌،

تهران‌ 1351 ش‌؛
رضا قلي‌ بن‌ محمد هادي‌ هدايت‌،
ملحقات‌

تاريخ‌


روضة‌ الصفاي‌ ناصري‌
، در ميرخواند، تاريخ‌ روضة‌ الصفا ، ج‌ 8 ـ10، تهران‌ 1339 ش‌؛





Abbas

Ama
¦ nat, Resurrection

and renewal: the making of the Babi
movement in Iran ,

1844-1850,
Ithaca 1989.





/ مهين‌ فهيمي‌ /







نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4556
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست