جِران العَود ، عامربن حارث بن کُلْفَة / کَلْفَة ، شاعر جاهلی . نام ، شهرت و نام قبیلة او در منابع ، به تفاوت آمده است . ظاهراً وی با مُستورد جران عُقَیلی ، شاعر دورة اسلامی ، اشتباه شده است ( رجوع کنید به فرّوخ ، ج 1، ص 189، پانویس 1). جوهری (ذیل «جرن ») نام او را مستورد آورده است ، اما دیگر منابع آن را از اشتباهات وی خوانده اند ( رجوع کنید به ابن منظور، ج 2، ص 263، پانویس 1؛ فیروزآبادی ، ذیل «جرن »؛ مرتضی زبیدی ، ج 8، ص 447). در الفهرست (ابن ندیم ، ص 178) تنها به شهرت وی به صورت جران العور اشاره شده است . بَطَلْیوسی (ص 318) نوشته که به علت شهرت شاعر به جران العود، نامش مجهول مانده است . احتمالاً دلیل این نامگذاری بیان خود شاعر بوده که در یک شعر خطاب به دو همسرش ، آنان را به تنبیه با تازیانه ای از «پوست گردن شتر مُسِن » (= جران العَوْد) تهدید کرده بود ( رجوع کنید بهابن قتیبه ، ص 480؛ جوهری ؛ بطلیوسی ؛ فیروزآبادی ، همانجاها؛ ابن منظور، ج 2، ص 263). دهخدا (ذیل مادّه )، بدون ذکر منبع ، کنیة او را ابوغَباب آورده است .
نام قبیلة او را نَمِر ( رجوع کنید به فیروزآبادی ، همانجا؛ فرّوخ ، ج 1، ص 189) یا نُمَیر ( رجوع کنید به ابن ندیم ؛ جوهری ، همانجاها) ذکر کرده اند اما مرتضی زبیدی (همانجا) نام قبیلة او را عُقَیل آورده است .
عمر فرّوخ (همانجا) تاریخ زندگی او را نیمة دوم قرن ششم و سالهای اولیة قرن هفتم میلادی تخمین زده ، اما کرنکو به اشتباه او را معاصر عبداللّه بن مروان (متوفی 170) خوانده است ( رجوع کنید بهبروکلمان ، > ذیل < ، ج 1، ص 57؛ ترجمة عربی ، ج 1، ص 116). فرّوخ (همانجا)، بر اساس شواهد شعری ،
جران را از اهالی عالیه ، در شمال غربی نجد نزدیک حجاز،
ذکر کرده است .
شعر او دارای تشبیهات نیکو، عبارتهای فصیح ، معانی ساده و الفاظی صریح است . در شعر وی واژه های نامأنوس معمولاً در قافیه آمده که گاه جدّ و هزل را به هم آمیخته است . قصیده قالب شعری اوست (بروکلمان ؛ فرّوخ ، همانجاها). شعر او سرشار از وصف و تغزل ، از جمله وصف ستارگان و حیوانات و حتی کبوتر نوح ، است ( رجوع کنید به جاحظ ، ج 2، ص 209، 213، 297 و جاهای دیگر؛ ابن قتیبه ، ص 481؛ بروکلمان ، همانجا؛ فرّوخ ،
ج 1، ص 189ـ190). در ابتدای دیوان او قصیده ای طولانی در وصف زن و تألماتی که شاعر در ازدواج متحمل شده ، آمده که موضوعی نادر در شعر عربی است ( رجوع کنید به ابن قتیبه ؛ بروکلمان ، همانجاها؛ فرّوخ ، ج 1، ص 191).
وجود الفاظی شبیه الفاظ قرآن کریم این گمان را پدید آورده که او اسلام را درک کرده و از قرآن تأثیر گرفته است (فرّوخ ، ج 1، ص 190ـ191).
اشعار او، همچون دیگر اشعار جاهلی ، در کتب صرفی و نحوی به عنوان شاهد آمده است (برای نمونه رجوع کنید به ابن جنی ، ج 2، ص 414ـ 415؛ سیوطی ، ج 1، ص 600، ج 2، ص 441).
ابوسعید سُکّری اشعار وی را جمع آوری و شرح کرده (ابن ندیم ، همانجا؛ زرکلی ، ج 3، ص 250) که نسخه ای از
آن در قاهره و ایاصوفیه موجود است ( رجوع کنید به بروکلمان ، همانجا؛ سزگین ، ج 2، ص 217؛ ترجمة عربی ، ج 2، جزء 2، ص 192). این دیوان در 1310/1931 در قاهره به چاپ رسیده است (همانجاها).
منابع : (1) ابن جنی ، الخصائص ، چاپ محمدعلی نجار، ( قاهره 1372ـ1376/1952ـ1957 ) ، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛ (2) ابن قتیبه ، الشعر و الشعراء، او، طبقات الشعراء ، چاپ مفید قمیحه و نعیم زر زور، بیروت 1405/1985؛ (3) ابن منظور؛ (4) ابن ندیم ؛ (5) کارل بروکلمان ، تاریخ الادب العربی ، ج 1، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره 1974؛ (6) عبداللّه بن محمد بطلیوسی ، الاقتضاب فی شرح ادب الکتاب ، بیروت 1407/1987؛ (7) عمروبن بحر جاحظ ، کتاب الحیوان ، چاپ عبدالسلام محمدهارون ، مصر ?( 1385ـ1389/1965ـ1969 ) ، چاپ افست بیروت 1388/1969؛ اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغة و صحاح العربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ( بی تا. ) ، چاپ
(8) افست تهران 1368 ش ؛ (9) دهخدا؛ (10) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت 1986؛ فؤاد سزگین ، تاریخ التراث العربی ، ج 2، جزء 2، نقله الی العربیة
(11) محمود فهمی حجازی ، ریاض 1403/1983؛ (12) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، المزهر فی علوم اللغة و انواعها ، چاپ محمد احمد جادمولی ، علی محمد بجاوی ، و محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ( بی تا. ) ؛ (13) عمر فرّوخ ، تاریخ الادب العربی ، ج 1، بیروت 1984؛ محمدبن یعقوب فیروزآبادی ، ترتیب القاموس المحیط ، چاپ طاهر احمد زاوی ،
من جواهر القاموس ، ج 8 ، چاپ عبدالعزیز مطر، چاپ افست
(15) بیروت ( بی تا. ) ؛
(16) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden1943-1949, Supplementband ,1937-1942; 17- Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984.