responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4541

 

جُرأت ، شاعر معروف به زبانهای اردو و فارسی در شبه قاره در سدة دوازدهم وسیزدهم ، و بنیانگذار مکتب «معامله بندی » در شعر. نام اصلی او یحیی مان بود و به قلندربخش دهلوی نیز شهرت داشت . نسب او به خانوادة نومسلمانی می رسد که به نام «مان » در دهلی شهرت داشتند. پدرش ، حافظ مان /حافظ امان ، از فرزندانِ بَجی رای مَان ، از منصب داران دولت محمدشاه (حک : 1131ـ 1161)، بود که در

دوران حملة نادرشاه به دهلی (1152) درگذشت (سَکْسَیْنَه ، ص 192؛ مصحفی همدانی ، ص 70؛ خلیل ، ص 47؛ شیفته هندوستانی ، ص 147؛ انصاری ، ص 283ـ284، 287).

به گفتة لطف علی میرزا (ص 73)، ظاهراً کلمة مان / امان از دوران اکبرشاه (حک : 963ـ1014) بر آنها مانده و اکبرشاه این لقب را به آنها بخشیده است (نیز رجوع کنید بهمصحفی همدانی ؛ سکسینه ، همانجاها). تاریخ تولد جرأت نامعیّن است . ظاهراً بر اثرِ حمله و غارتگریهای جتّ * ها در 1166 و بعد از آن هجوم احمدشاه اَبْدالی ، در 1170 به دهلی ، اَشراف آن دیار مجبور به ترک دهلی شدند. خانوادة حافظ مان نیز به فیض آباد مهاجرت کردند. در آن زمان جرأت بین هفت تا ده سال داشت ، به همین سبب اغلب تذکره نگاران تاریخ تولد او را بین سالهای 1160 و 1166 دانسته اند ( رجوع کنید بهانصاری ، ص 284ـ285)، چنانکه به گفتة انصاری (ص 285)، جرأت در 1163 در دهلی متولد شد ( رجوع کنید بهمصحفی همدانی ، همانجا).

جرأت تحصیلات ابتدایی و فراگیری زبانهای فارسی و عربی را در دهلی و فیض آباد هند به پایان رساند (انصاری ؛ خلیل ، همانجاها) و در نجوم و موسیقی نیز مهارت یافت (انصاری ، همانجا؛ مصحفی همدانی ، ص 71؛ سکسینه ، همانجا). او از ابتدا به شعر علاقة فراوان داشت و در محافلِ شعرا شرکت می کرد. از همین رو، به محضر میرزا جعفر علی ، متخلص به حسرت (متوفی 1210)، راه یافت و در اندک زمانی سرآمد روزگار شد، تا آنجا که مردم او را هم رتبة استاد قلمداد می کردند (مصحفی همدانی ، ص 70ـ71؛ سکسینه ، همانجا؛ انصاری ، ص 286). در 1188، نواب محبت خان پسر حافظ رحمت خان که از امرای شهر بَریلی و هم شاگردیِ جرأت بود، در دربار خویش جایگاهِ ویژه ای به جرأت داد و جرأت تا پایان عمر به

دربارِ او رفت و آمد می کرد (انصاری ، همانجا). با مسافرت نواب محبت خان به لکهنو جرأت نیز در 1189، در آن شهر اقامت گزید (همان ، ص 286ـ287). در 1203 شاهزاده سلیمان شکوه (پسرِ شاه عالم ثانی ) که به لکهنو سفر کرده بود، نیز جرأت را به همراه غلام همدانی مصحفی * (متوفی 1240) و انشاءاللّه خان انشاء (متوفی 1233) به خدمت پذیرفت (همانجا؛ سکسینه ، همانجا). با وجود رسیدگیهای سلیمان شکوه ، زندگانی جرأت با فقر مالی شدید همراه بود (انصاری ، ص 286).

جرأت در جوانی ، بین سالهای 1194 تا 1200، بینایی اش را از دست داد (همان ، ص 287). در بارة علت نابینایی اش میان تذکره نویسان اختلاف نظر بوده است . به قولِ مولانا محمدحسین آزاد (ص 288)، وی بنا به مقتضای سنّش و از سر تفنن خود را به نابینایی زد تا راحت تر در اندرونی خانه های امرا رفت و آمد کند و سپس واقعاً نابینا شد (نیز رجوع کنید بهسکسینه ، ص 193). به گفتة رام بَابُو سَکْسَیْنَه ، جرأت بر اثر بیماری چیچک (آبله ) نابینا شد (همانجا) و بدین جهت آن بیماری را هجو کرده است (تسبیحی ، ج 3، ص 197). اما به نظر یکتا (ص 98) جرأت بینایی خود را بر اثر بیماری آب مروارید از دست داد. وی در 1224 در لکهنو فوت کرد و همانجا مدفون گشت (مصحفی همدانی ، ص 71؛ انصاری ، ص 287).

در پنجاه سال اخیر شعر جرأت بیش از گذشته موردِ توجه و ارزیابی واقع شده و بر پایة اسلوبهای نقد جدید، اندیشه و سبک او نقد شده است ( رجوع کنید به صدیقی ، 1952). در مقالاتی نیز اندیشه و سبک او را، با توجه به اوضاع و احوال تاریخی و اجتماعی زمانه اش ، ارزیابی کرده اند و او را شاعری دانسته اند صاحب شیوه ای خاص در غزل اردو و مبلّغ عشق مجازی ( رجوع کنید بهانصاری ، ص 283؛ صادق ، ص 180ـ183).

شعر جرأت به دو دوره تقسیم می شود: دورة اول ، شامل اشعار وی از آغاز تا 1206 است . شعر او در این دوره تحت تأثیر مکتب شعری دهلی بود. در سدة دوازدهم ، نظام سیاسی هند از هم فروپاشید و در ایالتها، حکومتهای مستقل تشکیل شد و از دهلی تنها اسمی و تشریفاتی برجای ماند. این فروپاشی مقارن بود با اقتدار بریتانیا و توسعة اغراض استعماری اش در هند. تحولات سیاسی واقتصادی موجب انحطاط اخلاقی واجتماعی و غلبة یأس و بدبینی و افسردگی بر روحیات مردم شبه قاره شد. ادبیات اردو نیز سخت تحت تأثیر این اوضاع قرار گرفت ، به همین سبب شعر آن دورة جرأت بیان غم و اندوه و درد و یأس است (جالبی ، ج 2، ص 603؛ انصاری ، ص 287ـ289؛ مصحفی همدانی ، همانجا).

دورة دوم ، اشعار او از 1207 تا درگذشت او در 1224 را در بر می گیرد؛ یعنی ، دوره ای که وی در دربار سلیمان شکوه در لکهنو بود. محیط طربناک لکهنو جرأت را تحت تأثیر قرار داد و او بر خلاف گذشته ، به سبکی پرداخت که در اصطلاح «معامله بندی » خوانده می شود و با توصیف زیباییهای ظاهری زن ، که به آن «سراپاگویی » می گفتند، به اوج شهرت رسید. همچنین علاقة او به موسیقی تأثیری خاص بر اشعار او گذاشته است . او بنیانگذار مکتب جدیدی در شعرِ غنایی بود. پیش از او شاهد بازی و ریختی (نوعی شعر که در قرن دوازدهم میان شاعران دربار لکهنو به وجود آمد) شعر اردو را فراگرفته بود. موضوع شعرریختی کلاً بیان احوال عاشقانه و وصف مجالس عشرت و عیاشی بود که در آن زمان ، در دربار و محافل فرمانروایان و امیران لکهنو، بسیار رواج داشت . افراد این طبقه شعرهای عامیانه و مبتذل را دوست داشتند و شاعران نیز برای خشنودی آنان ، اشعاری هیجان انگیز باکنایات و مضامین مبتذل می سرودند؛ سعادت یارخان رنگین (متوفی 1251) بنیانگذار شعرِ ریختی بود و شاعر معاصر او، انشاءاللّه خان انشاء، شیوة رنگین را دنبال کرد (انصاری ، ج 2، ص 290ـ293؛ سکسینه ، ص 190) اما جرأت ، زن را موضوع سخن خود قرار داد. او به جای افکار عارفانه و معنوی ، به عشق مجازی و بیان حالات عاطفی و شادیهای زندگی پرداخت . جرأت غزلهای مسلسل می سرود و در این شیوه صاحب سبک بود. ویژگی غزلهای مسلسل ، عاری بودن آن از ترکیبها و تعبیرهای غریب و نامأنوس عربی و فارسی ، و ادای مطالب و مضامین با الفاظ ساده و روشن و نزدیک به زبان محاوره است (انصاری ، همانجا). سخن جرأت به سرعت در میان شاعران جوان مورد توجه قرار گرفت و در سراسر هندوستان سرایندگان نوخاسته به او اقتدا کردند، از جمله : شاه رئوف احمد سرهندی ، میرزا قاسم علی مشهدی ، غضنفرعلی لکهنوی ، شاه حسین حقیقت ، تصدق علی شوکت که همگی از شاعران صاحب دیوان بودند، و احمدعلی قوّت ، گَنْگاپَرشاد رِند، خواجه حسن حسن و محمدعظیم تَجمل (ناصر، ص 262ـ291)، مؤمن خان مؤمن (متوفی 1268)، نواب میرزاخان داغ * (متوفی 1323) و سید فضل الحسن حَسرتِ مُوهانی * (متوفی 1330 ش / 1951) نیز از شعر جرأت متأثر شدند و شیوة او را دنبال کردند (انصاری ، همانجا).

انصاری (همانجا) او را شاعر زبردست دانسته و گفته است که او با سرودن اشعاری با این فصاحت که می تواند با شعرهای میرتقی میر * (متوفی 1225) و مصحفی برابری کند، شایان تحسین است . به نظر او توفیق شاعری از شاعران لکهنو در ساختن اشعاری بدین پایه از استحکام الفاظ و صحت و فصاحت ، با وجود اوضاع و احوال آن روزگار، به راستی سزاوار تحسین و تمجید است . جرأت بعد از میرتقی میر و مصحفی از بهترین غزل سرایان اردوست (همانجا). بیشتر ادیبان وی را بلند مرتبه وصف کرده اند ( رجوع کنید بهمصحفی همدانی ؛ خلیل ، همانجاها؛ قاسم قادری ، ص 155ـ157؛ مولوی عبدالحی ، ص 208ـ210؛ ناصر، همانجا؛ صبا، ص 166؛ سکسینه ، ص 193).

کلیات جرأت آیینه ای است از شادی و غم ، مدح و ذم و تعریف و هجو. در کلیات بیشتر لغات فارسی اند و تقسیمات آن بر اساس موضوعات و عناوین شعری است . کلیات او را اقتدا حسن در 1355 ش / 1976 در ایتالیا به چاپ رساند. این کتاب ، که برحسب حروف الفبا و قافیه تنظیم شده است ، حدود چهارده هزار بیت دارد و مشتمل است بر ترجیع بند، ترکیب بند (از جمله هفت بند در مدح و وصف حضرت علی علیه السلام به فارسی )، مخمّس ، مسدّس ، قطعه ، مثنوی و غزل .

دیوان غزلیات ش نخست در 1306 ش / 1927 به کوشش سیدفضل الحسن حسرت موهانی در کانپور، و پس از آن در 1349ش /1970 به اهتمام اقتدا حسن ، در لاهور به چاپ رسید.


منابع :
(1) محمدحسین آزاد، آب حیات ، میرپور، پاکستان : ارسلان بُکس ، ( بی تا. ) ؛
مشرف علی انصاری ، «جرأت »، در تاریخ ادبیات مسلمانان

(2) ط واقدی ، ج 3، ص 993، 1023، 1063؛
(3) طبری ، ذی پاکستان و هند ، ج 7، لاهور: پنجاب یونیورسنی ، 1971؛
(4) محمدحسین تسبیحی ، فهرست نسخه های خطی کتابخانة گنج بخش ،ج 3، اسلام آباد 1355ش ؛
(5) جمیل جالبی ، تاریخ ادب اردو ، لاهور، ج 2، 1987؛
(6) علی ابراهیم خلیل ، صحف ابراهیم ، چاپ عابد رضا بیدار، پتنه 1978؛
(7) رام بابو سکسینه ، تاریخ ادب اردو ، ترجمة محمد عسکری ، لاهور ( بی تا. ) ؛
(8) محمد مصطفی بن مرتضی شیفته هندوستانی ، گلشن بی خار ، ترجمة محمد احسان الحق فاروقی ، کراچی 1962؛
(9) محمدمظفر حسین بن محمد یوسفعلی صبا، تذکرة روز روشن ، چاپ محمدحسین رکن زاده آدمیت ، تهران 1343ش ؛
(10) ابواللیث صدیقی ، جرأت : ان کاعهداور عشقیه شاعری ، کراچی 1952؛
(11) قدرت اللّه قاسم قادری ، مجموعة نغر ( یعنی تذکره شعرای اردو )، چاپ محمود شیرانی ، دهلی 1973؛
(12) لطف علی میرزا، گلشن هند ، چاپ شبلی نعمانی ، حیدرآباد دکن 1906؛
(13) غلام بن ولی محمد مصحفی همدانی ، تذکرة هندی ، لکهنو 1985؛
(14) مولوی عبدالحی ، تذکرة شعرائی اردو، موسوم به گل رعنا ، لاهور: عشرت پبلشنگ هاؤس ، ( بی تا. ) ؛
(15) سعادت خان ناصر، تذکرة خوش معرکه زیبا ، چاپ مشفق خواجه ، لاهور 1970؛
(16) احمدعلی یکتا، دستورالفصاحت ، رامپور 1943؛


(17) Muhammad Sadiq, A history of Urdu literature , Delhi 1984.

/ شکیل اسلم بیگ /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4541
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست