responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4477

 

جبرئیل بن بُخْتیشوع ، از پزشکان معروف خاندان نَسطوری بختیشوع * و یکی از کسانی که سهم بسیار مهمی در ترجمة آثار پزشکی از سریانی و یونانی به عربی داشت . پدر جبرئیل از پزشکان مشهور زمان خود و رئیس بیمارستان جندیشاپور بود که در 171 برای معالجة هارون الرشید به بغداد فرا خوانده شد و به سبب موفقیت در معالجة او، به ریاست پزشکان دربار منصوب گردید (قِفْطی ، ص 100ـ101؛ ابن ابی اُصَیبِعَه ، ص 186ـ187؛ ابن عبری ، ص 130). به نوشتة صَفَدی (ج 11، ص 50) جبرئیل با پیوستن به جعفر برمکی (متوفی 187)، وزیر هارون الرشید، به دربار هارون راه یافت . بنا به روایتی که بسیاری از منابع آن را ذکر کرده اند (از جمله قفطی ، ص 134؛
ابن ابی اصیبعه ، ص 188؛
ابن عبری ، ص 130ـ131)، در 175 پدر جبرئیل در پاسخ به جعفر برمکی که از او خواسته بود پزشکی ماهر را به او معرفی کند، فرزندش جبرئیل را معرفی کرد. از این راه جبرئیل به درباریان پیوست و پس از مرگ پدرش به ریاست پزشکان برگزیده شد و به ثروت و محبوبیت فراوانی دست یافت (قفطی ، ص 134ـ 135؛
ابن ابی اصیبعه ، ص 188؛
ابن فضل اللّه عُمْری ، سفر 9، ص 182). او همچنین به دستور هارون الرشید بیمارستانی در بغداد احداث کرد (قفطی ، ص 383؛
لایزر، ص 66).

طی سالهای حضور جبرئیل در دربار هارون ، ماجرای مشهور تشخیص نادرست جبرئیل و در نتیجه ناتوانی او در معالجة هارون پیش آمد که مورخان و نویسندگان آن را نقل کرده اند (از جمله طبری ، ج 8، ص 344؛
قفطی ، ص 140ـ141؛
ابن ابی اصیبعه ، ص 188ـ189؛
ذهبی ، حوادث و وفیات 191ـ200 ه ، ص 14؛
ابن فضل اللّه عمری ، سفر 9، ص 183؛
سیوطی ، ص 338). در پی این واقعه ، هارون جبرئیل را زندانی کرد و حتی دستور قتل او را داد. به نوشتة برخی از مورخان و نویسندگان (از جمله قفطی ؛
ابن ابی اصیبعه ؛
ابن فضل اللّه عمری ، همانجاها) فضل بن ربیع (متوفی 208)، وزیر سیاستمدار هارون و امین (پسر هارون الرشید)، این فرمان را نادیده گرفت و جبرئیل جان به در برد، اما به نوشتة طبری (همانجا) هارون در 193، در همان روزی که دستور قتل جبرئیل را داد، درگذشت . فضل بن ربیع پس از مرگ هارون ، جبرئیل را به خدمت امین در آورد (قفطی ، ص 141؛
ابن ابی اصیبعه ، ص 189؛
ابن فضل اللّه عمری ، همانجا). با کشته شدن امین و آغاز خلافت مأمون (198ـ 218) جبرئیل زندانی شد (همانجاها) اما در حدود 202ـ203 برای درمان حسن بن سهل (متوفی 236)، وزیر مأمون ، عفو و آزاد گردید (قفطی ؛
ابن ابی اصیبعه ، همانجاها) و در 205 با معالجة مأمون ،جایگاه از دسته رفتة خود را در دربار عباسی بازیافت (قفطی ، ص 141ـ142؛
ابن ابی اصیبعه ، ص 189ـ190؛
ابن فضل اللّه عمری ، همانجا).

جبرئیل در 213 در پی بیماری سختی درگذشت . جسد او را با تشییع باشکوهی در دیر مارْسَرْجِس در مدائن دفن کردند (قفطی ، ص 142؛
ابن ابی اصیبعه ، ص 198). وی در وصیتنامه اش ، مأمون را وصی خود قرار داد و مأمون نیز اجرای مُفاد وصیتنامه را به فرزند جبرئیل ، بختیشوع ، که او نیز پزشک بود،سپرد. بختیشوع به تعمیر دیر پرداخت و راهبان را در آنجا گرد آورد (قفطی ، ص 143؛
ابن ابی اصیبعه ، ص 198، 200). بغدادی (ص 1097ـ 1105) گزارشی در بارة زندگی و آثار جبرئیل تهیه کرده است .

نقش جبرئیل از جهات مختلف شایان بررسی است ؛
به عنوان رئیس پزشکان دربار هارون و همنشین با خلیفه ، به عنوان پزشکی صاحب تألیف در حوزة پزشکی و به عنوان کسی که در انتقال دانش پزشکی به جهان اسلام سهمی بر عهده داشت . نقل قولهای متعددی از جبرئیل در بارة گفتگوهایش با هارون و اطرافیان او و آنچه در دربار اتفاق می افتاده وجود دارد (از جمله رجوع کنید به طبری ، ج 8، ص 342ـ344؛
جهشیاری ، ص 144ـ 145). او آثار متعددی در پزشکی تألیف کرده که چند تا از آنها از بین رفته و تعدادی نیز باقی مانده است (برای آگاهی از این آثار رجوع کنید به ادامة مقاله ). این کتابها مرجع بسیاری از دانشمندان و پزشکان پس از جبرئیل بوده و سخنان بسیاری نیز از او در متون متأخر نقل شده است (از جمله رجوع کنید بهدَمِیری ، ج 1، ص 483، 633). از میان پزشکان اسلامی بیش از همه پزشک مشهور، محمدبن زکریای رازی ، آرای متعددی از جبرئیل نقل کرده است (برای نمونه

رجوع کنید به ج 3، ص 129ـ130، ج 5، ص 179، ج 7، ص 299، ج 10، ص 171، 206). نقل قولهای رازی ، باتوجه به ماهیت آنها و ذکر انواع خاص داروها در آنها، احتمالاً برگرفته از کنّاش جبرئیل است ، یعنی از کتابی که به دست ما نرسیده است .

جبرئیل همچون بسیاری از اعضای خاندان بختیشوع در انتقال دانش پزشکی به جهان اسلام نیز سهم مهمی داشت . کوششهای این افراد بخشی از رویکرد عظیم دانشمندان و مترجمان اسلامی در انتقال علوم از سایر سرزمینها، به ویژه

از متون یونانی ، بود که به نهضت ترجمه مشهور است . به پیشنهاد جبرئیل ، هارون الرشید برای فراهم آوردن متون

پزشکی یونانی گروهی را به امپراتوری روم فرستاد و با

کمک مالی به مترجمان ، آنان را به ترجمة این آثار گماشت . این فعالیت جبرئیل در دورة مأمون نیز ادامه یافت (اولیری ، ص 249؛
نیز رجوع کنید بهحُنَین بن اسحاق ، 1928، مقدمة مایرهوف ، ص 16). حنین بن اسحاق ، پزشک و مترجم مشهور که در طب بالینی از شاگردان جبرئیل (الگود ، ص 106) و مورد علاقه و لطف استاد بود (ابن عبری ، ص 144؛
الگود، همانجا؛
نیز رجوع کنید بهقفطی ، ص 174ـ175)، به تشویق و درخواست جبرئیل بعضی از آثار جالینوس را، که جبرئیل بسیار به آنها علاقه داشت ،



ترجمه کرد. نخستین کتابی که حنین از آثار جالینوس ترجمه کرد کتاب فی اصناف الحُمَّیات بود که آن را به جبرئیل اهدا کرد (حنین بن اسحاق ، 1355 ش ، ص 380؛
نیز رجوع کنید بهالگود، همانجا؛
برای آگاهی از دیگر کتابهای جالینوس که حنین برای جبرئیل ترجمه کرد رجوع کنید به حنین بن اسحاق ، 1355 ش ، ص 376، 380، 389، 404، 409ـ410). ایوب رُهاوی ، دیگر پزشک و مترجم این دوران ، نیز مقالاتی برای جبرئیل ترجمه کرد (همان ، ص 379، 383، 411).

ابونواس ، شاعر مشهور دورة عباسی ، شعری در مدح جبرئیل سروده ( رجوع کنید به ص 147) که شهرت یافته و نویسندگان دیگری ، از جمله ابن رقیق (ص 319) و صفدی (ج 11، ص 50 ـ51)، آن را نقل کرده اند. همچنین ، ابوالفرج اصفهانی نیز شعری از مأمون در مدح جبرئیل نقل کرده که فقط ابن فضل اللّه عمری (سفر 9، ص 185ـ186) آن را گزارش کرده و در سایر منابع ، از جمله خود آثار ابوالفرج ، دیده نمی شود.

آثار: صفات نافعة کتبها للمأمون (سزگین ، ج 3، ص 226)، رسالة الی المأمون فی المطعم و المشرب (ابن ابی اصیبعه ، ص 201؛
سزگین ، همانجا؛
دانش پژوه ، ص 281؛
نقشبندی ، ص 156)، کتاب فی الباه (سزگین ؛
دانش پژوه ، همانجاها)، مقالة فی العین / کتاب طب العین (حنین بن اسحاق ، 1928، همان مقدمه ، ص 12؛
سزگین ، همانجا) و رسالة الی المأمون یأمره بما اجتمعت علیه فلاسفة الروم و الفرس (سزگین ، ج 5، ص 409). تاکنون از رسالة مختصرة فی الطب ، کتاب فی صنعة البخور ، کتاب فی الزینة ، کنّاش ، و کتاب المدخل الی صناعة المنطق او نسخه ای به دست نیامده است . سزگین (ج 3، ص 226) با استنباطی از نوشتة رازی (ج 1، ص 243) رساله ای به نام ورم الخُصی را نیز به او نسبت داده است .

فؤاد سید (ابن جلجل ، ص 64، پانویس ) به اشتباه ، الروضة الطبیة ، کتاب چاپ شدة عبیداللّه بن جبرئیل بن بختیشوع ، یکی دیگر از افراد خاندان بختیشوع ، را از جبرئیل دانسته است .


منابع :
(1) ابن ابی اصیبعه ، عیون الانباء فی طبقات الاطباء ، چاپ نزار رضا، بیروت ( 1965 ) ؛
(2) ابن جلجل ، طبقات الاطباء و الحکماء ، چاپ فؤاد سید، قاهره 1955؛
(3) ابن رقیق ، قطب السرور فی اوصاف الخمور ، چاپ احمد جندی ، دمشق ?( 1969 ) ؛
(4) ابن عبری ، تاریخ مختصرالدول ، چاپ انطون صالحانی یسوعی ، بیروت 1958؛
(5) ابن فضل اللّه عمری ، مسالک الابصار فی ممالک الامصار ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة سلیمانیة استانبول ، مجموعة ایاصوفیه ، سفر 9، ش 3422، چاپ فؤاد سزگین ، فرانکفورت 1408/1988؛
(6) حسن بن هانی ابونواس ، دیوان ابی نوّاس : الخمریّـات ، چاپ فوزی عطوی ، بیروت ?( 1971 ) ؛
دلیسی اونز اولیری ،

(7) انتقال علوم یونانی بعالم اسلامی ، ترجمة احمد آرام ، تهران 1342 ش ؛
(8) یوسف افندی غنیمه بغدادی ، «بختیشوع الطبیب النسطوری و اُسرته »، المشرق ، سال 8 ، ش 23 (کانون الاول 1905)؛
(9) محمدبن عبدوس جهشیاری ، کتاب الوزراء و الکتّاب ، بیروت 1408/1988؛
(10) حنین بن اسحاق ، «رسالة حنین بن اسحق در بارة آثار جالینوس »، ترجمة مهدی محقق ، در مهدی محقق ، بیست گفتار در مباحث علمی و فلسفی و کلامی و فرق اسلامی ، تهران 1355 ش ؛
(11) همو، کتاب العشر مقالات فی العین ، چاپ ماکس مایرهوف ، قاهره 1928، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(12) محمدتقی دانش پژوه ، «گزارش سفر پاریس »، کتابداری ، دفتر 9 (1362 ش )؛
(13) محمدبن موسی دمیری ، حیاة الحیوان الکبری ، قاهره 1390/1970، چاپ افست قم 1364 ش ؛
(14) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات 191ـ200 ه ، بیروت 1418/ 1998؛
(15) محمدبن زکریا رازی ، کتاب الحاوی فی الطب ، حیدرآباد دکن 1374ـ1390/ 1955ـ1971؛
(16) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، تاریخ الخلفاء ، چاپ قاسم شماعی رفاعی و محمد عثمانی ، بیروت 1406/1986؛
(17) صفدی ؛
(18) طبری ، تاریخ (بیروت )؛
(19) علی بن یوسف قفطی ، تاریخ الحکماء ، و هو مختصرالزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبارالحکماء ، چاپ لیپرت ، لایپزیگ 1903؛
(20) گری لایزر، «آموزش پزشکی در سرزمینهای اسلامی از قرن اول تا هشتم هجری »، ترجمة هوشنگ اعلم ، تحقیقات اسلامی ، سال 1، ش 1 (بهار ـ تابستان 1365)؛
(21) اسامه ناصر نقشبندی ، مخطوطات الطب و الصیدلة و البیطرة فی مکتبة المتحف العراقی ، بغداد 1981؛


(22) Cyril L. Elgood, A medical history of Persia and the eastern caliphate, Cambridge 1951;
(23) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischer Schrifttums, Leiden 1967-1984.

/ نسترن طباطبائی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4477
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست