responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4435

 

جاوید ، حسین ، شاعر و نمایشنامه نویس آذربایجانی . حسین راثی زاده در ذیحجة 1299/ اکتبر 1882 در نخجوان به دنیا آمد ( د.آ ، ج 10، ص 281). پدرش ، حاجی ملاعبداللّه ، روضه خوان بود و از روستای شاه تختی ، واقع در غرب نخجوان و نزدیک به ساحل ارس ، به نخجوان مهاجرت کرده بود (م . جعفروف ، ص 859) و به سبب صدای لطیف خود، در نخجوان و باکو و شماخی و گنجه مشهور بود (سلطانلی ، ص 86 ـ87). برادر بزرگ حسین ، شیخ محمد، هم در زمینة علوم دینی تحصیل کرده ، واعظ و معلم بود. حسین تحصیلات مقدماتی خود را در خانه آغاز کرد و برای آنکه در آینده شغل پدر و برادرش را در پیش گیرد، به مکتب گذاشته شد ولی پس از سه سال تحصیل ، به رغم مخالفت پدر و مادرش ، از رفتن به آنجا خودداری کرد (مشکناز جاوید، ص 235ـ 238). او حدود دوازده سال داشت که به «مکتب تربیه » رفت . این مدرسه در 1311ـ1312/ 1894 به همت محمدتقی صدقی (متوفی 1321/ 1903) بر اساس اصول جدید در نخجوان تأسیس شده بود که در آن ، ضمن تدریس علوم و فنون جدید، زبانهای روسی و ترکی آذربایجانی و فارسی نیز آموزش داده می شد و در اندک مدتی ، یکی از کانونهای تربیتی و فرهنگی مسلمانان روسیه گردید (صدقی ، مقدمة حبیب بیگلی ، ص 4ـ 5؛ زمانوف ، ص 119).

صدقی با مشاهدة استعداد و شوق جاوید، رضایت پدر او را برای ادامة تحصیل وی در مدرسة خود جلب کرد و او دورة مدرسه را در 1316/1898 به پایان رساند (م . جعفروف ، ص 859 ـ860). جاوید سرودن شعر را از همین سالهای تحصیل در نخجوان ، با تخلص «گلچین » شروع کرد (حبیب بیگلی ، 1992، ص 78؛ همو، 1997، ص 194؛ د.آ. ، همانجا). در حدود یک سال پس از به پایان رساندن مکتب تربیه ، برای معالجة چشمانش و نیز ادامة تحصیل به تبریز رفت و فرصت یافت تا ضمن تحصیل در مدرسة طالبیة این شهر، معلومات خود را در زبان و ادبیات فارسی و عربی ، که مقدماتشان را از برادرش و صدقی آموخته بود، وسعت بخشد (م . جعفروف ، ص 860). او به هنگام اقامتش در تبریز ، با صدقی و قربانعلی شریف زاده





در نخجوان مکاتبه داشت (حبیب بیگلی ، 1992، همانجا) و در 1317/ 1899 به درخواست صدقی ، شعری در حدود 25 بیت به زبان فارسی در مدح فرهنگ پروری حاجی زین العابدین تقی یف ، سرمایه دار باکویی که به مکتب تربیه کمک مالی کرده بود، سرود (محمدلی ، ص 3). وی در سالهای بعد هم شعر فارسی می سرود و چنانکه دوستش عزیز شریف (ص 267) گفته ، از او یک غزل فارسی با تخلص سالک در اختیار داشته است (در بارة شعرگویی جاوید به فارسی رجوع کنید بهمیرجلال پاشایف و حسینوف ، ص 284؛ احمدوف ، ص 521).

جاوید در مدت اقامتش در تبریز، علاوه بر تحصیل و مطالعه ، به فرش و گلیم فروشی در تبریز و ارومیه نیز اشتغال داشت که تا 1322/ 1904 ادامه پیدا کرد. در همین دوره مقالات و اشعارش برای نخستین بار در روزنامة شرق روس ــ که انتشار آن از اواخر ذیحجة 1320/ مارس 1903 در تفلیس آغاز شد (رئیس نیا، ج 1، ص 301) ــ به چاپ رسید. از جمله شعری که به مناسبت درگذشت معلمش ، صدقی ، در رمضان 1321/ دسامبر 1903 سروده بود، در شمارة 5 ذیقعدة 1321/ 23 ژانویة 1904 آن روزنامه درج گردید (حبیب بیگلی ، 1992، همانجا).

جاوید گویا پس از ترک ایران ، مدت کوتاهی در استانبول اقامت داشته است . وی پس از بازگشت به نخجوان در یک شرکت راه سازی در ولایت کاختیای گرجستان به عنوان منشی به کار پرداخت و به یاری همان شرکت برای معالجة چشمانش در اوایل 1324/1906 به عثمانی عزیمت کرد (احمدوف ، ص 531) و اقامتش در استانبول بیش از سه سال طول کشید. او در این مدت ــ که مقارن با اعلان حریت (1326/1908) و به قدرت رسیدن حزب اتحاد و ترقی * بود ــ فرصت یافت که با محیط اجتماعی و محافلِ ادبیِ استانبول که از استبداد سلطان عبدالحمید و تحولات و کشمکشها رها شده بود، آشنا شود و در عین حال به عنوان مستمع آزاد در کلاسهای درس شعبة ادبیات دارالفنون استانبول حضور یابد. او در آن میان بیش از همة استادان ، تحت تأثیر رضا توفیق بلوکباشی (متوفی 1328 ش / 1949)، شاعر و اندیشمند ترک ، قرار گرفت . خود توفیق نیز تحت تأثیر شاعرانی چون عبدالحق حامد ترخان ، توفیق فکرت ، محمدامین یورداقول بود و از اوزان هجایی در برابر اوزان عروضی دفاع می کرد (موتلوآی ، ص 74ـ 75؛ میدان لاروس ، ج 2، ص 549؛ سلطانلی ، ص 87؛ میرجلال پاشایف و حسینوف ، همانجا؛ سیدزاده ، ص 233) و نمایشنامة دختر هندو ی عبدالحق حامد را می ستود (اسکندروف ، ص 341). به همین مناسبت ، رسول زاده (ص 35) به هنگام سخن گفتن از تأثیرات سیاسی و فرهنگی ترکیه بر آذربایجان ، در مقام غلو جاوید را فرزندخواندة حامد ترخان دانسته است .

تأثیر شاعران ترک ، خصوصاً بر اشعار دورة اولیة شاعری جاوید ــ که در کتابهای کچمیش گونلر (روزهای گذشته ، تفلیس 1913) و بهار شَبْنَمْلَری (شبنمهای بهاری ، باکو 1917) گردآوری شده ــ محسوس است (آق پینار ، ص 73). تأثیر زبان ترکی استانبولی بر زبان آثار او چندان زیاد بوده که گفته اند او بین زبانهای ترکی آذربایجانی و ترکی عثمانی فرقی نمی گذاشته است ( رجوع کنید به محمد، ص 65).

در بحث از تأثیر محیط ترکیه بر خلاقیت ادبی و هنری جاوید، به این شاهد نیز که موضوع نمایشنامه های اوچوروم (پرتگاه ) و ابلیس وی از حیات اجتماعی و سیاسی آن کشور گرفته شده استناد کرده (آق پینار، ص 64) و گفته اند که جاوید عناصر فرهنگ اروپایی را نه از طریق روسیه ، بلکه از طریق عثمانی اخذ کرده ( رجوع کنید به محمد، همانجا) و بر خلاف اکثر روشنفکران قفقاز، از تأثیرات اندیشه و ادب روسی برکنار بوده است (آق پینار، ص 63).

جاوید در دورة اقامتش در استانبول به سرودن شعر ادامه داد. تخلص او، علاوه بر گلچین ، عارف و سالک نیز بود. وی سروده های خود را در روزنامة ارشاد و مجلة فیوضات (باکو) به چاپ می رساند (حبیب بیگلی ، 1992، ص 78) و در 1327/ 1909، که از استانبول به نخجوان بازگشت ، اشعاری در مجلة صراط المستقیم (چاپ استانبول ) با تخلص جاوید منتشر کرد (آق پینار، ص 435). وی همین تخلص را بعدها حفظ کرد و با آن معروف شد.

جاوید پس از بازگشت از استانبول ، تا 1305 ش / 1926 در نخجوان و تفلیس و گنجه و باکو، در مدارس از جمله در مدرسة حرفه ای تئاتر و تربیت معلم ، ادبیات ترکی تدریس کرد و به طوری که از خاطرات همکاران و شاگردانش برمی آید، معلمی موفق و محبوب بود (جبرائیل بیگلی ، ص 214ـ216؛ زینالوف ، ص 226ـ230؛ اسکندروف ، ص 336ـ341؛ محمدوف ،





ص 358ـ 363). وی پس از بازگشت از استانبول ، مدتی نیز زبان و ادبیات فارسی تدریس کرد (طهماسب ، ص 216).

جاوید به علل مختلف از تدریس باز می ماند، از جمله سفر به ایران در 1336/1918 و سفر به برلین و پاریس در 1304/ 1926 از طرف کمیساریای معارف خلق آذربایجان برای معالجة چشمانش و آشنایی با ادبیات اروپا (حبیب بیگلی ، 1992، ص 81). به قولی ، او در تبریز با حاجی محمدآقا نخجوانی و شیخ محمد خیابانی ملاقات کرده است (همان ، ص 80). در نخجوان هم ضمن تدریس در مدرسة رشدیة آن شهر، در ذیقعده / اوت همان سال ازدواج کرد و در اوایل بهار 1337/1919 به باکو بازگشت (همانجا). بازگشت جاوید به باکو مقارن بود با حاکمیت حزب مساوات * . وی اگرچه پیش از به قدرت رسیدن آن حزب ، با آچیق سوز (سخن صریح )، ترجمانِ (ارگان ) آن ، همکاری داشت (همان ، ص 80 ـ81)، به گفتة خود در دورة مساوات دست از نوشتن برداشت و حتی در پاسخ مقامات دولتِ آن که از وی خواسته بودند سرودی برای حکومت بسراید، گفت که نمی تواند مطلب سفارشی بنویسد ( رجوع کنید بهسیدزاده ، ص 234). وی در فعالیتهای اجتماعی ، از جمله در «محررلر و ادیبلَر جمعیتی » (جمعیت نویسندگان و ادبا)، «آذربایجان یازیچیلار اتفاقی » (اتحادیة نویسندگان آذربایجان )، «آذربایجان ادیبلر و شاعرلر دَرْنَگی » (انجمن ادبا و شعرای آذربایجان ) و «معلملر اتفاقی » (اتحادیة معلمان ) شرکت

می کرد و معمولاً به عضویت هیئت اداری ، کمیسیونها و کمیته های آنها انتخاب می شد. در همایش ترک شناسی که در 1305 ش / 1926 در باکو برگزار گردید و در جلسات کمیسیون الفبای جدید (1308ش /1929) نیز حضور داشت (حبیب بیگلی ، 1992، ص 81).

حزب حاکم کمونیست و وابستگانش از حدود 1310 ش انتقاد از جاوید را، به عنوان نویسنده ای بورژوا و دارندة مواضع ایده آلیستی و رمانتیستی ، آغاز کردند. این انتقادها در سالهای بعد به ممیزی آثار او و جلوگیری از انتشار و نمایش آنها و بالاخره دستگیری و بازداشت وی در خرداد 1316/ ژوئن 1937 (با اتهاماتی از قبیل تمایل به پان اسلامیسم و پان ترکیسم ، حزب مساوات ، ضدانقلاب ) و تبعیدش به سیبری انجامید. بنا به روایتهای مختلف ، وی در 1941 (1320 ش ) یا 1942 یا 1944 در ولایت ایرکوتسک درگذشت ( رجوع کنید به علی یف ، ص 160ـ171).

بعدها، بنا به تصمیم کمیتة مرکزی حزب حاکم ، از وی اعادة حیثیت کردند: صدمین سال تولدش را در 1361 ش / 1982 جشن گرفتند (محمد جعفر، ص 20)؛ بقایای جنازه اش را به جمهوری آذربایجان منتقل کردند و در آبان 1361/ نوامبر 1982 در زادگاهش ، نخجوان ، در باغ جاوید دفن نمودند؛ نام او را بر چند مؤسسة فرهنگی و خیابان و میدان گذاشتند (احمدوف ، ص 521) و آثارش را به صورتهای مختلف و با شمارگان بسیار منتشر کردند. رمان وقتدن اوجا (بلندتر از وقت )، که بر اساس زندگی دردناک جاوید و افراد خانواده اش نوشته شده ، چند سال بعد انتشار یافت ( رجوع کنید بهحسینوف ، 1987).

جاوید که با سرودن اشعار تغزلی به عرصة ادبیات وارد شده بود، در 1328/1910 به نمایشنامه نویسی روی آورد (جعفر جعفروف ، ج 1، ص 229). او نویسندة نخستین نمایشنامة منظوم به ترکی آذربایجانی و بانی نمایش منظوم در آذربایجان به شمار می آید. آثار نمایشی رمانتیک او ــ که دارای ضعفها و قوّتهایی است ــ عناصر جدیدی را در نمایش آن سرزمین وارد کرده است (همان ، ج 1، ص 234). دختر جاوید که آثار پدرش را برای چاپ آماده کرده ، گفته است که پدرش بیش از بیست نمایشنامة منظوم و منثور نوشته که از آن میان سیزده نمایشنامة غالباً حزن آور (تراژیک ) در دست است و بقیه (از جمله الهام ابلیس ، شهلا ، تللی ساز ، آتیلا و کوراوغلو ) احتمالاً از بین رفته اند (توران جاوید، ص 325).

نخستین نمایشنامه های حزن آورِ (تراژیکِ) جاوید، به ترتیب تاریخ نگارش ، عبارت اند از: 1) نمایشنامة آنا (مادر)، نخستین نمایشنامة منظوم تاریخ تئاتر آذربایجان ، که در 1328/1910 نوشته و در 1331/1913 در تفلیس به چاپ رسیده است (سلطانلی ، ص 90ـ92؛ اکرم جعفر، ص 310).

2) مارال ، نمایشنامة چهار پرده ای منثور که در 1330/1912 نوشته و در 1335/1917 در باکو منتشر شده است (م . جعفروف ، ص 863 ـ864؛ اکرم جعفر، ص 311).

3) شیخ صنعان ، نمایشنامة منظوم که در 1332/1914 نوشته شده است . این نمایشنامه ابتدا به صورت پاورقی در روزنامة ینی اقبال به چاپ می رسید و سپس در 1335/1917 در باکو به چاپ رسید. غزلِ «شیخ صنعان تُربه سی ئونونده » (در برابر تربت شیخ صنعان ) ــ که جاوید به هنگام اقامتش در تفلیس سروده و در مجموعة بهار شبنملری درج گردیده ( رجوع کنید بهحسین جاوید، 1968، ج 1، ص 67) ــ حاکی از آن است که وی از همان اوایل نمایشنامه نویسی خود به افسانة شیخ صنعان * علاقه مند شده و روایت منظوم عطار و روایتی شفاهی از آن را که در تفلیس بر سر زبانها بوده ، اساس کار خود قرار داده است (سلطانلی ، ص 95ـ104؛ میرجلال پاشایف و حسینوف ،



ص 290ـ293؛ م . جعفروف ، ص 865 ـ873).

4) شیدا ، نمایشنامة پنج پرده ای منثور، که بر اساس زندگی کارگران چاپخانه در آستانة انقلاب روسیه نوشته شده است . این نمایشنامه در 1335/1917 در باکو چاپ و در 1337/1919 در تاشکند و عشق آباد اجرا شد (سلطانلی ، ص 104ـ106؛ محمد جعفر، ص 11؛ م . جعفروف ، ص 873 ـ 874).

5) اوچوروم (پرتگاه )، نمایشنامة منظوم چهار پرده ای ، که در 1917 نوشته ، در 1926 منتشر و در 1301 ش / 1922 اجرا شده است .

دو نمایشنامة اخیر را که در گرماگرم انقلاب 1917 روسیه نوشته شده ، شاهدی بر گرایش جاوید از رمانتیسم به رئالیسم دانسته اند ( رجوع کنید بهمیرجلال پاشایف و حسینوف ، ص 294).

6) ابلیس ، نمایشنامة چهار پرده ای منظوم ، که در 1336/1918 نوشته شد، در 1303 ش /1924 منتشر و در 1339/ 1920 اجرا گردید و نخستین نمایشی بود که در آذربایجان شوروی به روی صحنه رفت (جعفر جعفروف ، ج 1، ص 232). مسلم ماقومایف (متوفی 1316 ش /1937) هم بر اساس این اثر نمایشنامه ای آوازی (اپرایی ) ساخته است (حبیب بیگلی ، 1992، ص 81).

7) آفت ، نمایشنامة چهار پرده ای خانوادگی ، که در 1300 ش / 1921 نگارش یافته است . از نظر مضمون و مراعات موازین هنری ، آن را نمایشنامه ای ضعیف ارزیابی کرده اند ( رجوع کنید بهسلطانلی ، ص 113). این نمایشنامه فقط یک یا دو بار به روی صحنه رفته است (جعفر جعفروف ، ج 1، ص 232).

جاوید از اوایل 1300 ش به نوشتن نمایشنامه های منظوم تاریخی روی آورد اما در هیچ یک از آنها تاریخ را کورکورانه آرمانی نکرد و برعکس ، هنجارهای اخلاقی دنیای کهنه را از آرمانهای جهان بینی امروز متمایز ساخت ، و مورد نقد قرار داد ( > به یاد جاوید < ، مقدمة زمانوف ، ص 10)، در حالی که در یک منبع رسمی آذربایجان شوروی ، بعضی از آثار تاریخی جاوید ضدمعاصر و آرمانی کنندة حقایق تاریخی قلمداد شده است ( > تاریخ ادبیات آذربایجان شوروی < ، ج 1، ص 85 ـ86، 180، 182 و جاهای دیگر). چنین دیدگاههایی علاوه بر آنکه مانع انتشار و نمایش آثار جاوید شد، راه محکومیت و زندان وتبعید و مرگ وی را نیز هموار کرد. آثار بحث برانگیز او عبارت اند از:

1) پیغمبر ، نمایشنامة منظوم چهار پرده ای (عناوین پرده ها: «بعثت »، «دعوت »، «هجرت » و «نصرت »)، که در 1302 ش / 1923 نوشته شد و در همان سال مقدمات اجرایش فراهم آمد، اما از اجرایش جلوگیری کردند (جعفر جعفروف ، ج 1، ص 230). پیغمبر یک سال بعد، اجازة انتشار یافت و بعدها هم تجدیدچاپ شد (احمدوف ، ص 521). این نمایشنامه بحث برانگیزترین اثر جاوید است و برداشتهای کاملاً متفاوتی از آن شده است (علی اوغلو، ص 19ـ20؛ شفیع یف ، ص 202ـ212؛ سلطانلی ، ص 113ـ114؛ محمد جعفر، ص 12ـ13؛ رسول زاده ، ص 62ـ 65؛ > تاریخ ادبیات آذربایجان شوروی < ، ج 1، ص 85 ـ86،180).

2) توپال تیمور (تیمورلنگ )، نمایشنامة پنج پرده ای منثور، که در 1304 ش /1925 نوشته شد و سال بعد انتشار یافت و به اجرا در آمد ( رجوع کنید به حسین جاوید، 1975، ص 275ـ330).

3) کنیاز ، نمایشنامة حزن آور (تراژیک ) منظوم ، که در 1308 ش /1929 نوشته و سال بعد در باکو اجرا شد (حسین جاوید، 1975، ص 545). کنیاز را که در بارة مبارزات انقلابی و قهرمانش بلشویکی گرجی است ، نشانه ای از تحول در بینش جاوید در باب تاریخ و مناسبات زندگی معاصر دانسته ، آن را از نظر معاصر بودن موضوعش گامی مهم در خلاقیت جاوید به شمار آورده اند اما در عین حال ، از او به سبب اینکه جریان انقلاب را درست نشان نداده و به انقلاب در گرجستان ، و نه در آذربایجان ، توجه کرده انتقاد کرده اند.

4) سیاوش ، نمایشنامة حزن آور تاریخی سروده شده بر اساس شاهنامه ، که به مناسبت هزارة فردوسی در 1312 ش /1933 انتشار یافت و سال بعد به روی صحنه برده شد. این نمایشنامه آخرین اثر جاوید بود که در زمان حیات او به اجرا در آمد (جعفر جعفروف ، ص 254؛ توران جاوید، ص 325؛ محمد جعفر، ص 17؛ > تاریخ ادبیات آذربایجان شوروی < ، ج 1، ص 250، 405ـ409).

5) خیام ، نمایشنامه ای منظوم که بر اساس زندگی و آثار و افکار عمرخیام نیشابوری ، در 1314 ش / 1935 سروده شد. این اثر اگرچه در مسابقة بهترین اثر نمایشی ، به مناسبت پانزدهمین سالگرد انقلاب اکتبر، برندة جایزه شد، در دورة حیات جاوید به روی صحنه نیامد (حسین جاوید، 1975، ص 544 ـ 545؛ توران جاوید، همانجا؛ ابراهیموف ، ص 332؛ جعفر جعفروف ، ص 254). خیام را از نظر ترقی و توسعة جهان بینی و گرایش به واقع گرایی ، از برجسته ترین آثار جاوید دانسته اند ( > تاریخ ادبیات آذربایجان شوروی < ، ج 1، ص 409ـ412).

6) انتقام ابلیس ، آخرین نمایشنامة منظوم جاوید بود که آن را چند ماه پیش از بازداشت خود نوشت . در این اثر ضدفاشیستی ، بعضی از قهرمانان نمایشنامة حزن آور ضدجنگ ابلیس ، که



هجده سال پیش از آن نوشته شده بود، شرکت دارند (توران جاوید، ص 327؛ محمد جعفر، ص 18ـ19؛ > تاریخ ادبیات آذربایجان شوروی < ، ج 1، ص 403).

جاوید سروده ها و مقالات خود را در مطبوعات به چاپ می رساند که در گزیده های آثار و مجموعة آثارش مندرج اند. او منظومة آذر را که مشتمل است بر دو هزار مصراع ، در فاصلة سالهای 1920 تا 1937 سروده ، که ناتمام است . یک کتاب درسی نیز به نام ملی قرائت کتابی (کتاب قرائت ملی ) در 1337/1919 با همکاری عبداللّه شایق تدوین کرده است (حبیب بیگلی ، 1992، ص 91).


منابع :
(1) رحیم رئیس نیا، ایران و عثمانی در آستانة قرن بیستم ، تبریز 1374 ش ؛


(2) Teymur Ahmadov, A ¦zarba ¦yja ¦n ya ¦z  µ  la ¦r  , Baku 1995;
(3) Yavuz Akp nar, Azeri edebiyat  ara t  rmalar  , Istanbul 1994;
(4) Mas , ud Alioghlu, "Hدseyn Ja ¦vid", in Hدseyn Ja ¦vid sechilmish asarlari , ed. Tura ¦n Ja ¦vid, vol.1, Baku 1968;
(5) Ka ¦mra ¦n Aliyev, "عlدm va ¦rki haya ¦t qadar dayarli", in A ¦gh lakalar silinir , ed. Osma ¦n Mirzayev, Baku 1991;
(6) A ¦zarba ¦yja ¦n Sa ¦vet adabiyya ¦t  ta ¦rikhi , ed. M. A ¦rif et al , Baku 1967;
(7) A ¦zarba ¦yja ¦n Sa ¦vet Ensiklopediya ¦s  , Baku 1976-1987;
(8) Aziz Sharif, "Hدseyn Ja ¦vid", in Ja ¦vidi kha ¦t  rla ¦rkan , ed. ـ Abba ¦s Zama ¦nov and Hamid Mammadza ¦da, Baku: Ganjlik, 1982;
(9) I sa ¦Habibba ¦yl , Jalil Mammadquluza ¦da: mدhiti va mدa ¦sirlari , Baku 1997;
(10) idem, xx. asr A ¦zarba ¦yja ¦n ya ¦z  ch  lar  , Baku 1992;
(11) Ra ¦fa ¦el Hدseynov, Va ¦khtda ¦n uja ¦, Baku 1987;
(12) Mirza I bra ¦himov, "Ja ¦vidi ya ¦d edarkan", in Ja ¦vidi kha ¦t  rla ¦rtan , ibid;
(13) A ¦dil I skandarov, "Sanat va adabiyyat vurghunu", in ibid;
(14) Ja ¦mo Jabra ¦y lbeyli, "Darin dدshدnjali insa ¦n", in ibid;
(15) Akram Jafar, "I za ¦hla ¦r va qeydlar", in Hدseyn Ja ¦vid asarlari , ed. Tura ¦n Ja ¦vid, vol.1, Baku 1982;
(16) Mammad Jafar, "BخyدkShair, mutafakkir", in ibid;
(17) Jafar Jafarov, Jafar Jafarov asarlari , Baku 1968;
(18) M.C.Jafarov, "Hدseyn Ja ¦vid", in A ¦zarba ¦yjan adabiyya ¦ti ta ¦rikhi , ed. Samad Vurghun, Mirza I bra ¦himov, and M. Arif, vol.2, Baku 1960;
(19) Hدseyn Ja ¦vid, Hدseyn Ja ¦vid dra ¦m asarlari , ed. Tura ¦n Ja ¦vid, Baku 1975;
(20) idem, Hدseyn Ja ¦vid sechilmish asarlari , vol.1, Baku 1968;
(21) Mishknaz Ja ¦vid, "J avidi kha ¦t rla ¦rkan", in Ja ¦vidi kha ¦t  rla ¦rkan , ibid;
(22) Turan Ja ¦vid, "A ¦ta ¦m haqq nda kha ¦tiralarim", in ibid;
(23) Ja ¦vidi kha ¦t  rla ¦rkan , ed. ـ Abba ¦s Zama ¦nov and Hamid Mammadza ¦da, Baku: Ganjlik, 1982;
Ta ¦hira Mammad, xx. asr A ¦zarba ¦yja ¦n

(24) dra ¦ma ¦turgiya ¦s  n  n poetika ¦s  , Baku 1999;
(25) Gula ¦m Mammadli, "H. Z. Ta ¦ghiyev, M. T. Sidgi, H. Ja ¦vid", Adabiyya ¦t va injasanat , no.21 (8 Jun 1990);
(26) Mehdi Mammadov, "Bخyدk dilaklar, bخyدk دmidlar sha ¦iri", in Ja ¦vidi kha ¦t  rla ¦rkan , ibid;
(27) Meydan Larousse , Istanbul 1979-1981;
(28) Mir Jala ¦l Pa ¦sha ¦yev and F. J. Hدseynov, xx. asr A ¦zarba ¦yja ¦n adabiyya ¦t  , Baku 1969;
(29) Rauf Mutluay, 1oo soruda µag da Tدrk edebiyat  , Istanbul 1973;
(30) M. A. Rasulza ¦da, Asrimizin Saya ¦vushu, cha ¦ghdash A ¦zarba ¦yjan adabiyya ¦t  ,cha ¦ghda ¦sh A ¦zarba ¦yja ¦n ta ¦rikhi , Baku 1991;
(31) Mir Mehdi Seyidza ¦da, "Bخyدk shair va dra ¦ma ¦turg", in Ja ¦vidi kha ¦t  rla ¦rkan , ibid;
(32) B. Shafiyev, " Peyghambar pyesi haqqnda ¦qeydlar", in ibid;
(33) Mahammad Ta ¦gh Sidqi, Maktab heka ¦ytlari , ed. Shirindil-Teymur Karimli, Baku 1996;
(34) Ali Sulta ¦nl , "Hدseyn J a ¦vidin fa ¦jialari", in Ja ¦vidi Kha ¦t rla ¦rkan, ibid;
(35) Riza Tahma ¦sib, "Dostlughumuz", in ibid;
(36) ـ Abbas Zama ¦nov, Amal dostla ¦r  , Baku 1979;
(37) ـ A. Zeyna ¦lov, "Unudulma ¦z mد ـ allim", in ibid.

/ رحیم رئیس نیا /



تصاویر این مدخل:
حسین جاوید منبع: H. Javid,Huseyn Javid dram asarlari,ed. Turan Javid,Baku 1975

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4435
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست