responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4415

 

جان بُلاط ، ابوالنصرجان بلاط مِن یَشْبَک اشرفی ناصری ، دولتمرد و سلطان مملوکی بُرجیة * ( چِراکَسة ) مصر (حک : 2 ذیحجة 905ـ 18 جمادی الا´خره 906). نام او را به صورتهای جانْبُولاط (سامی ، ذیل «جانبولاط ») و جان بولاد (نعیمی دمشقی ، ج 2، ص 26؛ اوزون چارشیلی ، ج 2، ص 215) نیز آورده اند. اصل این نام ترکیبی از دو واژة فارسی جان و پولاد



است ( رجوع کنید به اسدی ، ذیل مادّه ) که در عربی به صورت «بولاد» نیز آمده است ( رجوع کنید به همانجا).

با توجه به مرگ جان بلاط در 906 در حدود چهل سالگی ، تاریخ تولد او را می توان حدود 866 تخمین زد ( رجوع کنید بهابن ایاس ، ج 3، ص 463).

وی با خاندان جان بلاط کردی ـ دُروزی ارتباطی ندارد ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه )، زیرا در اصل چِرْکَسی بود (میور ، ص 165). امیر یَشْبَک مِن مهدی چرکسی (متوفی 885) او را خرید (ابن ایاس ، ج 3، ص 438)، از این رو وی به جان بلاط مِنْ یشبک شهرت یافت ( رجوع کنید به بستانی ، ذیل «الاشرف جان بلاط »). واژة مِنْ ، نسبت مملوکیتِ جان بلاط را به امیر یشبک می رساند ( د. اسلام ، چاپ اول ، ذیل مادّه ) و در صحت اینکه بعضی ( رجوع کنید بهغزّی ، ج 1، ص 171؛ ابن عماد، ج 8، ص 28) او را فرزند عبداللّه یا عبدالملک دانسته اند تردید وجود دارد ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ اول ، همانجا).

جان بلاط مدتی نزدِ امیر یشبک بود، سپس امیر یشبک او را با دیگر مملوکان به ملک اشرف قایِتْبای (حک : 872 ـ901)

تقدیم کرد. در این مدت وی قرآن را حفظ کرد و حساب و تیراندازی آموخت (ابن ایاس ؛ غَزّی ، همانجاها). قایتبای

که از خدمت جان بلاط راضی بود، پس از آنکه وی دورة تعلیم نظامی را طی کرد، او را آزاد، و از محافظان خود کرد. جان بلاط سپس به مقام ممالیک جمداریه و خاصکی دوادار (دواتدار) رسید (ابن ایاس ، همانجا) و در این مقام ، بارها به عنوان امیرْحاجْ رَکَبِ اول ، کاروان حجاج را سرپرستی کرد (همانجا)، چندی بعد ارتقا یافت و در 893 کاروان بزرگ حج را با عنوان امیرْ رَکَبِالْمَحْمِل رهبری کرد (همان ، ج 3، ص 257؛ نیز رجوع کنید بهدایرة المعارف بزرگ اسلامی ، ذیل «امیرالحاج »). وی در صفر 894 به رتبة امیرعَشَرة رسید و به نظارت خانقاه منصوب شد (ابن ایاس ، ج 3، ص 260، 438).

پس از سالها اختلاف بین عثمانی و مصر، بایزید دوم (سلطان عثمانی ، حک : 886 ـ 918) سفیری نزد ممالیک مصر فرستاد و قایتبای نیز در رجب 896 جان بلاط را به عنوان سفیر صلح با عثمانی بر گزید. جان بلاط باشکوه و هدایای بسیار به عثمانی رفت (همان ، ج 3، ص 283؛ اوزون چارشیلی ، ج 2، ص 212، 215؛ نیز رجوع کنید به مبارک ، ج 1، ص 126؛ قس ابن طولون ، 1381ـ1384، قسم 1، ص 141ـ142: در 17 شوال 896) و در ربیع الاول 897 به دمشق بازگشت . حاصل این سفر امنیت و صلح برای مردم بود (دُهْمان ، ص 199). وی در آن هنگام امیر طبلخانه و تاجرالممالیک بود. به سبب اهمیت تجارتِ

مملوک برای دولت ممالیک ، منصب تاجرالممالیک شأن

او را ارتقا بخشید (ابن ایاس ، ج 3، ص 438؛ د. ا. د. ترک ،

ذیل " refر "Canbolat el-E )؛ وی در رجب 897 به رتبة

مُقَدَّمِ اَلْف ( امیر هزار سواره نظام مملوک ) ترقی یافت و تا

زمان مرگ قایتبای (901) این سِمت را حفظ کرد (ابن ایاس ، ج 3، ص 288؛ غزّی ، همانجا). پس از جلوس محمدبن قایتبای ، ملقب به ناصر (حک : 901ـ904)، جان بلاط «دوادار کبیر»

شد (ابن طولون ، 1381ـ 1384، قسم 1، ص 167؛ ابن ایاس ، ج 3، ص 333).

در 903 جان بلاط نایب (حاکم ) حلب گردید (ابن طولون ، 1404، ص 105؛ طبّاخ ، ج 3، ص 89). در ربیع الاول 904 قانْصوهِ غوری به سلطنت مصر رسید و جان بلاط را نایب خود در شام (دمشق ) کرد (ابن ایاس ، ج 3، ص 407، 438ـ439) ولی به سبب عصیانِ برخی امیران ، خواستار بازگشت او به مصر گردید و به جای وی ، قَصْرَوَه را به حکومت شام منصوب کرد و قانصوه در شوال 904 جان بلاط را اتابک عسکر و امیرکبیر سرزمین مصر کرد و بدین ترتیب وی تا عالی ترین مقام حکومتی پیش رفت ( رجوع کنید به همان ، ج 3، ص 420ـ422).

جان بلاط در مصر اقدام به ساختن آرامگاه سلطانی در جوار باب النّصر کرد (همان ، ج 3، ص 425). با بالاگرفتن شورشِ قصروه ، که با هم دستی طومان بایِ دوادار، برای رسیدن به سلطنت زمینه چینی می کرد، قانصوه قلعة حکومتی (ارگ سلطنتی ) را ترک کرد و در 29 ذیقعدة 905 گریخت . امیران و لشکریان پس از ورود به قلعة حکومتی ، برای انتخاب سلطان به مشورت و مذاکره پرداختند. سردستة شورشیان ، امیر طومان بای ، با اینکه قصد سلطنت داشت از اتابک جان بلاط و امیرسِلاح تانی بک ترسید و با وجود مخالفت سران سپاه ، بر سلطنت جان بلاط اصرار ورزید (همان ، ج 3، ص 433ـ436، 439؛ دهمان ، ص 210ـ211). جان بلاط در 2 ذیحجة 905، با تأیید خلیفة عباسی مصر، مستمسک باللّه و قاضیان مذاهب چهارگانه ، بر تخت نشست و لقب اشرف و کنیة ابوالنّصر را به پیروی از قایتبای بر گزید (ابن طولون ، 1381ـ1384، قسم 1، ص 229؛ ابن ایاس ، ج 3، ص 439؛ قس زامباور ، ص 105: اول ذیحجه ).

از روزهای نخست سلطنت جان بلاط ، مشکلاتی پدید آمد؛ قصروه ، والی قدرتمند شام ، سلطنت وی را به رسمیت نشناخت . جان بلاط خواست ، با اعطای نیابت شام به قصروه ، وی را تحت اطاعت خود در آورد اما این امر، بر عصیان قصروه افزود (ابن ایاس ، ج 3، ص 440، 445؛ نیز رجوع کنید به کردعلی ، ج 2،



ص 200). سپس جان بلاط برای تهیة نَفَقَةُالْبیعت (بخشش جلوس ) به مصادرة املاک و گرفتن اموالِ مردم ، اعم از یهودی و مسلمان و مسیحی و بازرگان و دولتمرد، پرداخت که به نارضایی اعیان و مردم انجامید (ابن ایاس ، ج 3، ص 442ـ 443). در همین سال وی با اصیل بای ، همسر سابق قایتبای ، ازدواج کرد (میور، ص 164ـ 165؛ زامباور، ص 105، پانویس 7).

آنگاه جان بلاط مدرسة جان بلاطیه را در بیرون باب النّصر افتتاح کرد (همان ، ج 3، ص 443؛ مبارک ، ج 1، ص 129) و در 906 هدایای نفیسی برای سلطان یمن ، عامربن عبدالوهاب طاهری ، فرستاد (عیدروس ، ص 41ـ42).

با گسترش مخالفتها، همة نایبان شام عاصی شدند. جان بلاط ، برای فرونشاندن غائله ، امیر طومان بای را به سِمَتهایی مهم از جمله امیرسلاحداری و وزارت گماشت و وی را با سپاهی گران به شام فرستاد (مبارک ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به ابن ایاس ، ج 3، ص 445). بدین ترتیب ، طومان بای که از جان بلاط با نفوذتر شده بود، عَلم مخالفتِ آشکار برافراشت و به شام

لشکر کشید و در جمادی الاولی 906 در شام سلطنت خود را اعلان کرد (ابن ایاس ، ج 3، ص 447ـ 448،450ـ453؛ نیز رجوع کنید بهد. ا. د. ترک ، همانجا). جان بلاط ، با شنیدن این خبر، به خدمت امرای عاصی اش در شام خاتمه داد و خانه هایشان را تصرف نمود و برای جلب نظر امرای مصر، به هر کاری روی آورد. طومان بای در اوایل جمادی الا´خره 906 از دمشق خارج شد

و به همراه قصروه ، که به اتابکی منصوب شده بود، به مصر رسید و قلعة قاهره را محاصره کرد و پس از یک هفته ، در

18 جمادی الا´خره 906، آنجا را تصرف کرد. پس از نبردی

شدید در رُمَیْله ، سپاهیان به طومان بای پیوستند و جان بلاط ، که فرار کرده بود، دستگیر و به زندان اسکندریه فرستاده شد و در شعبان 906 به قتل رسید (ابن ایاس ، ج 3، ص 454ـ462؛ قرمانی ، ص 218؛ دهمان ، ص 211). جسد وی را پس از یک ماه به آرامگاه اختصاصی اش در بیرون باب النّصر، در قاهره ، منتقل کردند و در آنجا به خاک سپردند (غزّی ، ج 1، ص 171). به گفتة ابن ایاس (ج 3، ص 463) وی سپیدروی ، بلندبالا و خوش سیما بود.

جان بلاط شش ماه و شانزده یا هجده روز سلطنت کرد (ابن ایاس ، ج 3، ص 462؛ ابن عماد، ج 8، ص 28). دوران سلطنت وی با بی ثباتی سیاسی ، فساد حکومتی و تغییر

پی درپی حکام همراه بود (یوزبکی ، ص 30). ابن ایاس مصری (متوفی 930)، معاصر جان بلاط ، او را فردی کم مایه ، بی رحم ، ستمگر و منحرف معرفی کرده و گفته است که به سبب

سخت گیری وی بر مردم و اعیان مصر و مصادرة اموال ایشان ، زیان بسیار به مردم رسید، به گونه ای که ادامة سلطنت او، جز رنج حاصلی برای مردم نداشت (ج 3، ص 463).


منابع :
(1) ابن ایاس ، بدائع الزهور فی وقائع الدهور ، چاپ محمد مصطفی ، قاهره 1402ـ1404/1982ـ1984؛
(2) ابن طولون ، اعلام الوری بمن ولی نائباً من الاتراک بدمشق الشام الکبری ، چاپ محمداحمد دهمان ، دمشق 1404/ 1984؛
(3) همو، مفاکهة الخلاّ ن فی حوادث الزّمان ، چاپ محمد مصطفی ، قاهره 1381ـ1384/ 1962ـ1964؛
(4) ابن عماد؛
(5) محمد خیرالدین اسدی ، موسوعة حلب المقارنة ، حلب 1984ـ 1988؛
(6) اسماعیل حقی اوزون چارشیلی ، تاریخ عثمانی ، ترجمة وهاب ولی ، ج 2، تهران 1370 ش ؛
(7) فؤاد افرام بستانی ، دائرة المعارف : قاموس عام لِکلّ فنٍّ و مطلب ، بیروت 1956ـ ؛
(8) دائرة المعارف بزرگ اسلامی ، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی ، تهران 1367 ش ـ ، ذیل «امیرالحاج » (از محمدرضا ناجی )؛
(9) محمداحمد دهمان ، العراک بین الممالیک و العثمانیین الاتراک ، دمشق 1406/ 1986؛
(10) شمس الدین بن خالد سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول 1306ـ1316/ 1889ـ 1898؛
(11) محمدراغب طبّاخ ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء ، چاپ محمدکمال ، حلب 1408ـ1409/ 1988ـ1989؛
(12) عبدالقادربن شیخ عیدروس ، تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر ، بیروت 1405/ 1985؛
(13) نجم الدین محمدبن محمد غزّی ، الکواکب السائرة باعیان المئة العاشرة ، چاپ جبرائیل سلیمان جبور، بیروت 1979؛
(14) احمدبن یوسف قرمانی ، کتاب اخبار الدّول و آثار الاول فی التاریخ ، چاپ سنگی بغداد 1282، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(15) محمد کردعلی ، خطط الشام ، بیروت 1389ـ1392/ 1969ـ 1972؛
(16) علی باشا مبارک ، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة ، قاهره 1980ـ1983؛
(17) ویلیام میور، تاریخ دولة الممالیک فی مصر: 1260ـ1517 م ، ترجمه الی العربیة محمود عابدین و سلیم حسن ، مصر 1342/ 1924؛
(18) عبدالقادربن محمد نعیمی دمشقی ، الدّارس فی تاریخ المدارس ، چاپ جعفر حسنی ، ( قاهره ) 1988؛
(19) توفیق سلطان یوزبکی ، تاریخ تجارة مصرالبحریة فی العصر الممالیکی ، موصل 1395/ 1975؛


(20) EI 1 , s.v. "Dja ¦nbala ¦t ¤" (by M. Sobernheim);
(21) EI 2 , s.v. "Dja ¦nbula ¦t ¤" (by P. Rondot);
(22) TDVIA , s.v. "Canbolat el- E ref  " (by Ka z m Ya ar Kopraman);
(23) Edward von Zambaur, Manuel de genealogie et de chronologie pour l , historie de l , Islam , Osnabrدck 1976.

/ ناصر شعاریان /





نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4415
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست