جامع العلوم ، علی بن حسین بن علی باقولی اصفهانی ، ادیب ، نحوی و مفسر قرن ششم . از شرح حال او اطلاع چندانی بر جای نمانده است . ظاهراً به سبب آگاهی از علوم گوناگون ، به جامع یا جامع العلوم و به سبب نابینا بودنش به ضریر یا بصیر نیز شهرت داشته ، چنانکه مفسر شیعی معاصر او، طبرسی (متوفی 548؛ ج 5، ص 208، 232)، از او با عناوین «جامع العلوم النحوی الضریر» و «جامع العلوم البصیر النحوی » یاد کرده است (نیز رجوع کنید به صَفَدی ، 1329، ص 211). آنچه از زندگی او در کتابهای تراجم نقل شده ، تکرار سخنان مورخ و محدّث معاصر او، علی بن زید بیهقی (متوفی 565)، در کتاب وَشّاحُ الدِّمْیِة است که اکنون موجود نیست . بیهقی بنا بر نقل یاقوت حموی (ج 4، ص 1736)، قِفْطی (ج 2، ص 247)، صَفَدی (1329، همانجا؛ همو، 1411، ج 21، ص 12) و سیوطی (ج 2، ص 160)، باقولی را در علم نحو همچون کعبه دانسته است که معاصرانش پرده داران آن بودند.
در سال 535، جامع العلوم نامه ای به عالمان خراسان نوشت و از آنان شرح بیتی از فَرَزْدَق را که در بارة خراسان بود،
خواست . برخی از فضلای خراسان در شرح آن بیت ، رساله ای نوشتند. بیهقی همچنین شعری از او نقل کرده که در آن
به علم نحو و دوست داشتن آن اشاره شده است ( رجوع کنید به یاقوت حموی ، ج 4، ص 1736ـ1737؛ قفطی ، ج 2، ص 249؛ صفدی ، 1329؛ سیوطی ، همانجاها). یاقوت حموی نخستین کسی
است که او را منسوب به اصفهان دانسته است ( رجوع کنید به ج 4، ص 1736). طبرسی در مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، هشت بار با ذکر نام جامع العلوم ، از او سخنانی نقل کرده است ( رجوع کنید بهج 4، ص 590، ج 5، ص 73، 208، 232، ج 6، ص 440، ج 7، ص 105، ج 10، ص 639، 869). ابوالبرکات عبداللّه بن
احمدبن محمود نسفی (متوفی 701 یا 710) نیز در تفسیر
خود (ج 1، ص 73، 143، 393، ج 3، ص 241ـ 318) با
نام مدارک التنزیل و حقائق التأویل ، از جامع العلوم اقوالی
نقل کرده است . عالمان متأخر امامی ، او را از رجال شیعه دانسته اند ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، 1392، ص 185ـ186؛خوانساری ، ج 5، ص 251). قفطی (ج 2، ص 247)، به نقل
از عمربن قُشام حلبی ، از فرزندی فاضل از جامع العلوم با
عنوان صفیّحنفی اصفهانی که ساکن همدان بوده ، یاد کرده است . بغدادی (ج 1، ستون 697) سال وفات جامع العلوم را 543 ذکر کرده است .
جامع العلوم آثار گوناگونی در نحو، قرائات و تفسیر قرآن داشته که تعداد اندکی از آنها باقی مانده است .از جمله آثار باقی ماندة او کشف المشکلات و ایضاح المعضِلات است که نخستین بار عبدالقادر عبدالرحمان سعدی آن را به عنوان رسالة دکتری در بغداد (1986ـ1987) با نام الجامع النحوی حیاته و آثاره مع تحقیق کتابه کشف المشکلات و ایضاح المعضلات و علل القراءات المرویة عن الائمة السبعة ، و دیگر بار محمداحمد دالی آن را با نام کشف المشکلات و ایضاح المعضلات در دمشق (1415) تصحیح و چاپ کرد. کتاب کشف المشکلات جامع العلوم در واقع تفسیر ادبی قرآن به شمار می آید و اقوالی که طبرسی و نسفی از او نقل کرده اند، ظاهراً از همین کتاب بوده است . جامع العلوم در این کتاب علاوه بر مباحث صرف ، نحو، لغت ، آواشناسی و قرائات ، به ذکر شواهدی از احادیث نبوی و شعر عرب نیز پرداخته است (برای نمونه رجوع کنید به جامع العلوم ، ج 1، ص 8 ـ9، 21، 63، 80 ـ81، 307، ج 2، ص 884، 1170؛ نیز رجوع کنید به جُبُوری ، ص 69، 76، 107ـ 108، 118، 121، 136ـ137، 139ـ140، 195ـ196). کتاب دیگر جامع العلوم ، شرح اللمع فی النحو اثر ابوالفتح ابن جِنّی (متوفی 392) است که به گفتة قفطی (ج 2، ص 248ـ249) بسیار موجز و مفید است و نسخة خطی آن در بلغارستان در کتابخانة ملی صوفیه نگهداری می شود ( رجوع کنید به درویش ، ص 130).
از دیگر کتابهای اوست : الاستدراک علی ابی علی الفارسی ، جامع العلوم (ج 2، ص 773) از کتابی که ناظر به کتاب ابوعلی است نام برده و از آتش گرفتن نصف آن خبر داده که ظاهراً همین کتاب بوده است ؛ الجواهر فی شرح جمل عبدالقاهر ، که شرح الجمل فی النحو عبدالقاهر جرجانی (متوفی 474) است ؛ الشامل ؛ و البیان فی شواهد القرآن و المجمل ( رجوع کنید به جامع العلوم ، ج 2، ص 1498؛ یاقوت حموی ، ج 4، ص 1737؛ قفطی ؛ صفدی ، 1329؛ سیوطی ، همانجاها). همچنین آقابزرگ طهرانی (1403، ج 4، ص 263، 268) تفسیرالباقولی یا تفسیرالجامع را به جامع العلوم نسبت داده که ظاهراً همان کتاب کشف المشکلات و ایضاح المعضلات است . احمد راتب نفاخ (ص 840ـ863)، با ارائة قرائن و شواهد، کتاب اعراب القرآن منسوب به ابواسحاق ابراهیم بن سری زَجّاج (متوفی 311) را از جامع العلوم اصفهانی دانسته است .
منابع : (1) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعة الی تصانیف الشیعة ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت 1403/1983؛ (2) همو، طبقات اعلام الشیعة : الثقات العیون فی سادس القرون ، چاپ علی نقی منزوی ، بیروت 1392/1972؛ (3) اسماعیل بغدادی ، هدیة العارفین ، ج 1، در حاجی خلیفه ، ج 5؛ (4) علی بن حسین جامع العلوم ، کشف المشکلات و ایضاح المعضلات ، چاپ محمد احمد دالی ، دمشق 1415/1995؛ (5) می فاضل جبوری ، اعراب القرآن الکریم : دراسة فی منهجیة التألیف حتی نهایة القرن السادس الهجری ، بغداد 2001؛ (6) خوانساری ؛ (7) عدنان درویش ، فهرس المخطوطات العربیة المحفوظة فی المکتبة الشعبیة بصوفیة فی بلغاریا ، ج 2، دمشق 1974؛ (8) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره 1384؛ (9) خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، ج 21، چاپ محمد حجیری ، اشتوتکارت 1411/1991؛ (10) همو، نکت الهمیان فی نکت العمیان ، مصر 1329/1911؛ (11) طبرسی ؛ (12) علی بن یوسف قفطی ، انباه الرواة علی انباء النحاة ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، ج 2، قاهره 1371/1952؛ (13) عبداللّه بن احمد نسفی ، تفسیرالقرآن الجلیل ، المسمی بمدارک التنزیل و حقائق التأویل ، بیروت : دارالکتاب العربی ، ( بی تا. ) ؛ (14) احمد راتب نفاخ ، « کتاب اعراب القرآن المنسوب الی الزجاج »، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق ، (رمضان 1393/ اکتبر 1973)؛ (15) یاقوت حموی ، معجم الادباء ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1993.