responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4367

 

جامع السعادات ، کتابی در اخلاق به عربی ، تألیف ملامحمدمهدی نراقی * ، از حکما و فقهای سدة دوازدهم و سیزدهم . محقق نراقی در علوم شرعی ، فقه ، اصولِ فقه و



رجال استاد مسلّم ، در علم اخلاق و فلسفة الاهی ، بارع و مسلط و در فنون ریاضی صاحب نظر بود و در جمیع این علوم تألیفات و آثاری پدید آورد (نراقی ، 1357 ش ، مقدمة آشتیانی ، ص بیست ودو ـ بیست وسه ).

اگر چه در دورة اسلامی کتابهایی در بارة اخلاق نوشته شده اما اخلاق به علم ، به معنای امروزی کلمه ، تبدیل نشده و در شمار سایر علوم اسلامی قرار نگرفته بود. به نظر می رسد عالمان دینی با وجود تعالیم اخلاقی قرآن و روایات ، خود را از تألیفی مستقل در باب اخلاق ، بی نیاز می دیده اند زیرا معتقد بودند که مسلمانان با اتکا به قرآن و با به کار بستن دستورهای آن ، به نیکی و راستی دست خواهند یافت . این روش فکری در باب اخلاق ، بر خلاف روش فکری اندیشمندان یونانی است (فوشه کور ، ص 7)، از این رو در سراسر آثار اخلاقی جهان اسلام به آیات و روایات استناد شده است و احتمالاً عالمان دینی ، تدوین اخلاق معقول و صرفاً مبتنی بر عقل عملی و بدون اتکا به ایمان و عقیده را غیرممکن می دانسته اند، چنانکه به نظر محمد عبداللّه دَرّاز، اخلاق بدون عقیده و ایمان به حقیقت اخلاقی ، جایگاهی ندارد (درّاز، مقدمة بدوی ، ص ی د؛ نیز رجوع کنید به اخلاق * ).

جامع السعادات به تصریح مؤلف (1387، ج 1، ص 35) یک بخش از حکمت عملی قدیم (یعنی اخلاق ) را در بر می گیرد و در بارة سایر بخشها (یعنی تدبیر منزل و سیاست مُدُن ) سخن نمی گوید، زیرا غرض وی از تألیف آن تنها بحث در چگونگی اصلاح نفس و تهذیب اخلاق بوده است .

جامع السعادات مشتمل بر سه باب است : باب اول در مقدمات که در آن مباحث کلی و مبانی علم اخلاق مطرح شده است ، از قبیل تجرد و بقای نفس ، تأثیر طبیعت آدمی بر اخلاق ، نقش تربیت در اخلاق ، شرف علم اخلاق به سبب شرافت موضوع و غایتش ، ترکیب حقیقت انسان از جهات متقابل و اینکه غایت سعادت ، تشبه به مبدأ است ؛ باب دوم در اقسام اخلاق ، شامل مباحثی چون اجناس فضائل و رذائل ، بحث در بارة فضائل چهارگانه (حکمت ، عدالت ، شجاعت و عفت )، در حقیقت عدالت ، اینکه عقل نظری ادراک کنندة فضائل و رذائل است ، حد وسط (اعتدال ) و اطراف آن (افراط و تفریط ) در اخلاق ؛ باب سوم در بارة اخلاق پسندیده ، شامل یک مقدمه و چهار مقام . در مقدمه از راه نگهداری اعتدال فضائل ، درمان کلی بیماری نفس و درمان ویژة بیماری نفس بحث می شود و در مقامات ، از قوة عاقله ، امور متعلق به قوة غضب ، رذائل و فضائل قوة شهوت ، پژوهش در باب رذائل و فضائلی که مربوط به این قوای سه گانه یا متعلق به دو قوه از آنهاست ، سخن به میان می آید.

مؤلف جامع السعادات بر این باور بود که مقصود از وضع قوانین و ارسال رسل آن است که آدمیان از مرتبة حیوانات و شیاطین بیرون آیند و به روضات علیین نایل شوند و این مقصود تحقق نمی یابد مگر با رهایی (= تخلیه ) از رذایل و آراسته شدن (= تحلیه ) به فضائل اخلاقی . این تزکیه مشروط بر شناسایی خصلتهای ویرانگر، خلق و خوی نجات بخش و آشنایی با اسباب آنها و چگونگی درمان صفات مهلک اخلاقی است و چنین امری همان حکمت حقیقی است که خداوند، اهلش را ستوده و دانستن آن ضروری است . این حکمت راستین موجب حیات حقیقی و سعادت سرمدی است (همان ، ج 1، ص 33ـ 34). از نظر مؤلف (همان ، ج 1، ص 34)، حکمای گذشته به اندازة ادراک و اندیشة خود، در جمع آوری ، تدوین ، نشر و تبیین این علم ، بسیار کوشیده اند اما با ظهور اسلام ، نکته های اخلاقی به تفصیل تبیین شد به طوری که آنچه حکما و عرفای بزرگ پیشین و غیر ایشان از آیینها و ادیان متعدد بیان کرده بودند، در مقایسه با آن ، ناچیز می نمود، جز اینکه آن تعالیم و معارف اخلاقی به صورت اخبار و روایات در جاهای مختلف پراکنده بود و دست یافتن به آنها و فراگرفتن همة آنها برای همگان میسر نبود، ناچار می بایست به صورت منظم در یک جا گردآوری می شد تا دستیابی به همة آنها آسان باشد؛ از این رو، در جامع السعادات خلاصه ای از آنچه در شریعت وارد شده ، آمده و گزیده ای از آنچه اهل عرفان و حکمت در این باره پرداخته اند، بدان افزوده شده است ، مثلاً در تبیین نظری فضیلت ، از نظریة اعتدال و حد وسط ارسطویی اقتباس کرده است و دیدگاه مؤلف در این باره کاملاً ارسطویی است ( رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 94)، به این معنا که از نظر نراقی ، فضیلتْ حد وسط است و تجاوز از آن ، خواه به سوی افراط باشد یا تفریط ، به رذیلت می انجامد. پس فضائل ، یعنی حد وسطها و رذائل ، اطراف آنها هستند. وسط امری معیّن است که قابل تعدد و تکثر نیست اما اطراف آن در شماره ، نامتناهی است ؛ بنابراین ، فضیلت به مثابة مرکز دایره است و رذائل به مثابة نقاطی اند که از مرکز به محیط قابل فرض اند ( رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 94ـ 108). وی در بارة حد وسط ، به عنوان فضیلت اخلاقی ، بحث مفصّلی دارد و اجناس رذائل و فضائل اخلاقی را به صورت انفرادی و انضمامی آورده و انواع آنها را ذکر کرده است ( رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 84 ـ 108). سپس هر یک از انواع را با نظریة وسط و اطراف ، به دقت و به گونه ای فراگیر و بی سابقه تطبیق داده است (همان ، ج 1، مقدمة مظفر، ص 22). مؤلف بر این باور بوده که علمای اخلاق ، فضائل و رذائل ، ضبط آنها، بیان نحوة تداخل آنها و همچنین بحث در بارة قوة عاملِ آنها را به تفصیلی که وی ذکر کرده نیاورده بلکه به برخی از آنها اشاره کرده اند ( رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 107).

ملامحمدمهدی نراقی در تألیف جامع السعادات به برخی از متون متقدم در علم اخلاق ، توجه داشته است ، چنانکه در مباحث بابهای اول و دوم ــ که غالباً در بارة مبانی اخلاق و کلیات است و نسبت به باب سوم ، حجم کمی از کتاب را اشغال کرده ــ گاه از حکمای پیشین مانند فیثاغورس ( رجوع کنید به ج 1، ص 50)، افلاطون (ج 1، ص 62)، ارسطو (ج 1، ص 58، 69)، ابوعلی مسکویه (ج 1، ص 81) و دیگر حکما نقل قول شده است . به نظر می رسد که نراقی در مباحث نظری اخلاق بیش از همه از کتاب تهذیب الاخلاق * ابوعلی مسکویه و اخلاق ناصری * خواجه نصیرالدین طوسی بهره برده است . وی ابوعلی مسکویه را استاد علم اخلاق و از اولین دانشمندان مسلمانی دانسته که کتاب اخلاقی تدوین کرده است ( رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 80 ـ81). اما در باب سوم جامع السعادات ــ که در آن جزئیات مباحث اخلاقی را مطرح کرده ــ غالباً به آیات و روایات استناد و از این طریق مراد خود را اثبات و بیان نموده است .

در باب چگونگی استناد این کتاب به منقولات ، مؤلف به احادیث مرسل اعتماد کرده و بدون التفات به صحت و سقم آنها به نقل آنها پرداخته و مآخذ آنها را نیز ذکر نکرده است . همچنین از منابعی مانند جامع الاخبار و مصباح الشریعة حدیث نقل کرده ، در حالی که برخی از احادیث آنها مجعول است (همان ، ج 1، مقدمة مظفر، ص 20). شاید بتوان این تسامح را چنین توجیه کرد که تلاش علمای اخلاق در آثار اخلاقی این بود، که آموزه های اخلاقی به خوبی و به وجهی مؤثر القا شوند و استشهاد به منقولات ، وسیله ای برای نیل به این منظور بوده است (همان ، ص 21).

زبان نگارش جامع السعادات ، نشان دهندة دورة ضعف زبان عربی است . گاه مؤلف ، الفاظ و عباراتی به کار برده که نمی توان در زبان عربی ، مجوزی برای کاربرد آنها یافت ، مانند کلمة «هلاکت » که صحیح آن «هلاک »است ( رجوع کنید به همان ، ص 22؛
بستانی ، ص 942).

یکی از مباحثی که در جامع السعادات آمده ، بحث اتحاد عمل و جزاست که اهمیت خاصی دارد ( رجوع کنید به ج 1، ص 47). نراقی با طرح این بحث ، از یک سو نتایج تربیتی گرفته و از سوی دیگر چگونگی کیفر و پاداش را تبیین کرده است . نکتة حائز اهمیت اینکه وی از طریق آیات و روایات ، مدعای خود را اثبات و تنها در یک مورد به قول فیثاغورس استناد کرده است ( رجوع کنید به ج 1، ص 47ـ53).

کتاب جامع السعادات ، مانند دیگر کتابهای اخلاقی در دورة اسلامی ، جایگاه والایی پیدا نکرده است . ظاهراً علت این امر، فترت دائمی علم اخلاق بوده است . علمای اخلاق و اهل سلوک ، بیش از گفتن و نوشتن ، با عمل و کردار خویش به دیگران درس اخلاق می داده و صرف تألیف را در تهذیب اخلاق مؤثر نمی دانسته اند زیرا اخلاق ، با تعلم و قرائتِ کتابهای اخلاقی به دست نمی آید، بلکه با تمرین مداوم و تربیت مستمر ــ به ویژه در ایام کودکی و قبل از آنکه آدمی خواندن بیاموزد ــ حاصل می شود. بنابراین ، اگر خواندن کتاب برای ایجاد فضیلت و رشد آن کفایت می کرد، از یک سو می بایست کتب اخلاقی ارزش بسیار می داشتند و از سوی دیگر یک کتاب اخلاقی جامع ، بشر را بی نیاز می کرد (همان ، ج 1، مقدمة مظفر، ص 18).

اهمیت کتاب جامع السعادات بیشتر از این حیث است که مؤلف خُلقیاتی برجسته و روحیه ای سرشار از ایمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سرّ اقبال به جامع السعادات در روح ایمانی است که از قرائت آن هویدا می گردد در حالی که از لحاظ علمی از برخی کتب متداول که فاقد ذوق و معنویت جامع السعادات اند چیز بیشتری ندارد ( رجوع کنید به همان مقدمه ، ص 19).

به طور کلی در کتابهای اخلاق قبل از جامع السعادات ، یا صرفاً جنبه های عقلی ، نظری و فلسفی منظور بوده (همانند السعادة و الاسعاد ، تهذیب الاخلاق ، و اخلاق ناصری ) یا جنبه های دینی و عملی غلبه داشته است (مانند احیاء علوم الدین ، کیمیای سعادت ، و المحجة البیضاء ) اما کتاب جامع السعادات مشتمل بر هر دو جنبه با سبک و اسلوبی ویژه است (نراقی ، 1381 ش ، ج 1، مقدمة مجتبوی ، ص بیست ویک ).

کتاب جامع السعادات با دو بحث مبنایی شروع می شود: یکی بحث تجرد نفس ( رجوع کنید به ج 1، ص 37ـ40) که در اکثر کتابهایی که در بارة اخلاق اسلامی نگاشته شده اند، مقدّم بر سایر مباحث است ( رجوع کنید به تهذیب الاخلاق ابوعلی مسکویه ؛
اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی ؛
کتاب النفس و الروح امام فخررازی )؛
دیگری بحث در خیر و سعادت ( رجوع کنید به همان ، ج 1، ص 69)، زیرا غایتِ تهذیب نفس ، وصول به خیر و سعادت است . نراقی (همانجا) این بحث را با مطلبی شروع کرده که عیناً در اخلاق ناصری (ص 49) آمده است و در آنجا خواجه نصیر از قول حکمای متقدم ، خیر را به دو قسم تقسیم و هر یک را تعریف کرده است . سعادت را نیز تعریف نموده و سعادت هر شخص را غیر از سعادت شخص دیگر دانسته اما خیر را در همة اشخاص یکسان تلقی کرده است . نراقی بر خلاف ظاهر گفتار برخی از حکما، خیر و سعادت را مترادف ندانسته بلکه سعادت را رسیدن به کمالی دانسته که در سرشت هر شخصی نهفته است و بدین سبب سعادت هر شخصی غیر از سعادت شخص دیگر است ( رجوع کنید به 1380 ش ، قسم 1، ص 205).

جامع السعادات به تصحیح شیخ محمود بروجردی در 1312 در تهران چاپ سنگی شد. همچنین با تصحیح و تعلیقات سیدمحمد کلانتر، همراه با مقدمة شیخ محمدرضا مظفر، در نجف و در سه مجلد به چاپ رسید. سیدجلال الدین مجتبوی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده که در سه جلد در 1377 ش به چاپ رسیده است . گزیده ای از آن نیز مستقلاً چاپ شده است .

کتاب معراج السعادة تألیف ملا احمد نراقی * (نراقی ثانی )، فرزند ملامحمدمهدی نراقی را از جهتی می توان تلخیص فارسی کتاب جامع السعادات دانست که در آن مباحث اخلاقی با عباراتی واضح بیان شده تا همة مردم از آن بهره مند شوند (احمد نراقی ، ص 6). در عین حال معراج السعادة فقط ترجمه و تلخیص جامع السعادات نیست ، بلکه در بیان مطالب ، تفاوتهایی با آن دارد و در بسیاری از موارد، مباحث اجمالی جامع السعادات ، به تفصیل در معراج السعادة آمده است ، البته به نحوی که از موضوع بحث دور نشده است (برای نمونه رجوع کنید به محمدمهدی نراقی ، 1387، ج 1، ص 37؛
قس احمد نراقی ، ص 7ـ 8). تفاوت عمدة جامع السعادات و معراج السعادة آن است که جامع السعادات دارای رویکردی علمی است و در آن استدلال و ارائة برهان به چشم می خورد (مثلاً رجوع کنید به ج 1، ص 37ـ39) اما معراج السعادة دارای رویکردی علمی ـ خطابی است (مثلاً رجوع کنید بهص 6ـ26). چون مخاطب معراج السعادة عموم مردم است در آن سعی شده تا مطالب با ارائة شواهد نقلی و روایی یا آمیزه ای از نقل و دلیل ، با ذکر اشعار و با زبانی روان و جذاب و به دور از پیچیدگیهای مباحث علمی بیان گردد (مثلاً رجوع کنید بهص 8)؛
از این رو استفاده از آیات و روایات در معراج السعادة بیشتر از جامع السعادات است .

گفتنی است که تبویب و ترتیب و فصول و عناوین این دو کتاب تا حدودی تفاوت دارند، مثلاً باب اول جامع السعادات (ج 1، ص 37ـ82) دارای شانزده فصل است اما باب اول معراج السعادة (ص 6ـ19) ده فصل دارد که در سه فصل ، عنوان مشترک و در دو فصل محتوای مشترک دارند؛
بنابراین ، در معراج السعادة برخی از فصول جامع السعادات یافت نمی شود و همچنین برخی از فصولی که در آن یافت می شود در جامع السعادات موجود نیست (برای موارد دیگر از این قبیل رجوع کنید بهمحمدمهدی نراقی ، 1387، باب اول ، فصل 4ـ 5؛
قس احمد نراقی ، باب اول ، فصل 7).


منابع :
(1) بطرس بستانی ، محیط المحیط : قاموس مطوّل للغة العربیة ، بیروت 1987؛
(2) محمد عبداللّه دَرّاز، دستور الاخلاق فی القرآن : دراسة مقارنة للاخلاق النظریة فی القرآن ، چاپ عبدالصبور شاهین ، کویت 1393/ 1973؛
(3) احمدبن محمدمهدی نراقی ، کتاب معراج السعاده ، تهران : جاویدان ، ( بی تا. ) ؛
(4) مهدی بن ابی ذر نراقی ، جامع السعادات ، چاپ محمد کلانتر، نجف 1387/1967، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(5) همان : علم اخلاق اسلامی : ترجمة کتاب جامع السعادات ، ترجمة جلال الدین مجتبوی ، تهران 1381ش ؛
(6) همو، شرح الالهیات من کتاب الشفاء ، چاپ حامد ناجی اصفهانی ، تهران 1380 ش ؛
(7) همو، اللمعة الالهیة و الکلمات الوجیزة ، چاپ جلال الدین آشتیانی ، تهران 1357 ش ؛
(8) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی ، اخلاق ناصری ، چاپ ادیب تهرانی ، تهران 1346 ش ؛


(9) Charles-Henri de Fouchإcour, Moralia:les notions morales dans la littإrature persane du 3e/9e au 7e/13e siةcle , Paris 1986.

/ نصراللّه حکمت /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4367
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست