responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4355

 

جامع آدمیت ، از انجمنهای شبه ماسونی ایران در عصر مشروطیت ، به رهبری عباسقلی خان قزوینی مشهور به آدمیت (متوفی 1318 ش ). عباسقلی خان پس از مرگ پدرش ، زیر نظر میرزا محمدخان قزوینی ، شوهر خواهرش که پیشکار کامران میرزا نایب السلطنه بود، تربیت شد. در جوانی به دستگاه میرزا یحیی خان قزوینی مشیرالدوله پیوست و پس از انتصاب یحیی خان به وزارت عدلیه ، به آن وزارتخانه راه یافت . مشیرالدوله همچنین عامل آشنایی وی با محافل روشنفکری و یاران میرزا ملکم خان بود.

آدمیت در 1303 فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و در دورة استبداد ناصری ، به نشر و توزیع آثار ملکم خان و روزنامة قانون پرداخت و پس از قتل ناصرالدین شاه (1313)، جمعیت سیاسی جامع آدمیت را بنیان گذاشت (آدمیت ، ص 206ـ 208). این تشکیلات را انجمن مخفی آدمیت ( رجوع کنید به ناظم الاسلام کرمانی ، بخش 1، ج 3، ص 483)، انجمن آدمیت (مهدیقلی هدایت ، 1363 ش ، ص 157)، مجمع آدمیت (آبراهامیان ، ص 77، 92)



و حزب آدمیت (آدمیت ، ص 208) نیز نامیده اند.

جامع آدمیت پس از فراموشخانه ــ که میرزاملکم خان *

آن را در 1275 تشکیل داد و در 1278 ناصرالدین شاه به عللی فعالیتش را ممنوع کرد (الگار، 1360 ش ، ص 41؛ شاه آبادی ، ج 1، ص 138؛ نیز رجوع کنید به فراماسونری * ) ــ و مجمع آدمیت ــ که موجودیت آن در هاله ای از ابهام قرار دارد و ظاهراً میرزاملکم خان هم زمان با فراموشخانه آن را تأسیس کرده بود و پس از تعطیلی فراموشخانه ، تنها مرکز گردهمایی فراماسونها بود (رائین ، ج 1، ص 574؛ الگار، 1369 ش ، ص 244؛ عرفان ، ص 503؛ نجات ، ص 261) ــ سومین تشکیلات شبه ماسونی ایران بوده است . این انجمن ، هر چند بعضی آداب و رسوم سازمانهای فراماسونری از جمله نحوة عضوگیری و علائم مخصوص اعضا و مخفی کاری را رعایت کرده ، سازمانهای فراماسونری جهانی هیچ گاه آن را به رسمیت نشناخته اند

(رائین ، ج 1، ص 634)، به همین علت نمی توان آن را

تشکیلات فراماسونری و اعضای آن را فراماسون به حساب آورد (حائری ، ص 50).

جامع آدمیت در 1313، مقارن با قتل ناصرالدین شاه ، که آزادی خواهان زمینة نسبتاً مساعدی برای فعالیت یافتند، تشکیل شد (شاه آبادی ، ج 1، ص 151) و از مکتب اصالت تحقق (پوزیتیویسم ) سن سیمون و انسان محوریِ (اُمانیسمِ) لیبرال اوگوست کنت الهام گرفته بود (آبراهامیان ، ص 77). مرامنامة انجمن دو اثر از میرزاملکم خان با عنوانهای «اصول آدمیت » و «دفتر حقوق اساسی فرد» بود که اولی مردم را به انسان دوستی و قیام برضد جور و بیدادگری و دومی به شناسایی و تشریح حقوق انسان راهنمایی می کرد (آدمیت ، ص 210). گفته شده است به سبب این قضیه و همچنین آشنایی نزدیک بانیِ جامع آدمیت با میرزا ملکم خان ، تأسیس انجمن و سرپرستی امور آن با صوابدید و تحت نظر ملکم خان بوده است ( رجوع کنید به الگار، 1369 ش ، ص 260) اما در اسناد جامع آدمیت هیچ گاه به ارتباط این تشکیلات با میرزاملکم خان یا هیچ نیروی خارجی دیگری اشاره نشده است (کتیرائی ، ص 88).

جامع آدمیت در تهران چهار مجمع داشت که به آنها «مجامع اربعه » می گفتند. یک هیئت امنای دوازده نفره به نام امنای آدمیت ، اختیارات تشکیلات را در دست داشت (آدمیت ، ص 218). مجامع اربعه عبارت بودند از: مجمع آدمیت به ریاست عباسقلی خان آدمیت ؛ مجمع حقوق ، که بعدها با عنوان انجمن حقوق از جامع آدمیت جدا شد؛ مجمعی به ریاست حاج میرزا غلامرضا که در محلة پاقاپوق تشکیل جلسه می داد و مجمعی که ناشناخته مانده است . جامع آدمیت علاوه بر تهران در نقاط دیگر، مانند مازندران و گیلان و ملایر (همان ، ص 218ـ219، 223) و کرمانشاه (سلطانی ، ج 1، ص 49)، نیز شعبه داشت .

عضویت در جامع آدمیت بر اساس شناخت قبلی اعضا از شخص و با ضمانت یک یا دو تن از اعضای قدیم تر صورت می گرفت . عضو جدید باید پس از سپردن تعهدنامه ، قسم یاد می کرد که اصول جامع آدمیت را محترم شمارد. به اعضای جامع آدمیت ، اِخْوان می گفتند (آدمیت ، ص 218ـ219). حق عضویت دائم ده تومان بود که صرف امور جاری (مانند تأسیس مدرسه ) و ترویج معارف می گشت . جلسات جامع آدمیت عصر دوشنبة هر هفته به مدت سه ساعت تشکیل می شد (همان ، ص 222، 300). اسماعیل رائین 314 نفر از اعضای جامع آدمیت را نام برده که از رجال مملکتی ، نمایندگان مجلس ، شاهزادگان ، پزشکان ، هنرمندان ، نظامیان ، تجار، روحانیان و افراد طبقة متوسط بوده اند (ج 1، ص 677ـ691) با این حال از قرائن چنین برمی آید که شمار اعضا بیش از هزار نفر بوده است ( رجوع کنید بهآدمیت ، ص 317؛ شاه آبادی ، ج 1، ص 162).

عباسقلی خان و اعضای جامع آدمیت می کوشیدند در ایران سلطنت مشروطه و مجلس ملی برپا شود، استقلال دیوان قضا حفظ گردد و وزرایی مسئول به ادارة امور بپردازند (آدمیت ، ص 234، 295). این روشنفکران به روش اعتدالی عمل می کردند و معتقد بودند اعمال افراطی نه تنها به تقویت مشروطه کمکی نخواهد کرد، بلکه اساس آن را نیز برهم می زند و مانع از ریشه دار شدن آن می شود (رائین ، ج 1، ص 647). بر خلاف جناح انقلابی مشروطه خواه ، که مخالف تشکیل مجلس سنا بود از آن رو که شاه و سنا به اتفاق می توانستند مجلس شورای ملی را منحل کنند، اعضای جامع آدمیت با تأسیس سنا موافق بودند و علاوه بر تشویق وزرای مسئول و طرفداری از آنها، داشتن قانون اساسی و تأسیس بانک ملی نیز از اهدافشان بود (آدمیت ، ص 267؛ شاه آبادی ، ج 1، ص 170).

جامع آدمیت برای دستیابی به اهداف خود، به جلب نظر و جذب افرادِ با نفوذ و مهم اجتماع پرداخت . عضویت میرزا علی اصغرخان اتابک و محمدعلی شاه قاجار را در 1325 می توان اوج فعالیتهای آن به شمار آورد.

محمدعلی شاه پس از به قدرت رسیدن (ذیحجة 1324)، اتابک (صدر اعظم مستبد ایران در زمان ناصرالدین شاه ) را که در خارج از کشور به سر می برد، برای احراز سِمَت ریاست وزرایی به ایران فرا خواند. اتابک از کشورهای بسیاری ، از جمله چین و ژاپن ، دیدن کرده و شایع شده بود که عقایدش کاملاً تغییر کرده و به سوی آزادی خواهان گرایش یافته است . میرزاملکم خان این موضوع را تأیید کرد و سلیمان میرزااسکندری با برادر و عمویش یحیی میرزا و محمدعلی میرزا، که هر سه از امنای جامع آدمیت بودند، از سوی جامع آدمیت با اتابک ملاقات کردند و برای حمایت از اصول مشروطیت از وی تعهد گرفتند. بدین ترتیب ، پس از قسم خوردن اتابک در حضور هیئت امنای آدمیت مبنی بر پذیرش اصول آدمیت و سعی در تقویت مشروطه و تصویب متمم قانون اساسی ، جامع آدمیت در 15 رجب 1325 ضمن پذیرش عضویت اتابک ، به پشتیبانی از او پرداخت (آدمیت ، ص 238، 257ـ259، 266ـ267).

اتابک چند روز بعد از پیوستن به جامع آدمیت ، در 21 رجب همان سال به دست عباس آقا صراف آذربایجانی ، به فرمان محمدعلی شاه (کمال هدایت ، ص 121) یا به اشارة انجمن انقلابی آذربایجان (مهدیقلی هدایت ، 1325 ش ، ص 47)، کشته شد و این باور به وجود آمد که جامع آدمیت هم در کشتن وی دست داشته است (مهدیقلی هدایت ، 1363 ش ، ص 158)؛ به همین سبب عباسقلی خان دستگیر شد و بسیاری از اسناد و مدارک جامع آدمیت در منزل وی به دست آمد. عباسقلی خان پس از سه روز بازداشت و رفع سوءظن ، بدون بازجویی آزاد شد (آدمیت ، ص 271) اما این موضوع موجب گشت مقامات دولتی و درباری اسناد و مدارک جامع آدمیت را بخوانند و از پیشینة مخفی آن آگاه شوند، از این رو جامع آدمیت فعالیتهای خود را علنی کرد (همان ، ص 275).

با آشکار شدن هویت جامع آدمیت ، بسیاری از درباریان از ترس اینکه به سرنوشتی چون سرنوشت اتابک دچار شوند و هم برای اینکه خود را آزادی خواه معرفی کنند، به هر وسیله خواهان عضویت در آن شدند، که نسبت به بسیاری از انجمنهای مرکز (تهران ) که تعدادشان به 130 انجمن می رسید (مهدیقلی هدایت ، 1363 ش ، ص 159) دارای روش معتدل تری بود. این دوره را دورة رونق جامع آدمیت دانسته اند (آدمیت ، ص 277).

در این ایام محمدعلی شاه متمم قانون اساسی مشروطیت را توشیح نکرد و پیشنهاد نمود همة وزرا، از جمله وزیر جنگ ، را شاه تعیین کند. این دو موضوع ، باعث ایجاد نارضایتی و اعتصابات گستردة مشروطه خواهان در همة شهرها، به ویژه تهران ، تبریز، اصفهان ، شیراز، مشهد، بندرانزلی ، کرمانشاه ، کرمان و رشت ، شد. شاه که بیم داشت تاج و تختش را از دست بدهد و از این اوضاع و قتل امین السلطان هراسان شده بود، ناچار برای همراهی و همرنگی با جامعه ، ناصرالملک را که تحصیل کردة آکسفورد و شخصی لیبرال بود، به ریاست وزرایی بر گزید و خود تقاضای عضویت در جامع آدمیت کرد (آبراهامیان ، ص 90ـ91). عباسقلی خان با این شرط که شاه ضمن سپردن تعهدنامه ای مبنی بر محترم شمردن و مُجری ' دانستن اصول قانون اساسی مشروطیت شخصاً به مجلس شورای ملی برود و در حمایت از مشروطیت سوگند یاد کند، با عضویت او موافقت کرد (آدمیت ، ص 278).

محمدعلی شاه پس از پذیرفتن این شروط و تأیید قانون اساسی (آبراهامیان ، ص 91)، در آخر رمضان 1325، طی مراسم خاصی به عضویت جامع آدمیت در آمد (آدمیت ، ص 281ـ 282) و جامع آدمیت نیز تمام اعضای خود را ملزم کرد که از شاه قاجار حمایت کنند (رائین ، ج 1، ص 673). پیوستن محمدعلی شاه به جامع آدمیت ، واکنشهای متفاوتی بر انگیخت . عده ای از درباریان با آن مخالف بودند و می کوشیدند شاه را از جامع آدمیت دور نگه دارند، برخی آن را نشانة ناچاری شاه در همراهی با مشروطه می دانستند و گروهی از انقلابیون تندرو، به خصوص انجمن آذربایجان ، آن را نشانة گرایش جامع آدمیت به دربار قلمداد می کردند (آدمیت ، ص 285ـ286).

گرویدن شاه و بسیاری از بزرگان ایران به جامع آدمیت ، موفقیت بزرگی به شمار می آمد و میرزا ملکم خان آن را مؤثرترین عامل ترویج حکومت ملی و اصلاحات مدنی و اجتماعی می دانست که خود موفق به اجرای آن نشده و میرزاعباسقلی خان آن را تحقق بخشیده بود (همان ، ص 284). عباسقلی خان که می دید حاصل سالها تلاش او در ایران به ثمر رسیده است ، برای دیدار با میرزا ملکم خان که در آن زمان سفیر ایران در ایتالیا بود و صحبت در بارة سیاستگذاری آیندة جامع آدمیت و همچنین رساندن نامة شاه به او، در ذیقعدة 1325 راهی ایتالیا شد (رائین ، ج 1، ص 655ـ656؛ الگار، 1369 ش ، ص 267) و قبل از سفر دستورهای لازم را برای ادارة جلسات جامع آدمیت در غیاب خود بیان کرد (آدمیت ، ص 300ـ302) اما به عللی مجبور شد از میانة راه در رشت به تهران بر گردد، از جملة این عوامل این خبر نسبتاً موثق بود که انقلابیون تندرو و مجاهدین قفقاز تصمیم دارند هر جا در مسیر سفر به او دسترسی پیدا کنند، وی را به قتل برسانند. مخالفان نیز شایع کرده بودند که وی مبلغ هنگفتی از انجمن برداشته و به قصد خوشگذرانی راهی فرنگ شده است . عامل دیگر، خبر ایجاد انشعاب در جامع آدمیت و جدا شدن انجمن حقوق از آن بود. بر اساس اسناد به جا مانده ، علت این کار ریاست طلبی میرزا علی خان انتظام الحکماء، رئیس انجمن حقوق ، بود که انتظار داشت عباسقلی خان وی را جانشین خود کند (همان ، ص 303ـ 306، 309).

عباسقلی خان ، پس از بازگشت ، قصد شروع مجدد فعالیتها

و سامان دادن به امور جامع آدمیت را داشت (رائین ، ج 1، ص 658) ولی با به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی در 23 جمادی الاولی 1326 به دستور محمدعلی شاه ، ناکام ماند.

در دورة استبداد صغیر با آنکه بیشتر مشروطه خواهان متحمل آسیبهای فراوانی شدند، اعضای جامع آدمیت به رغم داعیة مشروطه خواهی از هر گزندی مصون ماندند (شاه آبادی ، ج 1، ص 172) و ارتباط جامع آدمیت با محمدعلی شاه ، که بر خلاف همة پیمانهایش مجلس شورای ملی را به توپ بسته بود، موجب شد بسیاری از اعضای جامع آدمیت ، بعدها به اولین لژ رسمی فراماسونری ایران ، یعنی لژ بیداری ایران ، بپیوندند (همان ، ج 1، ص 178). عباسقلی خان نیز تا پایان عمر (1318ش ) در انزوا به سر برد (کتیرائی ، ص 95).


منابع :
(1) فریدون آدمیت ، فکر آزادی و مقدمة نهضت مشروطیت ، تهران 1340 ش ؛
(2) حامد الگار، درآمدی بر تاریخ فراماسونری در ایران ، ترجمة یعقوب آژند، تهران 1360 ش ؛
(3) همو، میرزاملکم خان : پژوهشی در باب تجددخواهی ایرانیان ، ترجمة متن : جهانگیر عظیما، ترجمة حواشی : مجید تفرشی ، تهران 1369 ش ؛
(4) عبدالهادی حائری ، تاریخ جنبشها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی ، مشهد 1368 ش ؛
(5) اسماعیل رائین ، فراموشخانه و فراماسونری در ایران ، تهران 1378 ش ؛
(6) محمدعلی سلطانی ، احزاب سیاسی و انجمن های سری در کرمانشاه : از فراموش خانه تا خانة سیاه ، تهران 1378 ش ؛
(7) حمیدرضا شاه آبادی ، تاریخ آغازین فراماسونری در ایران : بر اساس اسناد منتشر نشده ، ج 1، تهران 1378 ش ؛
(8) محمود عرفان ، «فراماسونها»، یغما ، سال 2، ش 11 (بهمن 1328)؛
(9) محمود کتیرائی ، فراماسونری در ایران : از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران ، تهران 1355 ش ؛
(10) محمدبن علی ناظم الاسلام کرمانی ، تاریخ بیداری ایرانیان ، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی ، تهران 1362 ش ؛
(11) امیرنجات ، جمعیت های سری و فراماسونری ، میشیگان ?( 1362 ش ) ؛
(12) کمال هدایت ، «قاتل حقیقی امین السلطان »، یادگار ، سال 3، ش 6 و 7 (بهمن و اسفند 1325)؛
(13) مهدیقلی هدایت ، خاطرات و خطرات ، تهران 1363 ش ؛
(14) همو، «قاتل حقیقی میرزاعلی اصغرخان اتابک »، یادگار ، سال 3، ش 4 (آذر 1325)؛


(15) Ervand Abrahamian, Iran between two revolutions , Princeton, N.J. 1983.

/ حسین زرینی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4355
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست