responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4292

 

جابربن حیّان ، دانشمندی در سدة دوم که مجموعة بزرگی از آثار در کیمیا، مذهب ، فلسفه ، طب ، ریاضیات ، نجوم و موسیقی به او منسوب است .

1) شخصیت جابر. وجود واقعی داشتن یا نداشتن جابربن حیان یکی از موضوعات جنجالی تاریخ و تاریخ علم در سدة اخیر به شمار می آید و پژوهشگرانی چون هنری ارنست استیپلتون ، یولیوس روسکا ، پل کراوس ، فؤاد سزگین و سیدحسین نصر در رد یا تأیید آن استدلالهایی کرده اند ( رجوع کنید به ادامة مقاله ). پیشینة شبهه در مورد وجود او دست کم به قرن چهارم باز می گردد. نام او اولین بار در تعالیق ( تعلیقات ) ابوسلیمان منطقی سجستانی (متوفی 370 یا 390) آمده است . ابوسلیمان که بزرگِ حلقه ای علمی در بغداد بود، در اینکه جابر مؤلف مجموعه آثاری باشد که به وی نسبت داده اند، تردید کرده و گفته است که مؤلف واقعی آن مجموعه را، که شخصی به نام حسن بن نَکَد موصلی بوده ، شخصاً می شناخته است . در همان دوره ابن ندیم با تألیف الفهرست در 377، تلاش کرد تشکیکاتی را که در آن زمان در مورد جابر وجود داشت ، برطرف کند ( رجوع کنید بهابن ندیم ، ص 420؛ زندگینامة علمی دانشوران ، ذیل مادّه ) اما شبهه در مورد وجود جابر همچنان ادامه یافت ( رجوع کنید به صفدی ، متوفی 764؛ 1411، ج 1، ص 25). در آثار کیمیایی ابن اُمَیل (متوفی ح 350) و ابن وحشیه (قرن چهارم )، از آثار جابر نام برده شده است ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ). ابن ندیم کنیة ابوعبداللّه را برای جابر ذکر کرده و رازی در آثار کیمیایی اش از او با عنوان «استاد ما، ابوموسی » یاد کرده است (ابن ندیم ، ص 420ـ 421).

در منابع شرح حال و غیر آن ، که جابر را معرفی کرده اند، گاه او را کوفی ( رجوع کنید به همانجا؛
قفطی ، ص 160) و گاه اَزْدی خوانده اند زیرا بنا بر برخی گزارشها، جابر از قبیلة ازد در کوفه بوده است ( رجوع کنید به هولمیارد ، ص 66 به بعد). گاهی نیز به سبب گرایش او به تصوف ، او را صوفی خوانده اند ( رجوع کنید به ابن صاعد اندلسی ، ص 233؛
ابن خلّکان ، ج 1، ص 327). ابن خلّکان (متوفی 681) نیز او را طَرسوسی خوانده است (همانجا).

بیشتر منابع ، سال تولد جابر را 103 یا 104 دانسته اند (برای تفصیلات رجوع کنید به هولمیارد، همانجا). بر اساس برخی منابع ، جابر در کوفه و بغداد می زیسته ، اما دربارة زمان اقامت وی در این شهرها اطلاعی در دست نیست . ابن ندیم (همانجا) در گزارشی عجیب ، از قول شخصی ثقه به نشانی خانة جابر در بغداد و کشف آزمایشگاه او

در کوفه در زمان عزالدوله دیلمی (حک :356ـ367) اشاره کرده است که پس از بررسی این محل ، هاونی در آنجا پیدا شده است و گویا در آن قطعه ای طلا به وزن دویست رطل وجود داشته است . طبق نوشتة ابن ندیم ، جابر به سبب مناسب بودن آب و هوای کوفه ، در این شهر به کار اکسیر می پرداخته است . وی با برمکیان در ارتباط بوده و احتمالاً برای جعفر برمکی (متوفی 187)، کتابی در بارة صناعت فاخر کیمیا نگاشته بوده است . او در این کتاب آزمایشهای عجیبی را در بارة یک روش بسیار پیشرفتة کیمیاگری وصف کرده است .

در 188، با افول برمکیان در زمان هارون الرشید، جابر زندگی مخفیانه اش را در کوفه ادامه داد. طبق روایتی ، او تا زمان خلافت مأمون (حک :198ـ 218) زنده بوده است . در روایتی دیگر، او در سال 200 در شهر طوس درگذشت در حالی که کتاب الرّحمة را زیر بالین داشت ( رجوع کنید به هولمیارد، همانجا).

در بارة این مطلب که آیا جابر شاگرد امام جعفر صادق علیه السلام بوده یا نه ، بحثهای بسیاری شده است . در مهم ترین منابع رجالی شیعی ، از قبیل رجال النجاشی و رجال الطوسی (هر دو تألیف شده در قرن پنجم )، در میان اصحابِ امام جعفر صادق علیه السلام هیچ ذکری از فردی به نام جابربن حیان به میان نیامده است اما شماری از مؤلفان ، از جمله ابن خَلَّکان (همانجا)، ابن ندیم (همانجا)، ابن طاووس (متوفی 644؛
ص 146)، صَفَدی (متوفی 764؛
1962، ج 11، ص 34)، امین (متوفی 1331 ش ؛
ج 4، ص 30)، صدیق حسن خان (متوفی 1307؛
ج 2، ص 462) و تستری (متوفی 1343 ش ؛
ج 2، ص 506 ـ 507)، جابر را از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام دانسته اند. در رساله های منسوب به جابر تصریح شده که کل آثار وی زیر نظر امام ششم ، نوشته شده که به عقیدة برخی پژوهشگران از نظر زمانی کاملاً غیرممکن است . پل کراوس ، پژوهشگر چک ، مسئلة نگارش این آثار را به طور همه جانبه بررسی کرده و به چندین ارجاع ناهمخوان (از لحاظ زمانی ) به آثار ارسطو، اسکندر افرودیسی ، جالینوس و دیگر متون یونانی ــ که بعدها در سدة سوم ترجمه شدند ــ توجه نموده است . کراوس چنین نتیجه گرفته که مجموعة آثار جابر دستاورد مشترک یک مکتب نه یک شخص بوده که به احتمال بسیار بین نیمة دوم سدة سوم و نیمة نخست سدة چهارم تألیف شده اند ( رجوع کنید بهکراوس ، 1943، مقدمه ). دیگر پژوهشگران برجسته ، همچون سیدحسین نصر (ص 42ـ43، 258ـ 268)، فؤاد سزگین (ج 4، ص 132 به بعد) و هانری کوربن (ص 147 به بعد) از نتیجه گیری کراوس انتقاد کرده اند. آنان اظهار داشته اند که دلایلی وجود دارد که نشان می دهد پیش تر نیز ترجمه های عربی از متون یونانیِ مورد بحث وجود داشته است . به علاوه ، تحلیل تطبیقی چندین نسخة خطی از آثار منسوب به جابر ظاهراً روش دیگری را برای بررسی این انتسابها آشکار ساخته ( رجوع کنید به جابربن حیان ، 1996، مقدمة لوری ، ص 72ـ79؛
نیز رجوع کنید بهسزگین ، ج 4، ص 231ـ233) که بر اساس آنها هستة اصلی یادداشتهای احتمالاً کوتاه بسیار کهن در بارة کیمیاگری ، لابه لای مجموعه تفاسیر مشروحی که مؤلفان دیگر بعدها نوشتند قرار گرفتند و محو شدند. سپس در استنساخ و بازنویسیِ سوم این دو جزء، بُعد عقیدتی دیگری بدان افزوده شده که موجب یکدستی این رساله ها گردیده و مجموعه ای منسجم را شکل داده است . بنا بر نظر سزگین (ج 4، ص 10ـ30، 120ـ125)، احتمال دارد که آموزه های علم کیمیا در طول تطور تاریخی خود از لحاظ نظری و عملی در محافل شیعی عراق ، حتی در زمان حکومت بنی امیه (14ـ132)، ارتقا یافته و طی دو سدة بعدی از لحاظ عقیدتی متداول تر شده باشد (نیز رجوع کنید به لوری ، 1996، ص 48ـ51، 71ـ 78).

صرف نظر از اینکه مؤلف آثار منسوب به جابر چه کسی بوده ، بدیهی است که این آثار مجموعه ای منسجم از آموزه های جابر را تشکیل می دهد. بخش عمدة این آثار از تعداد زیادی رساله های کوتاه تشکیل شده است : مائة و اثناعشر کتاباً (صدودوازده کتاب )، سبعون کتاباً (هفتاد کتاب )، الموازین ، خمسمائة کتاباً (پانصد کتاب ) و چندین مجموعة کوچک تر دیگر. کراوس در فهرست آثار منسوب به جابر حدود سه هزار عنوان را ذکر کرده ( رجوع کنید به کراوس ، 1943؛
قس سزگین ، ج 4، ص 231ـ 268) که از آن میان حدود 215 اثر موجود است و



سزگین (ج 4، ص 268ـ269) سی عنوان دیگر را نیز به فهرست موجود افزوده است . با اینکه برخی از این رساله ها بسیار کوتاه اند (در حد چند برگ )، کل مجموعه یکی از مظاهر اصلی تفکر سنّتی علمی در دورة اسلامی است . هدف غایی اغلب این رساله ها کیمیاگری است ؛
یعنی ، ساخت اکسیر اعظم ، مادّه ای کامل که می تواند سرب و فلزات کم بها را به طلا و نقره بدل کند. در آثار منسوب به جابر، در بارة علوم و معارف دیگری همچون فلسفه ، حساب و هندسه ، پزشکی ، احکامِ نجوم ، علوم الخواص و دین نیز تألیفاتی وجود دارد. البته به دین نه به طور

مستقل بلکه بیشتر به صورت جنبی در قالب علم کیمیا پرداخته شده است .

کیمیا، سلطان تمام علوم محسوب می شده است ؛
دانش شاهانه ای که علوم دیگر از آن نشئت می گیرند و بدان باز می گردند. ظاهراً هدف غایی کیمیاگری درک عمق حکمتی است که خداوند با آن جهان هستی را آفرید و تمام پدیده های طبیعی را سامان داد. به تعبیر جابر، کیمیا تمام فلسفه (اَلْفلسفةُ کُلُّها) است و سالکی که موفق به کشف اسرار آن شود، به علوم دینی یا دنیوی دیگر نیازی ندارد.

آرایی که در آثار منسوب به جابر می یابیم ، چند وجهی است . کیهان شناسی او که مبتنی بر نظریة صدور فیض از منبع الاهی است ، آنگونه که در کتاب التصریف شرح داده ( رجوع کنید بهجابربن حیان ، 1354، ص 392ـ424)، ملهم از مکتب نوافلاطونی است . جابر در این کتاب مبنای حرکت و هماهنگی و ترکیبهای گوناگون چهار عنصر را شرح داده است . طبیعت شناسی جابر بر مبنای ترکیب چهار عنصر ارسطو (آب ، آتش ، خاک و باد) است ، با این تمایز که وی طبایع چهارگانة اصلی (گرمی ، سردی ، خشکی وتری ) را ریشة این عناصر دانسته است که به طور مستقل وجود دارند. بدین طریق وی می توانسته است امکان استحالة جوهری را توجیه کند. کیمیاگر در هر مادّه ای می تواند بر میزان هر «طبعی » بیفزاید، از آن بکاهد یا حتی آن را حذف کند. او می تواند به فلز سرد و خشکی چون سرب ، گرمی و تری بیفزاید و فلزی کاملاً جدید مانند طلا به دست آورد. در آرای جابر این امر قطعی است که وی وجود جوهرهای ثابت (ذوات ) را مسلّم نمی دانسته است . در حیات طبیعی (از جمله حیات مواد معدنی )، همه چیز طی جنبشی فراگیر در حال تغییر است ؛
تحولی جهانی از اجسامی سخت و متراکم به کالبدهایی سبک تر، ظریف تر و روحانی تر. کیمیاگر به منظور ارتقا یا تسریع این سیر جهانی در آن سهیم می شود.

مؤلفانِ آثار منسوب به جابر تلاش بسیاری کرده اند تا نسبتِ ترکیبِ خواصِ طبیعیِ مجموعة بزرگی از مواد و قواعدِ تبدلات یا استحالة شیمیایی (یا داروشناختی ) آنها را کشف کنند. آنان هفت درجة ممکن برای ظاهر و هفت درجة ممکن برای باطن قائل شدند. درجة گرمی ، سردی و غیره هر مادّه ای طبق دستگاهی از نسبتهای عددی تنظیم ، و در جدولهای مفصّلی عرضه می شده است . این نسبتها «میزان » نامیده شده و بنابراین ، «علم موازین » همان اصل دانش کیمیا بوده است . گرچه آنان تصریح کرده اند که این دانش از منابع قدیم (آثار جالینوس ، بلینوس / آپولونیوس تیانایی ) نشئت گرفته ، روش آنان از بسیاری جهات بدیع است . برای مواد معدنی ، گیاهان و جانوران میزانهایی وجود دارد اما برترین شکل علم موازین در میزان الحروف آمده است . در مجموعه آثار منسوب به جابر، فرض بر این است که میان کلمات و ساختار عینی چیزهایی که نامگذاری می کنند، همگونی کامل وجود دارد. 28 حرف الفبای عربی به چهار گروه تقسیم می شود: گرم ، سرد، خشک وتر، و هر گروه از یک تا هفت درجه تغییر می کند. نامهایی چون اُسرُب (سرب ) یا ذَهَب (طلا)، طبق علم «میزانِ حروف » در ساختار عینیشان ، میزان چهار خاصیت موجود در فلز را بیان می کنند. بنابراین ، کیمیاگر بی واسطه و مستقیماً به دانش نحوة کار با فلز دسترسی دارد، بدون اینکه مجبور به آزمایشهای دشوار و طولانی باشد. کراوس در اثر استادانه اش ، > جابربن حیان : مشارکت در اندیشة علمی در اسلام < (1986)، ضمن ارجاع دادن به منابع بسیار از جمله چندین نسخة خطی ، جزئیات تعالیم جابر را شرح داده است . کراوس همچنین به موضوع منابع یونانی آرای جابر پرداخته است اما به رغم تلاشهای او هنوز معلوم نیست که برخی از مهم ترین منابع جابر از یونانی ترجمه شده بودند یا در واقع رساله های مجعول متأخر بودند که بعدها در دورة اسلامی به عربی نوشته شدند.

جابر ادعا کرده است که می تواند موجود زنده ، جانور و حتی انسان بیافریند ( رجوع کنید به کراوس ، 1986، فصل 3)، زیرا کیمیاگری که در فن خود استاد است ، قادر به تبدیل هر مادّه ای به مادّة دیگر است و کارهای او ادامة کار خدا در روی زمین است .

به نظر هانری کوربن ، برای درک بهتر چنین اظهاراتی احتمالاً باید آنها را در چارچوبی نمادین یا استعاری تفسیر کرد. آثار منسوب به جابر را نویسندگانی نوشته اند که در محیطی گنوسی (مجموعه ای از ادیان و مذاهب و نحله های دینی که در قرون اول و دوم پیش از میلاد و نیز از قرن اول تا سوم میلادی در فلسطین ، شامات ، بین النهرین و مصر وجود داشتند؛
رجوع کنید بهغنوصیه * ) و رازآمیز می زیستند. به طور کلی جابر در چارچوب



تفکر شیعی می اندیشیده و به نظر او کیمیا علمی الاهی بوده که خداوند به پیامبران و امامان خود عرضه کرده است . جابر، حضرت آدم و موسی و عیسی علیهم السلام و فلاسفه و حکمای یونان همچون فیثاغورس ، افلاطون و آپولونیوس تیانایی را امامان عصر خود می دانست . طی دورة اسلامی ، این عطیة الاهی (علم کیمیا) به طور عمده به امامان سپرده شد و در واقع آثار جابر در موارد متعدد، مشتمل است بر نقل قولهایی از متون مربوط به علم کیمیا و خطبة البیان منسوب به امام علی علیه السلام و نیز دارای ارجاعات بسیار به حکمت کیمیای امام جعفر صادق .

به رغم فحوای شیعی نوشته های منسوب به جابر، این نظریة کراوس که مؤلفان ، اسماعیلی مذهب بوده اند، پذیرفتنی به نظر نمی رسد. اول به دلیل موضع آشکار اتخاذ شده در کتاب الخمسین در مورد جانشینی موسی پسر امام جعفر صادق به جای او ( رجوع کنید به جابربن حیان ، 1354، ص 499ـ500) و دوم به دلیل این اعتقاد افراطی جابر یا گروهی از شیعیان مبنی بر تقدم و برتری حروف (برگرفته از نام بزرگان دین ) بر یکدیگر، مثل عین (در علی ) بر میم (در محمد)، آنگونه که در کتاب الماجد ( رجوع کنید بههمان ، ص 115ـ 125) شرح داده شده است . آنگونه که در آثار منسوب به جابر آمده ، راه دستیابی به دانش راه یگانه ای است . سالک ابتدا باید ریاضیات ، منطق ، فلسفه و پزشکی بخواند تا برای مطالعة کیمیا به خوبی آماده شود. سپس باید در آزمایشگاهش برای یافتن اکسیر اعظم یا حَجَرالفلاسفه تلاش کند. همچنین می تواند از مشاهدات حاصل از عملیات کیمیاگری خود به عنوان راهنما استفاده کند. اگر این عملیات با موفقیت پیش برود، معلوم می شود وی در صراط مستقیم به سوی دستیابی به علم الاهیِ نهفته در کتاب طبیعت ، به خصوص دنیای معدنیها، گام برمی دارد. علاوه بر این ، هنگامی که سالک در حال کار است ، خود نیز در حال تبدیل شدن است . به عقیدة جابر، انسان همان است که می داند. اگر وی اسرار روح را که زندگی می بخشد و خلق می کند و موجب دگرگونی موجودات می شود، درک کند، خودِ وی نیز روحانی شده است . کیمیاگر در پایان جستجویش در صراط مستقیم به سوی دستیابی به حجرالفلاسفه سیر می کند و به تعبیر جابر «امام همین است » ( رجوع کنید به همو، 1893، ص 92). بنابراین ، سالکی که نمی تواند امام زمان خویش را ملاقات کند، با کیمیاگری و از طریق دانش امام ، به او دست می یابد. در این مرحله ، کیمیاگر به «شخص روحانی » تبدیل شده که مرتبه ای از سلسله مراتب روحانی نوع بشر است . جابر این سلوک را در رساله ای کوتاه اما مهم با عنوان کتاب الماجد شرح داده که طریق بنیادی و انقلابی به سوی علم الاهی است ( رجوع کنید به کوربن ، فصل 3؛
برای تعالیم گوناگون شیعی جابر رجوع کنید به لوری ، 1989). سالک در حین کیمیاگری ــ که همواره با تحول خود فرد نیز همراه است ــ مرید امام می شود و طی پیشرفتهایی که حاصل می کند به انسان جدیدی بدل می گردد. ظاهراً تلاش در جهت خلق یک «انسان بزرگ » والاترین هدف کیمیاگر است . اهمیت تاریخ در نظر جابر یا مؤلفان آثار منسوب به جابر در چند نوشته جلوه گر شده است . در این رساله ها، پس از امام موسی کاظم علیه السلام نام هیچ امام دیگری ذکر نشده است اما ظاهراً ظهور حضرت قائم را به انتشار علوم سرّی ربط می دهند. مؤلف در کتاب البیان ( رجوع کنید بهجابربن حیان ، 1928، ص 11ـ12) اظهار داشته که زمان افشای اسرار نزدیک است ، حضرت قائم تمام علوم را آشکار و عیان خواهد کرد (نیز رجوع کنید به لوری ، 2000، ص 80 ـ81، 86 ـ90) و انسانیت به طور کامل و جدید نمود خواهد یافت . جابر در کتاب اخراج ما فی القوّةِ الی الفِعل ( رجوع کنید به جابربن حیان ، 1354، ص 71ـ72؛
نیز رجوع کنید به لوری ، 1989، ص 111ـ113) گفته است که تاریخ بشر قابل قیاس با کیمیاگریِ عظیمی است که هدف آن رسیدن از نقص («انسان صغیر») به کمال («انسان کبیر») است . در اینجا کیمیا صرفاً نمادین نیست بلکه وسیله ای مادّی است که موجب این تحول نوع بشر می شود؛
بنابراین ، می توان نتیجه گرفت که مجموعة آثار جابر نه فقط شامل مجموعه ای از نظرپردازیهای علمی و عقیدتی است ، بلکه همچنین حاوی طرحی «خیالی » برای تکامل بشریت است .


منابع :
(1) ابن خلّکان ؛
(2) ابن صاعد اندلسی ، التعریف بطبقات الامم : تاریخ جهانی علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجری ، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اول ، تهران 1376 ش ؛
(3) ابن طاووس ، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم ، نجف 1368، چاپ افست قم 1363 ش ؛
(4) ابن ندیم ؛
(5) امین ؛
(6) تستری ؛
(7) جابربن حیان ، مختار رسائل جابربن حیان ، چاپ پ . کراوس ، قاهره 1354/1935؛
(8) صدیق حسن خان ، ابجدالعلوم ، ج 2، بیروت 1395؛
(9) خلیل بن ایبک صفدی ، الغیث المسجم فی شرح لامیّة العجم ، بیروت 1411/1990؛
(10) همو، کتاب الوافی بالوفیات ، ویسبادن 1962ـ ؛
(11) علی بن یوسف قفطی ، تاریخ الحکماء، و هو مختصرالزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء ، چاپ یولیوس لیپرت ، لایپزیگ 1903؛


(12) Henry Corbin, L , alchimie comme art hiإratique , Paris 2003;
(13) Dictionary of scientific biography , ed. Charles Coulston Gillispie, New York: Charles Scribner , s Sons, 1981, s.v. "Ja ¦bir ibn H ¤ayya ¦n" (by M. Plessner);
(14) EI 2 , s.v. "Dja ¦bir B . H ¤ayya ¦n" (by P. Kraus and M. Plessner);
Eric

(15) John Holmyard, Alchemy , Middlesex, Engl. 1957;
(16) Jabir ibn Hayyan, The Arabic works of Ja bir ibn Hayya n , ed. Eric John Holmyard, Paris 1928;
(17) idem, La chimie au moyen age , vol. 3: L , alchimie arabe , ed. Marcelin Berthelot and Olivier Houdas, Paris 1893;
(18) idem, Dix traitإs d , alchimie, Les dix premiers traitإs du Livre des Soixante-dix , Prإsentإs, traduits de l , arabe et commentإs par Pierre Lory, [Paris] 1996;
(19) Paul Kraus, Le corpus des إcrits ja biriens , Cairo 1943;
(20) idem, Ja ¦bir ibn H ¤ayya ¦n: contribution ب l , histoire des idإes scientifiques dans l , islam, Ja bir et la science grecque , Paris 1986;
(21) Pierre Lory, Alchimie et mystique en terre d , islam , Paris 1989;
(22) idem, "Eschatologie alchimique chez Ja bir ibn H ¤ayya n", Revue des mondes musulmans et de la Mediterranإe , no. 91-94 (2000);
(23) Hossien Nasr, Science and civilization in Islam , Cambridge 1968;
(24) Syed Nomanul Haq, Name, natures and things: the alchemist Ja bir ibn Hayya n and his book of stones , Dordrecht 1994;
(25) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984.

/ پیر لوری /

2) آثار. مهم ترین نکته در بررسی آثاری که به جابربن حیّان منسوب است ، پذیرش یا عدم پذیرش وجود شخصیت تاریخی جابر است (در این باره رجوع کنید به بخش اول مقاله ). از میان پژوهشگران معاصر، پل کراوس ، شرق شناس اتریشی (1904ـ 1944)، بر اساس پژوهشهایش بیش از همه در وجود شخصیت تاریخی جابر و اصالت آثار منسوب به او تشکیک کرد. به نظر کراوس ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ اول ، تکمله ، ذیل مادّه )، اصطلاحاتی که در آثار جابر وجود دارند، همان اصطلاحاتی هستند که در مکتب حنین بن اسحاق (متوفی 194ـ 260) به وجود آمدند، لذا مجموعة آثار منسوب به جابر نباید پیش از پایان سدة سوم پدید آمده باشد. همچنین به نظر کراوس (همانجا؛
نیز رجوع کنید به سزگین ، ج 4، ص 137)، غیرممکن است که اثری از مجموعة آثار منسوب به جابر را، بدون تردید در اصالت کل این آثار، جعلی بدانیم . در مقابل ، به نظر سزگین (ج 3، ص 70ـ75)، در بارة اهمیت جایگاه حنین و شاگردانش در ترجمة متنهای علمی به عربی مبالغه شده و چند تن از دانشمندان و نویسندگان مسلمان ترجمه هایی کهن تر از ترجمه های حنین و معاصران او می شناخته اند و پاره ای از آثار جالینوس و ارسطو قبل از اواسط قرن دوم به عربی ترجمه شده بود، به طوری که مقایسة نوشته ای از جالینوس و ارسطو در ترجمة موجود حُبیش یا یحیی بن البطریق با نقل قولهای جابر از آنها حاکی است که جابر هیچ یک از دو ترجمة مذکور را در اختیار نداشته است ، لذا استناد جابر به این آثار، سندی برای تردید در وجود تاریخی او نیست . همچنین کراوس (ج 1، ص LXIII ) این نوشتة ابوسلیمان سجستانی را که شخصی به نام حسن بن النَکَد موصلی مجموعة آثار جابر را نگاشته و آنها را به جابر نسبت داده ، شاهد اصلی بر اصالت نداشتن مجموعه آثار جابر دانسته است . سزگین (ج 4، ص 219) این دلیل را نیز ناکافی خوانده و نوشته است که از اظهارات سجستانی این نکته برمی آید که موصلی آثار چندی تألیف کرده و آنها را به جابر نسبت داده است ، چرا که در زمان او جابر شخصیتی مطرح بوده و آثارش طالبان بسیاری داشته است (برای آگاهی از مشروح نظریات سزگین در این باره رجوع کنید به سزگین ، ج 4، ص 175ـ 229). در هر حال ، چه همانند کراوس مجموعة آثار جابر را مجموعه ای از نوشته های دیگران بدانیم که بدو منسوب شده اند و چه مانند سزگین صاحب و مؤلف واقعی این آثار را جابر بدانیم ، در سرزمینهای اسلامی از حیث تعداد، مجموعه ای وسیع و حتی حیرت انگیز از آثاری که نویسندة آنها جابربن حیّان دانسته شده است وجود دارد، و بسیاری از کتاب شناسان و فهرست نویسان و دانشمندان اسلامی به تفصیل یا اجمال از مجموعة آثار جابر یاد کرده اند. بنابراین در این مقاله به منظور آشنایی با وسعت این مجموعه و ترجمه های آن ، گزارشی از آثاری که جابر نویسندة آنها دانسته شده است ارائه می شود.

ابن ندیم (ص 422ـ423) از جابر نقل کرده که سیصد کتاب در موضوع فلسفه ، 300 ، 1 کتاب در موضوع حِیَل و 300 ، 1 کتاب در صنایع مجموعه و آلات حرب (ماشینهای مکانیکی و جنگ افزارها) تألیف کرده است . بر این اساس ، عبداللّه نعمه ، نویسندة معاصر (ص 245)، تعداد تألیفات جابر را بیش از 900 ، 3 عنوان دانسته است . همچنین از نظر کسانی که به وجود تاریخی جابر معتقدند، وی فهرستهایی از آثار خود تألیف کرده است ( رجوع کنید به دانش پژوه ، ص 1013). ابن ندیم (ص 421) از دو فهرست آثار جابر یاد کرده است . یکی فهرست کبیر، حاوی آنچه او در بارة علوم و صنایع مختلف تألیف کرده و دیگری فهرست صغیر، حاوی آنچه فقط در موضوع کیمیا تألیف کرده است . بنا به نوشتة کراوس (ج 1، ص 3)، طغرایی ، دیگر کیمیاگر مسلمان (متوفی 515)، فهرست سومی نیز از آثار جابر می شناخته که حاوی مجموعة آثار جابر تا زمان تألیف میزان الصغیر (یکی از آخرین رساله های منسوب به او) بوده است . ابن ندیم (ص 421ـ 423) فهرست موضوعی آثار جابر را



به خصوص در زمینة کیمیا و کیمیاگری داده است . این فهرست موضوعی ــ که چند بخشی است ــ شامل مجموعة 112 کتاب (که ابن ندیم ، ص 421 نام تمامی آنها را برشمرده )، هفتاد کتاب ، دَه کتاب افزوده شده به مجموعة هفتاد کتاب ، بیست کتاب و هفده کتاب است ( رجوع کنید به همان ، ص 421ـ422). در ادامه ، ابن ندیم (ص 422ـ423) از مجموعة چند کتاب در پزشکی و کیمیا، سی کتاب که خود جابر نامی بر آنها ننهاده ، دو کتاب بزرگ در طب و نیز مجموعه آثار طبی جابر که تعداد آنها به پانصد جلد می رسیده ، یاد کرده است . از میان این آثار، کراوس (ج 1، ص 75ـ99) و سزگین (ج 4، ص 252ـ257) توانسته اند مجموعة دیگری از آثار منسوب به جابر، شامل آثاری در بارة رابطة تعادلی مواد را با نام کتب الموازین ، شناسایی نمایند. این مجموعه در اصل شامل 144 رساله بوده که ابن ندیم (ص 423) تنها چهار رسالة آن را بر شمرده و با عنوان اربعة کتب فی المطالب از آنها یاد کرده است . علاوه بر همة این آثار، سزگین 44 عنوان از دیگر آثار منسوب به جابر را با نسخه های باقیمانده از آنها ( رجوع کنید بهج 4، ص 258ـ265) و 102 عنوان دیگر را ــ که تنها اسم آنها در دیگر آثار ذکر شده و از خود آنها نسخه ای باقی نمانده ( رجوع کنید بههمان ، ج 4، ص 265ـ 268) ــ معرفی کرده است . فهرست تکمیلی سزگین (ج 4، ص 268ـ269) شامل نام و نشانی سی کتاب دیگر است که در کتابنامه ای که کراوس از آثار جابر تهیه کرده بود، از آنها یاد نشده است (برای صورت تفصیلی آثار جابر و معرفی نسخه های خطی باقیمانده از آنها رجوع کنید بهبروکلمان ، ج 1، ص 278ـ 279، > ذیل < ، ج 1، ص 428ـ 429؛
سزگین ، ج 3، ص 223، ج 4، ص 231ـ269؛
هولمیارد ، ص 46ـ57).

یکی از مهم ترین جنبه های مورد بررسی در مجموعة آثار منسوب به جابر، زمان تدوین یا نگارش آنهاست . نقل قولهایی که در این مجموعه وجود دارد، بهترین قرینه برای محاسبة زمان تقریبی تألیف این آثار است . در مجموع این نقل قولها و به عبارت دیگر منابعی که برای تألیف این مجموعه از آنها بهره جسته اند به دوره ای تعلق دارند که می توان آن را نخستین دورة آثار مجعول (دوره ای که در آن آثاری جعلی به نام دانشمندان یونانی به وجود آمد) در عصر پیش از اسلام دانست . نوشته های مورد استناد در مجموعة جابری نام دانشمندانی چون سقراط و افلاطون و فُرفوریوس و آپولونیوس بر خود دارند اما مشخصة اصلی کیمیا در مجموعة جابری ، یعنی تهیة اکسیر از مواد آلی و به کارگیریِ روشهای کیمیاگری با استفاده از نوشادر (کلرور آمونیم ) حاصل از مواد آلی و غیرآلی در نوشته های یونانی نیامده اند ( رجوع کنید به سزگین ، ج 4، ص 156). از دیگر منابع مهم مجموعة آثار منسوب به جابر رساله هایی هستند منسوب به افلاطون . در مجموعة آثار جابر به استثنای کتاب النفس یا کتاب النفس الکبیر که احتمالاً همان گفتگوی فایدون بوده ، از دیگر منابع منسوب به افلاطون نامی ذکر نشده است . از سقراط نیز در مجموعة جابری نام برده شده که البته تأثیر به سزایی در تکوین نظام کیمیایی این مجموعه داشته است . منبع مهم این مجموعه در بارة نظام خلق جاندار و تولید مواد در آزمایشگاه ( رجوع کنید به بخش اول این مقاله ) نوشته ای منسوب به فرفوریوس با عنوان کتاب التولید است ( رجوع کنید به سزگین ، ج 4، ص 162ـ163). از مهم ترین

و پرحجم ترین منابع مجموعة جابری ، برخی از کتابهای آپولونیوس تیانایی ، دانشمند یونانی ، است که در منابع

اسلامی به نام بلینوس معرفی شده است . در مجموعة جابری به ویژه از کتاب سرّالخلیقة و صنعة الطبیعة بلیناس نام برده شده است (برای بررسی تفصیلی منابع مجموعة جابری رجوع کنید به سزگین ، ج 4، ص 150ـ231).

در مجموعة جابری ، آثاری وجود دارند که به منزلة شرحی بر سایر آثار این مجموعه ، یا شروحی بر آثار گذشتگان از جمله دانشمندان یونانی محسوب می شوند که از جمله می توان اینها را نام برد: شرح کتاب الرحمة المُعَنْوَن بکتاب الاُسّ (همان ، ج 4، ص 259)؛
تفسیر کتاب الاسطقس (همان ، ج 4، ص 223) و کتاب شرح المجسطی (ابن ندیم ، ص 423). شرحهای منسوب به جابربن حیّان بر کتابهای مجسطی بطلمیوس و اصول اقلیدس اگرچه به جای نمانده اند، از نخستین شروحی بوده اند که در قلمرو عالم اسلام بر آثار این دو دانشمند پرآوازة یونانی نوشته شدند. در عین حال ، شروحی نیز بر مجموعة جابری نوشته شده است ، از جمله ابن ابی العَزاقر شلمغانی (متوفی 321) و ابوقران نَصِیبِینی (سدة سوم ) هر یک شرحی بر کتاب الرحمة نوشته اند ( رجوع کنید به همان ، ص 424ـ425؛
کراوس ، ج 1، ص 9). علاوه بر شرحی بدون نام مؤلف ( رجوع کنید به سزگین ، ج 4، ص 232)، شرحی نیز از طغرایی به نام سِرّالحکمة فی شرح کتاب الرحمة یا در نسخه ای دیگر با عنوان مفاتیح الرحمة بر این کتاب وجود دارد ( رجوع کنید به بروکلمان ، > ذیل < ، ج 1، ص 439). نعمه (ص 244) از شرح رازی بر کتاب الاثنینِ جابر یاد کرده است . سالم بن احمدبن شَیخان (995ـ1046) تفسیری بر











کتابهای جنات الخُلد و الرحمة الصغیر نوشته است ( رجوع کنید به سزگین ، ج 4، ص 259).

از مجموعة جابری ترجمه های مختلفی به زبانهای اروپایی شده است . مهم ترین و کهن ترین این ترجمه ها، ترجمة مجموعة هفتاد کتاب است که گراردوس (ژرار) کرمونایی آنها را به زبان لاتین در سده های میانه ترجمه کرد (برای آگاهی از مجموعه ترجمه های گراردوس از آثار جابر رجوع کنید به اشتاین اشنایدر ، ص 19ـ 23، ش 152؛
مظهر، ص 617ـ 618). عنوان ترجمه شدة مهم ترین این آثار عبارت است از: الهیئة ، با عنوان Liber Condonation is (سزگین ، ج 4، ص 242)؛
البیان و التبیان ، با عنوان

Liber qui est LXX et est postremus (همان ، ج 4، ص 146)؛
کتاب الاسرار ، با عنوان Secreta secretorum (مظهر، ص 550)؛
کتاب الموازین ، با عنوان Libver de ponderibisartis (همان ، ص 551)؛
کتاب المجردات ، باعنوان denudatorum Liber (همان ، ص 617)؛
کتاب التصریف ، با عنوان mutotorium Liber (همانجا)؛
کتاب الثلاثین ، با عنوان XXX verbis (همانجا)؛
مصحّحات سقراط ، با عنوان Ad laudem socratis dixit Gebenis (همان ، ص 618)؛
الوصیة ، با عنوان Geberi testamuntum (همانجا)؛
و الخالص ، با عنوان Sumina perfectionis (همانجا). برخی از آثار جابر به دیگر زبانهای اروپایی نیز ترجمه شده است . روسکا مجموعه آثار کتاب المُلک ، کتاب الزیبق الشرقی ، کتاب الزیبق الغربی ، کتاب نارالحجر و کتاب ارض الحجر را در مجموعة > کیمیاگران عرب < ، جلد 2، هایدلبرگ 1924 به فرانسه ترجمه کرده و به چاپ رسانده است . مجموعة کتاب التجمیع ، کتاب الرحمة الصغیر و کتاب الموازین الصغیر و اسرارالکیمیا را نیز برتولت به فرانسه ترجمه کرده و در جلد سوم مجموعة > کیمیای عربی < ، در 1893 در پاریس به چاپ رسانده است (تجدیدچاپ در آمستردام 1967). کتاب الماجد را نیز هانری کوربن به فرانسه ترجمه و در 1950 در زوریخ چاپ کرده است . پیر لوری نیز ده کتاب از مجموعة هفتاد کتاب را به فرانسه ترجمه و در 1983 در پاریس چاپ کرده است (چاپ دوم 1996). مهم ترین مجموعه ترجمه های آثار جابر به

زبان آلمانی مجموعه ای است که دارمستتر از روی ترجمة لاتینی آنها فراهم آورده و در 1922 در برلین به چاپ رسانده است . دیگر ترجمة آلمانی ، ترجمه ای است که رکس از کتاب اخراج ما فی القوة الی الفعل تهیه کرده و در 1975 در ویسبادن به چاپ رسانده است . استیل کتاب هتک الاستار را به انگلیسی ترجمه و در 1892 در لندن چاپ کرده است . به نوشتة نعمه (ص 251؛
مظهر، ص 619)، خواص اکسیر الذهب نیز به انگلیسی ترجمه شده است . مجموعه ای از آثار جابر نیز به زبان فارسی وجود دارند که به نظر می رسد از عربی به فارسی ترجمه شده باشند، اگرچه در تعلق پاره ای از این آثار به مجموعة جابری تردید وجود دارد (برای آگاهی از نام و مشخصات این مجموعه رجوع کنید به منزوی ، ج 5، ص 4017ـ 4018). نهایة الطلب ، یکی از آثاری که از جابربن حیّان دانسته شده ، را شخص ناشناسی به فارسی ترجمه کرده و عزالدین علی جِلْدَکی * بر آن شرحی به زبان فارسی نوشته است ( رجوع کنید به همان ، ج 5، ص 3989). این متن همراه با شرح جلدکی به چاپ نیز رسیده است ( رجوع کنید به سرکیس ، ج 1، ستون 665).

قدیم ترین اثر چاپی در مجموعة جابری ، مجموعة یازده رساله است که با عنوان مجموعة احدعشر کتاباً فی علم الاکسیر الاعظم در ح 1309/ 1892 در بمبئی چاپ شده است (همانجا). مجموعه آثار عربی چاپ شده از آثار منسوب به جابر، مجموعه ای است که پل کراوس آن را در سه جلد از 1354 تا 1363 در قاهره منتشر کرد (تجدید چاپ : بغداد، به سرپرستی قاسم محمد رجب ، 1971)، در این کتاب به طور کلی هفده اثر از مجموعة جابری به صورت گزیده یا به صورت کامل به چاپ رسیده اند. مجموعة دیگر از آثار چاپ شدة جابری مجموعه ای است شامل متن کامل چهارده رساله که پیر لوری آنها را در 1367 ش / 1988 در دمشق در یک جلد، با عنوان اربع عشرة رسالة فی صنعة الکیمیا به چاپ رسانید. هجده اثر دیگر

از مجموعة جابری به صورت منفرد و توسط افراد مختلف به چاپ رسیده است (برای آگاهی از مشخصات این آثار

رجوع کنید به صالحیه ، ج 2، ص 5 ـ10). مشار نیز (ج 2، ستون 282) از چاپ مجموعة پانصد رساله از مجموعة جابری در موضوع جفر در استراسبورگ در ح 936/ 1530، همچنین چاپ کتابِ کشف الاسرار و هتک الاستار در لیدن در ح 1099/ 1688 یاد کرده است .


منابع :
(26) ابن ندیم ؛
(27) محمدتقی دانش پژوه ، فهرست کتابخانة اهدائی آقای سیدمحمد مشکوة به کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران ، ج 3، بخش 2، تهران 1335 ش ؛
(28) یوسف الیان سرکیس ، معجم المطبوعات العربیّة و المعرّبة ، قاهره 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛
محمدعیسی صالحیه ، المعجم الشامل للتراث العربی المطبوع ، ج 2،



(29) قاهره 1993؛
(30) خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی ، تهران 1340ـ1344 ش ؛
(31) اسماعیل مظهر، «جابربن حیان »، المقتطف ، ج 68، ش 5 (شوال 1344)، ش 6 (ذیقعده 1344)؛
(32) احمد منزوی ، فهرستوارة کتابهای فارسی ، تهران 1374 ش ـ ؛
(33) عبداللّه نعمه ، فلاسفة الشیعة : حیاتهم و آراؤهم ، قم 1987؛


(34) Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Litteratur , Leiden 1943-1949, Supplementband , 1937-1942;
(35) EI 1 , suppl., s.v. "Dja ¦bir B .H ¤aiya ¦n" (by P. Kraus);
(36) Eric John Holmyard, "Jabir ibn Hayyan", in Proceeding of the Royal Society of Medicine , vol.16, London 1923;
(37) Paul Kraus, Ja ¦bir ibn H ¤ayya ¦n: contribution ب l , histoire des idإes scientifiques dans l , Islam , Cairo 1942-1943;
(38) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden 1967-1984;
(39) Moritz Steinschneider, Die europجischen غbersetzungen aus dem Arabischen bis Mitte des 17. Jahrhunderts , Graz 1956.

/ مستوره خضرایی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست