responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 424

 

بایزید (2) (851 ـ 918) ، هشتمین سلطان عثمانی و فرزند ارشد سلطان محمّد فاتح . هنگام درگذشت فاتح (4 ربیع الاول 886)، ینی * چریها بایزید را، که والی آماسیه (ایالت روم ) بود، به برادرش ، جم سلطان والی قونیه ، ترجیح دادند و بر تخت نشاندند. تولّدش را در 851، 856 و 857 گفته اند؛ ولی چون بیشتر 851 را پذیرفته اند، می توان حدس زد که در 35 سالگی بر تخت سلطنت نشسته باشد.

بایزید در دوران والیگری آماسیه ، با وجود گرایش به محیطهای علمی ، اوقات بسیاری را صرف خوشگذرانی می کرد؛ تاجایی که محمد * فاتح ، او را توبیخ ، و دستور قتل مؤیدزاده * عبدالرحمان افندی را، که عامل سوق بایزید به خوشگذرانی بود، صادر کرد؛ اما بایزید قبلاً از ماجرا آگاه شده و او را فرار داده بود ( ترجمة شقایق ، ص 308). بایزید در این دوره ، فرماندهی جناح راست اردوی عثمانی را در جنگ اُتلوق بِلی (باشکند)، به عهده داشت . هنگام درگذشت محمدفاتح ، وزیر اعظم محمد * پاشا قره مانی افراد خود را مخفیانه نزد سلطان فرستاد. ینی چریها با اطلاع از این موضوع ، قیام کردند و وزیر اعظم را به قتل رساندند و تا آمدن بایزید از آماسیه با فرزندش ، قورقود که به عنوان گروگان در کاخ فاتح به سر می برد، بیعت کردند.

بایزید در آغاز فرمانروایی ، درگیر مبارزه با برادرش بود. جم سلطان ، بورسه را تصرف کرد و به نام خود سکه زد و خطبه خواند و پیشنهاد کرد که کشور دو قسمت شود، به نحوی که روم ایلی از آنِ بایزید و آناطولی در اختیار خودش باشد. اما در نخستین جنگ با بایزید شکست خورد و همراه مادرش ، چیچک خاتون ، و خانواده اش به دولت ممالیک * پناهنده شد (29 ربیع الا´خر 886). جم سلطان ، که ابن ایاس او را «جَم جَمه » خوانده است ، بار دیگر به دعوت قاسم بیگ قره مانی ( رجوع کنید به قره مانیان * )، که برای بازپس گرفتن سرزمینش به حوالی قره مان آمده بود، به آناطولی برگشت ولی کاری از پیش نبرد و به پیشنهاد قاسم بیگ به شهسوارانِ (شوالیه ها) رودِس * پناه برد (جمادی الاولی 887/ ژوئیه 1482). بایزید مردم قونیه و آقسرای را، که دروازه شهرهای خود را به روی جم سلطان نگشوده بودند، از پرداخت مالیات معاف کرد؛ اما گَدِک پاشا را به اتهام خیانت به قتل رساند و با فرمانی ، اُغوزخان ، پسر جم ، را به دست اسکندرپاشا خفه کرد. بایزید تا هنگام مرگ جم سلطان بر اثر مسمومیت در ناپل (جمادی الاولی 900/ مارس 1495)، از جانب او نگران بود.

درگیریها و جنگهای دورة بایزید نسبت به حوادث زمانِ پدر و پسرش چندان زیاد نبوده است . مؤثرترین اقدامات او، حمله به مجارستان ، کرواسی (هرواتسکا)، ونیز و لهستان بود. او نخستین جنگ خود را از روم ایلی آغاز کرد (888) و پس از الحاق تمام ایالت هِرسِک ( = هرزگووین ) به قلمرو خود، در 889 به طرف بیگ نشین بُغدان * ( =مولداوی ) پیش رفت و از یاری نیروهای کْریمه و اَفلاق * ( = والاکیا ) که تحت الحمایه عثمانیان بودند، بهره مند شد. پس از تصرف بغدان ، سرزمینهای عثمانی و کریمه متصل شدند و تمامی سواحل غربی دریای سیاه به تصرف درآمد. با حمله های موفّقیت آمیز نیروهای عثمانی به فرماندهی بالی بیگ پسرمالقوج به لهستان ، تلاش مجارها و لهستانیها برای تصرف بغدان به جایی نرسید (903/1498).

در پی تحریکات جمهوری ونیز در موره * ( = مورئا/ پلوپونز ) و برای جلوگیری از حملة احتمالی ونیزیها به بوسنه ( = بوسنی ) ، اسکندرپاشا به ونیز لشکر کشید. در این میان قلعه اینه بَختی * ، که در محاصره اردوی عثمانی به فرماندهی بایزید بود، به تصرف عثمانیان درآمد (محرم 905/اوت 1499). این قلعه پایگاه مهم فعالیت ناوگان عثمانی در مدیترانه و سبب تصرف مُدون و قُرون در 906/1500 شد. همچنین تصرف بندر و قلعة دراج در ساحل آدریاتیک در همین سال ، راه را برای فعالیت ناوگان عثمانی در این نواحی بازکرد. ونیزیها نیز با حمله به جزایر ترکها در مدیترانه ، جزیره مِدِلْلی * را محاصره کردند، و دو طرف ناگزیر شدند در جمادی الا´خرة 908/ دسامبر 1502 قرارداد صلح امضا کنند.

از مهمترین وقایع دورة بایزید، جنگهای او با مملوکهای شام و مصر است (جمادی الا´خرة 890 ـ جمادی الا´خرة 896). در دو جنگ از پنج جنگی که اتفاق افتاد، عثمانیان و در سه جنگ دیگر، مصریان پیروز شدند. این جنگها با میانجیگری فرمانروای تونس به پایان رسید و کلید سه ناحیه در چقوراووه ( رجوع کنید به کیلیکیه * )، که جزو موقوفات حرمین بود، همراه قاضی علی پاشاچلبی ، به قاهره ارسال و به سلطان مملوک تسلیم شد.

یکی از خطرهایی که گسترش دولت عثمانی را در آناطولی تهدید می کرد، نفوذ شاه اسماعیل صفوی بود که شیعیان عثمانی را آمادة قیام می کرد. بایزید برای پایان دادن به فعالیت شیعیان در آناطولی ، مهاجرت و مسافرت علویان را به ایران ، برای زیارت ، ممنوع ساخت و بدین ترتیب شاه اسماعیل را

از ملاقات طرفداران خود و درآمد قابل توجه نذورات آنها محروم کرد.

شاه اسماعیل از بایزید خواست که مانع مسافرت شیعیان نشود (فریدون بیگ ، ج 1، ص 338) ولی به درخواستش توجهی نشد. با وجود محدودیتهای بایزید، شاه اسماعیل کانونهای فعالی ، بویژه در ایل حامد و تَکه ، برای خود پیدا کرد. اینان به رهبری خلیفه ای به نام شاهقلی (غلام شاه )، با نیروهای عثمانی به فرماندهی وزیر اعظم خادم علی * پاشا، وارد جنگ شدند. در این نبرد، وزیراعظم و شاهقلی کشته شدند و طرفداران شاهقلی عازم ایران گشتند (917).

بایزید دوم در اواخر عمر به عزلت و عبادت روی آورده و رسیدگی به امور کشور را به وزرایش واگذار کرده بود. از پسرانش شاهزاده عبدالله ، محمد، محمود و علمشاه در تاریخهای مختلف فوت کرده بودند، و احمد در آماسیه ، قورقود در تکه ، سلیم در طرابزون و شاهنشاه در قره مان والی بودند. بایزید، احمد را که بیشتر وزرا، بویژه خادم علی پاشا، طرفدار او بودند، به دیگران ترجیح می داد (صولاق زاده ، ص 339) و برآن بود که وی را به جانشینی برگزیند. قورقود و سلیم ، با آگاهی از تصمیم پدر، با او به مخالفت برخاستند تا جایی که سلیم دوبار با پدر جنگ کرد و شکست خورد. با شورش شاهقلی و کشته شدن وزیر اعظم خادم علی پاشا، شاهزاده احمد از حمایت نیرومندترین هوادار خود محروم شد و ینی چریها نیز با او به دشمنی برخاستند. با این حال ، بایزید تصمیم قطعی گرفت که سلطنت را به احمد واگذار کند. احمد به دعوت پدر، راهی استانبول بود که ینی چریها قیام کردند و با اعتراض به کمک نکردنِ احمد به علی پاشا در جنگ با شاهقلی ، به حمایت از سلیم پرداختند و به اتفاق او به کاخ آمدند و به بایزید گفتند تا زمانی که سلیم را به جانشینی انتخاب نکند، آنجا را ترک نخواهند کرد. او نیز موافقت کرد و سلطنت را به سلیم واگذاشت (8 صفر 918).

بایزید در راهِ دیمِتوقَه در 67 سالگی درگذشت (10 ربیع الاول 918). معلوم نیست که آیا مرگ او ناشی

از افسردگی و پیری ، مسموم شدن یا به سبب دیگری بوده است . او در استانبول در جوار مسجدی به نام خودش به خاک سپرده شد.

بایزید از دانشمندان ، شاعران و هنرمندان حمایت می کرد و خود نیز به هیئت و علوم شرعی علاقه مند بود. اشعار ترکی و فارسی او با تخلّص عدلی در تذکره ها و در دیوان کم حجمش چاپ شده است . به نوشتة سخی بیگ (ص 13)، در خوشنویسی مهارت داشت و خواندن خط اویغوری را فراگرفته بود. بایزید عده ای از شاعران و دانشمندان را به دور خود گرد آورده بود که از آن جمله اند: ملالطفی ، مؤیدزاده عبدالرحمان ، تاجی زاده جعفر، سعدی چلبی ، علی افندی زنبیلی ، نجاتی ، ذاتی ، وصالی ، اوزون فردوس و خطاط مشهور شیخ حمدالله . تاریخ مشهور ابن کمال احمد شمس الدین و تاریخ هشت بهشت ادریس بدلیسی به نام او نوشته شده است . بایزید، باوجود علاقه مندی به دانش و دانشمندان ، فرمانروایی آزاداندیش و بلندنظر نبود. او بیش از اندازه متشرع و متأثر از تعصبات کسانی مانند خطیب زاده و ملاعذاری بود؛ چنانکه متفکر فاضلی چون ملالطفی توقادی را به اتهام بی اعتقادی اعدام کرد و سبب رنجش و پراکندگی علما و خاموش شدن کانون اندیشمندان «تکیة شیخ وفا» شد.

بایزید در سیاست دوراندیش و واقع بین و به دور از تهور و بی پروایی بود. دگرگونیهایی در دولت ایجاد کرد و کانون ینی چری را گسترش داد و در آن دسته هایی به نام «آغابلوکی » (گروه آغا) به وجود آورد.

در زمان او، بحریة عثمانی نقش مهمی در جنگها داشت و برای کمک به فرمانروای بنی احمر، ناوگانی به آبهای اسپانیا گسیل داشت . بایزید در استانبول ، اَدرنه و آماسیه تعدادی مسجد، مکتب ، مدرسه علوم دینی و دارالاطعام (عمارت ) ساخت که به نام خود او نامیده شده است . شهر استانبول در عهد بایزید (915)، بر اثر زلزله به صورت ویرانه ای درآمد و در همان زمان بازسازی شد.


منابع :
(1) ابن ایاس ، بدائع الظهور ، چاپ DMG ؛
(2) اروج بیگ بن سلطان علی بیگ ، تواریخ آل عثمان ، چاپ بابینگر، هانوور 1927؛
(3) اسماعیل حقی اوزون چارشیلی ، کتابه لر ، بخش 1، استانبول 1346/1927؛
(4) محمدظلی بن درویش اولیاچلبی ، سیاحتنامه ، ج 1، ص 2؛
(5) بهشتی (کتابخانه شخصی )؛
(6) محمد ثریا، سجل عثمانی ، استانبول 1308ـ1315؛
(7) حدیقه الجوامع ؛
(8) حسین حسام الدین ، آماسیه تاریخی ، استانبول 1327ـ1330، ج 3؛
(9) محمدبن حسن سعدالدین ، تاج التواریخ ، استانبول 1279ـ1280؛
(10) شقائق ترجمه سی ؛
(11) صولاق زاده ، تاریخ ؛
(12) طوسیه لی زاده رفعت عثمان ، ادرنه رهنماسی ، 1336/1920؛
(13) عاشق پاشازاده ، تواریخ آل عثمان ، استانبول 1332؛
(14) مصطفی بن احمد عالی ، کنه الاخبار ، استانبول 1277؛
(15) فریدون بیگ پاشا، مجموعة منشآت سلاطین ، استانبول 1265ـ1274؛
(16) لطفی پاشا، تاریخ ، استانبول ؛
مستقیم زاده ،

(17) تحفة الخطّاطین ؛
(18) نشری (کتابخانة ولی الدین )؛
(19) واقعات جم ، چاپ TOEM ؛


(20) Theodore Spandugino Cantacassin, Petit traicte de l'origine des Turcqz, ed. C. Schefer, Paris 1896;
(21) Chalcondyle, Histoire des Turcs et de la chute de l'empire grec de 1389 a 1462, continuations d'A. Thomas et de Mezeray), Paris 1577;
(22) Gulzar-i Sava ¦ b, ed. Guzel san'atlar akademisi;
(23) Hammer, Devlet-i Osmaniye tarihi ) transl) su ara ¦ tezkireleri (Seh ª â , Lu ª tf ª â , Riya ª z ª “ â , A â í k ´ elebi, K â nal â - za ª de);
(24) Topkap i saray i ar í iv k i lavuzu, fas. I.

) / د. ا. ترک / اسماعیل حی اوزون چارشیلی (



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 424
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست