responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4209

 

ثابت بن سنان بن ثابت بن قُرّه حَرّانی صابی ، کنیه اش ابوالحسن ، طبیب و مورخ برجستة دربار خلفای عباسی . وی از خاندان صابیان حرّان ( رجوع کنید به صابی * ، خاندان ) بود. جَدّش ، ثابت بن قرّه * (متوفی 288)، منجمی مشهور در دستگاه خلافت معتضد و رئیس صابیان بود (ابن ندیم ، ص 331). پدرش ، ابوسعید سنان بن ثابت * (متوفی 331)، نیز در ریاضیات و هندسه و پزشکی مهارت داشت (ابن صاعد اندلسی ، ص 194) و اظهار اسلام نمود ( رجوع کنید به ابن ندیم ، ص 332، 359ـ360) ولی به نظر می آید ثابت بن سنان به مذهب اجداد خود باقی مانده بوده است ( رجوع کنید بهابن خلّکان ، ج 1، ص 314). وی در طبابت زبردست ، و در حل مشکلات کتابهای درسی ، استادی توانا بود (ابن جُلجُل ، ص 80؛ ابن ندیم ، ص 332، 360؛ ابن صاعد اندلسی ، همانجا) و در بغداد کتب پزشکی ، از جمله آثار بقراط و جالینوس ، را تدریس می کرد. احمدبن یونس حرّانی و برادرش ، عمر، از اندلس به مشرق اسلامی سفر کردند و در فاصلة سالهای 330 تا 351 نزد ثابت به تحصیل طب پرداختند. ثابت در فلسفه و ریاضیات نیز دست داشت (ابن جلجل ، ص 80، 112ـ113؛ ابن خلّکان ، ج 1، ص 314ـ 315). با وجود این ، گفته شده که وی در آموختن دانش به دیگران ، بخل می ورزیده است (صفدی ، ج 10، ص 463؛ ابن شاکر کُتُبی ، ج 11، ص 254).

ثابت بن سنان همچون پدرش به خدمت الراضی باللّه عباسی (حک : 322ـ329) در آمد و پس از پدر، ریاست بیمارستان بغداد را عهده دار شد، سپس از پزشکان مخصوص متقی (حک : 329ـ333) گشت (قفطی ، ص 109ـ110، 235؛ نیز رجوع کنید به ابن اُبی اُصَیبِعَه ، ص 300ـ301، 304). بعدها نیز به دربار مستکفی (حک :333ـ334) و مطیع (حک : 334ـ363) راه یافت (ابن ابی اصیبعه ، ص 304). وی در روزگار معزالدوله احمدبن بویه (حک : 334ـ356) همچنان در بغداد به فعالیت اشتغال داشت (ابن جلجل ، ص 80). در زمان امیرعزالدوله بختیار (حک :

356ـ367) از امرای دیلمی بغداد، ابن بَقیّة وزیر را که سکته کرده بود، با حجامت معالجه کرد. او پس از ورود عضدالدوله به بغداد (364) با وی دیدار نمود و بر اهمیت حرفة پزشکی در حفظ بهداشت و تقدم آن بر درمان تأکید کرد (صفدی ، ج 10، ص 463ـ464؛ ابن شاکر کتبی ، همانجا).

ابن ندیم (ص 360) وفات ثابت بن سنان را در 11 ذیقعدة 365 و برخی از مورخان (مثلاً ابن ابی اصیبعه ، ص 307؛ ذهبی ، 1409، حوادث و وفیات 351ـ380 هجری ، ص 303ـ304) وفات وی را در 363 نوشته اند. خواهرزاده اش ، ابواسحاق ابراهیم بن هلال صابی (متوفی 384)، ابیاتی در سوک او سروده است ( رجوع کنید بهیاقوت حموی ، ج 2، ص 773؛ ابن شاکر کتبی ، ج 11، ص 255).

التاریخ ، مهم ترین اثر ثابت بن سنان ، امروزه موجود نیست . به گفتة ابن اثیر (ج 8، ص 647)، که گویا این کتاب را در دست داشته ، التاریخ با حوادث 295، یعنی خلافت مقتدر (295ـ320)، آغاز شده و با حوادث 363 پایان یافته بوده است (نیز رجوع کنید بهقفطی ، ص 110؛ خان ، ص 307). بنابر این ، گفتة ابن ندیم (همانجا) را مبنی بر اینکه نگارش کتاب تا زمان وفات ثابت بن سنان (365) ادامه داشته است باید حدود تقریبی پایان تألیف کتاب دانست . با وجود این ، برخی (از جمله یاقوت حموی ، ج 2، ص 772؛ صفدی ، ج 10، ص 463) پایان نگارش التاریخ را 360 و به روایتی (ابن شاکر کتبی ، ج 11، ص 253) 362 دانسته اند. قفطی (568 ـ646) التاریخ را از جمله کتابهایی می داند که پس از آثار طبری ــ که در بعضی سالها با آن متداخل است ــ و احمدبن ابی طاهر طَیفور و پسرش عبیداللّه ، مطرح است و تکملة آنها به شمار می آید. به گفتة وی التاریخ شهرة آفاق است و کتابی مانند آن نوشته نشده ، با این حال ، در مقایسه با آثاری همچون ذیل تاریخ طبری اثر فَرْغانی تفصیل کمتری دارد (ص 110).

ثابت بن سنان در این کتاب به رویدادهای مهم سیاسی ـ اجتماعی ، نظیر فتنة عبداللّه بن مُعتَز در 296، اعلان دعوت حلاج در 299، آغاز تحرکات قرامطه در 315، و فتنة شَلمَغانی و اعدام او در 322 پرداخته (ابن ندیم ، ص 242؛ ابن جوزی ، ج 13، ص 79؛ یاقوت حموی ، ج 1، ص 106؛ ذهبی ، 1403، ج 15، ص 51) و به اخبار و وفیات ادیبان و وزیران و امیران توجه خاص داشته است ( رجوع کنید به مسکویه ، ج 5، ص 278ـ279، 468؛ صابی ، ص 17ـ 18، 162ـ163؛ یاقوت حموی ، ج 2، ص 526، 554، 935، 1991، ج 5، ص 2228، ج 6، ص 2470). با توجه به دانش و مهارت مؤلف در طب ، این کتاب از جهت تاریخ پزشکی و طرح برخی مسائل این علم و بعضی پدیده های شگفت عصر، مانند انسانهای عجیب الخلقه ، نیز قابل توجه بوده است ( رجوع کنید به ابن جوزی ، ج 13، ص 93، ج 14، ص 151؛ قفطی ، ص 76؛ ابن ابی اصیبعه ، ص 206ـ207، 241، 296، 301ـ 306).

مأخذ ثابت بن سنان در تألیف التاریخ ، گذشته از مشاهدات شخصی و اسناد و مدارک موجود در دربار خلفا، اطلاعاتی بوده است که شاهدان عینی و افراد موثق ، از جمله پدرش ، گرد می آورده اند (مسکویه ، ج 5، ص 313ـ315، 468؛ صابی ، ص 190؛ ابن جوزی ، ج 14، ص 151؛ خان ، ص 308).

برخی از مؤلفان و مورخانی که بعدها از التاریخ استفاده کردند عبارت اند از: ابن ندیم (ص 242)، مسکویه (ج 5، ص 82، 313، 468، 482ـ483؛ نیز رجوع کنید به خان ، ص 303ـ304، 309ـ 317)، ثعالبی (ص 113)، هلال بن مُحَسِّن صابی (متوفی 448؛ ص 17ـ 18، 162ـ 163)، همدانی (ص 3، 68، 94، 122)، ابن جوزی (ج 13، ص 79)، یاقوت حموی (ج 1، ص 106، ج 2، ص 526، جاهای متعدد)، قفطی (ص 76)، ابن خلّکان (ج 2، ص 61) و ذهبی (1403، ج 14، ص 481، ج 15، ص 51، 56). الیاس نصیبی نیز در گزارش حوادث 320 به بعد، از التاریخ ثابت بن سنان بهره گرفته است (روزنتال ، ص 503، پانویس 2).

به نظر می آید ثابت بن سنان رساله ای مستقل در ذکر وفیات مشاهیر، به صورت سالشمار تألیف کرده بوده که شاید گزیده و استخراجی از التاریخ بوده است . ابن عدیم * (متوفی 660) دستنوشته ای از این رساله را به خط مؤلف ، مشتمل بر وفیات سال 300 تا زمان مرگ مؤلف ، در دست داشته و از آن مطالبی نقل کرده است ( رجوع کنید به ابن عدیم ، ج 3، ص 1117، ج 5، ص 2437، ج 7، ص 3496).

در 1350ش /1971 سهیل زکّار مجموعه ای را با عنوان تاریخ اخبارالقرامطة در بیروت به چاپ رساند (چاپ جدید: الجامع فی اخبار القرامطة ، بیروت 1407/ 1987، 2 ج ) که به گفتة وی ، بخشی از آن را التاریخ ثابت بن سنان تشکیل می دهد. در حالی که به عقیدة دوبلوا ، این قسمت صورت بازسازی شده ای از مطالب ابن اثیر است ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم ، ج 8، ص 673).

هلال بن محسِّن بن ابراهیم صابی ذیلی بر التاریخ نوشت و شرح حوادث را تا 447 ادامه داد (قفطی ، ص 110؛ قس یاقوت حموی ، ج 2، ص 772؛ ابن شاکر کتبی ، ج 11، ص 253ـ254؛ صفدی ، ج 10، ص 463).

اثر دیگر ثابت بن سنان ، کتابی در یک مجلد به نام تاریخ ( اخبار ) الشام و مصر بوده است (یاقوت حموی ، ج 2، ص 772ـ 773؛ ابن شاکر کتبی ، ج 11، ص 254) که از آن نیز اثری در دست نیست .


منابع :
(1) ابن ابی اصیبعه ، عیون الانباء فی طبقات الاطباء ، چاپ نزار رضا، بیروت ( 1965 ) ؛
(2) ابن اثیر؛
(3) ابن جلجل ، طبقات الاطباء و الحکماء ، چاپ فؤاد سید، قاهره 1955؛
ابن جوزی ، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ،

(4) چاپ محمدعبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/ 1992؛
(5) ابن خلّکان ؛
(6) ابن شاکرکتبی ، عیون التواریخ ،نسخة خطی کتابخانة احمد ثالث ، استانبول ، ش 2922، نسخة عکسی موجود در کتابخانة دائرة المعارف بزرگ اسلامی ؛
(7) ابن صاعداندلسی ، التعریف بطبقات الامم : تاریخ جهانی علوم و دانشمندان تا قرن پنجم هجری ، چاپ غلامرضا جمشیدنژاد اول ، تهران 1376ش ؛
(8) ابن عدیم ، بغیة الطلب فی تاریخ حلب ، چاپ سهیل زکار، بیروت ?( 1408/ 1988 ) ؛
(9) ابن ندیم ؛
(10) عبدالملک بن محمد ثعالبی ، لطائف المعارف ، چاپ ابراهیم ابیاری و حسن کامل صیرفی ، ( قاهره ? 1379/ 1960 ) ؛
11- محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری ، حوادث و وفیات 351ـ380 ه .، بیروت 1409/1989؛
(12) همو، سیراعلام النبلاء ، ج 14، چاپ شعیب ارنوؤط و اکرم بوشی ، ج 15، چاپ شعیب ارنوؤط و ابراهیم زیبق ، بیروت 1403/1983؛
(13) هلال بن محسن صابی ، الوزراء، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء ، چاپ حسن زین ، بیروت 1990؛
(14) صفدی ؛
(15) علی بن یوسف قفطی ، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء ، چاپ لیپرت ، لایپزیگ 1903؛
(16) احمدبن محمد مسکویه ، تجارب الامم ، چاپ ابوالقاسم امامی ، تهران 1366ـ1379 ش ؛
(17) محمدبن عبدالملک همدانی ، تکملة تاریخ الطبری ، ج 1، چاپ البرت یوسف کنعان ، بیروت 1961؛
(18) یاقوت حموی ، معجم الادباء ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1993؛


(19) EI 2 , s.v. "S ¤a ¦bi , " (by F. C. De Blois);
(20) M. S. Khan, "Miskawaih and T ¢a ¦bit ibn Sina ¦n", ZDMG (1967);
(21) Franz Rosenthal, A history of Muslim historiography , Leiden 1968.

/ محمدرضا ناجی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4209
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست