responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4098

 

تِهامَه ، دشتی ساحلی در امتداد دریای سرخ در مغرب شبه جزیرة عربستان .

واژه . منطقة تِهامَه (جمع آن : تِهائِم ) غور یا سافله نیز خوانده می شود. تهامه از ریشة ت ه م در لغت به معنای «شدت گرما و سکون باد و هوا» است و در اصطلاح به زمین پست با آب و هوای گرم همراه با هوای ساکن اطلاق می شود (یاقوت حموی ، ذیل مادّه ؛ ابن منظور، ذیل «تهم »). به نوشتة یکی از محققان معاصر (جوادعلی ، ج 1، ص 170)، واژة تهامه در متون عرب جنوبی به صورت تهمت و تهمتم و به معنای «سواحل پست میان کوه و دریا» آمده و ظاهراً این واژه با کلمة تِیهُوم عبری و تِیامْتو بابلی ، به معنای دریا، از یک ریشه است . به مردم منسوب به این منطقه تِهامی می گویند (یاقوت حموی ، همانجا). تهامه به مکه نیز اطلاق می شد و به پیامبر اکرم از این جهت ، تهامی می گفتند (ابن خلّکان ، ج 3، ص 381؛ حمیری ، ص 141ـ 142). بطلمیوس (متوفی 165 یا 170 میلادی ) از تهامه و ساحل دریای سرخ به نام سینایدوکولپیتا نام برده است (به نقل جوادعلی ، ج 3، ص 452ـ453، ج 4، ص 32). تهامه در پیشگوییهای سَطیح (پیشگوی عرب در قرن ششم میلادی ) به صورت تَهَمَه ضبط شده است (ابن هشام ، ج 1، ص 18). این نام در روایات و اخبار عصر جاهلی و اشعار عرب نیز بسیار آمده است (برای نمونه رجوع کنید به طبری ، ج 2، ص 285ـ286؛ بکری ، 1403، ج 1، ص 17).

جغرافیا: دشتِ وسیع تهامه از بندر عَقَبه در جنوب اردن تا سواحل جنوبی شبه جزیرة عربستان نزدیک تنگة باب الْمَنْدَب * (در جنوبیترین نقطة یمن ) امتداد دارد. این منطقه از مشرق با رشته کوههای مَدین و سَراة (در شبه جزیرة عربستان ) و کوههای غربی یمن (همگی با امتداد شمال غربی ـ جنوب شرقی ) احاطه شده است و از مغرب به دریای سرخ منتهی می شود. درازای آن بیش از دو هزار کیلومتر و پهنای آن از 60 تا 120 کیلومتر متغیراست (وصفی زکریا، ص 80). در واقع ، عرض تهامه ، از دامنه های غربی رشته کوههای مذکور تا دریای سرخ ، به دوری رشته کوهها از دریا و نزدیکی آنها به دریا بستگی دارد. این فاصله در شمال شبه جزیرة عربستان اندک و در جنوب آن بیشتر است . پهناورترین قسمت آن نزدیک جده است (محجوب ، ذیل مادّه ).

تهامه شیب اندکی به سمت مغرب دارد. با توجه به آثار جانداران دریایی که در آنجا به دست آمده ، احتمالاً این سرزمین در گذشته های دور جزو بستر دریای سرخ بوده و بتدریج با پس رفتن آب دریا و فرسایش خاک پدید آمده است (وصفی زکریا، ص 80 ـ81).

تهامه به سه قسمت عمده تقسیم می شود: تهامة حجاز به مرکزیت مکه در شمال ، تهامة عَسیر به مرکزیت اَبها در قسمت میانی و تهامة یمن به مرکزیت زَبید در جنوب (حمزه ، ص 18؛ وصفی زکریا، ص 80؛ قس کحّاله ، 1384، ص 12ـ13). تهامة یمن از دو قسمت دیگر شهرت بیشتری دارد و بیشتر مورخان به آن توجه خاصی نشان داده اند. چند منطقة دیگر نیز به تهامه معروف اند، مانند تهامة جنوبی در امتداد دریای عرب و تهامة شرقی (جوف یا یمامه ؛ ابن سعید مغربی ، ج 1، ص 145، پانویس 3؛ وصفی زکریا، همانجا).

تهامة یمن نیز بر اساس قبایل ساکن در آن ، از جنوب به شمال ، به چهار قسمت تقسیم می شود: سرزمین بنی مجید به مرکزیت الشِّقاق ، سرزمین اشعریها به مرکزیت زَبید * ، سرزمین عَکّ * ها که وسیعترین و مهمترین قسمت تهامة یمن است (دارای سه وادی و شهرهای مهمی مانند باجِلْ، بیت الفقیه * و حُدَیده * )، و سرزمین حَکَم بن سعدالعشیره (معروف به مخلاف سلیمانی ) به مرکزیت شهر باستانی عَثْر/ عَثَّر (رجوع کنید به بَعْکر، ص 323ـ324؛ عبداللّه عبدالسلام حداد، ص 41). برخی مؤلفان طول تهامة یمن را در صدر اسلام ، حدود 615 کیلومتر و عرض آن را در مناطق شمالی حدود شصت و در مناطق جنوبی کمتر از پانزده کیلومتر تخمین زده اند، که در بر گیرندة برخی نواحی بود، مانند عدن ، لَحْج ، المَنْدَب ، اَبْیَن ، زبید، حَکَم (سرزمین حکم بن سعدالعشیره ) عَثَّر و ام جَحْدم (کَتَنْبَل کنونی ) (رجوع کنید به شجاع ، 1408، ص 49ـ51؛ حَجری یمانی ، ج 1، جزء 1، ص 156ـ 158).

در تهامه کوههای مشهوری هست ، از جمله رَضْوی '، ابوقُبیس ، صفا، عرفات و حِراء (محل بعثت پیامبر اکرم ؛ سُلَمی ، ص 396، 418ـ419). همچنین رودهای بسیاری در جهت شرقی ـ غربی در آن جریان دارد که از مهمترین آنهاست : دامَه ، شهود، الحَمْض و القاحه در شمال ، مَرّ، یَلَمْلَم ، اللیث ، حَلی و بِیش در قسمت میانی و مَوْر (مهمترین رود تهامة یمن با مساحت حوضة آبریز 900 ، 7 کیلومترمربع )، مَوزَع ، رِمَع ، سُرْدُد، سِهام و زَبید در جنوب ( اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ص 39؛ الموسوعة الیمنیة ، ذیل «الاودیة »). علاوه بر آن ، در تهامه چشمه های بسیاری هست که از آب بعضی از آنها، مانند بُحَیر، برای آشامیدن و کشاورزی استفاده می شود ( رجوع کنید به سلمی ، ص 398؛ ابن مجاور، ص 64).

بیشتر سرزمین تهامه شنی ، بسیار گرم و جزو بیابانهای خشک است . متوسط دمای سالانة آن ، بویژه در قسمتهای میانی ، ْ26 تا ْ30 است . سواحل آن نیز رطوبت اندکی (45 تا 65%) دارد ( اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ص 47؛ حمزه ، ص 65). تهامة یمن از دیگر مناطق شبه جزیرة عربستان ، مرطوبتر و گرمتر است (وَهْبه ، ص 5). به علت گرمای شدید تهامه ــ که از جایی به جای دیگر متفاوت است ــ بیشتر کاروانهای بازرگانی قدیم ، شبانه از این منطقه عبور می کردند (وصفی زکریا، ص 82). همچنین بادهایی مشهور به سَموم در این منطقه می وزد که موجب حرکت شنها و ایجاد گردباد می شود (همانجا). میزان بارش در تهامه اندک است ؛ در قسمتهای شمالی کمتر از بیست وپنج میلیمتر، در قسمتهای میانی کمتر از صد میلیمتر و در قسمتهای جنوبی حدود سیصد میلیمتر در سال . خاک تهامه در بعضی مناطق حاصلخیز است و در آن نواحی محصولاتی چون ذرت ، کنجد، خرما، موز، زعفران ، انار و حبوبات به عمل می آید (باوزیر، ص 178؛ وصفی زکریا، ص 81، 118ـ119، 131؛ حجری یمانی ، ج 1، جزء 1، ص 162). عده ای از مردم تهامه به دامپروری و صیدماهی و مروارید می پردازند (وصفی زکریا، ص 82؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به مُقْحَفی ، ذیل مادّه ؛ الموسوعة الیمنیة ، ذیل مادّه ).

راه اصلی در سواحل تهامه با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی ، نقش مهمی در ارتباط شهرها و آبادیها دارد. در مسیر این راه ، در بعضی از شهرها (مانند ضُبا در شمال ، جده در قسمت میانی و حُدیْده در جنوب ) راههای دیگری با جهت غربی ـ شرقی احداث شده است که شهرهای تهامه را به قسمت میانی شبه جزیرة عربستان متصل می کند. تهامه شهرها و آبادیهای بسیاری دارد که بعضی از آنها از دوره های قدیم به جا مانده اند. مهمترین شهرهای آن عبارت اند از: الوَجْه و مدینه و یَنْبُع * در شمال ، مکه و جده در قسمت میانی ، و جازان (جیزان * ) و حدیده و زَبید (مهمترین شهر تهامة یمن در قرون نخستین اسلامی ) و حَیس * و بیت الفقیه در جنوب . بعضی از این شهرها، مانند ینبع و جازان و حدیده ، از بندرهای معروف تهامه به شمار می روند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به ابن مجاور، ص 53، 90ـ94). برخی از آبادیهای معروف و کهن تهامه اینهاست : جَبَله (که ظاهراً قدیمترین آبادی تهامه است )، جُحفه نزدیک محل غدیرخم ، بنی سعد که پیامبر اکرم در کودکی مدتی در آنجا بود، و حُدَیبیه (رجوع کنید به سلمی ، ص 408، 410ـ411).

از جمعیت تهامه اطلاع دقیقی نداریم . در برخی منابع معاصر جمعیت آن را پنج میلیون تن و جمعیت تهامة عَسیر را حدود سیصد هزار تن ذکر کرده اند ( رجوع کنید به واسعی یمانی ، ص 29، 125؛
عَرْشی ، ص 120، 125؛
حمزه ، ص 86).

تاریخ قبل از اسلام . تهامه تاریخی بسیار کهن دارد. کاوشهای باستان شناسان نشان می دهد که از هزارة هفتم پیش از میلاد، تهامه مسکون بوده ( الموسوعة الیمنیة ، همانجا)، اما ظاهراً در هزارة نخست قبل از میلاد، در دورة پادشاهی بُختُنَصَّر * (605ـ562 ق م )، از سکنه خالی بوده و عربهای سرزمین عراق برای فرار از ظلم و ستم او به تهامه رفته اند (ابن حائک ، 1403، ص 83؛
همو، 1386، ج 2، ص 286). گفته اند سلیمان پیامبر برای زیارت کعبه از تهامه عبور کرده ، و اسکندر مقدونی هم از این منطقه دیدن کرده است ( رجوع کنید به دینوری ، ص 33؛
بکری ، 1992، ج 1، ص 78).

برخی معتقدند که عَمالِقه نخستین مردمی بودند که ، به دنبال خشکسالی در یمن ، راهی تهامه شدند و تا زمان حضرت اسماعیل علیه السلام مقیم آنجا بودند ( رجوع کنید به ابن سعید مغربی ، ج 1، ص 55؛
ابن خلدون ، ج 2، ص 30). پس از آن ، تهامه اقامتگاه قبایل مُضَر، ربیعه ، اِیاد و اَنْمار (همگی از فرزندان نزاربن مَعدّبن عدنان ) گردید (ابن حائک ، 1403، همانجا؛
بکری ، 1403، ج 1، ص 57). با این حال ، احتمالاً تهامه پس از ورود قبیلة جُرهُم * محل سکونت بیشتر قبایل عرب شده است ( رجوع کنید به یعقوبی ، تاریخ ، ج 1، ص 221؛
ادریسی ، ج 1، ص 148).

کتیبه ها و بناهای باستانی بسیار در تهامه نشان می دهد که این سرزمین ، از عَدَن تا شام ، در مسیر کاروانهای تجاری قرار داشته است . تهامه همواره موردتوجه دولتهای کهن یمن و صحنة کشمکش آنها بوده است (رجوع کنید به حداد، ج 1، ص 45ـ47؛
وصفی زکریا، ص 39ـ43).

تهامة یمن ، در دوران حکومت ملوک سبأ (ح 800 ـ 115 ق م )، همواره زیر سلطة آنان قرار داشت (وصفی زکریا، ص 43ـ46). این سرزمین در طول دورة دوم فرمانروایی تبابعه (115 ق م ـ 525 میلادی ) تحت سلطة آنها بود ( رجوع کنید به دینوری ، ص 52؛
جوادعلی ، ج 2، ص 541ـ542، ج 3، ص 484، 494ـ 495). در 340 میلادی ، حبشیها برای مدتی تهامة یمن را تصرف کردند (حداد، ج 1، ص 114ـ116).

به نوشتة برخی از مورخان ، در سال 70 میلادی دین یهود وارد تهامه شد و نخستین کسی که به این دین گروید ابوکَرِب اسعد کامل (قرن پنجم میلادی )، از پادشاهان حِمیَری ملقب به تبابعه (رجوع کنید به تُبَّع * ) بود (رجوع کنید به طبری ، ج 2، ص 112؛
ابن خلدون ، ج 2، ص 67). وی در حدود 400 میلادی ، پس از تصرف تهامه خود را رسماً «ملِک سبأ و ذی ریدان و حضرموت و یمنت (یمن ) و اعرابها فی النجاد و تهامَه » خواند (حداد، ج 1، ص 118ـ119؛
پیوتروفسکی ، ص 72). این لقب طولانی پادشاهان حمیری ، از 400 میلادی به بعد بروشنی در سنگنوشته های به دست آمده از یمن دیده می شود (رجوع کنید به اِرْیانی ، ص 244ـ 245، 328).

در اواسط قرن پنجم میلادی ، همة تبابعه بجز ذونواس یوسف اشعر (حک : 515 ـ 525) مسیحی بودند و مسیحیت در تهامه رونق فراوان داشت (حداد، ج 1، ص 121ـ124). در همین زمان بر اثر ویرانی بخشهایی از سد مأرب در یمن ، افراد قبیلة نَصربن أَزد به تهامه کوچ کردند و در آنجا ساکن شدند (جرافی یمنی ، ص 73ـ74). با شکسته شدن سد مأرب (قرن ششم میلادی )، بعضی دیگر از قبایل اَزْد (از جمله قبیلة معروف عَکّ) در تهامه ساکن شدند (رجوع کنید به اصمعی ، ص 82 ـ 85؛
یعقوبی ، تاریخ ، ج 1، ص 204ـ206؛
ابن حائک ، 1403، ص 85، 250، 328؛
بکری ، 1403، ج 1، ص 13). در این دوران قبایل دیگری نیز مقیم تهامه بودند، از جمله قبیلة خُزاعه ، کِنانه ، جُشَم ، شیبان ، عبدقیس ، حَکَم ، نَهد، جُهَیْنَه ، مُزَینه ، خَوْلان ، هَمْدان و عِیاشی (طبری ، ج 2، ص 284؛
ابن حائک ، 1403، ص 85، 232؛
همو، 1386، ج 2، 275؛
ابن خلدون ، ج 2، ص 359؛
آلوسی ، ج 2، ص 151). در 525 میلادی ، اهالی حبشه به تهامه یورش بردند و آنجا حدود نیم قرن در تصرف آنان بود (وصفی زکریا، ص 47؛
حداد، ج 1، ص 124ـ 125). بنا بر یکی از سنگنوشته های تهامه ، ابرهه (حک : اواسط قرن ششم میلادی ) لقب پادشاهان حمیری را به خود اختصاص داده بود که این نشان دهندة تسلط حبشیان بر کل یمن و از جمله سرزمین تهامه است (رجوع کنید به حداد، ج 1، ص 129). در 570 میلادی ، مردم تهامه بر محمدبن خُزاعی ، کارگزار ابرهه ، شوریدند و او را به قتل رساندند و همین امر باعث لشکرکشی ابرهه به سوی مکه شد (طبری ، ج 2، ص 131، 134).

تهامه در بعضی دورانها، بویژه در اواخر قرن ششم میلادی در آغاز حکومت ایرانیان (ابناء) بر یمن ، ولایتی مستقل به شمار می رفت (سُلَمی ، مقدمة عبدالسلام محمد هارون ، ص 375) و تا ظهور اسلام تابع پادشاهان ساسانی بود (جرافی یمنی ، ص 79ـ80؛
پیوتروفسکی ، ص 80). در دورة ساسانیان ، کارگزار تهامه مأمور جمع آوری خراج این سرزمین بود. این کارگزار را مرزبان منطقة بادیه برمی گزید (ابن خرداذبه ، ص 128). تقریباً در همین زمانها، تهامه صحنة نبردهایی مثل سُلان (یعقوبی ، تاریخ ، ج 1، ص 224)، خَزاز یا خَزازی (ابن اثیر، ج 1، ص 520ـ522)، مُشَلَّل (ابن حبیب ، 1384، ص 130ـ131)، فِجار چهارم یا بَرّاض (همان ، ص 190)، نَکِیف (یاقوت حموی ، ذیل «نکیف ») و نبرد معروف بَسوس * میان قبایل مختلف عرب بود.

در عصر جاهلیت ، عَمْروبن لُحَیّ اَزْدی بت پرستی را در تهامه ، همچنانکه در جاهای دیگر شبه جزیرة عربستان ، رواج داد (ابن کلبی ، ص 58). مهمترین بتهای عَکّها و اشعریها در تهامه عبارت بودند از: سَعد؛
المنطبق ، که گفته می شود پس از اسلام شمشیری در آن یافتند و پیامبر اکرم آن را مِخذَم نامید و به خود اختصاص داد؛
و ذوالخَلَصَه که جریربن عبداللّه بَجَلی آن را شکست (همان ، ص 34ـ36؛
ابن حبیب ، 1361، ص 318؛
ابن دُرَیْد، ج 1، ص 56).

تاریخ دورة اسلامی . در آغاز دورة اسلامی ، برخی از مردم تهامه در غزوات بدر و احد و احزاب بر ضد مسلمانان جنگیدند (طبری ، ج 2، ص 500، 570). اما بیشتر مردم آنجا، بتدریج از طریق نامه و فرستادگان پیامبر اکرم مسلمان شدند (شجاع ، 1408، ص 149).

در سال ششم ، اسلام در تهامه منتشر شد و در سال هفتم ، گروهی از قبایل اشعری و عکّ مسلمان شدند (ابن سعد، ج 1، قسم 2، ص 79؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 69، 71؛
سید، ص 41). پیامبراکرم در سال هشتم ، خالدبن ولید را برای دعوت مردم یمن روانة جنوب تهامه کرد، اما وی افراد قبیلة بنی جَذِیمه را کشت و خشم رسول اکرم را بر انگیخت (طبری ، ج 3، ص 66). در قسمتهای جنوبی تهامه ، باذان (باذام * )، کارگزار ساسانیان در یمن ، مسلمان شد و تهامه مانند دیگر نواحی یمن به قلمرو اسلام پیوست . پس از آن ، پیامبر اکرم باذان را فرمانروای سراسر یمن ، از جمله تهامه ، کرد (ابن خلدون ، ج 4، ص 270؛
وصفی زکریا، ص 49).

پس از رواج اسلام در بخشهایی از تهامه ، پیامبر اکرم تعدادی از صحابه و بزرگان یمن ، از جمله علی علیه السلام ، ابوسعید خالدبن سعیدبن عاص و فَروة بن مُسَیک مرادی ، را برای آموزش اصول اسلام و جمع آوری خراج یا به عنوان عاملان خود به تهامه روانه کرد (رجوع کنید به ابومخرمه ، ج 2، ص 67؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 70ـ72).

پس از مرگ باذان ، پیامبر اکرم یمن را به سه بخش تقسیم کرد و تهامه و زیستگاه قبایل عکّ و اشعری را به یکی از صحابیان ، طاهربن أبی هاله ، سپرد (طبری ، ج 3، ص 228). در همین زمان ، أَسْوَد عَنْسی که در یمن مدعی پیامبری شده بود، با مخالفت قبیلة عکّ مواجه شد (همان ، ج 3، ص 230). ابوبکر، در همین سال و پس از به خلافت رسیدن ، سپاهی به سرداری سُوَیدبن مُقرّن و خالدبن أُسید برای سرکوبی مرتدان و مخالفان راهی تهامه کرد (همان ، ج 3، ص 249، 319). یکبار دیگر عده ای از اهالی تهامه ، از جمله برخی از اشعریها و عکّها، مرتد شدند اما سپاهیان اسلام به سرداری عبداللّه بن ابی امیه بن مُغیره مخزومی و طاهربن أبی هاله آنان را سرکوب کردند (طبری ، ج 3، ص 320ـ321؛
ابن خلدون ، ج 2، ص 492ـ493؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 75). در پی سرکوبی مرتدان ، گروهی از افراد قبایل عکّ و مَذْحِج و اشعری راهی مدینه شدند و در فتوحات اسلامی شرکت کردند (جرافی یمنی ، ص 88؛
حداد، ج 1، ص 173).

تهامه ، که تا هنگام رحلت پیامبر اکرم یکی از سه مِخلاف (استان ) یمن به شمار می رفت ، در دورة خلافت ابوبکر با مخلاف جَنَد ادغام شد و آنگاه حضرت علی علیه السلام تمام یمن و از جمله تهامه را جزو یک ولایت قرار داد (شجاع ، 1408، ص 241ـ242؛
عبداللّه عبدالسلام حداد، ص 51).

تهامه تا اواخر قرن دوم به عنوان بخشی از یمن ، زیر نظر والیان اموی و بعد والیان عباسی قرار داشت و به علت دور بودن از مراکز خلافت امویان (دمشق ) و عباسیان (بغداد)، بجز در مواردی نادر، از استقرار سیاسی نسبی و آرامش کلی برخوردار بود ( الموسوعة الیمنیة ، ذیل «تاریخ الیمن فی ظل الدولة الامویة و العباسیة »؛
سید، ص 42، 52).

در 183، مردم تهامه و از جمله قبیلة عکّ بر محمدبن خالد برمکی ، کارگزار عباسیان در یمن ، شوریدند و او را از آنجا

بیرون کردند. هارون الرشید، حَمّاد بربری را به عنوان عامل جدید بر گزید و به وی دستور داد با خشونت تمام شورشیان تهامه را سرکوب کند. حماد با سپاهی انبوه وارد تهامه شد و ساکنان تهامه را بشدت قلع و قمع کرد و آرامش را مجدداً به این سرزمین باز گرداند. بر اثر خشونت حماد، قیام مردم تهامه بر ضد دولت عباسیان ، به رهبری هیصم بن عبدالمجید هَمْدانی در 184، شکل گرفت (یعقوبی ، تاریخ ، ج 2، ص 412ـ 413؛
ابومخرمه ، ج 2، ص 64ـ65، 214؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 142ـ143).

در 202، قبایل تهامه ، بویژه عکّها و اشعریها، مجدداً از اوضاع آشفتة خلافت عباسی استفاده کردند و سر به شورش برداشتند (عماره یمنی ، ص 49ـ50).

از بدو ورود اسلام به یمن تا تأسیس نخستین دولت مستقل بنی زیاد در تهامه (204)، نام 76 عامل و کارگزار این سرزمین ضبط شده است (رجوع کنید به ابن قاسم ، قسم 1، ص 27ـ32).

در اوایل سدة سوم ، مأمون عباسی (حک : 198ـ 218) که تهامه را تصرف کرده بود، تصمیم گرفت آن را از سایر مناطق یمن جدا سازد و مستقیماً تابع بغداد کند. او سپاهی به سرداری محمدبن عبداللّه بن زیاد، از نوادگان زیادبن ابیه فرمانروای معروف امویان در عراق ، تدارک دید. ابن زیاد پس از تصرف تهامه در شعبان 204، شهر زَبید را تأسیس یا بازسازی کرد و آن را مرکز حکومت خویش قرار داد. وی در این سال حکومت بنی زیاد را پی ریزی کرد (عماره یمنی ، ص 76ـ77؛
ابن مجاور، ص 66ـ67؛
ابن خلدون ، ج 4، ص 272؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 150ـ 151). وی در 206 به یاری سپاهیان مأمون عباسی (حک : 198ـ 218) سراسر یمن و تهامه را نیز تصرف کرد (ابن مجاور، ص 68).

در 207، برخی از علویان در تهامه جنبشی به وجود آوردند که سرکوب شد (طبری ، ج 8، ص 593؛
شجاع ، 1413، ص 69ـ70).

پس از مرگ محمدبن عبداللّه بن زیاد (245)، فرزندان و نوادگانش ــ که نامدارترین آنها اسحاق بن ابراهیم ، معروف به ابوالجیش ، بود و ظاهراً حکومتش بیش از هشتاد سال به درازا کشید ــ تا 407 در تهامه حکومت کردند (رجوع کنید به عماره یمنی ، ص 55؛
ابن خلدون ، ج 4، ص 272ـ273؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 158، 189، 232).

در دورة اسلامی ، بعضی طوایف و خاندانها از جایگاه ویژه ای در این سرزمین برخوردار شدند، مانند سادات علوی بنی اَهْدَل ، اشعریها که در منطقة وسیعی از تهامه اقامت داشتند، و اَصابح که مالک بن انس اصبحی (امام مذهب مالکی ) به آن منسوب است (رجوع کنید به ابن حائک ، 1403، ص 85؛
جُرافی یمنی ، ص 62، 64؛
مقحفی ، ذیل «بنوالاهْدَل »). همچنین خاندان ابی عُقامه از مشهورترین خاندانهای این سرزمین و شافعی مذهب بودند، شماری از قاضیان تهامه از میان آنان بر خاستند (رجوع کنید به عماره یمنی ، ص 233ـ236) و بنی زَواک که از سادات حسینی بودند (برای نمونه رجوع کنید به زُبّاره یمنی ، قسم 5، بخش 2، ص 16، 108، 143).

جغرافیدانان مسلمان نیز مطالبی در بارة تهامة دورة اسلامی نوشته اند، از جمله آنکه تهامه جزو اقلیم دوم و یکی از پنج قسمت تشکیل دهندة جزیرة العرب در این دوره است ( رجوع کنید به ابن حائک ، 1403، ص 47، 85؛
بکری ، 1403، ج 1، ص 7؛
یاقوت حموی ، ذیل «جزیرة العرب »؛
قس ابن خلدون ، ج 2، ص 17). ابن خرداذبه (ص 155) تهامه را جزو اِتیوفیا (یکی از چهار بخش آباد زمین ) دانسته است . در برخی منابع جغرافیایی آمده که بعضی نواحی ، مانند ذاتِ عِرْق (ضرّیبه کنونی ) واقع در حد فاصل نجد و تهامه ، جُحْفه ، قَرْح و مَدارج العَرْج جزو نواحی مرزی تهامه است (رجوع کنید به ابن خرداذبه ، ص 125؛
بکری ، 1403، ج 1، ص 9، 14؛
همو، 1992، ج 1، ص 144). در سده های اولیة اسلامی ، در تهامه دو راه عمده میان عدن و مکه بود که هر دو از شهرها می گذشت : راه ساحلی که در امتداد دریای سرخ قرار داشت ، و راه بیابانی و دور از ساحل (معروف به جادة سلطانی ) که در زمان حکومت حسین بن سلامه (رجوع کنید به ادامة مقاله ) آباد و پررونق بود (عُماره یمنی ، ص 70ـ73؛
ابن دَیْبَع ، ص 232ـ 235؛
ابومَخْرمه ، ج 2، ص 60). همچنین نوشته اند که قسمتی از تهامه کوهستانی و مشتمل بر چند ناحیه از جمله ناحیة صَعْدَه و جُرَش و نَجْران ، است که از شمال به مکه و از جنوب به عدن محدود می شوند (رجوع کنید به اصطخری ، ص 23؛
ابن حوقل ، ص 36؛
ادریسی ، ج 1، ص 148). بنابر قول مقدسی (متوفی اواخر قرن چهارم ، ص 96)، برخی از مردم تهامه سنی مذهب بودند (نیزرجوع کنید به سید، ص 50 ـ51، 57 ـ 58؛
شجاع ، 1413، ص 126).

در بارة شهرها و بازارهای تهامه نیز مطالبی آمده است . از معروفترین بازارهای تهامه اینها بوده است : حُباشه (متعلق به قبل از اسلام که پیامبر اکرم در آن به دادوستد پرداخت )، بازار عدن (ظاهراً قدیمترین بازار تهامه ) و بازار بزرگ عَثْر (رجوع کنید به طبری ، ج 2، ص 281ـ282؛
ابن حائک ، 1403، ص 94، 98؛
یاقوت حموی ، ج 1، ص 6 و ذیل «حباشه »؛
برای شهرهای تهامه رجوع کنید به یعقوبی ، البلدان ، ص 317ـ319؛
مقدسی ، ص 84 ـ 85).

در قرن سوم ، بر اثر کم شدن نفوذ خلافت عباسیان در یمن ، رقابت میان خاندانهای حاکم در تهامه بالا گرفت ، تا جایی که خاندان آل شَراحی در ناحیة عَرْکَبة حکومتی خودمختار برپا کردند و مدت شصت سال (218ـ279) در این منطقه فرمان راندند. ظاهراً در این مدت ، دولت بنی زیاد در این ناحیه نقش سیاسی نداشت (ابن حائک ، 1386، ج 2، ص 66 و پانویس 3؛
نیزرجوع کنید به شجاع ، 1413، ص 72).

در 284، امام یحیی بن حسین بن قاسم رَسّی ملقب به هادی الی الحق و بنیانگذار حکومت امامان زیدیة یمن (متوفی 298)، در تهامه قیام کرد و با حاکمان محلی منطقه چون بنی یَعْفُر و علی بن فضل قرمطی جنگید و مناطقی از تهامه را تصرف کرد (ابن خلدون ، ج 4، ص 272؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 167، 201؛
عباسی علوی ، ص 296ـ297، 400ـ 405؛
حداد، ج 2، ص 5 ـ6).

حکومت تهامه در 293، به دستور خلیفة عباسی ، مکتفی باللّه برای مدتی به مظفربن حاج ، برادر عَجّبن حاج (عامل عباسیان در مکه )، واگذار گردید (طبری ، ج 10، ص 128). در این سال ، علی بن فضل قرمطی به شهرهای تهامه ، از جمله زَبید و کَدْراء و مَهْجَم ، یورش برد و قسمتهایی از تهامه را تصرف کرد (ابن اثیر، ج 7، ص 546؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 196ـ 198).

پس از مرگ مظفر در 298، پسرش محمد جانشین وی شد. محمد پس از اندک زمانی فرمانروایی تهامه را به یکی از سردارانش به نام ملاحظ بن عبداللّه رومی سپرد (شجاع ، 1413، ص 73ـ74). با مرگ ملاحظ در 303، امیر مکه یکی از سردارانش ، ابراهیم بن محمد حرملی ، را کارگزار تهامه کرد (ابن قاسم ، قسم 1، ص 206).

در قرن چهارم ، مذهب شافعی در تهامه رواج یافت (جَنَدی کِنْدی ، ج 1، ص 216؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 203). این مذهب به همت خاندان ابوعُقامَه ، چنان رونق یافت که تاکنون در قسمتی از تهامه باقی مانده است (سید، ص 60؛
وصفی زکریا، ص 82، 121). از اواخر سدة چهارم تا انقراض دولت بنی زیاد، حکومت تهامه به دست بردگان حبشی که در دستگاه حکومت بنی زیاد کار می کردند، همانند حسین بن سلامه افتاد (ابومخرمه ، ج 2، ص 59ـ62؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 235ـ237). حسین بن سلامه از 371 تا 403، حکومت تهامه را به نمایندگی از موالی خویش به عهده گرفت و اصلاحات بسیاری کرد (جندی کندی ، ج 2، ص 483).

در 379، عبداللّه بن قحطان بن یعفر به تهامه یورش برد و پس از شکست دادن سپاه حسین بن سلامه پیروزمندانه وارد زَبید شد و مدتی در آنجا حکومت کرد (ابن دیبع ، ص 163). در 412، نصرالدین نجاح یکی دیگر از بردگان حبشی هوادار بنی زیاد، حکومت بنونجاح * (412ـ554) را در جنوب تهامه به وجود آورد (همان ، ص 237ـ 238) اما بر اثر رقابت میان صُلَیْحیهای شیعی یمن (حک : 439ـ532) و بنونجاح حکومت تهامه چندین بار دست به دست گشت . در 452 یا 455، نصیرالدین نجاح به دست کنیزی که علی بن محمد صُلَیحی به او اهدا کرده بود، در شهر کَدْراء مسموم و کشته شد و در پی آن صلیحیان * بر تهامه تسلط یافتند (ابومخرمه ، ج 2، ص 159ـ164؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 253ـ254).

در 455 یا 456، علی بن محمد صلیحی ، اسعدبن شهاب صلیحی را عامل و کارگزار تهامه کرد. وی با مردم تهامه و خاندان بنونجاح رفتاری ملاطفت آمیز داشت (ابن دیبع ، ص 177ـ 178؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 255). علی بن محمد صلیحی ، در 458 یا 459، در راه مکه ، در یکی از شهرهای تهامه به نام مَهجَم ، به دست سعید و جَیّاش ، فرزندان نجاح ، کشته شد و حکومت زَبید (مرکز تهامه ) مجدداً به بنونجاح رسید (ابن دیبع ، ص 179ـ182؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 257ـ 258). برخی تاریخ قتل وی را 473 دانسته اند ( رجوع کنید به ابن خلّکان ، ج 3، ص 414؛
ابن مجاور، ص 73).

در حدود 460، احمدبن علی بن محمد صلیحی هَمْدانی برای اینکه مادرش را از چنگ بنونجاح نجات دهد، به تهامه یورش برد و پس از کشتار عظیم حبشیان هوادار بنونجاح تهامه را مجدداً تصرف کرد. در 479، بار دیگر بنونجاح توانستند زَبید را تصرف کنند و بر تهامه تسلط یابند (عماره یمنی ، ص 105ـ 112). در همین سال ، سعیدبن نجاح حبشی عربهای تهامه را در واقعة کَظائِم قتل عامل کرد (همان ، ص 121ـ122).

در 481، سعیدبن نجاح ، معروف به اَحْوَل ، با توطئة همسر احمدبن علی بن محمد صلیحی در حصن یا جبل الشعر کشته شد و تهامه بار دیگر زیر فرمان اسعدبن شهاب صلیحی قرار گرفت و همان سیاست خوش رفتاری را با مردم تهامه ادامه داد (ابن قاسم ، قسم 1، ص 272).

جیّاش بن نجاح (متوفی 498 یا 500)، مؤلف کتاب المفید فی اخبار زبید و ملقب به ملک مکین ، مشهورترین فرمانروای بنونجاح ، پس از کشته شدن برادرش مدتی به هند رفت . وی در 482 یا 483، بر تهامه چیره شد و تا زمان مرگش بر زبید و دیگر شهرهای تهامه فرمان راند (ابن مجاور، ص 107؛
ابن دیبع ، ص 243ـ 245؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 272ـ275). پس از مرگ جیّاش ، دولت بنونجاح به مدت نیم قرن دچار تزلزل و اختلافات داخلی شد، تا اینکه در 554، علی بن مهدی رُعینی حِمْیَری آن را منقرض کرد (ابن دیبع ، ص 247ـ249).

علی بن مهدی رُعینی ، بنیانگذار دولت نوپای بنی مهدی ، پس از چهار ماه فرمانروایی ، در شوال 554 وفات یافت و حکومت تهامه به فرزندش مهدی رسید (عماره یمنی ، ص 184ـ 188). پس از مرگ مهدی در 558، دولت بنی مهدی به مدت ده سال دچار تشتت شد. این خاندان نیز در 569 به دست ایوبیان مصر منقرض گردید و افراد خاندان بنی مهدی در 570 قتل عام شدند (ابن دیبع ، ص 264؛
ابومخرمه ، ج 2، ص 127ـ 128؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 315).

در 569، شمس الدوله ملک معظم توران شاه بن ایوب ، برادر صلاح الدین ایوبی ، فاتحانه وارد زبید شد. وی در 571 به مصر بازگشت و حکومت تهامه را به ابومیمون سیف الدوله مبارک بن کامل بن علی بن مُقلَّدبن مُنقِذ کِنانی و او نیز حکومت را به برادرش ، خطّاب ، سپرد (ابومخرمه ، ج 2، ص 36ـ 38، 69).

در 579، سیف الاسلام طُغتکین بن ایوب حاکم تهامه شد و پس از چهارده سال فرمانروایی درگذشت (همان ، ج 2، ص 101ـ 104). در اواخر قرن ششم ، مردم تهامه علیه ظلم و ستم ملک مُعِز اسماعیل بن طُغتکین (حک : 593 ـ599) قیام کردند. در این قیام ، معز در حومة شهر زبید کشته شد (جندی کندی ، ج 2، ص 535؛
ابومخرمه ، ج 2، ص 19ـ20).

در اوایل قرن هفتم ، حکومت تهامه به ملک ناصر ایوب بن طغتکین رسید و چون خردسال بود ناگزیر اتابکش ، سیف الدین سُنْقُر، ادارة امور را به عهده گرفت . با کشته شدن ملک ناصر در 611 یا 615 به دست وزیرش بدرالدین غازی ، حکومت تهامه به ملک مسعود صلاح الدین یوسف بن کامل ، آخرین حاکم ایوبی ، رسید (جندی کندی ، ج 2، ص 537ـ 538؛
ابن دیبع ، ص 292). ملک مسعود در 625 تهامه را به قصد شام ترک کرد و نورالدین عمربن علی بن رسول را به جانشینی خویش در تهامه گماشت . نورالدین با شنیدن خبر مرگ ملک مسعود در راه مکه ، اعلام استقلال کرد و دولت بنورسول * (حک : 626ـ 858) را بنیان گذارد (جندی کندی ، ج 2، ص 541؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 417ـ 419).

در 647، نورالدین عمربن رسول کشته شد و پسرش ، ملک مظفر یوسف بن عمر، جانشین وی شد و در اندک زمانی تمامی سرزمین تهامه را تصرف کرد. پس از او پسرش ، ملک اشرف ، به حکومت رسید و تقریباً تا اواخر قرن هفتم حکومت کرد (جندی کندی ، ج 2، ص 544ـ545؛
ابومخرمه ، ج 2، ص 72ـ 74، 181ـ183) و ملک مؤید داودبن یوسف رسولی غسّانی (حک : 696ـ721) پس از او فرمانروای تهامه شد (ابن دیبع ، ص 341ـ349؛
ابومخرمه ، ج 2، ص 72ـ74).

در دورة حکومت ملک مجاهد ابوالحسن علی بن داود رسولی (حک : 721ـ764)، در تهامه تزلزل و ناامنی ایجاد شد، به طوری که در 724، نفوذ بنورسول در اکثر مناطق تهامه از بین رفت . در 754، قبایل مَعازِبه تعدادی از شهرهای تهامه را سوزاندند و در 763، نورالدین محمدبن میکائیل ، کارگزار ملک مجاهد ایوبی ، در بخشهایی از تهامه علیه بنورسول قیام کرد (ابومخرمه ، ج 2، ص 139، 149؛
ابن قاسم ، قسم 1، ص 500، قسم 2، ص 517ـ 518). در دورة ملک افضل عباس بن علی غسانی جَفْنی (حک : 764ـ 778) نیز تهامه ناآرام بود ( رجوع کنید به ابومخرمه ، ج 2، ص 105ـ107). از دیگر فرمانروایان رسولی تهامه ، ملک اشرف اسماعیل بن عباس غسانی جفنی بود که تألیفات متعددی نیز داشت (رجوع کنید به همان ، ج 2، ص 20ـ21).

در قرن نهم ، شورشهای متعددی در تهامه رخ داد که از آن جمله است : فتنة قبیله معازبه در زَبید در 806، قیام مردم علیه حاکم تهامه در 836 و نیز قیام آنها در 843 و 844، و تخریب و سوزاندن شهرهایی چون مَهجَم و قَحَمَه و کَدراء در 855 (ابن قاسم ، قسم 2، ص 560 ـ561، 570، 578 ـ 579، 584 ـ 585).

در زمان دولت بنورسول ، در تهامه نهضت علمی و ادبی و فرهنگی ایجاد شد و بزرگانی چون خَزْرَجی (مورخ ) و فیروزآبادی (ادیب و زبان شناس و مؤلف کتاب مشهور القاموس المحیط ) از حمایت فرمانروایان بنی رسول بر خوردار شدند ( رجوع کنید به بعکر، ص 375ـ381).

با سقوط دولت بنورسول در 858، دولت بنوطاهر (حک : 858 ـ 923) در تهامه تأسیس شد (ابن قاسم ، قسم 2، ص 585 ـ 586). در دورة ملک مجاهد شمس الدین بن طاهر (حک : 858 ـ 883)، مردم تهامه در 871 و 875 بر ضد وی قیام کردند و حکومت به ملک منصور تاج الدین عبدالوهاب بن داود (حک : 883 ـ 894) رسید. پس از مرگ ملک منصور، ملک ظافر عامر، نامدارترین و آخرین حاکم خاندان بنوطاهر، به حکومت رسید. در زمان وی ، شورشهای زیادی در تهامه رخ داد که منجر به انقراض دولت بنوطاهر به دست ممالیک چَرْکَسی مصر گردید (همان ، قسم 2، ص 603، 605، 615، 650؛
صبری پاشا، ص 106ـ 107؛
برای اطلاع بیشتررجوع کنید به ابن دیبع ، ص 422ـ471؛
طاهریان یمن * ).

در 923، حکومت ممالیک مصر به دست سلطان سلیم عثمانی از بین رفت و ممالیک حاکم بر تهامه ناگزیر با سلطان جدید عثمانی بیعت کردند و تا 945 در یمن فرمان راندند (باوزیر، ص 202؛
حداد، ج 2، ص 193).

در 952، عثمانیها وارد تهامه شدند و تا 1045 بر مناطق گوناگون تهامه تسلط داشتند (رجوع کنید به ابن قاسم ، قسم 2، ص 690ـ693؛
غالبی ، ص 23). از اوایل سدة یازدهم تا اواسط سدة سیزدهم ، تهامه همانند سایر نواحی یمن زیرفرمان امامان زیدیه قرار گرفت (رجوع کنید به حداد، ج 2، ص 215ـ 235). در 1249، ابراهیم پاشا، فرزند محمدعلی پاشا و والی عثمانی مصر، تهامه را فتح کرد و دورة دوم حکومت ترکها بر تهامه آغاز شد که تا 1337 ادامه یافت (همان ، ج 2، ص 236، 300). در 1319، قبیلة زَرانیق (از قبایل بزرگ منطقه ) در تهامه شورش کرد و دولت عثمانی با دشواری بسیار توانست این شورش را سرکوب کند (همان ، ج 2، ص 246).

در 1328، سیدمحمدبن علی ادریسی در تهامة عسیر بر ضدّ عثمانیها قیام کرد و با کمک ایتالیاییها به امام یحیی بن محمد حمیدالدین ، از امامان زیدی یمن که از اوایل قرن چهاردهم سلسله ای موروثی در آنجا تأسیس کرده بود، یورش برد و در 1331 امارت ادریسیان را در تهامه تأسیس کرد (همان ، ج 2، ص 261، 267).

انگلیسیها، پس از تصرف تهامه در جنگ جهانی اول (1914ـ 1918)، آن را در 1300 ش / 1921 به سیدمحمدبن علی ادریسی سپردند که با مرگ وی به فرزندانش رسید (همان ، ج 2، ص 262ـ264). در 1303 ش / 1924 سپاه امام یحیی برای مصاف با سپاهیان سیدحسن ادریسی به تهامه آمد (وصفی زکریا، ص 75؛
حداد، ج 2، ص 262ـ263، 268).

در 1307 ش / 1928، قبیلة زرانیق بار دیگر در تهامه بر ضد امام یحیی شورش کرد. در 1309 ش / 1930 تهامة عسیر و امارت ادریسیان جزو قلمرو سعودیها شد و در 1313 ش / 1934، میان سعودیها و سپاهیان امام یحیی زیدی در تهامه جنگ در گرفت (حداد، ج 2، ص 266، 268).

از تهامه بزرگان بسیاری برخاسته اند که برخی از مشهورترین آنان عبارت اند از: حُصَین بن نَضْله ، معروف به کاهن ، که در دوران جاهلیت به بزرگ اهل تهامه مشهور بود؛
عبدالرحمان غافِقی تِهامی (متوفی 114)، فاتح بخشی از فرانسه (بعکر، ص 164، 203ـ207)؛
ابوقُرّه موسی بن طارق زَبیدی ، شاگرد مالک بن اَنَس و مؤلف اولین مسند حدیث در تهامه (ابومحزمه ، ج 2، ص 259ـ260؛
بعکر، ص 325)، و بزرگان دیگری که به زَبید منسوب اند، از جمله عبدالرحمان بن علی دَیْبَع زبیدی ، مورخ قرن دهم و مؤلف قرّة العیون بأخبار الیمن المیمون و نیز بغیة المستفید باخبار مدینة زبید ، محمد مرتضی حسینی زبیدی مؤلف تاج العروس من جواهر القاموس ، محمدبن ابی بکر، معروف به ابن حَطّاب زبیدی ، فقیه ؛
علی بن عبدالرحمان حداد، ترویج کنندة طریقت قادریه ؛
علی بن عمربن دَعْسین ، مروّج طریقة شاذلیه در تهامه (بعکر، همانجا)؛
ابوبکربن عیسی بن عثمان اشعری ، معروف به ابن حَنْکاس ، فقیه حنفی بزرگ تهامه (همان ، ص 422ـ423)؛
ابوالحسن علی بن محمد تهامی (متوفی 410 یا 416)، شاعر مشهور عرب (ابن خلّکان ، ج 3، ص 378ـ381)؛
حسن بن محمد تهامی ، شاعر سدة چهارم و پنجم (کحّاله ، 1957ـ1961، ج 3، ص 278)؛
و حسین بن علی قمی معروف به ابن قم ، شاعر صلیحیها (عماره یمنی ، ص 194).

همچنین صحابیان و محدّثان و فقها و متکلمانی که با عنوان اشعری شناخته می شوند (مثلاً ابوموسی اشعری ، ابوالحسن اشعری و سعدبن عبداللّه اشعری ) همه به تهامه منسوب اند.


منابع :
(1) محمود شکری آلوسی ، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب ، چاپ محمد بهجة اثری ، بیروت ?( 1314 ) ؛
(2) ابن اثیر؛
(3) ابن حائک ، صفة جزیرة العرب ، چاپ محمدبن علی أکوع ، صنعاء 1403/1983؛
(4) همو، کتاب الاکلیل ، ج 2، چاپ محمدبن علی أکوع ، قاهره 1386/1966؛
(5) ابن حبیب ، کتاب المحبّر ، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن 1361/1942، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(6) همو، کتاب المنمّق فی اخبار قریش ، چاپ خورشید احمد فارق ، حیدرآباد دکن 1384/1964؛
(7) ابن حوقل ؛
(8) ابن خرداذبه ؛
(9) ابن خلدون ؛
(10) ابن خلّکان ؛
(11) ابن درید، کتاب الاشتقاق ، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، بغداد 1399/1979؛
(12) ابن دیبع ، کتاب قرّة العیون بأخبار الیمن المیمون ، چاپ محمدبن علی أکوع ، ( بیروت ) 1409/ 1988؛
(13) ابن سعد؛
(14) ابن سعید مغربی ، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب ، چاپ نصرت عبدالرحمان ، عمان 1402/1982؛
(15) ابن قاسم ، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی ، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره 1388/ 1968؛
(16) ابن کلبی ، کتاب الاصنام ، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره 1332/ 1914؛
(17) ابن مجاور، صفة بلاد الیمن و مکة و بعض الحجاز، المسماة تاریخ المستبصر ، چاپ اسکار لوفگرن ، بیروت 1407/1986؛
(18) ابن منظور؛
(19) ابن هشام ، السیرة النبویة ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری ، و عبدالحفیظ شلبی ، بیروت : داراحیاء التراث العربی ، ( بی تا. ) ؛
(20) عبداللّه طیب بن عبداللّه ابومخرمه ، تاریخ ثغرعدن ، چاپ اسکار لوفگرن ، لیدن 1936ـ ( 1950 ) ؛
محمدبن محمد ادریسی ، کتاب نزهة

(21) المشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره : مکتبة الثقافة الدینیه ، ( بی تا. ) ؛
(22) مطهرعلی اریانی ، نقوش مسندیة و تعلیقات ، یمن 1990؛
(23) اصطخری ؛
(24) عبدالملک بن قریب اصمعی ، تاریخ العرب قبل الاسلام ، چاپ محمدحسن آل یاسین ، بغداد 1379/ 1959؛
(25) اطلس المملکة العربیة السعودیة ، ریاض : وزارة التعلیم العالی ، 1420/2000؛
(26) سعید عوض باوزیر، معالم تاریخ الجزیرة العربیة ، عدن 1385/1966؛
(27) عبدالرحمان بعکر، کواکب یمنیة فی سماء الاسلام ، بیروت 1410/1990؛
(28) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری ، کتاب المسالک و الممالک ، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری ، تونس 1992؛
(29) همو، معجم ما استعجم من اسماءالبلاد و المواضع ، چاپ مصطفی سقا، بیروت 1403/1983؛
(30) میخائیل ب . پیوتروفسکی ، الیمن قبل الاسلام و القرون الاولی للهجرة : القرن الرابع حتی العاشر المیلادی ، تعریب محمد شعیبی ، بیروت 1987؛
(31) عبداللّه جرافی یمنی ، المقتطف من تاریخ الیمن ، بیروت 1407/1987؛
(32) محمدبن یوسف جندی کندی ، السلوک فی طبقات العلماء و الملوک ، چاپ محمدبن علی أکوع ، صنعاء، ج 1، 1414/1993، ج 2، 1416/ 1995؛
(33) محمدبن احمد حجری یمانی ، مجموع بلدان الیمن و قبائلها ، چاپ اسماعیل بن علی أکوع ، صنعاء 1416/1996؛
(34) محمدیحیی حداد، تاریخ الیمن السیاسی ، بیروت 1407/1986؛
(35) فؤاد حمزه ، قلب جزیرة العرب ، ریاض ?( 1352/1933 ) ؛
(36) محمدبن عبداللّه حمیری ، الرّوض المعطار فی خبر الاقطار ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1984؛
(37) احمدبن داوود دینوری ، الاخبار الطوال ، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر ( 1379/1959 ) ، چاپ افست بغداد ( بی تا. ) ؛
(38) محمدبن محمد زباره یمنی ، ائمة الیمن بالقرن الرابع عشر للهجرة ، ( قاهره ) 1375ـ ؛
(39) عرام بن اصبغ سلمی ، کتاب أسماء جبال تهامة و سکانها و ما فیها من القری و ما ینبت علیها من الاشجار و ما فیها من المیاه ، در نوادر المخطوطات ، ج 8 ، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، قاهره : شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی ، 1394/1974؛
(40) ایمن فؤاد سید، تاریخ المذاهب الدینیة فی بلاد الیمن حتی نهایة القرن السادس الهجری ، قاهره 1408/1988؛
(41) عبدالرحمان عبدالواحد شجاع ، الیمن فی صدرالاسلام : من البعثة المحمدیة حتی قیام الدولة الامویة ، دمشق 1408/1987؛
(42) همو، الیمن فی عیون الرحالة ، بیروت 1413/1993؛
(43) ایوب صبری پاشا، مرآة جزیرة العرب ، ترجمة و تعلیق احمد فؤاد متولّی و صفصافی احمد مرسی ، قاهره 1419/1999؛
(44) طبری ، تاریخ (بیروت )؛
(45) علی بن محمد عباسی علوی ، سیرة الهادی الی الحق یحیی بن الحسین علیه و آله السلام ، چاپ سهیل زکار، بیروت 1401/1981؛
(46) عبداللّه عبدالسلام حداد، مدینة حیس الیمنیة : تاریخها و آثارها الدینیة ، قاهره 1419/1999؛
(47) حسین بن احمد عرشی ، کتاب بلوغ المرام ، فی شرح مسک الختام فی من تولّی ملک الیمن من ملک و امام ، چاپ انستاس ماری کرملی ، ( قاهره ? 1939 ) ، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(48) جوادعلی ، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بغداد 1413/1993؛
(49) عماره یمنی ، تاریخ الیمن ، المسمّی المفید فی أخبار صنعاء و زبید ، چاپ محمدبن علی أکوع ، صنعاء 1985؛
(50) سلوی سعد سلیمان غالبی ، الامام المتوکل علی اللّه اسماعیل بن القاسم و دوره فی توحید الیمن : 1054ـ1087 ه / 1644ـ1676 م ، ( بی جا: بی نا. ) ،1411/1991؛
(51) عمر رضا کحّاله ، جغرافیة شبه جزیرة العرب ، چاپ احمدعلی ، مکه 1384/1964؛
(52) همو، معجم المؤلفین ، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(53) فاطمه محمد محجوب ، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة ، ج 10، قاهره : دارالفکر العربی ، ( بی تا. ) ؛
(54) ابراهیم احمد مقحفی ، معجم البلدان و القبائل الیمنیة ، صنعاء 1422/2002؛
(55) مقدسی ؛
(56) الموسوعة الیمنیة ، زیر نظر احمد جابر عفیف و دیگران ، صنعاء 1412/1992، ذیل «الاشعر» (از معجم مقحفی )، «الادویة » (از م . اسماعیل محمد متوکل )، «تاج العروس » (از حسین عبداللّه عمری و ابراهیم محمد صلوی )، «تاریخ الیمن فی ظل الدولة الامویة و العباسیة » (از حسین عبداللّه عمری )، «تهامة » (از فرانسین استون )؛
(57) عبدالواسع بن یحیی واسعی یمانی ، تاریخ الیمن ، المسمّی فرجة الهموم و الحزن فی حوادث و تاریخ الیمن ، صنعاء 1991؛
(58) احمد وصفی زکریا، رحلتی الی الیمن ، دمشق 1406/1986؛
(59) حافظ وهبه ، جزیرة العرب فی القرن العشرین ، ( قاهره ? 1375/1956 ) ؛
(60) یاقوت حموی ؛
(61) یعقوبی ، البلدان ؛
(62) همو، تاریخ .

/ ستار عودی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 4098
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست