responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3907

 

تنازع ، اصطلاحی در نحو. تنازع در لغت به معنای با یکدیگر اختلاف یافتن و مخاصمت کردن است (ابن منظور، ذیل «نزع ») و در اصطلاح علم نحو آن است که یک معمول (متنازَعٌفیه )، دو یا چند عامل داشته باشد (عباس حسن ، ج 2، ص 176). نحویان مبحث تنازع را بر اساس شواهد شعری و برخی مثالهای ساختگی مطرح کرده اند و اصطلاح «عامل » را در نحو به «مؤثر» در فلسفه تشبیه کرده و التزام به اصلِ «جایز نبودن اجتماع دو عامل برای یک معمول » را مطرح کرده اند؛ ازینرو، در احکام تنازع اختلاف نظر و تشتّت به وجود آمده است (همان ، ج 2، ص 191)، برای مثال در جملة «قامَ و خرجَ فلانٌ» عاملِ رفعِ «فلان » فقط یکی از دو فعل است اما با قطعیت نمی توان یکی را انتخاب کرد، زیرا با انتخاب هر کدام ، موقعیت فعل دیگر در ابهام قرار می گیرد. در جملة «دَخَلَتْ و رَأیتُ فلانة » نیز «فلانة » را یا باید منصوب خواند زیرا مفعولِ «رأیتُ» است ، یا مرفوع زیرا فاعلِ «دخلتْ» است .

نحویان کوفه ، به جای تنازع ، اصطلاح «اِعمال عاملَین » و دیگر نحویان سده های دوم تا چهارم ، لفظ «اعمال » را به کار برده اند ( رجوع کنید به سیبویه ، ج 1، ص 73؛ مُبرّد، ج 3، ص 112؛ زَجّاجی ، ص 111؛ ابن جِنّی ، ج 2، ص 170). زَمَخشَری (متوفی 538) با تعبیر «اِضمار فاعل » به بیان قاعدة آن پرداخته است ( رجوع کنید به ص 11). نحویان بصره ، به اعتبار نزدیکی عامل دوم به معمول ، معتقد به اِعمال عامل دوم اند (سیبویه ، ج 1، ص 74، 77؛ مبرّد؛ زجّاجی ، همانجاها) و کوفیان با توجه به اینکه کلام با عاملِ

اول شروع می شود، برای اِعمال عامل اول اتفاق نظر دارند

(ابن انباری ، ج 1، ص 86) و هر دو گروه برای رفع نزاع در کلام ، متنازعٌفیه را، غیر از حالت رفع ، معمول یکی از دو عامل در نظر گرفته اند و عامل دیگر را از معمول بی نیاز می دانند ولی در مورد معمولِ مرفوع ، استغنا جایز نیست زیرا اگر متنازعٌفیه ، معمولِ عاملِ اول باشد، عاملِ دوم با ضمیر ذکر می شود، مانند «قام و خرج التلمیذان » که برای رفع نزاع به شکل «قام و خرجا التلمیذان » در می آید و چنانچه معمولِ عامل دوم باشد، عامل اول با ضمیر مطابق با معمول می آید، مانند «قاما و خرج التلمیذان »، که از موارد جوازِ «عود ضمیر بر متأخّر» است (برای تفصیل رجوع کنید به عباس حسن ، ج 2، ص 181ـ 188).

در تنازع مسائل دیگری نیز مطرح است ، از جمله آنکه متنازعٌفیه می تواند به صورت مرفوع یا منصوب برای هر دو عامل یا مرفوع برای یکی و منصوب برای دیگری یا مجرور برای هر دو عامل ظاهر شود و دو عامل ، اعم از فعل و شبه فعل بجز فعل تعجب ، می توانند متصرف باشند. همچنین معمول می تواند پس از دو عامل واقع شود (برای تفصیل رجوع کنید به همان ، ج 2، ص 175ـ192).

برخی پیشینیان در بحث تنازع ، از شاعران معروف عرب ، از جمله امرؤالقیس (متوفی سدة ششم میلادی ) و فَرَزْدَق (متوفی 110)، مثال آورده و به بررسی موضوع پرداخته اند ( رجوع کنید به سیبویه ، ج 1، ص 77، 79؛ زجّاجی ، ص 115؛ زمخشری ، ص 12؛ ابن انباری ، ج 1، ص 84 ـ 88). آیة 35 سورة احزاب نیز از مثالهای مشهور بحث تنازع است .

در دستور زبان فارسی به اصطلاح تنازع ، به سبب مطرح نبودن موضوعِ اِعراب ، مانند نحو عربی پرداخته نشده است ، مثلاً در جملة «فلانی برخاست و خارج شد» چنانچه فاعل هر دو فعل را «فلانی » بدانیم یا برای فعل دوم ضمیر مستتر فرض کنیم یا فعل دوم را جمله ای مستقل به شمار بیاوریم که ضمیر «او» از ابتدای آن حذف شده است ، هیچیک بر ساختار و ظاهر جمله تأثیر ندارد. برخی دستورنویسان اینگونه مطالب را در مبحث «حذف » آورده اند ( رجوع کنید به دستور زبان فارسی پنج استاد ، ج 2، ص 236). برخی نیز عنوان «تنازع » را در دستور زبان فارسی به کار برده و مثالهایی هم ذکر کرده اند، مانند «کتابی که خریده ای به این قیمت نمی ارزد»، که «کتاب » متنازعٌفیه است ؛ یعنی مفعولِ فعل اول و نهادِ فعل دوم است ( رجوع کنید به انوری و احمدی گیوی ، ص 313ـ316).


منابع :
(1) ابن انباری ، الانصاف فی مسائل الخلاف بین النحویین : البصریین ، و الکوفیین ، و معه کتاب الانتصاف ، من الانصاف تألیف محمد محی الدین عبدالحمید، قاهره 1380/1961؛
(2) ابن جنّی ، الخصائص ، چاپ محمدعلی نجار، ( قاهره 1372ـ1376/ 1952ـ1957 ) ، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(3) ابن منظور؛
حسن انوری و حسن احمدی

(4) گیوی ، دستور زبان فارسی 2، تهران 1378ش ؛
(5) دستور زبان فارسی ( پنج استاد )، تألیف عبدالعظیم قریب و دیگران ، به کوشش امیراشرف الکتابی ، تهران 1370ش ؛
(6) عبدالرحمان بن اسحاق زجّاجی ، کتاب الجمل فی النحو ، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت 1405/1985؛
(7) محمودبن عمر زمخشری ، کتاب المفصّل فی النّحو ، اسلو 1879؛
(8) عمروبن عثمان سیبویه ، کتاب سیبویه ، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، قاهره ?( 1385/ 1966 ) ، چاپ افست بیروت 1411/1991؛
(9) عباس حسن ، النحوالوافی ، ج 2، قاهره 1966، چاپ افست تهران 1367ش ؛
(10) محمدبن یزید مبرّد، المقتضب ، چاپ محمد عبدالخالق عضیمة ، بیروت ?( 1382/ 1963 ) .

/ سعید نجفی اسداللّهی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3907
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست