responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3812

 

تکیه ، مکان گردآمدن صوفیان ، مزار مشایخ صوفیه ، اقامتگاه موقت صوفیان در سفر، مهمانپذیر رایگان در شهرهای زیارتی ، و بویژه در ایران محل برگزاری مراسم سوکواری پیشوایان دین بویژه سوکواریهای ماه محرّم و اجرای تعزیه .

واژة تکیه و ترکیبات هم خانوادة آن (تکیه دادن ، تکیه داشتن

و تکیه کردن ) به معنای پشت به چیزی گذاشتن ، اعتماد

کردن ، پشت دادن و آسایش نمودن و راحت کردن ، چیزی

که بر آن پشت گذارند، در فارسی از قدیم کاربرد بسیار داشته است ( رجوع کنید بهدهخدا، ذیل واژه ). این واژه در زبان ترکی و فارسی

و سپس عربی معنای اصطلاحی ( رجوع کنید به سطور پیشین ) یافته است . سبب این امر، آن بوده است که ساکنان تکیه برای گذران

زندگی بر درآمد اوقاف و کمکهای نیکوکاران اتکا می کرده اند ( الموسوعة الفلسطینیه ، ذیل «تکایا»). این واژه قطعاً عربی نیست و در فرهنگهای کهن لغت عربی نظیر آثار ابن فارس ، جوهری و ابن منظور و مرتضی زبیدی وجود ندارد؛ ازینرو در بارة اصل آن وحدت رأی در بین واژه نامه نویسان دیده نمی شود. دزی (ذیل واژه ) در بارة منشأ واژه سکوت کرده

و در عین حال قول فلیشر را که کلمه را به صورت تَکُیَه

ضبط کرده ، نادرست خوانده است . فلیشر این کلمه را مشتق

از «اتّکا» می دانسته است . به نوشتة لاله تیک (ج 1، ص 533) این کلمه فارسی و بر گرفته از تُکا'ه عربی است گویا مراد او کلمة «تُکَأَة » به معنای عصا و هر چیزی است که بدان تکیه کنند ( رجوع کنید بهمرتضی زبیدی ، ذیل «وَکَأ»). کلمان هوار (به نقل از الموسوعة الفسطینیه ، ذیل «تکایا») نیز آن را فارسی و به معنای پوست (= تکّه ) دانسته و گفته است که چون درویشان در مراکز خود از پوست بره استفاده می کردند، به این مکانها بتدریج

تکیه گفته شد (نیز رجوع کنید به موسوعة حلب ، ج 2، ص 384). پیرنیا تکیه را به معنای مطلق بنای بلند دانسته است (به نقل از سلطان زاده ، ص 182). به نظر محمد عدنانی (ص 97) واژة تکیه ترکی و مأخوذ از تُکَأَة عربی است و به همین دلیل جمع درست آن باید تُکَآت باشد ولی چون واژة تکایا در زبان عربی رواج یافته کاربرد آن جایز است . نویسندگان المعجم الوسیط (ج 1، ص 86) نیز بدون هیچ توضیحی این واژه را ترکی دانسته اند.

در عثمانی . نخستین بار در جهان اسلام ، تکیه به معنای اقامتگاه صوفیان به کار رفته و با مکانهای دیگری همچون

رباط ، زاویه ، خانقاه ، دُوَیره و لنگر مشابهت داشته است ( �رجوع کنید بهکیانی ، ص 100، 180ـ181؛ شریف یوسف ، ص 476؛ دیکی ، ص 40؛ چشتی ، ص 421، 539). تکیه های صوفیان از حدود سدة هشتم و بیشتر در قلمرو عثمانیان رایج شد و همانند نهادهای مشابه ، شیوة زندگی در آنها عابدانه ، همراه با رهبانیت و اعتکاف بود (دیکی ، همانجا). در ایالات مرکزی عثمانی ، یعنی آناطولی و روم ایلی ، کاربرد واژة زاویه هم زمان با تکّه (تکیه ) رایج بود چنانکه برای نمونه عطائی در حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق (سدة دهم ) از مسجد و خانقاهی به نام بازرگان تکیه سی ( رجوع کنید به ص 603) و زاویة علی بابا در محلة روم ایلی حصار، که دُورْمِش دده تکیه یا بکتاشی تکیه سی نیز خوانده شده ( رجوع کنید به ص 608)، نام برده است . اولیا چلبی هنگام نام بردنِ شماری از اقامتگاههای درویشان در شهرهای کوچک و بزرگ عثمانی غالباً از کلمة تکیه استفاده کرده است ( رجوع کنید به ج 1، ص 320، ج 2، ص 17، 133، ج 3، ص 329، 449، ج 4، ص 11، 36). پیرزاده نائینی ، که در سدة سیزدهم از استانبول دیدن کرده ، با اشاره به تعدد و رونق تکایای این شهر، از دهها تکیه متعلق به طریقتهایِ بکتاشیه ، مولویه ، قادریه ، نقشبندیه ، رِفاعیه ، خلوتیه ، جَلَویه ، چَشتیه ، شاذلیه ، شَعْیائیه ، بَدویه ، گلشنیه سخن گفته است (ج 2، ص 120) که برای نمونه از این میان ، طریقت مولویه شش تکیة مخصوص به خود داشته که در این تکایا سماع هفتگی برگزار و درآمد مستغلات و موقوفاتِ بسیاری ، صرف هزینه های آنها می شده است (همان ، ج 2، ص 121ـ122).

تکیه در عثمانی معمولاً شامل این قسمتها بوده است : سماع خانه یا توحیدخانه * (جایگاه ذکر)، تربت / تربه (مدفن شیوخ ؛ رجوع کنید به بقعه * )، حرم (محل سکونت خانوادة شیوخ )، سَلاملیق (اتاقهای پذیرایی و اسکان درویشها و مهمانان )، آشپزخانه ، گاه مسجد و گوشه ای مختصِ خلوت ( د. اسلام چاپ دوم ، ذیل «تکّه ») اما بسته به گرایشهای فکریِ طریقتها، تفاوتها و ویژگیهایی نیز وجود داشته است ، برای نمونه سماع خانه یا اتاق ذکر در تکیه های بکتاشی با لوحه هایی حاوی نام ائمة اطهار تزئین می شده و ورود به آنجا برای افراد خارج از طریقت ممنوع بوده است ( رجوع کنید به پیرزاده نائینی ، ج 2، ص 123).

آتاتورک در 1303/ 1886 فعالیت تکیه ها و دامنة نفوذ آنها را محدود کرد و بسیاری از تکایا، بویژه تکایای بکتاشی ، به آلبانی منتقل شد، اما با روی کار آمدن نظام کمونیستی از فعالیت تکایا در این کشور نیز کاسته شد. سپس از دهة 1990 میلادی با سقوط نظام مذکور، این تکیه ها بار دیگر رونق یافتند ( رجوع کنید بهبکتاشیه * ؛ تیرانا * ).

امروزه علاوه بر آلبانی ، در کشورهایی نظیر یونان ، که گروههای اخوت کمابیش به فعالیت خود ادامه می دهند، اصطلاح تکّه غالباً به آرامگاه اولیا اطلاق می شود ( د. اسلام ، همانجا). شایان ذکر است که اکنون در خود ترکیه نیز برگزاری مراسم سماع صوفیان مولویه ، گرچه گاه با هدف جلب جهانگردان ، نوعی تسامح در رعایت قانون 1303 محسوب می شود (و نیز رجوع کنید به تصوف * ، بخش 8: تصوف در آسیای صغیر و بالکان ).

در سرزمینهای عربی قلمرو عثمانی ، تکیه های بسیاری بر پا بوده که افزون بر اقامتگاه صوفیان ، به پذیرایی از در راه ماندگان «ابن سبیل » اختصاص داشته است . از جمله ، در دمشق تکیه ای را سلطان سلیم در خلال اقامتش در آن شهر، در 923، بنا نهاد که از حیث ویژگیهای معماری عثمانی در سرزمینهای عربی حائز اهمیت است (ریحاوی ، ص 125ـ126).

در فلسطین ، خاصکیِ سلطان ، همسر سلطان سلیمان قانونی ، در 959 و فاطمه خاتون در 974 تکایایی بنا کردند که اوقاف بسیاری در قدس (بیت المقدّس )، صَفَد، غَزّه ، حِمْص ، حلب و دمشق بدانها اختصاص داده شد ( الموسوعة الفلسطینیة ، همانجا). در 995 نیز خداوند کارْبِک ، فرماندار قدس ، تکیه ای برای طریقت مولویه در سعدیة قدس بنا کرد که شیخ آن از قونیه تعیین می شد و صوفی مشهور عبدالغنی نابلسی در 1101 از آن دیدار کرد (همانجا). اولیا چلبی نیز به تکایای طریقتهای مختلف در نابلس ، الخلیل ، حُنَیْن و دیگر شهرهای فلسطین اشاره کرده است ( رجوع کنید به همانجاها).

در دورة عثمانی بسیاری از مکانهایی ، که پیش از این دوره با کارکردی مشابه تکایا ساخته و به عنوانی دیگر مشهور شده بودند، تکیه خوانده شدند، از جمله تکیة سیدناالخلیل از دورة ممالیک که پیشتر سماط سیدناالخلیل نامیده می شد. تکیة بنی موسی که الظاهر بَیْبرَس آن را در سدة هفتم بین قدس و اریحا ساخته بود و تکیة عیون التجار در طبریه که در اصل کاروانسرایی بود که در 843 بنا شده بود و عثمان سنان پاشا (متوفی 1004) آن را مرمت کرد ( الموسوعة الفلسطینیة ، همانجا).

در تکیه های شامات و عراق و فلسطین بیشتر مهمانپذیری مورد نظر بود و در تکیه هایی نیز اجرای مراسم صوفیانه و سماع و موسیقی رواج داشت . مثلاً در تکیة سرّیِ سَقَطی در جبل جِرِزّیم ، تا دمیدن صبح دف و طبل نواخته می شد ( رجوع کنید به همانجا).

سلاطین عثمانی در دیگر مناطق شامات نیز تکایایی بنا کردند که با شکوهترین و معروفترین آنها تکیة سلطان سلیم در دمشق و تکیة مولویه در طرابلسِ شام (لبنان ) مشهور به «الدرویشیه » بود ( رجوع کنید به ولی ، ص 91). به نوشتة سیمز (ص 104) کاربرد تکیة دمشق مانند کاروانسرا بوده است .

در عراق نیز تکایا رونق داشتند. پیرزاده نائینی به تعدادی از آنها اشاره کرده است از جمله تکیة بکتاشی در نجف ، برای پذیرایی از زائرانِ مزار حضرت علی علیه السلام (ج 2، ص 343) و تکیة بزرگی در کنار مزار امام حسین علیه السلام ، که درویشان ساکن در آن ، مسئول روشنایی بقعة سیدالشهدا بودند (همان ، ج 2، ص 356ـ357).

قاهره نیز تکایای قدیمی با موقوفات بسیار داشته است ، از جمله تکایای مولویه (بنا در 715ـ721)، بکتاشیه یا تکیة عبداللّه مُغاوِری (متوفی 857)، الجُلشَنی (گلشنی ) متعلق به طریقت قادریه (بنا در 926ـ931)، سلیمانیه (بنا در950)، دَمَه ، قصرالعین ، ازبک ، بخاراییه ، سیده رقیه ، سید نفیسه ، حسن بن الیاس رومی (پیرزاده نائینی ، ج 1، ص 165؛ ولی ، همانجا؛

مصطفی ، ص 23ـ24؛ یونگ ، نمایة عمومی ذیل تکیه ؛ علی پاشا مبارک ، ج 2، ص 187، 190، 284؛ عاصم محمد رزق ، ص 104). تکایای قاهره بیشتر به صوفیان ایرانی و ترک اختصاص داشت . در مصر تمایز اصلی میان خانقاه و تکیه را که بویژه پس از دورة عثمانی در این سرزمین رایج شد، وجود آرامگاه دراویش در تکیه گفته اند (رزق ، ص 103؛ برای نمونه رجوع کنید بهعلی پاشا مبارک ، ج 2، ص 148). همچنین اغلب در کنار تکیه مسجدی کوچک و سبیل (سقاخانه ) قرار می گرفت ( د. اسلام ، همانجا؛ نیز رجوع کنید به تصوف * ، بخش 10: تصوف در مصر).

فضا و بخشهای مختلف تکیه ها در قلمرو عثمانی را پیرزاده نائینی در قرن سیزدهم وصف کرده است . او از وجود اتاق سماع ، محراب ، اتاق ذکر، اتاقهای متعدد برای سکونت افراد و آشپزخانه (برای اطعام درویشان ) و نیز از وجود نوعی سلسله مراتب در میان خدمة تکیه ، از جاروکشی و آشپزی تا باباییِ (شیخیِ) تکیه ، خبر داده است (ج 1، ص 159ـ161). ظاهراً در مناطق تحت نفوذ عثمانی ، تکیه با یک یا چند معیار مطابقت داشته است : وابستگی به حکومت عثمانی یا درویشهای ترک ، داشتن فضای نسبتاً وسیع و حمایت کامل از سوی نهادهای وقفی ( د. اسلام ، همانجا). حال آنکه در سرزمینهای شرقی میان تکیه و حکومت چنین اتکایی مشاهده نمی شود ( رجوع کنید به سطور بعد). در افغانستان تکیه ها بیشتر به قهوه خانه ها شبیه بودند. الفینستون در اوایل سدة سیزدهم / نوزدهم ، از تکیه هایی در غزنین و کابل سخن گفته است که در آنجا گروههای مختلف مردم اوقات خود را به کشیدن قلیان و چَرْس می گذراندند و شیخِ آن را فقیر * می نامیدند (ص 542 ـ 544، 551؛ نیز رجوع کنید به خانقاه * ).

در ایران . تکیه در معانی مختلف ، کاربرد گسترده ای داشته است (قس د. اسلام ، همانجا، که در آن به نقل از گراملیش آمده است که فقط درویشهای خاکساریة نخستین ، خانقاه خود را تکیه می نامیدند). عبدالرحیم ضرّابی در تاریخ کاشان (ص 338) از احداث مراکز بسیاری برای اسکان و پذیرایی از فقیران و صوفیان ، توسط امیر بهلول دُنبَلی (متوفی 762)، یاد کرده و آن مکانها را تکایا نامیده است . میرحیدر تونی (متوفی 830)، پیشوای حیدریه ، شاخه ای از سلسلة قلندریه ، در شهرها تکیه می ساخت و درویشی از مریدان خود را در آنجا ساکن می کرد (ابن کربلائی ، ج 1، ص 467، برای تکایای صوفیانة تبریز رجوع کنید بههمان ، ج 1، ص 523، 674، 677، ج 2، ص 665). این گفتة نصرآبادی (ص 430) که شاه عباس عنوان «باباییِ» تکیة حیدر را در اصفهان به بابا سلطان قمی ، متخلص به لوایی ، داده است ، این گمان را تقویت می کند که میان لقب بابا * (عنوان درویشان قلندریه و حیدریه ) و تکیه ارتباطی وجود داشته و شاید در ایران به خانقاههای حیدری ، قلندری و بکتاشی تکیه می گفته اند. اشارة صریحی وجود دارد که تکیه ، خانقاهِ سلسلة خاکساریه * است ( رجوع کنید بهچهاردهی ، ص 185؛ برای کاربرد صوفیانة تکیه در روزگار اخیر رجوع کنید به مدنی ، ص 276ـ279).

با تحول بخشی از سلسله ها و شکل گیری آیین فتوت ، در نحوة اداره و کاربری و فضای تکیه ها تغییراتی رخ داد و چون ورزش کردن نیز به دیگر مراسم معمول در تکیه ها افزوده شد ( رجوع کنید بهکیانی ، ص 326)، تکیه ها وسیعتر گردیدند. در متون متعلق به آیین فتوت داده ها و تفاسیر خاص فتیان در بارة تکیه بیان شده است . از جمله در فتوت نامة سلطانی فصل کوتاهی در بارة تکیه و آداب ورود به آن و شرایط ادارة آن آمده است ( رجوع کنید به کاشفی ، ص 220ـ 225). به نوشتة کاشفی ، تکیه علاوه بر محل گرد آمدن صوفیان و فتیان ، نوعی مهمانپذیر نیز بوده است که مسافران و البته بیشتر اهل طریقت در آن می آسودند. وی حتی

,از واژة تکیه قرائتی صوفیانه دارد و حروف این کلمه را بترتیب نشانة توکل ، کَرَم ، یکرنگی و هواداری از درویشان و مسافران می داند (ص 221).

در دورة صفوی ، در اصفهان تکیه هایی کاملاً صوفیانه

برقرار بود. به نوشتة شاردن ، ایرانیان دیر یا صومعة درویشان را تکیه می گفته اند (ج 1، ص 473)، اما گسترش تشیع ،

منازعات فرقه ای و جنگهای حیدری ـ نعمتی * و گاه سیاستهای منفی شاهانِ صفوی نسبت به صوفیان ، موجب ویرانی

تکیه ها و تبدیل این مراکز به محل رفت و آمد اوباش و

رنود شد (کیانی ، ص 264ـ265؛ نیز رجوع کنید به خاماچی ، ص 24 که

به مَثَلی اشاره دارد که حاکی از شهرتِ بد تکیة حیدری

تبریز است ).

در زمان قاجار، تکیه در اصفهان ، مفهومی تا حدی متفاوت یافت و به مزار زاهدان و نام آوران در گورستان تخت پولاد * ، اطلاق شد که معمولاً محل تجمع و عبادت بود (برای تکایای اصفهانی رجوع کنید به تحویلدار، ص 34؛ مهدوی ، جاهای متعدد؛ مصطفوی ، ج 1، ص 390، پانویس ؛ هنرفر، ص 659، 855، 857). جز در گورستان مذکور، در برخی از دیگر محله های اصفهان نیز چنین تکایایی وجود داشت ، از جمله تکیة والهیه در چهارباغ که آرامگاه محمد کاظم والهِ اصفهانی * شاعر و ادیب (متوفی 1229) است (هنرفر، ص 755ـ756).

در شیراز تا دورة قاجار، تکایای اهل تصوف همچنان

رونق داشت ، از جمله تکیه های چهل تنان * (که آرامگاه بسحق اطعمه * نیز در آن است ) و هفت تنان (پیرزاده نائینی ،

ج 1، ص 78؛ مصطفوی ، ج 1، ص 388؛ کیانی ، ص 213).

در سده های بعد و در دورة قاجار حتی به آرامگاههای

سعدی و حافظ نیز تکیه می گفتند ( رجوع کنید به پیرزاده نائینی ، ج 1، ص 77، 79).

از اواخر دورة صفوی و با رواج تشیع ، کاربرد تکیه در ایران بتدریج دگرگون شد. اغلب تکیه ها با فضای وسیعی که برای اجرای سماع و رقص و چرخش داشتند، برای برگزاری مراسم سوکواری در ماه محرّم ، به کار رفتند ( رجوع کنید به ذکاء، ص 283). این تغییر بویژه در شهرهای مرکزی ایران ، که پیشینه ای طولانی در تشیع داشتند، روشنتر بود، چنانکه در کاشان تکیة پانخل در ابتدای بازار، محل نگهداری توغ * و عَلَم * بوده است (نراقی ، ص 107). در قزوین ، پایتخت نخست صفویان ، در دورة سلطنت شاه تهماسب اول (930ـ984)، این کاربرد تکایا رواج بسیار یافت و تکایا کانون فعالیتهای فرهنگی گسترده ای گردیدند، چنانکه گذشته از مراسم عزاداری ، در برخی اوقات ، بویژه در شبهای رمضان ، در تکیه ها مناظرات ادبی و جلسات سخنوری و مشاعره نیز برگزار می شد. این محفلها در غرفه های

تکیه تشکیل می شد که تزئین آنها را لوطیان محل بر عهده داشتند و ثروتمندان شیرینی و شربت و شمع و چراغ آن را تأمین می کردند ( رجوع کنید بهگلریز، ج 1، ص 620؛ ورجاوند، دفتر دوم ، ص 889 ـ892، 1117). با اینهمه ، توصیف جهانگردان اروپایی از تکایای ایرانی ، بیش از هر چیز یادآور نوعی مهمانپذیر و قهوه خانه است (برای نمونه رجوع کنید به کمپفر، ص 136).

در دورة قاجار با رونق تعزیه * ، تکیه در مفهومی که امروز برای ایرانیان آشناترست ، یعنی محل برگزاری مراسم تعزیة امام حسین علیه السلام ، چنان فراگیر شد که دیگر، اقامتگاههای صوفیان بندرت به این نام خوانده می شد. به نوشتة سلطان زاده (ص 183) در این دوره اگر جایی برای اجرای تعزیه می ساختند یا برای نخستین بار برای این منظور در نظر می گرفتند آن را تکیه می نامیدند. اوج رونق تکیه ها از دورة ناصرالدین شاه (1264ـ1313) تا انقلاب مشروطیت بود. در این دوره ، در گزارشهایی در بارة تهران ، نام بیش از پنجاه تکیه آمده است ، از جمله تکیه های آقا بهرام ، اسماعیل بزاز، افشارها، بربریها، پهلوان شریف ، پامنار، چالحصار، چهل تن ، حاجی وکیل ، خداآفرین ، خشتیها، خلجها، دباغ خانه ، درخونگاه ، رضا قلیخان ، زرگرها، سادات اخوی ، سرپولک ، سرتخت ، عباس آباد، عربها، عودْلاجان ، قاطرچیها، قمیها، کرمانیها، لوطی علیخان ، ملک آباد، منوچهرخان ، لوردَزخان و هفت تن (اتحادیه ، ص 107، 186ـ 187؛ کریمان ، ص 158؛ ذکاء، ص 284؛ ستوده ، 1371ـ 1374 ش ، ج 1، ص 447). در میان تکیه های تهران ، برخی اهمیت بیشتر یا ویژگی بارزی داشتند، از جمله : تکیة سادات اخوی که در آن برای پاگرفتن و رشد کودک ،

شمع روشن می کردند و هر سال با قد کشیدن کودک ، شمع بلندتری روشن می کردند، چنانکه باغچة این تکیه هر سال از شمعهای قدی پر می شد (مستوفی ، ج 1، ص 302)؛ تکیة عباس آباد یا حاج میرزا آغاسی که محل برگزاری تعزیه های

دولتی بود (شیل ، ص 68، پانویس )؛ تکیة عزت الدوله ، خواهر ناصرالدین شاه ، که مراسم تعزیه در آن اجرا می شد و به بانوان اختصاص داشت (مستوفی ، ج 1، ص 299)؛ و سرانجام تکیة دولت ( رجوع کنید بهتکیة دولت * ).

از نام تکیه ها بر می آید که بانیان آنها معمولاً اصناف ، گروههای شهرستانیِ ساکنِ پایتخت ، ثروتمندان و متنفذان بوده اند. اینان گاه بنایی مخصوصِ تکیه می ساختند و گاه محل سکونت خود را، در ماه محرّم به برگزاری مراسم تعزیه اختصاص می دادند و آن را وقف تعزیه و روضه خوانی می کردند. به همین دلیل بسیاری از منازل مسکونی شاهزادگان و اعیان به نحوی ساخته می شد که بتوان با نصب چادر بزرگی روی حیاط و پوشاندن حوضِ وسطِ حیاط ، فضایی مناسب برای اجرای تعزیه فراهم کرد (مستوفی ، همانجا).

بناهایی که اختصاصاً برای تکیه ساخته شده بود، اغلب در مسیر گذر اصلی ، دو محله را به یکدیگر پیوند می داد ( رجوع کنید بهتوسلی ، ص 81 ـ83؛ نیز رجوع کنید به تکیه های ساری در ادامة مقاله ). فضای داخلی بنای تکیه اغلب به سه بخش تقسیم می شد: حیاط که موسوم به عباسیه بود و در آنجا مراسم مربوط به حضرت عباس علم دار امام حسین علیه السلام بر گزار می شد، فضای سرپوشیده حسینیه ، و اتاقهای پشتی موسوم به زینبیه ( ایران آذین ، ص 6ـ7). تکیه هایی که در گذر اصلی قرار نداشتند، مانند تکیة رضا قلیخان و سرتخت ، در سراسر سال خالی و زباله دان اهالی و محل خشک کردن پیاز بقالها و انبار خواربارفروشهای گذر بودند و تنها در روزهای عزاداری امام حسین علیه السلام به کوشش داشها و بابا شملهای محل تعمیر و پاک سازی می شدند (مستوفی ، ج 1، ص 300).

اهمیت تکیه در زندگی شهری ، بویژه در میان پیشه وران ، به حدی بود که این نهاد افزون بر محل برگزاری مراسم مذهبی ، مکانی برای طرح مشکلات صنفی و اقتصادی گردید ( رجوع کنید بهروحانی ، ص 68). بخشی از مخارج ادارة آن را نیز اغلب اهالی محل با پرداخت پول نقد یا اهدای لوازم و اسباب پذیرایی تأمین می کردند (مستوفی ، ج 1، ص 300ـ301) و بخشی دیگر، از درآمد موقوفاتی همچون دکان ، حجره وتیمچه تأمین می شد (همانجا؛ عناصری ، ص 39).

در شمال تهران و شمیرانات نیز تکیه هایی با معماری قابل توجه وجود داشت که بسیاری از آنها اکنون نیز برجاست (برای تکیه های شمیرانات رجوع کنید به ستوده ، 1371ـ1374 ش ، جاهای متعدد). از آن میان تکیة نیاوران یا تکیه پایین حصار بوعلی به سبب تابلوهای نقاشیِ محمد مدبّر و محمد ارژنگی و تخت هشت ضلعی وسط آن ، و نیز تکیه امامزاده قاسم با دیوارْنگارة قوللر آقاسی شهرت خاصی دارند.

در دو استان گیلان و مازندران نیز تکیه های بسیاری با معماری و مصالح خاص و متناسب با محیط ، از دورة قاجار، باقی مانده است . ملگونوف ، جهانگرد روس ، در 1275/ 1858 به 36 تکیه در شهر رشت و تکایایی که جزء مجموعه های بزرگتر بناهای مذهبی اند، اشاره کرده است (ص 176ـ177؛

نیز رجوع کنید به فراهانی ، ص 39). شهرهای رودسر (ملگونوف ، ص 167)، لاهیجان (همان ، ص 160؛ دایرة المعارف تشیع ،

ذیل «تکیة بقعة پیرعلی ») و لنگرود (ملگونوف ، ص 164)

نیز تکیه های قدیمی و زیبایی دارند. در مازندران علاوه بر شهرها، در روستاها نیز تکیه هایی چهارگوش غالباً با سقف سفالی و نقشة کف بنا به شکل مستطیل ، وجود دارد، از جمله

تکیة مُقْری کلا در بندپی بابل ( رجوع کنید به ستوده ، 1349 ش ، ج 4، بخش 1، ص 316ـ317)، تکیة کله بست پازَوار در بابلسر

( رجوع کنید به همان ، ج 4، بخش 1، ص 259ـ260) و تکیة فیروزکلا در

آمل ( رجوع کنید به همان ، ج 4، بخش 1، ص 135). برخی از این تکیه ها

با تصاویری از گل و جانوران تزئین شده است ، از جمله تکیة قرآن تالار در بابلکنار قائم شهر (همان ، ج 4، بخش 1، ص 218ـ 219، 385).

از ویژگیهای جالب توجه تکیه های مازندران ، وجود بناهایی به نام سَقّانَفار در کنار برخی از آنان است . سقّانفار (ساقی نفار، سقانپار، سقاتالار) بنای ساده و چهارگوشی است که بر روی پایه های چوبی قرار دارد و با پلکان یا نردبانی می توان به بخش بالایی رسید (نفار/ نپار به لهجة مازندرانی به این سازة خاص اطلاق می شود). بنای سقّانفارها، که گاه مستقل از تکیه ها نیز ساخته شده اند، متأثر از معماری سنّتی مازندران و بازتاب زندگی سادة کشاورزی و دامداری است و بر اساس نوشته های روی آنها، تاریخ ساختشان به دورة قاجار می رسد. این بناها عمدتاً نذر حضرت ابوالفضل عباس ، سقّای کربلا، هستند و زیارتگاه عمومی و مکانی برای پهن کردن سفرة حضرت ابوالفضل به شمار می آیند. از نمونه های مهم این بناها می توان به سقّانفارِ کیجاتکیة بابل اشاره کرد که دیوارهای آن با نقوش انسانی شامل سربازانی با آلات جنگی وادوات موسیقی و صحنه هایی از زندگی روستایی و همچنین نگاره های اساطیری و نقوش گیاهی و خطوط خوش نویسی آراسته شده است (رحیم زاده ، ص 134ـ136؛ برای دیگر تکیه های شمال رجوع کنید بهستوده ، 1349 ش ، ج 3، ص 252، 309ـ310، ج 4، بخش 1، ص 134ـ 135؛ کیا، ص 5؛ پورکریم ، ص 21ـ22؛ ملگونوف ، ص 76؛ طاهباز، ص 73ـ74؛ دایرة المعارف تشیع ، ذیل «تکیه ها»). گاه در کنار تکیه ها سقاخانه * ساخته می شد، مانند





سقاخانة مشبک چوبی تکیه یالْو رود نور در مازندران (ستوده ، 1349 ش ، ج 3، ص 286، تصویر 122). به گفتة اسلامی (ص 165ـ166) در بافت شهری ساری ، تکیه جزء تفکیک ناپذیر هر محله بود و در واقع هر محله با برپایی تکیه رسمیت می یافت . استان مازندران 1135 تکیه از مجموع 1807 تکیة کشور را داراست (میرمحمدی ، ص 75).

از تکیه های مهم یا تاریخی دیگر در ایران می توان از دو تکیة پهنه و ناسار در سمنان ( رجوع کنید به توسلی ، ص 82) و تکیة

عزاخانه و تکیة وزیر در کرمان نام برد ( رجوع کنید به وزیری کرمانی ،

ج 1، ص 198ـ199؛ کیانی ، ص 228). یکی از زیباترین و با شکوهترین تکیه های ایران ، بویژه از حیث نقاشی و تصاویر، تکیة معاون الملک * در کرمانشاه است ( رجوع کنید به مصطفوی ، ج 1، ص 390).

در استان یزد، تکیه ها به لحاظ پیوند با دیگر فضاهای شهری و نیز به سبب عناصر بر جا مانده از معماری مذهبی کهن ایران در خور توجه اند ( رجوع کنید به توسلی ، ص 81ـ83؛ مصطفوی ، ج 1، ص 387). در این تکیه ها، از جمله تکیة شاه ولیِ تفت و

امیر (میر) چخماقِ یزد (قرن نهم به بعد؛ مصطفوی ، ج 1، ص 330) بر خلاف تکیة دولت تهران ، و مانند تکایای شمال ، نقشة کف بنا چهارگوش یا هشت ضلعی است ( رجوع کنید به توسلی ، ص 82). تکیة امیر چخماق دارای مناره و طاق نمابندی

دو طبقه ای است که الگو و نمونه ای برای ساخت دیگر تکایای شهر محسوب می شود (برای شرح بیشتر رجوع کنید بهمصطفوی ، ج 1، ص 386ـ387).

پراکندگی و شمار تکیه های ایران (برای نمونه رجوع کنید به گرایلی ، ص 310ـ311؛ جمالی ، ص 144ـ145؛ بلاغی ، ج 1، ص 79؛ مدرسی طباطبائی ، ج 1، ص 381ـ383، ج 2، ص 26، 97، پانویس 1، ص 123، پانویس 3؛ میرمحمدی ، همانجا؛ نیز جدول 1) به حدی است که نام برخی از روستاها و آبادیها با واژة تکیه همراه شده است ( رجوع کنید به دهخدا، ذیل واژه ).

علاوه بر تکیه های ثابت ، تعداد بیشماری تکیة موقتی ، همه ساله در دهة محرّم در شهرها و روستاهای ایران برپا می شود. «تکیه بستن » در کنار خیابانها و محصور کردن محوطه هایی گاه بسیار کوچک ، آویختن تصاویر و پارچه نوشتهای حاوی عباراتی از دعاها و زیارتنامه ها و احادیث و مراثی (که معروفترین آنها مرثیة محتشمِ کاشانی * است ) به این دیوارهای موقتی و فرش کردنِ زمین انجام می پذیرد. در این تکیه های موقت نیز، بسته به تمایل و قدرت اقتصادی اهالی محل و برپا کنندگان تکیه ، وسایلی از قبیل علم و کُتَل و ظروفی برای پذیرایی از افراد قرار دارد. دسته های عزاداری و سینه زنی لحظاتی در برابر این تکیه ها یا در درون آنها توقف می کنند. اهالی محل نیز اغلب نذورات خود را که بیشتر غذا و شربت و چای است ، میان عزاداران تقسیم می کنند. گاه و بویژه در دهة اخیر ادارة این تکیه ها بر عهدة جوانان و نوجوانان بوده است ، گرچه سالخوردگان نیز در اداره و نظافت تکیه و پذیرایی از مهمانان مشارکت دارند.

در شبه قارة هند. واژة تکیه در متون مذهبی شبه قارة هند، بندرت دیده می شود. در لاهور بعضی از مقبره ها و آرامگاهها را تکیه خوانده اند ( رجوع کنید به چشتی ، ص 418ـ421، 481). فضای این تکیه ها معمولاً با یک چهار دیواری خشتیِ نه چندان بلند، احاطه شده و در ساخت اغلب آنها از گچ و آجر خام استفاده شده است (همان ، ص 482). مخارج فعالیتهای جاری و مراسم مختلف برخی از این تکایا، از درآمد حاصل از زمینهای کشاورزی ، که از سوی حاکمان یا معتقدان به این تکایا واگذار شده ، تأمین می شود (همان ، ص 420). در مقالة د. اسلام (همانجا) با تردید و به نقل از گابوریو گفته شده که تکیه در هند اماکنی کوچک برای عبادت صوفیان بوده است . در برخی متون که به فارسی در بارة شبه قاره نگاشته شده ، از تکیه سخن رفته است . سرحدی (ص 82) در وصف درة کرم (پاراچنار * ) از حسینیه ها و تکیه هایی در روستاها یاد کرده که تعدادشان به چند صد می رسد. اما اصطلاح تکیه در شبه قاره رایج نیست و فقط در نوشته هایی که تحت تأثیر ادبیات فارسی بوده اند از تکیه سخن به میان آمده است (نیز رجوع کنید به امام بارا * ).


منابع :
(1) ابن کربلائی ، روضات الجنان و جنات الجنان ، چاپ جعفر سلطان القرائی ، تهران 1344ـ1349 ش ؛
(2) منصوره اتحادیه ، اینجا طهران است : مجموعه مقالاتی در بارة طهران 1344ـ1269 ه ق ، تهران 1377 ش ؛
(3) حسین اسلامی ، جغرافیای تاریخی ساری ، ساری 1373 ش ؛
(4) مونت استوارت الفینستون ، افغانان : جای ، فرهنگ ، نژاد ( گزارش سلطنت کابل )، ترجمة محمد آصف فکرت ، مشهد 1376 ش ؛
(5) اولیا چلبی ؛
(6) عبدالحجه بلاغی ، کتاب تاریخ نائین ، تهران 1369؛
(7) ایران آذین ، «تزیین تکیه ها در دهة ماه محرم »، شمارة هجدهم ، فروردین 1381؛
(8) هوشنگ پورکریم ، الاشت : زادگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر ، تهران : وزارت فرهنگ و هنر، ( بی تا. ) ؛
(9) محمدعلی بن محمداسماعیل پیرزاده نائینی ، سفرنامة حاجی پیرزاده ، چاپ حافظ فرمانفرمائیان ، تهران 1342ـ1343 ش ؛
(10) حسین بن محمدابراهیم تحویلدار، جغرافیای اصفهان ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران 1342 ش ؛
(11) محمود توسلی ، «حسینیه هاـ تکایاـ مصلی ها»، در معماری ایران : دورة اسلامی ، ج 1، به کوشش محمدیوسف کیانی ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1366 ش ؛
(12) مسیح اللّه جمالی ، تاریخ شهرضا ، اصفهان 1355 ش ؛
(13) نوراحمد چشتی ، تحقیقات چشتی ، لاهور 2001؛
(14) نورالدین چهاردهی ، خاکسار و اهل حق ، تهران 1368 ش ؛
(15) بهروز خاماچی ، اوراق پراکنده از تاریخ تبریز ، تبریز 1370 ش ؛
(16) اسدی خیرالدین ، موسوعة حلب ، به کوشش محمد کمال ، حلب ( بی تا. ) ؛
(17) دایرة المعارف تشیع ، زیر نظر احمد صدر حاج سیدجوادی ، کامران فانی ، و بهاءالدین خرمشاهی ، تهران 1366 ش ـ ، ذیل «تکیة بقعة پیرعلی » (از پرویز ورجاوند)؛
(18) رینهارت دزی ، تکملة المعاجم العربیه ، ترجمة د. محمد سلیم النعیمی ، بغداد 1980؛
(19) دهخدا؛
(20) یحیی ذکاء، تاریخچة ساختمانهای ارگ سلطنتی تهران و راهنمای کاخ گلستان ، تهران 1349 ش ؛
(21) معصومه رحیم زاده ، « ' سقانفار ، نوعی معماری آیینی »، میراث جاویدان ، سال 2، ش 1 (بهار 1373)؛
(22) عاصم محمد رزق ، خانقاوات الصوفیة فی مصر ، قاهره 1997؛
(23) کاظم روحانی ، «اصناف و پیشه وران در تاریخ ایران »، کیهان اندیشه ، ش 12 (خرداد و تیر 1366)؛
(24) عبدالقادر ریحاوی ، «الابنیة الاثریة فی دمشق : دراسة و تحقیق ، 1: التکیة و المدرسة السلیمانیتان بدمشق »، مجلة الحولیات الاثریة السوریة ، ج 7، ش 1و2 (1957)؛
(25) منوچهر ستوده ، از آستارا تا استارباد ، تهران 1349 ش ـ ؛
(26) همو، جغرافیای تاریخی شمیران ، تهران 1371ـ1374 ش ؛
(27) عمرعامر سرحدی ، «در درة پاچنار»، در پاکستان ( مجموعه مقالات ) ، کراچی ( بی تا. ) ؛
(28) حسین سلطان زاده ، روند شکل گیری شهر و مراکز مذهبی در ایران ، تهران 1362 ش ؛
(29) شریف یوسف ، تاریخ فن العمارة العراقیة فی مختلف العصور ، ( بغداد ) 1982؛
(30) مری لئونورا شیل (وولف )، خاطرات لیدی شیل : همسر وزیر مختار انگلیس در اوائل سلطنت ناصرالدین شاه ، ترجمة حسین ابوترابیان ، تهران 1368 ش ؛
(31) عبدالرحیم ضرابی ، تاریخ کاشان ، چاپ ایرج افشار، تهران 1356 ش ؛
سیروس

(32) طاهباز، یوش : در اوضاع و احوال طبیعی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی زادگاه نیما یوشیج ، تهران 1375 ش ؛
(33) محمدبن یحیی عطائی ، حدائق الحقائق فی تکملة الشقائق ، چاپ عبدالقادر اوزجان ، استانبول 1989؛
محمد عدنانی ، معجم الاغلاط اللغویة المعاصرة ، بیروت

(34) 1989؛
(35) جابر عناصری ، «تعزیه : هنر وقفی ایران و میراث جاویدانی از قلمرو آیین و ایمان »، میراث جاویدان ، سال 1، ش 3 (پاییز 1372)؛
(36) محمدحسین بن مهدی فراهانی ، سفرنامة میرزا محمدحسین حسینی فراهانی ، چاپ مسعود گلزاری ، تهران 1362 ش ؛
(37) حسین بن علی کاشفی ، فتوت نامة سلطانی ، چاپ محمدجعفر محجوب ، تهران 1350 ش ؛
(38) حسین کریمان ، تهران در گذشته و حال ، تهران 1355 ش ؛
(39) انگلبرت کمپفر، سفرنامة کمپفر ، ترجمة کیکاوس جهانداری ، تهران 1360 ش ؛
(40) محمدصادق کیا، «ماها»، هنر و مردم ، دورة جدید، ش 45 و 46 (تیر و مرداد 1345)؛
(41) محسن کیانی ، تاریخ خانقاه در ایران ، تهران 1369 ش ؛
(42) فریدون گرایلی ، نیشابور: شهر فیروزه ، ( مشهد ) 1357 ش ؛
(43) محمدعلی گلریز، مینودر، یا، باب الجنة قزوین ، ج 1: تاریخ و جغرافیای تاریخی قزوین ، ( قزوین ) 1368 ش ؛
(44) لاله تیک چندبهار، بهارعجم ، تهران 1379؛
(45) علی پاشا مبارک ، الخطط التوفیقیة الجدیده لمصر القاهره ، قاهره 1980؛
(46) حسین مدرسی طباطبائی ، تربت پاکان : آثار و بناهای قدیم محدودة کنونی دارالمؤمنین قم ، قم 1355 ش ؛
(47) محمدحسین مدنی ، «تکیه درویش »، مهر ، سال 12، ش 4 (تیر 1345)؛
(48) عبداللّه مستوفی ، شرح زندگانی من ، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه ، تهران 1360 ش ؛
(49) محمدتقی مصطفوی ، آثار تاریخی طهران ، ج 1، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث ، تهران 1361 ش ؛
(50) المعجم الوسیط ، ابراهیم امین و دیگران ، مصر 1400؛
(51) صالح لمعی مصطفی ، التراث المعماری الاسلامی فی مصر ، بیروت 1404/ 1984؛
(52) گریگوری والریانوویچ ملگونوف ، سفرنامة ملگونف به سواحل جنوبی دریای خزر ( 1858 و 1860 م )، تصحیح ، تکمیل و ترجمة مسعود گلزاری ، تهران 1364 ش ، الموسوعة الفلسطینیة ، دمشق : هیئة الموسوعة الفلسطینیة ، 1984؛
(53) مصلح الدین مهدوی ، لسان الارض ، یا، تاریخ تخت فولاد ، اصفهان 1370 ش ؛
(54) حمیدرضا میرمحمدی ، «پراکندگی جغرافیایی اماکن مذهبی کشور در قالب استانی »، مسجد ، سال 10، ش 58 (مهر و آبان 1380)؛
(55) حسن نراقی ، تاریخ اجتماعی کاشان ، تهران 1365 ش ؛
(56) محمدطاهر نصرآبادی ، تذکرة نصرآبادی ، چاپ احمد مدقّق یزدی ، یزد 1378 ش ؛
(57) پرویز ورجاوند، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین ، تهران 1377 ش ؛
(58) احمدعلی وزیری کرمانی ، تاریخ کرمان ، چاپ باستانی پاریزی ، تهران 1370 ش ؛
(59) محمدطه ولی ، المساجد فی الاسلام ، بیروت 1409/1988؛
(60) لطف اللّه هنرفر، گنجینة آثار تاریخی اصفهان ، اصفهان 1344 ش ؛


Re ¨gis Blache ©re et al ., Dictionnaire arabe-franµais-

(61) anglais (langue classique et moderne) , Paris 1967- ;


(62) Jean Chardin, Voyages du Chevalier Chardin en Perse et autres lieux de l'Orient , new ed. by L. Langle ©s, Paris 1811;
(63) James Dickie, "Allah and eternity: mosques, madrasas and tombs", in Architecture of the Islamic world , ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984;
(64) EI 2 , s.v. "Tekke" (by Nathalie Clayer);
(65) F.de Jong, Turuq and Turuq-Linked institutions in nineteenth century Egypt , Leiden 1978;
(66) Eleanor Sims, "Trade and travel: markets and caravanserais", in Architecture of the Islamic world , ibid.

/ افسانه منفرد /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3812
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست