responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3791

 

تَکریت (یا تِکریت ) ، شهر و مرکز لِواء/ محافظه (معادلِ استان ) صلاح الدین در عراق . تکریت در شمال محافظه و در حدود 55 کیلومتری شمال سامرا، در ساحل راست رود دجله واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا حدود 110 متر است . راه اصلی و راه آهن بغداد ـ موصل از نزدیکی آن می گذرد و با شهر بغداد (در جنوب ) حدود 180 کیلومتر فاصله دارد. آب و هوای این شهر در زمستان سرد و مرطوب و در تابستان گرم و خشک است . میانگین دمای آن در گرمترین ماه سال ْ36 و در سردترین ماه ْ7ر6 ، و میانگین بارش سالانة آن حدود 194 میلیمتر (بیشتر در بهار و زمستان ) است (هیتی ، 1416 ب ، ص 74).

در کتیبة بُختُنَصَّر دوم ، پادشاه بابل (605 ـ 562 ق م )، نام این شهر، به زبان بابلی ، به صورت تیگریت ( tig-ri-ta ) آمده (عبدالعزیز حمید، ص 124). نخستین بار بطلمیوس آن را برثه نامیده ( د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ). خوارزمی که کتاب صورة الارض را بر اساس متن و نقشه های بطلمیوس تهیه کرده ، از تکریت نام برده است ( رجوع کنید به ص 129). یاقوت حموی (ذیل مادّه ) نیز در ذکر آن به بطلمیوس اشاره و وجه تسمیة عامیانه ای برای نام شهر ذکر کرده است . تکریت ، به علت واقع شدن در مرز دولتهای باستانی آشور و بابل و داشتن بازار و قلعه ای مستحکم و همچنین به سبب قرار داشتن در کنار رود دجله ، اهمیت خاصی داشته است . در قرون دوم و سوم میلادی ، تکریت در تصرف امپراتوری روم بود؛ در 197 میلادی ، قسمتی از شمال عراق به تصرف سپاه این امپراتوری به فرماندهی سِپتیموس اول (سوروس ) در آمد. در آغاز قرن ششم میلادی نیز امپراتوری روم شرقی آن را تصرف کرد (تکریتی و ناصری ، ص 17) و با گماشتن حاکمی بر آنجا، تکریت را به مرکز سیاسی مهمی تبدیل کرد (ابونا، ج 1، ص 144).

پیش از اسلام تکریت از نظر اقتصادی ، اجتماعی و نظامی شهری ثروتمند، مذهبی (مقرّ مسیحیان یعقوبی ) و با اهمیت بود و چندین کلیسا و دیر داشت ، از جمله کلیسای الخضراء ( رجوع کنید بهمسعودی ، ص 155) که هنوز ویرانه های آن در جنوب تکریت برجاست و دیر صَباعی و دیر مَرْیُحَنّا ( رجوع کنید به یاقوت حموی ، ذیل «دیر صباعی » و «دیر مریحنّا»؛ نیز رجوع کنید به شابشتی ، ص 171، 175؛ ابونا، همانجا). در کشاورزی ، بویژه کشت انگور، نیز شهرت داشت (شابشتی ، ص 171).

مسلمانان نخستین بار در سال 13، در زمان خلافت عمر، به تکریت رفتند و به زودی آنجا را ترک گفتند تا اینکه ایرانیان

آن را تصرف کردند (طبری ، ج 3، ص 476؛ تکریتی و ناصری ، ص 27ـ 28). آنها مجدداً در سال 16، با سپاهی به فرماندهی عبداللّه بن مُعْتَمّالعیون ، با یاری قبایلِ ایاد * و تَغْلِب * و نَمِر که ساکن تکریت بودند، تکریت را پس از چهل روز محاصره ، تصرف کردند (یعقوبی ، ج 1، ص 225ـ226؛ طبری ، ج 4، ص 35 ـ 36؛ بکری ، ج 1، ص 341؛ نیز رجوع کنید به قلقشندی ، ص 422؛ حمیری ، ص 133 ـ 134). تکریت بار دیگر در سال 20، به سبب شورش گروهی از اهالی که طرفدار ایرانیان بودند ( رجوع کنید به تکریتی و ناصری ، ص 41)، مجدداً بر اساس توافقنامه ای تسلیم مسلمانان شد. این تصرف را به نُصَیر/ نُسَیربن دَیْسَم یا نماینده اش عُتَبة بن فَرقَد یا مسعودبن حُرَیث بن اَبجَر (نخستین حاکم مسلمان شهر) نسبت داده و گفته اند که وی مسجدجامعی نیز در آنجا بنا کرد (بلاذری ، ص 246، 324؛ یاقوت حموی ، ذیل مادّه ). در این دوره ، تکریت



رو به آبادانی گذاشت ، پلی بر روی دجله احداث شد و شهر از حیث بازرگانی نیز رونق یافت (عبدالعزیز حمید، همانجا).

در دورة امویان (41ـ132)، تکریت تابع ولایت کوفه بود. نمایندة والی کوفه خراج شهر را جمع آوری می کرد و به دمشق ، مقر خلافت ، می فرستاد (تکریتی و ناصری ، ص 41 ـ 42). در 113، تکریت از اعمال موصل بود (ازدی ، ص 32 ـ 33). پس از انتقال مرکز خلافت از بغداد به سامرا، در 221، تکریت به موازات سامرا پیشرفت کرد.

در 319، سیل عظیمی حدود چهارصد منزل و مغازه را در تکریت ویران و عدة زیادی را غرق کرد. در 332 و در زمان خلافت متقی للّه (329ـ333)، توزون بن شیرزاد، امیرالامرای بغداد، در نبردی با یاران خلیفه تکریت را تصرف کرد (ابن اثیر، 1385ـ1386، ج 8، ص 235 ـ 236، 406 ـ 407).

تا اواسط قرن چهارم ، جغرافیدانان مسلمان تکریت را به لحاظ اداری وابسته به اقلیم جزیره (بین فرات و دجله ) و آن را از کوره های موصل می دانسته اند (ابن خرداذبه ، ص 94؛ ابن رسته ، ص 106؛ ابن فقیه ، ص 129؛ اصطخری ، ص 72، 77؛ ابن حوقل ، ص 208 ـ 209؛ برای موقعیت تکریت در نقشه های قدیمی رجوع کنید بهاطلس عراق در نقشه های قدیمی ). معزالدوله دیلمی (حک : 334 ـ 356)؛ در زمانی که تکریت تحت نفوذ حمدانیان بود، این شهر را تصرف کرد (تکریتی و ناصری ، ص 49). به نوشتة ابن حوقل (ص 228) در این دوره ، بیشتر اهالی تکریت مسیحی بودند و شهر قلعه و حصاری استوار و یک کلیسا داشت . در زمان مقدسی (قرن چهارم ) این شهر جزو اقلیم عراق بود و در میان شهرهای عراق به کشت کنجد شهرت داشت و صنایع ریسندگی و بافندگی پشم نیز در آن مشهور بود ( رجوع کنید بهمقدسی ، ص 115، 123). در 439، تکریت مثل سایر شهرهای عراق دچار قحطی شد تا آنجا که مردم ناچار از خوردن گوشت مرده شدند و وبا بسیاری از اهالی را از پای در آورد ( رجوع کنید به ابن اثیر، 1385ـ1386، ج 9، ص 541 ـ 542). در 496، سُقْمان بن اُرْتُق ، از امرای ارتقی دیار بکر، به تکریت حمله و آنجا را تصرف کرد (همان ، ج 10، ص 355). در اوایل قرن ششم ، تکریت زندان معروفی نیز داشت ( رجوع کنید به همو، 1382،ص 42).

در دورة سلجوقیان عراق (511تا590)، تکریت همانند موصل و حلب و حَماه ، امارت بود. از معماری این دوره ، جامع الاربعین به ابعاد 5ر5*5ر17 متر و دارای محراب و دو گنبد با گچبریهای تزئین شده در مغرب شهر به یادگار مانده است (تکریتی و ناصری ، ص 54؛ امین ، ص 304؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به عبدالعزیز حمید، ص 123ـ156؛ عیسی سلمان حمید، ص 151ـ160).

در 549، اهالی تکریت فرستادة خلیفه مُقْتَفی لامراللّه (حک :530 ـ 555) را دستگیر کردند. خلیفه با لشکری عازم تکریت شد و با به کارگیری سیزده منجنیق ، قلعة شهر را تصرف کرد و پیش از ترک شهر، وزیرش ، ابن هُبَیره ، را در تکریت باقی گذارد (ابن اثیر، 1385ـ1386، ج 11، ص 194 ـ 195) و در عهد ناصرلدین اللّه (575 ـ622)، اقطاعی تابع امیر فلک الدین الطویل الناصری شد (تکریتی و ناصری ، ص 45ـ46).

تکریت در اواخر دورة عباسیان (132ـ656) به اوج پیشرفت خود رسید. ابن جُبَیر، جغرافیدان سدة ششم و هفتم ، نوشته است که این شهر بازارهای پررونق و متنوع و مساجد بسیار با آثار کاشی کاری دارد. قلعه و حصار شهر و اهالی آن نیز به حسن اخلاق و عدالت و شجاعت معروف اند (ص 208).

ادریسی ، جغرافیدان قرن ششم (متوفی 560)، تکریت را شهری نیکو و اکثر اهالی آنجا را مسیحی معرفی کرده و از آبراهة دُجَیْل که از نزدیکی تکریت به بغداد کشیده شده بود، خبر داده است (ج 2، ص 659). در این سده و سدة هفتم ، تکریت ، پس از بغداد و موصل و بصره و کوفه ، از مهمترین مراکز فرهنگی به شمار می آمد ( العراق فی التاریخ ، ص 502). در 634، که مغولان به اَرْبیل حمله کردند، خلیفه مستنصرباللّه (حک : 623ـ640) برای مقابله با آنان سپاه خود را در تکریت مستقر کرد، اما مغولان از اربیل عازم تبریز شدند و در 655، با تجهیزات بیشتر به جانب تکریت ، که سپاهیان خلیفه عباسی در آنجا مستقر بودند، روی آوردند. پس از جنگی سخت ، مغولان پیروز شدند و قتل و غارت کردند. پس از سقوط بغداد، مسیحیان تکریت نمایندگانی نزد اسقف مکیکای دوم / مکیخا، که مورد احترام مغولان بود، فرستادند و خواستار حمایت وی شدند. به این منظور، حاکمی مغولی به تکریت اعزام شد و از آنان حمایت کرد. اما هلاکو مسیحیان تکریت را، به علت کشتار مسلمانان و حرص زیاد در جمع آوری اموال آنان ، از دم تیغ گذراند و کلیسای آنان را در اختیار مسلمانان قرار داد ( رجوع کنید به منهاج سراج ، ج 2، ص 191ـ192، 194؛ رشیدالدین فضل اللّه ، ج 1، ص 551 ـ 552؛ رشیدوو، ص 184 ـ 185).

به گفتة حمداللّه مستوفی در سدة هشتم ، تکریت شهری متوسط بود که خربزة نیکو داشت و در مزارع آن در یک سال سه بار زراعت می کردند (ص 39). ابن بطوطه (ج 1، ص 243) نیز آنجا را باشکوه و دارای مساجد بسیار وصف کرده است . تکریت از سده های اولیة اسلامی تا سدة هشتم ، مرکز علم پژوهی نیز به شمار می رفت . از جمله معروفترین محققان آن سیریاکوس اسقف اعظم تکریت از 177 تا ح 202/ 793ـ817 ( رجوع کنید بهد. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه )، و ابوزکریا یحیی بن عدی * (متوفی 364) بودند.

در محرّم 796، تیمور به تکریت حمله کرد. این شهر مدتی در برابر سپاه تیمور مقاومت کرد اما سرانجام شکست خورد و تیمور از سرِ کُشتگان آن مناره ساخت . در این حمله ، بسیاری از قسمتهای قلعه و شهر آسیب دید (شرف الدین علی یزدی ، ج 1، ص 458ـ 467). پس از آن ، تکریت به ویرانه ای بدل شد، کلیه مساجد و بازار و قصرهای آن ویران گردید و باغ و بستانهای آن که به آتش کشیده شده بود، پس از مدتی مسکن راهزنان شد (تکریتی و ناصری ، ص 89).

در دورة عثمانیها در سده های دهم و یازدهم ، تکریت شهری کوچک و آرام با حدود دو هزار منزل بود (همانجا) و «سَنجَقی » از ایالت (استان ) رَقّه به شمار می رفت ( د. اسلام ، چاپ اول ، ذیل مادّه ). در این دوره ، تکریت بار دیگر بر روی تپه ای مشرف بر دجله بر پا گردید. پانصد تفنگدار داشت ، بازار آن دارای سیزده دکان و دو قهوه خانه بود و مردم آن به کشاورزی ، بافتن فرش و حصیر، صید ماهی و شکار حیوانات اشتغال داشتند (تکریتی و ناصری ، ص 89 ـ 90).

پس از تنظیمات * در نیمة دوم سدة سیزدهم ، تکریت «ناحیه » ای در «قضای » سامرا در ولایت بغداد شد (فاضل مهدی بیات ، ص 59 ـ62). در قرن سیزدهم ، تکریت اهمیت بسیاری یافت . مردم آن در ساختن قایق از پوست حیوانات مهارت داشتند و با آنها کالای خود را برای فروش به شهرهای دیگر می بردند (میلر و میلروا ، ص 37).

در 1336/1917، نیروهای بریتانیایی ابتدا تکریت را به توپ بستند که موجب آسیبهایی شد و سپس آن را اشغال کردند (تکریتی و ناصری ، ص 93؛ برقاوی ، ص 16؛ نیز رجوع کنید به لانگریگ ، ص 174) و تا پایان 1311ش /1932، تسلط انگلیس بر عراق ادامه یافت ( رجوع کنید به میلر و میلروا، همانجا؛ عبدالمجید تکریتی ، ص 123).

پیش از آن یعنی از 1300 ش /1921، تکریت به مدت سی سال از لحاظ اداری تابع قضای سامرا (در محافظة بغداد) بود (کبیسی ، ص 32). این شهر در 1354 ش /1976، به دنبال تبدیل قضای تکریت به محافظة صلاح الدین (بر گرفته از نام صلاح الدین ایوبی که در 532 در این شهر متولد شد رجوع کنید بهجعفر خیاط ، ص 97)، مرکز محافظه شد (بابان ، ج 1، ص 190). با این حال بیش از نیم قرن ، تا حدود 1359 ش / دهة 1970، تکریت رشد چندانی نداشت و به لحاظ اقتصادی به زراعت و دامداری در پیرامون شهر و صنایعی مانند صنایع چوبی و چرم و نساجی در شهر وابسته بود ( رجوع کنید به عادل دهش ، ص 63ـ76). در اوایل دهة بعد، به سبب کافی نبودن برنامة توسعة قبلی (به سبب مهاجرت زیاد به این شهر)، که در 1350 ش /1972 در تکریت شروع شده بود، برنامة جدید توسعة شهری تکریت آغاز شد. در این برنامه ، گسترش شهر در جهات شمالی (مسیر بغداد ـ موصل )، غربی (در فاصلة میان شهر تا راه بغداد ـ موصل ) و شرقی (در ساحل چپ دجله ) با سه بافت متوازن تجاری ، اداری و نظامی ــ که از عوامل اصلی تکوین شهر بودند ــ و شبکه بندی منظم خیابانها و فضاها، صورت گرفت ( رجوع کنید به خالص حسنی اشعب ، ص 147ـ 165). صدام حسین ، رئیس جمهور سابق عراق ، از عشایر اَلْبیگات و متولد روستایی به نام اَلْاوجا از توابع تکریت بود (سماک ، ص 1؛ میلر و میلروا، ص 36). در جنگ عراق با ایران (1359 ش ـ 1367 ش )، با توجه به موقعیت تکریت ، چند لشکر عراق برای دسترسی به محورهای مواصلاتی مناطق شمالی و جنوبی عراق در آنجا مستقر شدند (جوادی پور و دیگران ، ج 5، ص 25).

پس از حملة نیروهای امریکا و متحدان آن به عراق در اواخر 1381 ش و اوایل 1382 ش ، تکریت همراه سایر شهرهای عراق به تصرف ایشان در آمد. نظامیان امریکایی در آذر 1382 صدام حسین را نزدیک این شهر دستگیر کردند ( ایران ، ص 1).

از مهمترین آثار شهر، ویرانه های قلعه و حصار جامع الاربعین ، و تل مِحیسِن (سدة سوم ) است . قلعة تکریت از قدیمترین و معروفترین قلاع نظامی و بسیار مستحکم بود و تصرف آن بسیار مشکل به نظر می رسید، به طوری که در 615 ق م آشوریان نتوانستند پس از ده روز محاصره آن را از دست بابلیان خارج سازند (جابر خلیل ، ص 291). یاقوت حموی (ذیل مادّه ) به اشتباه بنای این قلعه را به شاپور اول ساسانی (حک : 241ـ272 میلادی ) نسبت داده است . این قلعه مشرف بر رود دجله و ارتفاع آن بین 45 تا 50 متر از سوی خشکی و 35 تا 40 متر از سوی رود بود. ابعاد حصار آن 114 * 435 متر بود و بر



تپه ای صخره ای به ارتفاع چهل متر بنا شده بود (تکریتی و ناصری ، ص 12؛ جابرخلیل ، ص 286). قلعه بیضوی شکل و از سه طرف محصور در خشکی بود و خندقی به عرض 27 متر به دور آن حفر شده بود که به هنگام خطر آن را ازآب پر می کردند (جابر خلیل ، همانجا). قلعه چهار دروازه داشت که یکی از آنها دروازة سرّی کوچکی مشرف بر دجله بود و سه دروازة دیگر برجهای مرتفع داشتند (تکریتی و ناصری ، ص 13).

به علت گسترش شهر، در سالهای اخیر قسمت مهمی از حصار شهر تکریت ویران شد ولی در 1347 ش / 1969 هیئت باستان شناسی عراق آن را مرمت کرد و اکنون دارای سه ورودی است : ورودی شمالی به جانب موصل ، ورودی جنوبی به جانب بغداد و سامرا و ورودی غربی که ورودی شهر است و جادة بغداد ـ موصل از کنار آن می گذرد (جابرخلیل ، همانجا؛ تکریتی و ناصری ، ص 14).

برخی از مساجد و تکایای تکریت عبارت اند از: مسجد جامع دورة عباسی (کشف در 1372ش / 1993)، مسجد وسط از دورة عثمانی ، مسجد شریعه (احداث یا بازسازی در 1311ش /1932)، جامع صلاح الدین (بازسازی در 1335 ش / 1956)، جامع شهدا (احداث در 1339ش /1960)، آرامگاه و جامع پاشا مولود مُخْلِص (احداث در 1351ش /1973)، جامع کبیر (احداث در 1353ش / 1975)، جامع فردوس (احداث در 1359 ش / 1980)، تکایای شیخ رجب و سیدعبدالعزیز رفاعی (مختص طریقت رفاعیه ) و تکایای شیخ عبدالقادر و سیدمحیی الدین آلوسی (مختص طریقت قادریه ؛ عبدالقادر حسن علی ، ص 225ـ 227؛ محیی هلال سِرحان و بهجة کامل عبداللطیف ، ص 315ـ319).

از تکریت دینارهایی به دست آمده که نشان می دهد این شهر در اوایل سدة هفتم محل ضرب سکه بوده است (لطفی بکری ، ص 236).

علما و محدّثان بسیاری از تکریت بر خاستند، که از آن جمله اند: میسوربن محمدبن میسور تکریتی ، کامل بن سالم بن حسین تکریتی ، ابوالحسن تکریتی و ابوشاکر محمدبن احمد تکریتی (همه پیش از سدة هشتم ؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید بهسمعانی ، ج 1، ص 473؛ ناجی تکریتی ، ص 185؛ محیی هلال سرحان ، ص 71ـ97).

بیشتر اهالی تکریت سنّی مذهب و عده ای از آنها شیعه اند. در اعیاد اسلامی جشنهایی در بیرون شهر بر پا می شود (حمادی و دیگران ، ص 336). جمعیت تکریت طبق آمار 1366 ش / 1987، 908 ، 34 تن بوده است (هیتی ، 1416 الف ، ص 36). مردم آنجا به عربی با لهجة تکریتی سخن می گویند ( رجوع کنید بهجاسترو ، ص 99ـ110). این شهر پانزده محلة شهری دارد که صلاح الدین ، الحاره ، شیشین جنوبی ، قادسیه و محلة قلعه از مهمترین آنهاست (حمادی و دوری ، ص 234).


منابع :
(1) ابن اثیر، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة ، چاپ عبدالقادر احمد طلیمات ، قاهره ?( 1382/1963 ) ؛
(2) همو، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1385ـ 1386/1965ـ1966؛
(3) ابن بطوطه ، رحلة ابن بطوطة ، چاپ محمدعبدالمنعم عریان ، بیروت 1407/1987؛
(4) ابن جبیر، رحلة ابن جبیر ، بیروت 1404/ 1984؛
(5) ابن حوقل ؛
6- ابن خرداذبه ؛
7- ابن رسته ؛
(8) ابن عبری ، تاریخ مختصرالدول ، چاپ انطون صالحانی یسوعی ، لبنان 1403/1983؛
(9) ابن فقیه ؛
(10) ابن کثیر، البدایة والنهایة ، ج 10، چاپ احمد ابوملحم و دیگران ، بیروت 1407/ 1987؛
(11) البیر ابونا، تاریخ الکنیسة السریانیّة الشرقیة ، ج 1، بیروت 1999؛
(12) محمدبن محمد ادریسی ، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره : مکتبة الثقافة الدینیه ، ( بی تا. ) ؛
(13) یزیدبن محمد ازدی ، تاریخ الموصل ، چاپ علی حبیبه ، قاهره 1387/ 1967؛
(14) اصطخری ؛
(15) اطلس عراق در نقشه های قدیمی ، تهران : سحاب ، 1364ش ؛
(16) حسین امین ، تاریخ العراق فی العصر السلجوقی ، بغداد 1385/1965؛
(17) ایران ، سال 9، ش 2668، 24 آذر 1382؛
(18) جمال بابان ، اصول اسماءالمدن و المواقع العراقیة ، ج 1، بغداد 1989؛
(19) احمد رفیق برقاوی ، العلاقات السیاسیة بین العراق و بریطانیا: 1922ـ1932 ، ( بغداد ) 1980؛
(20) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری ، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع ، چاپ مصطفی سقا، بیروت 1403/1983؛
(21) بلاذری ؛
(22) عبدالمجید تکریتی ، «تکریت خلال فترة الانتداب البریطانی علی العراق : 1921ـ1932»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 4، بغداد: وزارة الثقافة و الاعلام ، 1417/ 1997؛
(23) علاءالدین تکریتی و ابراهیم ناصری ، تکریت الخالدة : عبرالعصور ، بغداد 1986؛
(24) ناجی تکریتی ، «مدرسة یحیی بن عدی التکریتی الفلسفیة »، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 3، بغداد: وزارة الثقافة و الاعلام ، 1417/1997؛
(25) جابر خلیل ، «تنقیبات الموسم الاول فی تل محیسن فی تکریت »، سومر ، ج 36 (1980)؛
(26) جعفر خیاط ، «مشاهدات جون اشر فی العراق »، سومر ، ج 21، ش 1و2 (1965)؛
محمد جوادی پور، علی نیکفرد، و یعقوب حسینی ، ارتش

(27) جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس ، ج 5: نبردهای غرب کشور ، تهران : سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، 1373 ش ؛
(28) حامد یوسف حمادی و دیگران ، «صور من حیاة المجتمع فی تکریت کما یرویها ابناؤها المعمرون »، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 5، بغداد: وزارة الثقافة والاعلام ، 1418/ 1998؛
(29) یونس علی حمادی و نجم عبداللّه دوری ، «التطور الدیموغرافی لسکان مدینة تکریت »، در همان منبع ؛
(30) حمداللّه مستوفی ، نزهة القلوب ؛
(31) محمدبن عبداللّه حمیری ، الروض المعطار فی خبر الاقطار ، چاپ احسان عباس ، بیروت 1984؛
(32) خالص حسنی اشعب ، «التخطیط الحضری لمدینة تکریت فی العصر الحدیث »، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 5؛
(33) محمدبن موسی خوارزمی ، کتاب صورة الارض من المدن و الجبال و البحار و الجزائر و الانهار ، استجرجه من کتاب جغرافیا الذی الفه بطلمیوس التلوذی ، چاپ هانس فون مژیک ، وین 1345/ 1926، چاپ افست بغداد 1962؛
(34) رشیدالدین فضل الله ؛
(35) پی ـ نن رشیدوو، سقوط بغداد و حکمروایی مغولان در عراق : میان سالهای 1258 و 1335 میلادی ، ترجمة اسداللّه آزاد، مشهد 1368 ش ؛
(36) محمد سمّاک ، من هو صدام التکریتی ، لارنس ، ایالات متحده 1402/ 1982؛
(37) سمعانی ؛
(38) علی بن محمد شابشتی ، الدیارات ، چاپ کورکیس عواد، بیروت 1406/1986؛
(39) شرف الدین علی یزدی ، ظفرنامه : تاریخ عمومی مفصّل ایران در دورة تیموریان ، چاپ محمد عباسی ، تهران 1336 ش ؛
(40) طبری ، تاریخ (بیروت )؛
(41) عادل دهش ، «ملامح عامة من التاریخ الاقتصادی لمنطقة تکریت : 1914ـ 1968»، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 5؛
(42) عبدالعزیز حمید، «عمارة الاربعین فی تکریت »، سومر ، ج 21، ش 1و2 (1965)؛
(43) عبدالقادر حسن علی ، «المساجد و الجوامع فی مدینة تکریت »، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 5؛
(44) العراق فی التاریخ ، بغداد: دارالحریة للطباعة ، 1983؛
(45) عیسی سلمان حمید، «الاربعین ـ الموقع و التاریخ »، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 2، بغداد: وزارة الثقافة و الاعلام ، 1417/1996؛
(46) فاضل مهدی بیات ، «تکریت فی العهد العثمانی »، در همان منبع ، ج 4؛
(47) احمدبن علی قلقشندی ، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب ، بیروت 1405/1984؛
(48) عامر کبیسی ، «صفحات من التاریخ الاداری المعاصر لمدینة تکریت »، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 5؛
(49) استیون همزالی لانگریگ ، عراق 1950ـ1900: تاریخ سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ، ترجمة علی درویش ، مشهد 1376 ش ؛
(50) درویش لطفی بکری ، «تکریت : احدی مدن ضرب السکة العربیة الاسلامیة »، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 2؛
(51) محیی هلال سرحان ، «الحدیث و المحدثون فی مدینة تکریت منذ الفتح الاسلامی حتی نهایة العصور العباسیة : 16 ه ـ656 ه = 637 م ـ 1258 م »، در همان منبع ، ج 3؛
(52) محیی هلال سرحان و بهجة کامل عبداللطیف ، «تکایا مدینة تکریت »، در همان منبع ، ج 5؛
(53) مسعودی ، تنبیه ؛
(54) مقدسی ؛
(55) عثمان بن محمد منهاج سراج ، طبقات ناصری ، چاپ عبدالحی حبیبی ، کابل 1342ـ1343 ش ؛
(56) جودیت میلر و لوری میلروا، از تکریت تا کویت ، ترجمة حسن تقی زاده میلانی ، تهران 1370 ش ؛
(57) نقشة راهنمای عراق ، مقیاس 000 ، 200 ، 1:1، تهران : گیتاشناسی ، ( بی تا. ) ؛
(58) صالح فلیح حسن هیتی ، «الجغرافیة التاریخیة لمدینة تکریت »، در موسوعة مدینة تکریت ، ج 1، بغداد: وزارة الثقافیة و الاعلام ، 1416 الف ؛
(59) همو، «مناخ مدینة تکریت »، در همان منبع ، 1416 ب ؛
(60) یاقوت حموی ؛
(61) یعقوبی ، تاریخ ؛


(62) EI 1 , s.v. "Takr ¦ât" (by J. H. Kramers);
(63) EI 2 , s.v. "Takr ¦ât" (by J. H. Kramers and C. E. Bosworth);
(64) Otto. Jastrow, "Tikrit Arabic verb morphology in a comparative perspective", Al-Abhath , XXXI (1983);
(65) The Times atlas of the world , London: Times Books, 1985.

/ بهزاد لاهوتی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3791
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست