تفسیرعلیبنابراهیم قمی ، تفسیری مأثور از علیبنابراهیمبن هاشم قمی * (زنده در 307)، محدّث و فقیه امامی . این کتاب در رجال نجاشی (ص 260) و فهرست طوسی (ص 209) به علیبنابراهیم نسبت داده شده است و منقولاتی از آن در کتب قدما دیده می شود، از جمله در تهذیب الاحکام شیخ طوسی (ج 4، ص 49ـ50)، مجمع البیان (ج 1، ص 377، 384، 390) و اعلام الوری طبرسی (ج 1، ص 296؛ نیز رجوع کنید به شبیری ، ص 50) و مناقب ابن شهرآشوب (ج 3، ص 236، ج 4، ص 160).
اکنون نسخه ای با عنوان تفسیرعلیبنابراهیم در دست است که نخستین بار حسن بن سلیمان حِلّی به نقل از شهید اول (متوفی 784) منقولاتی از این نسخه را دیده (ص 41ـ47) و سپس در کتب متأخر، مانند بحارالانوار ، روایات آن در ابواب مختلف پراکنده شده است . در این نسخه بارها عباراتی دیده می شود که به تفسیرعلیبنابراهیم ارجاع می دهد (برای نمونه رجوع کنید به قمی ، ج 1، ص 120، 271، 313، ج 2، ص 360؛ نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی ، ج 4، ص 304ـ 305). بعلاوه این تفسیر از معاصران علیبنابراهیم ، همچون احمدبن ادریس (متوفی 306) و حسین بن محمدبن عامر و حُمَیدبن زیاد (متوفی 310) و محمدبن جعفر رزّاز (متوفی 316)، نیز روایاتِ بسیار دارد و حتی احادیثی از محدّثان متأخر از وی ، همچون ابن عُقْدة (249ـ332) و محمدبن عبداللّه بن جعفر حِمْیری و ابن همّام اِسکافی (متوفی 336)، در این کتاب دیده می شود که خود علیبنابراهیم در هیچ سندی از آنها روایت نمی کند.
از سوی دیگر، در این کتاب در مواردی بسیار از مشایخ مهم علیبنابراهیم چون احمدبن محمدبن عیسی و محمدبن عیسی بن عبید و احمدبن ابی عبداللّه برقی ، با واسطة معاصران علیبنابراهیم ، نقل شده است . شگفت آنکه در سند دیگری ،
از ابراهیمبن هاشم ، پدر و استاد اصلی علیبنابراهیم ، با
دو واسطه روایت شده (ج 2، ص 339) و از معاصران وی
چون محمدبن یحیی و سعدبن عبداللّه نیز با واسطه نقل شده است (ج 2، ص 344). این قراین و قراین متعدد دیگر نشان می دهد که تمامی تفسیر موجود از علیبنابراهیم نیست ( رجوع کنید به مددالموسوی ، ص 84 ـ94).
آقابزرگ طهرانی نخستین کسی است که در بارة عدم صحت انتساب تمام تفسیر موجود به علیبنابراهیم سخن گفته و بر این باور است که ابوالفضل عباس بن محمدبن قاسم ، شاگرد علیبنابراهیم که نامش در آغاز تفسیر موجود آمده ، روایات ابوالجارود، راوی مطالبی در تفسیر از امام باقر علیه السلام ، و دیگران را از اواسط جلد اول تفسیر در آن وارد کرده است (ج 4، ص 303)، اما شاهدی برای این نظر در دست نیست و عباس بن محمدبن قاسم کسی جز یکی از مشایخ مؤلف کتاب نیست که در «طریق » مؤلف به علیبنابراهیم قرار گرفته ( رجوع کنید به مددالموسوی ، ص 93ـ94) و نام وی علاوه بر آغاز کتاب در میان نام راویان دیگر نیز ذکر شده است (ج 2، ص 297).
در طرف مقابل ، در کتاب تأویل الا´یات از تفسیرعلیبنابراهیم مطالب بسیاری نقل شده است (برای نمونه رجوع کنید به ص 90، 127، 165، 173) که اصلاً در این تفسیر نیست . بنابراین تفسیر موجود نه در بر دارندة تمام تفسیرعلیبنابراهیم است و نه تمام منقولاتِ آن از وی است ، بلکه کتابی است از مؤلفی دیگر که بیش از همه از تفسیرعلیبنابراهیم بهره گرفته و در آن ، از طریق بیش از بیست راوی ، روایات بسیاری از کتب و مصادر دیگر آورده است . حجم این دسته روایات ، در نیمة نخست مجلد اول تفسیر بسیار اندک است و بتدریج افزایش می یابد تا بدانجا که در اواخر کتاب تقریباً به اندازة روایاتِ منقول از تفسیرعلیبنابراهیم می شود. در تفسیر موجود معمولاً پس از نقل از غیر علیبنابراهیم ، با آوردن نام علیبنابراهیم به گونة صریح یا با ضمیر، بازگشتِ متن به تفسیرعلیبنابراهیم یادآوری می شود (بجز ج 1، ص 200ـ 271). سید موسی ' شبیری زنجانی با توجه به اینکه اغلب راویانِ بخش دوم تفسیر ، همچون احمدبن ادریس و حسن بنعلی مَهزیار و محمدبن جعفر رزّاز، از استادان علیبن حاتِم قزوینی (زنده در 350) بوده اند و هیچ راوی دیگری از این مجموعه افراد روایت نمی کند، مؤلف کتاب را علیبن حاتم می شناساند (به نقل محمدجواد شبیری ، ص 50؛ نیز رجوع کنید به نجاشی ، ص 36؛ طوسی ، 1401، ج 3، ص 72؛ ابن بابویه ، ج 2، ص 446، 519). ابوالفضل عباس بن محمدبن قاسم نیز از مشایخ علیبن حاتم است (ابن بابویه ، ج 1، ص 304) و ممکن است منشأ اشتباه در انتساب کتاب ، تبدیل نام علیبن ابی سهل ــ که همان علیبن حاتم است ــ به علیبنابراهیم ، به جهت شباهت این دو اسم ، باشد.
قسمت عمدة تفسیر موجود، نقل از تفسیرعلیبنابراهیم است ، ولی وجود نقلهایی در تأویل الا´یات و برخی کتب دیگر
از تفسیرعلیبنابراهیم ــ که با احادیث و مطالب تفسیر
موجود تفاوتهای فراوانی دارد ــ سبب می شود که به آنچه از تفسیرعلیبنابراهیم در تفسیر موجود نقل شده ، نتوان اعتماد کامل کرد (استرآبادی ، ص 32، 140، 214، 216؛ قس قمی ، ج 1، ص 30، 140، 301، 306؛ ابن طاووس ، ص 168ـ 169، 170ـ171؛ قس قمی ، ج 1، ص 59، 277؛ طبرسی ، 1408، ج 2، ص 503، 614؛ قس قمی ، ج 1، ص 66، 72؛ ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 272؛ قس قمی ، ج 1، ص 155). مقایسة اسناد علیبنابراهیم در این کتاب و اسناد علیبنابراهیم در کتاب کافی از دشواریهای بسیار این تفسیر حکایت می کند ــ از جمله از کوتاه بودن واسطه ها در بسیاری از اسناد (برای نمونه رجوع کنید به کلینی ، ج 2، ص 389؛ قس قمی ، ج 1، ص 32) ــ و این امر سبب می گردد که در نقل از این کتاب احتیاط شود. چون این احتمال وجود دارد که علیبنابراهیم ــ که در اواسط عمر نابینا شده بود (نجاشی ، ص 260) ــ مطالب تفسیری را برای شاگردان خود گفته و آنان آنها را نوشته و تنظیم کرده باشند. بنابراین کتاب تفسیرعلیبنابراهیم در اصل نسخه های مختلف داشته ، از جمله نسخه ای از این تفسیر به روایت نوة مؤلف به دست ابن طاووس (ص 175) رسیده است و وی در وصف این نسخه می گوید که جمیع کتاب در چهار جزء در دو مجلد واقع است (نیز رجوع کنید به کلبرگ ، ص 544)، ولی در تفسیر موجود نشانی از اجزا دیده نمی شود.
دیدگاهی رجالی در بارة اسناد تفسیرعلیبنابراهیم وجود دارد که با تکیه بر عبارت «وَنحنُ ذاکرون و مُخبرون بماینتهی الینا ورَواهُ مشایخُنا و ثقاتنا عن الذّین فرض اللّه طاعتهم ...» در مقدمة آن (ج 1، مقدمه ، ص 4)، بر وثاقت تمامی افراد اسناد این تفسیر به شرط اتصال روایت به معصومان علیهم السلام تأکید می کند و این تفسیر را از مصادر مهم رجالی می داند (حرّعاملی ، ج 30، ص 202؛ خوئی ، ج 1، ص 49ـ50). اگر عبارت مذکور افادة حصر کند و گویندة آن علیبنابراهیم باشد، تنها ناظر به مواردی است که از علیبنابراهیم نقل شده و علاوه بر وثاقت ، بر پایة مبانی علم رجال و روایتِ حدیث ، بر شیعه بودن راویان نیز دلالت دارد. ولی گویندة عبارات فوق معلوم نیست و بعلاوه ، روشن نیست که این گواهی ناظر به تمام افراد سلسلة اسناد کتاب باشد. به نظر می رسد این عبارت تنها به مشایخ مستقیم یا مؤلفان کتب مأخذ تفسیر اشاره دارد، زیرا در اسناد موجود حتی در مواردی که از علیبنابراهیم نقل شده ، روایات مسلّم الضعف فراوان دیده می شود. روایات مرسل نیز در کتاب بسیار است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 20، 30، 94، 114، ج 2، ص 406، 410، 426، 428، 434). از سوی دیگر، باتوجه به اینکه علیبن حاتم باوجود وثاقت با تعبیر «یروی عن الضعفاء» وصف شده (نجاشی ، ص 263)، پذیرش توثیقات وی دشوار است .
در تفسیر موجود، بجز تفسیرعلیبنابراهیم ، احادیث بسیاری از تفسیر ابوالجارود با عنوان «وفی روایة ابی الجارود» نقل شده که گاه سند کامل هم همراه نام وی ذکر شده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 102، 198، 224، 271). مآخذ دیگر این تفسیر چندان روشن نیست ، ولی با دقت در تسلسل اسناد کتاب و مقایسة آنها با یکدیگر و با کتب رجال ، مآخذ احتمالی کتاب را می توان به دست آورد: مراجع معتبری چون نوادر احمدبن محمدبن عیسی ، محاسن احمدبن ابی عبداللّه برقی ، نوادر الحکمة محمدبن احمدبن یحیی بن عمران اشعری ، و چند کتاب تفسیری از جمله تفسیر فرات کوفی * ، تفسیر قرآن ابوحمزة ثمالی ، تفسیرعلیبن مهزیار، تفسیر معلّی بن محمد، تفسیر گمنام عبدالغنی بن سعید ثقفی که به تفسیر ابن عباس منتهی می شود، تفسیرالباطن علیبن حسّان هاشمی که از غالیان بوده و شدیداً تضعیف شده است ، و تفسیر قرآن حسن بنعلیبن ابی حمزه که خود و پدرش از رؤسای واقفه اند (قمی ، ج 2، ص 40، 234، 245، 286، 292، 294، 351، 422؛ ابن حجر عسقلانی ، ج 3، ص 291؛ نجاشی ، ص 251؛ ابن داوود حلّی ، ص 261؛ کشی ، ص 552، ش 1042).
تفسیرعلیبنابراهیم با دیدگاه حدیثی نوشته شده ، ازینرو مؤلف از ظاهر آیات ، با استناد به روایات ، به آسانی دست کشیده است . کتاب از تفاسیر تأویلی شمرده شده و تأویلهای دور از ذهن در آن بسیار است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 35، 203)، ازینرو بسیاری از آیات به فضائل اهل بیت یا مثالب دشمنانشان تفسیر شده که معنای باطنی آیات به شمار می آیند. در این تفسیر تنها روایات گردآوری نشده است بلکه آیات و کلمات بدون استنادِ روشن به روایات ، تفسیر شده و شأن نزول آیات بتفصیل بیان گردیده و قصص انبیا و وقایع زمان پیامبر و مباحث فقهی حجم گسترده ای از کتاب را تشکیل داده است . گاهی معانی مختلف واژه های مشترک در قرآن ذکر شده (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 30، 32، 35) و از آیات دیگر و روایات و اشعار شاعران بر تفسیر یک آیه دلیل اقامه شده (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 46، 132، 231، 309، 388، ج 2، ص 85 ـ87) و گاه به نظر عامه اشاره شده است (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 70، ج 2، ص 79، 85، 99، 142، 226). در مقدمة تفسیر موجود، مباحث کلی علوم قرآنی به صورت تقسیم بندی آیات در حدود پنجاه عنوان به نقل از علیبنابراهیم مطرح شده ، سپس با ذکر آیه یا آیه هایی به توضیح این عناوین پرداخته شده است . آشفتگی این مقدمه و عدم تطابق کامل فهرست عناوین با شرح آن حاکی از وجود اختلالی در کتاب است . در این مقدمه از ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه ، خاص و عام و سبک خاصی در قرآن به نام منقطع معطوف سخن رفته ( رجوع کنید به ج 1، ص 32، 46، 51ـ52، 96، 167، ج 2، ص 149) و گفته شده که ترتیب آیات در هنگام جمع آوری آنها به هم خورده است (ج 1، ص 8، 118، ج 2، ص 315).
علیبنابراهیم از تحریف قرآن سخن گفته (ج 1، ص 10ـ11) و آیاتی را ذکر کرده است که تأویل آن در تنزیل یا با تنزیل یا قبل از تنزیل یا بعد از تنزیل است (ج 1، ص 13، 14، 96، 142، ج 2، ص 68). وی از آیات قرآن برای رد مذاهب مختلف غیراسلامی مانند بت پرستان و زنادقه و دهریه (ج 1، ص 205، 236، ج 2، ص 78) و برخی از فرق اسلامی مانند معتزله ، قدَریه ــ که به نظر وی همان مُجبِره اند ــ و نیز دیدگاههای نادرست دیگر استفاده می کند (ج 1، ص 17ـ 25، 212، ج 2، ص 60، 89، 398) و با آوردن روایاتی اجمالاً به مذهب امرٌ بین امرین اشاره می نماید. روش تفسیر قرآن به قرآن ، با دیدگاهی تأویلی ، در مواضع بسیاری از تفسیر دیده می شود (ج 1، ص 35، 157، 231، 388، ج 2، ص 176). دیدگاه جریان آیات ــ که به گسترش آیات از موارد شأن نزول ناظر است (جَرْی وانطباق ) ــ نیز در این تفسیر مشاهده می شود ( رجوع کنید به ج 1، ص 157، ج 2، ص 46، 84، 96، 295، 399). واژه های فارسی یا معرّب کنادیج (جمع کندو)، انابیر (جمع انبار؛ ج 1، ص 346)، فولاذ (ج 2، ص 120) و مادیانة (ج 2، ص 122) می تواند نشانة غیر عرب بودن مؤلف کتاب باشد. همچنین به کار بردن صیغة فعل جمع در جایی که فاعل اسم ظاهر باشد (همچون «قُلْنَ ازواجُه ») بر طبق گویش غیر معروف عربی در مواردی از کتاب دیده می شود (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 291، 297، ج 2، ص 50، 202، 291).
مقدمة تفسیر با رساله ای در علوم قرآنی به نام محکم و متشابه شباهتهای بسیاری دارد. رسالة مذکور منسوب به سیدمرتضی علم الهدی است (آقابزرگ طهرانی ، ج 2، ص 154، ج 4، ص 318) و متن کامل آن در جلد نود بحارالانوار (ص 1ـ 97) درج شده است . این رساله ، روایت واحد مفصّلی است از حضرت علی علیه السلام به نقل از نعمانی در تفسیر قرآن که با یک سند متصل به امام صادق علیه السلام می رسد. در سند روایت نام راویان ضعیفی چون حسن بنعلیبن ابی حمزة دیده می شود. در این رساله نخست فهرست انواع آیات قرآنی ذکر شده که با فهرست عناوین تفسیر شباهت بسیاری دارد، ولی فهرست روایت نعمانی دقیقتر و منظمتر است . مقایسة شرح تفصیلی عناوین در دو کتاب از گستردگی روایت نعمانی حکایت می کند؛ حتی مباحث تازه ای همچون وجوه معایش خلق (مجلسی ، ج 90، ص 46ـ49) و حدود فرایض (همان ، ج 90، ص 62ـ64) در این روایت دیده می شود که در مجموع حجم رساله را به پنج برابر مقدمة تفسیرعلیبنابراهیم رسانده است . در بحار پس از نقل رسالة نعمانی ، از رساله ای مشابه ، تألیفِ سعدبن عبداللّه اشعری نام برده شده که مطالب آن با ترتیبی دیگر مشابه مطالب این روایت است . دو باب از این رساله در بحارالانوار (ج 89، ص 60ـ73) نقل شده که بی شباهت به مباحث تفسیر قمی نیست و نیز مطالبی دیگر از آن به نام تفسیر سعدبن عبداللّه در مجلدات مختلف بحار نقل شده است (برای نمونه رجوع کنید به مجلسی ، ج 80، ص 47، ج 81، ص 71، 382، ج 100، ص 305). آقابزرگ طهرانی ، این رساله را کتاب ناسخ القرآن و منسوخه و محکمه و متشابهه می داند (ج 24، ص 8) که نجاشی در ترجمة سعدبن عبداللّه برای وی ذکر کرده است (ص 177). بررسی ارتباط دقیق این سه متن با یکدیگر می تواند به شناخت بهتر تفسیرعلیبنابراهیم ، تصحیح اغلاط مقدمة آن و نیز تصحیح دو متن دیگر یاری رساند. همچنین نام کتاب الناسخ و المنسوخ در شمار آثار علیبنابراهیم پس از نام کتاب تفسیر ، ممکن است با مقدمة تفسیر موجود ارتباط داشته باشد (نجاشی ، ص 260؛ طوسی ، 1351 ش ، ص 209).
تفسیرعلیبنابراهیم چندین بار به چاپ رسیده که اولین بار در 1313 بوده است . سیدطیب جزائری نیز آن را تصحیح کرده و در 1386 در نجف به چاپ رسانده است . نسخة مصحَح وی در 1404 و 1367 ش در قم به چاپ رسیده است .
منابع : (1) آقابزرگ طهرانی ؛ (2) ابن بابویه ، علل الشّرایع ، نجف 1386/ 1966، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛ (3) ابن حجر عسقلانی ، لسان المیزان ، چاپ محمد عبدالرحمان مرعشلی ، بیروت 1415ـ1416/1995ـ1996؛ (4) ابن داوود حلی ، کتاب الرجال ، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم ، نجف 1392/1972، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛ (5) ابن شهرآشوب ، مناقب آل ابی طالب ، چاپ هاشم رسولی محلاتی ، قم ( بی تا. ) ؛ (6) ابن طاووس ، سعدالسّعود للنّفوس ، چاپ فارس تبریزیان حسّون ، قم 1379 ش ؛ علی استرآبادی ، تأویل
(7) الا´ یات الظاهرة فی فضائل العترة الطّاهرة ، چاپ حسین استادولی ، قم 1417؛ (8) حر عاملی ؛ (9) حسن بن سلیمان حلّی ، مختصر بصائرالدرجات ، نجف 1370؛ (10) خوئی ؛ (11) محمدجواد شبیری ، «در حاشیة دو مقاله »، آینة پژوهش ، سال 8 ، ش 6 (بهمن ـ اسفند 1376)؛ (12) فضل بن حسن طبرسی ، اعلام الوری بأعلام الهدی ، قم 1417؛ (13) همو، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل اللّه یزدی طباطبائی ، بیروت 1408/1988؛ (14) محمدبن حسن طوسی ، تهذیب الاحکام ، چاپ حسن موسوی خرسان ، بیروت 1401/1981؛ (15) همو، الفهرست ، چاپ الویس اسپرنگر، هندوستان 1271/ 1853، چاپ محمود رامیار، چاپ افست مشهد 1351 ش ؛ (16) علیبنابراهیم قمی ، تفسیر القمی ، چاپ طیب موسوی جزائری ، نجف 1387، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛ (17) محمدبن عمر کشی ، اختیار معرفة الرجال ، ( تلخیص ) محمدبن حسن طوسی ، چاپ حسن مصطفوی ، مشهد 1348 ش ؛ (18) اتان کلبرگ ، کتابخانة ابن طاووس و احوال و آثار او ، ترجمة علی قرائی و رسول جعفریان ، قم 1371 ش ؛ (19) کلینی ؛ (20) مجلسی ؛ (21) احمد مددالموسوی ، «پژوهشی پیرامون تفسیر قمی »، کیهان اندیشه ، ش 32 (مهر و آبان 1369)؛ (22) احمدبن علی نجاشی ، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی ، قم 1407.