responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3668

 

تفأّل و تطیّر ، از روشهای کهن پیش بینی ، متداول در برخی جوامع پیشین که آثار آن در برخی فرهنگها به جا

مانده است .

تفأل در لغت به معنای فال گرفتن و فالِ نیک زدن ، اختر نیک گرفتن (زوزنی ، ج 2، ص 586)، شگون نیک و خوش بینی ، در مقابل تطیر، است (جوهری ؛ ابن منظور، ذیل «فأل »؛ فیروزآبادی ، ج 4، ص 28؛ طریحی ، ذیل «فأل ») چنانکه به بیمار بگویند: «ای تندرست !» و به جویندة چیزی بگویند: «ای یابنده !»، با این امید که بیمار تندرستی خود را باز خواهد یافت و جوینده به مطلوب خود خواهد رسید (همانجاها). به تصریح برخی لغت نویسان ( رجوع کنید به ابن منظور؛ فیروزآبادی ، همانجاها) این واژه در مورد امور شر و نحس هم به کار رفته است . در واقع ، واژة فال در جاهلیت ، نظیر طِیَره ( رجوع کنید به ادامة مقاله )، هم برای فال نیک به کار می رفته هم برای فال بد و بعدها به فال نیک اختصاص یافته ، همانطور که طیره مختص فال بد شده است (جوادعلی ، ج 6، ص 802؛ نیز رجوع کنید به فالگیری * ).

واژة تفأل و مشتقات آن در قرآن کریم نیامده اما در احادیث



منقول از پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام به کار رفته (برای نمونه رجوع کنید به ابن ماجه ، ج 2، ص 1170؛ متقی ، ج 10، ص 117؛ قمی ، ج 2، ص 340) و از مجموع آنها بر می آید که از تفأل و فال نیک زدن به چیزهای گوناگون نهی نشده است و حتی خود پیامبر اکرم نیز در برابر شگون بد زدن ، تفأل می زده است ( رجوع کنید به ابن ماجه ، همانجا؛ ابن اثیر، ج 3، ص 405؛ متقی ؛ قمی ، همانجاها). در جامعة عرب پیش از اسلام ، همانند یونان و روم و ایران ، مردم به تفأل و تطیر اعتقاد بسیار داشتند و این دو در زندگی آنها نقش مهمی داشت (جوادعلی ، ج 6، ص 789). در آن محیط آکنده از خرافات و شرک ، پیامبر تفأل را نیک می شمرد، زیرا آن را امیدبخش می دانست اما از تطیر منع می کرد، چون انسان را به آینده بدبین می کند ( رجوع کنید به نووی ، ج 14، ص 219ـ220).

بر اساس منابع حدیثی ، تفأل ، با قصد یا بدون قصد، مباح است ، زیرا محافظت از ذهن و خیال در بسیاری موارد از قدرت انسان بیرون است و در این مورد، همچنانکه در مورد تطیر، بین کاربرد لغوی و کاربرد فقهی این دو واژه فرقی وجود ندارد ( رجوع کنید به الموسوعة الفقهیّة ، ج 13، ص 77).

در یک حدیث از تفأل به قرآن نهی شده است (کلینی ، ج 2، ص 629). محدّثان و فقها در بارة این حدیث ، با اشاره به

ضعف سند آن ، توضیح داده اند که تفأل غیر از استخاره است ؛
تفأل از مقولة پیش بینی آینده و بیان امور پنهان است ، ولی استخاره نوعی درخواست معرفت و بصیرت و بر طرف شدن شک در کاری است که فرد قصد دارد آن را انجام دهد یا ترک کند و در واقع ، واگذار کردن امور به خداوند است تا او را راهنمایی کند (مجلسی ، 1363 ش ، ج 12، ص 518؛
نجفی ، ج 12، ص 171). علاوه بر این ، ممکن است تفأل به قرآن در این حدیث ، اشاره به شیوة رایج مردم عرب بوده باشد یعنی تفأل به یک آیه به محض شنیدن یا دیدن آن (مجلسی ، 1363 ش ، همانجا؛
همو، 1403، ج 88، ص 244). احتمال می رود منشأ این نهی ، پیشگیری از پدید آمدن بدگمانی به قرآن بر اثر عدم تحقق موضوعِ پیش بینی شده باشد و حال آنکه تفأل به چیزهای دیگر چنین زیانی ندارد (همانجاها؛
نجفی ، ج 12، ص 171). بر این اساس ، نجفی (ج 12، ص 172) نهی از تفأل به قرآن را متوجه عامة مردم دانسته که به سبب آگاه نبودن از چند و چون کار نسبت به قرآن بدبین می شوند؛
در این صورت استخاره و تفأل حکم واحد دارند و احتمال قوی دارد که استخاره نیز مانند تفأل نهی شده باشد.

تطیر، به معنای فال بد زدن و فال بد گرفتن ، از واژة طَیر (پرنده ) گرفته شده و به صورت طِـیرَه به فتح یا سکونِ «ی » هم به کار رفته است (راغب اصفهانی ؛
ابن منظور، ذیل «طیر»). جاحظ (ج 3، ص 438) اصل تطیر را پراندن پرنده می داند که سپس برای چیزهای دیگر نیز استعمال شده است . عرب جاهلی هنگامی که قصد انجام دادن کاری یا ترک آن را داشتند پرنده ای را به پریدن وا می داشتند و سپس از نوع حرکات آن بر آنچه واقع خواهد شد، حکم می کردند (قلقشندی ، ج 1، ص 399). آنها از پرندگان خاصی برای این کار استفاده می کردند و شومترین پرنده در نزد ایشان غُراب بود (جاحظ ، ج 3، ص 443). اعراب به تطیر نیز اعتقاد فراوانی داشتند. بنا بر قرآن (یس : 18؛
نمل : 47؛
اعراف : 131)، در میان برخی امتهای پیشین تطیر رواج داشت ، آنها به پیامبرانشان فال بد می زدند و ازینرو به آنان ایمان نمی آوردند اما پیامبران در پاسخ آنان می گفتند که تطیر و فال بد زدن نمی تواند حق را باطل و باطل را حق کند و امور تنها به مشیت خداوند اداره می شوند نه به واسطة پرنده ای که نیک و بد خود را نمی داند.

پیامبر اکرم طِیره و تطیر را مکروه می شمرد (ابن ماجه ، ج 2، ص 1170) و آن را مساوی با شرک (ابوداوود، ج 2، ص 230؛
ترمذی ، ج 4، ص 161) و راه بر طرف کردنش را توکل به خدا می دانست (همانجاها). در روایات شیعی توکل کفارة طیره معرفی شده ( رجوع کنید به کلینی ، ج 8، ص 198) و توکل و بی اعتنایی و دعا برای دفع آن توصیه شده است ( رجوع کنید به حرّ عاملی ، ج 11، ص 361ـ362).

تفأل و تطیر فرآیندهایی روانی اند و راههای پیشنهاد شده در احادیث برای دفع آنها نیز جنبة روانی و معنوی دارند. بنابراین ، ممنوع و منهی شمرده شدنشان نباید ناظر به وجه ذهنی و روانی آنها باشد، چون این وجه از اختیار انسان بیرون است ؛
ازینرو، در توضیحِ «لاطِیَرةَ» در حدیث معروف به حدیث رفع ( رجوع کنید به کلینی ، ج 2، ص 463) گفته شده که یا مراد این است که تطیر و فال بد زدن هیچ نوع مؤاخذه ای ندارد یا منظور این است که نباید به آنها ترتیب اثر داد (انصاری ، ج 2، ص 38). تنها سه مورد از مصادیق تطیر در حدیثی منسوب به پیامبر آمده که از آنها نهی نشده است (ابن حنبل ، ج 1، ص 180)؛
علما به توجیه این حدیث پرداخته اند ( رجوع کنید به الموسوعة الفقهیّة ، ج 25، ص 331) اما عایشه این حدیث را که ابوهریره از قول پیامبر نقل نموده ، تکذیب کرده و آن را نقلِ عقیدة پیامبر از قول اعراب جاهلی دانسته است (علم الهدی ، قسم 2، ص 201ـ202).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن ؛
(2) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر ، چاپ محمودمحمد طناحی و طاهر احمد زاوی ، بیروت 1383 /1963، چاپ افست قم 1364 ش ؛
(3) ابن حنبل ، مسند الامام احمدبن حنبل ، بیروت : دارصادر، ( بی تا. ) ؛
(4) ابن ماجه ، سنن ابن ماجة ، استانبول 1401/1981؛
(5) ابن منظور؛
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود ،

(6) چاپ سعید محمد لحام ، بیروت 1410/1990؛
(7) مرتضی بن محمدامین انصاری ، فرائد الاصول ، قم 1419؛
(8) محمدبن عیسی ترمذی ، سنن الترمذی ، استانبول 1401/1981؛
(9) عمروبن بحر جاحظ ، کتاب الحیوان ، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، مصر ?( 1385ـ1389/ 1965ـ1969 ) ، چاپ افست بیروت 1388/ 1969؛
(10) اسماعیل بن حماد جوهری ، الصحاح : تاج اللغة و صحاح العربیة ، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت ( بی تا. ) ، چاپ افست تهران 1368 ش ؛
(11) حرّعاملی ؛
(12) حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سید کیلانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(13) حسین بن احمد زوزنی ، کتاب المصادر ، چاپ تقی بینش ، مشهد 1340ـ 1345 ش ؛
(14) فخرالدین بن محمد طریحی ، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی ، تهران 1362 ش ؛
(15) علی بن حسین علم الهدی ، امالی المرتضی : غرر الفوائد و درر القلائد ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره 1373/ 1954؛
(16) جوادعلی ، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، بیروت 1976ـ 1978؛
(17) محمدبن یعقوب فیروزآبادی ، قاموس المحیط ، بیروت : دارالعلم ، ( بی تا. ) ؛
(18) قلقشندی ؛
(19) عباس قمی ، سفینة البحار و مدینة الحکم و الا´ثار ، چاپ سنگی نجف 1352ـ 1355، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(20) کلینی ؛
(21) علی بن حسام الدین متقی ، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال ، چاپ بکری حیّانی و صفوة السقّا، بیروت 1409/ 1989؛
(22) محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت 1403/ 1983؛
(23) همو، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول ، ج 12، چاپ جعفر حسینی ، تهران 1363 ش ؛
(24) الموسوعة الفقهیّة ، کویت : وزارة الاوقاف الشئون الاسلامیة ، ج 13، 1408/ 1988، ج 25، 1412/ 1992؛
(25) محمدحسن بن باقر نجفی ، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام ، ج 12، چاپ عباس قوچانی ، بیروت 1981؛
(26) یحیی بن شرف نووی ، صحیح مسلم بشرح النووی ، بیروت 1407/1987.

/ حسین ناصری مقدم /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3668
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست