responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3593

 

تضاد(1) ، از صنایع معنوی در علم بدیع . این صنعت را طِباق ، مطابقه ، تطبیق و تکافرجوع کنید به نیز نامیده اند (خطیب قزوینی ، ص 348؛ تفتازانی ، ص 330؛ تهانوی ، ج 1، ص 917). قدامة بن جعفر (متوفی 337) فقط تکافرجوع کنید به را به این معنا آورده و طباق را جزو صنعت جناس دانسته است (ص 147ـ 148، 162؛ ابن رشیق ، ج 2، ص 5). در نخستین کتابهای فارسی در بارة صنایع بدیعی به اهمیت این صنعت اشاره و تصریح شده است که آن را پارسیان ، متضاد، و دبیران و خلیلِ احمد، مطابقه خوانده اند (رادویانی ، ص 31؛ رشید وطواط ، ص 24).

صنعت تضاد آن است که دو معنای متضاد یا به منزلة دو ضد را با هم بیاورند، مانند «زندگانی چه کوته و چه دراز / نه به آخر بمُرد باید باز» (رودکی ). تضاد اقسام تقابل و تنافی را نیز شامل می گردد (تفتازانی ؛ تهانوی ، همانجاها؛ خطیب تبریزی ، ص 231)؛ خواه تقابل میان دو اسم باشد، مانند «هوالاوّلُ والا´خِرُ والظّاهرُوالباطنُ...» (حدید: 3) و در فارسی مانند «من از حرام و حلال جهان همین دانم / که باده با تو حلال است و آب بی تو حرام » (سعدی )، خواه میان دو فعل : «...تُرجوع کنید بهتِی الْمُلْکَ مَنْتَشاءُ وَتَنْزِعُالمُلْکَمِمَّنْ تَشاءُ و تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ و تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ...» (به هر که بخواهی ملک می دهی و از هر که بخواهی ملک می ستانی . هر کس را که بخواهی عزت می دهی و هر کس را که بخواهی ذلت می دهی ؛ آل عمران : 26) و در فارسی مانند « بردی و باختی دل ما را/ قدر نشناختی دل ما را»، خواه میان دو حرف : «...لَها ما کَسَبَتْ و عَلیها مااکْتَسَبَتْ...» آنچه ( از خوبی ) به دست آورده به سود او، و آنچه ( از بدی ) به دست آورده به زیان اوست ؛ بقره : 286) که در حرف «ل » معنای سود و در حرف «علی » معنای زیان وجود دارد و در فارسی مانند «من ندانم دوستی یا دشمنی / با منی ای بی وفا یا بر مَنی »، خواه میان اسم و فعل مانند «أَوَمَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْن'اهُ...» (آیا آن کس که مرده بود و ما زنده اش ساختیم ...؛ انعام : 122).

صنعت تضاد در ادبیات فارسی و عربی پر کاربرد است . در اشعار عربی بر جای مانده از دوران جاهلیت (اواخر سدة پنجم تا اوایل سدة هفتم میلادی ) این صنعت به کار رفته است ، مانند این بیت امررجوع کنید بهالقیس (متوفی 540 میلادی ): «مِکَرٍّ مِفَرٍّ مُقْبلٍ مُدبرٍ معاً/ کجُلْمودِ صَخْرٍ حَطَّهُالسیلُ مِنْ عَلِ» (زوزنی ، ص 40) که در آن ، میان مکرّ و مفرّ و مُقبل و مُدبر تضاد هست (برای نمونة دیگر تضاد در شعر این دوره رجوع کنید به خطیب تبریزی ، ص 246).

ابن معتز (متوفی 296) تصریح کرده که پیشینیان بدین صنعت توجه داشته اند و ابتکار مُحْدَثین نیست (ص 2)؛ در سخن بلیغان و خطیبان و شاعران ، این صنعت بسیار یافت می شود (مرغینانی ، ص 21).

در قرآن کریم نیز صنعت تضاد به کار رفته است ؛ ازینرو، نویسندگان علوم قرآنی به آن توجه کرده و به ذکر حدود و اقسام آن پرداخته اند ( رجوع کنید به باقلانی ، ص 80ـ83؛ ابن ابی الاصبع ، ص 31ـ34؛ سیوطی ، ج 3، ص 325ـ326). در احادیث و روایات و سخنان بزرگان دین نیز این صنعت بسیار به کار رفته است ( رجوع کنید به عسکری ، ص 318ـ321؛ ثعالبی ، ص 431).

یکی از معیارهای نقادان در نقد آثار ادبی گذشتگان ، چگونگی به کارگیری صنعت تضاد بوده است ( رجوع کنید به جرجانی ، ص 44ـ 45؛ آمدی ، ص 255ـ257؛ عسکری ، ص 316ـ329؛ ابن رشیق ، ج 2، ص 9ـ12). نظامی عروضی سمرقندی (متوفی سدة ششم ) در بارة این بیت رودکی : «آفرین و مدح سود آید همی / گر به گنج اندر زیان آید همی »، گفته است که در این بیت از محاسن ، هفت صنعت وجود دارد که یکی از آنها تضاد است (ص 54). این صنعت تا بدانجا نزد ادیبان فارسی زبان مقبول بوده است که گاه تا هشت مطابقه (شانزده کلمه ) را در یک بیت آورده اند، مانند «بزم و رزمش وَرد و خار و عفو و خشمش نور و نار/ امن و بیمش تخت و دار و مهر و کینش فخر و عار» (شمس قیس ، ص 345؛ کاشفی ، ص 101). همچنین ذکر عناصر اربعه (آب ، خاک ، باد و آتش ) را در یک بیت ، از تضادهای مطبوع دانسته اند (شمس قیس ، همانجا؛ رامی ، ص 27ـ 28)، مانند این بیت رشیدالدین وطواط : «از آبدار خنجر آتش لهیب تو/ چون باد گشت دشمن ملک تو خاکسار» (ص 25؛ شمس قیس ، همانجا).

تضاد هم در ایجاب و هم در سلب واقع می شود، بدینگونه که دو فعل مثبت و منفی از یک مصدر مشتق باشند، مانند «... وَ ل'کِنَّ اَکثَرَ النّاسِ لایَعْلَمونَ یَعْلَمونَ ظاهراً مِنَ الْحَی'وة الدُّنیا...» (ولی بیشتر مردم نمی دانند. آنان به ظاهر زندگی دنیا آگاه اند؛ روم : 6ـ7) یا در این بیت سعدی : «حریف عهد مودّت شکست و من نشکستم / خلیل بیخ ارادت برید و من نبریدم » (ص 197)؛ یا یکی امر باشد و دیگری نهی ، مانند «... فَلاتَخْشَوُا النّاسَ وَاخْشَونِ ...» (بنابراین از مردم نترسید و از من بیم داشته باشید؛ مائده : 44)، یا این بیت کمال الدین اسماعیل : «پشت من بشکن و پیمان مشکن / خون من می خور و زنهار مخور » (ص 700). گاهی تضاد در معنا واقع می شود، نه در لفظ ، که آن را تضاد معنوی می گویند، مانند «...اِنْ اَنْتُم اِلاّ تَکْذِبونَ قالُوا رَبُّنا یَعلَمُ اِنّا اِلَیکُم لَمُرسَلونَ» ( ( به رسولان ) گفتند: شما جز دروغ نمی گویید. ( رسولان ) گفتند: پروردگارمان می داند که ما به سوی شما فرستاده شده ایم ؛ یس : 15ـ16). مفهوم بخش دوم آیه این است که ما راستگوییم (سیوطی ، ج 3، ص 326).

نوع دیگر تضاد، که آن را خفی می نامند، عبارت است از جمع کردن دو معنا که یکی از آن دو متعلق به چیزی باشد که آن چیز با معنای دیگر در تضاد است ، مانند سببیّت و لزوم ، نظیر «...أشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم » (بر کافران سخت گیرند و با یکدیگر مهربان ؛ فتح : 29). در این آیه ، «شدت » مقابل «رحمت » نیست ، بلکه مقابل «لین و نرمی » است که سبب رحمت است (خطیب قزوینی ، ص 352) و در فارسی مانند «بقای ملک باد این خاندان را/ که تا باشد خلل در دین نباشد» (سعدی ) که «خلل » مقابل «بقا» نیست اما سبب «فنا» می شود که متضاد «بقا» است .

گاه طباق ، مَجازی است ؛ یعنی ، معانی متضاد با الفاظ مجاز ذکر شده است ، مانند «اَوَمَنْ کانَ مَیْتاً فأَحْیَیْن'اهُ....» (انعام : 122) که مراد از «مَیْت »، گمراه و مراد از «احیا»، هدایت است (سیوطی ، ج 3، ص 325) یا این بیت نظامی گنجوی : «از آن سرد آمد این کاخ دلاویز/ که چون جا گرم کردی گویدت خیز» (ج 2، خسرو و شیرین ، ص 98).

برخی ادیبان تضاد و طباق را به محض (مانند خیر و شر) و غیر محض (مانند صبح و شب ) تقسیم کرده اند و غیر محض را تضادی دانسته اند که در آن چیزی با نازل منزلة ضد خود جمع آید ( رجوع کنید به خفاجی ، ص 236؛ قرطاجنی ، ص 48ـ50)، یعنی دو چیزی که در واقع ضد هم نیستند، مانند صبح وشب ، متضاد قرار گیرند. پاره ای از مطالب کتابهای بدیعی نیز به ذکر نمونه های متکلف و معیوب صنعت تضاد اختصاص یافته است ( رجوع کنید به ابن معتز، ص 46؛ عسکری ، ص 328ـ329؛ خفاجی ، ص 238).

بعضی علمای بدیع ، صنعت مطابقه و تضاد را قسمی جداگانه از صنایع بدیعی نشمرده و آن را جزو مراعات نظیر و تناسب دانسته اند، زیرا ممکن است از شنیدن چیزی ، ضد آن نیز به ذهن خطور کند («و بضدّها تَتبیَّنُالاشیاءُ»: اشیا به ضد خود شناخته می شوند؛ همائی ، ج 2، ص 274ـ 275). البته بین دانشمندان بلاغت ، خلاف این گفته مشهور است . برخی نیز ایهامِ تضاد و مقابله را در تضاد و طباق مطرح کرده اند (خطیب قزوینی ، ص 353؛ تفتازانی ، ص 331؛ فروغی ، ص 39ـ40؛ همائی ، ج 2، ص 275).


منابع :
(1) علاوه بر قرآن ؛
(2) حسن بن بشر آمدی ، الموازنة بین ابی تمّام ... و البُحتُری ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، ( بیروت ? 1363/ 1944 ) ؛
(3) ابن ابی الاصبع ، بدیع القرآن ، چاپ حفنی محمدشرف ، مصر 1377/ 1957؛
(4) ابن رشیق ، العمدة فی محاسن الشعر و آدابه و نقده ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت 1401/1981؛
(5) ابن معتز، کتاب البدیع ، چاپ کراتشکوفسکی ، لندن 1935، چاپ افست بغداد 1399/ 1979؛
(6) محمدبن طیب باقلانی ، اعجازالقرآن ، چاپ احمد صقر، قاهره 1977؛
(7) مسعودبن عمر تفتازانی ، کتاب المطول فی شرح تلخیص المفتاح ، چاپ سنگی ( تبریز 1310 ) ، چاپ افست تهران 1374؛
(8) محمداعلی بن علی تهانوی ، کتاب کشاف اصطلاحات الفنون ، چاپ محمد وجیه و دیگران ، کلکته 1862، چاپ افست تهران 1967؛
(9) عبدالملک بن محمد ثعالبی ، فقه اللّغة و سرّالعربیّة ، چاپ سلیمان سلیم بواب ، دمشق 1409/1989؛
(10) علی بن عبدالعزیز جرجانی ، الوساطة بین المتنبّی و خصومه ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و علی محمد بجاوی ، قاهره 1370/1951؛
(11) یحیی بن علی خطیب تبریزی ، الوافی فی العروض و القوافی ، چاپ عمر یحیی و فخرالدین قباوه ، حلب 1390/1970، چاپ افست دمشق 1407/1986؛
(12) محمدبن عبدالرحمان خطیب قزوینی ، الایضاح فی علوم البلاغة : المعانی و البیان و البدیع ، بیروت : دارالکتب العلمیة ، ( بی تا. ) ؛
(13) عبداللّه بن محمد خفاجی ، سرّالفصاحة ، چاپ عبدالمتعال صعیدی ، ( قاهره ) 1372/ 1953؛
محمدبن عمر رادویانی ،

(14) ترجمان البلاغة ، چاپ احمد آتش ، استانبول 1949، چاپ افست تهران 1362 ش ؛
(15) حسن بن محمد رامی ، حقایق الحدائق ، چاپ محمدکاظم امام ، تهران 1341 ش ؛
(16) محمدبن محمدرشید وطواط ، حدایق السحر فی دقایق الشعر ، چاپ عباس اقبال ، تهران 1362 ش ؛
(17) حسین بن احمد زوزنی ، شرح المعلّقات السبع ، بیروت : مکتبة دارالبیان ( بی تا. ) ؛
(18) مصلح بن عبداللّه سعدی ، غزلیات سعدی ، چاپ حبیب یغمایی ، تهران 1361 ش ؛
(19) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، الاتقان فی علوم القرآن ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم ، ( قاهره 1967 ) ، چاپ افست قم 1363ش ؛
محمدبن قیس شمس قیس ، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم ، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی ، چاپ مدرس رضوی ، تهران

(20) ?( 1338 ش ) ؛
(21) حسن بن عبداللّه عسکری ، کتاب الصناعتین : الکتابة و الشعر ، چاپ علی محمد بجاوی و محمدابوالفضل ابراهیم ، ( قاهره ) 1971؛
(22) محمدحسین بن محمدمهدی فروغی ، علم بدیع ، چاپ سنگی تهران 1335؛
(23) قدامة بن جعفر، نقدالشعر ، چاپ محمد عبدالنعیم خفاجی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(24) حسین بن علی کاشفی ، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار ، چاپ میرجلال الدین کزازی ، تهران 1369 ش ؛
(25) حازم بن محمد قرطاجنی ، منهاج البلغاء و سراج الادباء ، چاپ محمدحبیب ابن خوجه ، تونس 1966؛
(26) اسماعیل بن محمد کمال الدین اسماعیل ، دیوان ، چاپ حسین بحرالعلومی ، تهران 1348 ش ؛
(27) نصربن حسن مرغینانی ، محاسن الکلام ، او، کتاب المحاسن فی النظم و النثر ، چاپ محمد فشارکی ، اصفهان 1364 ش ؛
(28) احمدبن عمر نظامی ، چهار مقاله ، چاپ محمد قزوینی و محمد معین ، تهران 1333 ش ؛
(29) الیاس بن یوسف نظامی ، سبعة حکیم نظامی ، چاپ وحید دستگردی ، تهران 1363 ش ؛
(30) جلال الدین همائی ، فنون بلاغت و صناعات ادبی ، تهران 1363 ش .

/ باقر قربانی زرّین /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3593
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست