responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3579

 

تصریف (یا صرف ) ، بخشی از قواعد عربی در بارة ساختمان و ویژگیها و دگرگونیهای کلمات بدون نظر به ساختار جمله . تصریف در لغت به معنای گردانیدن ، بازگردانیدن ، منحرف کردن ، آشکار کردن و واضح گردانیدن است (بیهقی ، ج 1، ص 138؛ ابن منظور، ج 7، ص 328ـ 329).

هنگامی که لغت شناسان خواستند واژه ها را گردآوری کنند و ساختهای گوناگون آنها را توضیح دهند، قوانینی تدوین کردند تا بتوانند ساختمان کلمات را تجزیه و تحلیل کنند؛ بدینسان ، دانش تصریف یا صرف به وجود آمد. همانگونه که نحویان در گردآوری قوانین ساختاری زبان عربی تأثیری بسزا داشتند، کار دانشمندان علم صرف نیز درخصوص وضع قوانین ساختمان واژگان و چگونگی اشتقاق کلمات (اسم فاعل ، اسم مفعول ، مصدر میمی ، اسم زمان و غیره )، بسیار مهم بود؛ زیرا بدون تردید عربها از ابتدا همة مشتقات یک مادّه را به کار نمی بردند و وضع قوانین اشتقاق و قیاس ــ که معیارهای واژه سازی نیز بود ــ سبب اصلی گسترش لغویِ زبان عربی گردید. به نوشتة سیبویه در سدة دوم ، با بهره گیری از قوانین تصریف می توان واژه ای ساخت که در زبان وجود نداشته است ، آنگاه آن واژه را با مقیاسهای موجود در کلام عرب هماهنگ نمود. علم صرف ترازوی واژگان عربی است و به وسیلة آن ریشه از حروف زائدی که به آن افزوده شده شناخته می شود (ابن جِنّی ، التصریف ، ص 2؛ میدانی ، ص 27؛ تَهانَوی ، ج 1، مقدمه ، ص 20).

دانش تصریف در آغاز با نحو ــ که نقش واژگان را در جمله بررسی می کند ــ آمیخته و بخشی از این دانش بود و نحویانی چون سیبویه در آثار خود مباحث صرفی را در کنار مباحث نحوی مطرح می کردند (طنطاوی ، ص 26؛ نیز رجوع کنید به رضی الدین استرآبادی ، قسم 1، جزء 1، ص 6ـ7). پیروان مکتب کوفی بر آن اند که نخستین کسی که در این علم بحث مستقل کرد، معاذبن مسلم الهَرّاء (متوفی 187؛ همان ، ص 25)، دانشمند شیعی مذهب ، بود و گفته اند زمانی که ابومسلم ، معلم و مربی عبدالملک مروان (حک : 65ـ86)، بحثهای صرفی معاذ را شنید، او را هجو کرد و معاذ نیز به او پاسخ داد و ازینرو سیوطی ، معاذ را نخستین واضع علم تصریف معرفی کرده است ( رجوع کنید به 1384، ج 2، ص 290ـ291). نخستین بار در نیمة اول سدة سوم ، یکی از دانشمندان بصره به نام ابوعثمان بکربن محمد مازِنی (متوفی 249)، کتابی مستقل و درخور توجه در علم تصریف نگاشت که دانش گستردة او را در این زمینه نشان می دهد (حاجی خلیفه ، ج 1، ستون 412؛ کحّاله ، ص 143). پس از او، زَجّاج (متوفی 311) در آثار خود مباحث صرفی را مطرح کرد (طنطاوی ، ص 101ـ102). ابن جنّی (متوفی 392) کتابهای التصریف الملوکی و سرّالصناعة را تألیف کرد. در کتاب التصریف الملوکی پس از تعریف علم صرف ، مباحثی چون حروف زائد، ابدال ، حذف ، بنا و ادغام آمده است . شیوة این کتاب با دیگر کتابهای علم صرف متفاوت است . او همچنین کتاب المنصف را در شرح کتاب مازنی نوشت (کحّاله ، همانجا) و در آن پس از معرفی صرف به عنوان ترازوی زبان عربی ، ارتباط میان تصریف و اشتقاق و نحو و لغت را نشان داد و سپس به بیان مباحث صرفی در اسم و فعل پرداخت (ابن جنّی ، المنصف ، ج 1، ص 2). بحث «اشتقاق اکبر» را نخستین بار او مطرح نمود (سیوطی ، 1986، ج 1، ص 347؛ رجوع کنید به اشتقاق * ). ابوالحسن رُمّانی (متوفی 384) نیز کتاب الالف و اللامِ مازنی را شرح کرد (ابن ندیم ، ص 69). تألیف کتاب در زمینة صرف ادامه یافت و گروهی نیز به شرح و تفسیر و حاشیه نویسی بر آنها پرداختند و بدین ترتیب از اواخر سدة چهارم انبوهی کتاب در این خصوص پدید آمد، که الگوی بیشتر آنها آثار ابن جنّی بود. برخی از مهمترین این آثار

عبارت اند از:

1) نزهة الطرف فی علم الصرف ، تألیف احمدبن محمد میدانی (متوفی 518)، عمدتاً در شرح اصطلاحات صرفی و بررسی مشکلات صرفی و اثبات مبانی پیروان مکتب بصره در علم صرف . دانشمندان بعدی نیز این شیوه را برگزیدند. 2) الشافیة فی التصریف ، اثر ابوعمرو عثمان بن عمر معروف به ابن حاجب (متوفی 646). این اثر با وجود شهرتش ، بازتاب دیدگاههای ابن جنّی در سرّالصناعة است ، اما بسیار خوب فصل بندی و تنظیم شده است . از میان شروح متعدد آن ، شرح رضی الدین اِسترآبادی (متوفی 686) و شرح فخرالدین جاربَردی (متوفی 742 یا 746) بسیار مورد توجه قرار گرفته اند ( رجوع کنید به حاجی خلیفه ، ج 2، ستون 1020ـ1022). 3) العِزّی فی التصریف ، اثر عبدالوهاب بن ابراهیم بن عبدالوهاب زنجانی (متوفی 655) که از کتابهای متداول درسی در مدارس قدیم بوده است (تنکابنی ، ص 40). 4) الممتع الکبیر فی التصریف ، تألیف ابن عصفور اندلسی (متوفی 670). ابن عصفور در مقدمة کتاب ، دانش تصریف را بسیار مهم و آن را ترازوی واژگان عربی و مقدّم بر دیگر دانشهای زبان عربی دانسته است ؛ زیرا در تصریف پیش از ورود به بحث ترکیب به شناخت کلمات پرداخته می شود و چون بخش گسترده ای از کلمات زبان با قیاس و اشتقاق به دست می آیند، از رهگذر تصریف می توان به آنها دست یافت (ص 31). وی لغزشهای فراوان دانشمندان را سبب ابهام و پیچیدگی این علم می داند (همان ، ص 32). مرجوع کنید بهلف در فصلهای سه گانة کتاب به فعلهای مجرد و مزید، حروف زائد، ابداع ، اعلال ، قلب و حذف پرداخته ، سپس در بخش «مسائل تمرین » مسائلی را برای ورزیدگی ذهن متعلمان مطرح کرده است . 5) ایجاز التعریف بعلم التصریف ، تألیف ابن مالک (متوفی 672). وی کتاب لامیة الافعال و بخش پایانی الفیه اش را نیز به تصریف اختصاص داده است . 6) عقود الجواهر ، از احمدبن محمودبن عمرالخجندی / الجَندی (متوفی 700). 7) النجاح فی التصریف ، اثر حسام الدین حسین بن علی سِغناقی (متوفی 711). 8) العُنقود الزواهر فی نظم الجواهر ، اثر علی بن محمد مشهور به قوشجی (متوفی 879). 9) التعریف فی نظم التصریف ، اثر حسین بن علی حِصْنی (متوفی 971؛ رجوع کنید به کحّاله ، ص 143ـ147). آثار صرفی متأخران نیز غالباً تقلیدی از آثار متقدمان است .

ابن جنّی بر آن است که تنها با شناخت تصریف می توان بر علم اشتقاق آگاهی یافت و تصریف و اشتقاق با یکدیگر پیوندی نیرومند دارند ( المنصف ، ج 1، ص 2ـ4).

به طورکلی در کتابهای علم تصریف به دو مبحث پرداخته می شود: 1) بررسی تغییرات و دگرگونیهای ظاهری یک واژه که یا به منظور ارائة معنایی جدید صورت پذیرفته ، مانند تغییر فعل از مجرد به مزید (مثل خَرَجَ: خارج شد، أخرج : خارج کرد)، یا برای دست یافتن به مباحث صرفی است که در جمله ها و عبارتها از آنها استفاده می شود، مانند مذکر و مرجوع کنید بهنث شدن فعل «حَضَرَ» در «حَضَرَمحمد و حَضَرَتْ فاطمة ». مهمترین بابهایی که در دانش تصریف در بارة آنها بحث و بررسی می شود، عبارت اند از: مشتقات و تقسیمات فعل (تقسیم به حسب زمانهای مختلف ، متعدی و لازم ، معلوم و مجهول ، و...) و تقسیمات اسم (معرفه و نکره ، متصرف و غیرمتصرف ، نسبت ،...). 2) مباحثی که صرفاً به دگرگونیهایی می پردازند که هیچگونه ارزش معنایی نداشته و غالباً از ویژگیهای حروف عربی نشئت می گیرند، مانند شناخت حروف زائد از اصلی ، اعلال ، ابدال ، ادغام و غیره (ابن هشام ، ج 4، ص 360؛ محمد کمال بشر، ص 110ـ131).


منابع :
(1) ابن جنّی ، التصریف الملوکی ، چاپ محمدسعید نعسان حموی ، مصر ( بی تا. ) ؛
(2) همو، المنصف ، چاپ ابراهیم مصطفی و عبداللّه امین ، قاهره 1954ـ1960؛
(3) ابن عصفور، الممتع الکبیر فی التصریف ، چاپ فخرالدین قباوة ، لبنان 1996؛
(4) ابن منظور؛
(5) ابن ندیم ؛
(6) ابن هشام ، اوضح المسالک الی الفیة ابن مالک ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره 1386/ 1967، چاپ افست قم 1366 ش ؛
(7) احمدبن علی بیهقی ، تاج المصادر ، چاپ هادی عالم زاده ، تهران 1366ـ 1375 ش ؛
(8) محمدطاهربن فرج اللّه تنکابنی ، «کتب درسی قدیم »، چاپ ایرج افشار، در فرهنگ ایران زمین ، ج 20 (1353 ش )؛
(9) محمداعلی بن علی تهانوی ، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم ، چاپ رفیق العجم و علی دحروج ، بیروت 1996؛
(10) حاجی خلیفه ؛
محمدبن حسن رضی الدین استرآبادی ، شرح شافیة ابن الحاجب ، چاپ محمد نورالحسن ، محمد زفزاف ، و محمد

(11) محیی الدین عبدالحمید، بیروت 1395/1975، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛


(12) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویّین و النّحاة ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم ، قاهره 1384؛
(13) همو، المزهر فی علوم اللغة و انواعها ، چاپ محمداحمد جادمولی ، محمد بجاوی ، و محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ( بی تا. ) ؛
محمدعیاد طنطاوی ، نشأة النحو

(14) و تاریخ اشهر النحاة ، چاپ سعید محمد لحام ، بیروت 1997؛
(15) عمر رضا کحّاله ، اللغة العربیة و علومها ، دمشق 1391/ 1971؛
(16) محمد کمال بشر، «مفهوم علم الصرف »، مجلة مجمع اللغة العربیة ، ج 2 (رمضان 1389)؛
(17) احمدبن محمد میدانی ، نزهة الطّرف فی علم الصّرف ، چاپ یسریه محمدابراهیم حسن ، قاهره 1997.

/ سیدبابک فرزانه /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3579
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست