responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3391

 

تَذکِره (2) ، نوعی مکتوب دیوانی و سند اداری که در دوره های گوناگون برای مقاصدی چون تعیین هویت ، اجازة عبور و مرور و تصدی برخی مناصب نوشته و صادر می شده است .

بر اساس متون تاریخی فارسی ، تذکره با معانی گوناگون از قدیمترین روزگار کاربرد داشته است ، چنانکه در دورة سامانیان ابوالحسین عُتبی وزیر نوح بن منصور سامانی ( 336ـ387)، مکتوبی خطاب به عضدالدوله دیلمی (حک : 338ـ372) فرستاد و در آن خواست تا پارچه هایی مطرّز برای امیر سامانی فراهم کند. عتبی (ص 36ـ37) این مکتوب را تذکره خوانده است . در همین دوره مکتوباتی با عنوان تذکره برای تظلم نوشته می شد (همان ، ص 91ـ92). در دورة آل بویه (320ـ 448) آنچه برای پرداخت جیرة روزانه (ابوشجاع روذراوری ، ص 73) یا تسلیم و انتقال اموال شخصی به خزانة دولتی (همان ، ص 269) نوشته می شد، تذکره نام داشت . به نوشتة محمدبن عبدالخالق میهنی (ص 30) در سدة ششم ، تذکره نوشته ای است که خادمی به منعمی می نویسد شامل چند مطلب مهم ، هریک در فصولی جداگانه ، به انضمام بیاضی (برگی سفید) در پایان هر فصل برای پاسخ . در دورة خوارزمشاهیان (490ـ 628) نامه ای را که فرستادگان برای تأیید مقام خود و توصیه در به جا آوردن مراتب احترامشان با خود می بردند تذکره نامیده اند (نسوی ، ص 201). به نوشتة آقسرایی (ص 96) در دورة ایلخانان (ح 654ـ ح 750) هنگام تغییر مناصب در دیار روم ، اشخاص گزارش کار خود را در مکتوبی که تذکره خوانده می شده است به شمس الدین محمد جوینی عرضه می کردند.

قَلْقَشَنْدی (متوفی 821) در صبح الاعشی فصلی را به تذکره و نحوة کتابت آن اختصاص داده و برای نمونه تذکرة سلطان صلاح الدین یوسف ایوبی به خلیفه الناصرلدین اللّه را آورده است (ج 13، ص 79ـ90). به نوشتة وی (ج 1، ص 133ـ 134)، تذکره استخراج نکات مهم از مکتوبات دیوانی و خلاصه کردن آنهاست برای تسهیل وتسریع رسیدگی به امور، و برای هر موضوع باید برگة تذکرة جداگانه تهیه شود، چنانکه وظیفة شخصی به نام قاضی بدرالدین فضل اللّه در دولت برقوق (حک : 784ـ801) نوشتن تذکره برای نامه های رسیده بود (همان ، ج 1، ص 139). قلقشندی همچنین تذکره را مکتوبی معرفی کرده است حاوی صورت اموالی که فرستادة حاکم با خود می برد (برای اطلاع از این کاربرد در ایران رجوع کنید به ج 13، ص 79) و نیز یادداشتی در بارة امور مالی و حسابداری (برای اطلاع از این کاربرد در ایران رجوع کنید به ج 3، ص 491). به نوشتة محمد قندیل بَقْلی (ص 74) تذکره فرمانی است حاوی شرح وظایف نُوابِ سلطان در مصر و شام که اعتبارنامة آنان محسوب می شده است . وی از تذکره هایی که سلاطین صادر کرده بودند با صفت سلطانیه ، شریفه و کریمه یاد کرده است (ص 75؛ نیز رجوع کنید به قلقشندی ، ج 6، ص 187، ج 7، ص 204ـ 205، ج 13، ص 29).

در سدة یازدهم در هند، تذکره گزارشی از موارد اختلاس و سوءاستفاده های مالی بوده و تذکره نویسی برای پیگیری این امور صورت می گرفته است (ویلسون ، ذیل "Tajkarؤ" ). در عربی امروزی تذکره به معنای یادداشت ، برگه ، کارت ، پروانه ، جواز و بلیت است (آذرنوش ، ذیل «ذَکَرَ»).

در دستگاه دیوانی عثمانی تذکره کاربردی وسیع و گوناگون داشته است ؛ به برگة هویت کاتبان دیوان همایونی ، اجازة کار و عبور و مرور (مرور تذکره سی )، گواهی پایان خدمت سربازی (تذکرة ردیف )، حکم تصدی امر قضا (پاکالین ، ج 3، ص 491ـ492، ذیل انواع تذکره ؛ نیز رجوع کنید به برائت ( 1 ) * ؛ برات ( 2 ) * ؛ برات ( 3 ) * ) و حوالة «جَرایه » تذکره می گفته اند ( د.ا. د. ترک ، ذیل ye" ª "Cera ؛ رجوع کنید به جیره * ). به پاره ای از اقطاعات نیز «تذکره لی » (تذکره دار) و «تذکره سِزْ» (بی تذکره ) اطلاق شده است ( د.اسلام ، چاپ اول ، ج 8 ، ص 769؛ هامر ـ پورگشتال ، ج 2، ص 1337). تذکره بر کاغذهایی مرغوب و کم عرض و طویل نوشته می شد که «تذکره لیک » (تذکره ای ) نام داشت (پاکالین ، ج 3، ص 492). تذکره هایی را که شامل اوامر سلطان یا شرح دیدار صدراعظم با سفیران بود، رئیس منشیان دربار موسوم به «باشْ کاتبِ ما بَیْن » می نوشت . اینگونه تذکره ها را «تذکرة خصوصیه » و تذکره های صدراعظم خطاب به سلطان را «تذکرة معروضه » می گفتند و تذکرة معروضه را پیش از دورة تنظیمات * «تلخیص » یا «تقریر عالی » می نامیدند. «تذکرة عثمانیه » یا «تذکرة نفوس » که در میان مردم به «برگة سر» مشهور بود، معادل شناسنامة امروزی بود و در آن نام پدر، مادر، محل سکونت و تاریخ تولد صاحب آن ذکر می شد. اولین تذکرة عثمانیه در 1280 صادر شد (همان ، ج 3، ص 491ـ492). «یول تذکره سی » نیز یکی دیگر از تذکره ها و سلفِ گذرنامه های امروزی بود ( د.اسلام ، چاپ اول ، ذیل واژه ). در مفهوم اخیر، تذکره را تذکره چی باشیها صادر می کردند (شاو ، ج 1، ص 122، ج 2، ص 36، 77ـ 78؛ هامر ـ پورگشتال ، ج 3، ص 1639، ج 4، ص 2585) که در برخی موارد، مثلاً هنگام بیماری صدراعظم ، از جمله اداره کنندگان امور بودند (هامر ـ پورگشتال ، ج 4، ص 2763). تذکره چی یا تذکره جی به منزلة مباشر قاضی عسکر بود و نیز به عنوان منشی یا دبیر مخصوصِ حاکم ولایت ادای وظیفه می کرد ( د.اسلام ، همانجا؛ شاو، ج 1، ص 122).

در اواخر 1267، در ایران به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر تذکره های چاپی با علامت شیر و خورشید جانشین تذکرة خطی شد و به همین منظور در ارگ تهران اداره ای به نام «تذکره خانه » تأسیس شد و حاج میرزا جبار ملقب به ناظم المهامّ (برای اطلاع بیشتر در بارة او رجوع کنید به تربیت ، ص 93) برای سرپرستی آنجا انتخاب شد (جعفری ، ص 51؛ نجمی ، ص 131). ارنست اورسول در سفرنامة خود در 1299/ 1882، به این تذکره های چاپ سنگی اشاره کرده و آنها را معادل پاداروژنا ی روسی به معنای گذرنامه دانسته است (ص 83؛ نیز رجوع کنید به سلطانمحمد میرزاقاجار، ص 75). این تذکره ها تسهیلاتی برای تردد بین شهری فراهم می آورد (یوشیدا ، ص 88، 126). برخی از این تذکره ها به افراد خاصی داده می شد و صاحب خود را از امتیاز ویژه ای برخوردار می کرد و معادل «گذرنامة خدمت » امروزی بود (برای نمونه ، تذکرة سیدجمال الدین اسدآبادی صادره در 29 ذیحجّة 1306/ 27 اوت 1889 رجوع کنید به محیط طباطبائی ، ص 225).

به نوشتة میرزا محمدحسین فراهانی (1264ـ1331)، در عربستان تذکره خانه های دولتهای گوناگون وجود داشته و در آنجا، کاردار هر دولتی مراقبت از اوضاع حاجیان آن دولت را، در ازای دریافت وجهی ، برعهده داشته است (ص 158، 167ـ169).

در کنسولگریها نیز کسانی مسئول عرضة خدمات مربوط به تذکره بودند که به آنان ناظر و امینِ تذکره می گفتند (برای نمونه رجوع کنید به گزارشهای تلگرافی آخرین سالهای عصر ناصرالدین شاه ، ص 142؛ ارفع ، ص 31). تذکره معمولاً در مرز و هنگام ورود و خروج مسافران بازدید می شد ( رجوع کنید به تابنده ، ص 17) و امین تذکره برای هر بار عبور از مرز مبلغی از مسافران می گرفت ( گزارشهای تلگرافی آخرین سالهای عصر ناصرالدین شاه ، ص 8 ، 79) و بسیاری از امینهای تذکره رشوه خواری و سوءاستفادة مالی می کردند (برای نمونه رجوع کنید به بزرگ امید، ص 113ـ114).در دورة مشروطه برخی فعالان سیاسی با استفاده از تذکره های جعلی از کشور خارج می شدند (برای نمونه رجوع کنید به تقی زاده ، ص 108) و داشتن تذکره از دولتهای قدرتمند برای اتباع ایرانی ، به سبب سهولت ورود به کشورهای دیگر و خروج از آنها، امتیاز محسوب می شد (دولت آبادی ، ص 92).


منابع :
(1) آذرتاش آذرنوش ، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی ، تهران 1379 ش ؛
(2) محمودبن محمد آقسرایی ، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار ، چاپ عثمان توران ، آنکارا 1944؛
(3) ابوشجاع روذراوری ، ذیل کتاب تجارب الامم ، چاپ آمدروز، مصر 1334/1916، چاپ افست بغداد ( بی تا. ) ؛
(4) رضا ارفع ، خاطرات پرنس ارفع ، چاپ علی دهباشی ، تهران 1378 ش ؛
(5) ارنست اورسول ، سفرنامه اورسل : 1882 میلادی ، ترجمة علی اصغر سعیدی ، تهران ?( 1352 ش ) ؛
(6) ابوالحسن بزرگ امید، از ماست که بر ماست : محتوی خاطرات و مشاهدات ، ( تهران ) 1335 ش ؛
(7) محمد قندیل بقلی ، التعریف بمصطلحات صبح الاعشی ، ( قاهره ) 1984؛
(8) سلطانحسین تابنده ، یادداشتهای سفر بممالک عربی ، ( تهران ) 1353 ش ؛
(9) محمدعلی تربیت ، دانشمندان آذربایجان ، تهران 1314 ش ؛
(10) حسن تقی زاده ، زندگی طوفانی : خاطرات سیدحسن تقی زاده ، چاپ ایرج افشار، تهران 1372 ش ؛
(11) فضل اللّه جعفری ، پلیس ایران ، ( تهران ? 1350 ش ) ؛
(12) علی محمد دولت آبادی ، خاطرات سیدعلی محمد دولت آبادی : لیدراعتدالیون ، تهران 1362 ش ؛
(13) سلطانمحمد میرزاقاجار، سفرنامة سیف الدوله : معروف به سفرنامة مکه ، چاپ علی اکبر خداپرست ، تهران 1364 ش ؛
(14) محمدبن عبدالجبار عتبی ، ترجمة تاریخ یمینی ، از ناصح بن ظفر جرفادقانی ، چاپ جعفر شعار، تهران 1357 ش ؛
(15) محمدحسین بن مهدی فراهانی ، سفرنامة میرزامحمدحسین حسینی فراهانی ، چاپ مسعود گلزاری ، تهران 1362 ش ؛
(16) قلقشندی ؛
(17) گزارشهای تلگرافی آخرین سالهای عصر ناصرالدین شاه : 1313ـ1309 هجری قمری ، خبرهایی از خوی ، چاپ شهریار ضرغام ، ( بی جا ) 1369 ش ؛
(18) محمد محیط طباطبائی سیدجمال الدین اسدآبادی و بیداری مشرق زمین ، به کوشش هادی خسروشاهی ، تهران 1370 ش ؛
(19) محمدبن عبدالخالق میهنی ، دستور دبیری ، چاپ عدنان صادق ارزی ، آنکارا 1962؛
(20) ناصر نجمی ، چهرة امیر: کاوشی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در دورة امیرکبیر ، ( تهران 1368 ش ) ؛
(21) محمدبن احمد نسوی ، سیرت جلال الدین مینکبرنی ، چاپ مجتبی مینوی ، تهران 1365 ش ؛
(22) یوزف فون هامر ـ پورگشتال ، تاریخ امپراطوری عثمانی ، ترجمة میرزا زکی علی آبادی ، چاپ جمشید کیان فر، تهران 1367ـ 1369 ش ؛
(23) ماساهارو یوشیدا، سفرنامة یوشیدا ماساهارُو: نخستین فرستادة ژاپن به ایران دورة قاجار ، ترجمة هاشم رجب زاده ، مشهد 1373 ش ؛


(24) EI 1 , s.vv. "Tad ¢ h ¢ kira" (by B. Carra de Vaux), "T ¦ â ma ¦ r" (by J. Deny);
(25) Mehmet Zeki Pakalin, Osmanl i tarih deyimleri ve terimleri sخzlدg § د , Istanbul 1971-1972;
(26) Stanford J. Shaw, History of the Ottoman Empire and modern Turkey , Cambridge 1985;
(27) TDVIA , s.v. "Cera ª ye" (by Seyyid Muhammed Seyyid);
(28) H. H. Wilson, A glossary of judicial and revenue terms, and of useful words occurring in official documents relating to the administration of the government of British India , 2nd. ed. Delhi 1968.

/ افسانه منفرد /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3391
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست