responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3330

 

تَحَصُّن . پناه بردن به جای مورد احترام مانند مزار امام و امامزاده ، و نیز نوعی اقامت یا توقف دسته جمعی در یک مکان مهم مانند خانة شاه یا وزیر یا عالم ، به نشانة اعتراض سیاسی . این واژه در لغت به معنای پناه گرفتن در قلعه و در حصارشدن است (دهخدا؛ معین ، ذیل واژه ). تحصن با مفاهیم بست و بست نشینی قرابت معنایی دارد و گاه به معنای بَست و بست نشینی آمده است (صدری افشار و دیگران ، ذیل واژه ). تحصن ابتدا به مفهوم بست نشینی بود (خالصی ، ص 69)، اما به مرور زمان مفهوم متمایزی پیدا کرد و بیشتر در قالب اعتراض سیاسی ظاهر شد، هرچند که بست نشینی نیز گاه همین کارکرد را داشت . بست نشینی در ابتدا به مفهوم پناه بردن افراد مجرم یا مغضوب یا مظلوم به مکان محترم و غالباً مقدّس ، برای دادخواهی یا مصون ماندن از تعرض بود. بتدریج در مکانهای خاص دیگری ، همچون زرادخانه ها و اصطبلها و طویله های شاهان و اعیان و سفارتخانه ها و تلگرافخانه ها، نیز بست نشینی می شد ( رجوع کنید به بست و بست نشینی * ).

در طی زمان از مفهوم بست نشینی مفاهیم دیگری ، همچون تحت الحمایگی و مصونیت و اعتصاب و امان و کاپیتولاسیون و بیمه و تحصن ، پدیدار شد که شکل رسمیتر و قانونیتر یافتند. تحت الحمایگی و کاپیتولاسیون در چارچوب حقوق بین الملل و اعتصاب و بیمه و تحصن در قوانین اساسی داخلی ، حدود قانونی دارند (همان ، ص 17، 58، 77).

تا اواسط دورة قاجار غالباً برای دادخواهی بست نشینی می شد، اما با تحولات سریع و رشد آگاهیهای سیاسی و اجتماعی ــ که عمدتاً بر اثر تماس با غرب صورت گرفت ــ مکانهای امن و خاص ، محل اعتراضهای سیاسی علیه دولت شد ( رجوع کنید به ادامة مقاله ). علاوه بر این ، برخی از مراکز همچون سفارتخانه ها و تلگرافخانه ها ــ که از طریق امتیازات اقتصادی به کشورهای خارجی واگذار شده بود ــ بتدریج به عنوان مراکز تبلیغاتی آن کشورها به محل تحصن مخالفان دولت تبدیل شد (بهنام ، ص 37). نفوذ اندیشه های تجددطلبی از کشورهای اروپایی و قفقاز، زمینه ساز ایجاد و گسترش تشکلها و اتحادیه های سیاسی و اقتصادی شد که از آن به بعد هستة اصلی مبارزات سیاسی را در قالب اعتصاب و تحصن شکل دادند (لاجوردی ، ص 3 به بعد).

در 1264/ 1848 اعیان و بزرگان کشور از ظلم حاجی میرزا آقاسی ، وزیر محمدشاه ، به سفارت انگلیس و روس پناهنده شدند و در آنجا بست نشستند و خواستار عزل او از محمدشاه شدند. از آن زمان تحصن در سفارتخانه ها برای اعتراض به دولت رایج گردید (بریتانیا. وزارت امور خارجه ، ج 1، ص 8ـ9).

از دورة ناصرالدین شاه (1264ـ1313) اعتراضات سیاسی در قالب تحصن بیشتر شد. استبداد مقامات پایینتر و فشار حکام بر رعایا و فقدان عدالتخانه و نهادهای قانونی ، بر میزان تحصنها افزود. قدرتهای خارجی نیز گاهی برای فشار آوردن به شاهان قاجار، مردم را به تحصن برمی انگیختند (خالصی ، ص 95ـ96؛ جعفریان ، ص 56ـ57). رشد آگاهی سیاسی مردم نیز، تشکلها و گروههای اجتماعی و اقتصادی و مذهبی ــ همچون اصناف و روحانیان ــ را وارد سیاست کرد که سهم مهمی در ایجاد تحصنها داشتند.

مهمترین تحصنهای سیاسی ، در دورة قاجار و قبل از مشروطیت بود که در پیروزی نهضت مشروطه اثر مهمی داشت و از جملة آنهاست تحصن تجار در سفارت انگلیس به منظور درخواست از مظفرالدین شاه (حک : 1313ـ1324) برای تأسیس مجلس و اجرای احکام شرع و برقراری عدل و آزادی ( رجوع کنید بهخالصی ، ص 163ـ170). تحصن در سفارت انگلیس نخستین اقدام دسته جمعی سیاسی اصناف بود (اشرف ، ص 27) و بیش از پانصد صنف مختلف در آنجا تحصن کرده بودند (کسروی ، ص 110؛ ایروانی ، ص 78). تحصن در سفارت انگلیس برای درخواست آزادی چنان بود که تعجب فرنگیان را برانگیخت ( رجوع کنید بهایروانی ، ص 89 ـ90). انگلیسیها این عمل را به سنّت بست نشینی ایرانیان نسبت می دادند (بریتانیا. وزارت امورخارجه ، ج 1، ص 8). از دیگر تحصنهای سیاسی تحصن تجار در حرم حضرت عبدالعظیم برای اعتراض به مسیو نوز بلژیکی رئیس گمرک ایران و تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم پس از مهاجرت کبرا برای تأسیس عدالتخانه و مخالفت با عین الدوله ، صدراعظم مظفرالدین شاه بود (خالصی ، ص 159، 162ـ163).

پس از انقلاب مشروطه ، تحصن رسمیتر شد. در پی مخالفت محمدعلی شاه (حک : 1324ـ1327) با مشروطیت ، مردم در سفارت عثمانی و حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند تا او را به پذیرش مشروطه وادارند (همان ، ص 172ـ173). لیاخوف ، فرمانده قزاقان ، برای جلوگیری از تحصن مردم در سفارت انگلیس ، آنجا را به محاصره درآورد و شایع کرد که اگر کسی به سفارت انگلیس پناهنده شود، مجلس و سفارت را به توپ خواهد بست (عاقلی ، ج 1، ص 51). جمعی از مجاهدان تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان در شَهبَندَرخانه (گمرک ) آن شهر تحصن کردند و خواستار پایان دادن به دخالت روسها شدند (امیرخیزی ، ص 369ـ371). در پنجم ربیع الا´خر 1333/ یکم اسفند 1294 عده ای از کارکنان دولت به علت نرسیدن حقوق ، به تحریک سفارت روس در محل ییلاقی این سفارت در زرگنده تحصن کردند. در ششم شوال 1336/ 25 تیر 1297 عدة زیادی از علما، از جمله آیت اللّه سیدحسن مدرس ، در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند و با تشکیل جلسات و ایراد سخنرانی از احمدشاه عزل صمصام السلطنه ، رئیس الوزرا، را خواستند که بر اثر آن صمصام السلطنه عزل شد. در هجدهم و نوزدهم اسفند 1300، به دنبال توقیف مطبوعات ، مدیران آنها در سفارت روس و حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند. پس از قتل میرزادة عشقی ، شاعر و روزنامه نگار معروف ، عده ای از مدیران جراید پایتخت که مخالف دولت بودند در چهاردهم تیر 1303 در مجلس متحصن شدند (عاقلی ، ج 1، ص 109، 125ـ126، 168، 189). در ششم آبان 1304 جمع کثیری از مردم تهران و تشکلهایی همچون جامعة انتقام ملی ، اتحادیة اصناف تهران ، کمیتة نهضت ملی کرمان ، جمعیت آذربایجانیها، هیئت تجار پایتخت ، جمعیت زردشتیان ، مازندرانیهای مقیم پایتخت و هیئت علمیة تهران ، در مدرسة نظام و همچنین در خانة رضاخان ــ که در آن زمان رئیس الوزرا و فرمانده کل قوا بود ــ تحصن کردند و برانداختن سلطنت قاجار و تشکیل مجلس مؤسسان را تقاضا نمودند ( گاهنامة پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی ، ج 1، ص 48). در 28 مهر 1304 عده ای از مردم در تلگرافخانة تبریز تحصن کردند و عزل احمدشاه و به سلطنت رسیدن رضاخان را خواستار شدند (عاقلی ، ج 1، ص 197).

در حکومت رضاشاه (1304ـ1320ش ) تحصن موقوف شد. در فروردین 1307 همسر رضاشاه و گروهی از زنان دربار برای حضور در مراسم نوروزی وارد حرم حضرت معصومه علیهاالسلام شدند و چون در غرفة بالای ایوانِ آیینه بی چادر نشستند، مردم به آنان اعتراض کردند. یکی از سادات ، مردم را تهییج نمود که به غرفه ها بریزند و خانوادة شاه را از حرم بیرون کنند. روز بعد رضاشاه در واکنش به این عمل با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد عده ای از زایران را زدند و آیت اللّه محمدتقی بافقی را، که سهم عمده ای در این اعتراض داشت ، دستگیر کردند. از همین زمان هرگونه تحصن ممنوع شد (مکی ، ج 4، ص 285ـ286؛ بهبودی ، ص 332ـ333؛ حکمت ، ص 203؛ نیز رجوع کنید به بافقی * ، آیت اللّه محمدتقی ).

در دورة محمدرضاشاه (1320ـ1357ش ) تا 1342ش تحصنهای گسترده ای در اعتراض به حکومت او شد، ولی از آن تاریخ به بعد، اعتراضات بیشتر به صورت تظاهرات و درگیریهای مستقیم مردم و حکومت درآمد.

در 22 دی 1325 بسیاری از رجال و معاریف همچون سیدحسن امامی امام جمعة تهران ، آیت اللّه حاج سیدرضا فیروزآبادی ، دکتر محمد مصدق ، دکتر احمد متین دفتری ، سیدمهدی فرخ و سیدمحمدصادق طباطبایی ، در اعتراض به انتخابات دورة پانزدهم مجلس در دربار تحصن کردند. در 22 مهر 1328 دکتر مصدق به اتفاق عباس خلیلی مدیر روزنامة اقدام ، ابوالحسن عمیدی نوری مدیر روزنامة داد ، حسین فاطمی مدیر روزنامة باختر امروز ، احمد ملکی مدیر روزنامة ستاره ، جلالی نایینی مدیر روزنامة کشور ، حسین مکی ، سیدعلی شایگان ، کریم سنجابی ، آیت اللّه غروی و ارسلان خلعتبری در اعتراض به انتخابات مجلس شانزدهم در دربار تحصن کردند. این دو تحصن نتیجه ای نداشت (عاقلی ، ج 1، ص 400، 425ـ426). در اواخر حکومت دکتر مصدق ، در پی اعلام همه پرسی برای انحلال مجلس شورای ملی ، شمار زیادی از نمایندگان مجلس برای همراهی با دولت استعفا کردند، ولی گروهی از مخالفان دولت در مجلس ، از جمله دکتر بقایی و حائری زاده برای خنثی کردن این اقدام با تحصن در مجلس مجدداً رأی گیری کرده و آیت اللّه کاشانی را به ریاست مجلس برگزیدند (زعیم و اردلان ، ص 274).

با کودتای 28 مرداد 1332 و ایجاد خفقان سیاسی ( رجوع کنید بهپهلوی * ، سلسله ، بخش دوم ) و به دنبال آن با سرکوب قیام پانزده خرداد 1342 ( رجوع کنید به پانزده خرداد * ، قیام )، مبارزات سیاسی متحول شد و به برخورد مستقیم حکومت با مردم انجامید.

طبعاً در چنین فضایی ، اعتراضات سیاسی مسالمت آمیز مانند تحصن ثمری نداشت . با شروع حرکتهای ضدحکومت و تظاهرات عمومی از ابتدای 1357 ش که به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن همان سال انجامید، چند تحصن نیز صورت گرفت ؛ در پنجم دی 1357، 67 تن از استادان دانشگاهها

در ساختمان وزارت علوم در تهران تحصن کردند و در همین واقعه ، استاد کامران نجات اللهی ، عضو هیئت علمی دانشکدة پلی تکنیک (دانشگاه امیرکبیر کنونی )، هدف گلولة سربازان گارد شاهنشاهی قرار گرفت و جان سپرد ( رجوع کنید به کیهان ، ش 10891، 6 دی 1358؛ ش 11175، 4 دی 1359؛ اطلاعات ، ش 22379، 5 دی 1380). در 21 دی 1357 تعدادی از استادان دانشگاهها در اعتراض به وضع دانشگاه و طرفداری از دانشگاههای مستقل در محوطة دانشگاه تهران تحصن کردند ( اطلاعات ، ش 15757، 21 دی 1357، ص 7). همچنین در هشتم بهمن 1357 روحانیان در اعتراض به عملکرد حکومت در جلوگیری از ورود امام خمینی (ره ) به کشور، در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. این تحصن با آمدن امام خمینی در دوازدهم

بهمن 1357 پایان یافت (عاقلی ، ج 2، ص 400، 402ـ403؛ خلیلی ، ج 1، ص 251).


منابع :
(1) احمد اشرف ، «نظام صنفی ، جامعة مدنی و دموکراسی در ایران »، گفتگو ، ش 14 (زمستان 1375)؛
(2) اسماعیل امیرخیزی ، قیام آذربایجان و ستارخان ، تبریز 1339ش ؛
(3) محمدآقا ایروانی ، ( منتخبات از ) تاریخ مشروطة ایران ، در دو رساله در بارة انقلاب مشروطیت ایران ، چاپ عبدالحسین زرین کوب و روزبه زرین کوب ، تهران : سازمان اسناد ملی ایران ، 1380ش ؛
(4) بریتانیا. وزارت امور خارجه ، کتاب آبی : گزارشهای محرمانة وزارت امور خارجة انگلیس در بارة انقلاب مشروطة ایران ، چاپ احمد بشیری ، تهران 1362ـ1369ش ؛
(5) سلیمان بهبودی ، «خاطرات سلیمان بهبودی : بیست سال با رضاشاه »، در رضاشاه : خاطرات سلیمان بهبودی ، شمس پهلوی ، علی ایزدی ، چاپ غلامحسین میرزاصالح ، تهران 1372ش ؛
(6) جمشید بهنام ، ایرانیان و اندیشة تجدد ، تهران 1375ش ؛
(7) رسول جعفریان ، بست نشینی مشروطه خواهان در سفارت انگلیس ، تهران 1378ش ؛
(8) علی اصغر حکمت ، سی خاطره از عصر فرخندة پهلوی ، ( تهران ) 1355ش ؛
(9) عباس خالصی ، تاریخچة بست و بست نشینی ، تهران 1366ش ؛
(10) اکبر خلیلی ، گام به گام با انقلاب ، ج 1، تهران 1375ش ؛
(11) دهخدا؛
(12) کورش زعیم و علی اردلان ، جبهة ملی ایران : از پیدایش تا کودتای 28 مرداد ، تهران 1378 ش ؛
(13) غلامحسین صدری افشار، نسرین حکمی ، و نسترن حکمی ، فرهنگ زبان فارسی امروز ، تهران 1369ش ؛
باقر عاقلی ، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران

(14) 1376ش ؛
(15) احمد کسروی ، تاریخ مشروطة ایران ، تهران 1363ش ؛
(16) گاهنامة پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی : فهرست روزبروز وقایع سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و اجتماعی ایران از 3 اسفند 2479 تا 30 اسفند 2535 ، ( تهران 1355ش ) ؛
(17) حبیب لاجوردی ، اتحادیه های کارگری و خودکامگی در ایران ، ترجمة ضیاء صدقی ، تهران 1369ش ؛
(18) محمد معین ، فرهنگ فارسی ، تهران 1371ش ؛
(19) حسین مکی ، تاریخ بیست سالة ایران ، ج 4، تهران 1362ش .

/ رسول افضلی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3330
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست