responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3005

 

تاتارستان ، جمهوری خودمختار در فدراسیون روسیه . در مشرق قسمت اروپایی روسیه و در وادی رود وُلگا واقع است . از شمال به جمهوری خودمختار اودمورت ، از شمال شرقی به جمهوری خودمختار ماری ، از مشرق به جمهوری خودمختار باشقیرستان ، از جنوب به «اوبلاست » (ولایت )های اولیانوفسک و سامارا و اورنبورگ و از مغرب به جمهوری خودمختار چوواش محدود است . 43 «رایون » (ناحیة اداری ) و نوزده شهر دارد و مرکز آن شهر بندری قازان * است ( > قلمرو فدراسیون روسیه < ، ص 98). مساحت آن 2ر836 ، 67 کیلومتر مربع ، حداکثر فاصلة شمال تا جنوب آن 290 کیلومتر و شرق تا غرب آن 460 کیلومتر است و فاقد مرز بین المللی است (بخارایف ، ص XIII ).

جمهوری تاتارستان به سه ناحیه تقسیم می شود: ساحل راست رود ولگا (پرد ولژیه )، شمال رود کاما (پردکامیه ) و جنوب و جنوب شرقی کاما (زاکامیه ، به معنای «ماورای کاما»). بلندترین جای تاتارستان در ناحیة بوگولما ـ بلبی (ارتفاع : 343 متر، در جنوب شرقی ) و نواحی مرتفع کرانه های ولگاست . بیش از 90% قلمرو آن را اراضی هموار، با حدود دویست متر ارتفاع ، تشکیل می دهد ( د. آ. ، ج 9، ص 160).

رودهای ولگا (با جهت شمال به جنوب ) و کاما (با جهت شرق به غرب ) اراضی تاتارستان را آبیاری می کنند. در مسیر این رودها دو سد کوی بیشف و نیژنی کامسک احداث شده است . رودهای ویاتکا و بلایا در مشرق تاتارستان به کاما می پیوندند. در کنارة رودها چند شهر بندری فعال وجود دارد. به غیر از قازان ، که بزرگترین بندر رودخانه ای این جمهوری (و رود ولگا) است ، بنادر زلنودولسک ، چیستوپل ، نابرژنیه چلنی و چند بندر دیگر، از بنادر فعال اند. در مسیر رودها، حمل ونقل آبی متراکمی جریان دارد. حمل منظم مسافر نیز بنادر تاتارستان را به مسکو و اغلب شهرهای حوضة ولگا متصل می کند ( بریتانیکا ، ذیل مادّه ). قازان مرکز تقاطع شبکة راه آهن سراسری روسیه ، راههای زمینی و خطوط هوایی است . خطوط راه آهن در مسیر اصلی بین مسکو و اورال ، از گوشه های غربی و جنوب شرقی جمهوری می گذرد. مسیر دیگری در جهت شمال به جنوب در ساحل راست رود ولگا کشیده شده است (همانجا).

تاتارستان در نواحی جنگلی ـ استپی واقع شده و در جنوب غربی آن ، در ساحل راست رود ولگا، تپه ماهورهای کم ارتفاع قرار دارد. در جنوب و جنوب شرقی ، دره های خشک و نواحی استپی و در نواحی تپه ماهوری ، زمینهای زراعی واقع است . قسمت عمدة تاتارستان در نواحی جنگلی قرار دارد، هرچند امروزه تنها بخش اندکی (ح 2ر16% کل مساحت ) از پوشش آن به جا مانده است . ناحیة پردکامیه و کرانه های ولگا، کاما و نواحی ویاتکا و نواحی رودهای دیگر تاتارستان از جنگلهای مخروطیان پوشیده شده است . جنگلهای پهن برگ غان و سپیدار در نواحی پردکامیه و ولگا و زاکامیه گسترده شده است . درختان برگْریز، پوشش غالب جنگلها (ح 85% از کل عرصه های جنگلی ) را تشکیل می دهد و مشتمل است بر بلوط ، نمدار، غان و سپیدار. در میان مخروطیان ، کاج بیشترین عرصه (12% کل جنگلها) را دارد (بخارایف ، ص XIV ).

آب و هوای تاتارستان قاره ای معتدل است ( د.آ. ، همانجا؛ > دائرة المعارف جغرافیا < ، ص 421) و زمستانهای طولانی و سخت و تابستانهای گرم دارد. میانگین دمای آن در دی بین ْ13- در جنوب غربی تا ْ8 ر14- در شمال و مشرق (و گاهی تا ْ18- ) و در تیر بین ْ6ر18 در شمال تا ْ6ر19 در جنوب در نوسان است . میانگین بارش سالانه بین 420 تا 510 میلیمتر با بیشترین بارش در تابستان است (همانجاها).

تاتارستان 430 گونه جانور مهره دار و صدها گونه جانور بی مهره دارد و گرگ ، روباه ، خرگوش ، خروس سیبری و میش مرغ در آن یافت می شود. از دریاچه ها و رودهای آن ماهی صید می شود (بخارایف ؛ د. آ. ، همانجاها).

تاتارستان یکی از توسعه یافته ترین مناطق اقتصادی فدراسیون روسیه است . کشاورزی آنکه در 1377ش / 1998، 8 ر13% نیروی کار را جذب کرده بود، شامل تولید غلات ، پرورش دام ، باغداری و زنبورداری است . محصولات عمدة آن گندم ، ذرت ، حبوبات ، ارزن ، سیب زمینی ، چغندرقند، شاهدانه ، توتون ، سیب ، لبنیات و فرآورده های دامی است ( > قلمرو فدراسیون روسیه < ، ص 99؛ بریتانیکا ، همانجا).

بخش صنعت حدود 1ر26% از نیروی کار تاتارستان را جذب کرده است . مهمترین مراکز صنعتی آن عبارت اند از: قازان ، نابرژنیه چلنی ، زلنودولسک ، نیژنی کامسک ، چیستوپل ، بوگولما و آلمتیفسک . صنایع نفت و خودروسازی ، بویژه تولید کامیون «کاماز»، در نابرژنیه چلنی پایه ریزی شده است و مجتمع پتروشیمی قازان اورگ سینتز ، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان پلی اتیلن اروپا به شمار می رود (همانجاها). نخستین چاه نفت تاتارستان در 1322ش / 1943 حفر شد. لوله های نفت که از مشرق به مغرب آن کشیده شده است ، نفت خام چاههای آلمتیفسک ، دومین خط لولة نفت صادراتی روسیه به اروپا، را انتقال می دهند ( بریتانیکا ، همانجا). شرکت نفت تاتارستان (تاتنفت ) چهارمین شرکت بزرگ نفتی روسیه است ( > قلمرو فدراسیون روسیه < ، همانجا). استخراج گاز طبیعی در نیژنایا ماکتاما متمرکز شده و صنایع شیمیایی عمدتاً در قازان ، مندلیفسک و نیژنی کامسک گسترش یافته است . صنایع مهندسی عموماً در شهرها و در پیرامون مسیر رودهای ولگا و کاما، بویژه در زلنودولسک و چیستوپل ، مستقر شده است و کاغذ و مقوا در مامادیش و شهرهای نزدیک آن تولید می شود ( بریتانیکا ، همانجا).

در 1376ش /1997 حدود هزار کارخانة تاتارستان به بخش خصوصی واگذار شد ( > قلمرو فدراسیون روسیه < ، ص 100).

با وجود مشکلات بعد از انتقال ، مؤسسات عالی تحقیقاتی ، تاتارستان را به مرکز آموزشهای عالی و فنّاوریهای مختلف تبدیل کرده است . این فنّاوریها مشتمل است بر تولید عدسی ، لیزر، فنّاوریهای پیشرفتة نفت و گاز، تولید کمپرسور و پمپ ، صنایع هوانوردی ، ساخت تانکرهای رودخانه ای ـ دریایی و کشتیهای مسافربری و هیدروفیل ، تولید رایانه و یخچال و لوازم دیگر (بخارایف ، ص 190). تاتارستان دارای مؤسسات آموزش عالی از جمله دانشگاه دولتی قازان و دیگر مؤسسات تخصصی است ( بریتانیکا ، همانجا).

تاتارستان منابع طبیعی مهمی دارد. از نظر منابع نفتی (هیدروکربورها)،این منطقه در 1377ش /1998 جزو هجده کشور اول جهان بود. قسمتی از منابع نفت و گاز ولگا ـ اورال در این جمهوری واقع شده و منابع و ذخایر بسیاری از گچ و شن و ماسه و کانیهای ارزشمند دیگر و نیز چشمه های معدنی در آن وجود دارد ( د.آ. ، همانجا؛
> قلمرو فدراسیون روسیه < ، ص 99).

جمعیت تاتارستان در 1377 ش / 1998، 000 ، 774 ، 3 تن بوده است ( > وطن : تاریخ ، مردمان و مناطق روسیه < ، ص 741). طبق آمار 1367ش / 1988، 9ر40% از مردان تاتار و 2ر42% از زنان تاتار همسران غیرتاتار داشتند (کمیتة دولتی آمار اتحاد جماهیر شوروی ، ص 35) و بنابر آمار 1368ش / 1989 حدود 2ر83% از تاتارها به زبان تاتاری سخن می گفتند. روسی زبان دوم 8 ر70% از جمعیت بود و زبان دوم 3ر5% از جمعیت نیز زبانهای غیرتاتاری و غیرروسی بود (همان ، ص 30).

در تاتارستان مردمانی از هفتاد قوم زندگی می کنند که بیشتر آنها تاتار و روس اند. در 1368 ش / 1989، 5ر48% سکنه ، مسلمان (تاتارها) و 3ر43% مسیحی ارتدوکس (روسها و دیگر اسلاوها) بودند (بخارایف ، ص XIV ، 44).

روسها واژة تاتار را قرنهای متوالی به مسلمانان ترک تبار ساکن روسیة اروپایی اطلاق می کردند؛
باوجوداین ، تاتار به معنای اخص غالباً به قبایل ترک ، بویژه قِپچاقها، گفته می شد که بخش اعظم ارتش مغول را تشکیل می دادند و در سدة هفتم / سیزدهم به روسیه هجوم آوردند. روسیة کنونی مرکز بخش غربی امپراتوری مغول را تشکیل می داد و به «اولوس جوجی » یا «اردوی زرّین » شهرت داشت . حاکمان این بخش ، اعقاب بلافصل چنگیز بودند، ولی ترکها در این بخش چنان نیرومند بودند که تا اوایل سدة هشتم / چهاردهم ، بر اردوی زرّین سلطه یافتند و این بخش به کشوری ترک زبان تبدیل شد. باوجود وسعت زیاد قلمرو اردوی زرّین * ، ساختار آن همچنان بر پایة اتحاد قبایل باقی ماند و از همان آغاز، گروههای بسیاری از پیکرة اصلی جدا شدند و جوامع و اردوهای مجزایی ، مانند نوگایها و کریمه ایها و ازبکها و تاتارها، تشکیل دادند (آکینر، ص 65ـ66؛
برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به تاتار * ).

به این ترتیب عنصر ترکی یا قپچاقی در منطقه ای وسیع ، از مرزهای لهستان کنونی تا دامنه های رشته کوههای پامیر و از دریای سیاه تا سیبری ، گسترده شده بود. از زمان فروپاشی اردوی زرّین ، تاریخ هریک از این گروهها، به مسیر جداگانه ای افتاد و بتدریج برخی از آنها نامهای جدید یافتند. با اینحال ، واژة تاتار همچنان به قبایل ترک ساکن نواحی ولگا اطلاق می شد و آنها به عنوان تجسم اصلی اردوی زرّین باقی ماندند.

با ادامة انشعاب ، خانات آستاراخان و قازان در اواسط سدة نهم / پانزدهم تشکیل شد، اما ایوان مخوف (حک : 954ـ 992/ 1547ـ1584) در 959/ 1552 قازان و در 963/ 1556 آستاراخان را تسخیر کرد (آکینر، ص 66). تاتارها که حدود سیصد سال بر آن نواحی سلطه داشتند، پس از سقوط خانات ، تحت سلطه درآمدند و عده ای از آنان برای نزدیکی به روسها تمایل نشان دادند. تاتارها بسیار متفرق و منشعب بودند و برای حفظ سرزمین خود به پشتیبانی مردم محلی نیاز داشتند، به همین سبب با خاندانهای شاهزادگانِ روس وصلت کردند تا از حمایت آنان برخوردار شوند. گرویدن تاتارها به اسلام به دنبال مسلمان شدن نصیب خان ازبک (حک : 712ـ 742/ 1312ـ1342)، مانع همکاری متقابل با روسها نشد (همانجا). تا سدة دهم / شانزدهم ، تعدادی از نجبای تاتار نفوذ فوق العاده ای در بین روسها داشتند، پس از سقوط آستاراخان و قازان نیز این وضع استمرار یافت (همان ، ص 68). به نوشتة بنیگسن و براکس آپ (ص 111) نخستین مقابلة تاتارها با روسها، یک سال پس از سقوط قازان صورت گرفت که تا 964/ 1557 ادامه یافت و رهبر آن شخصی به نام سیدحسین بود که سرانجام دستگیر و اعدام شد.

روسیه ، پس از تشکیل حکومت مرکزی ، در صدد سلطه بر اقوام مسلمان نواحی ولگا (تاتارها و باشقیرها)، سیبری ، آسیای مرکزی و قفقاز برآمد، اما همة اقوام مسلمان مدتی طولانی در برابر آن ایستادگی کردند (آوتورخانوف ، ص 140ـ141). روسها تصرف نظامی سرزمینهای مسلمانان را با سیاست نظام یافتة استعماری دنبال کردند و سرانجام ، طبقات حاکم تاتار از میان رفتند، مسلمانان از قازان اخراج شدند و غنیترین زمینهای آنان مصادره شد. روسها در سراسر منطقه قلعه های تدافعی ساختند و تاجران و صنعتگران روس را در آنجا اسکان دادند. در پایان قرن دهم / شانزدهم ، اقوام گوناگونی در سرزمین سابق قازان سکونت داشتند و در پایان قرن دوازدهم / هجدهم بیشتر جمعیت قلمرو کنونی جمهوری خودمختار تاتارستان روس تبار بودند (براکس آپ ، ص 320).

پس از یک دورة نسبی آزادی ادیان ، در دوران ایوان مخوف تبلیغ مذهبی شدیدی آغاز شد و تعداد نسبتاً زیادی از تاتارها، مسیحی ارتدوکس شدند، اما به جای زبان روسی ، برای خواندن و نوشتن از زبان تاتاری استفاده می کردند. امروزه آنان به صورت جامعه ای مجزا، به نام «استاروکریاشن »ها، باقی مانده اند و از تاتاری به عنوان زبان دینی استفاده می کنند. از دوران حکومت اولین رُمانفها (1022ـ 1335/ 1613ـ1917) تا دورة کاترین دوم (1175ـ1211/ 1762ـ1796) اقدامات گوناگونی برای ریشه کن کردن اسلام صورت گرفت ؛
مساجد تخریب و املاک وقفی مصادره شد، مدارس ویژه ای برای فرزندان تاتارهای مسیحی شده گشایش یافت ، مسلمانان از روستاهایی که تاتارهای مسیحی شده داشتند به نقاط دوردست تبعید شدند، تبلیغ اسلام جرم محسوب گردید و مجازات مرگ برای آن در نظر گرفته شد. پطرکبیر به این فعالیت مسیحیها توانی تازه داد. در دوران فرمانروایی او (1093ـ1137/ 1682ـ1725) و آنا (حک : 1143ـ 1153/ 1730ـ1740) مسلمانان بسیاری تحت تعقیب قرار گرفتند یا دستگیر شدند. در فاصلة سالهای 1153 تا 1156/ 1740ـ1743، از 536 مسجد ناحیة قازان ، 418 مسجد تخریب شد (همان ، ص 321؛
رورلیچ ، ص 41). این سیاستها، مهاجرت بزرگ تاتارها را به سوی ترکستان و استپهای قزاقستان و سیبری به دنبال داشت . قیامهای بزرگ مردمی را نخست فئودالها و سپس دو قزاق به نامهای استپان رازین (در 1081ـ1082/ 1670ـ1671) و پوگاچف (در 1187ـ1189/ 1773ـ1775)، رهبری می کردند (براکس آپ ، همانجا). روسیه اقوام مغلوب را به تغییر دین مجبور می کرد (آوتورخانوف ، ص 141) و ظاهراً به همین سبب تاتارها قیام کردند. تاتارها در کنار همسایگان مسلمان خود، باشقیرها، در قیام پوگاچف فعال بودند. کلیة این قیامها سرکوب شد و در اوایل قرن سیزدهم / اواخر قرن هجدهم روحیة مقاومت در تاتارها و باشقیرها از بین رفت (بنیگسن و براکس آپ ، ص 112). بعد از قیام پوگاچف ، سیاست تغییر دین اجباری اشتباه تشخیص داده شد. کاترین دوم اسلام را دین قانونی تاتارها اعلام کرد. او تبلیغات ضداسلام را متوقف کرد و هیئت روحانی مرکزیِ مسلمانان را در 1197/ 1783 در اورنبورگ به وجود آورد. تا یک قرن پس از آن ، بازرگانان تاتار با دولت روسیه همکاری می کردند (براکس آپ ، همانجا). در دورة الکساندر دوم (1271ـ 1298/ 1855ـ1881) به منظور ادارة امور مسلمانان ، در 1295/ 1878 در اورنبورگ و اوفا انجمنهای روحانی تشکیل شد. مفتیها رئیس این انجمنها بودند، وزارت کشور آنها را تعیین می کرد و به آنان حقوق می داد (آوتورخانوف ، همانجا).

در آستانة ورود به دوران معاصر، که در روسیه تقریباً مصادف با سلطنت کاترین دوم بود، مسلمانانِ روسیه از پیشرفت اقتصادی بسیاری برخوردار بودند و بازرگانان تاتار ولگا دادوستد با روسیه و چین و آسیای میانه را در دست داشتند. آنان سنّتی و محافظه کار بودند و می خواستند اسلام را در روسیه از تأثیر جریانهای اصلاح طلبی ــ که در اواخر قرن دوازدهم / اواخر قرن هجدهم در جهان اسلام پدیدار شده بود ــ دور نگه دارند. در 1197/ 1783 کاترین دوم فرمان تأسیس تشکیلاتی رسمی و اسلامی به نام «دایرة افتا» را صادر کرد (بنیگسن و براکس آپ ، ص 120). پذیرفتن سیاست همسان سازی دینی از نظر مسلمانان محافظه کار، بسیار دشوار بود و تنفر برگزیدگان تاتار را از روسها برانگیخت . تاتارها دریافته بودند که برای ادامة حیات جامعة خود، باید به حقوق برابر فکری و فرهنگی و اقتصادی با روسها دست یابند و می خواستند اسلام را به عنوان اساس جامعة مسلمان تاتار حفظ کنند، امت اسلامی را متحد سازند و همة درگیریهای اجتماعی و تعارضهای جامعة خود را از میان بردارند. این طرز تفکر سبب پیدایش نوعی اندیشة اصلاح طلبانه و تجدد شد که تاتارها آن را «جدیدیسم » (رجوع کنید به جدیدها * ) نامیده اند. این جنبش به عنوان اصلاح دینی آغاز شد و آغازگر آن ، شهاب الدین مرجانی (متوفی 1306/ 1889) بود (براکس آپ ، ص 321ـ 322).

تاتارهای ولگا در غربیترین قسمت روسیه ساکن اند. از میان گروههای متعدد آنها، دو گروه قازانی و میشار اهمیت بیشتری دارند. اگرچه هریک از این دو گروه از لحاظ زبان و نژاد تفاوتهایی دارند، ولی این تفاوتها مانع ظهور زبان و فرهنگ مشترک در میان آنان نشده است (رورلیچ ، ص 3). تاتارهای ولگا از نیمة دوم قرن سیزدهم / نوزدهم ترجیح دادند که خود را با سایر مسلمانان یکی بدانند، اما علاوه بر تاتار ولگا، قومْ نامهایی نظیر قازانی * (قازانلی )، بلغار * ، میشار و نیز تاتار را به کار بردند، با وجود این روسها و اقوام دیگر، آنان را تاتار نامیده اند. ترجیح قومْنامهایی جز تاتار ممکن است واکنشی در برابر یکی انگاشتن تاتارهای ولگا با تاتارهای مغول بوده باشد (همانجا). در پایان سدة سیزدهم / نوزدهم ، متفکران برجستة تاتار، چون قیوم ناصری و شهاب الدین مرجانی ، نقش مهمی در احیای قومْنام تاتار داشتند. مرجانی ، قازانیها را قانع ساخت که از تاتار

نامیدن خود شرمسار نباشند. روسها واژة تاتار را مانند دشنام به کار می بردند و بعضی تاتارها تاتار بودن را نوعی کاستی می دانستند و از آن متنفر بودند و اصرار داشتند که تاتار نیستند، بلکه مسلمانند. ظاهراً احساس حقارتی که روسها به تاتارها تلقین کرده بودند، تا به امروز در میان تاتارها باقی مانده است (رورلیچ ، ص 3ـ4).

به نوشتة بنیگسن و براکس آپ ، شهاب الدین مرجانی تأثیر عمیقی بر گروهی از متفکران تاتار گذاشته بود که منجر به توجه آنان به مسئلة عقب ماندگی علمی و سیاسی مسلمانان در روسیه شد. آنان سعی کردند در جنبش اصلاح دینی ، راه حلی برای این مسائل بیابند و توانستند اسلام را در روسیه احیا کنند (ص 123ـ 124). در 1323/ 1905 اسلام در روسیه تشکیلات دینی قدرتمندی داشت ، به طوری که در جامعة مسلمانان 000 ، 25 مسجد و بیش از پنجاه هزار روحانی و هزاران مکتب و مدرسه فعالیت داشتند که از نظام آموزشی «جدید» اسماعیل گاسپیرالی * (متوفی 1332/ 1914) پیروی می کردند. ادبیات اسلامی جدید به وجود آمد که به اصلاحات دینی و سیاسی می پرداخت و جراید گوناگون به تمام زبانهای رایج در مناطق مسلمان نشین روسیه منتشر شد (همان ، ص 124). این نهضت اصلاح طلب قدرتمند، به رهبری تاتارهای ولگا، سبب ایجاد دو جناح مختلف روحانیان اسلامی شد: عناصر لیبرال و جوانتر که «جدید» نام داشتند، خواهان اصلاحات بودند و در این راه ، حتی در مخالفت با سلطنت تزاری ، از بورژوازی انقلابی روس جانبداری می کردند؛
سنّت گرایان یا «قدیمیست »ها که از لحاظ دینی و سیاسی محافظه کار و به تزار وفادار بودند (همانجا).

نهضت جدید در 1323/ 1905 در تاتارستان رواج یافته بود (همان ، ص 124ـ125). تاتارهای ولگا در آستانة انقلاب 1323/ 1905، ملتی توسعه یافته و دارای تجربه و درایت سرمایه داری و صنعتی بودند. پس از شکست ارتش روسیه در 1323/1905 در منچوری ، جنبش جدیدها، سیاسی هم شد. سه همایش اسلامی در 1323 و 1324/ 1905 و 1906 برگزار شد و اتحادیة مسلمانان با عنوان «اتفاق المسلمین » تحت سرپرستی و حمایت شخصیتهای برجستة تاتار، مانند عبدالرشید ابراهیموف و یوسف آقچورا و صدری مقصودی ، بنیان

گذاشته شد که هدف آن برابری حقوق مدنی برای مسلمانان ، آزادی دین و آموزش و پرورش و مطبوعات بود (براکس آپ ، ص 322).

تاتارهای ولگا و قِرْم (کریمه )، نخستین و بیشترین کسانی بودند که باب دیدار از عثمانی را گشودند. درپی آنان ترکستانیها و قفقازیها نیز به آنجا رفتند. مدتها پیش از 1323/ 1905 در میان بسیاری از مسلمانان روسیه ، چه محافظه کار و چه لیبرال ، فرستادن کودکان به مدارس استانبول و قاهره و مدینه و دانشگاه استانبول متداول بود. بسیاری از علما و نویسندگان و رهبران سیاسی که بعدها در نهضت احیای فکری و سیاسی روسیه شرکت داشتند، تحصیلکرده های عثمانی و مصر و عربستان بودند. نفوذ عثمانی بویژه در آسیای میانه محسوس بود (بنیگسن و براکس آپ ، ص 155).

در 1326/ 1908 که امپراتور روسیه با خواستهای ملی گرایانة مسلمانان مخالفت کرد، مسلمانان تاتار امید به اصلاحات را از دست دادند و رهبری جنبش ناسیونالیستی بیشتر انقلابی و افراطی گردید (براکس آپ ، همانجا). پس از برقراری حکومت شوروی در 1335/ 1917، جایگاه اسلام در زندگی تاتارها محدود شد ( > دایرة المعارف تاتارستان < ، ص 228). تا پیش از آن ، بجز آذربایجانیها، مسلمانان دیگری در حزب بلشویک نبودند، ولی در فاصلة ربیع الا´خر 1335/ فوریة 1917 تا پایان یافتن جنگ داخلی ، جدیدهای تاتار در کنار هزاران مسلمان ، به عضویت حزب کمونیست درآمدند (بنیگسن و براکس آپ ، ص 140). انقلاب و جنگ داخلی ، تمام قلمرو مسلمانان روسیه را دربرگرفت . اغلب مسلمانان تاتارستان تا 1300ش / 1921، به جهت عملکرد نادرست ژنرالهای ارتش سفید (جریان ضدانقلاب شوروی ، در مقابل ارتش سرخ ) و نیز تبلیغات گستردة بلشویکها، از حکومت شوروی حمایت می کردند. جمهوری شوروی تاتار ـ باشقیر با فرمان کمیساریای خلق امور اقوام روسیه در نهم جمادی الا´خرة 1336/ 23 مارس 1918 تشکیل شد. در آغاز جنگ داخلی ، این فرمان لغو شد و با ایجاد جمهوری خودمختار سوسیالیستی تاتارستان در نهم رمضان 1338/ 27 مه 1920 ملی گرایان تاتار امید خود را به ایجاد دولت بزرگ ترک در ولگا از دست دادند (براکس آپ ، ص 323). از 1300ش / 1921 هرگونه فعالیت اجتماعی و سیاسی ، مشروط به کسب مجوز از حزب کمونیست بود. به همین سبب کمونیسم ملی مسلمانان تاتار خیلی زود در مسیر جدایی از حزب قرار گرفت . از 1302 تا 1307ش / 1923ـ 1928 نهضت مخالفت از سوی مسلمانان تاتار، همچنان فعالیت داشت . بزرگترین نمایندة کمونیسم ملی مسلمانان ، میرسعید سلطان گالی یف بود که در حزب کمونیست ، کمیساریای مرکزی مسلمانان ، هیئت نظامی مسلمانان و هیئت اجرایی حزب کمونیست تاتارستان عضویت داشت (همانجا). سلطان گالی یف که در بین مسلمانان تاتارستان محبوبیت یافته بود، به جرم توطئة ملی گرایانة ضدانقلابی علیه قدرت شوراها، به دستور استالین در اردیبهشت 1302/ مه 1923 دستگیر شد. او را در 1307 ش / 1928 آزاد کردند، ولی در 1308ش / 1929 به اتهام خیانت بازداشت و به ده سال کار اجباری در اردوگاه کار محکوم کردند و در 1318 ش / 1939 به دستور استالین اعدام شد (همان ، ص 324). حزب کمونیست شوروی ، همکاران سلطان گالی یف و تاتارهای کمونیست راست گرا را به اتهام «ایجاد حزبی غیرقانونی ، ضدانقلابی ، ضدشوروی ، ضدکمونیست ، و ارتباط داشتن با شورشیان باسماچی ترکستان و حزب ملی تاتارهای کریمه و مهاجران سفید و امپریالیستهای بریتانیایی » محکوم کرد (همان ، ص 325).

از 1303 تا 1318ش / 1924ـ1939 دو جناح حزب کمونیست تاتارستان ، یعنی راست گرایان طرفدار سلطان گالی یف و چپ گرایان شامل همة کمونیستهای روسی ، با یکدیگر درگیری سیاسی داشتند که به تصفیة برگزیدگان سیاسی و روشنفکران تاتارهای مسلمان انجامید (همان ، ص 324).

امروزه اغلب مورخان روس تأییدمی کنند که سیاست اشتراکی کردن ، مصادرة زمینهای کولاکها و ایجاد مبارزة طبقاتی در جامعة تاتار در فاصلة سالهای 1302 تا 1307ش / 1923ـ 1928 بسیار نسنجیده و ناشیانه بود که منجر به ایجاد موج شدیدی از ملی گرایی اسلامی در حزب کمونیست تاتار و «کامسومول » (اتحادیة جوانان کمونیست ) شد. پس از فروردین 1305/ آوریل 1926 دو جناح حزب کمونیست تاتارستان در یک جبهة ملی متحد شدند و کوشیدند اجرای سیاستهای حزب کمونیست را متوقف کنند. آنان روسهای کمونیست را به اجرای سیاستهای امپریالیستی مخالف با منافع ملی تاتارستان متهم کردند (همان ، ص 325).

در جنگ جهانی دوم (1939ـ1945) که شوروی نیز درگیر شد، برای تمرکز نیروها در دفاع از مرزها، نبرد با ملی گرایی بویژه با مسلمانان روند کندتری گرفت . با پیشنهاد عبدالرحمان رسول اف (مفتی تاتار اوفا و یکی از معدود روحانیان طرفدار نهضت جدیدها که از اتهامات سیاسی و دینی جان سالم به در برده بود) مبنی بر عادی سازی روابط دولت و مسلمانان ، استالین برای حفظ یکپارچگی شوروی ، با او موافقتنامه ای

امضا کرد که در آن به اسلام شکل قانونی و رسمی داده شده بود (همان ، ص 325ـ326). در این دوره ، مسلمانان شاهد رفتارهای نرمتر دولت شوروی بودند به طوری که به دستور استالین ، قرآنی که در زمان تزارها از مسلمانان گرفته شده بود، به آنان اعاده شد و مسلمانان جشن و سرور به راه انداختند (حکیم اوغلو، ص 75). کمونیستها مسجد اورنبورگ را نیز به باشقیرها و برج سویونبیکه واقع در قازان را، که عبادتگاه

ملی و مذهبی تاتارها به شمار می رفت ، به تاتارها تسلیم کردند (همان ، ص 77).

در تاتارستان پس از جنگ جهانی دوم ، برنامة فشردة صنعتی و شهری شدن به اجرا درآمد و تعداد زیادی روس به این جمهوری مهاجرت کردند که سبب برهم خوردن ترکیب قومی جمعیت و دوقطبی شدن جامعه در تاتارستان شد. تاتارها عمدتاً در جوامع روستایی ، دهقان بودند و روسها در شهرها کارگر و متخصص بخش صنعت . تاتارها مهاجرت به شهر را دیرتر از روسها شروع کردند. مهاجرت آنان از 1309 تا 1329 ش / 1930ـ 1950 با روندی تقریباً ثابت ادامه داشت . در اواخر دهة 1330ش / 1950 فاصلة تاتارهای شهری و روستایی بیشتر شد (براکس آپ ، همانجا).

پس از «گلاسنوست » (فضای باز سیاسی ) در دهة 1360ش / 1980، روشنفکران تاتار بار دیگر رهبری احیای فرهنگی و تحکیم هویت تاتاری را برعهده گرفتند (همان ، ص 327). بنیانگذاری «مرکز عمومی تاتار» اهمیت ویژه ای در این احیا داشت (همانجا). این مرکز تدوین و اجرای قانون را برای تنظیم روابط سازمانهای فرهنگی و آموزشی و علمی جمهوری تاتارستان با تاتارهای ساکن خارج ، به منظور تضمین تحکیم فرهنگی ملت ، ضروری می داند. فعالیتهای این مرکز در سه سطح انجام می شود: ایجاد شوراهای ملی

در مناطقی که تاتارها در اکثریت اند یا حدود نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، به وجود آوردن خودمختاری فرهنگی در مناطقی که تاتارها اکثریت دارند اما نسبتاً پراکنده اند، وایجاد سازمانهای محلی در مناطقی که جمعیت تاتارها کم است (همان ، ص 330ـ 331).

در مرداد 1368/اوت 1989، هم زمان با بزرگداشت یازدهمین قرن پذیرش اسلام به عنوان دین رسمی در پادشاهی بلغارها، در تاتارستان همین جشن به عنوان «نخستین جشنوارة واقعی ملی » برگزار شد (همان ، ص 319ـ320). در دهة 1370ش / 1990 جایگاه اسلام در میان تاتارها مستحکم شد. در آغاز 1377ش / 1998 در تاتارستان بیش از هفتصد انجمن اسلامی به ثبت رسید. در آموزشگاههای دینی تاتارستان بیش از هزار طلبه تحصیل می کنند ( > دایرة المعارف تاتارستان < ، ص 228).

پس از چهار قرن تحمل آزار مذهبی ، تاتارهای ولگا توانایی فوق العاده ای برای مسلمان ماندن پیدا کرده اند. امروزه آنان حداقل در سرزمین مادری خود (در ولگای میانی و اورال )، عمیقاً وابسته به اسلام اند و درصد زیادی از روحانیان رسمی و طلاب دو مدرسة علمیة بزرگ آسیای مرکزی (مدرسة میرعرب در بخارا و مدرسة امام بخاری در تاشکند) تاتارند (براکس آپ ، ص 333). روحانیان تاتار با پیروی از علمای طرفدار جدیدها، وارد صحنة سیاسی و فرهنگی جامعة خود شده اند (همانجا).

در قلمرو تاتارستان چند نوع مسجد وجود داشته است : مسجد محله برای ادای نمازهای پنج گانه ، مسجد جمعه برای برگزاری نماز جمعه ، مسجد کبیر، مسجد مرکزیِ پایتخت ، مصلا (میدان باز برای برگزاری نماز عید). از قرن دهم / شانزدهم به بعد، تنها مسجد محله و مسجد جمعه کاربرد داشته است ( > دایرة المعارف تاتارستان < ، ص 355). از مساجد قدیمی تاتارستان اینهاست : اسکی تاش که در 959/ 1552 ساخته و در 1246/ 1830 بازسازی شده است (همان ، ص 228)، مساجد نورعلی و خانْسْکی و قل شریف و آتوچیوا که هم زمان با شهر قازان تأسیس شده اند. از میانة قرن دهم تا نیمة اول قرن دوازدهم / اواسط شانزدهم تا اوایل هجدهم مساجد را ویران کردند. مساجد مرجانی و آناپایف در اوایل دهة 1180/ اواخر دهة 1760، مساجد گالی یف ، اسکی تاش ، پیرویه ، پاراخاوایه و گالوبایه در نیمة اول قرن سیزدهم / نوزدهم بنا شده اند (همان ، ص 243).

مساجدی که در مناطق پرجمعیت تاتارستان ساخته می شود، عموماً دارای یک مناره و محراب است . در ساخت مسجد محله از سنّتهای مردمی الهام گرفته می شود. مسجد جامع یک یا دو طبقه ساختمان ، یک یا چند شبستان و مناره و گنبد دارد. در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم / نوزدهم و اوایل بیستم به سبکهای گوناگون مسجد ساخته شده است ، از جمله سبک باروک (مساجد مرجانی و آناپایف در قازان )، کلاسیک (مساجد گولوبوی و اسکی تاش و بارودیه در قازان ، مسجد یارماروچ نایا در شهر نیژنی نوووگورود )، التقاطی (مساجد روزوویا ، سین نایه ازی ، ماوسکویه ، در قازان ) و جدید (مسجد زاکابونایه در قازان ؛
همان ، جاهای متعدد). در زمان شوروی مسجدی ساخته نشد. در دهة 1310 ش / 1930 همة مساجد، جز مسجد مرجانی ، تعطیل شدند (همانجا).

در دهة 1370 ش / 1990 ساخت مسجد به سبک سنّتی و جدید آغاز گردید، از جمله مسجد بلغار (1370ش / 1991) با مناره ای به بلندی 31 متر و مدرسه ای (1376ش /1997) در کنار آن ، مسجد حُذَیفة بن یمان (1375ـ1376 ش / 1996ـ1997) در قازان ، مسجد توبه (1371 ش / 1992) در نابرژنی چلنی و مسجد مدینه (1376ش /1997) در قازان (همان ، جاهای متعدد).


منابع :
(1) شیرین آکینر، اقوام مسلمان اتحاد شوروی ، ترجمة محمدحسین آریا، تهران 1367ش ؛
(2) عبدالرحمان آوتورخانوف ، مسئلة اقلیتهای ملی در شوروی ، ترجمة فتح اله دیده بان ، تهران 1371ش ؛
(3) ماری براکس آپ ، «تاتارهای ولگا»، در ملیتهای شوروی : مجموعة 21 مقاله ، زیرنظر گراهام اسمیت ، تهران : شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، 1375 ش ؛
(4) آلکساندر بنیگسن و ماری براکس آپ ، مسلمانان شوروی : گذشته ، حال و آینده ، ترجمة کاوه بیات ، تهران 1370ش ؛
(5) اسماعیل حکیم اوغلو، مسلمانان روسیّه چگونه بدام کمونیستها اسیر شدند؟ ، ترجمة سعید سخاوند، قم : پیام اسلام ، ( بی تا. ) ؛


(6) A ¦zarba ¦yja ¦n Sa ¦vet Ensiklopediya ¦s i , Baku 1976-1987;
(7) Ravil Bukharaev, The model of Tatarstan under Presiden Mintimer Shaimiev , Surrey 1999;
(8) Encyclopaedia Britannica , Chicago 1998 (computer disk), s.v. "Tatarstan";
(9) Geograficheskiy Ensiklopedicheskiy Sla ¦var , Moscow 1986;
(10) Gosudarstvenniy Komitet SSSR po Statistike. Informatsionno Izdatelskiy Sentr, Narodnoye Khozyaystvo SSSR v 1989g.: Statisticheskiy Ez §egodnik , Moscow: Informatsionno Izdatelskiy Sentr, Finansi i Statistika, 1990;
(11) Otechestvo: Istoriya, Lyudi, Regioni Rossii , compiled by A. P. Gorkin and V. M. Karev, Moscow 1999;
(12) Azade-Ay íe Rorlich, The Volga Tatars: a profile in national resilience , California 1986;
(13) Tatarskiy Ensiklopedicheskiy Slovar , Kazan 1999;
(14) The Territories of the Russian Federation , London 1999.

/ بهرام امیراحمدیان /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 3005
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست