responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2968

 

پیش طاق ، لفظاً به معنای «طاقی در جلو» و در اصطلاح به معنای ورودیِ باشکوه بنایی مهم . این اصطلاح به جلوآمدگی سازه از صفحة نما اطلاق می شود. مشخصة پیش طاق را این جلوآمدگی و مفصل بندی صفحات عقبتر تا اتصال آنها به ورودی تشکیل می دهد. هرچند ورودی تزیینی در آغاز در سراسر خاورمیانه و هندوستان به کار می رفت ، اما بتدریج شاخصترین ویژگی معماری ایرانی ـ هندی شد. بنابر منابع ایرانی ، پیش طاق با دهلیز عربی پیوند دارد که به معنای هشتی قصر است که حاکم در آن در مقابل عامه ظاهر می شد (نظیر عَمّان ). این عنصر توصیف کنندة عجایب دوران پیش از اسلام ، بویژه طاق عظیم ساسانی (طاق کسری ' * ، سدة سوم میلادی ) در تیسفون است که بُحتُری * آن را در قرن سوم / نهم ستوده و نیز یادآور عمارات سلیمان است که باب جیرون به سبب آنها شهرت یافته است ( رجوع کنید به سوچک ). چنانکه گلمبک و ویلبر خاطرنشان کرده اند، مقیاس این ورودی بیانگر شأن اجتماعی بنیانگذار آن است (ص 206ـ207) و بلندی آن استعارة رایجی برای رفعت و بلندمرتبگی بوده است . ورودی غالباً نام بنیانگذار بنا را به نمایش می گذارد.کتیبه های ورودی مساجد، این اماکن را به عنوان راه ورود به جهان عبادت و نهایتاً بهشت معرفی می کنند. هیلنبراند نیز متذکر شده است که این ورودیها در برخی آرامگاههای متأخرتر نظیر بسطام (700) ممکن است اهمیت فرقه ای داشته باشند (1982، ص 249).

در دوران پیش از اسلام ، طاق ایوان تیسفون با دیوار تیغه ای دو طرف هم سطح است . پیوند این طاق با این دیوارها در قصر پارتها در آسور که از الگوهای رومی گرفته شده بود، بیش از دژ هترا ( الْخَضَر، متعلق به همین دوره ) است . این بنا سابقاً قوسی مطبق بر پایه های قائم داشت . این طاق در طاقچه های قصر بیشاپور (260 میلادی )، در قاب افریزهای کلیدی شکلی در داخل ستونهای چهارگوش دوطرف قرار دارد. دروازة قصر ساسانیان در دامغان (6 میلادی )، که اکنون در موزة هنر فیلادلفیا نگهداری می شود، دوقوس هم مرکز را نشان می دهد که یکی کاملاً در داخل دیگری تو نشسته است . تقریباً در همان دوره در ایوانهایی با نمای سنگ تراشیده در طاق بستان * ، پشت بغلها دارای فرشته های گچی و قوس مطبق با تاج گل دار هستند. نمای قلعة بزرگی از دوران پس از ساسانی که در ارمیتاژ به نمایش نهاده شده ، ویژگیهای مشترکی با بنای مقدس پارتها در تخت سلیمان * دارد و نشان دهندة ورودی طاقداری است که در چارچوب مستطیل شکلِ کاملاً مشخصی قرار گرفته است و قاب بالایی آن به تزییناتی متفاوت با دیوارهای دوطرف منتهی می شود. بدین طریق ، الگوهای پیش از اسلام که هم در بناهای مقدس و هم در قصرها به کار می رفته ، در بناهای مسلمانان ادامه یافته است .

در نخستین سده های اسلامی ، ورودی مساجد همچنان با باقی بنا هم سطح بود تا اینکه سلاطین فاطمی در اوایل قرن چهارم آنها را به صورت بیرون نشسته اجرا کردند. از جمله مشخصه های خاص چنین ورودی باشکوهی نمای مستطیل شکلی است که بلندی آن از پهنایش بیشتر است و گرد آن را یا افریزهای متوالی در قابی تزیینی با کتیبه های پی درپی در برگرفته اند که برخی از آنها در سطوح متفاوت جای دارند و یا از طاقچه های روی هم قرار گرفته تشکیل شده اند که یک ساباط * را محصور کرده اند و پشت بغلهای آن با گلمیخها، قابها، یا بعدها با طرحهای اسلیمی پوشانده شده اند. دیوارة تو نشستة آن ، به نوبة خود، طاق کوچکتری را در خود جای داده است که بعدها با یک نیم طاق (به وسیلة مقرنس * یا شبکه بندی سکنج ) به آن متصل شده و برفراز ورودی طرحی سینه سنتوری به وجود آورده است . هردو طاق ممکن است میله ستونهای نبشی گرد داشته باشند. بدین قرار ساختار طاقها به محراب * نزدیک است و ظاهراً به موازات آن پدیدار شده است . این قالب ، بویژه در محیط ایرانی ـ هندی ، در نمای ایوانها نیز به کار می رود.

کرسول (ص 197) طاق ایوان سمت جنوبی «صحن تشریفات » واقع در اُخَیضر * (ح 140ـ160) را نخستین نمونة پیش طاق معرفی کرده است ، اما این بخش فرو ریخته است و احتمال می رود که قاب مستطیل ،بازسازی شده باشد. باوجود این ، عمارت نشان دهندة قوس بلندی است که از وجود قطعی یک دهانة وسیع مرکزی در دیواری با طاقگان کوچکتر حکایت می کند. ایوان مسجد تاری خانه * در دامغان (قرن چهارم ؛
( درست آن : قرن دوم ) ) با قابی که از بالای تاج طاقگانهای جانبی بر می خیزد، کاملاً با آنچه در مسجد جامع نائین (ح 340) مشاهده می شود قابل مقایسه است . همین ترکیب را می توان در محراب مسجد جامع سامره (234ـ237) مشاهده کرد، با قاب مرتفع ـ مستطیل شکل و فرورفتة دو طاق نوک تیز هم مرکز که روی دوجفت میله ستون نبشی از جنس مرمر سرخ رنگ در دوطرف و پشت بغلهای موزاییکی قرار گرفته اند. باب الوزرا در قرطبه (241) دارای طاقی نعل اسبی است که در داخل یک قاب مستطیل شکل قرار دارد. این قاب در بالای سطح نعل درگاه قرار گرفته است ، روشی که در مغرب هنوز پابرجاست ؛
در هر دو طرف دیوار هم سطح ، آثاری از عناصر جانبی به چشم می خورد. نمایش کامل این قاب بندی برجسته با پنج قوس متقاطع بر تارک آن ، در درِ جانبی به جا مانده از دورة حَکَم

دوم (ح 364) مشاهده می شود. در مقبره ای از سامانیان ( امیراسماعیل سامانی ) در بخارا (پیش از 331)، ورودیهای باشکوه بنا هنوز با دیوارهای جانبی هم سطح است ، اما دو طاق هم مرکز روی میله ستونهای نبشی قرار گرفته اند و سینه سنتوری تزیین شده ای برفراز در، قاب بندیهای هندسی در پشت بغلها و قاب یک افریز برگرد پنجره های پیرامون بنا مشاهده می شود. کلّ نمای مرقد عرب آتا (367) در تیم ازبکستان پیش طاقی است که بین میله ستونهای چند وجهی واقع در نبشها برافراشته شده تا بخش زیرین گنبد را بپوشاند. یک ابزار رُبع گردی قطور در داخل قاب ، و نیز یک ردیف چشمگیر متشکل از سه طاقنما در بالای ورودی تونشستگی را برجستگی می بخشد. طاق در ورودی باشکوه جورجیر (قرن چهارم ) متعلق به آل بویه در اصفهان با دو ربع دایره از یک نیم گنبد به دیوار ورودی متصل شده و پنجره ای میان آن دو قرار گرفته است . استلزامات نمای غالب در تیم ، در سه مرقد قراخانی در ازگند قرقیزستان (ح 403ـ583) اجرا شده است و در آنها سفالهایی با نقش مربع ، که از مرقد سامانیان اخذ شده اند، در متن قابهای متوالی که تا زمین ادامه یافته اند، بدون مداخلة یک طاقگان آشکارا تفکیک و مفصلبندی شده اند. این طرح شامل نقوش هندسی و ابتدایی زنجیرة یونانی است . مرقد قراخانیِ علم بردار واقع در آستانة بابا (ح 395) در ترکمنستان دارای یک محفظة جلو آمدة پیش طاق است که به صورت طاقی در داخل دیگری فرو رفته است و آنچه ظاهراً یک قاب فرسب کامل است (قسمت بالای آن از بین رفته )، مرکز دهانة یک نمای طاقدار سه بخشی را تشکیل می دهد (پوگاچنکوا ، ص 268ـ274). یک قرن بعد، در نقطة مقابل این بنا شاهد یک بقعة سلجوقی ( رجوع کنید به پیر * ، بقعه ) واقع در تاکستان در غرب ایران هستیم که هنوز دارای یک نمای واحد و کامل است و قاب بیرونی ، قابهایی را که در سه بخش نما به طور مکرر تونشستگی یافته اند و نیز ردیفهایی از مقرنسهای سه قسمتی هم سطح را در بالای هریک وحدت می بخشد (هیلنبراند، 1972).

استفاده از طاقچه نماهایی که در دو طرف طاق اصلی روی هم قرار گرفته اند از روم اقتباس شده است . این شیوه در ورودی پیش آمدة مسجداعظم مهدیه (308؛
( در افریقیه ) ) اجرا شده و ظاهراً از آنجا به مصر دوران فاطمی منتقل شده است (در مساجد حاکم ، 393، و اقمر، 519، در قاهره )؛
مسجد اقمر یک طاق نیم گنبدی با تویزه بندی شعاعی دارد که در دوطرف آن طاقچه های روی هم قرار گرفتة مشابهی با میله ستونهای واقع در نبش ایجاد گردیده و برای نخستین بار سایبانهای قابهای مقرنسی روی جفت پایینی را گرفته اند. نبودِ مناره در این مساجد به دلیل پیوند میان همین ورودیها و فراخوان نماز (اذان ) در عصر فاطمی است . نمای مسجد اقمر کمی کج اجرا شده است تا جهت خیابانی را که از پیش وجود داشته با فضای داخلی که به سمت قبله قرار دارد، تنظیم کند. اقتباس از این کار در ایران ممکن است به شکل دیگری انجام گرفته باشد.

طاق هجده متری رباط مَلِک واقع بر جادة بخارا ـ سمرقند (پیش از 471) که شش متر بلندتر از دیوارهای بناست ، در قاب یک فرسب عریض با نقش برجستة ستارگان قرار گرفته است و یک طاق ورودی کوچک را در چارچوب قابی ساده ، به منظور ایجادِ تضاد، در خود جای داده است . همین طاق در رباط شرف سنجر (508) واقع بر جادة مرو ـ نیشابور در قاب یک کتیبة کوفی با نقوش برجسته ای که با ابزار زنیهای سادة اطراف در تقابل است ، برگرد یک قوس مطبق چهار مرکزة مشابه و پشت بغلهای دارای نقش مربع (چهارگوش ) قرار گرفته است . این کتیبه در ورودی از مجردیهایی که با طاقچه های بلند در دوطرف دندانه دندانه شده است آغاز می شود. در اوایل قرن ششم ، ایوان مقصورة مسجد جامع اصفهان احتمالاً پیش طاقی داشته که خیز آن بیش از دوبرابر ارتفاع جناحهای الحاقی به بنا در دو طرف بوده و در شکل اصلی خود ظاهراً قابهای قوس داری داشته که ، همراه با یک قوس مطبق برجسته ، یکی روی دیگری قرار گرفته بوده است . ورودی شمالی در 515 ساخته شد و طبق نظر مافرّوخی در دوطرف آن یک جفت مناره احداث شده بود. طاق چهار مرکزة سلجوقی که در دوطرف آن طاقچه های روی هم افتاده طراحی شده است بوضوح و بسادگی در ایوانهای مسجد جامع زواره (530) و اردستان (555) به اجرا درآمده و ظهور آنها با ظهور طرح چهار ایوان در ایالت جبال مقارن بوده است . مسجد امام حسن در اردستان (اواخر قرن ششم ) دارای ورودی شکوهمندی است که روزگاری دومناره برفراز آن قد افراشته بود، و احتمالاً قدیمترین نوعی است که برجای مانده است . سوابق ورودی مرقد مؤمنه خاتون در نخجوان (582؛
اوسینوف و دیگران ، ص 89،92) نشان دهندة آن است که ورودی دارای طاق بلندی بوده که در قاب دومنارة استوانه ای بلند قرار داشته است . در کارهای غوریان ، نظیر مدرسة شاه مشهد (571) در غرجستان و مسجد جامع هرات (ح 596ـ597)، همچنان بر قابهای کوفی عریض و بسیار مزیّن تأکید شده است . ایوان شرقی زوزن (616) هم دارای افریزهای کتیبه گونه و هم طاقهای مقرنس زیبا و پر از ریزه کاری است . تحولات سازه ای و تزیینی بعدی ، اشکال گوناگون این طرح را تشکیل می دادند. شکل سنّتی این طرح در طاق عریضی در مسجد جامع ورامین (726) مشاهده شده که دو طرف آن ، در سمتِ بیرون نشستگی ساختمان ، پخ دار شده و با بدل چینیهای یکپارچه و تزیینات کاشی و آجر به اجرا درآمده است . این نوع حاشیة پخ بعدها به استفادة تیموریان از پیش طاق در طرح هشت بهشت منجر شد.

نوعی که به سایبان مقرنسها معروف است و از دیوار جلو تا دیوار ورودی گسترده می شود، در شام پدیدار شد؛
نخست با گچ کاری نازک در «مورستان » ( مارستان = بیمارستان ) نوری در دمشق (549) و سپس به طور عمیق در سنگ در مدرسة شادبخت (589) یا رباط ناصری (635) در حلب . این تحول به پیدایش نیمرخی مثلثی شکل از قوسهای متوالی بر روی نما انجامید که بعدها از آن در مساجد استفاده کردند. این طرح از طریق مدرسه بَیبَرْس (662) به مصر رسید. هرچند ورودیهای دارای طاق ضربی جناغی هنوز در برخی کاروانسراهای آناطولی به کار می رفت ، در حدود 596 در مرقد خلیفه غازی در آماسیه (براساس روایات ، تاریخ آن را 540 می دانند) با ماهیچة پاستون پرپیچ وتابی برگرد طاقی نشسته بر پیشکردگیهای کشیده ، در سِتّ ملک کومبتی ( = گنبد سیّده ملک ) واقع در دیوریگی (دیورکی ؛
592) با قابی که به آرامی چرخیده است ، و در ماماخاتون کومبتی (596ـ617) در تِرْجان (که در آن در دو طرفش طاقچه های بلند و نوک تیز قرار دارند) مشاهده می شد. این عنصر در 656 در مسجد صاحب آتا در قونیه ظاهر شد که در دوطرفش یک جفت منارة آجری پیلی دار در بالای دو طاقچة کوچک قرار گرفته است که این طاقچه ها خود در قابی تزییناتی شبیه دور قلاب زیر و روی گره دار و گچبری شده قرار دارند. این نوع پیش طاق همراه با مناره ها در چِفته مناره لی مدرسه ( = مدرسة دو مناره ) در ارزروم (639)، و نیز گوک مدرسه ( = مسجد کبود ) و چِفته مناره لی مدرسه ، هر دو متعلق به 670، در سیواس به شکل کامل خود رسید. نوع دیگری با سایبانی مسطح و از جنس سنگ مرمر چندرنگ در مدرسة بویوک قره تای قونیه (649) با میله ستونهای فتیله پیچ دیده می شود. دیگر اشکال پیکره گون متعلق به آناطولی در این دوران شگفت انگیز خلاقیت و ابداعِ اینجه مناره لی مدرسه سی ( = مدرسة ظریفْ مناره ) در قونیه (ح 656ـ 678) است با طاقی داخلی که به کمک یک نوار کتیبة گره دار از طریق یک طاق نیم گنبد بیرونی به یک آذینِ تاجیِ قوس پوش متصل می شود، و اولو جامع در دیوریگی (626) که در آن کثرت و فراوانی بیش از حد تزیینات ، شکل را پنهان می سازد. شکل کامل مصری را می توان در ارتفاع 37متری در مسجد سلطان حسن در قاهره (760) دید که ظاهراً از گوک مدرسه با دو مناره اش اقتباس شده است . سایبان تا نیم گنبد تیزه دار و تا رأس آن بالا می رود، این ویژگیها از شام اخذ شده و در حال حاضر در مسجد اعظم بیبرس (667) در طاقچه های جانبی آن به کار رفته است . ورودیهای تزیینی عثمانی اشکال مسطحی از سایبانهای سلجوقی را به کار می برند، اما اهمیت و برجستگی آنها را معمولاً با استفاده از یک طاقگان در جلو بنا کاهش می دادند.

شکلی که در آن از دو مناره استفاده می شد ظاهراً از آذربایجان اقتباس شده بود و ویژگی طرحهای معماری ایران قرن هشتم را در دوران تسلط مغولان تشکیل می داد. این مناره ها در مسجد جامع اَشْترجان (715) به پشت صفحة قاب پیش طاق عقب رفته و در بالای سازه ظاهر شده اند. ارتفاع طاق سه برابر پهنای آن است و نیم گنبد مقرنسی را در خود جای داده است که از طاق ورودی به کمک یک کتیبة افریز افقی به دو قسمت تقسیم شده است و در دوطرف آن سه طاقچة بلند و روی هم قرار دارد. از آجر لعابدار آبی رنگ به شکل هوشمندانه ای استفاده شده است . نمونه های دیگر عبارت اند از ورودیهای خانقاه نطنز (707) و مسجد نظامیه در ابرقوه (ح 725) که در پیش طاق مسجد جامع یزد (ح 730؛
( درست آن : 724 ) )، بازسازی در 765 ( درست آن : 930 تا 985 ) با ارتفاعی دوبرابر پهنا با چهار ردیف طاقچه در جایی که به پشتبند اضافی برای نما نیاز است ، به اوج می رسد. در مسجد کرمان ، که در 750 در دوران حکومت مظفریان احداث شد، این طرح به کمک یک پوشش کامل بدنه از جنس کاشی همراه با طرحهای اسلیمی در پشت بغلها دگرگون شد. استفاده از ابزار مفتولی ( رجوع کنید به پیچ * ) برای قاب گرفتن طاق اصلی را می توان اشاره ای به توانایی حضرت سلیمان علیه السلام در شکل دادن به سنگ دانست . شبکه های سِکُنج برای نخستین بار در دوران مظفریان ابداع شد، هرچند این شبکه ها در طاقهای ستاره ای اصفهان متجلی اند، در کارهای دورة تیموری در اواخر قرن ، ظاهر می شوند: آنها در سازة ایوانهای مسجد فیروز شاه در تربت جام (846) به کار گرفته شده و بعدها به صورت کاذب اجرا شده اند. این شبکه ها در نیمة دوم قرن نهم به وسعت جای مقرنس را، به عنوان عنصر انتقالی ، گرفتند؛
هرچند مقرنس در سر ستونهای تزیینی و گاه در تلفیق با شبکه (نظیر ایوان مرمت شده علیشیرنوایی در مشهد) بیش از هرجای دیگر به بقای خود ادامه داد.

مسجداعظم علی شاه در تبریز (ح 710ـ720) دارای ایوانی عریض (دهانة 15ر30 متری ) بود که در رقابت آگاهانه ای با تیسفون (86ر22 متر دهانه ) ساخته شده بود ( (مصطفوی ، ص 48: 65ر25؛
گدار، 1358 ش ، ص 261: 50ر25) ) . تیمور نه تنها از بزرگی این مسجد، بلکه از ستونهای مرمرین حیاط مرکزی و لوحهای مرمرین بزرگ ورودیها نیز در مسجد جامع سمرقند (806) تقلید کرد، و این علاوه بر سرستون تزیینی بزرگتری است که تیمور برای آق سرای در شهر سبز احداث نمود (781ـ 798؛
30ر22 متر پهنا، ح 50 متر ارتفاع ). ممکن است همة اینها تحت تأثیر سبک مسجدی در اواخر قرن هشتم در سلطانیه بوده باشند که دیگر وجود ندارد، زیرا در هر سة آنها مناره های دوطرف از زمین قد برافراشته اند (گُلُمبِک و ویلبر، ش 211). در همة اینها نیز پیچ تزیینی جای برجسته و نمایانی دارد. این عنصر، الگویی برای پیش طاقهای بعدی دوران مغول ، تیموری و صفوی به وجود آورد.

هندوستان . به کار گرفتن جدارهای طاقدار سنگی تمام رخ به دهانة مرکزی امکانات جدیدی داد. شکل و مفصل بندی نمای رباط شرف در جدارهای پُرکنده کاری مسجد قُوّة الاسلام (595) در دهلی و بیش از آن در مسجد ارهاءالدین کاجونپرا در اَجمیر (607ـ633) با مناره های جانبی تیزه جناغ داری که روی یک دهانة مرکزی هفده متری قرار گرفته اند، تقلید شده است : معمار هراتی نیمرخ «قطب منار» را احتمالاً نمادی از سلطه دانسته و بدین طریق به آنها معنایی تازه داده که در دیگر نقاط تکرار می شود. ظاهراً او از لحاظ شکل ، گونة دوگانة آناطولی را پیش بینی کرده بوده است . روح و نه شکل چنین طرحی در ایوانها و ورودیهای گنبددار حجیم مساجد تُغْلُقی تداوم یافته است . مسجد واقع در جهانپناه (بگمپور ، دهلی ، ح 744) مشتمل بر یک ورودی سرپوشیدة پیش آمدة چهار طاق با دیوارهای مایل است که به کمک یک پلکان ورودی گُوِه سان و پیش طاقی بلند برای نمازخانة واقع در میان برجکهای هرمی شکل گرد شیپوری (که در آنها قوس تقریباً به همان بلندی جان پناه است ) ورودی سه قسمتی داخل را تحت الشعاع قرار داده است . این گرایش در جانپور و نیز در مسجد اَطاله (811) بازهم تقویت شده است . در مسجد اخیر دوطرف قاب پیش طاق به صورت مجرّدیهای مایل مستطیل شکل ارائه شده اند که همچنان حاوی طاقچه ها و نیز فرسبی هستند که در بالا همچون پلی برای طاق عمل می کند؛
سازة بنا در جلو نمازخانه به صورت یک دروازة دو برجی پنج طبقه درمی آید که مرتفعتر از گنبد، و پهنای آن در پایین 17 متر است و 23 متر ارتفاع دارد. خودِ طاق حاوی پنج ردیف پلکانی از مجموعة دهانه هاست . گلدسته که سرمنارة تزیینی میله ای شکلی است به صورت ادامة برجک هرمی نبشی در کارهای تغلقها ظاهر شده و سپس دگرگون گشته است . استثنائاً در مسجد لودی در خیرپور، دهلی (900)، نمایی مستقیماً براساس مستنصریة بغداد (630) ساخته شده و به کمک پیش آوردن دهانة مرکزی دگرگون شده است . در مسجد کهنة دهلی (ح 947) شکلی تیموری با میله ستونهای نبشی نی چین (سِله دار) که یادآور «قطب »اند، از میان شرفه هایی در خط افق ، ابزارهای چهارگوش سیاه رنگی که یک افریز خوشنویسی شده را می آرایند ــ و نخستین کاربرد خاتم کاری هندسی به کمک مرمر سفید در سینه سنتوری مسطح است ــ به گلدسته منتهی می شوند. از این پس استفاده از ماسة قرمز رنگ همراه با خاتم کاری ( رجوع کنید به پرچین کاری * )، قالب متعارف را تشکیل می دهد. در 969 خیرالمنازل (ح 975ـ978) برای نخستین بار از نیم گنبد استفاده می کند. ورودی باشکوه مسجد اکبر در چشتی درگاه واقع در اَجمیر (977) از میان بغله های پخ دارش ، با قوسی بلند که در داخل دیگری فرو رفته ، پیش آمدگی دارد. «بلند دروازه » در فتح پورسیکری در 983 به مقیاس یادمانی بازمی گردد با 62ر39 متر پهنا و 84ر40 متر ارتفاع که در بالای پلکانی عریض قرار دارد. پیش آمدگی آن نیمة یک هشت ضلعی است که میله ستونهایی در نبشها دارد. قوس بزرگِ نمای اصلی ، یک فرورفتگی نیم هشت ضلعی دارد که در بالای آن نیم گنبدی با شبکه ای در سکنج قرار گرفته است . هریک از سطوح پخ دار و سه وجه داخلی در سه طبقه مفصل بندی شده اند و روی همة آنها مجموعه ای از غرفه های کوچک باز و گنبددار در خط افق قرار گرفته اند. نقوشی که روی قاب کتیبة واقع در فرسب حک شده اند نماز را باب بهشت معرفی می کنند. پیش طاق در کلاه فرنگی نیل کنث در ماندو (982) استقلال تازه ای کسب می کند. در اینجا سه پیش طاق حیاط مرکزی با یک آبشاره را احاطه کرده اند.

دروازة بنا در مرقد اکبر، در سکندرا (1022)، دارای همان قالب طاقدارِ اجمیر است ، اما بالهای دوطرف آن هریک دارای دوطاق هم عمق اند که روی هم واقع شده اند. در اینجا برای نخستین بار از خاتمکاری برای ارائة مضامین گل و بوته استفاده شده است . در بالای هریک از گوشه های پخ دار یک منارة مرمرین بلند قرار گرفته است که پای آنها همچنان نی چین است . همان طور که در فتح پورسیکری معلوم است هدف از بالابردن پیش طاق پوشاندن گنبد یک مقصوره در پشت آن است . راه حلی برای این مشکل در مسجد کوچک نگینه (ح 1039) واقع در قلعة آگره پیدا شد که در آن برای بالابردن خط «چاجّا» (چَجَّه ) برفراز دهانة مرکزی از قوس جدید بنگالی استفاده شده بود.

در مساجد کوچک از وسایل دیگر نیز استفاده شده است ، اما در مساجد اصلی در آگره (1058)، دهلی (1060ـ1066)، و لاهور (1084)، پیش طاق رابه صورت طاقی نسبتاً عریض حفظ کرده بودند که با فرسبی غیرمنقطع احاطه شده بود و در قاب میله ستونهای نبشی قرار داشت که گسترش یافته به مناره های باریک و دارای برجک نورگیر می رسیدند، و طاق ورودی در بین آنها قرار می گرفت . کلاه فرنگیهای قصر («محلّ») عموماً رخبامهای مستقیم و بلاانقطاع داشتند و وظیفة پیش طاق در حیاط به دروازه های ورودی محدود و غالباً با اتاقکی برآمده برای استقرار نوازندگان همراه می شد.


منابع :
(1) ( آندره گدار، هنر ایران ، ترجمة بهروز حبیبی ، تهران 1358 ش ؛
(2) محمدتقی مصطفوی ، نگاهی به هنر معماری ایران ، تهران : شرکت سیمان تهران و سیمان شمال . برای مطالب مشابه و نیز برای نمونة تصاویر انواع پیش طاق رجوع کنید به د.ج .اسلام ، ذیل «باب 4» ) ؛


(3) J. M. Bloom. "The mosque of al-H ¤ a ¦ kim in Cairo", in Muqarnas , I (1983), 15-36;
(4) Buh ¤ tur ¦ â , tr. G.E. von Grunebaum, in Kritik und Dichtkunst, Wiesbaden 1955, 59 (برای تصویر تیسفون ) ;
(5) K.A.C. Cresswell, A short account of early Muslim architecture, Harmondsworth 1958;
(6) B.Finster, in Architekturbeschreibungen arabischer Autoren des 9.-14. Jahrhunderts , in Forschungsforum , é (Orientalistik), Bamberg 1990, 56-63 (برای تصاویر نمونه ) ;
(7) A.Gabriel , Monuments turcs d'Anatolie, é , Paris 1934;
Godard," Abarquh", in Athar-ة Iran, I/1, Paris 1936

(8) (برای نمونه آثار متعلق به دورة ایلخانیان ) ;
(9) idem, " Ardistan et Zaware" , in Athar-ة Iran, II/1 Paris 1937, and idem, "Isfahan" ibid (برای نمونه آثار متعلق به دورة سلجوقیان در ایران ) ;
(10) L. Golombek and D.Wilber, The Timurid architecture of Iran and Turan , Princeton 1988;
D. Hill and O. Grabar, Islamic architecture and its decoration , London 1967

(11) (مشتمل بر آثار معماری ازگند) ;
(12) R.Hillenbrand, The flanged tomb tower at Bast ¤ a ¦ m", in Art et Sociإtإ dans le monde iranien , Paris 1982, 237-261;
(13) idem, "Pishtaq", in Dictionary of the Middle Ages , Ix, NewYork 1987;
idem, "Saljuq

(14) monuments in Iran. II. The`P ¦ â r' mausoleum at Takista ¦ n", in Iran Journal of the British Institute of Persian Studies , X (1972), 45-55;
(15) J. D. Hoag, Islamic architecture , NewYork 1977;
A.Hutt, Islamic architecture Iran , 1, London 1977, and Kirma ¦ n, in ibid., 2, London 1978

(16) (برای تصاویر مربوط به آثار نائین ، رباط شرف ، اردستان ، زواره ، زوزن ، بسطام ، اشترجان و ورامین )؛


(17) R. Jairazbhoy from J.E. Hanauer, Folklore ofthe Holy ;
(18) Land , London 1935, 41 ) (برای داستان نوار مفتولی ;
(19) E. Koch, Mughal architecture, an outline of its history and devepment, Munich 1991;
(20) A.Kuran, Anadolu medreseleri , I, Ankara 1969;
(21) G.A. Pugac § enkova, Putui razvitiya arkhitekturui yuzhnogo Turkmenistana, Moscow 1958;
(22) P.Soucek, "The temple of Salomon in Islamic legend and art", in J. Gutman (ed.), The temple of Solomon, ;
(23) 1976 (برای تصاویر نمونه ) ;
(24) M. Useynov (Hدseynov), L. Bretanitskiy, and A. Salamzade, Istoriya arkhitekturui Azerbaydzhana , Moscow 1963;
D.Wilber, The architecture of Islamic Iran: the Il Kha ¦ nid period, Princeton 1955 .(برای نمونه آثار متعلق به دورة ایلخانیان )

برای هندوستان رجوع کنید به به منابع مقالات " â ¦ "Dihl ، "Hind" ، "Masdjid" ، "Mughals" در د.اسلام ، چاپ دوّم .

/ اندروز ، با اندکی تصرف از ( د.اسلام ) /

تکمله . پیش طاق در لغت به معنای صحن خانه ، دروازة بلند قصر، دروازة عظیم کاخ پادشاهان و امیران آمده است (معین ، فرهنگ فارسی ، ذیل واژه ) و به گفتة محمدکریم پیرنیا * پیش طاق محفظة ایوان با نماهایی است که قبل از ورودی هر بنا ساخته می شود، ازینرو می توان ایوان سردر ساعت و نقاره خانه در صحن عتیق بارگاه حضرت رضا علیه السلام و نظایر آن را مصداق این تعریف شمرد. افزون بر این ، در نواحی جنوبی خراسان به محوطة جلو اتاقها که بخشی از پیش رفتگی حیاط مرکزی است و از سه طرف به اتاقهایی محدود می شود، پیش طاق می گویند. این نوع از پیش طاقها در قسمتهایی از نواحی کویری و حدوداً نیمه بیابانی ، که تابستانها هوا بشدت گرم و طاقت فرسا می شود، معمولاً با سقفی به اشکال مختلف و با دورهای قوسی و طاقی گوناگون پوشش می یابد. این پوشش انتقال گرما به اتاقها را به طور قابل ملاحظه ای کاهش داده فضاهای مسکونی را در مقابل بادهای شن آلود مصون می دارد. دهانة این سقفها غالباً محدود ساخته می شود تا در برابر زمین لرزه آسیب

نبیند. در مواردی نیز برای تهویه و نوررسانی بیشتر به فضاهای مسکونی پایین تر، قسمت میانی این پوششها را به صورت چشمه ای باز می گذارند. این چشمه ممکن است به شکل خیشخان هم اجرا گردد.

در نواحی کویری بناها بیشتر دارای صفة * مسقّف اند، شبیه پیش ایوانی گسترده که گاهی اتاقهایی در دو طرف اتاقی بزرگ (تالار) در ناحیة میانی (ضلع بزرگ ) آن ساخته می شوند که در یا پنجره های آنها معمولاً رو به صفه باز و بسته می شود. در پوشش طاق این صفه ها از لاپوش و به شکل دورهای «کمانی بر نقشی » و یا «سه کمانة گلویی دار» بسیار خوش ریخت استفاده می گردد. نظر به اینکه این پوششها در جلو فضاهای طرفین و میانی ساخته می شوند، در برخی از نواحی ذکر شده به آنها پیش طاق می گویند.

در بسیاری از بناهای اواخر دورة قاجاریه در گناباد و بیدخت ، از شهرهای جنوب استان خراسان ، هم که دارای پیش ایوان اند و در آنها پوششهای خشتی گهواره ای اجرا شده ، به اصطلاح پیش طاق برمی خوریم ، زیرا معمولاً این پوشش گهواره ای که در یک دهانه و بین دو دیوار اجرا می گردد، تا جلو پیش ایوان را می پوشاند و مقدّم بر طاق فضای اتاق بزرگ است . برای ایجاد سقف پیش طاق ، گاهی از تیرهای قطور و مقاوم با پیش آمدگی تقریباً یک متر یا بیشتر ــ که دنبالة آنها تا زیرطاقهای میانی ادامه داشت ــ به عنوان پاطاق استفاده می شد (تصویر 1). امروزه برای پاکار پیش طاق که همانند کنسول (کُل پا) در پوشش به شمار می آید، به جای تیرهای چوبی ــ که در معرض آسیب موریانه ها قرار دارند ــ از پروفیل و تیرآهن استفاده می شود (تصویر 2).

در مواردی ، پوشش صفه از دو بخش پیش طاق و پس طاق تشکیل می شود. در این اجرا، پیش طاق قسمتی از جلو پوشش صفه است که معمولاً به شیوة لارومی و یا طاق و تویزه اجرا می شود. قسمت دوم پوشش نیم طاقی است مرکب از نیم عرقچین کروی یا پوشش نیم هشت با گوش فیل سازی که پاکار آن از یک طرف به دیوارة فضا تکیه دارد و از طرف دیگر به پوشش طاق جلو متکی است . از این جهت ، قسمت پیشین طاق صفه را که به این روش پوشش شده ، پیش طاق و قسمت پسین را پس طاق و یا کانه پوش می نامند. از بین این گونه پوششها می توان به پوششهای داخلی ایوان مسجد جامع بیدخت و بسیاری دیگر اشاره کرد (تصویر 3).

معمولاً در زیر بسیاری از پوششهای باربر و خارجی ، پوشش دومی به شکل کاذب و با فاصله از پوشش اصلی اما کاملاً مقاوم و حتی باربر و در نهایت زیبایی ، همراه با هنرآفرینیهای فراوان مانند رسمی بندی و یزدی بندی ، ساخته می شود. نظر به این که این نوع پوششها بعد از طاق اصلی و در زیر آن اجرا می گردد، می توان آنها را «پیش طاق » نیز دانست . پیش طاق در پوششهای قوسی (چغد) باربر با رعایت پس نشین حدود 20 تا 25 سانتیمتر از راستای دهانه اجرا می گردد. پس از این اجرا قسمت پس نشین با پوششی از ترکیب لاپوش و یا نقوش گلچین در اشکال زیبا، و جز اینها، تزیین می شود. نظر به اینکه پوشش باربر اصلی بیشتر با قوس تیز اجرا می شود و قسمت خالی زیر آن در پایان کار با پوششی دیگر تزیین می گردد، اجرای مذکور را نیز پیش طاق می نامند. به طور کلی ، در این شیوة اجرا ابتدا استخوان بندی (اسکلت ) بنا ساخته می شود و با استفاده از آمود ــ اما با رعایت پیوند با استخوان بندی بنا ــ نماسازی می گردد (برای نمونه رجوع کنید به رباط شرف و مسجد جامع زوزن از آثار دورة سلجوقی در خراسان ).

در مواردی که قوس در زیر باری بیش از حد باشد، ابتدا قوس لاپوش در دهانه اجرا می شود و بلافاصله قوس لارومی با ارتفاعی مشخص بر روی قوس لاپوش بنا می گردد. در این شیوه از اجرا نیز قوس لاپوش پیش طاق نامیده می شود. نکتة قابل ذکر آن که در اجرای پیش طاق سازی مراحل قبل ، به اندازه یک رج از قوس لاپوش برای نماسازی خالی و عقب نشانده شده ، در صورتی که در اجرای مرحلة دوم ، تمام عرض دهانه که در دیوار و ستون است ، به طور کامل پوشش می شود.

در مواردی ، در ایوانها و صفه ها پوشش با پیش آمدگی قابل توجهی در ارتفاعی حدود نیمی از کل ارتفاع ایوان و صفه به وجود می آید که راهی برای رفت و آمد در طبقة دوم کمرپوش از غرفه ها در طبقة فوقانی ایوان و صفه ایجاد می کند. این قوس که در اشکال خنچه ای ، کلیل ، تیز و... دیده می شود و در زیر طاق پوش اصلی ایوان و یا صفه اجرا می شود، به پیش طاق موسوم است . در این خصوص می توان به نمونه هایی چون طاق غلامگردشی ایوان مدرسة دو منار طبس از دورة تیموری که در زلزلة 1357 ش تخریب شد و همچنین طاق غلامگردشی دو ایوان شرقی و غربی بقعة خواجه ربیع و ایوان مدرسة میرزاجعفر در مشهد از دورة صفویه اشاره کرد.

در زیر برخی از گنبدخانه ها و بخصوص در شبستان مساجد زیر پوشش اصلی و خارجی بنا، پوشش دومی برای به وجود آوردن کمرپوش با عرضی قابل توجه اجرا شده است که نوع پوششهای این طاقها بر نقشی ، کلیل معمولی ، کلیل آذری ، تیز و جز آنهاست . این طاقها محل جلوس بانوان اشراف در سوگواریهای مذهبی بوده است . معمولاً راه ارتباط به این پیش طاقها پله پیچی بوده که در درون دیوار می ساخته اند. در مواردی ، برای پیشگیری از چشم انداز و دید مردان به ناحیة طاقِ کمرپوش ، از مشبک بندی آجری لانه کبوتری یا کاشی خشتی مشبک و یا کلافبندی چوب از نقوش ساده گره درودگران استفاده می شده است . این پوششهای کمرپوش را می توان اصولیترین نوع پیش طاق که در ارتفاعی در زیر طاق اصلی اجرا می شده ، به شمار آورد. پیش طاقهای مسجد جامع ارومیه در ناحیة بازار این شهر، مدرسة خان شیراز، مسجد جامع ساوه ، ایوان مقصورة مدرسة استاد شهید مطهری (سپهسالار سابق ) در تهران ، مسجد نظام الدولة تهران و مسجد جامع دربْ خانگاه (در محلة درب خانگاه تهران ) نمونه هایی از این گونه پیش طاقها به شمار می رود (تصویر 4). از این میان پیش طاق روبه ویرانی مسجد درب خانگاه (از دورة قاجاریه ) باارزشترین نمونة «پیش طاق سازی » و در نوع خود منحصر به فرد است . در این مسجد علاوه بر پیش طاقهای اجرا شده در ناحیة گنبدخانه ، پیش طاقهای بسیار جالبی نیز در گرداگرد حیاطچة بدون سقف آن در پشت ستون باربر گنبدخانه احداث شده که بر تمامی گنبدخانه مشرف است . علاوه بر اینها، باید به پیش طاق سازیهای بسیار جالب در سرسرا و هشتی رباط زعفرانیه در سبزوار (از دورة سلجوقی ) و همچنین به پیش طاق ورودی کاروانسرای ده ملا واقع در جادة شاهرود و دامغان (از دورة صفویه ) اشاره کرد.

/ حسین زمرشیدی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2968
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست