responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2944

 

پیرنیا ، حسن ، ملقب به مشیرالملک و مشیرالدوله سیاستمدار، حقوقدان و مورخ اواخر عهد قاجار و اوایل دورة پهلوی ، او فرزند میرزا نصرالله خان نائینی (مشیرالدوله ) نخستین رئیس الوزرای عصر مشروطیت بود که نسب وی به میرعبدالوهاب ، از سلسلة دراویش نوربخشیه ، می رسید (باستانی پاریزی ، ص 16). حسن پیرنیا در 1291 به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در خانه گذراند. پس از پایان دروس مقدماتی ، به همراه دو برادرش ، حسین و علی ، برای تحصیل عازم فرنگ شد. پیرنیا به مسکو رفت و پس از اتمام مدرسة نظام ، در دانشکدة حقوق مسکو تحصیل کرد (باستانی پاریزی ، ص 29ـ31؛ مستوفی ، ج 2، ص 69) و در پایان این دوره (حدود 1316) به عنوان وابستة سفارت ایران در سن پطرزبورگ مشغول به کار شد (باستانی پاریزی ، ص 31).

پس از مرگ محسن خان مشیرالدوله در 1317، میرزا نصرالله خان نائینی به وزارت امورخارجه منصوب و لقب مشیرالدوله به وی نیز اعطا شد (مستوفی ، ج 2، ص 68؛ خان ملک ساسانی ، ج 2، ص 328). به دنبال آن مشیرالدوله فرزند خود میرزاحسن خان را به تهران فراخواند و لقب پیشین خویش (مشیرالملک ) و ریاست ادارة بایگانی وزارت امورخارجه را به او داد (خان ملک ساسانی ، ج 2، ص 326). چندی بعدمنشیگری مخصوص صدراعظم امین السلطان نیز به آن افزوده شد (مستوفی ، ج 2، ص 69؛ مظفرالدین قاجار، ج 1، ص 12). پیرنیا پس از ورود به وزارت خارجه ، نخست نظامنامة حق ویزا و سایر تصدیقات اتباع ایرانی خارج از کشور را نوشت (مستوفی ، ج 2، ص 93) و سپس برای تربیت کادرسیاسی و کارکنان وزارت امورخارجه ، با کمک پدرش و امین السلطان و با جلب حمایت شاه ، «مدرسة وزارتخانه » یا مدرسة سیاسی را تأسیس کرد و خود معلم حقوق بین الملل این مدرسه شد (همان ، ج 2، ص 69، 71ـ72)؛ بعدها مجموعة دروس خود را به صورت کتابی مستقل در تهران منتشر کرد (1319).

پیرنیا در سفرهای مظفرالدین شاه به فرنگ به عنوان منشی مخصوص صدراعظم (مظفرالدین قاجار، همانجا) و سپس به عنوان مترجم حضور داشت (مستوفی ، ج 2، ص 131؛ مظفرالدین قاجار، همانجا). وی در بازگشت موقتش به ایران شاهد ماجرای عزل اتابک بود (1321) و کتابچه ای نیز در تنظیم دخل و خرج نگاشت ( رجوع کنید به نظام السلطنه مافی ، ج 1، ص 313).

تقارن دوران تحصیل و سفارت پیرنیا در روسیه (1307ـ1323) با سلسله وقایعی که به انقلاب 1905 روسیه انجامید ( رجوع کنید به احتشام السلطنه ، ص 506؛ آدمیت ، فکر دموکراسی اجتماعی ، ص 6ـ 8) و آشنایی وی با ایرانیان اصلاح طلب در قفقاز (ظهیرالدوله ، ص 354) از عوامل همراهی او با مشروطه خواهان بود (قس ناظم الاسلام ، بخش 1، ج 3، ص 527). پیرنیا در آستانة انقلاب مشروطیت به ایران آمد و پس از صدور فرمان تأسیس عدالتخانه ، در کمیسیونی که برای تهیة نظامنامة عدالتخانه دایر شد عضویت داشت (احتشام السلطنه ، ص 522؛ دولت آبادی ، ج 2، ص 37).

پس از صدور فرمان مشروطیت (1324/1285 ش ) که متن آن را پیرنیا برای مردم خواند (محیط مافی ، ص 111؛ ناظم الاسلام کرمانی ، بخش 1، ج 3، ص 563)، برای تهیة نظامنامة انتخابات و قانون اساسی هیئتی تشکیل شد که پیرنیا در آن مسئولیت ترجمة قوانین ملل دیگر را بر عهده داشت (دولت آبادی ، ج 2، ص 86؛ مستوفی ، ج 2، ص 166؛ معاصر، ج 1، ص 441). پس از جلوس محمدعلی شاه (ذیقعدة 1324) پیرنیا برای اعلان تاجگذاری شاه جدید، در ربیع الاول 1325 به سفارت فوق العاده راهی پطرزبورگ ، لندن و پاریس شد (مستوفی ، ج 2، ص 176). در این مأموریت که پیرنیا آن را نوعی تبعید محترمانه می دانست (همان ، ج 2، ص 174)، علاوه بر ابلاغ تاجگذاری محمدعلی شاه ، به توصیة امین السلطان ، دربارة قرارداد 1907 روس و انگلیس با مقامات این کشورها گفتگو کرد (معاصر، ج 1، ص 354؛ آدمیت ، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران ، ص 97) و در این دیدارها از امپراتور روسیه ، پادشاه انگلیس و رئیس جمهور فرانسه نشان دریافت کرد (مستوفی ، ج 2، ص 176 به بعد؛ میرزاهاشم خان ، ص 155). پیرنیا در کابینة میرزا احمدخان مشیرالسلطنه برای نخستین بار وزارت یافت و از آنجا که در سفارتِ فوق العاده بود، علاءالملک به نیابت وی تا بازگشتش به ایران عهده دار وزارت عدلیه گردید (ضرغام بروجنی ، ص 15). پس از این مأموریت فوق العاده ، پیرنیا در کابینة مشیرالسلطنه به وزارت عدلیه رسید و در کابینة بعدی که ناصرالملک رئیس الوزراء شد (19 رمضان 1325) مشیرالدوله وزرات خارجه را برعهده گرفت . در همین اوان صورت نهایی قرارداد 1907 روس و انگلیس انتشار یافت و مشیرالدوله در مقام وزیرخارجه یادداشتی مبنی بر بی اعتباری قرارداد از نظر دولت ایران برای سفیر انگلیس فرستاد (بریتانیا. وزارت امور خارجه ، ج 1، ص 114). انتشار این یادداشت اگرچه در اجرای قرارداد تأثیری نداشت ، در افکار عمومی داخل کشور موجب محبوبیت پیرنیا شد.

در دورة استبداد صغیر، مشیرالدوله در دولتهای مشیرالسلطنه و ناصرالملک (کابینه ای که به کفالت سعدالدوله تشکیل شد، ربیع الثانی 1327) وزارت معارف و عدلیه را برعهده داشت و از جانب محمدعلی شاه مأمور اصلاح عدلیه و تنظیم قانونی امور آن شد (سالور، ج 3، ص 2158) و در «دارالشورای کبرای دولتی » یا «شورای مملکتی » که به دستور شاه برپا شده بود عضویت یافت (همان ، ج 3، ص 2226، 2265، 2371). حضور پیرنیا در دستگاه دولت به هنگام استبداد صغیر با انتقادات جدی همراه بود (شریف کاشانی ، ج 1، ص 334)، اما نمی توان آن را به طور قطع نشانة بی اعتقادی وی به نظام مشروطه دانست که برخی به آن اشاره کرده اند ( رجوع کنید به اتحادیه ، 1375 ش ، ص 24).

پس از فتح تهران ، مشیرالدوله به نمایندگی از استرآباد به مجلس راه یافت (ایران . مجلس شورای ملی . دورة دوم ، ج 1، ص 3) ولی به دلیل پذیرش مسئولیت وزارت عدلیه در کابینة سپهدار از نمایندگی استعفا کرد و در کابینة بعدیِ وی نیز به وزارت تجارت رسید. در دوران وزارت عدلیه پیرنیا سه طرح قانونی برای اصلاح عدلیه به مجلس ارائه داد که با وجود مخالفتهای اولیه (شریف کاشانی ، ج 2، ص 505) با مساعدت بعدی سیدحسن مدرس و امام جمعة خویی به تصویب کمیسیون عدلیة مجلس رسید ( رجوع کنید به ادامة مقاله ). پیرنیا در کابینة صمصام السلطنه (29 رجب و 6 شعبان 1329) وزارت عدلیه و معارف را پذیرفت و در ایام فترت بین مجلس دوم و سوم در کابینة علاءالسلطنه مدت کوتاهی وزارت معارف را برعهده گرفت ، اما در جمادی الا´خرة 1331 در اعتراض به اعطای امتیاز راه آهن خرمشهر ـ خرم آباد به انگلیس از وزارت استعفا کرد (سپهر، 1336 ش ، ص 16ـ17). پیرنیا در اتخاذ سیاست بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول نیز نقش داشت (همو، 1374 ش ، ص 237). در مجلس سوم مشیرالدوله به نمایندگی از تهران انتخاب شد (ایران . مجلس شورای ملی ، دورة سوم ، ص 3)، اما احمدشاه پس از نظرخواهی از مجلس وی را مأمور تشکیل کابینه کرد (همان ، ص 59؛ 27 ربیع الا´خر 1333). مشیرالدوله هنگام معرفی وزرا و ارائة رئوس برنامة دولت در عرصة سیاست خارجی و داخلی ، مهمترین برنامه های خود را حفظ بیطرفی ، اصلاح دوایر دولتی و پرداخت حقوق معوقة ژاندارمری و نظمیه اعلام کرد (همان ، ص 55). وی در نخستین گام با لغو قانون 23 جوزا (همان ، ص 65) که موجب حاکمیت مطلق بلژیکیها بر خزانه داری کل ایران شده بود، اسباب ناخشنودی روس وانگلیس را فراهم آورد (اتحادیه ، 1371 ش ، ص 127ـ 128) و پشتیبانی همة گروههای سیاسی ، حتی گروهها و روزنامه های تندرو، را به دست آورد (برای نمونه رجوع کنید به بامداد روشن ، ش 20، اول جمادی الاولی 1333، ص 1).

مشیرالدوله که ادارة وزارت جنگ را هم برعهده داشت ، با مهلت خواستن از روس و انگلیس برای پرداخت بدهیهای ایران ، کوشید تا از این طریق قشونی منظم ایجاد کند، اما با مخالفت روس و انگلیس تلاش او بی نتیجه ماند (دولت آبادی ، ج 3، ص 286؛ باست ، ص 88 ـ 89). وی که از آغاز ریاست وزرایی خود خواستار خروج نیروهای بیگانه از کشور شده بود، در همین دوران با تقاضای انگلیس مبنی بر برکناری افسران سوئدی ، برکناری مخبرالسلطنه از حکومت فارس ، جلوگیری از فعالیت جاسوسان آلمانی و پذیرش حضور نیروهای روسیه در خاک ایران مخالفت کرد. اما نیروهای روسیه به بهانة پیشروی قوای عثمانی ، از قزوین به سوی تهران حرکت کردند و مجلس نیز با پیرنیا همراه نشد و سفرای روس و انگلیس متفقاً خواهان برکناری وی شدند ( رجوع کنید به گرکه ، کتاب اول ، ص 171ـ181؛ باست ، ص 74؛ نیز رجوع کنید به اتحادیه ، 1371 ش ، ص 132). در نتیجه ، مشیرالدوله در 30 جمادی الاولی 1333 استعفا کرد (سپهر، 1336ش ، ص 162).

پس از سقوط کابینة عین الدوله در شوال 1333، مجلس پیشنهاد کرد تا مشیرالدوله دوباره ریاست کابینه را برعهده گیرد و او عضویت مستوفی الممالک در کابینه را شرط قبول نخست وزیری دانست . اما مستوفی عضویت در کابینه را قبول نکرد و پیرنیا نیز ریاست وزرایی را نپذیرفت (همان ، ص 186ـ190؛ دولت آبادی ، ج 3، ص 288). در مسئلة مهاجرت گویا مشیرالدوله از مخالفان تغییر پایتخت بوده است . او در کمیسیونی که برای متقاعد کردن شاه به ماندن در تهران تشکیل شد، حضور داشت ؛ شاه در تهران ماندگار شد، عده ای از نمایندگان مهاجرت کردند و مجلس سوم تعطیل شد (محرم 1334؛ دولت آبادی ، ج 3، ص 295).

مشیرالدوله در کابینة مستوفی الممالک برای آخرین بار وزارت جنگ را به عهده گرفت (سوم ربیع الا´خر تا رجب 1336). در این زمان دولت انگلیس از بیم گسترش اندیشه های کمونیستی در ایران ، انحلال نیروی قزاق و ایجاد قشون متحدالشکل را از دولت ایران تقاضا کرد ( ایران ، سال 2، ش 166، 7 ربیع الا´خر 1336، ص 1)، اما با استعفای مستوفی حل این مسائل به کابینه های صمصام السلطنه و وثوق الدوله (کابینة قرارداد) رسید که مشیرالدوله در آنها مسئولیتی نپذیرفت .

با برگزاری انتخابات مجلس چهارم مشیرالدوله به نمایندگی از تهران انتخاب شد، اما پیش از افتتاح مجلس برای دومین بار به ریاست وزرایی رسید و از نمایندگی استعفا کرد (16 شوال 1338). از مهمترین مسائل این دوران ، پیامدهای قرارداد 1919 بود. پیرنیا این قرارداد را تا زمان تصویب و اعلام نظر مجلس موقوف الاجرا دانست ( رجوع کنید به اتحادیه ، 1375 ش ، ص 195ـ196؛ عظیمی ، ص 17ـ 18). مسئلة دیگر، قیام شیخ محمد خیابانی * در تبریز بود. تلاش مشیرالدوله برای پایان بخشیدن مسالمت آمیز به آن سودی نداشت (کسروی ، 1355ش الف ، ص 890 ـ 891) و سرانجام با اعزام مخبرالسلطنه به حکمرانی تبریز و کشته شدن خیابانی (29 ذیحجة 1338) ماجرا خاتمه یافت (هدایت ، 1363ش الف ، ص 312ـ319؛ کسروی ، 1376 ش ، ص 167).

پیرنیا در تلاش برای خاتمه دادن مسالمت آمیز به قیام جنگل نیز هیئتهایی نزد میرزا کوچک خان فرستاد (فخرائی ، 1362ش ، ص 160) و از سوی دیگر هیئتی را با اختیارات تامه روانة مسکو کرد (مستوفی ، ج 3، ص 133؛ بهار، ج 1، ص 53) و تقریباً همزمان با آن نیروهای قزاق و ژاندارم را برای پایان دادنِ قیام به مازندران و گیلان فرستاد. عملیات این نیروها در آغاز موفق بود، اما عقب نشینی نیروهای انگلیسی به قزوین و حمایت نیروهای شوروی از جنگلیان موجب شکست نیروهای دولتی و عقب نشینی آنان به آق بابا شد (امیراحمدی ، ص 140ـ155؛ فخرائی ، 1366 ش ، ص 303ـ 308). این عقب نشینی سرآغازی دوباره بود برای فشارهای دولت انگلیس تا خواهان برکناری استاروسلسکی از فرماندهی لشکر قزاق ، و ریاست افسران انگلیسی بر نیروهای قزاق شود که در قرارداد 1919 نیز راههای آن را اندیشیده بودند ( رجوع کنید به قائم مقامی ، ص 169ـ173). در پی مخالفت مشیرالدوله با این درخواستها، انگلیس از پرداخت مساعده ای که ماهیانه به ایران می پرداخت خودداری کرد (مستوفی ، ج 3، ص 136ـ 138). مخالفتهای برخاسته از کشته شدن خیابانی و شیخ حسین چاکوتاهی نیز بر مشکلات دولت افزود (بهار، همانجا) و به استعفای مشیرالدوله انجامید (صفر1339). در پی این استعفا که خشم مدرس را برانگیخت (مستوفی ، ج 3، ص 157)، با روی کار آمدن سپهدار (14 صفر 1339) و برکناری استاروسلسکی ، زمینه های لازم برای کودتای 1299 فراهم آمد. هنگام کودتا نیز اگرچه مشیرالدوله مانند سایرین دستگیر نشد، در مدت حاکمیت سید ضیاءالدین طباطبایی خانه نشین بود (همان ، ج 3، ص 268). در دوران حکومت قوام و قیام کلنل محمدتقی خان پسیان * ، سعی در حل مسالمت آمیز مسئله داشت (بیات ، 1370 ش ، ص 55). کلنل نیز داوری مشیرالدوله را دربارة خود پذیرفته بود (همان ، ص 126). پس از قوام ، با اعلام تمایل مجلس ، مشیرالدوله در بهمن 1300 ریاست وزرایی را عهده دار شد (هدایت ، 1363ش ب ، ص 378). نخستین بحران کابینة پیرنیا «کودتا»ی ابوالقاسم لاهوتی * در تبریز بود که در اعتراض به ادغام ژاندارمری و نیروی قزاق (بیات ، 1376 ش ، ص 39 به بعد) آغاز شد و سرانجام با اعزام نیروی قزاق به فرماندهی حبیب الله خان شیبانی و فرار لاهوتی به شوروی ، در اواخر بهمن 1300 خاتمه یافت (هدایت ، 1363ش ب ، ص 378ـ382؛ بیات ، 1376ش ، ص 95).

اقدام دیگر مشیرالدوله در این دوره تقدیم لایحة واگذاری امتیاز نفت شمال به شرکتهای امریکایی بود که با جلب مساعدت مدرس و نصرت الدوله فیروز (سپهر، 1374 ش ، ص 202) صورت گرفت و گفتگو دربارة آن تا مجلس پنجم به طول انجامید ( مدرس و مجلس ، ص 111) و با اعتراض

اتحاد شوروی و انگلیس روبرو شد (اتحادیه ، 1375 ش ، ص 184ـ185).

مشیرالدوله برای جلوگیری از خشونتهای حکومت نظامی و تندرویهای مطبوعات ، لایحة اصلاح قانون مطبوعات و تشکیل هیئت منصفه را به مجلس ارائه داد ( ایران ، ش 1105، 9 حمل 1301، ص 1) که پس از گفتگوهای فراوان در 10 آبان 1301 به تصویب رسید (ایران . مجلس شورای ملی ، دورة چهارم ، ص 1239ـ1243). ارائة این لایحه از سوی دولت واکنش مدیران جراید را دربارة شیوه های اجرایی آن برانگیخت و آن را اقدامی برای تحدید آزادیها دانستند (برای نمونه رجوع کنید به پیشه وری ، ص 160ـ 165). اما با وجود تشکیل کمیسیون پیشنهادی مشیرالدوله مبنی بر نظارت بر اعمال سردارسپه ، همچنان تندرویهای وی ادامه داشت (مستوفی ، ج 3، ص 502ـ503؛ هدایت ، 1363ش الف ، ص 350). بعلاوه ، به تحریک او (هدایت ، 1363ش الف ، همانجا) یا با فعالیت اتحادیه های کارگری با گرایشهای مارکسیستی اعتصاباتی صورت گرفت (در این زمینه رجوع کنید به لاجوردی ، ص 10ـ14) که سستی کار دولت و قوت سردارسپه را موجب شد و سرانجام درج نامة یک کارگر قورخانه در روزنامة حقیقت (ش 74، 17 ثور 1301، ص 2) بهانة لازم را به سردارسپه داد تا با پیغامی توهین آمیز به مشیرالدوله خواهان توقیف روزنامة حقیقت شود و مشیرالدوله پس از مخالفت با آن استعفا کرد (18 اردیبهشت 1301). پوزش بعدی سردارسپه نیز سودی نداشت و حتی با اعلام تمایل دوبارة مجلس ( مدرس و مجلس ، ص 77) پیرنیا حاضر به ادامة کار نشد (2 خرداد 1301؛ هدایت ، 1363ش الف ، ص 350ـ351؛ مستوفی ، ج 3، ص 503).

در آستانة انتخابات مجلس پنجم ، مشیرالدوله که ریاست انجمن نظارت بر انتخابات را به عهده داشت ( مرد آزاد ، ش 40، 26 شعبان 1341، ص 2) با اعلام تمایل مجلس ریاست وزرایی را پذیرفت (همان ، ش 77، 29 شوال 1341، ص 1) و در آخرین نشست مجلس چهارم کابینة خود را معرفی کرد (خرداد 1302)، اما این کابینه که به دولت محلل شهرت یافت در برابر زیاده خواهی سردار سپه و تلاش او برای رسیدن به رئیس الوزرایی دوام نیاورد و پیرنیا در اعتراض به دستگیری و تبعید قوام السلطنه توسط سردار سپه از کار کناره گرفت (آبان 1302). مهمترین کار این کابینه شاید دریافت وام دو میلیون دلاری از امریکا در ازای اعطای امتیاز نفت شمال به شرکتهای امریکایی بود (هدایت ، 1363ش الف ، ص 357) که آن هم در کابینة سردار سپه به مصرف رسید. پیرنیا در مجلس پنجم به نمایندگی از تهران انتخاب شد (ساغروانی ، ص 43) و در ماجرای استعفا و قهر سردار سپه (18 فروردین 1303) عضو هیئتی بود که برای دلجویی از وی به رودهن رفتند (بهبودی ، ص 131ـ132). پیرنیا به هنگام خلع قاجاریه از رفتن به مجلس خودداری کرد (دولت آبادی ، ج 4، ص 383) و پس از آن نیز در مجلس حاضر نشد (همان ، ج 4، ص 394). در انتخابات مجلس ششم نیز ریاست انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات را برعهده داشت و با توجه به اینکه به نمایندگی هم برگزیده شد، مانند دورة هفتم ، نمایندگی را نپذیرفت (همان ، ج 4، ص 402، 405؛ باستانی پاریزی ، ص 497). عضویت در کمیسیون معارف (سعیدی ، ص 93) و ریاست کمیسیون اصلاح عدلیه در 1306 ش (صدر، ص 289) واپسین مشاغل دولتی او بود و پس از آن حتی از پذیرفتن ریاست دیوان تمیز (دیوان عالی کشور) خودداری کرد (گلشائیان ، ج 1، ص 138ـ139) و اگرچه تا پایان عمر خانه نشین بود، مسائل اساسی جامعه را پیگیری می کرد و در مسائلی همچون قرارداد نفت 1312 ش / 1933 از بیان مخالفت خود پروایی نداشت (مصدق ، ص 292).

حسن پیرنیا در دستگاه دولت ، با محافظه کاری خاص خود که گاه انتقاد دیگران را درپی داشت (دولت آبادی ، ج 3، ص 285؛ بامداد روشن ، ش 18، 28 ربیع الا´خر 1333، ص 1) اندیشه هایش را مطرح می کرد. او به عنوان حقوقدانی که شاهد تحولات روسیة تزاری و نهضت عدالتخواهی ایران بود، اندیشة اصلاح عدلیه را از زمان سفارتِ فوق العاده (مستوفی ، ج 2، ص 210) در سر داشت و در دوران وزارت خود نیز با تقدیم سه طرح قانونی شامل اصول تشکیلات عدلیه در 311 ماده ، قانون موقتی محاکمات حقوقی در 812 ماده و قانون محاکمات جزایی در 506 ماده از بنیانگذاران نظام قضایی جدید ایران بود (در این باره رجوع کنید به فروغی ، ج 1، ص 346ـ 348؛ ایران . مجلس شورای ملی ، ادارة قوانین ، جاهای متعدد). الگوی کار پیرنیا برای تدوین قوانین حقوقی ، قوانین روسیه و عثمانی و فرانسه ( رجوع کنید به کسروی ، 1355ش ب ، ص 151ـ153، 251؛ تفرشی حسینی ، ص 231) بود.

مسئلة دیگری که از نظر مشیرالدوله اهمیت بسیار داشت ، تأمین مالیه بود. در این زمینه نیز قانون اصلاح محاسبات (مستوفی ، ج 3، ص 484)، نقض قانون 23 جوزا و لایحة تشکیلات وزارت مالیه (مصدق ، ص 88؛ ایران . مجلس شورای ملی ، دورة سوم ، ص 65) را به مجلس ارائه داد و در مجلس اول با فکر تشکیل بانک ملی همراهی کرد (ناظم الاسلام کرمانی ، بخش 2، ج 4، ص 17ـ19).

فکر اصلاح قشون نیز ریشه در تحصیلات نظامی پیرنیا داشت و به همین منظور برای تربیت نیروی متخصص آن ، مدرسة احمدی را بنیان نهاد که به مدرسة نظام مشیرالدوله شهرت یافت (1296ش )، در پی کودتای 1299 ش ، با ادغام این مدرسه و دو مدرسة دیگر، «مدارس نظام » شکل گرفت (دانشکدة افسری ، ص 34ـ35).

در سیاست داخلی ، اجرای اصلاحات در رأس برنامه های پیرنیا قرار داشت (برای نمونه رجوع کنید به ایران . مجلس شورای ملی ، دورة سوم ، ص 55، 59) و در سیاست خارجی ، حفظ بیطرفی و بهره برداری از قدرت سوم برای منافع ملی را دنبال می کرد (مصدق ، همانجا). وی بعدها در پاسخ به منتقدانی که او را محافظه کار می دانستند، نداشتن پشتیبان در مجلس و مخالفت با خواسته های شخصی رجال را مانع اساسی پیشرفت امور دانست (سعیدی ، ص 94).

پرداختن به معارف که مشیرالدوله آن را مایة خوشبختی همة «ملل و مقصود حرکت جامعه » می دانست ، و اهمیت دادن به زبان فارسی وجهة دیگری از همت او بود (ایران . مجلس شورای ملی ، دورة سوم ، ص 57) و به همین سبب دوبار به وزارت معارف رسید و در زمان کناره جویی از سیاست نیز عضویت کمیسیون معارف را پذیرفت (1302 ش ) که اصلاح تشکیلات معارف و تدوین کتب درسی برعهدة آن بود (سعیدی ، ص 93). در همین دوران پیرنیا نوشتن کتابهای ایران باستانی و داستانهای ایران قدیم به شیوة تاریخنگاری جدید را آغاز کرد که بترتیب در 1306 و 1307ش منتشر شدند. از کتاب نخست گزیده ای نیز با عنوان ایران قدیم تهیه شد که در مدارس تدریس می شد (زرین کوب ، 1376 ش ، ص 275؛ باستانی پاریزی ، ص 532). پس از آن به پیشنهاد کمیسیون معارف برای تدوین تاریخ کامل ایران ، نوشتن بخش پیش از اسلام آن را برعهده گرفت و بخشهایی از آن را با نام ایران باستان منتشر کرد، اما با مرگ وی این طرح ناتمام ماند (باستانی پاریزی ، ص 537).

نوشته های تاریخی مشیرالدوله بیش از هرچیز نشان دهندة روحیات واندیشه های مؤلف و زمانة اوست ؛ او با نگاهی جستجوگر، تمدن کهن ایرانی را دستمایة بالندگی و تفاخر ملی قرار داد و همچون میرزا آقاخان کرمانی که تاریخ را «قبالة نجابت و سند بزرگواری » هر ملتی می دانست (میرزا آقاخان کرمانی ، ج 1، ص 13) بزرگترین مسئلة او تنزیه نام ایران از عنوان «بربر» و شکست در برابر بیگانگان بود (زرین کوب ، 1376 ش ، ص 286) به گونه ای که گاه همچون سیاستمداری شاغل و دخیل در قضایای تاریخی ، روابط سیاسی ـ اقتصادی ایران را تحلیل کرده به طرح و حل مشکلات گذشته پرداخته است (همان ، ص 27). علاقة پیرنیا به جزئیات اوضاع مدنی و اجتناب از تفصیل نام سلسله ها و پادشاهان ، نشان دهندة تاثیر روش «میرزا آقاخان کرمانی * » بر شیوة تاریخنگاری اوست (میرزا آقاخان کرمانی ، ج 1، ص 18؛ پیرنیا، مقدمه ، ص 2). اهمیت آثار پیرنیا، گذشته از دقت نظر وی ، در بهره گیری او از جدیدترین نوشته های آن زمان است که عده ای از فرهنگ دوستان مانند سعید نفیسی * ، عباس اقبال آشتیانی * ، سیدحسن تقی زاده * و دیگران وی را در این راه یاری رساندند (باستانی پاریزی ، ص 537 ـ 538).

حسن پیرنیا در 29 آبان 1314 پس از دو سال بیماری درگذشت و در مقبرة خانوادگی خود در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد (همان ، ص 563). از او هفت فرزند برجای ماند (همان ، ص 545).

داوریها دربارة پیرنیا گوناگون است ؛ برخی مآخذ به پیوند او با لژهای فراماسونری اشاره کرده (احتشام السلطنه ، ص 620؛ خان ملک ساسانی ، ج 2، ص 329) و پاره ای دیگر از سرچشمة ثروت و املاک او یاد کرده اند (کلانتری باغمیشه یی ، ص 191؛ خان ملک ساسانی ، ج 2، ص 338)، اما همة آنان خوشنامی وی را در عرصة سیاست ستوده اند. در آبان 1351 مجلس بزرگداشتی به مناسبت یکصدمین سال تولد او در دانشگاه تهران برگزار شد و رجال و فرهنگ دوستان کشور یادش را گرامی داشتند.


منابع :
(1) فریدون آدمیت ، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران ، ج 2: مجلس اول و بحران آزادی ، تهران ( بی تا. ) ؛
(2) همو، فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران ، تهران 1363ش ؛
(3) منصوره اتحادیه ، احزاب سیاسی در مجلس سوم ، تهران 1371ش ؛
(4) همو، مجلس و انتخابات : از مشروطه تا پایان قاجاریه ، تهران 1375ش ؛
(5) محمود احتشام السلطنه ، خاطرات احتشام السلطنه ، چاپ محمدمهدی موسوی ، تهران 1366ش ؛
(6) احمد امیراحمدی ، خاطرات نخستین سپهبد ایران : احمد امیراحمدی ، چاپ غلامحسین زرگری نژاد، تهران 1373ش ؛
(7) ایران . مجلس شورای ملی ، صورت مذاکرات مجلس شورای ملی ، دورة دوم ـ دورة پنجم ؛
(8) ایران . مجلس شورای ملی . ادارة قوانین ، فهرست مصوبات مجلس شورای ملی در 22 دورة قانونگذاری ، تهران 1355ش ؛
(9) الیور باست ، آلمانیها در ایران : نگاهی به تحولات ایران در جنگ جهانی اول بر اساس منابع دیپلماتیک فرانسه ، ترجمة حسین بنی احمد، تهران 1377ش ؛
(10) محمدابراهیم باستانی پاریزی ، تلاش آزادی : محیط سیاسی و زندگانی مشیرالدوله پیرنیا ، تهران 1356ش ؛
(11) بریتانیا. وزارت امور خارجه ، کتاب آبی : گزارشهای محرمانة وزارت امور خارجة انگلیس دربارة انقلاب مشروطة ایران ، چاپ احمد بشیری ، تهران 1362ـ1369ش ؛
(12) محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، تهران 1371ش ؛
(13) سلیمان بهبودی ، «خاطرات سلیمان بهبودی : بیست سال با رضاشاه »، در رضاشاه : خاطرات سلیمان بهبودی ، شمس پهلوی ، علی ایزدی ، چاپ غلامحسین میرزا صالح ، تهران 1372ش ؛
(14) کاوه بیات ، انقلاب خراسان : مجموعة اسناد و مدارک سال 1300ش ، تهران 1370ش ؛
(15) همو، کودتای لاهوتی : تبریز، بهمن 1300 ، تهران 1376ش ؛
(16) حسن پیرنیا، ایران باستانی ؛
(17) و، داستانهای ایران قدیم ، تهران 1370ش ؛
(18) میرجعفر پیشه وری ، آخرین سنگر آزادی : مجموعه مقالات به کوشش رحیم رئیس نیا، تهران 1377ش ؛
(19) احمد تفرشی حسینی ، روزنامة اخبار مشروطیت و انقلاب ایران ، چاپ ایرج افشار، تهران 1351ش ؛
(20) جورج پرسی چرچیل ، فرهنگ رجال قاجار ، ترجمه و تألیف غلامحسین میرزاصالح ، تهران 1369ش ؛
(21) احمدخان ملک ساسانی ، سیاستگران دورة قاجار ، تهران ?( 1338ش ) ؛
(22) دانشکدة افسری ، کارنامة دانشکدة افسری در عصر پهلوی ، ( تهران ) 1350ش ؛
(23) یحیی دولت آبادی ، حیات یحیی ، تهران 1362ش ؛
(24) عبدالحسین زرین کوب ، حکایت همچنان باقی ، تهران 1376ش ؛
(25) همو، «شیوة تاریخ نگاری در کتاب ایران باستان مشیرالدوله »، در مجموعه گفتارهائی دربارة چند تن از رجال ادب و تاریخ ایران ، چاپ قاسم صافی ، تهران 1357ش ؛
(26) لطف الله ساغروانی ، اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی در 24 دورة قانونگذاری ، تهران 1368ش ؛
(27) قهرمان میرزا سالور، روزنامة خاطرات عین السلطنه ، ج 3 : روزگار پادشاهی محمدعلی شاه و انقلاب مشروطه ، چاپ مسعود سالور و ایرج افشار، تهران 1377ش ؛
(28) احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ : 1918ـ1914 ، تهران 1336ش ؛
(29) همو، خاطرات سیاسی مورخ الدوله سپهر ، چاپ احمد سمیعی ، تهران 1374ش ؛
(30) احمد سعیدی ، «خاطرات دربارة مشیرالدوله »، در مجموعه گفتارهائی دربارة چند تن از رجال ادب و تاریخ ایران ، چاپ قاسم صافی ، تهران 1357ش ؛
(31) محمدمهدی شریف کاشانی ، واقعات اتفاقیه در روزگار ، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی ) و سیروس سعدوندیان ، تهران 1362ش ؛
(32) محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف ، تهران 1364ش ؛
(33) جمشید ضرغام بروجنی ، دولتهای عصر مشروطیت ، تهران ?( 1350 ش ) ؛
(34) علی بن محمد ناصر ظهیرالدوله ، سفرنامة ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگستان ، چاپ محمداسماعیل رضوانی ، تهران 1371ش ؛
(35) فخرالدین عظیمی ، «انتخابات بدون حق انتخاب ؟: انتخابات پارلمانی و تداوم فرهنگ سیاسی در ایران »، نگاه نو ، ش 42 (پاییز 1378)؛
(36) ابراهیم فخرائی ، سردار جنگل : میرزا کوچک خان ، تهران 1366ش ؛
(37) همو، «سندی دربارة نهضت جنگل به خط مستشارالدوله »، آینده ، سال 9، ش 2 (اردیبهشت 1362)؛
(38) محمدعلی فروغی ، مقالات فروغی ، ج 1، چاپ حبیب یغمایی و محمود فروغی ، تهران 1354ش ؛
(39) جهانگیر قائم مقامی ، تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران : از آغاز قرن یازدهم هجری تا سال 1301 هجری شمسی ، تهران 1326ش ؛
(40) احمد کسروی ، تاریخ هیجده سالة آذربایجان ، تهران 1355ش الف ؛
(41) همو، زندگانی من ، تهران 1355ش ب ؛
(42) همو، قیام شیخ محمد خیابانی ، با مقدمه و حواشی و ویرایش محمدعلی همایون کاتوزیان ، تهران 1376ش ؛
(43) ابراهیم کلانتری باغمیشه یی ، روزنامه ی خاطرات شرف الدوله : 1324ـ1327 ه .ق . ، چاپ یحیی ذکاء، تهران 1377ش ؛
(44) اولریش گرکه ، پیش به سوی شرق : ایران در سیاست شرقی آلمان در جنگ جهانی اول ، ترجمة پرویز صدری ، تهران 1377ش ؛
(45) عباسقلی گلشائیان ، گذشته ها و اندیشه های زندگی ، یا، خاطرات من ، تهران 1377ش ؛
(46) حبیب لاجوردی ، اتحادیه های کارگری و خودکامگی در ایران ، ترجمة ضیاء صدقی ، تهران 1369ش ؛
(47) هاشم محیط مافی ، مقدمات مشروطیت ، چاپ مجید تفرشی و جوادجان فدا، تهران 1363ش ؛
(48) مدرس و مجلس : نامه ها و اسناد ، تهران : مؤسسة پژوهش و مطالعات فرهنگی ، 1373ش ؛
(49) عبدالله مستوفی ، شرح زندگانی من ، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه ، تهران 1360ش ؛
(50) محمد مصدق ، خاطرات و تألمات دکتر محمد مصدق ، چاپ ایرج افشار، تهران 1365ش ؛
(51) مظفرالدین قاجار، شاه ایران ، سفرنامة فرنگستان ، ج 1: سفر اول ، مقدمه و فهرست از امیر شیرازی ، تهران 1363ش ؛
(52) حسن معاصر، تاریخ استقرار مشروطیت در ایران ، تهران 1352ـ1353ش ؛
(53) عبدالحسین میرزا آقاخان کرمانی ، آئینة سکندری : تاریخ ایران از زمان ماقبل تاریخ تا رحلت حضرت ختمی مرتبت ، ج 1، چاپ سنگی تهران 1324؛
(54) میرزا هاشم خان ، تعرفة احوال و اعضاء وزارت امور خارجه دولت علیّة ایران ، در رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفّری ، چاپ ایرج افشار، تهران 1365ش ؛
(55) محمدبن علی ناظم الاسلام کرمانی ، تاریخ بیداری ایرانیان ، چاپ علی اکبر سعیدی سیرجانی ، تهران 1362ش ؛
(56) حسین قلی نظام السلطنه مافی ، خاطرات و اسناد حسین قلی خان نظام السلطنه مافی ، چاپ معصومه مافی و دیگران ، تهران 1362ش ؛
(57) مهدیقلی هدایت ، خاطرات و خطرات ، تهران 1363ش الف ؛
(58) همو، گزارش ایران ، چاپ محمدعلی صوتی ، تهران 1363ش ب .

/ محمد مهدی امینی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2944
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست