responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2899

 

پَهلَوی ، زبان و ادبیّات ، زبان فارسی میانه و ادبیات آن . واژة پهلوی منسوب به پَهْلَو ، و برگرفته از صورت ایرانی باستان ava par است . این واژه در اصل به سرزمین پارت اطلاق می شده و منسوب به آن ، در نوشته های مانوی ، پهلویگ و پهلوانیگ بوده است (آندره آس و هنینگ ، ص 301ـ303). پهلوی از نظر اشتقاق به معنای زبان پارتی است (لازار، 1995، ص 52)، و در این مفاهیم نیز به کار رفته است : لهجه های محلی غرب ایران ، یعنی لهجه های منطقة فهله یا پهله ؛ در این مفهوم ، بیشتر به صورت فهلوی آمده است که در متون عربی به صورت فهلویه است و جمع آن به فهلویات معروف بوده است (صادقی ، 1357 ش ، ص 11؛ لازار، 1995، ص 68). در سده های نخستین اسلامی ، هاله ای از معانی دیگر، مانند اشرافی و باستانی و باشکوه ، نیز یافته است که بازتاب آن را در شاهنامه می توان ملاحظه کرد. در آنجا واژة پهلوی و پهلوانی در معانی گوناگونی به کار می رود (لازار، 1995، ص 89 ـ 105؛ همو، 1357ش ، ص 47ـ61): گاهی کلمه ای وصفی است به معنای عالی ، شاهوار، دلیر، توانا و باستانی ؛ گاهی نام نژاد ایرانی است ، و گاهی نیز نام نوعی آهنگ ؛ همچنین نام زبان یا خطی است که معمولاً پهلوی و برخی مواقع پارتی یا لهجه های مشتق از آن است (لازار، 1995، ص 99؛ همو، 1357ش ، ص 56). اما آنچه اکنون از زبان پهلوی اراده می شود زبان فارسی میانة غربی جنوبی و بخصوص زبان نوشته های زردشتیان به زبان فارسی میانه است .

قدیمیترین مأخذی که در آن زبان فارسی میانه ، پهلوی (فهلوی ) نامیده شده است روایت جاحظ (متوفی 255؛

ج 3، ص 10) است . بنابر این ، احتمالاً اطلاق پهلوی (فهلوی ) به فارسی میانه ، یعنی زبان متنهای زردشتی که به زبان متداول دورة ساسانی نوشته شده است ، از قرن سوم هجری است که اصطلاح پهلوی ( پهلویگ ) به جای پارسی ( پارسیگ ) به کار رفته است .

پارسی یا فارسی ، منسوب به پارس است که از صورت ایرانی باستان rsa ¦ Pa گرفته شده که به سرزمین فارس اطلاق می شده است و منسوب به آن در زبان فارسی میانه بوده است . در متنهای فارسی میانه (پهلوی )، پارسیگ برای نامیدن زبان فارسی میانه به کار رفته است ؛ به عنوان مثال در کتاب پهلوی روایاتِ اِمیدِ اَشَوَهِشْتان (آنکلساریا، ج 1، ص 46) و خسرو و ریدک (جاماسپ آسانا، ص 31).

اما در سده های نخستین دوران اسلامی ، اصطلاح فارسی را برای فارسی نو که از فارسی میانه متحول شده بود به کار برده اند که در متنهای عربی به صورت فارسیه آمده است (صادقی ، 1357 ش ، ص 13؛ آموزگار یگانه و تفضلی ، ص 14). در نتیجه ، اطلاق آن به زبان پارسیگ (فارسی میانه )، یعنی زبان متداول دورة ساسانی ، موجب ابهام می شد. ازینرو زبان فارسی میانه در تقابل با فارسی نو، پهلوی نامیده شد که از میان زبانهای

ایرانی میانه پس از فارسی میانه از همه معروفتر بود. در این زمان ، زبان پارتی (پهلویگ / پهلوانیگ ) دیگر زبان زنده نبود تا موجب ابهام گردد.

در دورة ساسانی ، پهلویگ / پهلوانیگ (پهلوی / پارتی ) در تقابل با پارسیگ (فارسی میانه )، و در دوران اسلامی پهلوی (فارسی میانه ) در تقابل با فارسی (فارسی نو) قرار دارد.

دانشمندان کنونی ، معمولاً پهلوی را برای زبان فارسی میانة زردشتی ، و فارسی میانه یا فارسی میانة مانوی یا فارسی میانه تورفانی را برای نوشته های مانویان به زبان فارسی میانه به کار می برند و نوشته های مانوی به پهلوی اشکانی را پهلوی اشکانی مانوی یا پارتی مانوی می نامند (نیبرگ ، بخش 2، ص 233). گاهی نیز اصطلاح فارسی میانة زردشتی برای زبان متنهای زردشتی به زبان فارسی میانه به کار می رود.

زبان پهلوی در مفهوم فارسی میانة غربی جنوبی ، دنبالة فارسی باستان است ، و قلمرو اصلی آن سرزمین فارس بوده است . زمان آن از اواخر دورة هخامنشی شروع می شود و تا چند سدة اول دوران اسلامی ادامه می یابد. از نخستین مراحل آن ، اثر مکتوبی در دست نیست . قدیمیترین نشانه از آن در فاصلة پایان دورة هخامنشی و آغاز حکومت ساسانیان ، سکه های برخی از امرای محلی است که فرَتَرَکَه یا فرتکره frataraka/ fratakara نامیده شده اند (درسدن ، ص 17؛ صادقی ، 1357 ش ، ص 12).

نخستین آثار مکتوب زبان پهلوی از دورة ساسانی است و آنها را به این صورت می توان دسته بندی کرد: 1) آثار کتیبه ای پهلوی ؛ 2) کتابهای پهلوی ؛ 3) زبور پهلوی ؛ 4) آثار مانوی ؛ 5) جملات و لغات پراکنده در کتابهای عربی و فارسی .

سه گروه نخست به گونه هایی از خط پهلوی ، که مقتبس از خط آرامی است ، نوشته شده اند. خط پهلوی معمولاً دو صورت اصلی دارد: الف ) خط کتیبه ای ، که سنگنوشته های ساسانی و سکه های اوایل دوران ساسانی بدان نوشته شده اند. این خط دارای نوزده حرف است و از راست به چپ نوشته می شود. در این الفبا حروف به هم متصل نمی شوند؛ ازینرو آن را اصطلاحاً خط منفصل یا خط پهلوی کتیبه ای می نامند (آموزگار یگانه و تفضلی ، ص 45).

ب ) خط متصل یا شکسته یا کتابی ، خطی است مخصوص نوشتن کتابها و نوشته های روی پوست ، پاپیروس ، کتیبه ها و سکه های متأخر. این خط از راست به چپ نوشته می شود و در آن حروف به هم متصل می شوند و دارای گونه های مختلف است . یکی از آنها خطی است که کتابهای پهلوی بدان نوشته شده اند، و نویسندگان اسلامی آن را «رَم ( = آم ) دبیره » یا «هام دبیره » ( h â ¦ r â ¦ deb ) یعنی خط مردم یا همگان نامیده اند (همانجا؛ برای توضیحات بیشتر رجوع کنید به صادقی ، 1348 ش ؛ همو، 1349 ش ؛ ایرانیکا ، ذیل «دبیره »). این خط دارای چهارده حرف اصلی است و ویژگیها و ابهاماتی دارد: یک حرف نمایندة چند آواست ؛ ترکیب حروف با یکدیگر موجب ابهام می شود؛ مصوتهای کوتاه گاه نوشته می شوند و گاه نوشته نمی شوند (آموزگار یگانه و تفضلی ، ص 59).

یکی از ویژگیهای نگارشی مهم خط پهلوی (کتیبه ای و کتابی ) به کار بردن هزوارش است . هزوارشها کلمات آرامی الاصلی هستند که به خط پهلوی نوشته می شدند و معادل پهلوی آنها به تلفظ درمی آمد (همان ، ص 60).

یکی دیگر از ویژگیهای خط پهلوی املای تاریخی است ؛ یعنی صورت مکتوب کلمات ، نشان دهندة تلفظی است که آن کلمات هنگامی که نخستین بار به آن خط نوشته شده اند، دارا بوده اند. بنابر این ، صورت مکتوب و ملفوظ کلمات با یکدیگر اختلاف دارند (همان ، ص 46).

زبور پهلوی هم به گونة خاصی از همین خط نگاشته شده است و شاید بتوان آن را حدفاصل میان خط پهلوی کتیبه ای و خط پهلوی کتابی دانست (ابوالقاسمی ، ص 148). در این خط هم ، مانند خط پهلوی کتیبه ای و کتابی ، هزوارش و املای تاریخی وجود دارد.

آثار مانوی به خط خاص مانویان نوشته شده است که خطی روشن و خواناست ؛ بسیاری از ابهامات خط پهلوی را ندارد، هزوارش و املای تاریخی نیز در آن نیست . این خط از خط تدمِری اقتباس شده که خود از خط آرامی گرفته شده است و با خط سریانی خویشاوندی دارد (همان ، ص 151، 153ـ 158).

گروه پنجم آثار پهلوی ، یعنی جملات و لغات پراکنده در کتابهای عربی و فارسی ، به خط فارسی ـ عربی است .

شرحی اجمالی از آثار بازمانده به زبان پهلوی . 1) این آثار شامل نوشته ها بر روی سنگ ، دیوار، سفال ، پاپیروس ، سنگهای قیمتی و چوب است . از این میان ، سنگنوشته ها از اهمیت بیشتری برخوردارند.

کتیبه ها یا سنگنوشته های اصلی به زبان پهلوی ، شامل کتیبه های شاهان و بزرگان ساسانی است . کتیبه هایی که در اوایل دورة ساسانی نوشته شده اند غالباً با ترجمة پارتی و یونانی همراه اند؛ برخی تنها ترجمة پارتی دارند و برخی از آنها یک زبانه اند (برای توضیحات کامل دربارة کتیبه ها و منابع مهم رجوع کنید به تفضلی ، 1376 ش ، ص 83 ـ106؛
نیز رجوع کنید به ژینیو، 1972).

مهمترین این کتیبه ها عبارت اند از: الف ) دو کتیبة اردشیر اول (224ـ242 میلادی ) به زبان پهلوی و پارتی و یونانی در نقش رستم که اولی شامل نام و نسب اردشیر و دومی شامل نام اورمزداست .

ب ) کتیبه های شاپور اول (242ـ272 میلادی )، در نقش رستم ، در حاجی آباد فارس ، در تنگ براق در صد کیلومتری شمال غربی حاجی آباد. این کتیبه ها دوزبانه اند. کتیبة معروف شاپور بر دیوار کعبة زردشت که سه زبانه است ، نوشتة مفصّلی است که در آن شاپور پس از معرفی خود استانهای کشور را نام می برد و سپس به شرح سه لشکرکشی خود به سوی رومیها می پردازد و سرزمینهایی را که به تصرف درآورده است نام می برد و از آتشکده هایی که برپا داشته و موقوفاتی که به آنها اختصاص داده است سخن می گوید. از شاپور اول کتیبه ای نیز در بیشابور کازرون و در دورااُروپوس به دست آمده است .

ج ) چهار کتیبة منسوب به کرتیر/ کردیر، موبدان موبد اوایل دوران ساسانی ، در سرمشهد، در جنوب کازرون ؛
در نقش رستم ؛
در کعبة زردشت ، زیر سنگنوشتة بزرگ شاپور؛
و در نقش رجب . این کتیبه ها در شمال تخت جمشید به دست آمده و همگی به زبان پهلوی است و مضمون آنها تقریباً به هم شبیه است و مشتمل بر معرفی کرتیر، ذکر القاب و عناوین اوست . در آنها فهرستی از ایالات ساسانی ذکر می شود که از لحاظ تاریخی اهمیت دارد، و سپس شرح سفر آسمانی کرتیر آمده است .

د) سنگنوشتة نرسی (293ـ302 میلادی ) در پایکولی (پایقلی ) در جنوب سلیمانیة عراق و شمال قصر شیرین که به زبان پهلوی و پارتی است . متن این سنگنوشته که از سنگنوشته های مهم دورة ساسانی است ، منبع تاریخی مهمی به شمار می آید و در آن از رویدادهایی که موجب به قدرت رسیدن نرسی شده است ، و نام کسانی که در این راه نرسی را یاری کرده اند ذکر می گردد.

ه ) کتیبة مهر نرسی ، وزیر معروف ساسانیان ، از زمان یزدگرد اول (399ـ421 میلادی ) تا یزدگرد دوم (439ـ457 میلادی ) در فیروزآباد فارس به دست آمده است . این نوشته بر روی سنگ یادبود بنای پلی است و از لحاظ تاریخی آخرین کتیبة منسوب به فرمانروایان ساسانی است .

علاوه بر اینها، کتیبه هایی را از هرمز، شاپورِ سگان شاه ، سلوک ، شاپور دوم و سوم و... در میان آثار کتیبه ای این دوره می توان برشمرد.

جز این سنگنوشته ها، کتیبه های متأخری نیز از قرن ششم میلادی به بعد، در دست است که شامل گورنبشته ها، آرامگاهها، یا کتیبه های یادبود بنا و یادگاری و یا کتیبه هایی است که موضوع آنها هبه و وقف است . این دسته سنگنوشته ها به خط پهلوی کتابی نوشته شده اند. آثاری نیز به خط پهلوی کتیبه ای بر روی سفالینه ها و به خط کتابی بر روی پوستها و پاپیروسها و فلزها و مهرها نوشته شده اند (آموزگار یگانه و تفضلی ، ص 24ـ26). بر روی سکه های ساسانی نیز خط پهلوی دیده می شود. خط این سکه ها تا زمان خسرو انوشیروان ، خط پهلوی کتیبه ای است و از آن به بعد، به خط کتابی نزدیک می شود (همان ، ص 26ـ27).

2) کتابهای پهلوی . رساله ها و متنهایی که به زبان پهلوی در دست است بیشتر در سده های نخستین دورة اسلامی (خصوصاً سده های سوّم و چهارم ) تدوین شده اند. همة این آثار براساس روایات و سنتهای دینی و ادبی و کتبی و شفاهی زرتشتیان در دوران ساسانی است (همان ، ص 27).

این متون عبارت اند از: الف ) واژه نامه ها؛
ب ) ترجمه ها و تفسیرهای اوستا؛
ج ) دانشنامه های پهلوی ؛
د) متون فلسفی و کلامی ؛
ه ) متون مبتنی بر الهام و پیشگویی ؛
و) اندرزنامه ها؛
ز) مناظرات ؛
ح ) متنهای حماسی و تاریخ و جغرافیا؛
ط ) رساله های قوانین دینی و حقوقی ؛
ی ) رساله های کوچک تعلیمی (همان ، ص 27ـ44).

در این مقاله به این آثار فقط اشاره می شود (برای توضیحات کامل رجوع کنید به تفضلی ، 1376 ش ، ص 113ـ295؛
تاوادیا، 1956؛
همان ، ترجمة فارسی ، 1348 ش ):

1. از واژه نامه ها یکی فرهنگ اوئیم است که در آن واژه های اوستایی با برابر پهلوی آنها ذکر شده است ؛
و دیگری فرهنگ پهلویگ که شامل هزوارشها با برابر پهلوی آنهاست .

2. ترجمه ها و تفسیرهای اوستا به پهلوی ، متونی هستند که براساس اوستای مدون مکتوب ساسانی تنظیم شده اند. ترجمه و تفسیر اوستا به پهلوی را زند * می گویند. زند همة اوستا در دست نیست . امروزه فقط زند یسن ها و گاهان ، ویسپَرَد، وَندیداد/ ویدیوداد، نیرنگستان و بعضی از بخشهای یشتها باقی مانده است .

3. از دانشنامه های دینی می توان به کتاب دینکرد اشاره کرد که در اصل نه کتاب را شامل می شده است . کتاب اول و دوم و بخشی از کتاب سوم آن از میان رفته است . این کتاب به منزلة دانشنامة زرتشتی است . کتاب بندهش * به معنای آغاز آفرینش یا آفرینش اصلی است ، با سی وشش فصل در اسطوره های آفرینش ، که جدال اورمزد و اهریمن و تاریخ اساطیری ایرانیان را بیان می کند و مطالبی دربارة جغرافیای اساطیری و موجودات گوناگون و نجوم در آن دیده می شود. گزیده های زادسپرم ، دادستان دینی ، نامه های منوچهر و روایات پهلوی از جمله دانشنامه های دینی هستند.

4. از میان متون فلسفی و کلامی ، به کتاب شِکَند گُمانیگ وزار ، به معنای گزارش گمان شکن ، می توان اشاره کرد که فقط تحریر پازند است و ترجمة سنسکریت آن باقی است و در دو قسمت اصلی و عمده شامل شانزده بخش است . در قسمت نخست ، به اثبات عقاید زردشتی می پردازد و در بخشهای بعد، که جنبة جدلی دارد، دینهای دیگر را رد می کند. در این کتاب ، از سلاح استدلال منطقی در مبارزه با دینهای دیگر استفاده شده است . دو کتاب چم کُستی و گجسته ابالیش نیز از زمره کتابهای فلسفی و کلامی اند.

5. از میان متون مبتنی بر الهام و پیشگویی ، می توان به اردادویراف نامه ( ار داویرازنامه ) اشاره کرد که شرح معراج دینْمردی به نام ویراف (ویراز) است که در سفری آسمانی راهی بهشت و دوزخ و برزخ می شود و در بازگشت مشاهدات خود را بیان می کند. زندِ وَهْمَن یَسْن ، جاماسب نامه ، یادگار جاماسبی ، و آمدن شاه بهرام وَرجاوند از زمرة کتابهای الهام و پیشگویی اند.

6. از میان اندرزنامه ها می توان به کتاب مینوی خرد اشاره کرد که شامل یک مقدمه و شصت ودو پرسش است ، و در آن اندرزهای بسیاری آمده و از خرد ستایش شده است . کتاب ششم دینکرد ، اندرزهای آذرباد مهر سپندان ، یادگار بزرگمهر ، و اندرز پوریوتکیشان از زمرة اندرزنامه ها هستند.

7. مناظراتی نیز در میان کتابهای پهلوی وجود دارد، از آن جمله رسالة یوشْت فریان و آخْت که مناظره ای است میان آخت جادوگر و یوشت فریان ، که در آن یوشت فریان به سی وسه پرسش آخت پاسخ می دهد. درخت آسوریگ ، مناظره ای است منظوم میان نخل و بُز که در آن هر کدام به ذکر فواید خویش می پردازند. این رساله در اصل پارتی بوده است و در دورة ساسانی در آن دستکاریهایی صورت گرفته و به پهلوی برگردانده شده است .

8. از متنهای حماسی می توانیم از کتاب یادگار زریر نام ببریم . این رساله نیز در اصل به زبان پارتی و به شعر بوده است و صورت کنونی آن آمیزه ای از پارتی و پهلوی ساسانی است . در این اثر، از جنگهای ایرانیان با خیونان پس از گرویدن گشتاسب به دین زردشتی و از دلاوریهای زریروبستور سخن می رود.

از متنهای تاریخی و جغرافیایی کارنامة اردشیر بابکان و شهرستانهای ایران در خور ذکر است .

9. در میان کتابهای قوانین دینی و حقوقی ، می توان از شایست نشایست نام برد که در آن از گناهان و تاوان آنها و نیز ثوابها و اعمال و آیینهای دینی سخن رفته و مطالب بسیاری به ناپاکی و تطهیر اختصاص داده شده است . در این زمینه ، می توان به روایاتِ اِمیدِ اَشْوَهشتان و مادَیانِ هَزاردادستان نیز اشاره کرد.

10. رساله های کوچک دیگری نیز در دست است که دربارة مطالب مختلف به زبان ساده تدوین شده اند؛
مانند رسالة ماه فروردین روز خرداد که دربارة حوادثی است که در روز خرداد (روز ششم ) از ماه فروردین رخ داده یا رخ خواهد داد. رسالة گزارش شطرنج کتابی است که در آن چگونگی آمدن بازی شطرنج از هندوستان به ایران در زمان خسرو انوشیروان و نیز اختراع نرد به دست ایرانیان روایت شده است . رسالة شگفتیها و برجستگیهای سیستان ، خسرو وریدَگ و رساله سورِ سخن از زمرة این رساله های کوچک اند.

اشعار نسبتاً کمی به زبان پهلوی در دست است و آنچه باقی مانده دچار تحریف و دستکاریهایی شده است . از میان متنهای پهلوی ، کتاب درخت آسوریگ و یادگار زریر، بخشی از اندرزهای منظوم محسوب می شوند. وزن این شعرها ضربی یا تکیه ای است (آموزگار یگانه و تفضلی ، ص 40).

3) زبور پهلوی که جزو آثار باقی مانده به زبان پهلوی شمرده می شود، بخشی از متن زبور است که از سریانی به پهلوی ترجمه شده است . این متن را در میان آثار تورفان به دست آورده اند. کتابت آن به قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم میلادی تعلق دارد، ولی قراین زبانی بر قدمت بیشتر این ترجمه دلالت می کند. برخی ویژگیهای دستوری و واژگانی که در این اثر دیده می شود، با دیگر متنهای پهلوی زردشتی تفاوتهایی دارد (ابوالقاسمی ، ص 148؛
آموزگار یگانه و تفضلی ، ص 41).

4. آثار مانوی به زبان فارسی میانه (پهلوی )، جزو آثاری است که در اواخر قرن سیزدهم هجری شمسی / آغاز قرن بیستم از واحة تورفان در ترکستان چین به دست آمده است . این آثار را مانی و پیروان او از قرن سوم میلادی به بعد نوشته اند. این نوشته ها هم ، مانند نوشته های پارتی مانوی ، قطعه قطعه اند و جز در برخی موارد بیقین نمی توان گفت که این قطعه ها به کدام یک از کتابهای مانی یا پیروان او تعلق دارند.

مانی احتمالاً آثار خود را، جز شاپورگان ، به زبان آرامی شرقی نوشته است ؛
و این آثار در زمان حیات او به پهلوی و پارتی و دیگر زبانها ترجمه شده اند.

هیچ یک از آثار مانوی به زبان آرامی به دست نیامده است . (ابوالقاسمی ، ص 151؛
آموزگار یگانه و تفضلی ، 1375ش ، ص 42). این آثار مشتمل بر هفت کتاب است (ابن ندیم ، ص 598 ـ599؛
تفضلی ، 1376ش ، ص 335ـ343).

الف ) انجیل زنده (به فارسی میانه : ndag ¦ i z ¦ i n ¦ Ewangelyo ) که شامل 22 فصل بوده است . بخشهایی از این کتاب به زبانهای فارسی میانه و سغدی در دست است .

ب ) گنجینة زندگان (به فارسی میانه : n ¦ ndaga ¦ i z ¦ i n ¦ Niya ، سِفْر الاَحیاء). اثری از این کتاب در دست نیست .

ج ) فرقماطیا به معنای رسائل . نام ایرانی آن را در دست نداریم .

د) رازها (به فارسی میانه : n ¦ ga ¦ Ra ، سِفْرالاسرار). هیچ قطعه ای از آن در دست نیست .

ه ) غولها (به فارسی میانه : n ¦ Kawa ، سِفر الجبابِره ). قطعاتی از این کتاب ، به زبانهای فارسی میانه و سغدی در دست است .

و) نامه ها (به فارسی میانه : n ¦ Diba ، الرسالات ). عبارت از نامه هایی است که مانی نوشته است و قطعاتی از آن به فارسی میانه و سغدی در دست است .

ز) زبور . مجموعة دعاهاست و قطعاتی از آن در دست است .

علاوه بر اینها، مانی کتاب مصوری به نام اَرْدَهنگ (در فارسی : ارژنگ ، ارتنگ و غیره ) داشته است که در آن هستی را آنگونه که می پنداشته ، تصویر کرده است . خود این اثر در دست نیست اما قطعاتی از تفسیری که به زبان پارتی بر آن نوشته اند بر جای مانده است . کتاب دیگر مانی شاپورگان است که مانی آن را به زبان فارسی میانه برای شاپور اول ساسانی نوشته است . قطعاتی از آن ، دربارة آفرینش و پایان جهان ، در دست است .

شاگردان مانی روایاتی از او جمع کرده بودند که تحریر قبطی (مصری قدیم ) آن با عنوان کِفالایا ، به معنای خطابه ها، در دست است . قطعاتی از آن به زبانهای ایرانی است .

از پیروان مانی نیز آثاری به زبانهای فارسی میانه بر جای مانده است .

5) لغات و جملات پراکنده ای به زبان پهلوی در کتابهای عربی و فارسی بر جای مانده است ( رجوع کنید به تفضلی ، 1974، ص 337ـ 349).

ویژگیهای دستوری زبان پهلوی . زبان پهلوی جزو زبانهای دورة میانة زبانهای ایرانی ، و دنباله زبان فارسی باستان است . تحول این زبان از دورة باستان به دورة میانه بسیار جالب است . این تحول هم در آواها و هم در صرف ونحو دیده می شود. در فارسی باستان (همانند اوستایی )، اسم و صفت و ضمیر در حالتهای گوناگون صرف می شد و نقش این کلمات در جمله با تغییر آخر کلمات و اضافه شدن شناسه های تصریفی معین می گردید. اسم و صفت ، سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی ، و سه شمار مفرد و تثنیه و جمع داشته اند. در تحول از دورة باستان به دورة میانه ، و در زبان پهلوی ، تمایز جنس از میان رفته و شمار کلمات به مفرد و جمع تقلیل یافته است . حالت تصریفی اسم و صفت و ضمیر (در فارسی باستان هفت و در اوستا هشت ) نخست به دو حالت فاعلی و غیرفاعلی (در متنهای اولیة فارسی میانة مانوی ) تقلیل یافته و سپس تمایز میان این دو حالت نیز از میان رفته است . صفت و موصوف و عدد و معدود، برعکس دورة باستان ، هیچگونه مطابقتی ندارد. دستگاههای فعلی

نیز کاملاً تحول یافته و بسیار ساده شده است ، و ماده فعلهای متعدد دورة باستان به دو ماده مضارع و ماضی تقلیل یافته

است (دربارة توضیحات دستوری رجوع کنید به نیبرگ ، بخش 2، ص 275ـ 284؛
ابوالقاسمی ، ص 165ـ183؛
آموزگار یگانه و تفضلی ، ص 63ـ 85).


منابع :
(1) ژاله آموزگار یگانه و احمد تفضلی ، زبان پهلوی : ادبیات و دستور آن ، تهران 1375ش ؛
(2) ابن ندیم ، کتاب الفهرست ، ترجمة محمدرضا تجدد، تهران 1346ش ؛
(3) محسن ابوالقاسمی ، تاریخ زبان فارسی ، تهران 1373ش ؛
(4) جهانگیر تاوادیا، زبان و ادبیات پهلوی : فارسی میانه ، ترجمة سیف الدین نجم آبادی ، تهران 1348ش ؛
(5) احمد تفضلی ، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام ، چاپ ژاله آموزگار یگانه ، تهران 1376ش ؛
(6) عمروبن بحر جاحظ ، البیان و التبیین ، چاپ حسن سندوبی ، قاهره 1351/1932؛
(7) مارک ج . درسدن ، «زبانهای ایرانی میانه »، ترجمة احمد تفضلی ، بررسی های تاریخی ، سال 9، ش 6 (بهمن و اسفند 1353)؛
(8) علی اشرف صادقی ، تکوین زبان فارسی ، تهران 1357ش ؛
(9) همو، «دربارة خطوط ایرانیان باستان »، سخن ، دورة 19، ش 10 (اسفند 1348)، ص 1037ـ1047؛
(10) همو، «ذیل بر مقالة ' خطوط ایرانیان باستان ، »، سخن ، دورة 20، ش 2 (تیر 1349)، ص 140ـ142؛
(11) ژیلبر لازار، «پهلوی ، پهلوانی در شاهنامه »، ترجمة ژاله آموزگار یگانه ، سیمرغ ، ش 5 (تیر 1357)؛


(12) F. C. Andreas and W. B. Henning, "Mitteliranische Manichaica, II", Sitzungsberichte der Preuss. Akad. der Wissenschaften, Phil.-hist. klasse (1933);
(13) Behramgore T. Anklesaria, ed., Rivہyat- i ª Hءm i ª t- i ª Asavahistہn , vol. 1: Pahlavi text , Bombay 1962;
(14) Encyclopaedia Iranica , s.v. "Dab ¦ â re" (by Ahmad Tafaz z ol ¦ â );
(15) Philippe Gignoux, Glossaire des inscriptions pehlevies et parthes , London 1972;
(16) J.M. Jamasp - Asana, The Pahlav i ¦ texts , Bombay 1913;
(17) Gilbert Lazard, La formation de la langue persane , Paris 1995;
(18) Henrik Samuel Nyberg, A manual of Pahlavi , pt. 2, Wiesbaden 1974;
(19) A. Tafazzoli, "Some Middle Persian quotations in classical Arabic and Persian texts", in Mإmorial Jean de Menasce , ed. Ph.Gignoux and A. Tafazzoli, Louvain and Tehran 1974;
(20) J.C. Tavadia, Die mittelpersische Sprache und Literature der Zarathustrier , Leipzig 1956.

/ ژاله آموزگار یگانه و یحیی ماهیار نوابی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2899
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست