responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2876

 

پول ، واحد ارزش و رایجترین واسطة دادوستد و وسیلة پرداخت . این مقاله مشتمل است بر سه بخش :

الف ) تاریخچه و اقسام پول .

ب ) نظام پولی در جهان اسلام .

ج ) احکام فقهی .

الف ) تاریخچه و اقسام پول

در جوامع ابتدایی به جای استفاده از پول در معاملات ، دادوستد به صورت پایاپای (تهاتُری )، یعنی تبادل کالا یا خدمت با کالا یا خدمت دیگر، انجام می گرفت . اما این نوع معامله معایبی داشت که از مهمترین آنهاست : 1) عدم امکان ذخیرة قدرت خرید به دلیل پایین آمدن کیفیت کالا یا تغییرِ سلیقه ها که موجب کاهش ارزش مبادله ای کالا می شده است ؛ 2) فقدان معیار همگانی برای سنجش ارزش کالاها؛ 3) عدم امکان انعقاد قراردادهای مشروط به پرداخت در آینده (میلر و پولسینلی ، ص 33؛ نیز رجوع کنید به تهاتر * ).

پولِ کالایی . برای غلبه بر مشکلات اقتصاد تهاتری ، در هر یک از جوامع ، کالایی به عنوان پول انتخاب شد که به آن پولِ کالایی گفته می شود. نوع پول کالایی به تناسب شرایط جغرافیایی و اقتصادیِ جوامع متفاوت بود: در آبادیهای کنار دریاها، صدف ؛ در مناطق سردسیر، پوست حیوانات ؛ و در جامعه های کشاورزی و دامداری ، چارپایان اهلی بویژه گاو ( رجوع کنید به مورگان ، ص 11ـ12).

پول فلزی ( یا پول کالاییِ فلزی ) . پول فلزی ، بویژه از طلا و نقره ، در تکاملِ پول کالایی پدید آمد و رایج شد. این فلزات به این دلایل به عنوان پول انتخاب شدند: دوام ، یک شکل بودن ، سهولت در استاندارد شدن ، و آسانیِ تشخیص و حمل و ذخیره سازی و تقسیم پذیری آنها.

پولِ کالاییِ فلزی از سدة هشتم پیش از میلاد تا سدة چهاردهم / بیستم رایج بوده است . سابقة رواج سکة فلزی به قرن هشتم یا نهم پیش از میلاد در لیدیا، واقع در آسیای صغیر، می رسد. در قرن چهارم پیش از میلاد، ایران نخستین کشوری بود که نسبت برابری سکه های نقره و طلا را برمبنای 1312 و یک قرار داد (همان ، ص 13، 15).

در دورة طولانی رواج پولِ کالایی فلزی ، دو نظام پولی در جهان وجود داشته است : 1) نظام پولی دو فلزی (طلا و نقره ) که از آغاز پدید آمدن پول فلزی تا قرن سیزدهم / نوزدهم رایج بود؛ 2) نظام پولی یک فلزی (طلا یا نقره ) که از 1297 تا 1332/ 1880ـ1914 رواج داشت ( > فرهنگ جدید پول و امور مالی پل گریو < ، ذیل "gold standard: theory" ) و از 1304 تا 1310 ش / 1925 ـ 1931 استاندارد طلا ـ ارز و از 1338 تا 1350 ش / 1959 ـ 1971 استاندارد طلا ـ دلار برقرار بود (همانجا).

در نظام پولی دو فلزی ، طلا و نقره پول رایج قانونی بودند. در این نظام نرخ قانونی ثابتی برای مبادلة سکه های طلا و نقره با یکدیگر وجود داشت ، این نرخ در ضرابخانه تعیین می شد و به ارزش واقعی طلا و نقره در بازار وابسته نبود (گربر ، ص 308 ـ 310). سکه ها استاندارد بودند و وزن ثابتی داشتند و معلوم بود که از مقدار معینی فلز، چند سکه می توان ضرب کرد ( > فرهنگ جدید پول و امور مالی پل گریو < ، ذیل "gold standard" ). در این نظام ، قیمتها ثبات نسبی داشتند؛ اگر قیمت طلا و نقره در بازار از قیمت آنها در ضرابخانه کمتر می شد، فلزی که ارزش آن کاهش یافته بود از کالای پولی به کالای غیرپولی تبدیل می شد، و اگر ارزش آنها افزایش می یافت ، عکس این روند رخ می داد؛ درنتیجه نسبت بازار به نسبت ضرابخانه نزدیک می شد ( رجوع کنید به همان ، ذیل "bimetallism" ).

نظام پولی دوفلزی مشکلاتی داشت که مهمترین آنها عبارت بود از کمیابی نسبی سکة طلا، تغییر نسبت مبادلة طلا و نقره با کشف معادن جدید و تغییر سطح قیمتها که به دلیل همین مشکلات ، از دهة 1290/1870 اغلب کشورها به نظام پولی یک فلزی روی آوردند.

نظامِ پولی یک فلزی ــ بویژه طلا ــ ثبات قیمت بیشتری به همراه آورد و مانع ایجاد تورم یا کاهش ارزش پول توسط مقامات پولی می شد. استاندارد طلا ضعفها و کاستیهایی نیز داشت : هزینة حفظ استاندارد طلای تمام عیار زیاد بود؛ افزایشِ ناگهانیِ تقاضا و کاهش ناگهانی عرضة طلا قیمتها را بالا می برد؛ چون طلا منبعی پایان پذیر ولی بادوام بود، استاندارد آن قیمتها را کاهش می داد (همان ، ذیل "gold standard: theory" ). بعلاوه ، کشوری که دچار کسری تراز پرداختهای خارجی می شد، می بایست آن را به طلا بپردازد که این خود مستلزم خروج طلا از کشور ــ و درنتیجه کاهش آن در کشور ــ بود. خروج طلا در درازمدت نیز به کاهش سطح عمومی قیمتها می انجامید؛ اگر صادرات افزایش می یافت ، طلا دوباره به کشور بازمی گشت ، وگرنه به رکود و بیکاری ، کاهش قیمت سهام و ورشکستگی بنگاهها می انجامید، چنانکه این بحران در برخی کشورها به وقوع پیوست . این معایب ، در کنار گذاشتن استاندارد طلا در 1332/1914 تأثیر بسیار داشت .

پول کالاییِ تمام عیار . از آغاز پیداییِ پولِ کالایی تا پایان دورة نظام پولیِ یک فلزی ، پول کالاییِ تمام عیار رایج بود. پول تمام عیار، پولی است که ارزش آن به عنوان یک کالا در اهداف غیرپولی ، معادل ارزش آن در اهداف پولی (به عنوان واسطة مبادله ) باشد؛ چنانکه پولهای کالایی فلزی و غیرفلزی ، ارزش پولی و غیرپولیِ معادل داشته اند. در زمان حاکمیت استاندارد طلا، سکه های طلا پول تمام عیار بودند. سکه های پولی تمام عیار را معمولاً دولتها ضرب و منتشر می کردند و ذوب کردن آنها برای استفادة غیرپولی ، قانونی بود. کشورهایی که از سکه های طلا استفاده می کردند، با کشف معادن جدید طلا یا کاهش هزینه های معدن کاوی طلا، دچار تورم اقتصادی می شدند (میلر و پولسینلی ، ص 27 ـ 28).

پول تمام عیار نماینده . در تکامل پول کالایی ، پول تمام عیار نماینده پدید آمد. پول نماینده ، پول کاغذی یا سکه هایی جز طلا و نقره است که پشتوانة آن طلا و نقره می باشد و می تواند به آنها تبدیل شود. پول کاغذی در نظام پولی تمام عیار نماینده ، معادل سکه های تمام عیار است ؛ کاغذ ــ که ارزش کالاییش ناچیز است ــ نمایندة طلا یا نقرة پشتوانه است و به عبارت دیگر، دارندة پولِ نماینده ، طلبکار همان پشتوانه است . در اوایل قرن چهاردهم / بیستم در برخی کشورها گواهی طلا و گواهی نقره به عنوان پول نماینده به طور گسترده در گردش بود. پول نماینده هزینه های معاملاتی را کاهش می داد، زیرا نیازی به انتقال حجم بزرگی از طلا یا نقره نبود. ناشر پولِ نماینده ، بر روی پول ، متعهد می شد که دارندة آن هروقت بخواهد، می تواند آن را به مقدار معیّنی پشتوانة طلا یا نقره تبدیل کند (میلر و پولسینلی ، ص 28).

پول اعتباری . پول نماینده ، زمینه ساز پیداییِ پول اعتباری شد. پول اعتباری پولی است که ارزش کالایی ناچیزی دارد و به تعبیر دیگر ارزش غیرپولی آن کمتر از ارزش پولی آن است . پول اعتباری سه نوع است : 1) پولی حُکمی ، 2) پول تحریری ، 3) پول الکترونیکی .

1) پول حکمی . انتشار بی رویة پولِ نماینده باعث شد تا ناشرانِ آن (دولتها) نتوانند به تعهد خویش (تبدیلِ رسید پول تمام عیار به پول فلزی ) عمل کنند؛ ازینرو به جای اینکه تبدیل پول نماینده را به سکة طلا تضمین کنند، قدرت حاکمیت دولتها را ــ با امضای رئیس کل بانک مرکزی و وزیر دارایی یا خزانه داری ــ ضمانت کردند. این نوع پول ، چون به فرمان و حُکم دولت می تواند در پرداختها به کارگرفته شود، پول حکمی خوانده می شود. پول حکمی را دولتها و بانکهای مرکزی منتشر می کنند. این پول را نمی توان به طلا و نقره تبدیل کرد. پولهای کاغذی و مسکوک رایج کنونی ، پولی حکمی هستند ( > دائرة المعارف کلمبیا < ، ذیل "fiat money" ).

2) پول تحریری . پول تحریری یا پول سپرده را نهادهای مالی سپرده پذیر منتشر می کنند. این نوع پول اعتباری به شکل حسابهای معاملات یا حساب جاری اند. بانکها، مؤسسات وام و پس انداز، اتحادیه های اعتباری و نهادهای مالی مشابه برخی از انواع حساب معاملات را به مشتریان ارائه می کنند و سپرده گذاران می توانند برای پرداخت بهای کالاها و خدمات ، چک بنویسند (میلر و پولسینلی ، ص 29). تفاوت پول حکمی با پول تحریری آن است که پول حکمی دارایی جامعه است و برای هیچکس بدهی به حساب نمی آید، اما پول تحریری به وسیله بدهیهای نگهداری شده توسط بانک منتشرکنندة آن ، پشتیبانی می شود. پول حکمی ، پول بیرونی است ولی پول تحریری ، پول درونی است . پول بیرونی ، برخلاف پول درونی ، ثروت خالص برای جامعه است ( > فرهنگ جدید پول و امور مالی پل گریو < ، ذیل "fiat money" ). پول تحریری درواقع حواله ای است برای دریافت پول حکمی .

3) پول الکترونیکی . این نوع از پول اعتباری در دهه های اخیر رایج شده است و افراد به جای استفاده از پول حکمی یا چک ، از بانکداری الکترونیکی استفاده می کنند و به وسیلة علایم الکترونیکی سپرده گذاری یا خرید می کنند. پول الکترونیکی انتقال موجودی پول حکمی را از حسابی به حساب دیگر تسهیل می کند.

امروزه هر سه نوع پول اعتباری رواج دارد. با تکامل بانکداری ، سهم پول حکمیِ در جریان کاهش می یابد و سهم پول تحریری و الکترونیکی بیشتر می شود.

ب ) نظام پولی در جهان اسلام .

ظهور اسلام در زمان حاکمیت نظام پولی دو فلزی بود. دو پول فلزی رایج میان مسلمانان ، سکه های طلا و نقره بود که به ترتیب دینار و دِرهَم نام داشت (بعدها در مقاطعی از تاریخ اسلام سکه های نقره نیز دینار نام گرفتند رجوع کنید به سطور بعد). در گزارشهای تاریخی و احادیث منقول از پیشوایان دینی ، مطالبی دربارة پولهای فلزی آمده است . در فقه اسلامی ، در مبحث «بیعِ صَرْف »، به مقررات خریدوفروش دینار و درهم پرداخته شده است ( رجوع کنید به درهم * ، دینار * ، صَرف * ).

اولین اقدام فوری مسلمانان برای اسلامی کردن مسکوکات افزودن واژة «بسم الله » بر مسکوکات ساسانی (درهم یا دینار) بود (دهخدا، ذیل «درهم »). در عین حال مسلمانان فعّالیتهای پراکنده ای نیز برای ضرب سکه به عمل آوردند. سکه ای ضرب شده در طبریة شام به تاریخ 15 هجری قدیمترین دینار شناخته ای است که به مسلمین نسبت می دهند. بر این سکه که مانند مسکوکات رومی حاوی نقوشی چون صلیب و تاج و چوگان است ، کلمة خالد ( بن ولید ) نقش شده است (زیدان ، ص 101ـ102). از سکه های دیگری نیز در دورة خلفای راشدین و امویان یاد شده است (همان ، ص 102). اما این نوع سکه ها در ممالک اسلامی رسمیت نیافت و معاملات معمولاً با دینار و درهم رومی و ایرانی صورت می گرفت ، تا اینکه عبدالملک مروان ، به توصیة امام محمدباقر علیه السّلام سکه های رایج را جمع آوری و سکه های اسلامی ضرب کرد (همانجا؛ بیهقی ، ج 2، ص 232ـ 236). بعدها با گسترش قلمرو مسلمانان و تشکیل حکومتهای مقتدر، سکه های اسلامی در شهرهای مهمِ خراسان ، عراق ، شام ، افریقیّه و اندلس ضرب می شد و به اقتضای زمان و مکان و سیاستهای مالی و افزایش طلا و نقره ، حجم و شکل آن تغییر می یافت (زیدان ، ص 103)؛ چنانکه در دورة 20 سالة حکومت یوسف بن تاشفین (حک : 480ـ500) از امرای مرابطون ، به طور متوسط سالی 13 نمونه دینار ضرب شد و شمار ضرّابخانه ها نیز افزایش یافت (مسیه ، ص 108ـ110). گاه پیش می آمد که برخی حکام محلی از عیار سکه ها می کاستند که این مسئله برای بازرگانان زیان آور بود، چنانکه در دورة ایلخانان مغول این مشکل گیخاتو (حک : 690ـ694) را واداشت تا اسکناس را رایج کند ( رجوع کنید به چاو * ) و در پی آن مردم موظف شدند تا تمام طلا و نقره ای را که داشتند، تحویل خزانة دولت دهند،هرچندکه مردم به این سیاست روی خوشنشان ندادند. چون غازان به حکومت رسید، اصلاحات وسیعی را در همة زمینه ها اعمال کرد، و از جمله سیاست پولی

را نیز سامان داد؛ پیش از آن برخی حکام دست نشانده که

حق ضرب سکه داشتند عیار سکه را تقلیل داده بودند. غازان برای اصلاح نظام پولی حق ضرب سکه را از این حکام سلب کرد و آن را به ضرابخانه های رسمی اختصاص داد. به فرمان وی واحد مسکوکات و واحد مقیاسات در سراسر قلمرو ایلخانان یکسان شد (اشپولر، ص 301ـ303). وی واحد جدیدی از مسکوکات یعنی دینار نقره معروف به دینار رابح را رایج کرد که 14ر2 گرم وزن داشت (همان ، ص 303؛ فراگنر، ص 271). در واقع در پرتو اصلاحات غازان از قرن 8 تا 12 نظام پولی یک فلزی (نقره ) حاکم شد. از مشهورترین سکه های این دورة سکه نقرة تَنْکه بود که امیرتیمور آن را ضرب کرد (فراگنر، ص 270، 272). در این قرنها، در عثمانی نیز نظام پولی دو فلزی حاکم نبود ــ هر چند که سکه های طلا و سکه های نقره در گردش بودند ــ زیرا دولت عثمانی هیچگاه بر رابطة میان سکه های

طلا و نقره تأکید نکرد و نرخ قانونی ثابتی برای مبادلة آنها

قرار نداد. دولت عثمانی کوشید میان پولهای خُرد که استفادة روزمره داشت مانند آقچه ، و سکه های نقرة بزرگتر که برای پرداختهای بین المللی استفاده می شد، رابطة قانونی برقرار کند (گربر، همانجا).

آقچه (سکه نقره ) مهمترین سکة در سراسر قرون اولیّه حکومت عثمانی بود. در اینجا نیز کاهش عیار سکه تأثیرات مهمی بر نظام پولی نهاد. در واقع پست شدن ارزش سکه مهمترین ویژگی نظام پولی عثمانی بود. پست شدن ارزش آقچه تا آنجا ادامه یافت که سرانجام آقچه فاقد محتوای نقره شد (همان ، ص 310 ـ 312).

با کمتر شدن ارزش آقچه ، قروش بسرعت جای آن را گرفت . دولت عثمانی حقوق نظامیان را با سکه هایی می داد که ارزش آنها تنزل یافته بود و بدین ترتیب سکه ها را توزیع می کرد. در پی کاستن ارزش سکه ، عناصر دیگری ، مانند جَعل سکه ، نیز به نظام پولی عثمانی ضربه زد (همان ، ص 312). مهمترین دلایل

تنزل ارزش پول در دورة عثمانی عبارت بودند از: افزایش تقاضای پول در نتیجة رشد جمعیت ، رشد درآمد و افزایش «پولی شدن » اقتصاد عثمانی ؛ رشد مخارج و کسری بودجة دولت ؛ نامتعادل بودنِ موازنة پرداختها؛ فرسایش سکه های

در گردش ؛ نوسانِ نرخِ بازاریِ مبادله بین طلا و نقره ؛ کارآمد نبودن دستگاه جمع آوری مالیات دولت عثمانی و نتیجتاً فرارهای مالیاتی بسیار (همان ، ص 315).

در واقع نظام پولی دو فلزی ، عمدتاً با حاکمیت استاندارد طلا از صدر اسلام تا اوایل سدة چهاردهم ، نظام پولی رایج در جهان اسلام بوده است (احمد، ص 2). در عین حال گزارشهایی از ضرب سکة مسین توسط بنواُرتُق ، بنوزنگی ، ترکان آسیای صغیر و تیموریان در دست است ( د. اسلام ،

چاپ اوّل ، ذیل "Dirham" ؛ توختییف ، ص 33، 35). همچنین در کنار یگانه پول رایج در دورة صفویان یعنی دینارِ عراق و تبریز، سکه های مسی با نام قاز یا قازبکی نیز ضرب می شده است (فراگنر، ص 276).

امروزه نظام پولی در جهان اسلام تابع نظام پولی دنیاست و مسائل فقهی نیز با توجه به این نظام مطرح می شود ( رجوع کنید به ادامة مقاله ، بخش ج ، احکام فقهی ). در این میان ، برخی محققان و اقتصاددانان مسلمان معاصر دیدگاههایی خاص دربارة انتخاب نظام پولی ارائه کرده اند که به اهم آنها اشاره می شود:

1) بازگشت به نظام پولی دو فلزی . عمر ابراهیم وادیلو

در کتاب > بازگشت دینار طلا < به دفاع از بازگشت از پول کاغذی موجود به نظام پولی دوفلزی دینار و درهم در صدراسلام ، پرداخته است . به نوشتة وی ، بازگشت دینار طلا

منجر به حذف بانکهای مرکزی می شود. تعداد بسیاری مؤسسة مالی خصوصی ایجاد می شود که فعالیتهای مالی آنهابا100% ذخیره انجام می گیرد. به عقیدة وی ، ایجاد بانکهای اسلامی در کشورهای مسلمان بدون تغییر پول اساساً نادرست است و در فقه اسلامی جایی برای بانک اسلامی وجود ندارد (ص 13)، زیرا پول اعتباری رایج ، در واقع ، بدهی است و، برخلاف طلا و نقره ، ثروت واقعی نیست و بدهی در فقه اسلامی ، نمی تواند وسیلة مبادله باشد (همان ، ص 18). وی می افزاید: پول فلزی طلا و نقره ثروت واقعی است . یک جوجه مرغ در زمان پیامبر اکرم ــ صلی الله علیه وآله ــ یک درهم بود و امروزه در اروپا هم یک جوجه مرغ تقریباً معادل یک درهم است ؛ یعنی طی 1400 سال «اثرتورمی » نقره عملاً صفر بوده است ، اما در 25 سال گذشته در اروپای غربی قیمتها دست کم ده برابر، و در مکزیک و برزیل و ترکیه بمراتب بیشتر شده است (همان ، ص 19).

روشهای پیشنهادی وادیلو برای انتقال از نظام پول اعتباری موجود به نظام پولی دوفلزی درهم و دینار عبارت اند از: ضرب و نشر دینار و درهم بر طبق وزنها و اندازه های مشخص و معیار سنّتی ؛ آزادی کامل در خرید و فروش و مالکیت هر مقدار از درهم و دینار در چارچوب فقه اسلامی که شامل چهار مرحله است (برای آگاهی از این مراحل رجوع کنید به همان ، ص 25)؛ تسهیل در حمل ونقل طلا برای تجارت بین المللی به وسیله شبکه ای از مؤسسات معیّن در سراسر جهان که شبیه به «تسویه در بانکداری » عمل می کند؛ برگزیدن دینارها و درهمهای ضرب شدة جدید به جای تمام پولهای کاغذی و مُلغی ' کردن تمام امتیازات پول کاغذی (همان ، ص 24).

2) بازگشت به استاندارد طلا. نظام پولی فلزی با حاکمیت استاندارد طلا، یکی دیگر از روشهای پیشنهادی برخی پژوهشگران مسلمان است ، زیرا از صدراسلام تا اوایل سدة چهاردهم ، پول جهان اسلام بوده است انتخاب این نظام باعث ثبات پایدار اقتصاد کلان در درازمدت می شود، برای مبارزه با بهره برتری دارد، و افزون بر اینها در محاسبه نصاب زکات نقدین از پول طلا استفاده می شود (احمد، ص 2).





3) ایجادنسبت ذخیرة صددرصد برای پول حکمی . در اقتصاد پولی بدون بهره ، کارایی نسبی پول حکمی را می توان با برقراری نسبت ذخیره ای برابر صددرصد در بانکها، افزایش داد ( رجوع کنید به جرحی ، ص 115).


منابع :
(1) برتولد اشپولر، تاریخ مغول در ایران : سیاست ، حکومت و فرهنگ دورة ایلخانان ، ترجمة محمود میرآفتاب ، تهران 1365 ش ؛
(2) ابراهیم بن محمد بیهقی ، المحاسن و المساوی ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم ، قاهره ?( 1380/1961 ) ؛
(3) عرفان توختییف ، سیاست پولی ـ مالی تیمور و خاندان او و سکه های آنها ، به کوشش بهمن اکبری ، قم 1377 ش ؛
(4) علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیرنظر محمد معین ، تهران 1325ـ1359 ش ؛
(5) جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلام ، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام ، تهران 1369 ش ؛
(6) برت فراگنر، «اوضاع اجتماعی و اقتصادی داخلی »، در تاریخ ایران : دورة تیموریان ، پژوهش از دانشگاه کمبریج ، ترجمة یعقوب آژند، تهران 1379 ش ؛


Imad-ad-Dean Ahmad, The Dinar: indispensibility of hard money to the Islamic monetary regime . (30 Oct. 1998). [On-line(. Available: www. minaret. org/ monetary/ htm;
The Columbia encyclopedia , 6th ed., New York 2000. )On-line(. Available: www. Bartleby. com, s.v. "fiat money";
EI 1 , s.v. "Dirham" (by E. V. Zambaur);
Haim Gerber, "The monetary system of the Ottoman empire", Journal of the economic & social history of the Orient , vol. XXV, pt. III (1992);
Mabid Ali Mohamad Mahmoud Jarhi, "The relative efficiency of interest-free monetary economics: the fiat money case", in Studies in Islamic economics , ed. Khurshid Ahmed, Leicester, U.K. 1980;
Ronald A. Messier, "Quantitative analysis of Almoravid Dinars", Journal of the economic & social history of the Orient , vol. XXIII, pts. I & II (1990);
Roger LeRoy Miller & Robert W. Pulsinelli, Modern money and banking , New York 1985;
Victor E. Morgan, A history of money , Middlesex, Eng., 1969;
The New Palgrave dictionary of money & finance , ed. Peter Newman, Murry Milgrate, and John Eatwell, London 1992, s.vv. "bimetallism" (by Michael D. Bordo), "fiat money" (by David Laidler), "gold standard" (by Marcello de Cecco), "gold standard: theory" (by Michael D. Bordo);
Umar Ibrahim Vadillo, The return of the gold Dinar , Scotland. )On-line].

Available: www. murabitum. org/programme/ retgold/ htm/. [11 Oct. 2000].

/ سیدحسین میرجلیلی /

ج ) احکام فقهی . در متون اسلامی و از جمله درمنابع فقهی ، با واژه هایی چون ثمن ، درهم ، دینار، ذهب ، فضّه ، نقد و جز اینها به مفهوم پول اشاره شده است . در قرآن علاوه بر برخی از این تعابیر، واژة «وَرِق » هم به معنای نقره آمده است ( رجوع کنید به طبرسی ، ذیل «کهف : 19»؛
نیز رجوع کنید به زمخشری ، ذیل همان آیه ؛
ابن فارس ؛
فراهیدی ؛
طریحی ؛
ذیل «ورق »؛
همچنین برای واژه های دیگر در قرآن رجوع کنید به عبدالباقی ، ذیل «ذهب »، «فضّه »، «دینار»، «درهم » و «بضاعة »). در احادیث نیز از دینار و درهم بسیار سخن رفته است ، از جمله در احادیث مربوط به زکات (برای نمونه رجوع کنید به حرّعاملی ، ج 6، ص 92ـ 118) و روایاتی که از فواید درهم و دینار یاد کرده یا آن را موجب هلاکت اقوام پیشین دانسته اند ( رجوع کنید به مجلسی ، ج 93، ص 15، ش 30؛
کلینی ، ج 2، ص 270، 316).

به طور کلی در این بحث پول را می توان به پنج قسم تقسیم کرد: 1) پول طلا و نقره ؛
2) پول کاغذی جانشین ؛
3) پول کاغذی با تعهد؛
4) پول کاغذی بدون تعهد؛
5) پول تحریری یا پول بانکی (نیز رجوع کنید به بخش اول مقاله ).

نوع اول با نام درهم و دینار در منابع حدیثی و فقهی به صورت گسترده آمده است ، زیرا این دو در قرنهای متمادی از صدراسلام تا اوایل قرن چهاردهم در میان مسلمانان رایج بوده اند. نوع دوم جایگزین مقداری از طلا یا نقرة موجود در خزانة صادرکنندة پول است . نوع سوم نشان دهندة تعهد دستگاه صادرکنندة پول مبنی بر تبدیل به طلا به هنگام تقاضاست . پولهای نوع دوم و سوم در یک مقطع تاریخی محدود رواج داشته اند، ازینرو در منابع فقهی کمتر مطرح شده اند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به صدر، ص 149ـ 151). نوع چهارم ، اسکناسهای امروزی است . ویژگی مهم اسکناس این است که ارزش مبادله ای آن به پشتوانة طلا یا نقره یا ارز خارجی بستگی ندارد. بر این اساس ، معامله با خود آنها صورت می گیرد و تبدیل پذیری آنها به طلا یا نقره مطرح نیست . علاوه بر این ، اسکناس و اصولاً پول کاغذی ، و حتی مسکوکات متداول از غیر طلا و نقره ، صرفاً دارای ارزش مبادله ای است و به خودی خود استفاده ای ندارد. این ویژگیها و اوصاف دیگر اسکناس ماهیت ویژه ای از این نوع پول ساخته است (یوسفی ، 1377ش ب ، ص 46). پول تحریری نیز پولی است که نزد بانکها سپرده گذاری می شود و به صاحب آن اعتبار می بخشد و بدون رد و بدل شدن پول کاغذی یا مسکوک نقل وانتقال می یابد ( رجوع کنید به یوسفی ، 1377ش ب ، ص 51ـ62؛
همو، 1377ش الف ، ص 115ـ 118). دو نوع اخیر که امروزه رایج اند، موجب طرح برخی مسائل جدید فقهی شده اند و به نظر برخی محققان ، پدیده ای مستحدث و جدید به شمار می روند ( رجوع کنید به همو، 1377ش ب ، ص 179).

نخستین بحث در بارة پول رایج امروزی ، ماهیت آن از نظر فقهی است که آیا مال است یا چیز دیگری از قبیل سند اعتباری ، حواله یا حوالة انبار؟ برخی با این استدلال که اسکناس به خودی خود مال نیست ، بلکه حاکی از وجود مال در جامعه است ، آن را سندی اعتباری دانسته اند که نیاز به پشتوانة صد در صد ندارد (توتونچیان ، ص 15،20). برخی نیز آن را حواله ای بر ذمّة دولت یا بانک مرکزی می دانند که آنها را مدیون صاحب حواله می نماید (قرضاوی ، ج 1، ص 273؛
زحیلی ، ج 2، ص 772). بعضی آن را از قبیل حوالة انبار شمرده اند که در هر انباری به ازای آن مقداری کالا تحویل می دهند (بهشتی ، ص 93، پانویس 1). برخی نیز آن را رسید و مدرک بدهی دولت یا بانک مرکزی به مردم می دانند ( رجوع کنید به داوودی و دیگران ، ص 20). با اینهمه بیشتر فقیهانی که دربارة ماهیت پول بحث کرده اند، در مال بودن آن تردید نکرده اند که از این میان عده ای بدون ذکر دلیل به این موضوع تصریح کرده اند (امام خمینی ، ج 2، ص 613، مسئلة 5) و عده ای نیز دلیل نظر خود را بیان نموده اند: برخی از اینان پولهای امروزی را از آن جهت که حکومت به آنها اعتبار بخشیده است ، مال می دانند (خوئی ، «ملحقات رساله آیت اللّه خوئی »، ص 716؛
رهنمون ، ش 6، ص 108؛
موسوی بجنوردی ، 1373ش ، ص 60؛
همو، 1375ش ، ص 40؛
تجلیل ، ص 9؛
مرتضوی لنگرودی ، 1376ش الف ، ص 36؛
یوسفی ، 1377ش ب ، ص 152). شماری دیگر، از آنرو که عرف عمومی پول را مال می دانند، آن را مال دانسته اند (مطهّری ، ص 177؛
هاشمی شاهرودی ، ص 59؛
صالحی مازندرانی ، ص 42). برخی ، هم دولت و هم جامعه را در مال بودن پول دخیل دانسته اند (عبداللهی ، ص 291).

تعدادی از این فقها، با ذکر ادله ای نظریة حواله بودن پول را صحیح ندانسته اند، از جمله اینکه در پرداخت پول ، شخص معیّنی «مُحال علیه » (کسی که حواله بر ذمّة اوست ) در نظر گرفته نمی شود و همچنین با از بین رفتن یا مفقود شدن پول برای صاحب آن حقی باقی نمی ماند، ولی در حواله چنین نیست . به طور کلی ، از آنجا که امروزه پول با پشتوانة طلا یا نقره ارتباطی ندارد و مردم هم در معاملات خود به پشتوانة آن هیچگونه توجّهی ندارند، نظریة حواله بودن و سند بودن پول پذیرفته نشده است . به نظر برخی محققان ، با اینکه پول از منظر اقتصاد خُرد مال به شمار می آید، از منظر اقتصاد کلان نوعی رسید بدهی دولت است ( رجوع کنید به آصفی ، ص 19ـ20؛
مرتضوی لنگرودی ، 1376ش الف ، ص 36ـ 37؛
یوسفی ، 1377ش ب ، ص 164ـ 165، 213). با اینهمه ، حتی اگر مال بودن پول پذیرفته شود، پولهای امروزی ویژگیهایی دارند که موجب تفاوتهای اساسی میان آنها و اموال دیگر شده است ، از جمله اینکه پول صرفاً ارزش مبادله ای دارد نه ارزش مصرفی ، مطلوب بودن آن عارضی است و معیار سنجش ارزش سایر اموال است ( رجوع کنید به یوسفی ، 1377ش ب ، ص 186ـ190؛
موسوی بجنوردی ، 1375ش ، ص 39ـ40؛
شمس ، ص 32).

یکی از مسائل مهم فقهی دربارة پول اعتباری ، این است که آیا مالی مِثْلی است یا قیمی . نظر مشهور فقها درمورد پولهای اعتباری ای که ارزش و قدرت خرید آنها در طول زمان عرفاً ثابت می ماند، آن است که مانند پولهای طلا ونقره ، مالی مثلی به شمار می آیند، ولی در مورد پولهایی که ارزش و قدرت خرید آنها براثر تورّم به مرور زمان کاهش بسیار می یابد، آرای فقهی مختلفی پدید آمده است . برخی از فقهای امامی برآن اند که اساساً این تقسیم بندی در فقه ویژة اموال حقیقی است و شامل پول ــ که مالی اعتباری است ــ نمی گردد (تجلیل ، ص 10؛
موسوی بجنوردی ، 1375ش ، ص 40). بسیاری از فقها به طورکلی پول را مالی مثلی می دانند. برخی از اینان گفته اند که حتی با کاهش ارزش و قدرت خرید آن ، بدهکار، ضامن مِثلِ پول است و همان مبلغی را که مدیون بوده باید پرداخت نماید؛
به تعبیر دیگر، کاهش ارزش پول ، ضَمان ندارد (امام خمینی ، ج 1، ص 543، مسئلة 14؛
فاضل موحدی لنکرانی ، ص 322ـ324، سؤال 1174، 1178، 1184؛
رهنمون ، ش 6، ص 90).

برای اثبات عدم ضمان ، علاوه بر احادیث و فتاوای فقها، به ادلّة دیگری نیز استناد شده است ، از جمله اینکه عدم نفع ، مشمول ضمان نیست یا اینکه با توجه به شرط معلوم بودن قیمت کالا (ثمن ) در صحت معاملات ، پذیرش ضمانِ کاهشِ ارزش پول ، موجب مجهول شدن قیمت در معاملات مدت دار (مؤجّل ) می شود یا اینکه تنها اوصاف ذاتی مقوّم مِثلیّت اشیا هستند و قدرت خرید از اوصاف نسبی است (تجلیل ، ص 11؛
مرعشی ، ص 32ـ 35؛
شمس ، ص 32ـ33؛
یوسفی ، 1377ش ب ، ص 167ـ169؛
داوودی و دیگران ، ص 76ـ80؛
شبیر، ص 159). انجمن علمی بانک توسعة اسلامی که با شرکت تعدادی از فقهای اهل سنّت از 27 شعبان تا اول رمضان 1407/25ـ 28 آوریل 1987 در جَدّه تشکیل شد، بیانیه ای صادر کرد که مطابق بندهای 3 و 7 آن ، پیوند زدن دُیون به سطح نرخها جایز نیست و کاهش یا افزایش ارزش پولهای کاغذی در میزانِ التزامِ متعهد تأثیری ندارد، مگر آنکه کاهش به حدّی برسد که پول ، مالیت و ارزش خود را از دست بدهد (رفیق المصری ، ص 83ـ84). براساس این نظریه ، لازم نیست مدیون ، به استناد کاهش ارزش پول ، مبلغی بیش از دیْن بپردازد و اگر دین او ناشی از قرض باشد، پرداختن مبلغ بیشتر غیرمجاز و در حکم رباست .

شماری از فقها با آنکه به مِثلی بودنِ پول قایلند، از آنرو که قدرت خرید و ارزش تبادلی پول را در مثلیت دخیل می دانند، ضمان کاهش ارزش پول را پذیرفته اند. البته برخی از آنان ضمان را تنها در صورتی پذیرفته اند که کاهشِ ارزش ، چشمگیر باشد ( رجوع کنید به همو، 1377ش ب ، ص 166ـ 167 به نقل از محمدباقر صدر؛
هاشمی شاهرودی ، ص 73؛
مرتضوی لنگرودی ، 1376ش الف ، ص 38ـ40؛
صالحی مازندرانی ، ص 45ـ47). برخی فقها مدیون را ضامن کاهش ارزش پول نمی دانند، ولی چنانچه طلبکار ضمان کاهش ارزش را شرط کرده باشد، چنین شرطی را نافذ دانسته اند، زیرا در این صورت در واقع ارزش و مالیت پول برعهدة وی خواهد بود ( رجوع کنید به سبحانی ، در مجلة رهنمون ، ش 6، ص 91ـ93؛
مرعشی ، ص 35ـ36؛
صالحی مازندرانی ، ص 47).

برخی فقهای دیگر اصولاً پول را مالی قیمی دانسته قایل به ضمان مذکور شده اند. مطابق این دیدگاه ، آنچه برعهدة مدیون است ، توان خرید و مال بودن پول است نه میزان آن ؛
بنابراین چنانچه عقلا براین باور باشند که ارزش پول در این فاصلة زمانی کاهش یافته است ، استیفای دِین تنها درصورتی حاصل می گردد که مال بودن پول درنظر گرفته شود، پس این افزایش میزان پول به هنگام ادای دین ، مصداق ربای قرضی نیست . ضمان مزبور، هم در عوامل اختیاری کاهش ارزش پول نافذ است هم در عوامل غیر اختیاری ؛
همچنین دیون مختلف از قبیل مهریه ، قرض و خمس از این نظر باهم تفاوتی ندارند ( رجوع کنید به شبیر، ص 157ـ 158؛
معرفت ، 1375ش ، ص 14ـ 18؛
آصفی ، ص 23ـ 28؛
موسوی بجنوردی ، 1375ش ، ص 40ـ42؛
رهنمون ، ش 6، ص 104، 110ـ111). به عقیدة برخی صاحب نظران حتی چنانچه پول ، مالی مثلی شمرده شود، درصورت بالابودن نرخ تورّم در فاصلة زمانی میان ایجاد و استیفای دین از مصادیق تعذّر ادای مثل خواهد بود، زیرا در عرف و نزد عقلا تغییر ارزش پول مورد توجه قرار می گیرد. در نتیجه ، با تعذّر مِثلی باید قیمت و ارزش پول محاسبه شود ( رجوع کنید به یوسفی ، 1377ش ب ، ص 177ـ 178؛
همو، 1377ش الف ، ص 118ـ 119). این نظریه نیز مطرح شده که پول ، چه کاغذی چه تحریری ، پدیده ای جدید

و بی سابقه است ، ماهیتی ویژه دارد و تفاوتهای آن با سایر

اموال آنچنان اساسی است که تقسیم بندی مزبور دربارة

آن اعمال شدنی نیست ( رجوع کنید به همو، 1377 ش ب ، ص 178ـ183؛
همو، 1377ش الف ، ص 119ـ122). نظریات مذکور آثار فقهی دیگری دارد که برخی فقها دربارة آن بحث کرده اند، از جمله دربارة چگونگی تعلّق خمس ( رجوع کنید به «احکام فقهی پول : گفتگو با یکی از اساتید حوزه »، ص 51 ـ52؛
خمس * ).

از جمله مسائل مستحدث دربارة پول ، که فقها بحث کرده اند، خرید و فروش پول است . البته بحث دربارة خرید و فروش پولِ طلا ونقره (دینار و درهم ) با عنوان بیع صَرف در منابع فقهی سابقه ای طولانی دارد (برای مباحث تفصیلی رجوع کنید به صَرف * ). اما از دیدگاه فقهای معاصر احکام صَرف بر پولهای جدید جاری نیست ؛
بنابراین مثلاً در خرید و فروشِ اسکناس ، قبض ، شرطِ صحّتِ معامله نیست (امام خمینی ، ج 1، ص 539 ـ 540، مسئلة 3؛
خوئی ، منهاج الصالحین ، ج 2، ص 55، مسئلة 226؛
صدر، ص 152؛
حکیم ، ص 77، مسئلة 4). با اینکه در اصل صحت خریدوفروش اسکناس کمتر تردید شده است ، معدودی از فقها بیع پول رایج یک کشور را با پول همان کشور صحیح نمی دانند (تجلیل ، ص 12) ولی بیشتر آنان خرید و فروش پول را، چنانچه دارای غرضی عقلایی باشد، حتی با تفاضل بها، صحیح می دانند، مانند معاملة پولِ خرد با پول درشت یا پول کهنه با پول نو. به گفتة فقها چون پول از موارد مکیل و موزون نیست و از معدودات به شمار می رود، ربای غیرقرضی در آن جاری نیست . البته برخی تصریح کرده اند که بیع مزبور نباید صوری و به قصد قرض باشد و برای فرار از ربا صورت گیرد بعضی فقها نیز در برخی صور شرایط خاصی را مطرح ساخته اند (حکیم ، ص 75، مسئلة 17؛
امام خمینی ، ج 2، ص 613ـ614، مسئلة 6؛
خوئی ، منهاج الصالحین ، ج 2، ص 54، مسئلة 22؛
همو، «ملحقات رساله آیت اللّه خوئی »، ص 715، مسئلة 16، ص 717، مسئلة 19؛
سیستانی ، ص 753؛
موسوی بجنوردی ، 1375ش ، ص 42؛
مرتضوی لنگرودی ، 1376ش الف ، ص 39ـ 40؛
صالحی مازندرانی ، ص 44ـ45؛
برای مسایل مربوط به ربا رجوع کنید به ربا * ).

برطبق نظر مشهور فقهای شیعه ، زکات به پول اعتباری تعلق نمی گیرد، زیرا براساس احادیث ، تنها پول طلا و نقره مشمول زکات است نه طلا و نقره ای که پول نیست و نه پولی که طلا و نقره نیست (امام خمینی ، ج 2، ص 614، مسئلة 7؛
خوئی ، منهاج الصالحین ، ج 2، ص 55، مسئلة 226؛
حکیم ، ص 77، مسئلة 4؛
مرتضوی لنگرودی ، 1376ش ب ، ص 6، 8؛
دربارة نظر مخالف در شیعه رجوع کنید به معرفت ، 1376ش ، ص 20ـ21). ولی بیشتر فقهای اهل سنّت ، جز حنبلیان ، پول اعتباری را مشمول زکات می دانند. البته شماری از فقهای شافعی فتوا داده اند که تنها با گذشت یک سال از نگهداری آن و دریافت کردن طلا یا نقره برابر ارزش آن ، حکم زکات جاری می شود. همچنین برخی مفتیان مالکی زکات «اوراقی را که مهر سلطان برآن است و مانند درهم و دینار با آن معامله می شود» واجب نمی دانند ( رجوع کنید به زحیلی ، ج 2، ص 772؛
قرضاوی ، ج 1، ص 271). در بندِ نخستِ بیانیة انجمن علمی بانک توسعة اسلامی ، پولهای کاغذی ــ در صورت تحقق شرایط وجوب زکات مانند رسیدن به حد نصاب و گذشتن یک سال ــ مشمول حکم زکات دانسته شده است (رفیق المصری ، ص 83). مستند این رأی آن است که این پولها همان اعتبار و کارآیی پولهای طلا ونقره را دارند، وسیلة مبادله و مقیاس ارزش اند و موجب انتفاع دارندة آنها به شمار می آیند و نمی توان آنها را بر دیون قیاس نمود ( رجوع کنید به قرضاوی ، ج 1، ص 276؛
زحیلی ، ج 2، ص 772ـ773؛
مودودی ، ص 22، 24).


منابع :
(7) محمدمهدی آصفی ، «احکام فقهی پول : مصاحبه با استاد حاج شیخ محمدمهدی آصفی »، فقه اهل بیت ، سال 2، ش 7 (پاییز 1375)؛
(8) ابن فارس ، معجم مقاییس اللّغة ، چاپ عبدالسلام محمدهارون ، قم 1404؛
(9) «احکام فقهی پول : گفتگو با یکی از اساتید حوزه »، فقه اهل بیت ، سال 3، ش 9 (بهار 1376)؛
(10) محمد بهشتی ، ربا در اسلام ، تهران 1369ش ؛
(11) ابوطالب تجلیل ، «احکام فقهی پول : مصاحبه با استاد حاج شیخ ابوطالب تجلیل »، فقه اهل بیت ، سال 2، ش 7 (پاییز 1375)؛
(12) ایرج توتونچیان ، «نگاهی به پول و وظایف آن در اقتصاد اسلامی »، در مجموعه مقالات فارسی اولین مجمع بررسیهای اقتصاد اسلامی ، زیرنظر محمد واعظ زاده خراسانی ، مشهد 1370ش ؛
(13) محمدبن حسن حرّ عاملی ، وسائل الشّیعة الی تحصیل مسائل الشریعة ، چاپ عبدالرحیم ربانی شیرازی ، بیروت 1403/1983؛
(14) محسن حکیم ، منهاج الصالحین : قسم المعاملات ، چاپ محمدباقر صدر، بیروت 1400/1980؛
روح الله خمینی ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، تحریر

(15) الوسیلة ، قم 1366ش ؛
(16) ابوالقاسم خوئی ، «ملحقات رساله آیت اللّه خوئی »، در توضیح المسائل مراجع : مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظّم تقلید ، گردآوری محمدحسن بنی هاشمی خمینی ، ج 2، قم 1378ش ؛
(17) همو، منهاج الصالحین ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(18) پرویز داوودی ، حسن نظری و حسین میرجلیلی ، پول در اقتصاد اسلامی ، ( تهیه شده برای ) دفتر همکاری حوزه و دانشگاه ، تهران : سمت ، 1374ش ؛
(19) یونس رفیق المصری ، الاسلام و النقود ، جده 1410/1990؛
رهنمون ، ش 6

(20) (پاییز 1372)؛
(21) وهبه مصطفی زحیلی ، الفقه الاسلامی و ادلّته ، دمشق 1409/1989؛
(22) محمودبن عمر زمخشری ، الکشّاف عن حقائق غوامض التّنزیل ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(23) علی سیستانی ، «ملحقات رسالة آیت اللّه سیستانی »، در توضیح المسائل مراجع : مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظّم تقلید ، ج 2، قم 1378ش ؛
(24) محمدعثمان شبیر، العاملات المالیة المعاصرة فی الفقه الاسلامی ، عمان 1418/1998؛
(25) حسین شمس ، «احکام فقهی پول : گفتگو با آیة الله سیدحسین شمس »، فقه اهل بیت ، سال 3، ش 9 (بهار 1376)؛
(26) اسماعیل صالحی مازندرانی ، «احکام فقهی پول : مصاحبه با آیت الله صالحی مازندرانی »، فقه اهل بیت ، سال 3، ش 9 (بهار 1376)؛
(27) محمدباقر صدر، البنک اللاّ ربویّ فی الاسلام ، بیروت 1403/1983؛
(28) فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی ، بیروت 1408/1988؛
(29) فخرالدین بن محمد طریحی ، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی ، تهران 1362ش ؛
(30) محمدفؤاد عبدالباقی ، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم ، قاهره 1364؛
(31) محمود عبداللهی ، مبانی فقهی اقتصاد اسلامی ، قم 1371ش ؛
محمدفاضل موحدی

(32) لنکرانی ، جامع المسائل : منتخبی از برخی استفتاءات ، قم 1375ش ؛


(33) خلیل بن احمد فراهیدی ، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی ، قم 1409؛
(34) یوسف قرضاوی ، فقه الزکاة ، بیروت 1413/1993؛


(35) محمدبن یعقوب کلینی ، الکافی ، چاپ علی اکبر غفاری ، بیروت 1401؛
(36) محمدباقربن محمدتقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت 1403/1983؛
(37) محمدحسن مرتضوی لنگرودی ، «احکام فقهی پول : مصاحبه با آیة الله مرتضوی لنگرودی »، فقه اهل بیت ، سال 3، ش 9 (بهار 1376 الف )؛
(38) همو، «مسائل مستحدثه زکات : ( مصاحبه با ) آیة الله سیدمرتضوی »، فقه اهل بیت ، سال 3، ش 10 (تابستان 1376 ب )؛
(39) محمدحسن مرعشی ، «احکام فقهی پول : مصاحبه با استاد سیّدمحمّدحسن مرعشی »، فقه اهل بیت ، سال 2، ش 7 (پاییز 1375)؛
(40) مرتضی مطهری ، ربا، بانک ـ بیمه ، تهران 1364ش ؛
(41) محمدهادی معرفت ، «احکام فقهی پول : مصاحبه با استاد حاج شیخ محمدهادی معرفت »، فقه اهل بیت ، سال 2، ش 7 (پاییز 1375)؛
(42) همو، «مسائل مستحدثة زکات : مصاحبه با محمّدهادی معرفت »، فقه اهل بیت ، سال 3، ش 10 (تابستان 1376)؛
(43) ابوالاعلی مودودی ، فتاوی الزکاة ، جده 1405/1985؛
(44) محمدموسوی بجنوردی ، «احکام فقهی پول : مصاحبه با استاد سیّدمحمّد موسوی بجنوردی »، فقه اهل بیت ، سال 2، ش 7 (پاییز 1375)؛
(45) همو، «دورالاوراق المالیة فی الشریعة الاسلامیة »، رهنمون ، ش 7 ( 1373ش ) ؛
(46) محمود هاشمی شاهرودی ، «احکام فقهی کاهش ارزش پول »، فقه اهل بیت ، سال 1، ش 2 (تابستان 1374)؛
(47) احمدعلی یوسفی ، «پول امروز، مثلی یا قیمی یا ماهیت سوّم ؟»، فقه اهل بیت ، سال 4، ش 14 (تابستان 1377 الف )؛
(48) همو، ماهیت پول و راهبردهای فقهی و اقتصادی آن ، تهران 1377ش ب .

/ غلامرضا مصباحی /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2876
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست