responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2829

 

پنجره ، دریچه و شکافی بر دیوار و گاه سقف ساختمان ، برای تهویه و تأمین نور.

ویژگیهای پنجره ، از جمله شکل و اندازة آن ، و نحوة کاربردش ، بسته به شرایط اقلیمی و وضع فرهنگی هر منطقه متفاوت بوده است . واژة پنجره از Panjara سانسکریت به معنای قفس (مونیر ـ ویلیامز ، ص 575) گرفته شده و در اردو به صورت Pinjra به همین معنا آمده است (شهریار نقوی ، ذیل «پنجرا»). این واژه به معنای دریچة مشبک احتمالاً از قرن چهارم به بعد وارد زبان فارسی شده است (دهخدا، ذیل واژه ؛ برهان ، ذیل «پنجر») و ظاهراً بعدها معنایی عام یافته و به هر نوع دریچه اعم از مشبک و غیرمشبک و با هر نوع جنس اطلاق شده است . در دورة زندیه و قاجاریه ، پنجره به معنای دریچه های مشبک فلزی به کار رفته است . واژة روزن ، از روچن پهلوی به معنای سوراخی که از آن نور و هوا داخل اتاق می شود، پیش از پنجره در زبان فارسی رایج بوده (دهخدا، ذیل «روزن ») و احتمالاً به دریچه های غیرمشبک اطلاق می شده است . در دوره های بعد انواع خاصی از پنجره ها را به این نام خوانده اند ( رجوع کنید به ادامة مقاله ). واژة اُرسی نیز به نوعی پنجرة چوبی رایج در دورة زندیه و قاجاریه اطلاق می شود ( رجوع کنید به سطور بعد). همچنین واژه هایی چون پاچنگ (دهخدا، ذیل همین واژه ؛ پیرنیا، ص 317)، دارْاَفزین (پنجره هایی با صفحة مشبک چوبی ) فَخْرومَدْیَن (پنجره هایی با صفحة مشبک آجری ) در دورة زندیه و قاجاریه آمده است (عطارزاده ، ص 40).

در معماری اوایل دورة اسلامی کاربرد پنجره اندک و معمولترین نوع آن ــ در سرزمینهای عربی ــ کُوّه بود. کوّه دریچه ای کوچک و باریک بود که غالباً نزدیک سقف ساخته می شد (د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل «دار»؛ غالب ، ذیل «کوَّ»). ظاهراً رعایت حریم خصوصی دیگران ، از دلایل کاربرد اندک پنجره در معماری اسلامی بوده است . بنابر روایتی ، اتاق خارجة بن حُذافه در فسطاط پنجره هایی به سوی کوچه داشت و هنگامی که خبر آن به عمر رسید، ناظری فرستاد تا در صورت اشراف به بیرون آنها را خراب کنند (ابن دقماق ، قسم 1، ص 6). واژة کوّه نیز مانند روزن در زبان فارسی معنایی خاص یافته و امروزه تنها به پنجره هایی گفته می شود که بیشتر در مأذنه ها تعبیه می شود (شهابی ، ذیل «کوّه »). واژه های نافذه ، قَمَریه ، قَنْدَلیه ( رجوع کنید به سطور بعد) و مشربیه * نیز برای انواع مختلف پنجره در دوره های بعد و در سرزمینهای عربی به کار رفته است .

پنجره در قلعه ها، قصرها، مساجد و بناهای عمومی برای گسترش زاویة دید از سمت خارج گشاد و بزرگ ، و برای ممانعت از تابش مستقیم نور خورشید از داخل تنگ و کوچک ساخته می شد، چنانکه در قصر الزهراء (ح قرن چهارم ) عرض برخی از پنجره های قصر از داخل نیم متر و از خارج دو برابر بود (غالب ، ذیل «نافذه »). پنجرة باروهای قلاع و دژها که به مزغَل شهرت داشت ، از خارج تنگ و از داخل گشاد ساخته می شد (رزق ، ذیل «نافذه »؛ نیز رجوع کنید به قلعه * ). پیداست که احداث این نوع پنجره ها تنها در دیوارهای ضخیم ممکن بود.

دربارة کاربرد شیشه در پنجره اطلاعات اندکی وجود دارد.



سابقة صنعت شیشه سازی در مصر و بین النهرین و سوریه به پیش از اسلام بازمی گردد (حسن و هیل ، ص 204)، ازینرو احتمالاً از دورانهای قدیم شیشه در ساخت پنجره به کار گرفته می شده است . افزون بر این ، گمان می رود که بنای قبة الصخره * (تاریخ احداث : 72) دارای پنجره های مشبکی از مرمر با شیشه های رنگین بوده است . مسجد جامع دمشق (96ـ97) نیز شماری پنجرة شیشه ای مشبک و رنگارنگ داشت که هنگام تابش خورشید، نور ملایمی را به داخل عبور می داد (پاپادوپولو، ص 39، 225). در بنای کاخ بلکوارا (نیمة نخست سدة سوم ) پنجره ها دارای شیشه های بزرگ به رنگهای اخرایی روشن و تیره و آبی و سبز تیره بود که با قابهای دایره ای تزیین شده بود ( رجوع کنید به بُلکوارا * ). برخی بر این باورند که ساخت پنجره های شیشه ای در مصر و سوریه از قرن هفتم به بعد رواج یافته است ( هنر اسلامی ، ص 196). با وجود این ، شواهد حاکی از آن است که در قرن ششم مسلمانان کاربرد شیشه را در پنجره ، در صِقِلیه متداول ساختند (مظاهری ، ص 375). بر روی تکه شیشه ای که از پنجره ای متعلق به اندکی پیش از هجوم مغول به جای مانده است ، آثار طلاکاری و نقاشی دیده می شود (لم ، ص 15، و تصویر ش 45). از دورة تیموریان نیز تکه هایی از شیشة نازک و رنگین به دست آمده است که کاربرد وسیع شیشه را در پنجره های مشبک گچی نشان می دهد (ویلبر و گلمبک ، ص 188؛ نیز رجوع کنید به شیشه / شیشه گری * ).

در معماری دورة امویان که از معماری یونانی و روم شرقی متأثر بوده است ، با پنجره های مشبک در مساجد بزرگ روبرو می شویم (پاپادوپولو، ص 15) و پنجره از این دوره به بعد است که جنبة کاربردی ـ تزیینی پیدا می کند، چنانکه قبة الصخره دارای پنجره های داخلی و بیرونی با فاصلة حدود 30ر1 متر، نزدیک به سقف و با صفحات مشبکی از مرمر، شیشه های رنگین و تزیینات فراوان بوده است (همان ، ص 39؛ کرسول ، ص 38). مسجد جامع دمشق نیز دارای پنجره هایی در دیوار و گردنة گنبد است که با شبکه هایی از طرحهای هندسی و گیاهی سنگی و گچی پوشیده شده اند (پاپادوپولو، ص 225؛ هیلن برند، ص 121). همچنین مسجدجامع قرطبه (161 ـ 169) دارای گنبدی مشبک برای تأمین روشنایی فضای مسجد است (هیلن برند، ص 123ـ124).

در مسجد سامرا که در 232 در دورة عباسیان ساخته شده است ، 24 پنجره در قسمت بالای دیوار قبله در زیر اِفْریز و نزدیک به سقف بنا وجود دارد. نمای خارجی این پنجره ها به صورت دریچة مستطیل باریک و تنگ است که در داخل به ابعاد بزرگتر ختم می شود. این پنجره ها با قوسهای دندانه ای دالبری ، که قاب مستطیل شکلی دور تا دور آنها را فرا گرفته است ، تزیین شده اند (عمید، ص 140 ـ 142). دیوارهای خارجی مسجد ابن طولون در قاهره (263ـ265) هم با طاقنماهای مدور پنجره دار تقسیم بندی شده است . در تزیینات گچی دیوارها، هلالها و پنجره های این مسجد از روش قالبگیری و برش مایل در کنده کاری چوب و تکرار یک طرح استفاده شده است (کونل ، ص 32ـ33).

در معماری مصر دورة فاطمی پنجره های معروف به قمریّه و قندلیه اهمیت ویژه ای دارد. این پنجره ها پوششهایی از سنگ یا گچ مشبک یا چوب خراطی شده با شیشه های رنگین دارند. پنجره های قندلیه به دو صورت بنا می شد: در پنجره های قندلیة ساده ، یک جفت پنجرة مستطیلی با دو آستانة مستوی یا قوسی ، به نام پنجره های دوقلو، در کنارهم ساخته می شدودربالای هریک پنجره ای دایره یا بیضی شکل ، به نام قمریّه ، تعبیه می گردید؛ در پنجره های قندلیة مرکب بیش از دو پنجره ، با قوس یا بدون قوس ، در کنار هم ساخته می شد و در بالای آنها پنجره های دایره ای یا بیضی در دو ردیف ، در ردیف پایین دو پنجره و در ردیف بالا یک یا چند پنجره ، قرار می گرفت . غالباً قمریّه های منفردِ دایره ای شکل ، در دیوار قبله و بالای محراب تعبیه می شد (رزق ، همانجا). نمونه ای از این نوع پنجره ها را می توان در دیوارهای مسجد الازهر (کونل ، تصویر ش 20) و مسجد سلطان حسن (بورکهارت ، تصویر ش 127، 132) مشاهده کرد.

اصطلاح پنجرة قمریّه دردورة ممالیک برپنجره هایی دلالت می کرد که با پوششهایی مشبک از گچ ، سنگ یا چوب خراطی شده پوشانده می شد که دراین صورت گاه

به آن قمریّة خرگاه نیز می گفتند. قمریّه نیمکره ای بود (رزق ، همانجا). در این دوره ، در داخلِ سکنجها از پنجره های بیشتری استفاده می شد و قمریّه ها نیز تزیینات بیشتری یافت . پنجره های دوقلو یا سه قلو ساده ، بلند و دارای قوسی شکسته بود.

نمونة آن را می توان در نمای گنبد قلاوون (683) مشاهده

کرد. در این مسجد مصالح ساختمانی مختلف در قرنیز پنجره ها، شکل مضرس درهم فرورفتة زیبایی ایجاد می کند. قاب پنجره ها در این بنا اغلب نوک دار و با یک رف به هم پیوسته اند (همانجا؛ کونل ، ص 13 و تصویر ش 46؛ پاپادوپولو، ص 85). دریچة پشت پنجره ها در این دوره مانند منبر مسجد با قطعات حکاکی

شده از چوب یا عاج تزیین می شـده است (کونل ، ص 136).

نوعی پنجرة بیرون آمدة چوبی به نام مشربیه نیز در طبقه های فوقانی ساختمانهای مسکونی ، بویژه در مواردی که نمای ساختمان به سمت گذر عمومی بود، نصب می شد که تمام سطوح آن چوبی و غالباً بر کل پا(کنسول ) هایی چوبی متکی بود. از آنجا که در بیشتر موارد سطح بازشو این پنجره ها مشبک بود، افراد از داخل اتاق ، بدون آنکه دیده شوند، به بیرون اشراف داشتند (لوکک ، ص 121؛ رمون ، ص 64، 88).

در معماری عثمانی نورگیرهایی در گردنة گنبد بناها مشاهده می شود. این طرح در بنای مسجد اولوجامع ، تعداد زیادی از مساجد آناطولی و اولین مسجدی که در روم ایلی احداث گردیده استفاده شده است (کونل ، ص 226). سنان ــ که در 978 ـ 984 مسجد سلیمیه را در ادرنه بنا کرد ــ برای کاهش سنگینی گنبد، پنجره های زیادی در آن ساخت (همان ، ص 229). در این مسجد، هر ساقة گنبد دارای 32 پنجرة هلالی بسیار بلند است (پاپادوپولو، ص 80).

در معماری هند در دورة گورکانیان ، پنجره های برجسته بسیار دیده می شوند که یکی از بهترین نمونه های آن پنجره های عمارتی پنج طبقه به نام هوا محل در جیپور است که با ترکیبی خاص طراحی و ساخته شده و نمای بیرونی را بسیار جالب توجه کرده است . در این بنا، هریک از فضاهای رو به بیرون سه پنجره با سقفی منحنی شکل دارد که پنجرة میانی از دو پنجرة دیگر بزرگتر است (کخ ، ص 132).

از ایران باستان پنجره ای باقی نمانده است تا بتوان چگونگی

آن را دریافت . تنها می دانیم که به فرمان شاهان هخامنشی چوبهای سخت را از راههای دور می آوردند که به احتمال قوی به مصرف در و پنجره می رسیده است . افزون بر آن ، از زر و سیم و عاج و مصالح تزیینی دیگر نیز در آرایش پنجره استفاده می شده است (پیرنیا، ص 347). با توجه به برخی شواهد، چارچوب پنجره های به کار رفته در بنای تخت جمشید از تخته سنگهای یکپارچه تراشیده شده بوده است (پوپ ، ص 33). در قسمتی دیگر از این بنا، آثاری دیده می شود که حاکی از وجود نورگیرهای سقفی است (پیرنیا، ص 316ـ317).

در ایران پس از اسلام در تمام دوره ها بناهایی متأثر از معماری ایرانی ساخته شده که در آنها پنجره های مشبک در دیوار، سقف و گنبدها به کار رفته است . از آن جمله می توان به نورگیرهای مسجد تاری خانه * (سدة دوم )، مقبرة الجایتو در دورة ایلخانان و پنجره های مشبک بقعة شیخ صفی الدین اردبیلی * اشاره کرد.

معمولترین نوع پنجره در معماری ایران ، پنجره های دو لته (دو لنگه ) یا چند لته بود که هر لتة آن غالباً روی یک پاشنه و یک میلة چوبی در بالا و پایین می چرخید. در پنجره های چند لنگه ، گاهی یک یا چند لنگه را به صورت ثابت و شماری از لنگه ها را به صورت بازشو می ساختند (سلطان زاده ، ص 21)، گونه ای از پنجره ها را نیز به صورت قدی و از سطح کف اتاق یا اندکی بالاتر می ساختند که به در ـ پنجره معروف اند. بسیاری از پنجره های اتاقهای اصلی را به این صورت می ساختند تا هنگامی که روی زمین می نشستند، بتوانند فضای بیرون را ببینند. برخی از این گونه در ـ پنجره ها درِ ورودی اتاق نیز بود. در نواحی کویری غالباً اندازه و نوع اتاقها را با تعداد در یا در ـ

پنجره های آنها (سه دری ، پنج دری و مانند آن ) مشخص می کردند (همان ، ص 21ـ22).

از انواع دیگر پنجره ، بیشتر در دوران زندیه و قاجاریه ، که از نظر هنری بسیار حائز اهمیت است ، نوعی پنجرة چوبی دو لنگه به نام اُرسی است . دربارة ریشة این واژه اختلاف نظر وجود دارد. به نوشتة پیرنیا (ص 355ـ356) اور به معنای بالاست و اُرسی یعنی پنجره هایی با لنگه های بازشو بالارونده . بنا به گفتة فره وشی (به نقل پیرنیا، همانجا) این کلمه از ارو یا اروس ( arus ) پهلوی گرفته شده و به معنای سفید و روشنایی است (قس دهخدا، ذیل همین واژه ، که ارسی را برگرفته از کلمة روس دانسته است ). لنگه های این پنجره به جای حرکت بر حول محور پاشنه ، در درون یک چارچوب به سمت بالا و پایین حرکت می کند. ارسی غیر از چارچوب به سه قسمتِ آستانه ، طبقة پایین یعنی لنگه های بازشونده ، و قسمت بالا که مخفی کنندة لنگه هاست تقسیم می شود. قسمت بالا به صورت دو جداره ساخته می شود تا هنگامی که لنگه ها بالا کشیده می شوند در میان جداره ها پنهان شده منظرة نامناسبی به اتاق ندهد. ارسیها معمولاً یکی از اضلاع چهارگانة اتاق را تشکیل می داد و از کف اتاق تا سقف ادامه پیدا می کرد. سطح پنجره های ارسی غالباً از شبکه های چوبی با نقشهای هندسی بسیار ظریف و زیبا به صورت گره سازی یا قواره بندی و با استفاده از قطعه های شیشة رنگی یا ساده ساخته می شد (همان ، ص 21 ـ 26؛ عطارزاده ، ص 33). بنجامین در وصف این نوع پنجره در سفرنامة خود (ص 59) می نویسد: ایرانیان به جای آنکه برای اتاقهای خود به شیوة غربی چندین پنجره بسازند، همه را یکجا جمع کرده یک پنجرة بزرگ یا در که از سقف تا کف اتاق می رسد برای اتاق در نظر می گیرند و این پنجرة بزرگ را با قابهای مختلف به سه یا چهار قسمت تقسیم می کنند و در هر قسمت با به کاربردن شیشه های رنگی کوچک ، نمای خارجی و داخلی زیبایی برای اتاق فراهم می آورند. ارسی در شهرهای مختلف نامهای گوناگونی دارد؛ برای نمونه در یزد به «درهای شکم پاره » و در قزوین به «درهای چند چشم » موسوم است . از جمله بناهای دارای ارسی می توان به ارگ کریمخانی ، خانة محتشم ، بنای دیوانخانه و باغ دولت آباد اشاره کرد (عطارزاده ، ص 34).

نوعی پنجره به نام روزن ( رجوع کنید به سطور پیشین ) نیز برای نورگیری یا تهویه غالباً در بالای درها و پنجره ها ساخته می شد. روزن که با چوب یا گچ یا سفال ساخته می شد، اغلب ثابت بود (پیرنیا، ص 352؛ سلطان زاده ، ص 26ـ27). روزن جنبة تزیینی نیز داشت و گاه دارای قوس هلالی و شکسته و گاه ساده و چهارگوش بود و طرحهای قواره بری با شیشه های رنگی در آن به کار می رفت . برای نمونه می توان به بالای درهای مدرسه و مسجد سپهسالار

و ورودی و نمای کاخ ابیض در تهران ، خانة قزوینیها و خانة امجد در سنندج اشاره کرد. در خانة زینت الملک در شیراز روزنها تنها جنبة تزیینی دارد و به صورت قطعة هلالی شکلی از لنگه های در سربرآورده و طرح معرق کاری با خطوط اسلیمی به صورت جالبی در بالای آنها به اجرا درآمده است . در خانة شیخ الاسلام اصفهان نیز روزن مستطیلی است (عطارزاده ، ص 129ـ130).

گاه به حفره های نورگیر ساده و بدون شبکة محافظ و پنجره های سقفی برخی از فضاها مانند راستة بازارها، آشپزخانه ها و درهای ورودی خانه ها نیز روزن می گفته اند (سلطان زاده ، همانجا). از انواع روزنها که غالباً بر روی پوششهای گنبدی شکل ، بویژه در حمامها و بازارها، تعبیه می شود جامخانه است . معمولاً بر روی حفره های سطوح سفالی جامخانه ها، شیشه نصب می کردند و هنگام گرما آن را برمی داشتند (همان ، ص 29؛ پیرنیا، ص 353).

گاه پیرامون پنجره ها برخی عناصر معماری مانند ستون (واقعی یا کاذب )، مهتابی ، جان پناه و رُخبام (سطحی نواری شکل در بالاترین قسمت دهانه ) قرار داشت . همچنین از انواع تزیینات ، مانند کاشیکاری و آجرکاری و گچبری ، در اطراف پنجره ها استفاده می شده است (سلطان زاده ، ص 190، 210، 214، 218، 222، 230، 246).

پس از دورة قاجار، تحت تأثیر معماری اروپایی ، ساختن برخی پنجره های نوین مانند پالادین (پنجره ای با سه دهانه ، دهانة میانی یا طاق قوسی و دو دهانة دیگر با طاقهای مسطح )، سنتوری (نوعی پنجرة مستطیلی که بالای آن با قوس و سطوح مثلثی شکل تزیین شده است ) و نیز پنجره بیرون آمده رواج یافت (همان ، ص 74، 76، 88).

امروزه ، پنجره ها از مصالحی مانند چوب و آهن و آلومینیوم ساخته می شوند و غالباً با لولا یا به صورت ریلی باز و بسته می گردند.


منابع :
(1) ابن دقماق ، کتاب الانتصار لواسطة عقدالامصار ، بولاق 1310/1893، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
(2) محمدحسین بن خلف برهان ، برهان قاطع ، چاپ محمد معین ، تهران 1361ش ؛
(3) سمیوئل گرین ویلر بنجامین ، ایران و ایرانیان : عصر ناصرالدین شاه ، ترجمة محمدحسین کردبچه ، تهران 1363ش ؛
(4) تیتوس بورکهارت ، هنر اسلامی : زبان و بیان ، ترجمة مسعود رجب نیا، تهران 1365ش ؛
(5) آلکساندر پاپادوپولو، معماری اسلامی ، ترجمة حشمت جزنی ، تهران 1368ش ؛
(6) آرتور اپهام پوپ ، معماری ایران ، ترجمة غلام حسین صدری افشار، ارومیه 1366ش ؛
(7) محمدکریم پیرنیا، آشنایی با معماری اسلامی ایران : ساختمانهای درون شهری و برون شهری ، تدوین غلامحسین معماریان ، تهران 1371ش ؛
(8) احمد یوسف حسن و دانالد ر. هیل ، تاریخ مصور تکنولوژی اسلامی ، ترجمة ناصر موفقیان ، تهران 1375ش ؛
(9) علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیرنظر محمد معین ، تهران 1325ـ1359ش ؛
(10) عاصم محمد رزق ، معجم مصطلحات العمارة و الفنون الاسلامیة ، ( قاهره ) 2000؛
(11) آندره رمون ، مقدمه ای بر شهرهای بزرگ عربی ـ اسلامی در قرنهای 10 تا 12 هجری ، ترجمة حسین سلطان زاده ، تهران 1370ش ؛
(12) حسین سلطان زاده ، پنجره های قدیمی تهران ، تهران 1375ش ؛
(13) قتیبه شهابی ، زخارف العمارة الاسلامیة فی دمشق ، دمشق 1996؛
(14) سید باحیدر شهریار نقوی ، فرهنگ اردو ـ فارسی ، لاهور 1993؛
(15) عبدالکریم عطارزاده ، «آرایه های چوبی در معماری اسلامی ایران : دوره های زندیه و قاجاریه »، پایان نامة کارشناسی ارشد باستان شناسی ، دانشکدة علوم انسانی ، دانشگاه تربیت مدرس ، 1374ش ؛
(16) طاهر مظفر عمید، العمارة العباسیة فی سامراء فی عهدی المعتصم و المتوکل ، بغداد 1396/1976؛
(17) عبدالرحیم غالب ، موسوعة العمارة الاسلامیة ، بیروت 1408/1988؛
(18) اباکخ ، معماری هند در دورة گورکانیان ، ترجمة حسین سلطان زاده ، تهران 1373ش ؛
(19) کاپل آرچیبالد کامرون کرسول ، الا´ثار الاسلامیة الاولی ، نقله الی العربیة عبدالهادی عبله ، دمشق 1404/1984؛
(20) ارنست کونل ، هنر اسلامی ، ترجمة هوشنگ طاهری ، تهران 1355ش ؛
(21) علی مظاهری ، زندگی مسلمانان در قرون وسطا ، ترجمة مرتضی راوندی ، تهران 1348ش ؛
(22) دونالد نیوتن ویلبر و لیزا گلمبک ، معماری تیموری در ایران و توران ، ترجمة کرامت الله افسر و محمدیوسف کیانی ، تهران 1374ش ؛
(23) هنر اسلامی ، زیرنظر هانری مارتن ، در سبک شناسی هنر معماری در سرزمینهای اسلامی ، ترجمة پرویز ورجاوند، تهران 1368ش ؛
(24) رابرت هیلن برند، معماری اسلامی : فرم ، عملکرد و معنی ، ترجمة ایرج اعتصام ، تهران 1377ش ؛


(25) EI 2 , s.v. "Da ¦ r" (by G. Marµais);
(26) Carl Johan Lamm, Glass from Iran in the National Museum, Stockholm , Stockholm and London 1935;
(27) Ronald Lewcock, "Architects, Craftsmen and builders: materials and techniques", in Architecture of the Islamic world: its history and social meaning , ed. George Michell, London 1984;
28- Sir Monier Monier- Williams, A Sanskrit-English dictonary , ed. E. Leumann et al. , Oxford 1979.

/ سوسن فرهنگی /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2829
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست