responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2713

 

پَرْگَنَه ، اصطلاحی هندی ، در اصل از ریشة سانسکریت به معنای «محاسبه کردن »، که در اصطلاح امور دیوانیِ هندی ـ اسلامی بر چند روستا یا بر بخشی از یک ناحیه یا «سَرکار» دلالت داشته است ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل "Mughals" ). در کاربرد بعدی انگلیسی ـ هندی ، این اصطلاح اغلب «پرگونه » ضبط شده است ( رجوع کنید به یول و بورنل ، ص 698ـ699).

نخستین اشاره به این اصطلاح ، در شرح وقایع سلطنت دهلی در کتاب تاریخ فیروزشاهی شمس سراج عفیف (ص 99) آمده است ، زیرا حسن نظامی در تاج المآثر یا منهاج سراج در طبقات ناصری آن را به کار نبرده اند. گرچه این اصطلاح در قرن هشتم رواج بیشتری یافت و تقریباً جانشین اصطلاح «قصبه » شد، ولی به احتمال زیاد بر تقسیمات کهنترِ پیش از پیروزی مسلمانان استوار است . بنابراین ، زمان دقیق وضع این کلمه روشن نیست .

وصفی از امور داخلی پرگنه ، در شرح وقایع حکومت شیرشاهِ سوری (947ـ952) موجود است که او جزئیات اداره و جمع آوری عایدات دو پرگنه را، که در مدیریت پدرش در سَسَرام بِهار بود، فراهم آورد. هنگامی که وی حاکم هندوستان شد، قلمرو پادشاهی خود را در بخشهایی اداری که «سرکار» خوانده می شد، سازمان داد و هر سرکار نیز به مجموعه ای از روستاها که پرگنه نام داشت ، تقسیم می شد. مسئولیت هر پرگنه برعهدة «شِقْدار» یا افسر نظامی بود که او هم دستیار امین یا صاحب منصب کشوری بود.

زیردستانِ امین ، یک فوطه دار (فوته دار) یا خزانه دار و دو کارکن یا منشی ، یکی برای مکاتبه به زبان هندی و دیگری برای مکاتبه به زبان فارسی ، بودند. این عقیده که او از این لحاظ مبتکر یک نظام دیوانی بوده است ، صحیح به نظر نمی رسد، زیرا منصبهای ولایتی و محلی و سازمانهایی که تأسیس آنها به او نسبت داده شده است ، قبلاً پیش از به سلطنت رسیدن وی ، وجود داشت .

این نظام دیوانی ، همچنان پابرجا بود تا اینکه اکبرشاه ، قلمرو پادشاهی مغول ( رجوع کنید به بابریان * ) را به «صُوبه * » (استان )هایی مشتمل بر چند سرکار تقسیم کرد. کوچکترین واحد مالیاتی قلمرو اکبر، پرگنه یا «محل » بود. ازینرو، مثلاً، استان اودْه به پنج سرکار و سی و هشت پرگنه تقسیم شد (علامی ، ج 2، ص 170ـ 177).

در حکومت سلاطین مغول ، مقامات اصلی پرگنه عبارت بودند از: «قانونگو»، «امین » و «شقدار»، که مسئولیت محاسبات پرگنه ، نرخگذاری ، تعیین حدود اراضی و حمایت از حقوق کشاورزان را برعهده داشتند. بدینسان ، در هر روستا یک «پَتواری » یا ذیحساب روستا منصوب می شد که وظایفش در دِه همانند وظایف قانونگو در پرگنه بود. نباید تصور کرد که پرگنه واحدی ثابت و یکدست بوده است . نه تنها پرگنه در بخشهای گوناگون مملکت تفاوت داشته ، بلکه غالباً هر بار پس از تعیین حدود اراضی ، این واحدهای مالیاتی را از نو تقسیم بندی و توزیع می کردند.

انطباق حدود و ثغور یک پرگنه با مالکیت قبیله و خانواده ، این تصور را به وجود آورده است که پرگنه نه تنها منطقه پرداختِ مالیات بود، بلکه در زمان تأسیس ، بر اساس توزیع مالکیت ، بنا شده بود.

بیست وچهار پرگنه در ناحیة بنگال در فاصلة بین َ31 ْ21 و َ57 ْ2 شمالی ، و َ21 ْ88 و َ6 ْ89 شرقی قرار داشتند و نام خود را از پرگنه هایی اخذ می کردند که «زمین داری » آنها را در بر می گرفت . این «زمین داری » را میرجعفر، نواب ناظم بنگال ، در 1170/ 1757 به کمپانی انگلیسی هند شرقی واگذار کرد. عالمگیر دوم ، پادشاه مغول ، این واگذاری را در 1173/ 1759، زمانی که حق موروثی و دائمی حاکمیت بر این منطقه را به کمپانی بخشید، تأیید کرد.

در همان سال ، عایدات این منطقه به پاداش خدماتی که لرد کلایو به میرجعفر کرده بود، به لرد بخشیده شد.

این بخشش که در سال سی هزار پاوند بود، کلایو را هم خدمتگزار و هم مالک کمپانی ساخت . پرداخت به او تا

زمان مرگش در 1188/ 1774 ادامه یافت . در آن سال ، کل حق مالکیت اراضی و عایدات آن ، با مجوز پادشاه ، به کمپانی عودت داده شد.


منابع :
(1) شمس سراج عفیف ، تاریخ فیروزشاهی ، در Bibliotheca Indica ، کلکته 1891؛


(2) Abu'l-Fad ¤ l `Alla ¦ m ¦ â , A ¦ Ý i ¦ n-i Akbar i ¦ , tr. Jarrett, Bibliotheca Indica ,II, Calcutta 1891;
(3) El 2 , s.v."Mughals. 3:Administrative and social organisation" (by M. Athar Ali);
(4) Yule and Burnell, Hobson-Jobson, a glossary of Anglo-Indian colloquial words and phrases.

/ دیویس ( د. اسلام ) /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2713
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست