responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2513

 

بَیگلیک (بَگلِک / بیلیک ) واژه ای مرکّب از پسوند اتّصاف و نسبت «لیک » و تکواژ «بَی » (بیگ ، بگ ). از عنوانهای قدیمیِ ترکی ( رجوع کنید بهبیگ و بیگم * ). معادل عربی واژة بیگ «امیر» و بیگلیک «امارت » است ؛ بدین ترتیب ، اصطلاح بیگلیک هم بر عنوان و شغل یک بیگ دلالت داشته است و هم بر سرزمین زیر فرمان وی . بعدها بر اثر توسع در معنی ، به قلمرو، حکومت ، و در عین حال به یک مجموعة سیاسی و اداری که گهگاه واجد خودمختاری نسبی نیز بوده ، اطلاق شده است . به هنگام تشکیل امپراتوری عثمانی ، پادشاه سلجوقی به مؤسس این سلسله یعنی عثمان بیگ عنوان «بیگ » داد و سرزمینهایی را که از چنگ روم شرقی بیرون کشیده بود به عنوان «بیگلیک » (امارت ) به وی واگذار کرد. در آغاز قرن هشتم ، به سایر امارات ترک آسیای صغیر (طوائف الملوک ) نیز معمولاً اصطلاح بیگلیک اطلاق می شد. مدتی بعد، یعنی از زمانی که امپراتوری عثمانی روبه گسترش گذاشت ، کشور را به «سَنجَق بیگلیک »ها تقسیم کردند که در واقع مهمترین و اساسی ترین واحدهای اداری و نظامی تلقی می شدند و به نوبة خود در هر منطقه ، تحت حکومت بیگلربیگیها قرار گرفتند. از قرن نهم /پانزدهم به بعد «بیلگلیک » به مناطقی از کشورهای بالکان گفته می شد که امپراتوری عثمانی را به عنوان قدرت سیاسی و نظامیِ حاکم به رسمیّت می شناختند ولی از خودمختاری کامل داخلی برخوردار بودند؛ مانند بیگلیک دانوب ، بیگلیک اَفلاق ، بیگلیک بُغدان و بیگلیک اَرْدَل . بعداً مناطقی نیز که از امپراتوری امتیازاتی تحصیل کرده و موفق به کسب نوعی خودمختاری شده بودند، بیگلیک تلقی شدند؛ از قبیل بیگلیک سیسام (ساموس ) و بیگلیک بلغارستان (بلغاری ). دست آخر، این واژه دارای معنای وسیعتری نیز شد و به عنوان صفت برای تعیین اماکن و اشیای متعلق به حکومت به کار برده شد: مانند بیگلیکْ اراضی (املاک و حوزه تصرّف بیگلیک )، بیگلیکْ قِشْله (اردوگاههای زمستانی بیگلیک )، بیگلیکْ چِشمَه (چِشمة بیگلیک )، بیگلیکْ آخور (اصطبل بیگلیک )، بیگلیکْ گَمی «کشتیِ بیگلیک » و جز اینها. ضمناً این واژه در تعداد زیادی از مثلهای ترکی نیز دیده می شود، مانند «بیگلیک یک روزه هم بیگلیک است ». نام یکی از کارمندان سازمان مرکزی امپراتوری یعنی «بیگلیکچی » نیز که رئیس یکی از بخشهای «دیوان همایون * » بوده از مشتقات همین واژه است .

/ گوک بیلگین ( د.اسلام ) /

در افریقای شمالی ، این واژه در مورد مستملکات قدیمی عثمانی در مغرب به کار برده شده است ؛ ولی در مراکش و صحرا که ترکها هیچگونه نفوذ اداری نداشته اند، چنین نیست . این کلمه مانند لفظ مخزن * در مراکش برای نامیدن حکومت و مراجع اداری در تمام درجات و مراحلش ، به کار می رود. البته معلوم نیست که آغاز این اطلاق از تاریخ اشغال عثمانی یعنی نظام بیگلربیگی ، بوده است یا از یکی از دوره های بعد از آن .

در صورت اخیر، این اصطلاح رواج خود را دست کم به همان اندازه که مدیون بیگ اعظم الجزایر بوده ، مرهون بیگهای محلی الجزایری ، بیگهای ایالت قسنطینه / قسطنطینه ، تیطِری (تیتری ) و مغرب نیز بوده است . بیگ اعظم هم از 1082/1671 به بعد، جای خود را به بیگ داده است . اطلاعات ما دراین مورد نارسا است .

نظام بیگلیک در طرابلس ، تونس و الجزایر به طور محسوسی یکسان است ، با این تفاوت که در تونس خیلی سریع به صورت موروثی درآمده ، ولی در سایر مناطق چنین نبوده است . در کلیة این مناطق نهادها و مؤسسات دولتی یا بی هیچ تغییر و یا به طور تقریبی همان نهادهای عثمانی بوده و در اغلب موارد کلماتی هم که برای نامیدن آنها به کار می رفته متعلق به واژگان و اصطلاحات عثمانی بوده است ؛ اما این نهادها در کشورهای افریقای شمالی به طور عمیق ریشه ندوانیده واز سطح ایالات فراتر نرفته اند. حکومت مرکزی در واقع یکپارچه ترک بوده است ، و همچنین حکومت ایالتی ؛ بدین معنی که هر ایالت زیر نفوذ حاکمی ترک قرار داشته و یا داخل در نظامی ترک بوده است و همة شهرهای مهم یعنی شهرهای واجد ساخلو و نیروی نظامی را صاحب منصبی اداره می کرده که منصوب حکومت مرکزی یا ایالتی بوده است . منصب بیگلیک به همین جا ختم می شود و همین که پای شهرهای کوچک بدون ساخلو یا روستاها و یا قبایل و عشایر به میان می آمده ، ادارة امور سهم نمایندگان هیئتها و گروههای گوناگونی بوده که حکومت مرکزی یا ایالتی آنها را به رسمیت می شناخته ؛ وبه طورخلاصه ، نقش واسط یا نقاط ارتباطی میان بیگلیک و مردم را داشته اند. بیگلیک با وصفی که از آن شده ، سبب برانگیخته شدن احساسات نسبتاً متغیّری در مردم می شده ، یعنی هم باعث ترس و هیبتی بوده که معمولاً به نفرت می انجامیده و هم در موارد بروز بلا و مصیبت و نیز در بسیاری از موارد انفرادی ، موجب اعتماد بیش از اندازة مردم می شده ، چنانکه بعضی از آنان می پنداشته اند که بیگلیک قادراست جای مشیّت و ارادة الهی را بگیرد.


منابع :
اثری که به طور ویژه دربارة این موضوع بحث کند وجود ندارد، لیکن اطلاعاتی دربارة جنبه های مختلف نهادهای بیگلیک را در برخی منابع می توان یافت . این منابع به عنوان نمونه ذکر شده است :

(1) R. P. Dan, Histoire de Barbarie et de ses corsaires , Paris 1637;
(2) H. de Grammont, Histoire d'Alger sous la domination turque , Paris 1887;
(3) Ch. A. Julien, Histoire de l'Afrique du Nord 2 , II, 2nd ed. by R. Le Tourneau, Paris 1952;
(4) Venture de Paradis, Alger au XVIII e siةcle , published by Fagnan, Algiers 1898.

/ لوتورنو ( د.اسلام ) /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2513
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست