responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2467

 

بَیسانی ، ابوعلی عبدالرحیم بن علی لَخمی ، معروف به قاضی فاضل و ملقّب به محیی الدین یا مجیرالدین ، ادیب ، منشی و وزیر شافعی در قرن ششم . وی در 529 در عسقلان ، از شهرهای فلسطین ، به دنیا آمد. پدرش قاضی اشرف ، قاضی بیسان * بود و ازینرو قاضی فاضل را بیسانی خوانده اند (یاقوت حموی ، ج 1، ص 788ـ 789؛ ابن خلّکان ، ج 3، ص 161، ج 7، ص 220). او را عسقلانی و، به سبب مهاجرتش به قاهره ، مصری نیز نامیده اند (زرکلی ، ج 3، ص 346؛ ابن تغری بردی ، ج 6، ص 156؛ سبکی ، ج 7، ص 166). در زمان دولت فاطمیان ، به مصر رفت و در آنجا به کتابت انشا نزد ابوالفتح قادوس و دیگران مشغول شد تا در این فن بر تمام ادبای مصر و عراق برتری یافت (ابن کثیر، ج 13، ص 27؛ ابن خلّکان ، ج 7، ص 220). وی کتابت دیوانی را نزد یوسف بن خَلاّ ل آموخت (ابن خلکان ، ج 7، ص 219ـ221، 225) و پس از درگذشت او، از طرف والی اسکندریه الحافظ لدین الله ، جانشین یوسف بن خلال شد. پس از وزارت یافتن اسدالدین شیرکوه ، عموی صلاح الدین ایوبی ، نیز برای کتابت از سوی او احضار گردید. درایت قاضی فاضل سبب اعتماد صلاح الدین ایّوبی شد تا آنجا که وی را به سِمت وزیری و مشاوری خود در امور دولتی و حکومتی منصوب کرد و به کمک او به دولت فاطمیان در مصر پایان داد (زرکلی ، همانجا؛ سبکی ، ج 7، ص 167؛ ابن عماد، ج 4، ص 327؛ یاقوت حموی ، ج 1، ص 789؛ ابن کثیر، همانجا؛ مبارک ، ج 6، ص 31؛ ابن تغری بردی ، ج 6، ص 157). عُمارة یمنی (ص 53 ـ54)، یکی از بهترین اقدامات رُزّیک بن صالح ، وزیر العاضد فاطمی را احضار قاضی فاضل از نزد والی اسکندریه به قاهره دانسته و آن را موجب برکات بسیار برای سرزمین مصر شمرده است (ابن خلّکان ، ج 3، ص 162). زرکلی (همانجا) بر آن است که قاضی فاضل پس از صلاح الدین به خدمت کسی در نیامد، ولی بیشتر مورخان گفته اند که وی پس از مرگ صلاح الدین به خدمت و وزارت فرزندش ، الملک العزیز، در آمد و پس از او نیز همان مقام و منزلت را نزد فرزند این سلطان ، الملک المنصور (که به تدبیر عمویش الملک الفضل نورالدین به حکومت رسید)، داشت . به نوشتة بعضی منابع ، زمانی که الملک العادل ابوبکربن ایوب بر بلاد مصر سیطره یافت قاضی فاضل ، از بیم اینکه مبادا به اجبار وزیر وی شود، از خداوند تمنای مرگ کرد و قبل از ورود سلطان به قاهره ، در ربیع الثانی 596 درگذشت . وی در قبرستان قَرافة قاهره به خاک سپرده شد (ابن کثیر، ج 13، ص 28؛
ابن خلّکان ؛
ابن تغری بردی ؛
مبارک ، همانجاها).

بیسانی حافظ قرآن بود. او را به زهد و تقوی و فضائل اخلاقی ستوده اند. وی بسیار به حج می رفت و مدتی نیز مجاور بود (ابن اثیر، ج 10، ص 268). با وجود اشتغالات دولتی ، به فقرا رسیدگی می کرد و برای رهایی اسرای مسلمان اموالی را وقف کرد (ابن کثیر، ج 13، ص 27ـ 28). موسی بن میمون ( رجوع کنید بهابن میمون * )، که در مصر طبابت می کرد، تحت حمایت او بود و قاضی فاضل حقوقی برایش معین کرده بود (قفطی ، ص 318).

بیسانی در 580، مدرسة فاضلیّه را که نخستین و بزرگترین مدرسة قاهره بود، در کنار خانة خود بنا نهاد و آن را بر فقهای شافعی و مالکی وقف کرد؛
بعلاوه ، قرائتخانه ای در آن مدرسه ساخت که ابومحمد شاطبی و پس از او شاگردش قُرطُبی در آن تدریس می کردند. وی حدود صد هزار کتاب وقف این مدرسه کرده بود که در قحطی 694 ساکنان و شاگردان مدرسه بیشتر کتابها را در مقابل قرصی نان فروختند. در بین این کتابها قرآنی به خط کوفی بوده است که مردم آن را قرآن عثمان بن عفّان می پنداشتند (مبارک ، ج 6، ص 30؛
ابن کثیر، ج 13، ص 28؛
ابن عماد، همانجا). بیسانی اهتمام زیادی به گردآوری کتب داشت . وی نسخه برداران و صحّافانی در اختیار داشت که مرتّباً مشغول نسخه برداری و تجلید بودند. شمار کتب او را، بیست سال قبل از مرگش ، یکصدوچهارده هزار دانسته اند که در بین آنها تنها سی و پنج نسخه از حماسة ابوتمام بوده است (ابن عماد، ج 4، ص 325ـ326).

هرچند به گفتة سبکی (همانجا)، قاضی فاضل علم حدیث را از حافظ ابوالقاسم بن عساکر، ابوطاهر سِلَفی ، ابومحمد عثمانی و ابوطاهربن عوف و دیگران آموخت ولی شهرت او بیشتر به سبب انشا و ترسّل بود. وی در زمان وزارت خود مستوفی و کاتبی مقتدر بود. سبکی (همانجا) دربارة او می گوید که در صنعت ترسل قبل و بعد از او کسی مانند او نیامده و مقام او نزد اهل ادب مانند شافعی و ابوحنیفه بین فقهاست . ابوشامه (ج 2، ص 242) در مدح بلیغی از قاضی ، می گوید که عماد کاتب اصفهانی در خَریدةَالقَصر در قسمت شُعَرا و فضلای مصر، به قاضی فاضل ابتدا کرده و دلیل آن را ارجحیّت قاضی بر تمام ادبای مصر دانسته است .

از وی نامه ها و یادداشتهای بسیار باقی است که گفته اند مسوّدات آنها به صد مجلد می رسیده است (ذهبی ، ج 4، ص 293؛
ابن خلّکان ، ج 3، ص 158ـ159؛
ابن تغری بردی ، ج 6، ص 156؛
ابن عماد، ج 4، ص 324). برخی از مجموعه های نامه های او عبارت اند از: ترسل القاضی الفاضل ؛
رسائل انشاء القاضی الفاضل ؛
الدّر النّظیم فی ترسّل عبدالرّحیم ؛
و نیز ابن سناءالملک کتابی با عنوان فصوص الفصول و عُقود العقول دارد که بیشتر آن انشای قاضی فاضل است . حاجی خلیفه دو کتاب در سیرة ملک قاوون به او نسبت می دهد، اما از آنجا که وی 25سال پیش از ملک قاوون درگذشته است این نسبت نمی تواند درست باشد (زرکلی ، همانجا؛
حاجی خلیفه ، ج 2، ستون 1016). دیوان اشعار او نیز، به تحقیق دکتر احمد احمدبدوی (قاهره 1961)، به چاپ رسیده است (ابن خلّکان ، ج 3، ص 158، پانویس ؛
برای نمونة اشعار او رجوع کنید به ابن کثیر، ج 13، ص 28ـ 29؛
ابن خلّکان ، ج 3، ص 159ـ161؛
ابن تغری بردی ، ج 6، ص 157ـ 158؛
ابوشامه ، ج 2، ص 242ـ244). نویری (ج 8، ص 2ـ50) 44قطعه از نامه ها و جوابیّه های دولتی و نیز اخوانیّات او را که ممزوج با نظم است نقل کرده که در میان آنها معانی بکر و اشعار شیوایی ملاحظه می شود. وی همچنین از بعضی قاضیان نقل می کند که آنچه از آثار او جمع آوری شده بیش از پنجاه مجلّد است (ج 8، ص 51).

از قاضی فاضل پسری به نام قاضی بهاءالدین احمد به جای ماند که مانند پدر نزد امرا مکانت والایی داشت (ابن خلّکان ، ج 3، ص 163).


منابع :
(1) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1407؛
(2) ابن تغری بردی ، النجوم الزاهرة فی ملوک المصر والقاهرة ، مصر ( بی تا. ) ؛
(3) ابن خلّکان ، وفیات الاعیان ، چاپ احسان عباس ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(4) ابن عماد، شذرات الذّهب فی اخبار من ذهب ، بیروت 1399/1979؛
(5) ابن کثیر، البدایة و النهایة ، ج 13، چاپ احمد ابوملحم ... ( و دیگران ) ، بیروت 1407/1987؛
(6) عبدالرحمان بن اسماعیل ابوشامه ، الروضتین فی اخبار الدولتین ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(7) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، چاپ محمد شرف الدین یالتقایا و رفعت بیلگه کلیسی ، استانبول 1941ـ1943، چاپ افست تهران 1387/1967؛
(8) محمدبن احمد ذهبی ، العبر فی خبر من غبر ، ج 4، چاپ صلاح الدین منجد، کویت 1984؛
(9) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، بیروت 1986؛
(10) عبدالوهاب بن علی سبکی ، طبقات الشافعیة الکبری ، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره 1964ـ1976؛
(11) عمارة یمنی ، النکت العصریه فی اخبار الوزراء المصریه ، چاپ هارتویگ درنبورگ ، بغداد 1897؛
(12) علی بن یوسف قفطی ، تاریخ الحکما وهو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء ، چاپ لیپرت ، لایپزیگ 1903؛
(13) علی پاشا مبارک ، الخطط التوفیقیه الجدیده لِمصر القاهره ، بولاق 1987؛
(14) احمدبن عبدالوهاب نویری ، نهایة الارب فی فنون الادب ، قاهره ( بی تا. ) ؛
(15) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965.

/ محمدهانی ملاّ زاده /

نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2467
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست