responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 245

 

باع ، از واحدهای قدیم اندازه گیری طول ، بتقریب برابر فاصلة دو دست گشاده از سرِ انگشتان میانی مرد میانه قامت . این مبنا نزد اقوام گوناگون رایج بوده (دیانت ، ج 1، ص 62)، اما به دلیل یکسان نبودن واحدهای وابسته به باع ، مقدار آن ثابت نبوده است . در مصر تا حدود 1380 به عنوان مقیاس عرفی رسمی متداول و به طور معمول ، برابر چهار ذراع بود. همچنین در آن کشور نوعی باع ، بر اساس ذراع نجّاری یا ذراع معماری (=75 سانتیمتر) برابر سیصد سانتیمتر، تعریف می شد (خاروف ، ص 452، 454؛ هینتس ، ص 88). نوع رایجتر آن ، برابر 8ر184 سانتیمتر، بر اساس ذراع شرعی (هر ذراع شرعی معادل 2ر46 سانتیمتر) به کار می رفت (خاروف ، ص 478). در ایران باستان ، اَرَش بزرگ یا شاه ارش همانند باع تعریف و استعمال می شد (دیانت ، ج 1، ص 21 و 22).

عربها پیش از اسلام باع را معادل چهار ذراع یا هشت وجب یا 96 انگشت به کار می بردند و از آنجا که هر وجب برابر دوازده انگشت و هر انگشت 925ر1 سانتیمتر است ، باع برابر با 8ر184 سانتیمتـر می شود. همچنیـن هر باع معادل 11000 میل شرعی (هر میل شرعی 800 ، 184 سانتیمتر) یا 13000 فرسخ (هر فرسخ شرعی معادل سه برابر میـل شرعی ) اسـت . ایـن 11000 بنابر میل شرعی ، یعنی باع ، 8ر184 سانتیمتر می شود (خاروف ، ص 473، 487 ، 490)، مقدار باع براساس ذراع برید (هر ذراع برید معادل 875ر49 سانتیمتر) برابر 5ر199 سانتیمتر بود که تقریباً دو متر حساب می شد (همان ، ص 477 و هینتس ، ص 88، 90).

نزد عربها واحد طول «قامه » نیز مرسوم و برابر با دو قدم یا چهار ذراع یا یک باع بود، با این تفاوت که از آن برای اندازه گیری عمق استفاده می شد (علی ، ج 8، ص 411). امروزه در بعضی از نقاط ایران «بغل » نیز به معنی باع به کار می رود (ایزدپناه ، ج 2، ص 565).

واحد مشابه باع در فرانسوی براس ، در یونانی اورگویا به معنی بازوان از هم گشوده (دیانت ، ج 1، ص 62) و در انگلیسی فَتوم است که از آحاد کهن سنجش طول در بریتانیاست . مقدار استاندة آن حدود شش فوت (183 سانتیمتر) است و واحدِ مخصوص سنجش عمق آبها بوده است . این نام برگرفته از واژة دانمارکی faedn به معنی «بازوان گشوده به طرفین » است ( بریتانیکا ، 1985؛ فرهنگ آکسفورد ؛ آمریکانا ). انگشت نیز از واحدهای کوچک و اصلی طول در یونان قدیم بوده است . بنابراین ، مقدار دقیق باع که 96 انگشت (در اینجا هر انگشت 8ر0 اینچ یا 93ر1 سانتیمتر) است ، برابر 1ر6 فوت یا 2ر185 سانتیمتر می شود. ( بریتانیکا ، 1973، ذیل «اوزان و مقیاسها»). معادل باع در ترکی ، قُلاچ یا قُلاج است ، با این تفاوت که در بعضی نقاط ایران ، قلاچ به فاصلة بین دو انگشت ابهام و سبابه که به طرفین باز شده باشد (وجب : حدود بیست سانتیمتر) اطلاق می شود (ایزدپناه ، ج 2، ص 565).

باز، بازه ، باژ و وِشمار در فرهنگها و نوشته های کهن فارسی اندازه ای نظیر باع است ، چنانکه بیرونی آورده است : «... میان ایشان دوری ، چند بازی است » (ص 108). و صاحب یواقیت العلوم آن را «وشمار» پارسی یا «ویش مره » دانسته است . او ده ذراع را برابر هفت وشمار ذکر کرده و به دو گونه «وشمار شاهی » و «وشمار شاپوری » قایل شده (ص 246) و نیز آورده است : «حفّاری را به اجرت گرفتند تا ده وشمار چاهی برکند...» (ص 260). مستوفی دربارة بارویی که هارون الرشید در اطراف سه شهرستان ، از جمله قزوین ، بنا نهاد، می گوید: «ده دور آن بارو ده هزاروسیصد وشمار است » ( وشمار مایقال بالعربیه «باع » ) (ص 775)، و ابن بلخی در وصف قامت فریدون از واژة نیزه ، که آن را معادل سه باع دانسته استفاده کرده است (ص 36). در آثار شاعران نیز باز و بازه به معنی باع آمده است ؛ مثلاً «چهی ژرف دیدند صد باز راه » (اسدی ، ص 184) و «سرنگون گردد و افتد به چَه سیصد باز» (فرخی ، ص 203). و «دستش از پیش و دو چشمش بنهد سیصد باز» (منوچهری ، ص 40) و «بانگ پای مورچه از زیر چاه شصت باز» (همان ، ص 42).

فرهنگهایی چون مقدّمة الادب ؛ مهذّب الاسماء ؛ تُحفة الاحباب ؛ جهانگیری ، ذیل «باز»؛ برهان قاطع ، ذیل ، «باژ»؛ آنندراج ؛ نظام ؛ دایرة المعارف فارسی ، ذیل «بازه » بالاتفاق ، باع را به همین معنی آورده اند و تنها داعی الاسلام ذیل «باز» واژة «یاز» را هم به معنی باع دانسته است . جُرّ، رَش را با باع و بازه به یک معنی آورده و معادل 162 سانتیمتر ذکر کرده است . البته برخی واژه نامه ها ازجمله قواس ، صحاح الفرس ، و مجموعة الفرس ضمن معانی مختلفی که برای باز ذکر کرده اند، آن را به معنی اَرَش نیز آورده اند (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به ارش * ).

در کتب فقهی ، باع ، گاه به عنوان واحد مسافت به کار می رود. مثلاً در نماز شکسته برای مسافر، حدّ هشت فرسخ (هر فرسخ معادل سه میل و هر میل برابر هزار باع ) ذکر شده ؛ بنابر این ، هر هشت فرسخ معادل 000 ، 24 باع است (کاشانی ، ص 415؛ محمدبن مؤمن ، ص 433).

در عربی اصطلاح طویل الباع به معنی سخاوتمند، معادل اصطلاح فارسی گشاده دست است (نیز رجوع کنید به ارش ).


منابع :
(1) ابن بلخی ، فارس نامه ، چاپ گی لسترنج و رینولد آلن نیکلسون ، تهران 1363 ش ؛
(2) محمدبن احمد ابوریحان بیرونی ، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلال الدین همایی ، تهران 1362 ش ؛
(3) علی بن احمد اسدی ، گرشاسب نامه ، چاپ حبیب یغمایی ، تهران 1354 ش ؛
حافظ

(4) سلطانعلی اوبهی هروی ، تحفة الاحباب ، چاپ فریدون تقی زادة طوسی ونصرت الزمان ریاضی هروی ، مشهد 1365 ش ؛
(5) حمید ایزدپناه ، آثار باستانی و تاریخی لرستان ، تهران 1363 ش ؛
(6) محمدحسین بن خلف برهان ، برهان قاطع ، چاپ محمد معین ، تهران 1361 ش ؛
(7) عبدالمؤمن جاروتی ، فرهنگ مجموعة الفرس ، چاپ عزیزاللّه جوینی ، تهران 1356 ش ؛
(8) خلیل جرّ، فرهنگ عربی ـ فارسی ، ترجمة حمید طبیبیان ، تهران 1370 ش ؛
(9) حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری ، چاپ رحیم عفیفی ، مشهد 1351 ش ؛
(10) حمداللّه بن ابی بکر حمداللّه مستوفی ، تاریخ گزیده ، چاپ عبدالحسین نوایی ، تهران 1362 ش ؛
(11) محمداحمد اسماعیل خاروف ، اوزان و مکاییل و مقاییس اسلامی و مقایسة آنها با اوزان و مکاییل و مقاییس بین المللی کنونی ، پایان نامة دکتری دانشکدة الهیات و معارف اسلامی ، دانشگاه تهران 1353 ش ؛
(12) محمدعلی داعی الاسلام ، فرهنگ نظام : فارسی به فارسی با ریشه شناسی و تلفظ واژه ها به خط اوستایی ، تهران 1362ـ1364 ش ؛
(13) دایرة المعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب ، تهران 1345 ش ؛
(14) ابوالحسن دیانت ، فرهنگ تاریخی سنجش ها و ارزش ها ، چاپ بایرام صادقی ، تبریز 1367 ش ؛
(15) محمودبن عمر زمخشری ، پیشرو ادب ، یا، مقدمة الادب ، چاپ محمد کاظم امام ، تهران 1342 ش ؛
(16) محمودبن عمر زنجی سجزی ، مهذب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء ، چاپ محمدحسین مصطفوی ، ج 1، تهران 1364 ش ؛
(17) محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1363 ش ؛
(18) محمدبن هندوشاه شمس منشی ، صحاح الفرس ، چاپ طاعتی ، تهران 1355 ش ؛
(19) جوادعلی ، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ، ج 8، بغداد 1959؛
(20) علی بن جولوغ فرخی ، دیوان حکیم فرخی سیستانی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1335 ش ؛
(21) فخرالدین مبارکشاه قوّاس ، فرهنگ قوّاس ، چاپ نذیراحمد، تهران 1353 ش ؛
(22) حبیب اللّه بن علی اکبر کاشانی ، توضیح البیان فی تسهیل الاوزان ، چاپ محمد شریف ، قم 1404؛
(23) احمدبن قوص منوچهری ، دیوان منوچهری دامغانی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1347 ش ؛
(24) محمد مؤمن ، «رسالة مقداریه »، چاپ تقی بینش ، فرهنگ ایران زمین ، ج 10، (1341 ش )؛
(25) والتر هینتس ، اوزان و مقیاسها در اسلام ، ترجمه و حواشی غلامرضا ورهرام ، تهران 1368 ش ؛
(26) یواقیت العلوم و دراری النجوم ، چاپ محمدتقی دانش پژوه ، تهران 1345 ش ؛


(27) The Encyclopaedia Americana , Danbury 1984, s. v. "Fathom";
(28) Encyclopaedia Britannica , Chicago 1973, s. v. "Weights and measures";
(29) The New Encyclopaedia Britannica, Micropaedia , Chicago 1985, s. v. "Fathom";
(30) The Oxford Reference Dictionary ,Oxford 1986,s.v."Fathom".

/ محمد باقری /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 245
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست